کلیات سعدی/بوستان/مقدمه
بنام خداوند بخشندهٔ مهربان
همه کس میداند که شیخ سعدی شیرازی گذشته از قصاید و غزلیات بینظیری که از خود بیادگار گذاشته است دو کتاب یکی بنثر موسوم بگلستان و یکی بنظم معروف ببوستان بنگارش آورده است که شاید بتوان گفت نه تنها در زبان فارسی بلکه در هیچ زبانی از جهت فصاحت و بلاغت و روانی و زیبائی و دلربائی و حکمت و معرفت مثل و مانند ندارد و منظور ما در اینجا این نیست که در ستایش آثار جاویدانی شیخ اجل قلم فرسائی کنیم چه گمان داریم که برای ادای این وظیفه قدرت بیانی مانند آنکه خود شیخ بزرگوار داشته است باید، و کسی که آن توانائی ندارد دست بردنش باینکار نشاید.
غرض اینست که در این سال ۱۳۵۶ هجری قمری که هفتصد سال تمام از تاریخ تصنیف گلستان گذشته و بوستان هم اندکی پیش از گلستان بنظم در آمده است شایسته بود که فارسی زبانان از ظهور این دو کتاب – که در تاریخ ادبیات ایران بجز نظم کتاب شاهنامه فردوسی و مثنوی مولانا جلالالدین هیچ واقعه بآن اهمیت نیست – شادیها کنند و سرفرازیها نمایند، والحق آن اندازه که در توانائی ایرانیان بود کوتاهی نکردند و جناب آقای علی اصغر حکمت وزیر معارف دولت شاهنشاهی نیز از تشویق و مساعدت درین راه دریغ نفرمودند و من جمله از اینجانب که خود را ریزه خوار خوان نعمت بیدریغ سعدی میدانم، یعنی بهترین ساعتهای عمر خود را در مصاحبت آن یگانه سخنور پر معرفت گذرانیدهام، تقاضا کردند که بتهیهٔ نسخهٔ معتبری از گلستان دست ببرم و سپس نسبت ببوستان، و اگر ممکن شود برای آثار دیگر افصح المتکلمین همین وظیفه را انجام دهم.
این جانب این وظیفهٔ دلپذیر را بجان و دل بر عهده گرفتم و نسخهٔ گلستان در بهار این سال بشرحی که در دیباچهٔ آن کتاب نگاشتهام بپایان رسید و از چاپ در آمد.
اینک کتاب بوستان را برای ارادتمندان شیخ تحفه میآوریم و برای آگاهی خاطر نشان میکنیم که در ترتیب این نسخه هم تقریباً همان روش تنظیم گلستان را بکار بردهایم با این تفاوت که چون بوستان مانند گلستان در دست و پای همه کس نیفتاده و مقید بقیود شعری بوده است کمتر دستخوش تحریف و تصرفات عمدی گردیده است و باین واسطه مجبور نبودیم یک نسخه را اصل و مبنی قرار دهیم و نسخه بدلها از نسخههای مخصوص بر آن اختیار نمائیم، نسخههای متعدد از قدیم و متوسط و جدید در پیش گذاشتیم و از سه چهار نسخه که کهنهتر از همه بودند متابعت کردیم، و اختلافاتی را که قابل ذکر دانستیم در ذیل صفحات آوردیم، و آنچه از ذوق و سلیقهٔ خود تصرف جایز دانستیم این بود که در نسخههای کهنه موجود آنچه را با ذوق خود موافقتر یافتیم متن قرار دادیم و باقی را نسخه بدل کردیم جز در جاهائی که مورد اتفاق با اکثریت نسخههای کهنه معتبر بود که در آن موارد ذوق خود را حکم نساخته از آن نسخهها کاملا متابعت نمودیم. سپس در مقابلهٔ با نسخههای درجهٔ دوم اگر نکاتی در خور توجه یافتیم با قید اینکه «در نسخههای متأخر چنین است» آنها را در حاشیه آوردیم و برای اینکه از هیچ دقت و اهتمامی فروگذار نشده باشد اختلافات قابل توجه را که در نسخههای چاپی دیده شد نیز در حاشیه قید کردیم، و بعضی اشعار را که در بعضی نسخههای متأخر مشاهده میشود و در نسخههای کهنه نیست با آنکه قریب بیقین است که الحاقی است احتیاطاً در حاشیه آوردیم که از میان نرود.
