معایب الرجال/بخش دو/صفحه ۱۸
۱. وضع که در اوان عروسی و زمان دامادی بطور مهربانی رفتار و کردار نمایند و گفتار و اطوارشانرا
۲. تبدیل و تغییر ندهند بهمان و طیره تربیت شده خوی خوش گرفته بوی ناخوش هرگز
۳. بمشامشان نرسیده زیرا که زن لابد و ناچار است از همه جهت اسیر دست مرد
۴. میباشد غیر از مرد خود کسیرا نمیداند و نمیبیند و نمیشناسد جز استان توام
۵. در جهان پناهی نیست سر مرا بخر این در حواله کاهی نیست فصل چهارم در قهر
۶. کردن زنان گوید و این را عیب دانسته و حال انکه اگر مابین زن یا شوهر مانند پدر و
۷. فرزند مناسبت باشد نه عداوت بلکه و مودت تمام باشد ناز کردن و قهر نمودن
۸. بهترین ناز معشوقان است و شیرینترین عشوه محبوبان خوشترین شیوه مطلوبان است
۹. که مرد را اناً فاناً آزمایش در پایه و اندازه محبت مینماید مصنف تمام زنانرا کنیز و خدمتکار
۱۰. فرض نموده و تمام مردان را سلطان و خداوندگار اگر صحبت مراجعتی گاهی روی
۱۱. دهد از قبیل تخلیه بدن باید باشد اینکه عیش و زندهگانی نخواهد بود نمحبت نمروت
۱۲. نه فتوت داری من ندانم که تو بدخو چه طبیعت داری نه چنین است و نه تمام
۱۳. طبایع بر این پس بهتر آنست که مصنف چون شعوری ندارند دیگر مربی نسوان