هاتف اصفهانی (غزلیات)/به یک نظاره چون داخل شدی در بزم میخواران
ظاهر
به یک نظاره چون داخل شدی در بزم میخواران | گرفتی جان ز مستان و ربودی دل ز هشیاران | |||||
چه حاصل از وفاداری من کان بیوفا دارد | وفا با بیوفایان، بیوفائی با وفاداران | |||||
تویی کافشاند و ریزد به کشت دوست و دشمن | سموم قهر تو اخگر سحاب لطف تو باران | |||||
به جان و دل تو را هر سو خریداری بود چون من | به سیم و زر اگر بوده است یوسف را خریداران |