در یک مورد در ترتیب اشعار جزئی تصرفی کردهایم که امیدواریم تصرف نامعقول نباشد و آن در صفحهٔ ۱۷ این کتابست که پنج بیت اول صفحه در نسخههای دیگر بعد از بیت یازدهم آمده، بعبارت دیگر محل پنج بیت اول صفحه و شش بیت بعد از آن را که هر دو قسمت بعلامت ستاره ممتاز است تغییر دادهایم.
تصرف دیگر که در چگونگی طبع کتاب کردهایم در عناوین است چون بسیاری از جاها تنظیم کنندگان نسخهها عنوان حکایت قرار دادهاند در صورتیکه قصه و حکایتی نیست، و در جاهای بسیار دیگر همینقدر که مطلب اندکی تغییر میکند لازم دانستهاند عنوانها درست کنند از قبیل «گفتار در ...» یا «در این معنی ...» یا «وله ایضا» و امثال آنها. پس چون نه نسخهها درین عناوین متفقند و نه میتوان دانست که شیخ سعدی خود چه عنوانها کرده بوده است، و شاید که اصلاً جز بابها هیچ فصل و جدائی در مطالب معین نکرده است، بنا بر این گذاشتیم که عناوین بابهای ده گانه را بهمان عبارات که شیخ در دیباچهٔ کتاب نظم فرموده است اختیار کنیم، و در درون بابها هر جا که حقیقةً قصه و داستانی است حکایت عنوان کردیم و هرجا داستان نیست و مطلب تغییر میکند عنوانی اختیار ننموده بوسیله ستاره مطالب را از یکدیگر جدا ساختیم.
در اینجا بمناسبت آگاهی میدهیم که در هیچ یک از نسخههای کهنه اسم «بوستان» برای این کتاب دیده نمیشود و همه آنرا «سعدینامه» مینامند چنانکه گوئی شیخ اجل خود اسمی برای این کتاب اختیار ننموده و باینجهت نسخه کنندگان قدیم آنرا «سعدی نامه» نامیدهاند پس از آن اهل ذوق اسم «بوستان» را بقرینهٔ «گلستان» برای این کتاب اختیار کردهاند و چندان بیمناسبت هم نبوده است.
***
اما نسخههائی که برای تهیه و تنظیم این کتاب در اختیار ما بوده بسیار و از آن جمله است:
نسخه متعلق به لرد گرینوی که در موزهٔ انگلستان عکس برداری شده و تاریخ کتابت آن سال ۷۲۰ هجریست و همان است که نسخهٔ گلستان را نیز همراه دارد و در تنظیم آن کتاب هم مورد استفاده بوده است. این نسخه که بخط نسخ خوانا نوشته شده با اینکه از اشتباه کتابتی خالی نیست تمام و کمال و بی عیب و در نهایت اعتبار و صحت است و محل اعتنای تام ما بوده است.
کلیات متعلق بدانشمند محترم آقای دکتر محمد حسین لقمانادهم (لقمان الدوله) که متضمن قسمتی از غزلیات و تقریباً دو ثلث بوستان است. این نسخه در رمضان ۷۱۸ بخط نسخ کتابت شده و کاتب در پایان طیبات تصریح کرده که از روی نسخهٔ اصلی خط شیخ سعدی استنساخ نموده و هرچند اشتباهات کتابتی آن بیشتر از نسخهٔ لندن است چون قدیمترین نسخهایست که ما بدان دسترسی یافتهایم و کاتب آن یقیناً زمان شیخ اجل را درک کرده است در آن مقدار از کلیات که شامل است ارزش و اعتباری بسزا دارد.
نسخهٔ کتابخانهٔ هند انگلستان که در لندن عکس برداری شده و تاریخ کتاب آن ۷۲۸ هجریست، اوراق بوستان آن تمام و اعتبار آن نیز مورد توجه است و گلستان نیز همراه این نسخه بوده و از آن استفاده کردهایم.
کلیات سعدی متعلق بکتابخانهٔ دانشمند محترم آقای حاج حسین آقا ملک که تاریخ کتابتش معلوم نیست ولی سبک تحریر و طرز تدوین غزلیات مینماید که در حدود نیمهٔ مائه هشتم نوشته شده و نسخه ایست قدیمی و معتبر. در موقع تنظیم گلستان نیز این نسخه مورد استفادهٔ ما بوده و شرمندهایم که اظهار امتنان از مساعدتهای ایشان در آن موقع از قلم افتاد در عوض وظیفهٔ خود میدانیم که از اقدام معارف پرورانهٔ بزرگی که اخیراً نموده و کتابخانهٔ نفیس خود را که شامل چهل هزار جلد کتاب گرانبها میباشد برای استفادهٔ عامه وقف کردهاند یاد کرده طالبان دانش را ببشارت این جوانمردی مسرور سازیم.
