نادره ایام حکیم عمر خیام/رباعیات خیام/لب بر لب کوزه بردم از غایت آز

از ویکی‌نبشته

۳۴۴ – ۱۸۱ حج – ۱۲۲ کم – ۱۷۷ رز – ۱۰۰ بو

  لب بر لب کوزه بردم از غایت آز؛ ناز و طلبم واسطهٔ عمر دراز،  
  لب بر لب من نهاد و می گفت[۱] براز[۲]، «می خور که بدین جهان نمیآیی باز[۳]،»  


  1. کم – برگفت.
  2. رز – کوزه بزبان حال با من میگفت.
  3. کم – منهم چو تو بوده‌ام دمی با من ساز. رز – عمری چو تو بوده‌ام دمی با من ساز.