هاتف اصفهانی (غزلیات)/شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آلودگی
ظاهر
شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آلودگی | دامن نشوید کس چرا، زابی بدین پالودگی | |||||
میگفت واعظ با کسان، دارد می و شاهد زیان | از هیچکس نشنیدهام حرفی بدین بیهودگی | |||||
روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم | هر ذرهی خاکم تو را جوید پس از فرسودگی | |||||
ای زاهد آسوده جان تا چند طعن عاشقان | آزار جان ما مکن شکرانهی آسودگی | |||||
من شیخ دامن پاک را آگاهم از حال درون | هاتف تو از وی بهتری با صدهزار آلودگی |