نیرنگستان/پرندگان و ماکیان
پرندگان و ماکیان
کبوتر یاکریم در خانه باشد خوبست.
صبح دیدن هدهد و روباه خوبست.
صبح دیدن کلاغ و کبک بد است هرگاه دو کلاغ ببینند شگون دارد.
جغد را که ببینند باید بگویند: میمنت خانم خوشآمدی عروسی است.
خون چلچله و هدهد و سبزقبا شوم است.
جغد گریه بکند خوشیمن است و خنده بکند بدیمن است.
مرغ خوابانیدن آمد نیامد دارد، کبک خوابانیدن بد است.
مرغی که تخم دو زرده بکند آمد نیامد دارد.
خروس که بیوقت بخواند باید کشت یا بخشید وگرنه صاحبش میمیرد. بروایت دیگر بنده آزاد کن است.
خروس سفید را نباید کشت فرشته است.
خروس پیر که میخواند میگوید: چه سال خوبی بوده پارسال خروسهای جوان میگویند: ما ندیدیم ما ندیدیم.
مرغ پر تکان بدهد باد میآید.
مرغ شصت و پنج تخم که میگذارد یک تخم کوچک می کند که برای برکت باید آنرا نگهداشت.
نگهداشتن طوطی آمد نیامد دارد.
کلاغ که صبح زود غارغار بکند خبر از راه دور میرسد و یا مسافر میآید باید بگویند: خوش خبر باشی کاغذ از مسافر میآید.
مرغ که بتقلید خروس بخواند دوشنبه و پنجشنبه خوبست روزهای دیگر بد است باید او را بیرون کرد یا بخشید[۱].
شکارچی که صبح کلاغ بزند دستش بسته میشود و تا شب دیگر چیزی نمیزند.
مرغ و گوسفند را نباید غروب کشت چون آهشان گیراست[۲].
کبوتر ماه رمضان و محرم تخم نمیگذارد و بچه نمیکند.
بلبل در سال هفت بچه میگذارد یکی از آنها بلبل میشود و باقی دیگر سسک میشوند.
لکلک سالی یکبار میرود بمکه و بر میگردد باین جهت او را حاجی لکلک مینامند.
مرغ که کرچ میشود یک پر او را از سوراخ بینیاش میگذرانند.
باز «چنین گفته اند که شاه جانوران گوشتخوار، باز است و شاه چهارپایان گیاهخوار، اسپ و شاه گوهر هاء نا گدازنده یاقوت و شاه گوهرهاء گدازنده زر .. و مر باز را حشمتی است که پرندگان دیگر را نیست .. و پادشاهان دیدار وی را بفال دارند، و چون باز بی تعبی سبک بر دست نشیند و رو بسوی پادشاه کند دلیل آن باشد که وی را ولایتی نو بدست آید.»[۳]
لانهٔ سبزقبا را نباید خراب کرد.
جغد سر راه کسی بپرد بد یمن است.
یلوه مرغ کوچکی است که بعقیده شکارچیان در اثر باران بوجود میآید.
اگر گنجشک را زیاد چنگمالی بکنند و به آن دست بزنند و یا ماچ بکنند گربه او را میگیرد.
چلچله که خودش بیاید در خانه لانه بگذارد خوشآیند است و نباید باو آزار کرد.
زاغ خواست روش کبک را بیاموزد مال خودش را فراموش کرد و باین جهت در راه رفتن جست میزند.
گویند خروس در مدت عمر یک بیضه نهد و او را بیضةالفقرا گویند چنانکه شاعر گوید:
انعام خواجه با من مسکین بعمر خویش
چون بیضهٔ خروس یکی بار بود و بس
و گویند هر خانه که خروس سفید بود شیطان در آن خانه نرود.» عجایب المخلوقات.
مرغ و ماکیان که در خانه باشند خوبست چون هرگاه قضا بلا متوجه یکنفر از اهل خانه بشود بجان آنها میخورد و باید همیشه آنها را سیر نگهداشت[۴].
کچل کرکس پرنده بزرگی است که از بالای خانهها پرواز میکند و هرگاه بچه کوچک را تنها ببیند برداشته میبرد اگر سایهاش بسر کسی بیفتد مبارک است.
ابابیل خوراکش باد است.
لانهٔ چلچله را هرکس خراب بکند سر سال میمیرد.
کبوتر در شیروانی و سقف لانه بگذارد ثواب دارد.
هدهد یا شانهبسر تازه عروس بوده جلو آینه سرش را شانه میزده پدر شوهرش سر میرسد او از زور خجالت با شانه که بسرش بوده پر میزند و میرود.
بروایت دیگر خواستگار بلقیس بوده حضرت سلیمان هر چه میخواسته او را ببیند نمیگذاشته تا اینکه بالاخره دیو برایش جادو میکند و بشکل هدهد میشود.
معروفست که سر هدهد را با اشرفی برند برای جادوگری خوبست[۵].
مرغ حق - با خواهرش سر ارث دعوایش میشود چون او میخواسته دو بهره ببرد و یکی بدهد به خواهرش ولی خواهرش قهر کرده فرار مینماید و برادرش مرغ حق میشود و از آنوقت به انتظار خواهرش میگوید: بیبی جون دوتا تو یکی من.
روایت دیگر - یکدانه گندم از مال صغیر خورده و در گلویش گیر کرده آنقدر حق حق میگوید تا از گلویش سه چکه خون بچکد[۶].
گنجشک - میگویند که جیکجیک این حیوان نفرین به فاطمه زهرا است باین جهت مستحسن است که گنجشکی را آزار بدهند و لانهاش را بهم بزنند و بچهاش را بگیرند و بدست اطفال بسپارند[۷].
بروایت دیگر گنجشک کافر است چون شبها طاقواز میخوابد و میترسد که آسمان رویش خراب بشود.
کارد را بروی مرغ خانگی حرام میکنند و اوین را باین نیت نگه میدارند که نکشند آنوقت هر گاه قضا بلائی متوجه یکی از اهل خانه بشود بجان آن مرغ میخورد.
زیر دم گنجشک مردنی را بگیرند جانش در نمیرود.
خروس و کبوتر که صبح میخوانند با خدا مناجات میکنند.
همای «نام مرغیست مشهور که باستخوان خوردن معروف است چنانکه سعدی گفته:
همای بر سر مرغان از آن شرف دارد
که استخوان خورد و جانور نیازارد[۸]
و جمعی گفتهاند که آن کرکس است که مردار خورد و از آن جنس بسیار است و همای سعادت معروف است چنانکه گویند سایه آن بر سر هر کس افتد پادشاهی و دولت یابد و لغت همایون کنایه ازین معنی است یعنی سعادتمند … در تاریخی دیده شده که در جزایر قریب بچین وار خنک طیور غریب بهمرسند … و در این کتاب نوشتهاند که هما مرغیست بجثهٔ کبوتر و منقار آن زرد و بال آن سبز و زمردی و اندک سپیدی دارد و دم آن مله رنگست و در آن جزیره بر هیچ زمین و شاخ درخت ساکن نگردد و همیشه در حرکت است و بمرتبهای اضطراب و جنبش دارند که مادهٔ آن بر پشت نر بیضه گذارد و متعدد نیز نگردند و بیشتر از سالی نیز عمر نکنند.»[۹]
- ↑
«۱» «اینکه چون مرغ در خانه بانگ کند و یا خروس بیهنگام بانگ کند باید
که نکشندش و بدفال ندارند «۲» زیرا که از سبب آن بانگ میکند که در آن خانه دروجی
راه یافته است و مرغ یا خروس توانائی آن نمیدارد که آن دروج از آن خانه بازدارد و مرغ
بیاری دادن خروس میشود و بانگ میکند «۳» پس اگر وقتی چنان اتفاق افتد خروس دیگر
بباید آوردن تا بیاری یکدیگر آن دروج را بزنند «۴» واگر خروس بیوقت بانگ کند
نباید کشت که سبب این بوده که گفتم «۵» چه در دین به پیداست که دروجی است آنرا سیج
خوانند بهر خانه که کودک بود آن کوشد تا گزندی بدان خانه رساند «۶» باید که مرغ و خروس
نگاه میدارند تا آن دروج را بزند و در آن خانه او را راه ندهد» صد در سی و دوم.
در معالجه بانگ جانوران که گاهگاه بطور خنده آواز کنند همچنین آواز مردم بدیمن است و نحس و شوم دانند و فیالواقع همچنین است در بازنامه کسری نوشیروان آمده که چون جانور بسیار بانگ کند او را چون از غره ماه پانزده روز اولی بگذرد در پانزده آخر سبزهها که در بستانها و ترهزارها روید از هر قسم آنها را گرفته خوراند و تا نیمروز گرسنه دارد و بعد سیر نمایند بانگ کم کند.» قوانینالصیاد باب ۳۰.
سعدی: سعادت نماند در آن خاندانکه بانگ خروس آید از ماکیان - ↑
«یکی اینکه شگفت پرهیزش از کشتن به بیدادی گوسپندان کنند. چه در
«استوت کر» برای آنانکه گوسپند به بیدادی کشند بادافره اینگونه گفته شده است که موی
آن گوسپندان همانا تیغ تیز بشود و کسی که به بیدادی کشتار کرده است بدان کشته شود.»
شایست نشایست ۸ ص ۱۲۸ چاپ ناوادیا
««۱» اینکه عظیم بباید پرهیزیدن از بسیار کشتن حیوان و گوسفندان «۲» چه در دین گوید هر کسیکه حیوان و گوسفند بسیار کشد بدان جهان هر تار موی گوسفند مانند تیغ تیز باشد و بروان آنکس آویزد «۳» و چند چیز است که کشتن ایشان بتر است و گناه بیشتر: بره و بزغاله و گاو ورزا و اسپ کارزاری و مرغ کاشکینه که ملخ گیرد و خروس و ازین جمله خروس گناه بیشتر باشد. «۴» و اگر ناچار باشد خروسی که بانگ نکرده باشد شاید کشتن و سر ایشان بباید یشتند «۵» و هیج سر حیوان نایشته نباید خوردن که نااشوداد باشد.»صد در ۳۴.
««۱» پرهیز کردن گوسفندان و دیگر حیوان آنست که از سرما و گرما و دیگر آفتها بپرهیزند و از آب و گیاه سیر داشتن «۲» چه اندر دین گوید که نماز شام سروش اشوفیروز گر بیاید به همه چهارپایان و حیوان و مرغان بشود و بنگرد تا سیر باشند آن کدخدا و کدبانوی آفرین کنند و اگر گرسنه باشند نفرین کنند و باز گردد «۳» هیج کرفه بهتر از آن نیست که چهارپایان و مرغان که در خانه باشند سیر بوده و خاصه گوسفندان جوان ماده وینشاید کشتن الا پیر باشد سترون که شیر بدهد.»۸۳ بندهش ص ۱۵۲. - ↑ نوروزنامه ص ۵۶.
- ↑ «اندر دین پیداست که همهٔ شفقتها که مردمان در خانه کنند هیچ فریضهتر از آن نیست که گاو یا مرغی یا گوسفندی از چهارپائی که باشد در خانه دارند و ایشان را سیر گردانند و پس کارهای دیگر میکنند «۲» چه اگر شب درآید گرسنه بخسبند نفرین میکنند بکدخدای خانه و هرکس که در آن خانه باشد «۳» و گویند که این کدخدا را روزی چندان باد که خویشتن و زن و فرزند پیوسته گرسنه باشند، نانشان بنان مرساد این فرزندان از بن خانه نیست شوند بمرگ و چون چیزی بکشند میباید که سر آن چیز ببرند.» صد در ص ۹۵
- ↑
« .. بگیرد باسمالله تعالی و برکة و رحمة هدهد را و ۲۴
روز بریاضت وی
قیام نماید و او را در قفس محبوس ساخته طعمه از حبالسوس خوراند و بجای آب گلاب
خوشبوی بدوی نوشاند و در روز ۲۵ کاردی تیز که از نحاس احمر ساخته باشند بستاند واسم
اعظم را بقلم طلسمات … بر آن نویسد و این وقتی باید که قمر متصل باشد بخداوند
طالع این کسی که عامل است… اورا بدان کارد ذبح کند… ملاحظه باید نمود که یک قطره
خون او بزمین نچکد که تمام عمل بفساد آید پس سرش را از تن جدا کند و دلش را از میان دو
کتف بیرون آرد …»
بعد آنرا شوربا درست کرده بخورد و چهار صفحه در کتاب اسرار قاسمی وصف خاصیت این کثافتکاریها را میدهد. - ↑ مرغ شبآویز همهشب خود را بپای از شاخ درخت آویزد و حقحق گوید تا زمانیکه قطرهای خون از گلوی او بچکد.» فرهنگ جهانگیری.
- ↑ معروف است که علامه حلی قبل از رسیدن بسن بلوغ با آنکه مجتهد اعلم بود «باقتضای سن» نردبان میگذاشت و از دیوار بالا میرفت و بچههای گنجشکان را بیرون میآورد.
- ↑ البته منظور اصلی این است که خوردن مرغ و استخوان را در نظر بیاورید این کار تقریباً غیرممکن را که به مرگ او منتهی میشود بر آزار جانوران ترجیح میدهد.
- ↑
فرهنگ انجمن آرا:
همای گو مفکن سایه شرف هرگز بر آن دیار که طوطی کم از زغن باشد حافظ
چون پشت بینم از همه مرغان درین حصار ممکن بود که سایه کند بر سرم همای؟ مسعود سعد سلمان
عوام در موقع تشکر میگویند: خدا سایهٔ شما را از سر ما کم نکند.