چرند و پرند/از شماره ۱۵ دوره اول روزنامه صور اسرافیل
از شمارهٔ ۱۵:
انجمن موقتی در ادارهٔ صور اسرافیل روز یکشنبهٔ پانزدهم تشکیل شد، ناچار مشترکین عظام میخواهند اعضای انجمن را بشناسند.
بله، بنده که بندهام، ایشان هم که معروف خدمت همهٔ آقایان میباشند، اینهم که .... بله، ایشان هم که ... خیر، ایشان هم که مستغنی از معرفی بنده هستند، او هم که اه اه، بله، خیر، سایرین را هم که خودتان معرفت کامل در حقشان دارید. جناب سگ حسن دله خلاصهٔ مذاکرات انجمن قبل را قرائت کردند.
جناب خرمگس – بعقیدهٔ من این قبیل اشخاص خونشان حلال و مالشان مباح است چه ضرر دارد بگیرید بخورید یک آب هم بالاش.
دمدمی – بله هرچند جسارت است ولی مثلی است معروف که میگویند – از خرس مویی.
اویارقلی – اگر شما بدانید که تار و پود این فرشها از عروق و شریان ما دهاتیهاست هرگز راضی نخواهید شد که این معنی را بر خود هموار کنید.
آزادخان کردکرندی – جناب اویارقلی صحیح میگویند شما در پای تخت نشستهاید و از تعدیاتی که برعایای اطراف میشود خبر ندارید.
دمدمی – بلی همینطورست شیخ علیهالرحمه میفرماید:
«گفتن از زنبور بیحاصل بود | با یکی در عمر خود ناخوردهنیش» |
خرمگس – باید دید که اگر ما این قبیل قالیچهها را قبول نکنیم حکومت آنها را بصاحبانش مسترد میکند یا اینکه خودش نگاه میدارد و در موقع بدتر ازین بکار میبرد.
جناب ملا اینکعلی – بگمان من پس دادن این اشیاء همانطور که جناب خرمگس فرمودند غلط و نوعی از اعانت بر اثم است.
دمدمی – احنست احسنت، صحیح است، درست فرمودند.
آزادخان – آیا ببینم که این اشیاء را حضرت والا برای چه بجناب دخو میدهند اگر برای اینست که جناب دخو محتاج استکه اینطور نیست و عجالة بقدر بخور و نمیری، از راه روزنامهنویسی تحصیل میکند، و اگر برای کمک بمعارف است آنهم بهترش این بود که حضرت حکمران در همان قلمرو و حکومت خودشان دوسه نفر از اطفال یتیم بیبانی را انتخاب میفرمودند و از منافع سالیانهٔ این مبلغ ایشان را بتحصیل وامیداشتند.
جناب ملا اینکعلی – چه ضرر دارد که بگوییم قصدشان همان کمک بمعارف بوده است ولی اینکه میفرمایید بهتر این بود که اطفال یتیم را تربیت میکرد تمیز این مطلب بسته بنظر عرف است و بعقیدهٔ من کمک بروزنامه را در عرف بهتر از کمک باطفال یتیم بدانند زیرا که روزنامه میتواند هزاران نفر را بترتیب اطفال یتیم و بیبانی وادار کند در صورتیکه تربیت دوسه نفر طفل محدود و فایدهاش کمتر است.
دمدمی – بنده که سواد درستی ندارم و عبارات آقا را نمیفهمم ولی بنظر من آقا صحیح فرمودند، احسنت احسنت.
اویارقلی – ولی رأی بنده اینست که در عرف تربیت اطفال را بر کمک بروزنامه ترجیح بدهند زیرا که روزنامهها عجالة خرج و دخل میکنند و احتیاجی بکمک ندارند ولی اطفال فقیر در مملکت زیاد است که کمال احتیاج را بکمک دارند پس بهتر این بود که چند نفر طفل را با این وجه تربیت میکردند تا اسباب تشویق سایر رجال و اعیان میشدند و سایرین هم بایشان تأسی میکردند.
آزادخان – درست است گذشته از اینکه آنطوری که جناب ملااینکعلی میفرمایند «این قافله تا بحشر لنک است» برای اینکه میفرمایند کمک بروزنامه از حیث اینکه تشویق بتربیت اطفال میکند بهترست ولی از طرف دیگر در هر موقع هم که مردم بخواهند کمک بتربیت اطفال بکنند باز روزنامه در ایران هست و بنا بفرمودهٔ ایشان باز روزنامه مقدم خواهد شد.
دمدمی – مطلب تمام است.
جناب ملااینکعلی – مؤمن این مغالطه است.
او یارقلی – خیر آقا مغالطه نیست صحیح است برای اینکه شما میفرمایید کمک بروزنامه خوب است برای اینکه مردم را بتربیت اطفال یتیم وادار میکند و بنابراین اطفال یتیم هیچوقت نباید تربیت بشوند برای اینکه همیشه اعانت روزنامه بر اعانت ایتام مقدم است وگرنه ترجیح فاضل بر مفضول و راجح بر مرجوح خواهدشد.
