وقایع اتفاقیه/۲

از ویکی‌نبشته
روزنامهٔ وقایع اتفاقیه (۱۲۲۹ خورشیدی) از حکومت قاجار
نمرهٔ دویّم
تاریخ چاپ این نسخه ۱۱ ربیع‌الثانی ۱۲۶۷ قمری برابر با ۲۵ بهمن ۱۲۲۹ هجری خورشیدی است.

روزنامه وقایع اتفاقیه بتاریخ جمعه یازدهم شهر ربیع‌الثانی مطابق سال ایت‌ئیل سنه ۱۲۶۷


نومره دویّم

قیمت روزنامچه از قرار یکعدد در یک هفته پانصد دینار است که در سال دو تومان و چهار هزار دینار میشود


اخبارات داخلهٔ ممالک محروُسه پادشاهی

دارالخلافه طهران

درین سال هوای زمستان دارالخلافه طهران در شدّت سرما بخلاف سالهای کذشته بود و بحدّی برف و بارندکی و یخ شده که کمتر وقتی اینطور اتفّاق افتاده بود از اوّل زمستان تا اینهفته مکرر برفهای نافع بوقت آمد و هوا بشدّت برودت داشت لکن بحمدالله تعالی از اوّل اینهفته چنان هوائی شده است که در دو سه روز برف بآن کثرت از اطراف و حول و حوش دارالخلافه طهران رفت و حالا هوا بقسمی خوب و خوش میکذرد که میان روز در برابر آفتاب کم میتوان ایستاد مثل اوایل بهار است و کمال خوبی و اعتدال در هواها حاصل است که عساکر نظام در میدان ارک مشغول مشق هستند

از آنجا که اهتمام اولیای دولت جاوید ایت علّیه آن است که صنایع بدیعه در ممالک محروسه پادشاهی بظهور آید از جمله سابق بر این اهتمام و توجه در ساختن ضروف چینی نمودند که سابقاً ساخته بودند مشابهت در لون و قواره بچینی داشتند لکن اصل خمیره بپای چینی نرسیده بود در هفته کذشته ساخته بودند که در همه چیز شباهت تام بضرف چینی داشت قاب و قدحهای بزرک و سایر اقسام چینیهای خوب ساخته شده لهذا حکم شد که کارخانه خوب بزرک در میان ارک دارالخلافه طهران ساخته شود که استادان در آنجا آمده مشغول شوند و عنقریب انشاءالله ضروف چینی خوب از کارخانه بیرون می‌آید بحدیکه کفایت کند و در قیمت بمراتب از چینی مناسب‌تر تمام میشود

در دارالایمان قم کارخانه بلورسازی بنا کذارده بودند لکن بطوریکه مطلوب باشد بعمل نیامده بود تا در هفته کذشته از توجّه و اهتمام اولیای دولت جاوید ایت بلورآلات ساده که در آنجا بعمل آورده بودند بطوریکه قلیان ساده و کیلاسهای چراغ که در آنجا ساخته بودند هیچ از بلور تمیز داده نمی‌شد از دیوان اعلی تنخواه و اخراجات دادند که رفته سعی نمایند لاله و مردنکی و سایر چیزهائی که قدری تفاوت جزئی داشت خوب بعمل بیاورند

ضعیفه طهرانی زردوزی دورهٔ ملبوس صاحب‌منصب نظامی را بقاعده روم دوخته و در کمال خوبی بعمل آورد که درین هفته بنظر اولیای دولت علّیه رساند بطوریست که مطلقا با کار اسلامبولی امتیاز داده نمیشود اولیای دولت علّیه حکم فرمودند که شاکرد بسیار نکاهدارد و تا مدّت پنجسال احدی در عمل او شراکت ننماید

در مازندران شال چوخای پشمین بجهة ملبوس خود میبافند و چندان در جای دیکر بفروش نمیرسد و آنقدر خوب هم نبود لکن اولیای دولت قاهره حکم فرمُودند که باهتمام نوّاب مهدیقلی میرزا حاکم مازندران از ان شال بسیار خوش‌قماش و زیادباقته سُرمهٔ رنک کرده ملبُوس برای قشون نظامی دوخته قماش و رنک او بنوعی است که در قماش همه کس تصدیق بر این دارد که از ماهوتهای وسط پُردوام‌تر و لطیف‌تر است و در رنک مُطلقا معلوم نمیشود که ماهوت است یا شال تا حال بقدر دو هزار توب کلیچه نظام از شال مزبور بدوزند و قیمة آن بهمه جهة هر توبی چهارهزار دینار چیزی بالا میشود

