مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۹۴
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل متن قوانین – تصویبنامهها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا
اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آییننامهها – بخشنامهها - آگهیهای رسمی و قانونی سوالات
سال ششم – شماره ۱۷۰۴
۲شنبه ۴ دی ماه ۱۳۲۹
دوره شانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۹۴
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۹۴
صورت جلسه مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ آذر ۱۳۲۹
مجلس ساعت ده صبح بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
فهرست مطالب:
- قرائت اسامی غائبین و طرح صورت مجلس جلسه قبل
[ویرایش]۱ - قرائت اسامی غائبین و طرح صورت مجلس جلسه قبل
رئیس - صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود: بشرح زیر قرائت شد:
غائبین با اجازه: آقایان: خاکباز – محمود محمودی – برومند – سالار سنندجی – حسن اکبر – تیمورتاش – اقبال آشتیانیزاده – شهاب خسروانی – حبیب پناهی – افشار صادقی
دیرآمدگان با اجازه: آقایان: فرامرزی و امیر افشاری یکساعت دیرآمدگان بی اجازه: آقایان – پیراسته – تولیت – خسرو قشقائی یک ساعت.
رئیس – نسبت بصورت جلسه قبل نظری نیست؟
رئیس – آقای شوشتری بیمار و بستری هستند اطلاع هم دادهاند که حضورتان عرض کنم که قادر به حضور نیستند.
رئیس – بسیار خوب آقای صدر میرحسینی بفرمایید.
صدر میرحسینی – در صورت جلسه یک اشتباه شده که بایستی اصلاح شود نوشته شده (دیوان محاسبات دو سال است مرده) باید (ذیحساب) بشود
رئیس – بسیار خوب آقای ذوالفقاری بفرمایید.
ناصر ذوالفقاری – در صورت جلسه چند غلط نوشته شده که بنده اصلاح میکنم و میدهم به تند نویسی ضمنا جناب آقای وزیر کشور نیست به توضیحی که راجع به فرار افراد حزب منحله توده در اینجا دادند عین اعلامیه شهربانی را اینجا خواندند عرض میکنم که این توضیح قانع کننده نیست و من میخواهم هر چه زودتر جریان امر و وضعیت در مجلس شورای ملی توضیح داده شود و به عرض مجلس شورای ملی برسد
رئیس – آقای پیراسته بفرمایید
پیراسته – بنده مدتی است که کسالت دارم و بواسطه کسالت در مجلس حاضر نشدم خواستم جریان را به عرض برسانم که اصلاح شود
رئیس – اصلاح میشود آقای وزیر کشور بفرمایید.
وزیر کشور – آقای ذوالفقاری مگر انتظار داشتند که بنده چیزی بگویم که بر خلاف اعلامیه شهربانی باشد؟ این که نمیشود بنده عین همان مطلب را یک قدری مفصلتر به عرض مجلس شورای ملی رسانیدم و مطلب حقیقت بود و خود بنده هم عرض میکنم که قانع کننده نیست و تعقیب میکنم و نتیجه را به عرض مجلس شورای ملی میرسانم
عدهای از نمایندگان – صحیح است.
- بیانات قبل از دستور – آقایان: آزاد – دکتر بقائی – وزیر کشور ابریشمکار- سالار بهزادی
[ویرایش]۲ - بیانات قبل از دستور – آقایان: آزاد – دکتر بقائی – وزیر کشور ابریشم کار- سالار بهزادی
رئیس – نسبت به صورتمجلس دیگر نظری نیست (گفته شد – خیر) صورت مجلس بعد تصویب میشود.
رئیس – چند نفر از آقایان نطق قبل از دستور کردهاند و آقای الهیار صالح وقت شان را به آقای آزاد دادهاند آقای آزاد بفرمایید.
آزاد – مطالبی را که بنده میخواهم به عرض آقایان محترم برسانم یک قسمتش راحع به این جریان اخیری است که در مجلس شورای ملی و در مجلس سنا هم تذکری در این خصوص داده شدهاست این موضوع راجع به قضیه عراق است که هم در این مجلس منعکس شده و هم در مجلس سنا ابتدا این قضیه در روزنامه اطلاعات بطور خیر درج شد بعد موضوعات در مجلس شورای ملی هم مطرح شد و بعد در مجلس سنا هم مطرح شد که عراقیها نسبت به ایرانیها اذیت و آزار میکنند و نمیگذارند که به زبان فارسی ضحبت کنند و چه و چه اتفاقا در این یکی دو روز چند نفر از عراق آمدند اشخاص با اطلاعی هم بودند بدیدن من آمده بودند پرسیدم که در عراق وضعیت ایرانیها چطور است از نقطه نظر تحصیل و وضع آنجا آنها گفتند که مدارس ایرانی در عراق از بهترین مدارس عراق شمرده میشوند و حتی مثل مدارس ایرانیها در عراق در تهران هم نیست خیلی مدارس منظم و خوبی است همچنین میگفت در سامره و کاظمین و کربلا اصلا تمام صحبتی که مردم میکنند فارسی است و همه ایرانی هستند میگفت اگر برنج میخری میگوید منی ۲ تومان و یا روغن میخواهی بخری میگوید منی فلان قدر و یا پارچه میخری میگوید متری ۱۰ تومان یا قند همین طور وقتی یک عربی میآید آنجا با او عربی صحبت میکنند راجع به قسمت فشار به ایرانیها پرسیدم گفت خیر فشاری وارد نکردهاند سفارت عراق هم اعلامیهای منتشر کردهاست ولی چون در این روزها صحبت نفت در بین است برای اینکه ذهن مردم را مشوب بکنند هر روز یک شعبدهای درست میکنند یک روز راجع به خوزستان میگویند فلان میکنیم یک روز آمدهاند میگویند ایرانیها را اذیت میکنند میخواهم عرض کنم که سیاست انگلیسها دیگر کهنه شده و دست اینها را خواندهاند اینها فایده ندارد امروز که ملت ایران تمام فکرش متوجه قضیه نفت است اینها میخواهند فکر مردم را به این طرف و آن طرف مشغول کنند و این آقایانی که میآیند این صحبتها را میکنند و این چیزها را در روزنامهها مینویسند غیر از اینکه خودشان را رسوا میکنند نتیجه دیگر برای مردم ایران ندارد و حتما خودشان را رسوا میکنند و انگلیسها چیزی عایدشان نمیشود موضوع دیگری که میخواستم به عرض برسانم مسئله فرار توده أی هاست فرار توده ایها بعقیده من یکذره اهمیت ندارد از اینگونه خوادث همیشه اتفاق میافتد در همه جا زندانی فرا میکند فرار این چند نفر اهمیتی ندارد این سرو صداها و داد و فرایادها بعقیده من از دو قسمت است یکی همین قضیه نفط است که میخواهند مردم را مرعوب بکنند یکی دیگر هم روی همان مطالبی است که در روزنامهها در چندی قبل نوشته شده بود و آن این است که اتلی و ترومن میخواهند در ایران یک سیاست متهورانه ایجاد بکنند اغلب اقایان هم گمان میکنم که این خبر را خوانده باشند این سیاست پرونده لازم دارد آقایان درست توجه بفرمایند یک دفعه دولتهای دیگری نمیتوانند بیایند یک دولتی را بگویند که بزن و بکش این را باید پروندههایی درست بکنند امروز میگویند توده ایها اینجور میکنند فردا میگویند که فلان کار شد اینها تمام حقه بازی است والا فرار این ۵ نفر یا ۱۰ نفر اهمیتی ندارد اینها یا درجایی مخفی هستند یا فرار کردهاند و رفتهاند اگر فرار کردهاند و رفتهاند که قیچ و اگر اینجا مخفی هستند مثل زندان است این چه اهمیتی دارد؟ دارند هی توسعه میدهند و بقول فرنگیها (دولویه) میکنند بعقیده من اینها باری یک نتایجی است که میخواهند بعد ببرند و لا چه فایده دارد اگر توده ایها بیرون میآمدند چه میکردند؟ الان در تهران ۱۰۰ نفر یا ۲۰۰ نفر هستند چه میکنند؟ غیر از روزنامه مردم و مطالبی که مینویسد و شب میاندازند در خانهها کار دیگری از آنها ساخته نیست اینها بعقیده من اهمیتی ندارد میخواستم این قضایا را توضیح بدهم که خاصر آقایان مستحضر باشد یک قسمت دیگر راجع به اداره شهربانی است که میخ. اهد مردم را بیک چیزهایی متوجه کند دیروز یکعده مرد صورت بسته را فرستادهاند به روزنامه شاهد و یکعده أی که آنجا بودهاند با چوب و سن آنها را بیرون کردهاند خواهش میکنم از آقای وزیر کشور که اینجا تشریف دارند دستور بدهند به اداره شهربانی که تهدید نکنند مردم را در این موقع که ملت ایران میخواهد استیفای حق خودش را از شرکت نفط بکند این فکر مردم را مشوب نکنند و تحریکات در بین مردم نکنند اینها خیانت به مملکت است اینها خدمت به اجنبی است و رئیس شهربانی نباید اینکار را بکند (نریمان – اینها ترور افکار است) یک مسئله دیگری که میخواهم میدانند که ارجع بسازمان برنامه سرو صدای مردم خیلی بلند بود مردم میگفتند دویست میلیون تومان پول کشور ایران را در یکسال تلف کردند در ابتدا من خیال میکردم که تمام پولها را کارمندان دولت خوردهاند ولی بعد از اینکه کمیسیون برنامه انتخاب شد و بنده هم بعضویت آن انتخاب شدم کمیسیون تصمیم گرفت که سه سو کمیسیون تشکیل بشود یکی برای دسیدگی به پرسنل سازمان برنامه یک سو کمیسیون برای رسیدگی به عملیات گذشته سازمان و یک سود کمیسیون هم برای اینکه کارهای سازمان برنامه تحت نظر آنها باشد بنده هم انتخاب شدم برای اینکه ان کارهایی راکه از حالا به بعد سازمان برنامه میکند بکمیسیون اطلاع دهیم (صدری – این صحیح نیست کمیسیون باید خودش رسیدگی بکند و گزارش بدهد) بنده عرض نکردم که سو کمیسیون خودش مستقل است البته سود کمیسیونهایی که تشکیل میشود در تحت نظر کمیسیون است این توضیح و اضحات بود که جنابعالی فرمودید (بهادری – جوان است اهمیتی ندارد) عرض کنم که پریشب اقای دکتر نخعی تشریف اوردند با خیلی عجله که یک لایحه أی است خیلی خیلی با عجله آقایان باید مطالعه بفرمایید و تصویب کنند بعد پرسیدیم که این لایحه چیست قبل از اینکه لایحه مطرح بشود صحبت زیاد کردند روی بدبختی مردم جنوب و بنادر جنوب که مردم بنادر جنوب بیچاره و بدبخت هستند خیال کردیم که اینها واقعا نقشهای کشیدهاند که این بیچارهها از بدبختی نجات پیدا کنند با این عجلهای که داشت (فرامرزی – آنها بدبخت نیستند بدبختشان کردند) یک مرتبه دیدیم لایحه عبارت از این است که دویست و پنجاه هزار تومان بدهند به انگلیسها که در چهار بندر جنوب عمق دریاها را تعیین کنند (امامی اهری – چقدر؟) ۲۵۰ هزار تومان بیست هزار لیره ۱۹ هزار لیره بدهند به انگلیسها که عمق بندرهای جنوب را پیدا کنند (صفوی – خیلی مهم است نقشه این بندر سازی است) خیلی مهم حالا کوش کنید تا آخر گفتیم آقا جان این عمق دریاها که میخواهید تعین کنید اولا این چندان مورد احتیاج نیست که در این موقع بدبختی مردم بیایند دویست و پنجاه هزار تومان بدهند که عمق دریا را تعین کنید از طرف دیگر وجب بوجب اینها عمق دریا را میدانند گذشته از اینها خد وزارت جیک یک سازمان بخریه أی دارد و غیر ممکن است که عمق این دریاها را نداند گفتند خیر عمق دریا را وزارت جنک نمیداند و علاوه بر عمق دریا یک کارهای دیگر هم میخواهند بکنند گفتیم چه کارهایی گفتند آب شیرین را باید بخشدار و فرماندار تهیه کند چه مناسبت دارد که انگلیسها بخواهند آب شیرین برای بنادر جنوب تهیه کنند چون دلم میخواهد هر کار را خوب تعقیب بککنیم دیروز رفتم وزارت جیک از آقای وزیر جنگ پرسیدم شما یک نقشه أی دارید که بدانید عمق دریاها در بنادر جنوب چقدر است گفت البته ما