کلیات آقای حاج عبدالحسین بحرانی که بوسیلهٔ وزارت معارف بآرامگاه سعدی اهداء کردهاند، تاریخ کتابت آن معلوم نیست ولی از قرائن بر میآید که در اواخر مائه هشتم نوشته شده. این نسخه گلستان را مطلقا ندارد و از بوستان هم که مورد استفاده و مراجعه بوده چنین بر میآید که بعضی حکایات و اشعار را عمداً حذف کردهاند.
کلیات آقای صادق انصاری عضو وزارت معارف که در ۷۹۴ هجری کتابت یافته و در اینجا لازم است باین نکته اشاره شود که بوستان این نسخه صحیحتر از گلستان بود و بیشتر مورد استفاده واقع گشت.
کلیات آقای مجد الدین نصیری که نسبت بآن در مقدمهٔ گلستان اظهار نظر شده است.
این نسخهها که بر شمردیم در مائه هشتم نوشته شده و غیر از اینها نسخههائی دیگر در اختیار ما بود که اختیار و صحت آنها نیز قابل توجه و از آن جمله است:
کلیات خطی که مادّه تاریخ کتابت آن «خیر الکلام» است (۹۲۳ هجری).
کلیات خطی که در سال هزارم هجری نوشته شده است.
بوستان بخط سلطان علی مشهدی کاتب. و این سه نسخه نیز از کتابخانهٔ آقای حاج حسین آقا ملک میباشد.
نسخهٔ گراور شدهٔ بوستان بخط میرعماد معروف.
گذشته از اینها بیش از ده نسخهٔ خطی و چایی معتبر (چاپ تبریز و طهران و هندوستان) در دسترس ما بوده و در مواقع لازم از مراجعه و مطالعهٔ آنها کوتاهی نشده است.
***
از مراجعهٔ دقیق باین نسخهها چنین استنباط میشود که در آغاز که شیخ اجل بوستان را سروده نسخههائی از آن استنساخ کردهاند و انتشار یافته، سپس خود او در این کتاب تجدید نظر فرموده و بعضی اشعار و کلمات را تغییر و تبدیل داده است، و چنین مینماید که نسخههای قدیمی معتبر که در دست ماست (گذشته از اختلافات جزئی که از تصرفات کتاب است) از روی دو نسخهٔ اصلی استنساخ شده، با فرض اینکه نسخهٔ دومی بوستان پس از تجدید نظر شیخ بزرگوار انتشار یافته باشد، و نسخهٔ لرد گرینوی و نسخهٔ آقای دکتر لقمان ادهم نمایندهٔ این دو تحریر بوستان میتوانند بود و اگر آنها را اصل و در دو طرف قرار دهیم بیشتر نسخههای دیگر با یکی از این دو نسخه موافقت دارند. و این احتمال که اختلافات مهمی که در نسخههای بوستان دیده میشود غالباً از تصرف خود شیخ باشد این فکر را نیز تولید میکند که شاید در گلستان نیز چنین واقع شده و بعضی از اختلافات که در نسخههای کهنهٔ معتبر آن کتاب دیده میشود بدست خود شیخ صورت گرفته باشد.
***
در خاتمه با کمال مسرت اظهار میشود که در تهیهٔ این نسخه نیز آقای حبیب یغمائی که در مقدمهٔ گلستان شرح مساعی ایشانرا متذکر شدهایم با اینجانب دستیاری بسزا کرده و از تحمل هیچگونه زحمت و اهتمامی در این راه دریغ ننمودند، و بعلاوه فهرست حکایات و اسامی اعلام و جدولی از لغات و جملات بوستان نیز تهیه نمودند که محض مزید فائدهٔ کتاب بآخر آن ملحق ساختهایم.
امتنان اینجانب از آقای حبیب یغمائی و همچنین از معارف پرورانی که نسخههای گرانبهای خود را در اختیار ما گذاشتند و ما را بانجام این کار موفق کردند وظیفهایست که با کمال خرسندی ادا میکنم.
دیماه ۱۳۱۶