کلیات سعدی/غزلیات/این خط شریف از آن بنانست
ظاهر
< کلیات سعدی | غزلیات
۸۰– ط
این خطّ شریف ازان بنانست | وین نقل حدیث ازان دهانست | |||||
این بوی عبیر آشنائی | از ساحت یار مهربانست | |||||
مُهر از سر نامه برگرفتم | گفتی که سر گلابدانست | |||||
قاصد مگر آهوی ختن بود | کش نافهٔ مشک در میانست | |||||
این خود چه عبارت لطیفست؟ | وین خود چه کفایت[۱] بیانست؟ | |||||
معلوم شد این حدیث شیرین | کز منطق آن شکرفشانست | |||||
این خط بزمین نشاید انداخت | کز جانب ماه آسمانست | |||||
روزی برود روان سعدی | کین عیش نه عیش[۲] جاودانست | |||||
خرّم تن او که چون روانش | از تن برود سخن روانست |