پرش به محتوا

هاتف اصفهانی (غزلیات)/با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس

از ویکی‌نبشته
هاتف اصفهانی (غزلیات) از هاتف اصفهانی
(با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس)
  با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس  
  عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس  
  قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس  
  بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس  
  هاتف از من نغمه‌ی دلکش سرودن خوش مجوی کز نوا افتاده‌ام افتاده‌ام تا در قفس