نقشه داریم برای اینکه مسلم بشود اجازه بدهید من با فرمانده نیروی دریایی صحبت کنم با ایشان صحبت کردند ایشان هم گفتند ما رد بنا در جنوب وجب بوجب عمق دریا و پستی و بلندی آنرا میدانیم نقشه هم اینجا حاضر است هر کس میخواهد بیاید به بیند حالا شما آقایان ملاحظه کنید که چطور پولهای ملت بدبخت ایران ار میدهند مفت انگلیسها میخورند ملت بدبخت ایران یان نارد برق ندارد اسفالت ندارد انوقت یکعده وطن فروش و خائن میآیند مینشینند و هی تصمیم میگیرند که چقدر به انگلیسها بدهیم شکر ۴۲ لیره را به ۴۸ لیره بخریم اینجا فلان کار را بکنیم آنجا فلان کار را بانک ملی را هر چه کوشش کنید یک پول بکسی نمیدهد ولی یک کارخانه کاغذ سازی انگلیسها داشتند که سی سال کار کرده و خراب شده بود که باید حالا این کارخانه را بیندازند توی رودخانه تایمز آمدهاند که آنرا بدهند به ایران و آن کارخانه را فرید لیپ میخواهد راه بیندازد بانک ملی آمده سه میلیون تومان باقساط بان کارخانه داده در صورتیکه یک تاجر بدبختی اگر بخواهد یک کارخانه وارد بکند هر قدر به بانک ملی استغاثه و ناله بکند که بمن پول قرض بدهید که من این کار خانه ایران که وارد کردهام نصب بکنم چیزی نمیدهند (عدهای از نمایندگان – صحیح است) ولی وقتی که برسد به انگلیسها هر چه که تخواهند میدهند هیچکس هم نیست که رسیدگی بکند بنده خیلی تشکر میکنم از آقای کشاورز صدر و آقای صدرزاده و آقای سالار بهزادی وقتی ایشان ان پیشنهاد را دادند همه آقایان تکذیب کردند و ایشان را ملامت کردند و گفتند آقا لازم نیست مردم الان احتیاجات مبرم و لازمتری دارند من انتظار دارم که این کمیسیون برنامه جلوی این عملیاتی که مازمان برنامه بر خلاف کردهاست بگیرد و همچنین انتظار دارم از آقایان که یکقدری ملاحظه بفرمایئ که این اشخاصی که منافع کشور ایران را باجنبی میدهند یکی دو نفر را لااقل مجازات بفرمایند تا بالا خره رواج اجنبی پرستی در ایران برطرف شود
رئیس – آقای دکتر بقائی
دکتر بقائی – بنده بدوا میخواستم یک شایعه را که از چند روز قبل در اواه پیدا شده با اجازه اقایان تکذیب بکنم و آن این است که چند روز است میگویند در مجلس شورای ملی اشخاصی در نظر دارند که پیشنهاد کفایت مذاکرات یا پیشنهاد فوریت گزارش کمیسیون نفط را بدهند البته این موضوع بهیچوجه قابل قبول نیست چون من یقین دارم که اقایان نمایندگان محترم همه در این وضعیت بخصوص توجه بافکار عمومی دارند و میدانند که یک چنین پیشنهادی در یک چنین موقعی چقدر اساب عصبانیت و نارضایتی مردم را فراهم میکند و برای شخص پیشنهاد دهنده یک ننگ بزرگی خواهد بود و بالاخره نتیجهای هم نخواهد داشت به این جهت بنده خواستم این موضوع را تذکر داده باشم و این شایعه بدین وسیله تکذیب میشود موضوع دیگری که میخواستم حضور آقایان محترم عرض کنم موضوع توجه شدید افکار عمومی بمسائل روز و عدم توجه دولت بطور کلی به افکار عمومی است بنده میخواستم در تأیید بیانات جناب آقای وزیر کشور صمیمانه تشکر بکنم چون دولت رسما مشغول شرارت شده اقایان هیچ کلمه دیگری وجود ندارد پریشب ۶ نفر چاقو کش ریختند توی محل روز نامه شاهد همانطوری که آقای ازاد فرمودند چهار نفر از اینها را بنده رویتا میشناسم و دو نفر را هم باسم میشناسم و این دو نفر حقوق بگیر شهربانی هستند و این چهار نفری ار که ما میشناسیم کسانی هستند که در موقع انتخابات اول که باطل شد مأمورین شهربانی بودند که برای تعویض صندوقها فعالیت مینمودند همه اینها را میشناسند و کسانی هم که در چاپخانه بودند اینها را شناختند اینها همانهایی بودند که وقتیکه ما برای ابطال آراء صندوق لواسات متینک میدادیم آمدند و شرارت کردند. این موضوع را بنده برای اینکه اتمام حجت کرده باشم همان شبانه بکلانتری و بشهربانی و دادسرا تلفن کردم البته مامورین شهر بانی پس از سه ربع ساعت آمدند بعد از آنکه اسما کار خود شان را کردند و چاپخانه را زیر ورو کردند در حدود پنج هزار تومان خسارت از لحاظ حروف وارد کردند آمدند مداخله کردند آقای باز پرس کشیک هم آمد پرونده را تشکیل داد ولی دیروز تودهنی که مردم به این عمل زدند رای ما بسیار مشوق بود برای اینکه متحاوز از سه هزار نفر مردم بتقاضای بنده آمدند آنجا وضعیت را مشاهده کردند و دیدند دولت چکار دارد میکند و خود مردم داوطلب شدند که چاپخانه ما را محافظت بکنند و دیشب ۴۰ نفر از بازرگانان مصر از محترمین در محل چاپخانه تا صبح بیدار بودند برای اینکه چاپخانه را حفظ بکنند وبنده شخصا خیال میکردم که دستگاه دولتی خجالت بکشد و پی بوفاحت این موضوع ببرد و حاضر باهانت بمردم تهران نشود ولی با کمال تأسف باید عرض کنم که یکساعت و سه ربع بعد از نصف شب مأمورین پلیس مخفی یعنی مأمورین جناب آقای اردلان که اینجا تشریف دارند آمدند و در چاپخانه را شکستند برای اینکه همان عمل جنایت آمیز را تکرار کنند ولی این ۴۰ نفری که آنجا بودند ریختند بیرون و با سنگ و چوب جواب آنها را دادند و نگذاشتند آنها بیایند تو بعد هم از تیرها رفته بودند بالا باری اینکه برق را قطع بکنند اینکار راهم نتوانستند بکنند فقط برق تمام کوچه را قطع کردند و برق چاپخانه را موفق نشدند قطع بکنند بنده ایجا میخواهم بعنوان وکیل تهران خدمت آقایان عرض کنم و بدولت هم تذکر بدهم که ما برای مقابله این کار عاجز نیستیم ملت ایران پشت سرما ایستاده ما تمام انها را میتوانیم بکشیم و دیشب من رسما هم بشهر بانی اعلام کردم که اگر این قرتی بازی و لوطی بازی را بخاهند تجدید بکنند هر کس که بیاید آنجا نعشش بزمین خاهد بود و از امشب هم مردم تهران همانطور که دیشب تا صبح کشیک دادند الان هم انجا کشیک میدهند بعدا هم کشیک خواهند داد. باید دست از این قرتی بازی برداشت بنده در روزنامه نوشتم پرونده تشکیل شده انها مامورین مخفی شهر بانی بودند ما میتوانیم آنها را نشان بدهیم میتوانیم تحویل بدهیم بمن اطلاع دادهاند که باز دستور داده شدهاست و بنده میدانم چه اشخاصی در آن کمیسیون بودهاند که این دستور را دادهاند و من تمام این اطلاعات را دارم و دیشب ساعت هشت و نیم بعد از ظهر بنده به شهربانی اعلام کردم که اینها باز میخواهند بیایند ولی البته پست شهربانی اعلام کردم که اینها باز میخاهند بیایند ولی البته پست شهر بانی در کوچه وجود نداشت که اینها نتواند بیایند در را بشکنند و این جریان اتفاق بیفتد و دوباره تلفن کردم بعد از نیمساعت پاسبان آمد برای اینکه در شکسته شده را محافظت بکند ولی این را آقایان بدانند اگر میخواهید ایجاد انقلاب بکنند بسیار کار آسانی است من به تنهایی میتوانم تهران را منقلب بکنم (وزیر کشور – نمیتوانید) مأمورین شما فردا شب یا امشب اگر آمدند مامورین مخفی تان آقای اردلان نعششان آنجا خواهد بود این را دانسته باشید در وسط قرن بیستم نفت را نمیشود این جور داد به انگلیسها این بازیها نفت برای انگلیسها نمیشود و روز بروز وضعیت بدتر میشود حرف قانونی دارید بگویید با قانون باید صحبت بکنید ما همیشه مطالق مقررات قانونی رفتار کردهایم حتی آن قانونی را که ظالمانه تشخیص دادیم مثل این قانون مطبوعات هر وقت که بما ابلاغ شدهاست کاملا رعایت کردهایم ولی صدای مردم را به این این بازیها نمیشود خفه کرد این را بنده خواستم با آقایان تذکر بدهم دولت هم بداند که مردم ایران دیگر زیر بار این چیزها نخواهد رفت و به ان اربابها هم بفرمایید.
رئیس – آقای وزیر کشور
وزیر کشور – اولا بنده متأسف هستم که در ضمن اظهار مطلبی آقای نماینده محترم از نزاکت خارج میشوند بنده هم میتوانم بگویم شما لوطی بازی میکنید (دکتر بقائی –بنده از نزاکت خارج نشدم) شما از نزاکت خارج میشوید شما میگویید که دولت لوطی بازی میکند من هم میگویم که شما لوطی بازی میکنید حرف را باید با نزاکت زد (دکتر بقائی – عملش لوطی بازی است) وکیل مجلس شورای ملی حق دارد حرف بزند سؤال بکند استیضاح بکند وزیر هم بیاید جواب بدهد (مکی – دزدی هم بکند) ولی اینکه در شأن مجلس نیست (دکتر بقائی – دولت لوطی بازی میکند) لوطی بازی شما میکنید
آزاد – مزخرف نگو دزد فراری فضولی نکن
مکی – چادر سرت کردی فرار کردی.
دکتر بقائی – دولت لوطی بازی میکند وزیر کشور لوطی بازی خودت میکنی خفه شو.
رئیس – من به همه آقایان تذکر میدهم ساکت شوید.
دکتر شایگان – حاج دزد الممالک فراری
دکتر بقائی – دولت شرارت میکند.
آزاد – مردی که دزد فراری، فراری، فراری (زنگ رئیس – همهمه نمایندگان)
رئیس – اگر ساکت نشوید من به همه آقایان اخطار خواهم کرد آقای اردلان مطالبتان را بفرمایید
وزیر کشور – مطلبی فرمودند بنده هم اطلاع از موضوع ندارم الان هم آقای نخست وزیر به من تلفن کردند که شما بروید مجلس شورای ملی بنده تحقیق میکنم هر کس خلافی کرده تعقیب میکنم ولی همین هم قانون دارد و تا وقتی که مجلس شورای ملی نقص نکرده به قوت خود باقی است و شهربانی اگر ببیند یک روزنامهای بر خلاف اصول مملکت یا به مقاماتی که نباید توهین بشود رفتار میکند میتواند آن روزنامه را توقیف بکند و حتی روزنامه دیگر هم بجای آن نمیشود منتشر کرد و در زیرش نوشت شاهد توقیف است و باز هم انتشار یابد حال این بحث قانونی دارد شما هم میگویید ما هم میگوییم هر چه مجلس شورای ملی قضاوت کرد صحیح است اما دیگر حرف رکیکی جزء صحبت نیست.
رئیس – همانطوری که آقایان نمایندگان مصونیت دارند وزراء هم در مجلس مصونیت دارند (نریمان – ندارند) من دارم صحبت میکنم شما حق ندارید حرف بزنید گوش بدهید آقا شما مطابق ماده ۱۹ حق ندارید حتی نطق وکیل را قطع کنید چه رسد به رئیس مجلس ساکت باشید شما هر چه میخواهید میکنید همانطوری که آقایان نمایندگان مصونیت دارند وزراء هم که اینجا میآیند باید از طرف آقایان احترامشان محفوظ باشد (صحیح است) مجلس شورای ملی جای بحث و استدلال است بهم حرف رکیک زدن معنی ندارد بنده توجه آقایان را به این موضوع جلب میکنم خواهش میکنم بیاناتتان را هر چه میخواهید انتقادآمیز باشد بفرمایید ولی از گفتن الفاظ رکیک و کلمات بی مورد خود داری کنید بنده مجبورم ماده نظامنامه را اجرا کنم این طرز مجلس نیست اقای ابریشمکار بفرمایید.
دکتر بقائی – بنده مطابق ماده ۹ اخطار دارم
رئیس – ماده ۹۰ موضوعی ندارد.
دکتر بقائی – اجازه بفرمایید ایشان راجع به توقیف میفرمایند بنده یک کلمه راجع به توقیفهای غیر قانونی چیزی نگفتم راجع به شرارت گفتم راجع به مامورین چاقوکش شهربانی گفتم راجع به توقیف رسمی بنده یک کلمه نگفتم.
رئیس – آقای ابریشمکار بفرمایید.
