نظامی (مخزن الاسرار)/قصد شنیدم که در اقصای مرو
ظاهر
قصد شنیدم که در اقصای مرو | بود ملکزاده جوانی چو سرو | |||||
مضطرب از دولتیان دیار | ملک بر او شیفته چون روزگار | |||||
تازگیش را کهنان در ستیز | پر خطر او زان خطر نیم خیز | |||||
یک شب ازان فتنه پر اندیشه خفت | دید که پیریش در آن خواب گفت | |||||
کای مه نو برج کهن را بکن | وای گل نو شاخ کهن را بزن | |||||
تا به تو بر ملک مقرر شود | عیش تو از خوی تو خوشتر شود | |||||
شه چو سر از خواب گرانبر گرفت | آندو سه تن را ز میان برگرفت | |||||
تازه بنا کرد و کهن درنوشت | ملک بر آن تازه ملک تازه گشت | |||||
رخنه کن ملک سرافکنده به | لشگر بد عهد پراکنده به | |||||
سر نکشد شاخ تو از سرو بن | تا نزنی گردن شاخ کهن | |||||
تا نشود بسته لب جویبار | پنجه دعوی نگشاید چنار | |||||
تا نکنی رهگذر چشمه پاک | آب نزاید ز دل و چشم خاک | |||||
با تو برون از تو برون پروریست | گوش ترا نیک نصیحت گریست | |||||
یک نفس آن تیغ برآر از غلاف | چند غلافش کنی ای بر خلاف | |||||
آن نفس از حقه این خاک نیست | این حق آن هم نفس پاک نیست | |||||
پیش چنین کس همگی پیش کش | نام کرم بر همه خویش کش | |||||
دولتیان کاب و درم یافتند | دولت باقی ز کرم یافتند | |||||
تخم کرم کشت سلامت بود | چون برسد برگ قیامت بود | |||||
یارت ازان گنج که احسان تست | نقد نظامی سره کن کان تست |