نظامی (مخزن الاسرار)/خیز و بساط فلکی درنورد
ظاهر
خیز و بساط فلکی درنورد | زانکه وفا نیست درین تخته نرد | |||||
نقش مراد از در وصلش مجوی | خصلت انصاف ز خصلش مجوی | |||||
پای درین بحر نهادن که چه | بار دین موج گشادن که چه | |||||
باز به بط گفت که صحرا خوشست | گفت شبت خوش که مرا جا خوشست | |||||
ای که درین کشتی غم جای تست | خون تو در گردن کالای تست | |||||
بار درافکن که عذابت دهد | نان ندهد تا که به آبت دهد | |||||
کنج امان نیست در این خاکدان | مغز وفا نیست درین استخوان | |||||
نیست یکی ذره جهان نازکش | پای ز انباری او بازکش | |||||
آنچه بر این مائده خرگهیست | کاسه آلوده و خوان تهیست | |||||
هر که درو دید دهانش بدوخت | هر که بدو گفت زبانش بسوخت | |||||
هیچ نه در محمل و چندین جرس | هیچ نه در کاسه و چندین مگس | |||||
هر که ازین کاسه یک انگشت خورد | کاسه سر حلقه انگشت کرد | |||||
نیست همه ساله درین ده صواب | فتنه اندیشه و غوغای خواب | |||||
خلوت خود ساز عدم خانه را | باز گذار این ده ویرانه را | |||||
روزن این خانه رها کن به دود | خانه فروشی به زن آخر چه سود | |||||
دست به عالم چه درآوردهای | نز شکم خود به در آوردهای | |||||
خط به جهان درکش و بیغم بزی | دور شو از دور و مسلم بزی | |||||
راه تو دور آمد و منزل دراز | برگ ره و توشه منزل بساز | |||||
خاصه درین بادیه دیو سار | دوزخ محرور کش تشنه خوار | |||||
کاب جگر چشمه حیوان اوست | چشمه خورشید نمکدان اوست | |||||
شوره او بینمکان را شراب | شور نمک دیده درو چون کباب | |||||
آب نه و زین نمک آبگون | زهره دل آب و دل زهره خون | |||||
ره که دل از دیدن او خون شود | قافله طبع درو چون شود | |||||
در رتف این بادیه دیو لاخ | خانه دل تنگ و غم دل فراخ | |||||
هر که درین بایده با طبع ساخت | چون جگر افسرد و چو زهره گداخت | |||||
تا چکنی این گل دوزخ سرشت | خیز و بده دوزخ و بستان بهشت | |||||
تا شود این هیکل خاکی غبار | پای به پایت سپرد روزگار | |||||
عاقبت چونکه به مردم کند | دست به دستت ز میان گم کند | |||||
چونکه سوی خاک بود بازگشت | بر سر این خاک چه باید گذشت | |||||
زیر کف پای کسی را مسای | کو چو تو سودست بسی زیر پای | |||||
کس به جهان در ز جهان جان نبرد | هیچکس این رقعه به پایان نبرد | |||||
پای منه بر سر این خار خیز | خویشتن ازخار نگه دار خیز | |||||
آنچه مقام تو نباشد مقیم | بیمگهی شد چه کنی جای بیم | |||||
منزل فانیست قرارش مبین | باد خزانیست بهارش مبین |