برای ملبوس تابستانی قشون نظام اولیای دولت علیّه بطوری قرار داده‌اند که خواه کلیچه و خواه شلوار از اقمشه خود ایران دوخته شود و تا حال از بیست هزار دست متجاوز دوخته شده و حُکم شده است سالی پنجاه‌هزار دست در طهران و اصفهان بدوزند و اینمعنی باعث رفاه رعیّت و آبادی مملکت خواهد بود و همواره منظور نظر و مکنون خاطر اولیای دولت قوی‌شوکت علّیه آنست که عموم ارباب حِرفه و صنعت در شغل و کسب خود ترقی داشته باشند و هر یک صنایع بدیعه که بکار آید احداث کنند مورد نوازش و التفات میشوند

بتاریخ دوشنبه هشتم همین ماه حکومت اردبیل را بعالیجاه محمدرضاخان قاجار که در دیوانخانه مبارکه مشغول خدمت بود مرحمت فرمودند و این روزها خواهد رفت

در تاریخ فوق عالیجاه محمدحسن خان نوری بحکومت مشکین و ایلات آنجا مامور شد

در تاریخ مزبور عالیجاه قاسم‌خان قاجار جارچی‌باشی مامور بحکومت قراجه‌داغ شد

چون بکرّات از آینده و رونده مسموع اولیای دولیت علّیه شده بُود که در محال فومن من اعمال کیلان ستم شریکی در تقسیم مالیات آنجاست که باعث شکستکی و خرابی بعضی دهات شده است لهذا محص ملاحظه رفاه و آسودکی رعیّت عالیجاه میرزا زین‌العابدین تبریزی را مامور فرمودند که رفته از روی دقت رسیدکی نموده مالیات آنجا را تعدیل نماید که رفع ستم شریکی شود و هر جا در خور کنجایش خود مالیات دیوانی را ادا نماید

از آنجا که در سنوات ماضیه از کیلان عموماً صادریّات بسیار که اضافه بر مالیات میشد حُکّام و مباشرین میکرفتند و باین واسطه رعایا همیشه پریشان و بی‌سامان بودند از ابتدای هذه‌السّنه اولیای دولت قرار دادند که زیاده از تومانی یکهزار و پانصد دینار صادر که صرف مخارج ولایتی و حاکم و متردّدین میشود از اهالی کیلان و همچنین از اهالی طالش که ابوابجمع حکومتی کیلان هستند زیاده از یکهزار دینار نشود عالیجاه میرزا زین‌العابدین که مامور آن صفحات شد حکم نمودند که رسیدکی کند و از رعیّت تحقیق نماید ازین زیادتر اکر از رعیّت کرفته باشند مشخص نماید و ابلاغ این حکم را بعموم اهالی کیلان و طالش نماید که زیاده از مبلغ مسطور صادر ندهند تا موجب رفاه و آسایش بوده در مهد امان استراحت جویند و مشغول کسب و رعیتی خود باشند که انشاءالله روزبروز آباده و دایر شود

عالیجاه میرزا هدایت‌الله از جانب دیوان اعلی مامور شد که رفته بعمل حکومت و داد و ستد ولایتی و مالیاتی صاین‌قلعه برسد که اکر اجحافی برعیّت حاصل آید مشخّص نموده باولیای دولت قاهره عرض کند و مواجب سواره صاینقلعه را هم از مالیات آنجا بر حسب قرارداد دیوانی درست بدقّت بدهد که نوکر و رعیّت همه‌کی آسُوده و بفراغبال مشغول کار خود باشند

در روز یکشنبه هفتم اینماه عالیجاه نیازمحرم فرستادهٔ خان خیوق وارد دارالخلافه طهران شد

عالیجاه مقرب‌الخاقان میرزا حسن‌خان وزیر نظام که بحکومت عراق رفته بود امور آنجا را درست مضبوط و منتظم ساخته و معاودت نموده روز چهارشنبه دهم وارد کردید

برای انضباط و انتظام امور چاپارخانه قرار شده بود که دارالخلافه طهران و سایر شهرهای معظم ایران چاپارخانهای مختصی ساخته شود که بقاعده مستمره روز خروج چاپار هر یک از تجار و سایر مردم که خواسته باشند با چاپار کاغذ روانه نمایند بآن چاپارخانه آورده بمباشر چاپارخانه بسپارند و در روز ورود چاپار هم آمده هر کس کاغذی داشته باشد از آنجا کرفته ببرند که ازینجهة برای مردم در کرفتن و دادن کاغذ خودشان عُسرت و زحمت حاصل نشود و رسانیدن کاغذ مردم بتعویق نیفتد و هم‌چنین در جمیع منازل عرض راه برای استراحت مردم چاپارخانها بسازند لکن بجهة کثرت برف و برودت هوا بتعویق اند که بعد از خوب شدن هوا از اوّل حوت ساخته شود

امورات قشونی

عالیجاه مقرب‌الخاقان محبعلی‌خان ماکوئی بمنصب میرپنجه‌کی مباهی و ممتاز شد

عالیجاه حسن‌خان یوزباشی پسر عالیجاه مقرّب‌الخاقان فضلعلی‌خان میرپنجه بمنصب سرهنکی مامور شد که رفته از اردبیل و مشکین یکفوج سرباز جدید بکیرد و سابق بر این حکم شده بود که یک فوج سرباز جدید از کروس کرفته شود از قراریکه عالیجاه حسنعلی‌خان سرهنک نوشته بود تمام شده است و حکم شد که تا عید نوروز برکاب همایون حاضر شوند

دو ماه قبل ازین حکم شده بود که در عراق از فراهان و کزّاز دو فوج جدید کرفته شود این روزها از سرکردکان آنها خبر رسید که کرفته‌اند و تمام شده‌است و بجهة کثرت برف نتوانسته‌اند مشغول مشق بشوند حکم شد که در اوایل حُوت در سُلطان‌آباد حاضر شده مشغول مشق بشوند

عالیجاه کرکین‌خان پسر داودخان مامور شد که از ارامنهٔ اصفهانی که قدری سرباز داشتند حالا از قدیم و جدید یک فوج بکیرد که صاحب‌منصب آنها هم از خود آنها بوده که هم مشغول نوکری دولت باشند و هم در رعیّتی و مالیات آنها رفاه حاصل شود

پیش از این حُکم شده بود که از مراغه یک فوج جدید کرفته شود از قراریکه عالیجاه جعفرقلیخان سرتیپ نوشته بود فوج مزبور کرفته شده است و تمام است حکم شد که آن فوج را با فوج قدیم سیّم مراغه که ابوابجمع عالیجاه مشارالیه هست حرکت داده برای بعد از عید برکاب همایون بیاورند

اصلان سلطان از طایفه افشار خرقان در توبخانه مُبارکه سالها خدمت کرده بود نظر بملاحظه قدمت خدمت و قابلیت او را در توبخانه مبارکه اولیای دولت قاهره منصب یاوری التفات فرمودند

قبل ازین حُکم شده بود که از خلخال یک فوج سرباز جدید کرفته شود این اوقات عالیجاه محمّدعلیخان سرهنک فوج مزبور مراجعت بدربار همیون نموده هشتصد نفر کرفته بود مجدداً حکم شد که معاودت نموده سیصد نفر دیکر کرفته ملحق ساخته تا شب عید فوج را برداشته به تبریز برد که در تبریز مشغول مشق باشند در روز دوشنبه خلعت باو التفات شده بمحل مامُوریت خود رفت

سایر بلاد ممالک محروسه

اروُمی نوّاب مصطفی قلی میرزا که از دربار همیون برای حکومت ارومی مامور شده رفت بعد از رسیدن آنجا روزنامه که آمده بود نوشته بودند که سرحدّات آنصفحات در کمال امنیّت و آسایش است و نواب معزی‌الیه هم قرار دیوانخانه در آنجا داده‌اند علاوه بر آنکه صبح تا شام مشغول متوجّه شدن امور خاص و عام است دیوانخانه عدالت هم برپا کرده‌اند که دادرسی فقرا و ضعفا شود