ابریشمکار – بنده چون صبح برای اسم نویسی که آمدم با آقای سالار بهزادی توأم وارد شدیم اینست که بنده نصف وقت خودم را به ایشان تقدیم میکنم هر وقت که نصف شد ببنده اطلاع بدهید موضوعی را که بنده خواستم حضور آقایان عرض کنم اینست چند روز است در جراید صحبت از خوزستان و عراق عرب و مرز و این جور چیزها میشود بنده در ابتدا خواستم عرض کنم بطوری که تحقیق کردهام مناسبات کشور ایران با کشور عراق کاملا برادرانهاست صحیح است) و بهیچوجه منالوجوه اختلافی بین ما نیست و حتی گفته شده بود و یا نوشته شده بود که به اتباع ایران در عراق فشارهایی وارد شده بنده شخصا تحقیق کردم اساسی ندارد شاید خود دولت عراق هم تکذیب کرده باشد (موقر – حاج آقا اینطور نیست) امیدوارم انشاءالله این جور باشد (اللهیار صالح سفارت عراق تکذیب کرده) عرض میکنم ولی اساس موضوعی که بنده خواستم عرض کنم گرچه وکلای خوزستان هم قبلا اشارهای فرمودند در این خصوص ولی چند نکته بود که بنده لازم دانستم خدمت آقایان عرض کنم یک نویسنده عربی از یمن یا زنگبار یا مسقط نوشتهاست در موضوع خوزستان و اینها بنده از ارباب جراید خواستم استدعا بکنم اولا به این جور نویسندگانی که نه اطلاعی دارند و نه معروفیتی دارند و نه نوشته آنها رسمیتی دارد چندان لزومی ندارد که نوشتههای آنها در جراید مهم ما انعکاس پیدا بکند و لازم نمیدانم استدلال بکنم در اطراف خوزستان بنده میبینم در آن تاریخهای قدیم از هزار سال پیش در مسالک الممالک حمدالله مستوفی قزوینی آنجا را اسم خوزستان نوشتهاند مخصوصا اسم بردهاند از هیزه و نورق که شادگان امروز باشد یک کسی بر میدارد مهمل مینویسد عربستان بنده چکار کنم شاید مثلا کویت عربستان باشد ولی این چه ارتباطی با خوزستان و یا هویزه و بنی طرف دارد خوزستان تاریخچه و قباله ایران است خواستم ضمنا شمهای عرض کنم از احساسات وطنخواهی خوزستانیها که البته ارتباط به این نوشتهها دارد اگر خاطر شریف آقایان هست که خوانده باشد یک دولت خارجی نمیدانم صد و پنجاه سال پیش اراده کرد به مرز ایران حمله بکند شاهزادهای فرمانده قشون بود در آنجا کشتیها که آمدند و به مرز ایران که خرمشهر امروز باشد حمله کردند آن شاهزاده والاتبار آن روز عقب نشینی کرد و به مرحوم شیخ عیسی خان گفت که تو هم عشایرت را بیاور عقب گفت شاهزاده تو میگویی ولی من این بیرق شیر و خورشید را جواب چه بگویم خون من باید اینجا ریخته شود و حرکت نکرد کشتیها هم برگشتند و همان ملت خوزستان بود که با تفنگ آنها را راندند و بیرون کردند (احسنت) بنده در سال ۲۵ یادم هست در مقابل آن قضیه آذربایجان و آن انجمن ایالتی که آنجا بر پا شده بود یگانه جایی که انجمن ایالتی آنجا روبروی انجمن ایالتی آذربایجان و آن انجمن مصنوعی بر پاشد خوزستان بود خوزستانیها خودشان را سرحد دار ایران از هزار سال پیش میدانند (صحیح است) روی همان عرق وطنخواهی و دفترهایی در شهرهای خوزستان باز شد برای اسم نویسی بنام فدائیان آذربایجان الان دفاتر حاضر است در شهرستانهای خوزستان در ظرف دو هفته ۶ هزار نفر جوان خوزستانی اسم نویسی کردند (احسنت) لباسهای متحدالشکلی تشکیل دادند که هنوز نمونه لباسها آنجا موجود است میخواهم عرض کنم شاید در حدود واقعا ۵۰۰ طاقه چلواری برای کفن حاضر کرده بودند خدا را شکر در اثر اهتمام شخص اعلیحضرت همایونی کار به آنجا نرسید که احتیاجی داشته باشد و تمام این مفسدهها و مفسدین رانده شدند بنده برای اثبات وطن خواهی خوزستان تا اینجا کافی میدانم (احسنت) و اما نکته دیگر این است که گفته شدهاست در خوزستان برای هدایای عروسی به اجبار پولی گرفته شدهاست بنده متجاوز از ۲۰ تا تلگراف داشتهام از خوزستان از نظر اینکه صدایم به مردم خوزستان برسد در همین جا قسم یاد میکنم و میگویم پولی در خوزستان به اجبار گرفته نشده و این شخص آقای بقرامی که بنده باز قسم یاد میکنم شریفترین مردمی را که من دیدهام استانداری در آنجا کرده این مرد محترم بوده (حائریزاده – آن طبقات مختلفی را که احضار میکردند میخواستند شمش طلا درست کنند؟) هیچ مداخلهای در این کار نداشتهاست مردم از راه شاهدوستی.. (حائریزاده – متملقین هستند) بنده آقای حائریزاده اهل جدال نیستم ولی ۲۰ تا تلگراف دارم توی جیبم که تکذیب کردهاند من اسمی از سرکار نبردم بهرامی هم مداخله نکرده شهر بانی هم نکرده مردم از نظر شاهدوستی خودشان هدایایی تهیه کردهاند یک چیز به آقایان عرض کنم در آن عروسی اول شاید زیاد معنی این را نمیدانستند لیکن تمام ملت ایران و وکلا میدانند که این عروسی یک عروسی واجبی است برای اعلیحضرت (صحیح است) مردم این مملکت یک انتظارات درخشانی را از این عروسی دارند یعنی میخواهند پشتیبان و ولیعهد برای این مملکت پیدا بشود اینها خودشان رفتهاند یک هدایایی درست کردهاند چه ارتباطی دارد به استاندار و فرماندار والله بالله اینجور نیست این را بنده لازم دانستم بآقایان عرض کنم اما راجع به اشخاصی که از زندان فرار کردند به قول آقای آزاد بنده اهمیت نمیدهم از این قضایا خیلی پیش میآید اما در اصل موضوع به آقایان عرض کنم تصدیق بفرماییدد این موضوع موضوع خیلی مهم است دولت باید این را در درجه اول اهمیت اوضاع مملکت قرار بدهد البته من منکر نیستم از همه جا زندانی فرار میکند افسر فرار میکند این درست اما استدعا میکنم جناب آن وزیر کشور تشریف دارند امیدوارم همانطوری که فرمودند این در درجه اول اهمیت قرارداده بوشد و این قضیه تعقیب بشود که مردم کاملا بدانند حقیقه در هر کاری مجازاتی و تعقیبی هست متأسفانه جناب آقای وزیر راه تشریف ندارند باز هم در دنباله فرمایشات جناب آقای دکتر راجی بنده میخواستم عرض کنم که در خوزستان جناب آقای وزیر کشور باران آمده را ه خرمشهر مسدود شدهاست شوفرها و ماشینها مال التجاره ایران را باید ببرند و از مرز عراق بیایند وارد ایران شوند آن پیمانکاری که این پیمان را بسته این راه را درست نمیکند و الله بالله این مایه بدبختی است که مال التجاره تمام ایران توی گمرک زیر باران افتاده باشد و راه نباشد که آنها را بیاورند بنده نمیخواهم بیش از این در این خصوص صحبت بکنم آقای سالار بهزادی بقیه وقت را میتوانید استفاده بکنید
رئیس – چهار دقیقه وقت ایشان باقی ماندهاست بفرمایید آقای سالار بهزادی
سالار بهزادی – بنده امروز میخواهم با اجازه نمایندگان محترم نسبت به چند موضوع مطالبی عرض و توجه دولت و عنایت آقایان نمایندگان محترم را به آنها جلب نمایم یکی موضوع شرکت آب و برق کرمان میباشد اوضاع خراب و تأسفآور کرمان در اثر عدم توجه اولیای امور و فقر و بیچاره گی را که امروز مردم این استان گرفتار آن میباشند نه تنها با هیچیک از استانهای دیگر قابل مقایسه نیست بلکه برای مردم استانهای دیگر قابل مقایسه نیست بلکه برای مردم استانهای دیگر قابل تحمل نخواهد بود فقط قناعت و بردباری مردم کرمان است که این وضع را تحمل نموه و توانستهاند در یک هم چو وضع فلاکت و بیچارگی مستمری ادامه زندگی بدهند این عقب افتادگی و بیچارگی معلول عوامل زیادی است که توضیح در اطراف آن وقت زیادتری میخواهد اهم آنها عدم توجه اولیای امور از بدو سلطنت قاجاریه تا به امروز به این قسمت از مملکت میباشد متاسفانه در دوران اعلیحضرت فقید هم که در اغلب نقاط مملکت عملیات عمرانی انجام شد در کرمان کوچکترین اقدامی صورت نگرفت تا اینکه در نتیجه وضع کرمان بصورت امروز در آمده امروز کرمان در حکم مریض محتضری است که اگر اقدام فوری و اساسی برای درمان دردهای آن نشود مرگ و نیستی او قطعی است. برای نجات این قسمت از کشور بوده و امروز بطور قطع و یقین بدبخت ترین قسمت ایران میباشد دولتها تا بحال هیچگونه اقدامی و توجهی را ننمودهاند مکرر از طرف نمایندگان استان هشتم تذکراتی به دولتها داده شده و دست استمداد بطرف آنها دراز گردیدهاست در نتیجه تمام این اقدامات پس از مدتها مذاکره و حتی چندین مرتبه شرفیا بی حضور اعلیحضرت همایونی و استدعای بذل توجه مخصوص بحال این قسمت از کشور قرار شد سازمان برنامه شرکتی در کرمان تشکیل دهد و برای تهیه آب و ایجاد برق برای کرمان اقدام نماید زیر ا علت اصلی بدبختی کرمان کمی آب در مرکز این استان میباشد و امروز وجود آب عامل اصلی و کلید سعادت این شهر تضخیص داده شدهاست متأسفانه برنامه تابحال در مقابل اصرار نمایندگان کرمان تمامش به وعده وعید گذرانیدهاست.
رئیس-آقای سالار بهزادی وقت شما تمام شد آقا که مطالب مفصلی داشتند بهتر بود یکروز اسم مینوشتند و تمام مطالب خود را میگفتند. اینطورکه نمیشود (معدل – مجلس موافقت میکندایشان بیانانشان را بکنند) به شما ارتباطی ندارد باید رأی بگیریم عده هم برای رأی کافی نیست آقایان اگر موافقت میکنند سه دقیقه دیگر صحبت کنند(نمایندگان - بله بفرمایید) بفرمایید آقای بهزادی.
سالاربهزادی – و کوچکترین اقدام عمل در این قسمت ننمودهاست در صورتی که وضع کرمان بطوری که عرض کردم ایجاب مینماید که برای نجات آن از خطر قطعی اضمحلال علاج فوری و اقدام مؤثر و فوری در آنجا بشود والا این وعدهها تأثیری نخواهدداشت و با این شیوه که سازمان تا بحال جز وعده عمل مثبتی انجام نداده ودولت هاهم کوچکترین اقدامی نمینمایند کرمان در معرض فنای قطعی قراردارد و بنده از اینها به نام تمام نمایندگان استان هشتم از دولت تقاضادارم که سازمان برنامه را وادار کنند زودتر به تأسیس این شرکت اقدام نمایند و نیز بانک کشاورزی کرمان را توسعه داده و اعتبارات کافی با تسهیلات لازم برای تحویل به کشاورزان و خورده مالکین در اختیار آن بانک بگذارند و به وزارت دارایی و به سازمان برنامه و بانک کشاورزی توصیه نما یند نسبت بکار پیوندزنی جنگلهای کرمان که تنها اقدام مثبت و اساسی است که تابحال در این استان انجام شده از کمکهای مورد لزوم مضایقه ننمایند. نکتهای که در اینجا لازم است متذکر شوم آن است که ازبدبختیهای کرمان یکی هم گرانی مواد نفتی و سوخت میباشد به واسطه گرانی مواد نفتی مردم این استان نتوانستهاند از چاههای عمیق برای تهیه آب استفاده نمایند زیرا مواد نفتی در استان هشتم تقریباً پنجاه در صد از سایر نقاط کشور گران تر میباشد و شرکت به بهانه نبودن اسکله در بندرعباس و اینکه مجبور است نفت و بنزین این استان رابا پیت و حلب در دسترس مردم بگذارد مبلغی زیادی بر نرخ سایرشهرها مطالبه میکند و از این راه در سال ۲۰ تا سی میلیون ریال بیچاره مردم فقیر و پریشان کرمان پول زیادی بجیب شرکت میکنند در صورتی که شرکت در نقاط دیگر کشور که دورتر یا مثل کرمان میباشند نفت را به نرخ متساوی با مراکز و شهرهای مرکزی بفروش میرساند این قسمت را هم از دولت تقاضا دارم مورد مطالعه قرار داده و فکر اساسی برای آن بفرمایند زیرا مردم کرمان بقدرکفایت بدبختی و مصائب دارند و فقرو پریشانی آنهااجازه پرداخت این مبلغ گزاف را بیهوده بشرکت نفت میدهند. عرض دیگر بنده موضوع افتتاح آموزشگاه عالی بهداشت در شهر کرمان میباشد در این موقع که در سایر مراکزاستانهای کشوردانشکده پزشکی تأسیس شده و مقدمات تشکیل دانشگاه فراهم میشود گمان میکنم مردم استان هشتم هم حق داشته باشند که افتتاح آموزشگاه عالی بهداشت را از وزارت بهداری مصراً خواستار باشند زیرا احتیاج مبرم نواحی اطراف کرمان به بهداری از نقطه نظر شیوع امراض گوناگون و دوری این استان از مراکز و کمی داوطلب برای رفتن به آن حدود ایجاب مینماید که هر چه زودتر این آموزشگاه در کرمان افتتاح شود. از جناب آقای وزیر بهداری که واقعاً در دوره وزارت خود خدمات زیادی انجام دادهاند و برای تأمین بهداشت و تغییروضع وزارت بهداری که قبل از وزارت ایشان کوچکترین اثر وجودی از اودیده نمیشدحداکثر کوشش و فداکاری را نمود انتظار داریم به این تقاضای نمایندگان استان هشتم عطف توجه نمایند و همانطور که وعده فرمودند آموزشگاه عالی بهداشت رادر کرمان زودتر افتتاح فرمایند البته خواهش ما این است که انجام این امر موکول به اول سال تحصیلی آینده نشود و در اسرع وقت انجام گیرد.
- تصویب صورتمجلس جلسه قبل
[ویرایش]۳- تصویب صورتمجلس جلسه قبل
رئیس- فعلاً برای رأی عده کافی است صورت مجلس قبل تصویب میشود.
- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون مخصوص نفت
[ویرایش]۴- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون مخصوص نفت
رئیس - گزارش کمیسیون نفت مطرح است آقای دکتر شایگان بفرمایید
دکتر شایگان- حال بنده بواسطه نقاهت و مرض مناسب باحرف زدن نسبت و بهمین جهت از دخالت در جریانات روز حتیالامکان خودداری کردهام و میکنم ولی چون مسئله نفت از مسائلی است که برای ایران اثر حیات و ممات مملکت ما بستگی به این موضوع دارد و به نظر من مبارزه ملت ایران برای استیفای حقوق خود مثل جهادفی سبیل اللهاست سکوت خود را در این موقع صحیح ندانستم ولو اینکه این چند دقیقه صحبت باعث مرض من بشود و شاید نتیجه وخیم برای مزاج من پیدا کند (فرهودی – خدا نخواسته باشد) برای اینکه وجود افراد در مقابل منافع ملی ارزشی ندارد ما امروز یا فردا یا چهار روز دیگر فانی میشویم ولی ملت ایران باقی و جاودان است(صحیح است) برای آن وجود جاودان طبیعی و منطقی است که افراد اگر لازم بشود جان خودشان را هم فدا بکند (صحیح است) تا چه رسد به اینکه بیم باشد، آقایان توجه فرمودهاند که بنده نسبت به این گزارش کمیسیون به عنوان موافق مشروط اسم نوشتهام (جمال امامی-مشروط یعنی چه خودتان امضاء کردهاید)حالا توضیح عرض میکنم که چرا موافق مشروط اسم نوشتم اولاً موافقت بنده راجع است به رد لایحه ساعد – گس – البته با این قسمت بنده موافقم وتصور نمیکنم که وطن پرستی و ملت دوستی اعضای کمیسیون ممکن بود به آنها اجازه بدهد که تصمیمی خلاف این بگیرندولی نوشتهام و عرض میکنم که موافقت من موافقت مشروط است یعنی پیش خود اینطور فکر میکنم که این پیشنهاد را دادند این را به منـزله قدم اول فرض کردهاند و هنوز حرف نهایی خودش را آن کمیسیون به نظر بنده نزدهاست اگر این مطالب باشد اگر این کار کمیسیون قدم اول باشد که قدم ثانی را هم انشاءالله وبعون الله کمیسیون بردارد و استیفای حقوق ملت ایران را بکند البته با این موافقم ولی اگر این اقدام منحصر کمیسیون باشد البته این آن ارزش را ندارد و بنده مخالف خواهم بود متأسفانه در کمیسیون یک شبههای ایجاد شد و آن شبهه عدم صلاحیت بود و بنده آن را به شبهه تعبیرمی کنم شاید اشخاصی که بدبین باشند آنرا به صورت بهانهای قلمدادکنند بنده این عرض را نمیکنم بنده عرض میکنم که این مسئله نظری بود و شبهه ایجاد شد ممکن است که بنده اوقات ذیقیمت آقایان را برای رفع این شبهه در همین جا اشغال کنم به دو دلیل این کار را صحیح نمیدانم اول اینکه این مطالب بایستی در همان کمیسیون مطرح شده باشد و اگر من مرد این کار بودم بایستی در آنجا اینکار را کرده باشم و دوستان خودم را موافق کرده باشم که مسئله عدم صلاحیت صحیح نیست بدبختانه همین کسالتی که الان دارم به مراتب شدیدتر آن وقت داشتم و روزی که این قضیه اینجا مطرح بود من حاضر نبودم که عرایض خودم را به سمع همکاران محترم خودم برسانم و فعلاً هم این جا موردی ندارد این دلیل اولی است که من از بحث عدم صلاحیت خودداری میکنم دلیل دومی هم دارد، دلیل دوم این است که الان این قضیه در اینجا مطرح است و سرنوشت ملت ایران در دست آقایان حاضر در این مجلس بعنوان نمایندهاست قطعاً آقایان پیشنهادهایی خواهند داد در باب این گزارش و بنابراین خود نمایندگان محترم میتوانند پیشنهادها را طوری بدهند که رفع این شبه در شور دوم در کمیسیون بشود و ما احتیاج به بحث در آنجا راجع به صلاحیت وعدم صلاحیت نداشته باشیم مجلس شورای ملی همه کار در رژیم مشروطیت میتواند بکند اگر این جا این قضیه را روشن کرد این مسئله نظری نخواهدبود واعضای کمیسیون مینشینند و آن قدم نهایی را بر میدارند و مردانه ملت ایران را از زیر یوغ شرکت نفت انشاء الله بیرون خواهندآورد، درباب صلاحیت و عدم صلاحیت برای تفریح خاطر آقایان یک مثالی هم بنظر بنده آمد و آن عبارت از این است و در تواریخ هست که امیرکبیر در مسافرتی که به غرب کرد از کرمانشاه عبور میکرد در آنجا ملایی را که بعدها معلوم شد آخوند است و ملا نیست به حضور ایشان معرفی کردندکه این مردی است زاهد، فقیه، درستکار، متدین امیر که معتقد و مؤمن بود خیلی راغب شد که این شخص را با خود بیاورد به طهران قضایایی که مورد شبهه میشوداز او استفتاءکند میگویند وقتی که این ملا را به طهران آورد وقتی برایش شبههای پیش آمد این شبهه را نوشت و بصورت استفتاء پیش این ملا فرستاد معلوم شد آن طوری که معرفی میکردند نبودهاست ملا مسئله را مطالعه میکند و بجای اینکه فتوای واقعی بدهد مینویسد دامنهٔ شرع انور وسیع است تا رأی مبارک چه باشد، حال خدا کند که در فتاوی که ما میدهیم پیروی از این آخوند نکرده باشیم و نکنیم، پس از این مقدمه وارد بحث میشویم در اذهان است و حتی دولت هم در کمیسیون اشارهای کرد راجع به ماهیت شرکت نفت بنده میخواهم اینجا عرض کنم که شرکت نفت یک شخص حقوقی از صنف اشخاص حقوق خصوصی است، یک شخصی است و دولت ایران طرف با یک شخص است به همان صیغه و به همان وجهی که دولت ایران ممکن است طرف بشود با یک شرکت داخلی یا یک شرکت هلندی که در ایران یک کاری داشته باشد یا یک شرکت بلژیکی بنابراین از لحاظ حقوقی طرف با شرکتی است طرف با هیچ دولتی نیست و بنابراین شبههای برای کسی نباید پیداشودکه عملی را که دولت ایران البته مجلس ایران بنظر بنده فعلاً در ایران از دولت خیلی نباید صحبت کرد و باید از مجلس صحبت کرد، مجلس ایران بایستی متوجه باشد که البته متوجه هم هست که طرف او یک شرکت است ولو اینکه این شرکت در پشت پرده تحت استیلای هر دولتی میخواهد باشد ولو اینکه آن دولت به اندازهای بی باک باشد که رسماً در کار این شرکت مداخله بکند اینها هیچکدام وضع قضایی شرکت نفت را که یک شرکت حقوقی و از نوع اشخاص حقوقی خصوصی است تغییر نمیدهد (صفائی- دولت هم اگر باشد نگرانی ندارد) دولتی هم نیست بعون الله؟ (صفائی -باشد هم فرق نمیکند) آن هم که بود خالی شدهاست و فقط مجسمهای باقیماندهاست آن نیست دیگر (مکی-صحیح است) آن کبکبه و دبدبه آواز دهل بود و خود آنها به روزی بدتر از ما افتادهاند و انشاءالله به روز بدتر هم خواهند افتاد، اما راجع به قرارداد و قضایای دیگری که ارتباط پیدا میکند به این مسئله نفت بنده اینجا چند کلمهای به عرض میرسانم ابتدا راجع به قرارداد مخدوش ۱۳۱۲ بایستی چند کلمه عرض کنم آقایان محترم میدانند که عنصر اساسی و عنصر اول تشکیل دهنده هر عقد و قراردادی رضای طرفین است این مطالب در هیچ قانونی نیست که وجود نداشته باشد شرع و عرف میگویند عقد یا قرارداد عبارت از این است که دو طرف در باب امری رضا بدهند اگر رضا دادند عنصر اول از عناصر تشکیل دهنده عقد وجود پیدا کردهاست اگر رضا ندهند این اسمش قرارداد نیست و رضا بایستی رضای طرفین باشد باز چیزی در نظرم آمد گفتند دزدی مادرش در حال نزع بود گفت پسرجان من حالا میخواهم بمیرم و از این جهت میل دارم کفن من از پول حلال باشد بنابراین دیگر نمیخواهم که تو از راه دزدی بیاوری برو و کاری بکن که رضای آن طرف حاصل شده باشد و این کفن لاقل حلال باشد دزد که نمیتواند صرف نظر از دزدی بکند و همه آقایان باید یادشان باشدکه دزد بهیچوجه دست از دزدی بر نمیدارد این حرف مادر را نشنید رفت سر گردنه دید یک بزازی از آنجا عبور میکند او را گرفت و چلوار را ازش گرفت او شروع کرد به عجز و لابه کردن دزد گفت فضولی موقوف بعد باید این را حلال هم بکنی گفت چطورحلال کنم شروع کرد به زدن تا اینکه گفت حلال دزد آمدخانه مادرش پرسید این وصیت من را عمل کردی گفت بله اینقدر او را زدم که حلال حلالش به آسمان رفت (خنده نمایندگان) حالا آقایان آن رضا هم بایستی رضای واقعی باشد، رضای واقعی باشد نه اینکه دولت وملتی را تحت فشار قرار بدهند و از او رضا بگیرند بنابراین بنده این عرض را میکنم چون بعضی از نمایندگان محترم واقعاً و صمیمانه از من سؤال میکردند که نظر تو در این باب چیست آقا نظر من علیالرؤس الاشهاد این است که قرارداد ۱۳۱۲ قرارداد اکراهی و باطل یا لااقل غیر نافذ است بنا براین برای اشخاص با وجدانی که در این جلسه هستند همه هستند انشاءالله و میگویند که شاید این قرارداد است و چون قرارداد است و چون قرارداد است صحیح نیست برای ملت ایران که بگوید به وضعی از اوضاع شانه از زیر آن خالی کنید عرض میکنم که این قرارداد قرارداد نیست این دیکتات است به قول اروپاییها یک امریه ایست که تحمیل بریک ملت مظلومی شدهاست بنابراین وجدان آقایان باید آسوده باشدکه از نظرقضایی ملت ایران و دولت ایران هیچ تعهدی در مقابل شرکت نفت ندارد (صحیح است) آقایانی که معاصر زمان انعقاد این قرارداد بودند و البته وارد این قضا یا بودند یعنی در قضایای سیاسی وارد بودند خودشان به رأیالعین این اجبار و اکراه را دیدهاند عاقد این قرارداد هم آمد اینجا و گفت که در این کار اجبار و اکراه بودهاست بنابراین دیگرجای تردیدی برای هیچکس باقی نمیماند که این قرارداد قرارداد اکراهی است قرارداد اکراهی عرض کردم یا باطل است یا حداقل غیر نافذ آیا تصورمی فرمایید اگر این قرارداد غیر نافذ نبود شرکت نفت دلش برای ملت ایران میسوخت که بیاید وسایل فراهم بکند که تجدید نظر بشود در این قرارداد هیچ دلش بحال ملت ایران نسوختهاست برای این اقدام میکند، برای این در باغ سبز نشان میدهد برای این نمیدانم در این جا چه میگویند شیرازیها میگویند نقل پیره زن این ذرتی را که بو میدهند نقل پیرزنی را در دست گرفتهاند و میخواهند بچه گول بزنند (حاذقی- پفک میگویند) یا پفک اسم دیگرش را جایز نمیدانم که اینجا بگویم (خنده نمایندگان) این را در دست گرفته و آمده خیال میکند که ملت ایران بچهاست و میتواند این طوق طلا را با آن چند دانه پفک از گردن آن بچه باز کند با وجود همه اینها این شرکت چنان شرکتی است که راضی بهمان پفک دادن هم به ایران نمیشد برای چه حاضر شدهاست برای این حاضر شدهاست که این قرارداد غیر نافذ را تنفیذ کند خاطر اینکه از وکلای ملت و از مجلس شورای ملی بتواند دلیلی بدست بیاورد که بگویند این قرارداد غیرنافذ تنفیذ شد ولی ملت بیدار ایران وکلای حقیقی ملت محال است بگذارند که این کار به این نحو صورت پذیرشود (صحیح است) خفیفیها تردید میکنند درعمل شاید عدهای از نمایندگان قبول نکنند وتردید بکنند بنده تردید نمیکنم ممکن نیست نمایندگان واقعی ملت در این قبیل مواقع به منافع ملی پشت یا بزنند (صحیح است) عقاید فردی که بین آقایان باشد هیچکدامش مانع نمیشود از اینکه در آن مواقع حساس به کلمه واحده برای حفظ حقوق ملت ایران اقدام بکنند این عرض بنده ادعا نیست هر وقت مجلس ایران روبرو شدهاست با یک چنین حوادثی همه مثل فرد واحد اقدام کردهاند و نگذاشتهاند حقوق ملت ایران پایمال شود حالا هم همین است ممکن نیست از این مجلس چیزی بیرون بیاید از این وکلا نظری بگیرند که آن نظر عبارت از تنفیذ قرارداد غیر نافذ و شوم ۱۳۱۲ باشد بنده فرض محال میکنم عرض میکنم به فرض محال باز مجدد میگویم به فرض محال که این قرارداد هم صحیح بود این قرارداد چنان که عرض کردم قراردادی است خصوصی که ابقایش ملازمه با فنای یک ملت دارد تردید میکنند در عمل شاید عدهای از نمایندگان قبول نکنند و تردید بکنند بنده تردید نمیکنم ممکن نیست نمایندگان واقعی ملت در این قبیل مواقع به منافع ملی پشت پا بزنند (صحیح است) عقاید فردی که بین آقایان باشد هیچکدامش مانع نمیشود از اینکه در آن مواقع حساس به کلمه واحده برای حفظ حقوق ملت ایران اقدام بکنند این عرض بنده ادعا نیست هر وقت مجلس ایران روبرو شدهاست با یک چنین حوادثی همه مثل فرد واحد اقدام کردهاند و نگذاشتهاند حقوق ملت ایران پایمال شود حالا هم همین است ممکن نیست از این مجلس چیزی بیرون بیاید از این وکلا نظری بگیرند که آن نظر عبارت از تنفیذ قرارداد غیر نافذ و شوم ۱۳۱۲ باشد بنده فرض محال میکنم عرض میکنم به فرض محال باز مجدد میگویم به فرض محال که این قرارداد هم صحیح بود این قرارداد چنان که عرض کردم قراردادی است خصوصی که ابقایش ملازمه با فنای یک ملت دارد این قرارداد خصوصی بکلی باطل است و مثل تارعنکبوت به یک پفی بنداست این در صورتی است که عرض کردم بفرض محال آن قرارداد صحیح باشد در صورتی که این قرارداد صحیح نیست اگر هم صحیح بود چون یک قرارداد خصوصی است و مقابل شدهاست فنای یک ملتی ممکن نیست هیچ قاضی محکمهای حکم بدهد که این قرارداد ابقا بشود ممکن نیست هیچ فرد وطن پرست ایرانی تن بدهد به اینکه این شرکت بماند و مانندچندین سال گذشته خودش دوباره بهمان وضع خون این ملت را بمکد بنده باید حالا بگویم که چطور این قرارداد ملازمه با فنای ملت ایران دارد یعنی مضار این قرارداد و مضار بقای شرکت نفت را در ایران مجملا به عرض برسانم پیش از اینکه به ذکر دلایل خود راجع به شرکت نفت بپردازم توجه آقایان را به دو سند مهم جلب میکنم این دو سند مهم یکی اعلامیه حضرت آیتالله کاشانی و یکی دیگر نطق جناب آقای دکتر مصدق در دو روز قبل در این مجلس بود در این دو لایحه در این دو سند بطللان این قرارداد و اعتراضات ملت ایران به این قرارداد فجایعی که شرکت نفت در ایران مرتکب شده و میشود بدبختیهایی که ابقی این قرارداد برای ملت ایران در بردارد نوشته شده بود توضیح شده بود و مستدل آرزوی ملت ایران را در اینکه باید بهر نحوی است ملت ایران از این قرارداد خلاصی پیدا کند توضیح شده بود بنده نمیخواهم آن مطالب را تکرار کنم و بنابراین در حقیقت چیزی نمیماند به دلیل اینکه آن لایحه جناب دکترمصدق همه این مطالب را حائز بود کل الصیدفی جوف الفرا همه اینها را داشت از آن روزی که جناب دکتر این نطق را کردند این نوشته اینجا خوانده شد مکرر اشخاص به من رجوع کردند تلفن کردند و اظهار مسرت کردند که فهمیدیم تکلیف ملت ایران چیست و وضع از چه قرار است البته بنده دیگر تکرار آنها را زیادی میدا نم ولی با وجود این برای اینکه این کار جهادفی سبیل اللهاست هر کسی که بایستی با قشون مجاهد برود ولو اینکه خیلی بیچاره هم باشد مثل من لااقل اگر نتواند یک سنگی بزرگ بلند کند میتواند چند ریگی بطرف دشمن پرتاب کند ومن هم چند ریگی که دارم بایـد به آن دشمن سرسخت ملت ایران پرتاب کنم بنده میخواهم عرض کنم که ملت ایران دوهزار و پانصدسال تاریخ مدون تنها هم نیست بلکه آثاری از گذاشتگان که هنوز قسمتی از آن برپا است همه دانند بر اینکه ملت ما ملت بزرگ و ملت درجه اول دارای تمدن درخشانی بوده این مطالب را ایرانی و غیره ایرانی مسلمان و غیرمسلمان همه اذهان دارند بنده اینجا نمیخواهم تاریخ عرض کنم بلکه این مقدمهاست برای عرض دوم من یک همچوملتی با آن تاریخ درخشان که مورد قبول و اذهان همهاست میبینم به این روزی افتادهاست که نکبت و ادبار و بدبختی آن مورد قبول همهاست دو مقدمه هیچکدام قابل نقل نیست نه بزرگی و سیادت ما درگذشته و نه بدبختی حال، هر دو راهمه قبول دارند هر یک از ما که سرش برای ملت خودش درد میکند گاه به این فکر میافتد که آخر چه شده که چنان ملتی به چنین روز سیاهی افتادهاست؟ آقا ملت ایران ملت کوچکی نبودهاست! ملت ایران ملتی است که رکنی از ارکان تمدن عالم به قلم میرفته ملت ملتی است که سرمشق حکومت و مملکتداری به دنیا دادهاست آن چیزی را که امروز هیچ نداریم یک وقت ما و مؤسسات ما سرمشق مملکتداری برای دنیا بودهاست امروز هم مملکتداریمان را میبینم، خوب آقا این را آدم فکرمیکند که چطور شده از آن وضع عجیب به این وضع غریب افتادهایم از آن اوج عزت به این حضیض ذلت افتادهایم و بیچارگی ما هم از چهار قرن و پنج قرن و شش قرن پیش نیست بیچارگی ما وقتی که دقیق میشویم و در تاریخ میبینم از یک قرن و نیم تجاوز نمیکند، میگردندعلت را پیدابکنند، البته بنده اذعان میکنم که ترقی و انحطاط مدل هیچوقت زاییده علت واحدی نیست در مسائل اجتماعی علت نامه وجود ندارد هر علتی بایستی باعلل دیگر توأم شده باشد تا ترقی یا انحطاط ملتی را ایجاد بکند البته من این را اذهان دارم ولی معذلک دربین علل در سلسله علل همیشه مشاهده میشود که گاهی علت اساسی هست که سایر علل را تحتالشعاع قرارمیدهد آنها یی که تحقیق کردهاند از جهت همین مقارنه زمانی هم که شدهاست میبینند تاریخ انحطاظ اخلاقی ملت ایران از زمانی شروع میشودکه انگلیسها مسلط شدهاند بر هندوستان و از آن راه پایشان به خاک ما بازشدهاست از وقتی که این نژاد محیل راه پیدا کرد در مملکت ما بدبختیهای ما شروع شدهاست اینها هزار قسم گربه رقصایی میکنند هزار مشقت ایجاد میکنند هزارها خون میریزند برای خاطر اینکه منافع خودشان تأمین بشود (مکی- صحیح است) بنده ناظر فجایع آنها نسبت به ایل جلیل قشقایی بودهام در بچگی و جوانی مثل فرزند مادر مرده گریه کردهام در آن کشت و کشتارهایی که در جنگ بینالمللی اول در ایل قشقایی آنها کردند (یک نفر ازنمایندگان- و در ایل بختیاری) ایل بختیاری هم بودهاست ولی اطلاع عینی ندارم (مکی- تنگستانیهاوچاه کوتاییها) و تنگستانیها حالا کاری ندارم یک قسمتی بودکه بخاطرم آمد آن چیزی که مخرب ملت ایران است این یکیش است این یک جزءکوچکش است اساس کار اینها عبارت از این است که مروج فساد اخلاق باشند، اگر دو نفر نامزد یک کاری باشند که برای آنها یک کاری را انجام بدهند دقت میکنند آنکه فاسدتر، آنکه رذلتر، آنکه مطیع تر و آنکه بیوجدانتر، آنکه خائنترباشد انتخاب میکنند (دکتر بقائی-صحیح است) ترجیح مفضول برفاضل سوغاتی است که این ملت محیل برای ما آوردهاست در هر مملکتی پستها، مقامها، حسن شهرتها، کارها همه مال کسی است که افضل باشد، مال کسی است که از خود گذاشته باشد مال کسی است که به علت خود بیشتر خدمت کند، دراینجا اینها دقت میکنند نه تنها ارذل ناس را برای کارها پیدا بکنند مثل آهنربایی که آهن را جذب بکند دنبال هستند برای رذل پیدا کردن نه فقط این کار را میکنند بلکه دوربین میاندازد دقت میکنند که هر جا شخصی پیدا شد هر جا وطنپرستی پیدا شد هر جا درستی پیدا شد این را بهر وسیله هست نابود کنند تاریخ ملت یران در این یک صد و پنجاه ساله مشحون است از این امثله پراست از این امثله خائنینی که آنها زیر دستشان را گرقتهاند و بالاآوردهاند بنده اسم نمیبرم چون کاربسیار مشکل میشود، بسیار بسیار مشکل میشود، بنده اسم از آنها نمیبرم اما خدامی که آنها نابود کردند همه درنظرتان هست اخیراً دوست صمیمی من آقای مکی شرح حال امیرکبیر را منتشر کردهاند بخوانید و ببینید که اینها چه دوز و کلکها میچینند برای اینکه مرد در مملکت نماند برای اینکه تقوی و درستی و امانت از میان برود برای اینکه چیزهایی که در مملکت خودشان ابداً اجازه نمیدهند اینجا بطور و قور ترویج بشود برای این که بی عفتی را تشویق بکنند اینها اسلحه کوچک این شرکت است اسلحه کوچک شرکت عبارتست از همین که عرض کردم تاچه رسد به اسلحههای بزرگ آن که در نطق و بیان جناب آقای دکتر مصدق به آن اشاره شدهاست خوب اگر از هر پنجه این کارکنان نفت در و جواهربریزد در امان ملت ایران هیچ وطنپرستی بایستی اجازه ندهد که اینها در اینجا بمانند (مکی-صحیح است، احسنت) برای اینکه اینها پولی را که به ما میدهند اگر دنیا را بما بدهند در مقابل این خیانتی که به ملت ایران میکنند به نسل حاضر و آینده ایران میکنند ابداً قابل مقایسه نیست (صحیح است) چه برسد به اینکه اینها چنان مردمی هستند که همان چندرقاز و همان ثمن بخشی را که بما میدهند نمیگذارند به زخم دردهای بی درمان ما بخورد هر یک شاهی که میدهند پشتش ایستادهاند که در آن مصرفی که آنها میخواهند مصرف بشود باید آن پول صرف فاسدکردن نسل ایرانی بشود والا قبول نمیکنند باید آن پول حتماً مصرفش بدست عمل خود آنها باشد ملت ایران ضجه بکند نمایندگان مجلس قانون بگذارنند بنشینند حرف بزنند بگویند گذشته گذشتهاست ما باید بنشینیم کارهایمان که تا حالا از روی نقشه نبود از این به بعد بایستی نقشه اقتصادی داشته باشد میلیون میلیون دلارخرج شود نقشه اقتصادی فراهم شود کارها هم چون طولانی است یک سال و دو سال فایده ندارد ۷ ساله بکنند مینشینند حرف میزنند بحث میکنند و حالا، نمایندگان چه و چه نقشه هفت ساله را بایستی حالا اجرا بکنند و فایدهای عاید ایران بشود فوراً میبینید نماینده شرکت از آنجا سر در میآورد میگوید آقا نقشه هفت ساله را من بایستی اجرا بکنم برای این که در این هفت سال برای هفتاد سال این بار شمارا ضایع بکنم حالا شما قانون بگذارنید خود کشی کنید این جا با هم جرو بحث کنید چه کنید که میخواهید قانون بگذارنید بخیر ملت ایران، قانون که میگذرد و از این در بیرون میرود درست از قضا سرکنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی مینمود این قانون به دست عمال آنها که میافتد آن نتیجهای که میخواهند میگیرند، پولی را که به ملت ایران میدهند با هزار اشکال ثمن بخسی میدهند با چه اشکالات قراردادی میبندند مثل اینکه میخواهند جدول لگاریتم درست کنند حرف حسابی این چیزها را ندارد میخواهندجدول لگاریتم درست کند هزار کار میکند بعد این پول چه میشود؟ این پول صرف فساد اخلاق طبقه حاکمه ما میشود این پول باعث میشود، ملتی که دو هزار سال و دو هزار سال و پانصد سال برادرانه با هم زندگی کردند بواسطه این که اختلاف شدید طبقاتی ایجاد میشود وقتی که پول فراوان و بدون هیچ اشکال دست کسی دادند وبه عکس آن بدبخت دیگربرای مخارج یومیهاش ازبام تا شام جان میکند و بعد هم عصر نان خالی نمیتواند تهیه کند طبعاً ملت ایران مضمون شعر خیام میشود یکی را دادهای صد گونه نعمت یکی قرص بوی آلوده با خون میشود و این جور ملت ایران مصرف میکند چه بکنند؟ نمایندگان محترم تمام افکارشان را متمرکز میکنند قانونی میگذرانند برای خاطر اینکه بلکه یک قسمتی از این مفسده را جبران بکنند موقعی که به عمل میرسد دیدید که قوانین چه جور عمل میشود هر آن به کسی بر میخورید هرشیطنتی میشود هرانقلابی پیش میآید هر خلاف قانونی صورت میگیرد در آن سر سر که ما با هم مینشینیم میبینیم که انگشت شرکت نفت است ای بریده باد این انگشت ما همه این را اذعان میکنم ولی وقتی که میخواهیم شرش را بکنیم میلرزیم از چه میلرزیم آقایان؟ فرض بفرمایید ما این جا ممکن است یک دفعه دیگر وکیل بشویم بنده که امید ندارم ولی آقایان انشاءالله وکیل میشوند و چندین دفعه دیگر هم وکیل میشوند بالاخره بعد از پنجاه، شصت، هفتاد سال دیگر یکی از ما وجود نخواهند داشت ما باید فکر نسل آتیه و نسلهای آتیه را بکنیم باید همان طوری که در بدو عرایضم گفتم فکر آن موجود باقی که بعد از فضل خدا وجود ملت ایران است باید فکر او را بکنیم، چه ترسی داریم ما باید وجدان خودمان را حکم قراربدهیم، تردیدی در بطلان این قرارداد نکنیم پیشنهادی که عبارت از این باشد که دست این شرکت را از دامان ملت ایران کوتاه کنید آن پیشنهاد را بدهیم و انشاءالله کمیسیون این پیشنهاد را تصویب بکند و سر این کمپانی از سر ملت ایران کوتاه بشود (حائریزاده-انشاءالله) بنده حرفی را این جا نمیزنم مگر حرفهایی که در همین خلال احوال بعضی از نمایندگان محترم به بنده زدهاند و دیدهام مثل این که یک خلجان فکری و وجدانی برای آنها هست بنده جواب این قسم خلجانهای فکری را میدهیم و البته عرض کردم که بیان جناب آقای دکترمصدق مطلب را تمام کردهاست خواندن آن لایحه مجدد برای هرکسی که هنوز یک قدری تردید دارد بهترین وسیلهاست برای روشن کردن افکار او معذلک عرض کردم چون بعضی از دوستان برای بنده صحبتهایی میکنند برای جواب آنها این جا چند کلمهای عرض میکنم آقایان عدهای را در این که نفت بایستی به عقیده جبهه ملی بشود ما نظر خودمان را دادیم و پیشنهادش را هم دادیم و آن عبارت از این است که نفت ایران ملی بشود یعنی دولت ایران عهده دار این کاربه نمایندگی از ملت ایران باشد حالا این پیشنهاد برای خاطر این است که از دست این شرکت رهایی پیدا کنیم دلیل اولی که بنده آوردم عبارت از این است که فساد اخلاق را ترویج میکند و برای جلوگیری از این انحطاط ملت ایران باید عذر این شرکت را بخواهیم دلیل دومی دارد لزوم این امر و آن عبارتست از این که آقایان در نظر دارند و دیدهاند و خواندهاند که در هر ملتی صنایعی که وجود و عدمش بستگی دارد به حیات ملی وبه امنیت مملکت، امنیت داخلی وامنیت خارجی مملکت این صنایع را هیچوقت دولتها اعتماد نمیکنند به دست افراد بدهند مبادا که کارهای مختل بشود، نظر آقایان است که باورت سازی را سابقا دولت هیچوقت اجازه نمیداد که در دست افراد باشد، اشخاص باروت بسازند بایستی حتماً در تحت نظر دولت باشد آقایان ملاحظه میفرمایند که امروز باروتی مؤثرتر و پر حرارت تر و قیمتی تر از نفت وجود ندارد نفت از لحاظ جنگی ماده اول از مواد است اگر یک ملتی نفت نداشته باشد هیچ ندارد ملت ایران الان در کمال صمیمت با دول متفق سابق خود میباشد اما احتمال نمیرود که نزاعی با یکی از آنها پیدا کند؟ مثلاً با دولت فخیمه انگلیس آن ساعتی که شرکت نفت اراده کند نفت و مواد نفتی مثل بنزین و غیر ذلک را به ما ندهند تمام این تشکیلات عریض و طویل که ملت ایران را به این روز انداختهاست که اسمش را نمیبرم میترسم خواهد خوابید تمام اینها چیزهای بی مصرفی خواهد شد، چطور میتواند یک ملت بیداری خون جسد قوای انتظامی خود را بدهد به یک شرکت خارجی و بگوید توهر وقت دلت خواست آن خون را بده و هر وقت هم نخواستی جلوش را بگیرد وجداناً از آقایان میپرسم که آیا دل شما راحت است که شرکتی باشد که این نفت ماده اول از مواد جنگی در دست آن شرکت تبعیت از دولت ایران نکند بلکه تبعیت از دولت دیگر بکند آیا امکان پذیر است؟ (قاسم فولادوند- نخیر) خدا طول عمر بشما بدهد که جواب مرا دادید، البته نباید حاضر باشد که بخیر از دست خودش صنعت نفت در دست دیگری باشد، صنعت نفت را هیچ ملتی. اگر صنایع عظیمهٔ دیگر را هم کنار بگذاریم به یک شرکت خارجی شرکت خارجی که تبعیت از دولت ما نکند، این از لحاظ روز مبادا که آن روز مبادا دور نیست هر ساعت به ما نزدیک است باید این فکر روز مبادا را کرد از این بگذاریم وارد زندگی عادی ملت ایران امروز در درجه اول مربوط به نفت و مواد نفتی است اگر ملت ایران خودش این نفتش را اداره بکند و بتواند حوائج سوخته، حمل و نقل، برق و غیرذلک تمام را به قیمت نازلی تهیه بکند آن انقلابی را که شما فکرش را میکنید آن انقلاب اقتصادی را که میخواهید، آن رفاه و آسایش فوراً پیدا میشود توجه بفرمایید اگر همین نفت و بنزین قیمتش نصف بشود شکل زندگی این مملکت شکل دیگری میشود این فقر و مسکنت و بدبختی جایش را به غنا و رفاه و آسایش میدهد اگر در دهات ایران مواد نفتی و مازوت آنها بقدر کافی و ارزان باشد و در دسترس مردم باشد آنجاها همه ممکن است که برق پیدا بکنند لوله کشی بشود اگر برق پیدا کردند قوای موتوری بکار میافتد و از این وضع بیچارگی که الان داریم بکلی ما بیرون میآییم یک مملکت دیگری خواهیم داشت یک مملکتی خواهیم داست یک مملکتی خواهیم داشت که روزی که سرمان را به بالین مرگ بگذاریم چشمان را به آسودگی و خوشحالی رویهم میگذاریم آقایان بسیار فکر میکنند، این دولتهای دروغگو، غیر از این دولت این دولت که دروغگو نیست میترسم که باز بیاید این جا بگوید که بمن دولت دروغگو میگویند، اینها که میگویند زندگی ارزان میکنیم، کجا میتوانند ارزان بکنند آن قدرت را ندارد اگر نفت بدست ملت ایران باشد میتوانند ارزان بکنند و بهترین راه همین است که این مواد سوختی را بعد وفور در اختیار ملت ایران بگذارند با اینکه شرکت نفت در این جا است و مال ما است میبیند که نفت و بنزین بچه ترتیب است خیلی حسن تصادف بود آقای سالار بهزادی آمدند اینجا امروز که صحبت نفت بود گفتند که این شرکت خسیس که دائماً یک شاهی را صد دینار میکند و یادش نیست که این گنج باد آورده را بچه حیلهای بدست آورده هر روز یک میکند برای این که ملت ایران را در منتهای بدبختی نگاه دارد چون آنجا بهتر است که مصرف نکند برای این که به منافع آنها ضرر میخورد، اگر ملت ایران این نفت را در دست داشته باشد او دیگر فکری نمیکند که اگر نفت را به کارمان فرستاد به منافعش ضرر میخورد (جمال امامی- مگر ندیدهاست) منفعتش عبارت از این خواهد بود که خواهد بود که این نفت را مثل آب خوردن دردسترس همه بگذارد تا ملت ایران بتواند حداکثر استفاده را از مواد نفتی بکند میدانیم که بنزین و نفت در این مملکت از ممالک دیگری که نفت ندارند گرانتر است و حال آنکه مواد نفتی در قضایای حمل و نقل و طبعاً حمل و نقل هم در قیمت زندگی مؤثر است در این باب بیش از این بسط کلام نمیدهم و دو سه کلمه راجع به اثرات اخلاقی اقدامی که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی میکنند در ملت ایران عرض میکنم مللی که به حال رکود یا حتی نکس اخلاقی مثل ما میافتند اینها محتاجند به یک محرک قوی، اگر آن محرک قوی نرسد ملتی که در انحطاط افتادهاست و رو به شیب فساد میرود، میرود تا باسفل السالفین بوسیله یک محرک قوی لازم است که جلوی این سیل نزولی را بگیرد (دکتر طبا تریاک دادیم) آن محرک قوی را هم رفقا آن را آوردهاند در مملکت خودشان یک یا شش را هم اجازه نمیدهند ولی در این جا این مسئله برای آنها حیاتی شدهاست مسئله تریاک هر وقت پیش آید انواع و اقسام صحبتها میشود که این بجایی نرسد در هر حال یک محرک اخلاقی قوی لازم دارد و محرک اخلاقی به دروغ و به حرف نمیتوان درست کرد فایده ا ی ندارد که بنده بروم در میدان صبحت کنم ملت شما زنده هستید زنده هستید زنده بشوید کسی این حرفها را به دوقاز نمیخرد محرک اخلاقی واقعی میخواهد محرک اخلاقی واقعی محرک واقعی اخلاقی عبارت از این است که به این ملت امید بدهید ترتیبی این ملت را امیدوار کنید از این حالت یأس بیرون بیاورید باید به اوبگویید که تو نمایندگانی داری مجلس شورای ملی داری و اینها فکر توهم هستند وبه بین چه اقدامی برای تو کردند، این محرک اخلاقی عبارت از این خواهد بود که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی با یک قدم مردانه اینجا تصمیم بگیرند و بگویند که این شرکت نفت شوش را باید از سر این ملت ایران کند (نمایندگان –صحیح است) به مجرد اینکه شما این تصمیم را گرفتید ملت را زنده کردهاید، ملت میگوید بلی چیزی هست این حرفهایی که میزنند پشت این حرفهاعملی هست شما با این عمل خودتان حس ملیت را زنده میکنید، این حرفهایی که بنشیند تبلیغ بیجا بکنید این ترسا پسر بوق بزند هیچ فایدهای ندارد آن ترسا بچه خیلی مقام دارد آقا (دکتر بقائی – شاهزاده ساسانی) بلی شاهزاده شاهزاده ساسانی ترسا بچه حکایتی است (خنده حضار) بقدری حکایت است که آقای اردلان تشریف ندارند که ریششان را بگیرید اگر چه هم ریش هم ندارند و بی ریشند از او میپرسم که مگر تو قول ندادی در مقابل اکثریت و اقلیت تحقیقات بکنی، بیرونش کنید، چطور شد این تحقیقات؟ بایستی بنده بروم خدمتشان جایزه از ایشان بگیرند و بگویم که من باعث ترفیع مقام تو شدم اگر نمایندگان اکثریت و اقلیت با تو مخالفت نمیکردند اینطور طرف توجه شرکت نفت نمیشودی آنطور ترا نمیچسبانیدند به یک میزی و ترقی نمیکردی و بجای این کمک تن پوش خود را به بنده و آقای جمال امامی خلعت بده (جمال امامی- به آقا قناعت بفرمایید بنده نمیخواهم) بله به بنده تنها باید گفت ملاحظه بفرمایید که هر چه ما میگوییم فایدهای ندارد آن جریان است، همان است جف القلم جریانی هم هست که پیش میرود قرض بنده این است اقدامی که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی بکنند تصمیمی که میگیرند عکسالعمل آن عبارت از این خواهد بود که ملتی را زنده کردهاید، حس ملیت را در این مردم ایجاد کردهاید، مردم را به زندگی امیدوار کردهاید، علاقهمند کردهاید به دروغ مردمی را نمیتوانید زنده کنید، به دروغ نمیتوانید حس ملی ایجاد کنید، به دروغ نمیتوانید بگویید که نماینده هستید البته هستید آقایان ولی باید معلوم شود که نمایندگی چیست نماینده آن کسی است که آمال و آرزوی موکلین خود را عملی کند، آمال و آرزوی ملت ایران امروز همین است، تمام اذهان متوجه این است که این بدبختیها ناشی از وجود این شرکت است و بایستی شر این شرکت کننده شود (نمایندگان –احسنت) اگر میخواهید به زندگی این مردم معنی بدهید گرد این حرفهای مذاکره و از این صحبتها نگردید بایستی که دست به آخرالدوا الکی آخرولدواء آن داغ است بایستی آن داغ را گذاشت و این دست را قطع کرد تا دیگر نتوانند ملتی را به این روز سیاه بنشانند آقایان درباب ملی کردن صنعت نفت عرض کردم مطلبی را بنده اینجا نمیگویم مگر آن مطالبی را که دوستان من با من صحبت کردند و دیدهام مثل اینکه آنها ناراحت هستند از ملی کردن نفت خوفی دارند خوف آنها روی دو جهت است یکی از جهت نظری و یکی از جهت عملی یعنی بنده خوف آنها را این طور تعبیر میکنم خوف آنها این است که اولاً ما حق داریم همچو کاری را بکنیم یا نه؟ این موضوع را به بنده گفتهاند و میگویند و در ثانی این است که خوف دارند از اینکه اگرهم چنین کاری شد شاید که ما نتوانیم از عهده ادارهٔ آن برآییم بنده دو سه کلمه هم درباب این دو مطلب به عرض میرسانم اولاً در آن خوف اول که عبارت از این است که ما آیا حق داریم این کار را بکنیم یا حق نداریم قسمتی را سابقاً گفتم قراردادی که آنطور پوچ است اعلام ابطالش هیچ اشکالی ندارد و هر چیزی که نتیجهاش ابطال آن باشد آنهم همینطور است اما دو سه مطلب از مطالب نظری و حقوقی که به عقل ناقص بنده میرسد این جا عرض میکنم در این قضیه ملی کردن نفت یعنی ملی اعلام کردن نفت به آن معنای خاص یعنی دولت متصدی اکتشاف و بهرهبرداری بشود هیچ اشکال قانونی وجود ندارد به چند دلیل اول این است که تا به امروز که بنده این جا شرف حضور دارم هنوز حاکمیت ملل موضوعش منتفی نشدهاست آقایان حقوقدان، جناب آقای دکتر معظمی اینجا تشریف دارند، هنوز جامعه بینالمللی محیط بین المللی به اینجا نرسیدهاست که بگوید حاکمیت ملی موضوع ندارد نه نه به این جا نرسیده بلکه یک برگشتی هم پیدا شدهاست به دلایلی که بنده لازم نیست عرض کنم اصرار دارند که بگویند فوق حاکمیت ملی چیزی نیست، این مطلبی است که در محیط بین المللی رواج کلی دارد بنابراین البته ملت ایران هم حاکمیت ملی دارند و چون حامیت ملی دارد حق دارد، حق دارد تشخیص خودش هر قسم صنعتی را که صلاح بداند ملی اعلام کند، البته ملی اعلام کردن صنعت نفت ملازمه یا اعلام ابطال آن قرارداد هم دارد به یک تیر دو نشان میشود این یکی از دلایل نظری است که به عرض میرسانم دلیل دوم از آنجایی که خداوند بایستی دشمنان را رسوا کند ما سوابقی هم همین چند ماه و چند ساله داریم که آنهایی که ممکن است بالفرض مدعی ما بشوند ما بتوانیم مطابق اصول دعاوی قول خودشان را جلوشان بگذاریم بهترین دلیل همین است بنده که وکیل دعاوی هستم سعی میکنم که همیشه دلیلی بر علیه طرفم میخواهم اقدام کنم آن متن دلیل را از بیانات و از نوشتههای خود طرف بگیرم این از قاطعترین حرفها است همیشه نمیشود ولی اگر بشود خیلی خوب است، بحمدالله فعلاً اگر یک وقتی کار خصوصی این شرکت بجاهای دیگر هم بکشد و مدعیانی پشت این شرکت باشند قول همان مدعی درباب همین قضایا را میگذرانیم جلویش میگویم آقا چطور میشود در محیط بین المللی یک بام و دو هوا نمیتوان قائل بود حرف زد میگوییم که چطور است که شما راجع به برمه در منتهای ملت خواهی وانسان دوستی ذکر فرمودید که ملت برمه حاکمیت دارد، حاکمیت ملی دارد و میتواند صنایع نفت خودش را هم ملی اعلام کند و ما نمیتوانیم در مقابل این حرفی بزنیم بنابراین چه میشود اگر ملت ایران هم قرارداد برفرض محال صحیح را بگوید چون امروز این منافع خصوصی مقابل شدهاست با منافع عمومی ملت ایران من این قرارداد را برفرض محال اگر این قرارداد صحیح هم باشد ابطال میکنم آن وقتی که حقوق میخواندیم در حقوق رم به ما درس میداند حقوق رم اساسش روی آن الواح دوازده گانهاست دوز تابل شاید نظر مبارک باشد نمره هم گرفتهاید (اشاره بآقای دکتر معظمی) (جمال امامی-ایشان شاگرد شما بودهاند) نخیر ایشان هیچوقت شاگرد بنده نبودهاند، ماشاءالله سنشان طوری است که نمیشود این نسبت را به ایشان داد، این الواح دوازده گانه اساس حقوق رم و رم اساس حقوق غرب است پس همانطوری که مسلمان هر وقت میخواهد استناد بکند به یک امر فقیهی بلاتشبیه بلاتشبیه عرض میکنم به قرآن و یا به حدیث استناد میکند حقوق دانان فرنگی فرانسوی، انگلیسی، آلمانی به آن کلیاتی که صورت یک اندرز را پیدا کردهاست صورت یک اصلی را پیدا کردهاست به آنها استناد میکنند ضمناً آن الواح دوازدهگانه را با الواح عشره اشتباه نکنید البته آن الواح عشره هم الواح دهگانه موسی است وآن هم عیناً نظیر آن الواح دوازده گانهاست را برای ملت رم در آن الواح دوازدهگانه یک جمله هست که برای بنده به اندازه این کوه البرز طلا قیمت دارد و آن آداژ این است که میگوید «نجات ملت فوق تمام قوانین است» برای اینکه بیم ابداع و اختراع نرود (من امیدوارم هیچوقت چیزی را اختراع نکنم) عین آن را نقل میکنم چه اینجا قید بشود سالوس پوپلی سوپر مالکس استو Salus Populi Superma Lex Esto (چند نفر از نمایندگان – باز هم بفرمایید) بنده اول فارسی را عرض کردم عرض بنده این است که درآن الواح دوازدهگانه میگوید هروقت قوانین حقوق خصوصی مقابل شد با قانونی کهنجات یک ملتی درش هست آن قوانین ملغی است - سالوس پوپلی سوپر مالکس استوعرض کردم به اندازه کوه البرز طلا برای من قیمت دارد حالا از جهت چه بود؟ از جهت نظری یعنی اینکه وجدان آقایان که دقیقند که حتی میگویند درباب دشمن هم نباید انسان خلاف صواب نظر بدهد برای آنها عرض کردم بعضی تصور میکنند که یک اشکال عملی ممکن است پیش بیاید، اشکال عملی از این جهت میگویند پیش میآید ما که میدانیم اوضاعمان از چه قراراست شما که میخواهید صنعت نفت را هم بدهید به دست اینها و بعد به این روز دربیاید، خوب حالا در وهله اول هم این حرفی است و از روی دلیل هم میگویند و جواب هم ندارد برای اینکه وضعیت ما اینطور است و البته به آن کسی که از روی دل و صمیمانه این حرف را بنزند نه آنکسی که خدای نخواسته این را بهانه قراربدهد بنده عرض میکنم اینهم از آن مطالبی است که به آن اعتنایی نباید کرد ملت ایران و مردم ایران استعداد و لیاقت همه کاری را دارد ولی بایستی محیط مساعد ایجاد بشود، محیط مساعد را ایجاد بکنید از همین اشخاص بیچاره ضعیف پهلوان ایجاد بکنید از همین اشخاص بیچاره ضعیف پهلوان ایجاد میشود، محیط را اگر ایجاد گردید از همین اشخاص بیچاره ضعیف پهلوان پیدا میشود، ملت ایران این خاصیت درش هست که هرگاه محیط مساعد شد آنهایی که بکلی بیاعتنا به مسائل عمومی و اجتماعی هستند تا پای جان میروند برای ملت ایران بایستی آن محیط را ایجاد کرد، اگر محیط ایجاد شد بنده در همین آقایانی که اینجا حاضر هستند اشخاص متعددی را میبینم که اینها بهتر از هر انگلیسی آنجا را اداره خواهند کرد اما البته باید آن محیط ایجاد بشود شرط اولش این است که کلک اینها کنده شود، شرط اولش اینست که این چوبهایی را که اینها در تمام مملکت لای چرخ حکومت، لای دستگاه دولت و لای دستگاه اقتصادی و مردم گذاشتهاند این چوبها را به یک ضربه مردانه نمایندگان ملی قطع بکنند آقایان طبیعت خلق و طبیعت بشر اینطور است بشری را که هیچ وقت شنا نکرده اگر میخواهید زودتر شنا یاد بگیرد او را بیندازید توی حوض او را که انداختید یا قوای حیاتی دارد یا ندارد اگر دارد فوراً شنا میکند و یاد میگیرد، من معتقدم که رجال ایران قوای حیاتی کامل دارند، شرکت نفت را به خدای عزوجل که بسیاری از اشخاصی که الان اینجا هستند اداره میکنند ولی شما محیط مساعد را ایجاد کنید محیط مساعد اگر ایجاد کنید محیط مساعد اگر ایجاد نشد هر یک از ما سرمان را میاندازیم پایین آهسته آهسته میرویم در خانه ولی محیط مساعد که ایجاد شد از هر یک از شما یک شیر مرد ایجاد میشود، محیط را بایستی ایجاد