هاتف اصفهانی (غزلیات)/از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز
ظاهر
از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز | لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز | |||||
با اهل وفا و هنر افزون شود و کم | مهر تو و بیمهری گردون نه و هرگز | |||||
از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی | مانند به آن قامت موزون نه و هرگز | |||||
خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا | دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز | |||||
در عشق بود غمزدهی بیش ز هاتف | در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز |