معایب الرجال/بخش دو/صفحه ۱۶

از ویکی‌نبشته
معایب الرجال از بی‌بی‌خانم استرآبادی
بخش دو

۱. بیچاره تو ناشی عامی پیدا شده زنانرا ناصح گردیده دور نیست که یکی از ان شیاطین تو باشی که باین

۲. مکر و حیل این کتاب را بطبع رسانیده و خود را ناصح ایشان وانموده که این بیچاره‌ها را بچاه اندازی

۳. عجیب‌تر اینکه این نادان خود را تربیت شده به اصطلاح متفرنگین و مستفرنگین سیولیزه میداند

۴. و خود را مقلد معلمین اُروپ مینگارد معلوم شد که نیم ولیزه هم نیست تمام اهل فرنگ این شعر را

۵. مانند کتاب مانی و نقش ارژنگ دانسته نقش کارها و کردارهای خود مینمایند عربیّه

۶. انّ النساء ریاحین خلقن لکم و کلکم تشتهی شم الریاحین تمام نسوانرا مانند دسته گل دانسته

۷. در برابر ایشان کمر خدمت بر میان بسته کمال اتحاد و اتفاق بدون شائبه و خلاف و نفاق

۸. با یکدیگر دارند بلکه اکرام و احترام از زنان بیش از مردان نمایند مصنف برخلاف اهل اُروپ

۹. وحشت خو و زشت جو و درشت گو تماماً در تحقیر زنان میکوشد تمام محاسن ایشانرا بمعایب

۱۰. موهومه و مجعوله خود میپوشد اف لکم و لما یصنعون فصل دویم در حفظ زبان گفته

۱۱. که زخم زبان بدتر از زخم سنانست حق است این سخن حق نشاید نهفت

۱۲. چه خوش گفته جراحات السنان لها التیام و لا یلتام ما جرح اللسان شعر

۱۳. انچه زخم زبان کند با مرد هیچ شمشیر جان ستان نکند اما از روی انصاف در هیچ