کرد عرض کردم یک ملتی که در هزار و پانصدسال درس مملکت داری به دنیا میدادهاست او عاجز از ادارهٔ یک شرکتی نخواهد بود الان نخواهد توانست برای اینکه آنها الان نمیخواهند ولی وقتی که دست آنها قطع شد وقتی که آنها دیگر اطمینان پیدا کردند که دیگر فایدهای ندارد وبعون الله محیط بینالمللی هم امروز مساعد است برای اینکه این قدم مردانه را ملت ایران بردارد این کار را بکنید اگر نشد گردن من را بزنید، غرض بنده این است که این شبههها را که برای ملت ایران ایجاد میکنند شما این قدم مردانه را بردارید، ملت ایران همیشه خودش را اداره کرده و اداره هم خواهد کرد حالا آن قدم مردانه را آقایان باید بردارید آخرین عرضم این است که از صمیم قلب میگویم آقایان باید بایستی توجه کنید که همیشه وکیل نخواهید بود باز آقایان توجه کنید که بر فرض اینکه انشاءالله باز وکیل باشند هر دفعه ملت ایران با یک چنین روز عظیمی که شاید نظیر در تاریخ مشروطیت ایران نداشته باشد مقابل نمیشوند (نمایندگان –صحیح است) این کار هر روز و هر ساعت نیست نام خودتان را در صفحات قلوب نسلهای آینده نقش کنید بگویید که ما مردمی بودیم که از هیچ چیز نترسیدیم و در احقاق حق ملت ایران ایستادگی کردیم و خوشا به سعادت آن کس خوشا به سعادت من که سر این قضیه جانم از دست برود برای اینکه عمر فانی است هر یک از ما از اینجا که میرویم بیرون نمیدانیم که فردا اینجا خواهیم آمد یا خیر عموماً خیلی هم باشد عرض کردم ۵۰ یا۶۰ سال دیگر یکی از ما وجود نخواهیم داشت ولی نیکی و نیکوکاری دامنهاش به قیامت میرسد و شما کاری را که امروز برای ملت ایران میکنید ملت حق شناس ایران شما را فراموش نمیکند، مرشد و پیشوای من مکرر این جا فرمودهاند (دکتر کاسمی – پیشوای شما کیست) بنده یک پیشوای ملی دارم آقای دکتر مصدق که مردم کار به سوابق و لوا حق ندارند مردم آن عمل آنی خلق را میبینید، مردم نگاه میکنند به این که ببینند الان این اشخاصی که در مجلس شورای ملی بعنوان نمایندگان نشستهاند اینها آن مردی و مردانگی رادارند که این قید و بند را از پا و دست ملت ایران بردارند، خیر، امیدوار هستم که آقایان با این اقدام نام نیک خودشان را بر صفحه قلوب نسلهای آینده ملت ایران ثبت کنند
نمایندگان - احسنت اسلامی- صداحسنت
رئیس - آقای نریمان بفرمایید
نریمان - بنده مطالب خودم را برای اینکه فراموش نکنم یادداشت کردم و به عرض مجلس شورای ملی میرسانم ولی باید قبلاً این موضوع عرض کنم که بعد از بیانات خیلی نافذ و جالب جنگ آقای دکتر شایگان بنده میترسم که عرایضم خیلی جالب توجه نباشد از این رو از آقایان استدعای غمگین عین دارم (جمال امامی- چه خوب بود که آقا وقتشان و نوبتشان را به دیگران هم میدادند) مانعی نداشت خوب بود آقایان هم تشریف میآوردند اسم نویسی میفرمودید (جمال امامی-صحیح است ولی شما نوبت خودتان را بدهید) در این دقایق و ساعاتی که مجلس دوره شانزدهم باید تکلیف ملت ایران را با کمپانی نفت جنوب معلوم کند در این روزها هفتههایی که مقدرات نسل معاصر و نسلهای آتیه این مملکت در دست قوه مقننه کشور قرارگرفته و مجلس شورای ملی در سر یک دوراهی واقع شده که یکی از آنها مردم این کشور را بطرف سعادت و ترقی خواهد برد و به تمام بدبختیها وتیرهروزیهای این مردم خاتمه خواهد داد و آن دیگری راه پرپیچ و خم و رنج وملال وسنگلاخی است که اگر بالمال منجر به فنا و نیستی ملت ایران نگردد لااقل باز مدتها این مردم را دست بگریبان با فقر و فلاکت و بدبختی روز افزون باقی خواهد گذارد در یک چنین روزها ننه فقط وظیفه آحاد به افراد ایرانی اینست که تمام حواس و فکر خود را جمع این موضوع حیاتی بنمایند و مراقب و ناظر اقدامات و تصمیمات نمایندگان خود باشد و با تمام قوا بخواهند که مجلس شورای ملی به آنچه خیر و صلاح مملکت است تصمیم بگیرد بلکه برفرد فرد نمایندگان محترم فرض دینی وجدانی و ملی است که موضوع را آنطوری که در خور اهمیت آن است مورد توجه و دقت خود قرارداده و آن یگانه راهی را که به طرف سعادت ملت ایران میرود انتخاب نمایند در این موقع احساس بر تمام کسانی که با قبول سمت نمایندگی ملت ایران در این مکان شریف جمع شدهاند فرض و واجب است که تا حدود امکان آنچه بخیر و صلاح مملکت است بگویند و همکاران مجلسی خود و مردم را به حقایق و گونه مطالب آشنا نماید. در قبال همین نظر و منظور هم بودهاست که چه نمایندگان اقلیت عضو کمیسیون مخصوص نفت در موقع طرح استیضاح اخیر از دولت در چه نمایندگان اکثریت در ضمن نطقهای قبل از دستور خود سعی و کوشش نمودهاند مضار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و عملیات مخرب کمپانی نفت جنوب را در امور این کشور و باطل و کان لم یکن و بلا عصر بودن قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ را از پشت کرسی خطاب به مجلس شورای ملی به سمع آقایان نمایندگان محترم و به عرض ملت ایران و به اطلاع جهانیان برسانند موجب خوشبختی است که این انجام وظیفه ملی محدود به نمایندگان محترم نبوده و در خارج ازمجلس شورای ملی هم یکی از شخصیتهای بزرگ روحانی مانند آیتالله کاشانی به اعلامیه خودشان مضار وجود کمپانی نفت جنوب را به دنیا اعلام و تکلیف مسلمانان این کشور را در این امر حیاتی با فتوای صریح خودشان معلوم و معین فرمودهاند گذشته از این فتوای مهم پیشوای بزرگ روحانی ایران سایر وطن پرستان و آزاد مردان این کشور هم ساکت ننشسته و چه با نطقهای خود در مساجد و مجامع و محافل و اجتماعات و چه با قلمهای توانای خود تألیفات و کتابها و چه در اکثر جرائد ملی و یا به وسیله بیانیهها و اعلامیهها و چه با تلگرافات و نامههای خود علت علل تمام بدبختیها این مملکت را در وجود کمپانی نفت و تنها راه علاج را قطع ید آن از معادن نفت جنوب و اداره نمودن این معادن را به دست دولت خاطرنشان و اعلام کردهاند در جلسه گذشته هم جناب آقای دکتر مصدق رهبر بزرگ سیاسی ملت ایران که در عین حال سمت ریاست کمیسیون مخصوص نفت را دارد یک بار دیگر مضار اقتصادی و مالی و سیاسی وجود کمپانی نفت جنوب را در این کشور و طریقه جلوگیری از تضییع حقوق ملی و استیفای حق ملت ایران را به وجه احسن تشریح فرمودند (در این موقع عده کافی نبود و پس از چند لحظه اکثریت حاصل شده و این نظریات و عقاید ترجمان احساسات و تمایلات و خواستههای ملت محروم و رنجدیده ایران که از دست مظالم و حقکشیها و استعمار و استثمار کمپانی نفت جنوب به تنگ آمده و کارد به استخوانش رسیده گردیدند آقایان نمایندگان محترم در زمان سلطنت مظفرالدین شاه در موقعی که نفوذ دول روس وانگلیس در ایران خیلی زیاد شده بود واین دولتها برای کسب امتیاز رقابت میکردند وزمامداران فاسد شده ایران به وضع اینکه از این رقابت به نفع مملکت استفاده کنند در فکر منافع خود بودند و در یک موقعی که ملت ایران در زیر فشار و شکنجه استبداد به جان آمده بود و هر کجا صدای آزادیخواهان بلند میشود کارد دژخیم این صداها را در گلوها برای همیشه خاموش میکرد و ملت ایران در تعیین سرنوشت و مقدارات و اداره امور مملکت خود کوچکترین مداخله و صدایی در یک چنین موقعی یک نفر انگلیسی بنام دارسی موفق گردید امتیاز اکتشاف و استخراج نفت را در یک قسمتهای مهمی از کشور پهناور ایران بدست آورد و از تاریخ ربیع الاول ۱۳۱۹ قمری یا روز شوم ۲۸ مه ۱۹۰۱ سیاست مرموز و پشت پرده و یا آشکار شرکت نفت جنوب و اینتلیجنس سرویس در روی این مملکت سایهٔ و یک سرطان مخوف و وحشتناکی در اعماق کالبد نحیف این مملکت بوجود آمد از آن روز تا بحال چه بلاها و مسائلی که ملت ستمدیده و مظلوم ایران برای خاطر این امتیاز لعنتی و از این وجود شوم و وحشتناک ندیده و نکشیدهاست چه خونهای مردمان پاک و وطنپرست شیفته آزادی و مساوات و استقلال که به هدر نرفته و فکر پاک و مقدس مشروطیت ایران که از مجرای طبیعی خود به دست همین سیاست مرموز و خطرناک خارج نگردیده و منحرف نشوده و چه جریانات آزادی خواهانی که تغییر مجرا وهدف ندادهاست چه قراردادهایی مانند قرارداد تقسیم ایران به ما نطق نفوذ یا قرارداد قیمومت سال ۱۹۱۹ و کمیسیون سه جانبی که برای تصویب و بقای این سرطان ترسناک منعقد و یا پیشنهاد نشدهاست چه وقایعی از قبیل کودتا و عزل احمد شاه حکومت ترور و دیکتاتوری برای اختناق آزادی و ایجاد زمینه برای تمدید مدت امتیاز با تحمیل قرارداد باطل وکان لم یکن وبلا اثر ۱۹۳۳ و تهیهٔ و زمینه قتل ماژور ایمبری و غیره که پیش نیامدهاست با پیشآمدن جنگ دوم جهانی بساط دیکتاتوری و حکومت ترور برچیده و بجای آن دستگاه دموکراسی فرمایشی گسترده شد مجلس دوره پانزدهم تقنینیه مجبور گردید با تصویب قانون ۲۹ مهرماه ۱۳۲۶ در ضمن بلا اثر وکان لم یکن شناختن موافقتنامه قوام، سادچیکف پایه و اساس اکتشافات و اساس اداره امور اکتشافات و استخراج و بهرهبرداری نفت را بدست دولت برقرار و در واقع اصل ملی شدن صنعت نفت را در ایران قبول کرده و با تصریح و اذعان با اینکه حقوق ملت ایران راجع نفت جنوب مورد تضییع واقع شده دولت را مکلف به استیفای حقوق ملی بنمایند با وجود اینکه موافقتنامه قوام، سادچیکف برای ایران صدی ۵۰ از صدی صد عایدات را حق ملت ایران میدانست این موافقتنامه را نپذیرفت و مخصوصاً در ضمن تصمیم خود نه فقط واگذاری هرگونه امتیاز استخراج نفت کشور و مشتقات آنرا به خارجیها بلکه حتی ایجاد هر نوع شرکت را برای این امروز که خارجیها از آن بوجهی از وجوه صحیح باشند ممنوع گردانید وقتی مجلس شورای ملی ایران موافقتنامهای را که برای ایران صدی پنجاه از عایدات در عمل بهرهبرداری از نفت ترمیم میکند رد مینماید و معتقد است و که چون این منابع کشور به ملت ایران تعلق دارد و مطابق اصول و قوانین بینالمللی اهالی هر کشور مالک منابع ثروت و مواد خام این مملکت هستند منطقی و صحیح آنست که حقوق ملت ایران نسبت به استفاده از صددرصد عایدات این منابع تأمین گردد و بهمین نظر کمبود که همان قانون حق ملت ایران را راجع به منابع نفتی جنوب تضییع شده میداند و دولت مأمور استیفای حقوق ملت ایران مینماید با یک چنین تصمیمی که از طرف مجلس شورای ملی گرفته شد آیا معقول و منطقی هست که دولت برود با کمپانی به مأخذ و مبنای یک قرارداد باطل و کان لم یکن و بلا اثری صحبت بکند - خیر – زیرا با توجه به اوضاع و احوال تصویب ماده واحد نام برده و در نظر گرفتن مجموعه مندرجات آن به خوبی مسلم است و جای هیچ تردیدی نیست که استیفای حق ملت ایران در معادن نفت جنوب وقتی بعمل میآید که صد درصد عایدات حاصله به ملت ایران برسد و مطابق اصول مندرج در همان قانون بهرهبرداری از این معادن به دست دولت ایران صورت بگیرد و هر ترتیب دیگری غیر از این در نظر گرفته شود کافی برای استیفای حقوق ملت ایران نخواهد بود بهمین جهت است که من تصمیم کمیسیون مخصوص نفت را در این باره کافی و کامل نمیدانم و معتقد هستند که کمیسیون مخصوص نفت میبایستی در ضمن تصمیم خود با توجه به اصول در قانون مهرماه ۱۳۲۶ برقرار گردیده و تصریح شده طریقه استیفای حقوق ملت ایران را در نفت جنوب که عبارت از خلع ید کمپانی از معادن نفت و بهرهبرداری از آنها بدست دولت است که بالنتیجه ملت ایران از صدی صد عایدات این منابع ثروت ملی بهرهمند گردد میباشد تسریع میفرمودند تا دولتها تکلیف خود را دانسته و زودتر در مقام استیفای حق ملت ایران برآیند و نگذارند میلیونها عایدات سالیانه منابع نفت جنوب تفریط شده ازبین برود و به ملت ایران نرسد همه آقایان محترم میدانند که قرارداد دارسی ازبین رفته و باز هم بر هیچکس پوشیده نیست که ترتیبی را که در سال ۱۳۱۲ دولت دیکتاتوری با کمپانی داده بود چون با وضع فورس ماژور به دولت ایران تحمیل و در مجلس فرمایشی به تصویب رسیده و بطور کلی فاقد آن شرایطی میباشد که برای انعقاد عقود ضرورت دارد علیهذا بهیچوجه دارای اعتبار نبوده باطل وکان لم یک میباشد بنابراین مجلس شورای ملی ناگزیر است به نام ملت ایران در ضمن اعلان بطلان ترتیبی که دولت وقت در سال ۱۳۱۲ با کمپانی نفت داده عملاً اکتشاف و استخراج نفت و بهرهبردای از معادن نفت و بطور کلی صنعت نفت و مشتقات آن را در ایران ملی اعلام کند یعنی تمام این عملیات در انحصار دولت ایران درآید تنها راه استیفای حقوق ملت ایران همین است و هیچ اشکالی در راه انجام این منظور در بین نخواهد زیرا: گذاشته از اینکه ترتیب و قراری که در سال ۱۹۳۳با کمپانی داده شده از لحاظ حقوقی از درجه اعتبار ساقط و بکلی باطل وکان لم یکن میباشد از طرف دیگر روی اصول و مقرراتی که به موجب آن ملل دنیا مالک منابع ثروت داخلی و مواد خام مملکت خود میباشند و بهمین دلیل بعضی ممالک مانند بیرمانی و مکزیک و غیره توانستهاند با اعلام ملی شدن صنایع معادن نفت و صنایع کشور خودشان را بدست خود بگیرند و خودشان از آن بهرهبرداری و امتیازات خارجی را بخودی بخود بر طرف نمایند مجلس شورای ملی و دولت ایران محق هستند با اعلام ملی شدن عمل اکتشاف و استخراج و بهرهبرداری از منابع نفتی کشور ترتیب تصفیه کارهای شرکت نفت جنوب را داده و مستقیماً شروع به بهرهبرداری از آنها نمایند و به این ترتیب در ضمن استیفای حقوق تضییع شده ملت ایران را صحنه کشمکشهای نفتی دنیا و رقابتهای بینالمللی خارج و از این حیث کمک به صلح جهانی نماند.
