هاتف اصفهانی (غزلیات)/رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس
ظاهر
رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس | گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس | |||||
گذشت عمر گرانمایه در فراق دریغ | نصیب غیر شد آخر وصال یار افسوس | |||||
گریست عمری آخر ز بیوفائی چرخ | ندید روی تو را چشم اشکبار افسوس | |||||
خزان چو بگذرد از پی بهار میآید | خزان عمر ندارد ز پی بهار افسوس | |||||
به خاک هاتف مسکین گذشت و گفت آن شوخ | ازین جفاکش ناکام صد هزار افسوس |