کرمان عالیجاه مقرب‌الخاقان عبدالله‌خان صارم‌الدوله را نواب شاهزاده مویدالدوله طهماسب میرزا حاکم کرمان با توبخانه و افواج ملایر و تویسرکان و قراکوزلو و نوکرجیان زری و راینی و سیستانی و افشار بانتظام کرم سیرات کرمان مامور نموده‌اند و قشون مزبور در چهاردهم ماه ربیع‌الاول از کرمان حرکت کرده‌اند

عریضه شعر بر اظهار ارادت و بندکی این دولت ابدمدّت از محمّدعلی خان بمپوری که بواسطه واهمه از پارسال از بمپور کریخته بود بتوسط عمّ خود دوستحمّدخان رسید و باو ملتجی شده و کمال عجز و انکسار و اظهار ندامت بسیار کرده بود بحاکم کرمان حکم شد که او را امیدواری داده بسر خدمت و نوکری و رعیّتی خود بیاورد

سابقا حکم شده بود که عالیجاه امامعلی‌خان سرهنگ یکفوج سرباز جدید از کرمان بکیرد کرفته و تمام کرده‌اند که این اوقات همه‌روزه در کرمان مشغول مشق میباشند

در صفحات کرمان که معبر اشرار بلوچ است کمال امنیّت حاصل است قافله‌ها و مترددین بدون صدمه و آسیب آمد و شد میکنند این اوقات از خراسان هم قافله بزرکی بکرمان آمده است

و هم‌چنین روز سه‌شنبه از عالیجاه شیخعلی‌خان نایب‌الحکومهٔ یزد هم پاره نوشتجات به تصدیق تجار آنجا رسید که راههای یزد کمال امنیت را دارد و قافلها در کمال آسودکی تردد دارند و چندی بیشتر که آوازه آمدن اشرار بلوچ باو رسید خود عالیجاه مشارالیه جمعیتی سر راه نزدیکی طبس رفتند آثاری از بلوچ ندیده قافله معتبری را از راه طبس برداشته بمقصد رسانده بود و نوشته بود که عشر اخر ماه کذشته جمّازه سوار جدید را با میرزا حسین‌خان نائینی روانه دارالخلافه کرده که در آنجا سان حضور همیون را داده بسر خدمت و محافظت راهها مراجعت نمایند

مازندران و استراباد

در صفحات مازندران و استراباد کمال امنیت حاصل است و مردم نهایت آسایش را دارند شاهزاده مهدیقلی میرزا حاکم مازندران هم در انتظام امورات ولایات متعلّقه بخود بسیار ساعی میباشند سواره عبدالملکی و خواجه‌وند و نوکر طالش را این روزها بساری احضار نموده سان دیده مواجب داده مُرّخص نموُد

احوالات متفرّقه

در روزنامه که در اسکندریّه مصر چاپ زده‌اند نوشته‌اند که عبّاس پاشا نایب‌السلطنه و حکمران مملکت مصر مدتی بود که بنا داشت در رود نیل در مصر علیا بندی بسازد که آب آن رودخانه موافق ایّام قدیم بکل زمینهای مصر بنشیند چونکه زراعت همه ولایت مصر از آب رود نیل است و از آنراه که مملکت مصر بسیار قدیم آباد است بلکه بموافق اعتقاد علما که از تواریخ سررشته دارند مملکت مزبور از همه آبادیهای روی زمین قدیمتر آباد بوده و درین سالهای فراوان که آب رود نیل بآن زمین جاری بود خاک و ریک از روز مزبور بآن زمینها برده و زمین مرتفع شده است از آنجهة آب رودخانه مزبور حالا به بعضی جاها که سابق می‌نشست نمی‌نشیند و سبب دیکر کم‌آبادی مصر این است که خود آب رود نیل نسبت بایّام قدیم حالا پائین نشسته است و ریکها از دشت و بیابان لم‌یزرع آمده و روی زمینهای حاصل‌آور مصر را کرفته است چنانکه بعضی جاها که در قدیم بسیار حاصل‌خیز بوده حالا هیچ نمیروید و باین دلایل حالا حاصل مملکت مصر نسبت بقدیم صد یک تنزل کرده است لهذا پاشای مصر بسیار کوشش دارد که بلکه بندی در آنرودخانه به‌بندد و مهندسان و اسباب از فرنکستان آوده است که بند مزبور را بسازد هنوز بجهة زیاد بودن آب این بند ساخته نشده است و بسیار کار معظم مشکلی است باز موافق این کاغذ آخر که از آنجا آمد امیدوارند که درین کار اقدام نمایند و تمام کنند که مثل قدیم زراعت نمایند

اگر چه درین روزها آتش عظیم در شهر اسلامبول مثل بعضی اوقات سابق نیفتاده است ولی باز دایم‌الاوقات کم و بیش خانه سوختن هست که عثمانلو با نقون میکویند و در روزنامه آخر که از اسلامبول رسید یک خانه در سمت محلّه جُوهای آتش کرفته نظام آتش‌خاموش‌کن که در آنجا دارند زود جمع شدند و آتش مذکور را خاموش کردند و در همان روز نزدیک بعصر آتش در یک خانه نزدیک به ادرنه قاپی بروز کرد و نظام آتش‌خاموش‌کن کمال کوشش و سعی را نموده که آتش را خاموش کنند اما تا دوازده باب خانه نسوخت آتش خاموش نشد

کشتیهای بُخار را که از ولایت انکلیس تا ینکی دنیا میروند درین روزها بسیار تندرو و با زینت ساخته‌اند و این کشتیها بعضی مال تجّار ینکی دنیا و بعضی مال تجّار انکلیس است بکارشکنی یکدیکر روز بروز کشتیهای مزبور را بهتر میسازند و اجرت که میکیرند خواه از سیّاح و خواه از بار تجارتی از یکدیکر ارزان‌تر میکنند اینهمه منفعت خلق است مکر در اینکه در تند راندن کشتی احتمال بسنک خوردن و غرق شدن و تشویش زیاد هست که مکرّر در راندن کشتی بخار در دریاها اینطور شده است.

مدّتی پیش ازین دولت انکلیس کشتیها بسمت قطب شمالی ینکی دنیا که بحر منحصر است فرستاده‌اند و چند سال سابق بر این نیز کشتیها بآنجا روانه کردند با منجمین و سایر دانایان و مهندسین و از آنوقت تا حال خبری از آنها نیست و بکرات هم در عقب اینها بامدادشان کشتیها و کشتیبانها فرستاده‌اند و چونکه از آنوقت که از ولایت انکلیس روانه شده‌اند بنا بود که در چند جای خشکی آن سمت از کشتی بیرون بیایند و کاغذی که خبر از احوال آنها بدهد در آنجاها بکذارند کشتیها که در عقب انها فرستاده‌اند سعی و کوشش کرده‌اند که بآنجاها که معهود بوده بروند بلکه خبری از آنها معلوم نمایند اکثر کشتیها که از ولایت انکلیس بعقب آنها رفته‌اند اثری از ان کشتیها که قبل ازینها رفته بوده‌اند ندیده‌اند اما اهل یک کشتی که کشتی دولتی نبود و از ان کشتیها بود که سال بسال به بحر منجمد بجهة شکار ماهی بزرک میروند در کنار دریای آن سمت جائی دیدند که اشخاصی در آنجا آتش روشن کرده و طعام پخته بودند و یک پارچه طناب که از مال کشتیهای پادشاهی انکلیس بوده در آنجا دیدند و چنین پنداشتند که اهل آن کشتیها که پیش ازینها رفته بوده‌اند و خبری از آنها نبوده است بآنجا آمده‌اند و این نشان را در آنجا کذاشته‌اند از اکثر دول دیکر هم که کشتیها بآن سمت میرود حکم شده است که جویا بشوند بلکه خبری از آنها که دولت انکلیس اوّل فرستاده است معلوم نمایند در نزدیکی قطب شمالی هیچ آبادی نیست اکر چه در روی همدیکر مانند کوهها در روی دریا پیداست و این یخ جاودانی است و بالاتر از درجه هفتاد و عرض دنیا دریای مزبور هرکز بی‌یخ نمی‌شود خواه تابستان و خواه زمستان همیشه یخ دارد اما در خشکی نزدیک بآنجا که آب دریا همیشه یخ نمی‌بندد مردمانی هستند مانند اهل جنکلی ینکی دنیا و چون که در زمینهای آنجا زراعت نمیشود اکثر خوراکشان از شکار حیوانات بحری و برّی است و قدری هم از بیخ علف میخورند که در آنجا پیدا می‌شود دولت انکلیس بمیان آنها هم کسان فرستاده‌اند که از آنها تحقیق نمایند که شاید در ساحل آن دریا که بوده‌اند از کشتیهای انکلیس که بآنجاها رفته‌اند خبر داشته باشند امّا از آنها نیز رته تحقیق کرده‌اند اثری از کشتیهای مزبور نیافته‌اند

در روزنامهای فرنکستان نوشته‌اند که ناخوشی وباء امسال در مملکت حجاز بسیار مقاتل شده است و چند ماه سابق بر این در سمت شمال اقلیم افریقیا و بعضی از شهرهای جنوب اوُروُپا هم بود اما حالا رفع شده است و دیکر نیست

چرخ تابیدن پَنبَه و ساختن ریسمان در شهر منچستر ولایت انکلیس چنان خوب ساخته‌اند که درین روزها یک پُوند پنبه که وزن او نود و شش مثقال بوزن ایران است نخ او پنجاه و نه فرسخ درازی بهم میرساند کسانی که از صنعت تابیدن پنبه وقوف دارند میکویند که تا امروز پنبه ازین باریکتر و نازکتر تابیده نشده است و باید چرخ و اسباب این کار را بسیار خوب ساخته باشند تا باین باریکی و نازکی از پنبه نخ کشیده بشود که نهایت امتیاز را دارد

منجّمان فرنکستان که بجهة کار خودشان دوربینهای بزرک دارند که ذرّه‌نماست مدّتیست که معیّن کرده‌اند که ستارهٔ زحل در دورش دو حلقه دارد که بخود آن ستاره چسبیده نیست امّا درین روزها شخصی منجّم در شهر باستان ینکی دنیای شمالی با دوربینهای بزرک که داشت یک حلقه دیکر هم دیده است که دور این ستاره سه حلقه دارد و اینمطلب را بکل منجّمین دنیا اعلام کرده است

در اکثر سالها در اواخر فصل پائیز و اوایل زمستان هوای شهر لندن بسیار با رطوبت میشود و بخار مانند ابر میکیرد و چُونکه اکثر آتش آنجا از زغال سنکی است بخار زغال سنکی با هوای آنجا مخلوط میشود بطوریکه اکر کسی در روز روشن بخواهد کتاب بخواند از کثرت بخار بی‌چراغ نمیتواند امسال این بخار و تاریکی کمتر شده است مکر یکروز که در اطاقها چراغ سوزاندند و در کوچها هم فانوسها که در دیوارها نصب است روشن کردند و در چنین روزها چونکه کالسکه و عرّادها را در کوچهای لَنْدَن بسرعت میرانند کالسکه بکالسکه و سوار بسوار میخورد و بعضی اوقات هم آدم کشته میشود یا دست و پا شکسته میشود و در رودخانه طمس هم کشتی بکشتی میخورد و بعضی شکسته و غرق میشود امّا ننوشته‌اند که درین روزها چنین اتفّاق افتاده است

بجهة سعید پاشا امیر قشون بحری پاشای مصر در شهر لندن کالسکه ساخته‌اند که بسیار زینت دارد و کالسکه مزبور خیلی کوچک است که دو اسب کوچک میتوانند او را براه ببرد چونکه پاشای مزبور دایم‌الاقات مریض و ضعیف است این کالسکه را ساخته‌اند که در میان شهر هر وقت از خانه خود بجای دیکر بخواهد برود سوار بشود و چنان سَبُک است که اکر اسب نباشد چهار نفر آدم بآسانی حرکت میدهد و می‌برد

درین روزها برنجی که در مملکت فرانسه کاشته‌اند بعمل آورده‌اند سابقاً در ولایت فرانسه برنج کاشته نمی‌شد حال در دهن رودخانه رون که از آنولایت میکذرد در چندین جا که سابقاً چمن بود و هیچ زراعت نمی‌شد این برنج را کاشته‌اند و خیلی خوب بعمل آمده است و کمان دارند که این زراعت شلتوک منفعت زیاد بجهة آن ولایت حاصل نماید