مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۷/جلسهٔ ۲۱
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلسین - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره ۲۱۷۵
۱شنبه ۱۲ مرداد ماه ۱۳۳۱ - سال هشتم
شماره مسلسل ۲۱
دوره هفدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳شنبه هفتم مرداد ۱۳۳۱ نشست ۲۱
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورتمجلس
- ۲- بیانات آقای نایب رئیس راجع بانتظامات مجلس بمناسبت تظاهر تماشاچیان علیه آقای میراشرافی قبل از رسمیت جلسه
- ۳- تصویب دوفوریت طرح پیشنهادی راجع بتوقیف و مصادره اموال آقای احمد قوام
- ۴ - اعلام تصویب نمایندگی آقای مجدزاده از رفسنجان پس از استرداد مخالفت آقای بهادری
- ۵ - طرح وتصویب برنامه دولت آقای دکترمصدق نخست وزیر
- ۶- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
مجلس ساعت ۱۰و بیست دقیقه صبح بریاست آقای مهندس رضوی (نایب رئیس) تشکیل گردید
- تصویب صورت مجلس
[ویرایش]نایب رئیس - صورت غائبین جلسه قبل قرائت میشود (بشرح زیرقرائت شد):
غائب بااجازه - آقایای دکتر کریم سنجابی.
غائبین بی اجازه - آقایان: آیت الله کاشانی- دکترحسین فاطمی - دکترهادی طاهری - میراشرافی-ابوالفضل تولیت - عبدالرحمن فرامرزی
نایب رئیس - درصورت جلسهای که صبح توزیع شده و مربوط است بجلسه یکشنبه ۵ مردادماه آقایان نظری دارند؟ درضمن تقاضا میکنم آقایان تذکرشان فقط مربوط بصورت جلسه باشد آقای خسرو قشقایی نسبت بصورت جلسه نظری دارید؟
خسروقشقایی- بلی.
نایب رئیس - بفرمایید.
خسروقشقایی - تعداد زیادی تلگرافات از ولایات رسیده بود که چون نمیشد بجلسه علنی آورد بنده گذاشتم که تقدیم مقام ریاست بکنم و مخصوصا یکی از تلگرافات از شیراز بود که از آقای آیت الله فال اسیری بود که رهبری اعتصاب عمومی را در شیراز داشتند و تعداد زیادی هم از آبادان- شیراز- آغاجاری - اهواز- کازرون- بوشهر- آباده - فسا- تهران - اصفهان و سایر نقاط رسیده و یک تلگرافی هم از انجمن شهر شیراز داشتم که میدان دروازه کازرون که یکی از میدانهای با آبروی شهر است باسم شهدای ۳۰ تیر اسم گذاری شدهاست و همچنین یکی از خیابانهای فیروزآباد هم باسم شهدای۳۰ تیراسم گذاری شدهاست.
نایب رئیس - البته قسمتی از بیان جنابعالی مربوط بصورت جلسه نبود باید بعرض آقایان برسد که تصمیم گرفته شدهاست که تمام تلگرافات و طومارهایی که مربوط بجریان اخیراست در قسمت و گنجه مخصوصی ضبط بشود و صورتی از اسامی تمام شهرها و مراکز و نقاطی که شرکت کردهاند چون جنبه عمومی داشتهاست چاپ بشود و دردسترس آقایان و عموم نمایندگان محترم و همچنین در دسترس کلیه علاقه مندان گذاشته شود. آقای وکیل پور فرمایشی داشتید؟ بفرمایید.
وکیل پور- عرض کنم که در جلسه گذشته ضمن تلگرافاتی که تقدیم شدهاست دهبید از قلم افتادهاست و ضمنا یک تلگرافی هم فراموش کردم خدمتتان تقدیم کنم از جهرمیهای مقیم شیراز است دائر به پشتیبانی از آقای دکترمصدق.
نایب رئیس - آقای ذکایی
ذکایی - تلگرافاتی که بنده تقدیم مقام ریاست کردم یک قسمت از خلخال بود و یک قسمت از خوانین کوزه کنان بود این قسمت از خوانین کوزه کنان از قلم افتادهاست خواهش میکنم اصلاح بفرمایند.
نایب رئیس - خیلی خوب پس از مراجعت ایشان جبران میشود، آقای مهندس حسیبی.
مهندس حسیبی - بنده که الان صورت مجلس رامطالعه کردم یک اشتباهات چاپی دارد تصحیح میکنم ومیدهم باداره تندنویسی و مقام ریاست اجازه بفرمایند که تصحیح شود.
نایب رئیس - بسیارخوب، آقای کهبد.
