منوچهری (قصاید و قطعات)/با رخت ای دلبر عیار یار
ظاهر
با رخت ای دلبر عیار یار | نیست مرا نیز به گل کار کار | |||||
تا رخ گلنار تو رخشنده گشت | بر دل من ریخته گلنار نار | |||||
چشم تو خونخواره و هر جادویی | مانده از آن چشمک خونخوار خوار | |||||
بنده وفادار و هواخواه تست | بنده هواخواه و وفادار دار | |||||
داد کن ای کودک و بردار جور | منبر پیش آور و بردار دار | |||||
ای تو دلآزار و من آزردهدل | دل شده ز آزار دل آزار، زار | |||||
گردل من باز ببخشی به من | جور مکن لشکر تیمار مار |