ضمناً لازم میدانم توجه مجلس شورای ملی را به آن مطلب جلب نمایم که هر ترتیبی بر خلاف مفاد و روح قانون ۲۹ مهر ۱۳۲۶ با کمپانی نفت داده شود و حقوق ملت ایران در این قسمت از منابع نفتی ایران صد درصد تأمین و استیفا نگردد ممکن است باعث ایجاد اشکالات دیگری که پیشبینی آن از حالا ضرورت دارد بشود در اینجا لازم میدانم این مطلب را به عرض نمایندگان مجلس شورای ملی برسانم که راجع به امکانات بهرهبرداری از معادن نفت جنوب از طرف دولت ایران نباید تردیدی به خود راه بدهد چه با برچیده شدن دستگاه کمپانی نفت طرز اداره امور کارها در این کشور تغییر فوری و محسوسی خواهد نمود و جریان کارها به مجرای طبیعی و مطلوب خود خواهد افتاد و هرج و مرجهای اداری و عدم لیاقتی که در اداره امور این کشور مشاهده میشود و معمول همان سیاست مرموز و پشت پرده کمپانی نفت و مداخلات بیگانگان در امور داخلی این کشور و فشارهایی است که از ناحیه آنها در کارها اعمال میشود مرتفع خواهد شد مگر در دوره بیست ساله دیکتاتوری کارهای این کشور در مجرای طبیعی خود گردش نمیکرد مگر همین ایرانیان نبودند که فرسنگها خطوط آهن را در دل کوهها و قعر درهها و قلل جبال کشیده و همین امروز هم مهندسین ایرانی در خطوط جدید به همیت نوع عملیات قابل تحسین مشغولند همین ایرانی که امروز در کارهای اقتصادی و مالی و اداری خود درمانده به نظر میآیند در آن روزی که سیاست نفت جنوب با ایجاد رژیم دیکتاتوری در این مملکت خود را از مداخله در جزییات کارها مستغنی میدیدند و با تأمین نظریه خود راجع به تمدید مدت میخواست صورت عوام فریبانه و وجه ملی با این صحنه سازی خود بدهد از عهده اداره امور مملکت بخوبی و از روی لیاقت بر نمیآمدند مگر همین کارخانجاتی که امروز بلای جان دولت شده در همان دوره بیست ساله ایجاد نشده بطور رضایتبخشی کارهایشان جریان نداشت خیر تمام این عدم لیاقتهای ساختگی و اختلافهای تصنعی و تعمدی امور اداری کشور برای این است که در یک چنین روزی از اداره امور معدن نفت به دست دولت مأیوس باشیم و همین مطلب را آن کسان که با القای شبهه و تردید آنرا دلیل بر ادامهٔ حیات این دولت در دولت قرار میدهند برخی ملت ایران بکشند من اینجا تکرار میکنم که آن روزی که شر کمپانی نفت جنوب از سر این ملت رفع شود آنروز کارهای ما تدریجاً به مجرای صحیح خود خواهد افتاد و اداره کردن امور نفت برای ما ابداً اشکالی نخواهد داشت.
آقایان نمایندگان محترم به فرض اینکه کمپانی نفت جنوب یک ایران قوی و سعادتمندی را منافی با ادامه زندگانی و حیات خود نمیدانست و از آن نمیترسید که اگر یک حکومت صالحی در این کشور به روی کارآید این بساط چپاول و یغمای بزرگترین ثروت ملی ایران را بخواهد چید و به این نظر اصول سابوتاژو خرابکاری را مستمراً در کارهای ما اعمال نمیکرد تازه وجود یک سازمان مقتدر مالی و اقتصادی که گذشته از سرمایههای ذخیره و جاری خود سالی میلیونها لیره عایدات حاصله از فروش محصولات معادن نفت را در اختیار دارد بدون تردید اقتصادیات و اوضاع مالی ضعیف ایران را تحتالشعاع و در زیر سلطه اقتدار خود قرارمیداد و جای تردید نیست که وجود استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی مفهوم خارجی ندارد
تا سازمان فعلی شرکت نفت در خوزستان باقیست و تا شاهرگ ایران دردست غاصبین نفت جنوب ایران است استقلال و مشروطیت و حق حاکمیت ما الفاظی هستند که بقدر دوپول سیاه ارزش و معنی ندارند و مسئله نفت برای ما همانقدر ارزش و اهمیت دارد که موضوع استقلال برای کشورهایی مثل هندوستان و اندونزی و سوریه و امثال آنها دارای قیمت است و اهمیت دارد. اگر کسانی باشند که اهمیت و عظمت این مبارزهای را که امروز ملت ایران برای گرفتن حق خود از دست کمپانی نفت شروع کرده ندانند آنها باید توجه داشته باشند که اختلاف اساسی ما با کمپانی در سر چند «شلینگ» کم و زیاد مالیات حقالامتیاز نیست. مقصود و منظور ملت ایران در این مبارزه این نیست که آقای نورت گرافت سالیانه مبلغی افزونتر از آنچه حاضر شدهاند بدهند تصدق کند و چند میلیون لیرهای که از این راه عاید میشود در خندق و حفره بی پایان تشکیلات اداری عروسکهای کمپانی برباد فنا رود هدف و منظور مردم این مملکت که ما به نمایندگی آنها صحبت میکنیم این است که در ضمن برطرف کردن آنچه مضر به حال استقلال سیاسی و اقتصادی و مالی این کشور است مردم ایران از ثروت خدادادی خود بهرهمند گردند و این طلای سیاهی را که دست طبیعت به ملت ایران ارزانی داشته بناحق به جیب مردمانی که حتی نمیداند ایران کجاست و در ماورای دریاها سکونت دارند فرو نرود و ایرانی که مالک حقیقی این ثروت است با فقر و گرسنگی و بدبختی دمساز نباشد ملت ایران تصمیم دارد تمام نالهها و شیونهای این پنجاه ساله را بپایان برساند و همانطور که عصر استعماری در دنیا خاتمه پذیرفته و افکار نو و مترقی جای آنرا گرفته تا پایان بخشیدن به عملیات واسطه کمپانی آبادان از آن استقلال و حکومت ملی که دیگران سالها و قرنها است در اقطار دنیا لذت بهره میبرند به ملت ایران نیز سهمی داده شود - چارهای جز ملی کردن صنعت نفت در ایران و بخیر از آنکه این معادن به ملت ایران باز گردد در میان نیست زیرا امتیاز بهر صورت باقی بماند و دست شرکت بهر عنوان که در این آب و خاک باز باشد اثری ازآبادان و آزادی کسی نخواهد دید – ما خواستار این هستیم که صنعت نفت ایران در دست خود ملت ایران باشد و از طرف دولت اداره شود تا با ازبین رفتن و خاتمه یافتن عمر شرکت نفت منظور و مفهوم قانون ۲۹ مهر ماه ۱۳۲۶ کاملاً اجرا شود و لباس عمل بپوشد. وقتی که قانون وجود هرگونه شرکتی را به منظور استخراج و بهرهبرداری از نفت کشور که خارجیها به وجهی از وجوه در آن سهیم باشند ممنوع ساختهاست چگونه میتوان اجازه داد شرکتی که تمام سهام آن متعلق به خارجیها و تقریباً صدی ۶۵ سهام آن متعلق به یک دولت خارجی است در ایران باقی بماند و با وجود یک چنین شرکتی چطور انتظار دارید به استقلال اقتصادی و بالنتیجه به استقلال سیاسی و حق حاکمیت این کشور لطمه وارد نشود وقتی دانستیم که دادن اجازه استخراج نفت و بهرهبرداری از آن با یک اوضاع و احوال و عملیاتی ملازمه دارد که قهراً به حق حاکمیت و به استقلال اقتصادی کشور لطمه وارد میکند دیگر کدام ایرانی وطنپرست است که راضی شود بهرهبرداری از معادن نفت مملکتش در دست یک کمپانی خارجی باقی بماند یک هفته قبل بود که در همه کشورهای دنیا جشن (اعلامیه حقوق بشر) بر پا بود و از این اعلامیه صحبتها و اظهار خوشبختیهایی شد آن ملتهایی که در این راه قدمی برداشته و بر مظالم و تعدیات قرون وسطایی فائق آمده و توانستهاند خود را از زیر یوغ استعمار نجات بدهند و به عدالت و آزادی نزدیک شوند البته حق دارند در این شادمانی شرکت کنند ولی ما که هنوز در زیر سنگینترین ضربات استعماری قرارداریم و بیگانگان حق ما را این طورمیبرند چطور ممکن است از این سخنان لذت و بهرهای ببریم و جمله حقوق بشر برای ما چه مفهومی میتواند داشته باشد ملت که۵۰سال است بزرگترین منبع ثروتش را میبرند و برای بردن آن دچار هزاران بدبختیاش میکنند چه اطمینانی به این اعلامیه میتواند داشته باشد مگر دنیا برای آن بشری که سرش را پایین بیاندازد و بگذارد ثروتش را ببرند و دولتها و مجلسهایش راضی شوند دیگران حق مسلمش را پایمال نمایند آیا برای یک چنین مردمی دنیا حقوقی هم قائل هست؟ مگر ملت باهوش و پراستعداد ایران مادام که بزرگترین حق خدادادیش را میبرند به این الفاظ فریبنده توخالی نمیخندد و خوب نمیداند که حق گرفتنی است و دادنی نیست وقایع چند سال اخیر نشان میدهند که ملت ایران بیدار و هوشیار است احساساتی که مردم چه در موقع انتخابات و غیره و چه در همین روزها راجع به موضوع نفت نشان میدهند بطور قطع و مسلم ثابت مینماید که دیگر ملت حاضر نیست بگذارد حقش را یک مشت مردمان نالایق و نوکر پیشه بفروشند و بهرقیمت شده این حق خود را خواهد گرفت و آنهایی را هم که دراستفاء حقش قصوروکوتاهی کردند بکیفراعمالشان خواهدرسانید. اگرهیئت حاکمه غافل و خواب آلوده ایران غوغای مهیب قرن بیستم را نمیشنود و یا نمیخواهد بشنود نمیفهمد که در وسط بزرگترین و سهمگینترین انقلابات سیاسی و اقتصادی تاریخ قرارگرفتهاست ملت بیدار ایران متوجهاست که دیوار چین این نهضت و جنبش عظیم شکافات و به فساد و ملوکالطوایفی و نفع پرستی که در آنجا حکمفرما بود خاتمه داد و حتی لامای طبت که در بام دنیا غافل و بیخبر از همه جا غنوده بوداز این تکان شدید بی بهره نماند ملت ایران میداند همانطور که فرانسه نتوانست زیر قوه مسلسل و تانک سوریه و لبنان را تحتالحمایه نگهدارد و انگلستان با تمام تلاشی که بکاربرد ناچارشد هندوستانی را که قریب دو قرن بر تاج امپراطوری میدرخشید رها کند ملت ایران با نهایت خوشبختی میبیندکه مبارزه ملت مصربرای الغای قرارداد ۱۹۳۶ تا چه اندازهترین موفقیت شده و این خبر به فال نیک میگیرد مردم ایران میدانند که دیگر دنیای امروز رژیم امتیازات استعماری و حکومت به اسلوب «کمپانی هند شرقی» را قبول ندارد و نمیتواند هضم و وجود کمپانی نفت جنوب رابمنزله توهین بحق حاکمیت خود به غرور ملی خود میداند و هستند افراد ایران که از بیم اینکه مبادا مشاهداتشان در آبادان به احساسات و غرور ملی آنها لطمه وارد آورد از رفتن و دیدن این شهر خودداری کردهاند.
ملت ایران بخوبی واقف است که امروز بهترین موقع است که حقش را بگیرد و مردمان صلحجو و خواهان صلح دنیا هم میدانند که بودن تمام معادن نفت ایران در دست ملت ایران کمک بزرگی به صلح عالم خواهد نمود. من حرفی ندارم چه نفت امروز در دنیا صنعتها نقش بزرگی را بازی میکند ولی این هم مسلم است که تمام کشورهای صنعتی عالم منابع نفتی مهمی دراختیار ندارد یعنی لازمهٔ داشتن صنایع بزرگ دراختیار داشتن منابع نفتی نیست تازه به فرض اینکه چه اینطور هم نباشد اولاً معلوم نیست انگلستان به اندازه رفع احتیاجات داخلی خود منابع نفتی مخصوص بخود نداشته باشد ثانیاً ملی شدن صنعت نفت در ایران بهیچوجه مانع از این نیست که ما محصول نفت خودمان را بفروشیم و بهرصورت همان مقدار نفتی که تا بحال از این معادن خارج میشود و در آتیه نیز به مشتریان فروخته خواهد شد ثالثاً احتیاج ممالک به مواد اولیه دلیل این نمیشود که کشورهای دارای این مواد از حقوق ملی خودشان محروم بمانند. و حق آنها بنحوی از انحاء گرفته و تضییع شود بنابراین اگر اشخاصی داشتن نفت را برای بعضی کشورها حیاتی معرفی میکند این یک نوع سفسطه و مغلطه ایست که برای انجام منظور خود بکار میبرند والا در عمل و نفس الامر اینطور نیست و اگر نفت برای کشور حیاتی باشد این کشور ایران فقیر و محروم است و به اصطلاح چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است آقایان نمایندگان محترم لایزال در این موقع که ما میرویم مقدرات ملت ایران را با گرفتن تصمیمات در این امرحیاتی معین کنید و سرنوشت مردم این مملکت از خوشبختی و یا بدبختی در دستهای ما قرارگرفتهاست اگر در انجام وظیفه مقدسی که به عهده قصور کنیم و حق خدادای این ملت ایران را نگیریم و به آنها ندهیم گذشته از این دنیا که دچار خشم و غذب این مردم که امروز به حقوق خود بیدار شدهاند خواهیم گردید در روزحساب هم یکایک ما در پیشگاه عدلالاهی جوابگوی این مردم خواهیم بود امروز این مردمان لختواریان، این ملت فقیر بیگناه دامان ما را خواهد گرفت و خواهد گفت شما که مسؤل حفظ حقوق ما بودید چرا گذاشتید دیگران این ثروتهایی را که دست طبیعت برای سعادت ساکنین آب وخاک در دل زمین به ودیعه گذارده ببرد و برای اینکه بدون مدعی به این یغما و چپاول خود ادامه بدهند ما را در اعماق بدبختی و فقر و عقبماندگی نگاه دارد مگر ما شما را به مجلس نفرستاده بودیم که بروید حق ما را حفظ کنید چرا برای خاطر یک دو روز زندگی پر از خفت و شرمساری به وظیفه دینداری و وجدانی و ملی خود عمل نکردید (نمایندگان-احسنت، احسنت)
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
[ویرایش]۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه
رئیس – وقت تمام شده جلسه آینده روز پنجشنبه ساعت ۹ دستو ر به بقیه گزارش نفت. (مجلس چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت