کلیات سعدی/مواعظ/شرح حال سعدی
صفحهٔ از شرح حال
شیخ مشرفالدین مصلح سعدی شیرازی[۱]
«... شیخ سعدی خانوادهاش عالمان دین بودهاند، و در سالهای اول سدهٔ هفتم هجری در شیراز متولد شده، و در جوانی ببغداد رفته، و آنجا در مدرسهٔ نظامیه و حوزههای دیگر درس و بحث بتکمیل علوم دینی و ادبی پرداخته، و در عراق و شام و حجاز مسافرت کرده، و حج گزارده، و در اواسط سدهٔ هفتم هنگامی که ابوبکربن سعدبن زنگی از اتابکان سلفری در فارس فرمانروائی داشت بشیراز باز آمده. در سال ششصد و پنجاه و پنج هجری کتاب معروف ببوستان را بنظم آورده، و در سال بعد گلستان را تصنیف فرموده، و در نزد اتابک ابوبکر و بزرگان دیگر مخصوصاً پسر ابوبکر که سعد نام داشته و شیخ انتساب باو را برای خود تخلص قرار داده قدر و منزلت یافته، و همواره ببنان و بیان مستعدان را مستفیض و اهل ذوق را محظوظ و متمتع میساخته، و گاهی در ضمن قصیده و غزل ببزرگان و امرای فارس و سلاطین مغول معاصر و وزرای ایشان پند و اندرز میداده، و بزبانی که شایسته است که فرشته و ملک بدان سخن گویند بعنوان مغازله و معاشقه نکات و دقایق عرفانی و حکمتی میپرورده، و تا اوایل دههٔ آخر از سدهٔ هفتم در شیراز بعزت و حرمت زیسته، و در یکی از سالهای بین ششصد و نود و یک و ششصد و نود و چهار درگذشته و در بیرون شهر شیراز در محلی که بقعهٔ او زیارتگاه صاحبدلانست بخاک سپرده شده است...»
- ↑ رجوع فرمائید بقدمهٔ گلستان چاپ وزارت فرهنگ.