هاتف اصفهانی (غزلیات)/بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد
ظاهر
بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد | یاد من گو نکند غیر فراموشش باد | |||||
یار بیغیر که می در قدحش خون گردد | خون من گر همه ریزد به قدح نوشش باد | |||||
سرو اگر جلوه کند با تن عریان به چمن | شرمی از جلوهی آن سرو قبا پوشش باد | |||||
دوش میگفت که خونت شب دیگر ریزم | امشب امید که یاد از سخن دوشش باد | |||||
ننگ یار است که یاد آرد از اغیار مدام | نام این فرقهی بدنام فراموشش باد | |||||
دل که خو کرده به اندوه فراغت همه عمر | با خیالت همه شب دست در آغوشش باد | |||||
هاتف از جور تو دم مینزند لیک تو را | شرمی از چشم پر آب و لب خاموشش باد |