نظامی (مخزن الاسرار)/ای تن تو پاکتر از جان پاک
ظاهر
ای تن تو پاکتر از جان پاک | روح تو پرورده روحی فداک | |||||
نقطه گه خانه رحمت توئی | خانه بر نقطه زحمت توئی | |||||
راهروان عربی را تو ماه | یاوگیان عجمی را تو راه | |||||
ره به تو یابند و تو ره ده نهای | مهتر ده خود تو و در ده نهای | |||||
چون تو کریمان که تماشا کنند | رستی تنها نه به تنها کنند | |||||
از سر خوانی که رطب خوردهای | از پی ما زله چه آوردهای | |||||
لب بگشا تا همه شکر خورند | ز آب دهانت رطبتر خورند | |||||
ای شب گیسوی تو روز نجات | آتش سودای تو آب حیات | |||||
عقل شده شیفته روی تو | سلسله شیفتگان موی تو | |||||
چرخ ز طوق کمرت بندهای | صبح ز خورشید رخت خندهای | |||||
عالم تردامن خشک از تو یافت | ناف زمین نافه مشک از تو یافت | |||||
از اثر خاک تو مشگین غبار | پیکر آن بوم شده مشک بار | |||||
خاک تو از باد سلیمان بهست | روضه چگویم که ز رضوان بهست | |||||
کعبه که سجاده تکبیر تست | تشنه جلاب تباشیر تست | |||||
تاج تو و تخت تو دارد جهان | تخت زمین آمد و تاج آسمان | |||||
سایه نداری تو که نور مهی | رو تو که خود سایه نور اللهی | |||||
چار علم رکن مسلمانیت | پنج دعا نوبت سلطانیت | |||||
خاک ذلیلان شده گلشن به تو | چشم غریبان شده روشن به تو | |||||
تا قدمت در شب گیسو فشان | بر سر گردون شده دامن کشان | |||||
پر زر و در گشته ز تو دامنش | خشتک زر سوزه پیراهنش | |||||
در صدف صبح به دست صفا | غالیه بوی تو ساید صبا | |||||
لاجرم آنجا که صبا تاخته | لشگر عنبر علم انداخته | |||||
بوی کز آن عنبر لرزان دهی | گر به دو عالم دهی ارزان دهی | |||||
سدره ز آرایش صدرت زهیست | عرش در ایوان تو کرسی نهیست | |||||
روزن حاجت چو بود صبح تاب | ذره بود عرش در آن آفتاب | |||||
گرنه ز صبح آینه بیرون فتاد | نور تو بر خاک زمین چون فتاد | |||||
ای دو جهان زیر زمین از چهای | گنج نهای خاک نشین از چهای | |||||
تا تو به خاک اندری ای گنج پاک | شرط بود گنج سپردن به خاک | |||||
گنج ترا فقر تو ویرانه بس | شمع ترا ظل تو پروانه بس | |||||
چرخ مقوس هدف آه تست | چنبر دلوش رسن چاه تست | |||||
ایندو طرف گرد سپید و سیاه | راه تو را پیک ز پیکان راه | |||||
عقل شفا جوی و طبیبش توئی | ماه سفرساز و غریبش توئی | |||||
خیز و شب منتظران روز کن | طبع نظامی طرب افروز کن |