پرش به محتوا

معایب الرجال/بخش یک/صفحه ۸

از ویکی‌نبشته
  1. موسم ان شد که طبعم باز بنماید عیان همچه بلبل کش بهار افزون شود آه و فغان
  2. بلبل از شوق کل و کلزار میکوید مدیح منهم از شکر و دعاهای ولیعهد زمان
  3. من مظفر آمدم از مدح او چون نام او او همایون طالعست و پورشه صاحبقران
  4. از جمال و وز کمال و فضل و بذل و رزم و بزم هرچه کویم مدح تو کفتند دیکر شاعران
  5. هیچ مدحی در خورت نبود بجز شاهی که هست من بکویم تا بماند نام تو اندر جهان
  6. کر شهت خوانم بکویند شاه در ایران یکیست این دم از نطق و بیان کویم جواب دشمنان
  7. هین شه کوچک توئی وان شهنشاه بزرک این سخن کویم بدانند در جهان خود بخردان
  8. تا تو را مهر علی و آل او بر دل بود شیعیان بر تو ثنا خوانند از دل هم ز جان
  9. من یکی نیز از دعا کویانم و وز بنده‌کی سال و مه کردم دعایت روز و شب ورد زبان
  10. پیش ازین بودم بخدمت در حضورت روز و شب مینمودم ان زمان از دست و ایندم از زبان
  11. درد و تیمار غمم افزون بود در هر زمان زنکه از فقر و فلاکت آمدم اندر امان
  12. چون ولی نعمت توئی بر دیکران نتوان نمود عرض حال خویشتن را نزد نااهلان بیان
  13. از خدا خواهد عجیبه کاین تو را باشد بقا تا درخشنده بود این اختران بر آسمان