پرش به محتوا

هاتف اصفهانی (غزلیات)/شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش

از ویکی‌نبشته
هاتف اصفهانی (غزلیات) از هاتف اصفهانی
(شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش)
  شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش کسی دارد که دارد در کنار خویش یاری خوش  
  دل از مهر بتان برداشتم آسودم این است این اگر دارد شرابی مستیی ناخوش خماری خوش  
  خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش  
  بود در بازی عشق بتان، جان باختن، بردن میان دلربایان است و جانبازان قماری خوش  
  به مسجدها برآرم چند با زهاد بیکاره خوشا رندان که در میخانه‌ها دارند کاری خوش  
  دو روزی بگذرد گو ناخوش از هجرش به من هاتف که بگذشته است بر من در وصالش روزگاری خوش