دمدمی – جناب اویارقلی قدری واضحتر بفرمایید که بنده هم رأی خود را عرض کنم.
جناب ملااینکعلی – من این چیزها را نمیدانم رد احسان عقلا و شرعا مکروه و هر که مخالف شرع باشد اجتناب مسلمین از او لازم است و اگر نعوذ بالله مخالفتش منجر بارتداد شود قتلش هم واجب میشود.
دمدمی – اعاذناالله من شرور انفسنا.
آزادخان کرد – جناب مستطاب عالی خیلی تند میروید اولا رد احسان فرضا که در شرع مکروه باشد عمل بمکروه چطور اسباب لزوم اجتناب مسلمین و ارتداد و بالاخره قتل خواهد شد؟!
جناب ملا اینکعلی – مؤمن تو شکیات نمازت را میدانی؟
جناب رئیس زنک زده – فرمودند خلط مبحث صحیح نیست (جناب ملااینکعلی متغیراً از مجلس برخاسته بدون اجازه از رئیس رفتند سایرین هرچه اصرار کردند در جواب فرمودند من حق خودم را میگذارم ولی برای توهین نوع نعوذبالله...)
سگ حسن دله – در موقعی که من در رشت و اصفهان و شیراز و آذربایجان و مازندران بودم و با حکام هرجا رفت و آمد داشتم میدیدم که همه ساله حکام چیزی برای روزنامهها علیقدر مراتبهم موضوع کرده میفرستادند این معمولی سنواتی حکام در دورهٔ استبداد بوده حالا هم چه ضرر دارد که برقرار باشد.
او یارقلی – آقای معظم آیا اینجا کم بیانصاف خدانشناس که گوشواره را از گوش دختران ده و گلیم را از زیر پای یک خانوادهٔ بدبخت روستایی میکشد و بمرغ خانگی پیرزن ابقا نمیکند و از هر دخل نامشروع حتی از طریق فواحش صرفنظر نمینماید چه علت دارد که با کمال طوع و رغبت سالی مبلغی بروزنامهچیها میدهد؟
آیا قصدش این نیست که روزنامهنگار را شریک سیئات اعمال خودش قرار بدهد؟ آیا در فکر این نیست که در دورهایکه از همهٔ تنظیمات دول دنیا برای ایران چهارتا روزنامه بیمغز مانده است آنرا هم با خودش همدست کند؟ آیا معنی رشوه خواری جز این است؟ و آیا بعد از آنکه روزنامهچی باین سم مهلک مسموم شد دیگر در کلامش در نظر ملت وقع و وقری میماند؟ و آیا کسی دیگر بحرفهای روزنامه گوش میدهد؟ و افسوس که هنوز پردههای جهل جلو چشم ما را گرفته و هوی و هوس و اغراض بما مجال هیچ ملاحظهای نمیدهد ای اعضای محترم انجمن آیا جناب ملااینک علی که اینقدر در قبول این اشیاء اصرار دارند قصدشان جز این است که باب رشوه را مفتوح کرده بلکه خودشان هم محرمانه با دخو در این اشیاء مرسوله شرکت کنند، من میگویم و از هیچکس هم ابا ندارم که تا علماء سوء و بعضی ... و پارهای روزنامهچیهای ما دندان طمع را نکنند، ایران آباد و اسلام احیاء نخواهد شد، و اگر هم ازحد خود زیاده روی کرده و بر وفق قوانین داخلی انجمن عمل نکردهام چون در راه حق و حقانیت بوده البته عفو خواهید فرمود، واگر نه برای استعفا هم حاضر هستم (در اینجا غالب گفتند حق با جناب اویارقلی است و قرار شد لایحهای از طرف انجمن بحضرت والا حکمران بنویسند).
این است صورت لایحه
خدمت ذیشرافت نواب امنع اسعد والا شاهزادهٔ نصرةالدوله حکمران کرمان دامت ایام عدالته «پلتیک» حضرت والا نگرفت، یعنی اگر جسارت نباشد جناب ملااینکعلی هم که در مجلس طرفدار شما بودند بور شدند، و پل حضرت والا هم آن سر آبست، حضرت والا حالا وقتی است که شما در مدارس انگلیس و آلمان مشغول تحصیل باشید نه در خرابهٔ ایران مسئول حکمرانی ایالت کرمان، قالیچههای مرحمتی یکصد تومانی بصوراسرافیل با قبوض مرسوله انفاد کرمان شد، بعد ازین هم آدم خودتان را بشناسید و بی گدار بآب نزنید، نه صوراسرافیل رشوه میگیرد و نه آه دل شهدای تازه و نان ذرت و خون گوسفند خورهای کرمان زمین میماند.
***