کلیات سعدی/مواعظ/خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست

از ویکی‌نبشته

اندرز و نصیحت

  خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست پس اعتماد برین پنج روز فانی نیست  
  درخت قد صنوبر خرام انسان را مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست  
  گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی ولیک امید ثباتش[۱] چنانکه دانی نیست  
  دوام پرورش اندر کنار مادر دهر طمع مکن که درو بوی مهربانی نیست[۲]  
  مباش غره و غافل چو میش سر در پیش که در طبیعت این گرگ گله‌بانی نیست  
  چه حاجتست عیانرا باستماع بیان؟ که بی‌وفایی دور فلک نهانی نیست  
  کدام باد بهاری وزید در آفاق که باز در عقبش نکبتی[۳] خزانی نیست؟  
  اگر ممالک روی زمین بدست آری بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست  
  دل ای رفیق درین کاروانسرای[۴] مبند که خانه ساختن آیین کاروانی نیست  
  اگر جهان همه کامست و دشمن اندر پی بدوستی که جهان جای کامرانی نیست[۵]  
  چو بت‌پرست بصورت چنان شدی مشغول که دیگرت خبر از لذت معانی نیست ✽[۶]  
  طریق حق رو و در هرکجا که خواهی باش که کنج خلوت صاحبدلان مکانی نیست ✽  
  جهان ز دست بدادند دوستان خدای که پای بند عنا جز جهان ستانی نیست  
  نگاه دار زبان تا بدوزخت نبرد[۷] که از زبان بتر اندر جهان زیانی نیست  
  عمل بیار و علم بر مکن که مردانرا رهی سلیم‌تر از کوی بی‌نشانی نیست  
  کف نیاز بدرگاه بی‌نیاز برآر که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست  
  مخور چو بی‌ادبان گاو و تخم کایشانرا امید خرمن و اقبال[۸] آن جهانی نیست  
  مکن که حیف بود دوست بر خود آزردن علی‌الخصوص مر آن دوست را که ثانی نیست  
  چه سود ریزش باران وعظ بر سر خلق چو مرد را بارادت صدف دهانی نیست ✽  
  زمین بتیغ بلاغت گرفتهٔ سعدی سپاس‌دار که جز فیض آسمانی نیست  
  بدین صفت که در آفاق صیت شعر تو رفت نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست  
  نه هرکه دعوی زورآوری کند با ما بسر برد که سعادت بپهلوانی نیست  
  ولی بخواجهٔ عطار گو ستایش مشک مکن که بوی خوش از مشتری نهانی نیست ✽  


  1. بقایش.
  2. در یک نسخه این بیت الحاق شده:
      خزان مرگ دریغا که در پیست ارنه کدام میوه که در باغ زندگانی نیست؟  
  3. نکبت، نوبت.
  4. در یک نسخه: معبر هلاک.
  5. در یک نسخه این بیت الحاق شده: {{ب|درین سرای که آماجگاه تیر بلاست|که دل نهد که هدف جای دل‌نشانی نیست.
  6. چهار بیت که بنشانهٔ ستاره ممتاز است در غالب نسخ قدیمه نیست.
  7. نبرند.
  8. خرمن اقبال.