نیرنگستان/احکام عمومی

از ویکی‌نبشته

احکام عمومی

 

آب و نمک مهر فاطمه زهراست نباید آنرا آلوده کرد [۱] و از کسی نباید دریغ کرد.

آب دهن پیر زن تیزاب است.

آب خوردن را اول باید به کوچکتر داد اگر برخلاف آن بکنند روز پنجاه هزار سال باید او را کول بکنند، بروایت دیگر اگر کوچکتر اول آب نخورد آب از سرچشمه خشک میشود.

ایستاده نباید آب خورد چون در رگ و ریشه های پا میرود.

آب در سفره بگذارند شمر به آب میرسد

در آب نباید شاشید چون مهر فاطمه است.

آب نیم خورده را روی دست بریزند گوشهٔ انگشتها ریشه میکند برای رفع آن باید آب دهن را بچفت در زد و به پشت انگشتان مالید.

نوشیدن یکمشت از آب خزانه مستحب است.

آب پاشیدن بکسی علامت سردی است.

نان برکت خداست نباید بزمین بیفتد اگر افتاده باید آنرا برداشت و در شکاف دیوار محفوظ کرد[۲].

آتش پیه چشم گرگ را آب میکند.

بنائی عمر را دراز میکند.

آدم پیر برکت خانه است.

زن پیش شوهرش بی ادبی بکند بخانهٔ او حرام میشود.

مرد نباید در اطاق سفید تنها بخوابد.

هر ستاره‌ای که میپرد عمر یکنفر است که خاموش میشود.

کسیکه جادو بکند شرش بخود جادو کننده بر میگردد و اورا نکبت میگیرد.

کیمیاگری نکبت میآورد.

تنها خوابیدن، تنها خوردن و تنها سفر کردن بد است[۳].

برای رفتن بزیارت امام باید بطلبد.

مهمان که در خانه است نباید جاروب کرد.

بدرخت سبز نباید شاشید.

بدرخت سبز نباید سنگ انداخت.

روز عید غدیر خال بگذارند در روز قیامت ماه میشود.

چشم درد مال علی و دندان درد مال عمر است.

قاویت سر سفره بی‌بی حور و بی‌بی نور را نباید مرد بخورد.

از بیاض گردن دختر بوی بهشت میآید.

اگر از توپ افطار مدتی بگذرد و افطار نکنند آن روزه را شیطان میبرد.

چوبی که در موقع سوختن صدا بکند باید چخ گفت چون این صدای سگی است که از جهنم میآید آتش ببرد.

قرآن را بعد از خواندن نباید باز گذاشت چون شیطان آن را میخواند.

ریش را زیاد شانه بزنند شهوت زیاد میشود.

اگر ایستاده شلوار بپوشند تا سه روز دعا مستجاب نمیشود.

به لقمهٔ مهمان نباید نگاه کرد.

استخوان خورشت را در پلو فرو بکنند فحش به آشپز است.

پشت سر مسافر نباید کاغذ نوشت و سیاهی فرستاد.

شام را حتماً باید خورد تا رگ عشاء را بشکند.

هر کار خوبی که انسان میکند ملائکهٔ روی دوش راستش مینویسد و کار بد را ملائکهٔ روی دوش چپش.

کسیکه جای تازه ای را ببیند باید یک مرغ سیاه بدهد.

عدد ۱۳ نحس است.

هر کس دور نان را بچیند روز قیامت کناره‌های نان مار شده بگردنش می‌پیچد.

بریدن نان با کارد گناه دارد.

پوست خربزه را نباید سوزاند چون رویش یا علی نوشته.

طبیب یا کسیکه بعیادت ناخوش میآید اگر قدمش سبک یا خوب باشد ناخوش زود خوب میشود و اگر سنگین باشد حالش بدتر میشود.

تفنگ خالی را نباید رو بکسی گرفت چون ممکن است شیطان آنرا پر بکند.

چاقوی باز را نباید بدست کسی داد.

بسم‌الله که بگویند جن و غول و شیاطین فرار میکنند[۴]

ته ظرف غذا را اگر تمام نکنند و پس مانده بگذارند گناه دارد

زن تا بچه دار نشود نباید با شوهرش از خانه بیرون برود

زن باید چراغ خانه‌اش را غروب خودش روشن بکند.

بگدا باید سلام کرد چون ممکن است که خواجهٔ خضر باشد و بصورت گدا در آمده باشد.

استخوان را روی بام بیندازند ثواب دارد.

روز قیامت چشمها میرود کاسهٔ سر و پدر فرزند خود را نمی شناسد.

نزدیک قیامت که میشود نژاد انسان بقدری کوچک میشود که پیره زن میتواند در نی قلیان بنشیند و زنبیل ببافد.

پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است.

خنجر شمر در زیر زمینی است و روز های عاشورا از آن خون میچکد.

آنچه که روی زمین هست در دریا هم هست.

خدا میتواند تمام دنیا را در پوست یک تخم مرغ بگنجاند بدون اینکه تخم مرغ بزرگ بشود یا از مقدار آن عالم بکاهد.

دنیا که آخر میشود مثل کف دست صاف میشود بطوری که اگر اینطرف دنیا یک تخم مرغ بگذارند از آن طرف دنیا پیداست.

دنیا را محض خاطر پنج تن آفریدند[۵].

کسیکه خود کشی بکند نمیمیرد در آن دنیا او را چهار‌میخ میکشند و در میان زمین و آسمان هست تا اینکه موقع مرگ طبیعیش برسد چون زندگی و مرگ به امر خداست و بدست بشر نمیباشد.

سیدها با هم پسر عمو (بنی عم) هستند[۶].

چند نفر که با هم حرف میزنند اگر یک مرتبه خاموش شدند علامت اینست که در آن لحظه از زیر زمین گنج رد می‌شود بروایت دیگر عزرائیل میگذرد.

باید پیوسته شکر نعمت خدا را بجای آورد و بکار های خدا ایراد نگرفت تا نعمتش زیادتر بشود.

  شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند  

در مجلس عزا خانه باید طاق رفت جفت نرفت که بد یمن است و قلیان را هم در اینجور مجالس باید تک بیاورند اگر جفت بیاورند بد است.

هر کس بساط ختم را درست میکند باید خودش هم آن را بر چیند و گرنه بد آیند است.

عاق والدین - پدر و مادر که ببچه‌شان نفرین بکنند بعد از آنکه بچه بمیرد از گورش آتش می‌بارد و گناهش پوزش ناپذیر است، همیشه به آتش دوزخ خواهد سوخت.

خون زن شوم است.

خون سید شوم است (یعنی او را نباید کشت).

رفتن پای پیاده به شاه عبدالعظیم و گردانیدن سه دور تسبیح صلوات ثواب زیاد دارد.

اگر حرامزاده بزیارت بی بی شهربانو برود دماغش خون باز میشود و اگر مرد ناپاک به قنات آن نگاه بکند آبش کم میشود.

«هر زمینی که درو گنجی یا دفینی باشد آنجا برف پای نگیرد و بگدازد و از علامتهاءِ دفین یکی آنست که چون زمینی خراب باشد بی گشتمند و اندران سپر غمی رسته بود بدانند که آنجا دفین بود، و چون شاخ کنجد بینند یا شاخ بادنجان بدامن کوه که از آبادانی دور بود بدانند که آنجا دفین است و چون زمینی شور ناک باشد و بر آن بقدر یک پوست گاو خفتن خاک خوش باشد یا گلی که مهر را شاید بدانند که آنجا دفینست، و چون انبوهی گرگان ببینند و آنجا مردار نباشد بدانند که آنجا دفینست و چون انبوهی کرگسان بینند و آنجا مردار نباشد بدانند که آنجا دفینست و چون بارانی آید و بر پاره ای زمین آب گرد آید بی آنکه مغاکی باشد بدانند که آنجا دفینست. … و چون تذرو را بینند و دراج را که هر دو یک جا فرود میآیند و نشاط و بازی میکنند یا مگس انگبین ببینند بیوقت خویش که بر موضعی گرد آیند یا درختی بینند که از جمله شاخه های او یک شاخ بیرون آمد جداگانه روی سوی جایی نهاده از همه شاخها افزون باشد بدانند که آنجا دفینست»[۷].


  1. ««۱۶» و اگر قی در آب کنند یا آب تاختن گناه باشد «۱۷» اگر خیوی (تف) در آب روان افکند خوری گناه باشد «۱۸» و اگر قی در آتش کنند یا .. آب تنافوری گناه باشد «۱۹» و اگر نسا (مردار) در آب یا آتش افکند مرکرزان باشد.»

    صد در بندهش صفحه ۸۲ و صفحه ۱۴۸

    - شمر بشکل سگ چهار چشمی است که پیوسته دنبال آب میدود و از دور بنظرش سراب میآید ولی هر چه میدود به آب نمیرسد چون در کربلا آب را مضایقه کرد.

  2. شبیه افکار زرتشتی است.
  3. «۲» میباید که مردم پیش از آنکه نان خواهند خوردن اول سپاس ایزد عز و جل بگویند شکر آن نعمتها بگذارند و در نان خوردن حدیث بکنند «۳» چون نان بخورند دیگربار سپاس ایزد تعالی بگویند.» صددر بند هش ص ۱۳۱
  4. مثل پول غول است و ما بسم‌الله
  5. ««۲» چه در دین به پیداست که دادار اورمزد زرتشت را گفت ای زرتشت به از تو بعالم کسی نیافریدم و پس از تو هم نیافرینم تو گزیدهٔ منی و این عالم از بهر تو پدیدار کردم.»

    صد در ص ۵۶ در هشتاد و یکم.

  6.   آدم از خاک وسید از نور است آدمیت ز سیدان دور است  
  7. نوروزنامه ص ۲۲–۲۳.