کهبد- در جلسه گذشته بنده طوماری که تقدیم کرده بودم از طرف اهالی ساوجبلاغ و شهریار و کرج بوده کلمه کرج از قلم افتادهاست خواهش میکنم اصلاح شود.
نایب رئیس - بسیارخوب اصلاح میشود. آقای شمس قناتآبادی خواهش دارم راجع بصورت جلسه اگر تذکری دارید بفرمایید.
شمس قناتآبادی - خواستم راجع بصورت جلسه قبلی تذکری بدهم که این جملات که بعضیهایش مقدم و موخر میشود معنای جمله و اصل موضوع ازبین میرود بعد هم یک طوماری است که از اهالی خیابان ناصرخسرو و وابسته به مجمع مسلمانان مجاهد که در جریان قیام ملی ۳۰ تیر دو نفراز آنها شربت شهادت نوشیدهاند تقاضا کردهاند که نمایندگان ملت از طریق قانونی بخونخواهی کسانیکه بیگناه کشته شدهاند اقدام نمایند بعد هم تلگرافاتی است از شهرستانهای مختلف بخصوص مناطق نفت خیز رسیدهاست و تمام اینها این موضوع را دربردارد که ملت خواهان انتقام است.
نایب رئیس - بسیارخوب، آقای زیرکزاده بفرمایید.
مهندس زیرکزاده - بنده درموقعی که آن اظهارات را مقام ریاست راجع به دیوان لاهه بیان میفرمودند یادآورشدم که خوب است اسم آقای دکترسنجابی هم برده شود این قسمت در صورتجلسه نوشته شده و ایشان تصدیق فرمودند ولی تصدیق مقام ریاست قید نشدهاست و اثری که مترتب است براین ازبین میرود.
نایب رئیس - خیلی خوب پس از مراجعت ایشان جبران میشود، آقای مهندس حسیبی.
مهندس حسیبی - بنده که الان صورت مجلس رامطالعه کردم یک اشتباهات چاپی دارد تصحیح میکنم ومیدهم باداره تندنویسی و مقام ریاست اجازه بفرمایند که تصحیح شود.
نایب رئیس - بسیارخوب، آقای کهبد.
کهبد- در جلسه گذشته بنده طوماری که تقدیم کرده بودم از طرف اهالی ساوجبلاغ و شهریار و کرج بوده کلمه کرج از قلم افتادهاست خواهش میکنم اصلاح شود.
نایب رئیس - بسیارخوب، آقای مدرس.
مدرس - درصورت جلسه قبل چند فقره اشتباه شده که تقاضای اصلاح آنرا دارم بنده عرض کرده بودم تلگرافات زیادی از آذربایجان رسیده نسبت بنخست وزیری جناب آقای دکترمصدق و موفقیت ملت ایران در مبارزات ملی اظهار خوشوقتی شده در کابینه مجدد جناب آقای دکترمصدق و دیگرعرض کردم که چون در غالب تلگرافات از نمایندگان محترم طرفداران ادامه نهضت ملی ایران سپاسگذاری شده بنده احساسات و سپاسگزاری مردم آذربایجان را بحضورشان تقدیم میکنم اینجا نوشته شدهاست که در این تلگرافات از تمام نمایندگان محترم قدردانی شده تقاضای اصلاح دارم تلگرافات و طومارهایی هم بعد رسیده که تقدیم میکنم.
نایب رئیس- آقای جلالی.
جلالی - طوماری است از حوزه انتخابیه بنده مربوط به جریانات اخیر که تقدیم میکنم.
نایب رئیس - آقای انگجی.
انگجی - ۴ فقره تلگراف از تبریز و اهوازرسیدهاست مبنی بر پشتیبانی از دولت آقای دکترمصدق که تقدیم مقام ریاست میکنم.
نایب رئیس - درصورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت جلسه یکشنبه پنجم مرداد تصویب شد
بیانات آقای نایب رئیس راجع بانتظامات مجلس بمناسبت تظاهر تماشاچیان علیه آقای میراشرافی قبل از رسمیت جلسه
[ویرایش]نایب رئیس - بدون آنکه بنده به قرائت موادآئین نامه بپردازم تذکر میدهم که امر انضباط و نظم مجلس شورای ملی امری است مربوط بعموم ملت ایران (صحیح است) هر کس در ساحت مجلس شورای ملی از نظم تجاوزبکند اعم از تماشاچیان و یا آقایان مخبرین جراید و یا سایر کسانیکه با اجازه مجلس وارد صحنه مجلس مجاز بحضور و استماع مذاکرات شدهاند از هر درجه و مقام وتشکیلاتی که باشند بدون هیچگونه تبعیض مورد تعقیب قانونی مجلس شورای ملی قرارخواهند گرفت، (صحیح است) از آقایان حضارخواهش میکنم این نکته را در جریان کارهای مجلس شورای ملی کاملا رعایت بفرمایند و اینجانب را ملزم نکنند که از اختیارات خودم بر علیه هرکدام که برخلاف آئین نامه رفتارکردهاند مجبور باستفاده بشوم و امیدوارم همین تذکر بنده برای آقایانی که امروزحاضرهستند و هم برای کسانی که مطلع از این تذکر میشوند و بعدا حضور خواهند یافت کافی و کاملا رسا و بدون هیچگونه ابهام باشد.
تصویب دوفوریت طرح پیشنهادی راجع بتوقیف و مصادره اموال آقای احمد قوام
[ویرایش]نایب رئیس - ماده واحده راجع به تعقیب و ضبط اموال قوام مطرح است این ماده با سه فوریت از طرف عده ایی از نمایندگان محترم تقدیم شدهاست بعدا با مذاکراتی که خود آقایان فرمودهاند یک فوریت آن را پس گرفتند (صحیح است) که با دو فوریت مطرح شود و چاپ بشود و بین تمام آقایان توزیع گردد و در اولین جلسه ایی که پس از برنامه دولت خواهیم داشت در دستور بطور مقدم قرارخواهیم داد که لایحه با مطالعه کامل و با منظورکردن تمام جهات از حیث قوانین جزایی و حقوقی بتصویب مجلس شورای ملی البته هر طور که رای اکثریت محترم اقتضا داشته باشد برسد حالا ماده واحده خوانده میشود و بفوریت اول رای میگیریم (بشرح زیر ماده واحده قرائت شد)
نظر باینکه در جریان ۳ روز اخیر و کشتار و قتل فجیع یکی از عوامل آن قوام رئیس دولت غیرقانونی وقت بودهاست امضاء کننده گان ذیل ماده واحده زیر را با قید سه فوریت بمجلس تقدیم و تقاضای طرح و تصویب فوری آنرا داریم.
ماده واحده - بلافاصله پس ازتصویب این قانون احمد قوام توقیف و تحت تعقیب قرارگیرد و اموال او نیز بعنوان خون بهای شهدا مصادره شود.
مهندس حسیبی - بنده توضیحی دارم.
نایب رئیس - تقاضا دارم صرف نظربفرمایید
مهندس حسیبی - تذکری است.
نایب رئیس - بعد بفرمایید، رای میگیریم بفوریت اول ماده واحده پیشنهادی نمایندگان محترم آقایانیکه موافقند قیام بفرمایند. (تمام نمایندگان قیام نمودند) باتفاق آراء تصویب شد
شمس قناتآبادی - باتفاق آراء نبود آقای عامری بلند نشدند مردم باید بدانند که آقا تا چه حد دنبال قوام است.
نایب رئیس - باکثریت تام تصویب شد آقا موافقت بفرمایند جلسه بدون تشنج بانجام وظایف قانونی خودش بپردازد فوریت دوم مطرح است مخالفی نیست (گفته شد- خیر) آقایان موافقین قیام فرمایند (تمام نمایندگان قیام نمودند) (آقای عامری ضمن قیام اظهارنمودند این هم محض خاطرآقای قناتآبادی) «خنده نمایندگان» باتفاق آراء تصویب شد ماده واحده طبع و توزیع خواهد شد که آقایان محترم با مطالعه کامل نظریاتی که دارند در جلسه آتیه یعنی جلسه ایی که مطرح خواهد بود به نظر نمایندگان محترم خواهند رسانید چند نفراز آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند و برنامه دولت هم مطرح است (نمایندگان - دستور دستور)
اعلام تصویب نمایندگی آقای مجدزاده از رفسنجان پس از استرداد مخالفت آقای بهادری
[ویرایش]نایب رئیس - آقای قشقایی
خسرو قشقایی - بنده میخواستم ازآقای بهادری تقاضا کنم که اعتراضشان را نسبت به آقای مجدزاده پس بگیرند (صحیح است)
نایب رئیس - آقای بهادری.
بهادری - عرض میشود که اعتراض بنده نسبت به آقای مجدزاده روی نظر و غرضی نبوده و بنده هم ایشان را نمیشناسم و نظری ندارم بنده یک ایراد اصولی داشتم حالا هم چون آقایان میفرمایند بنده پس میگیرم و ضمنا چند تا تلگراف رسیده که تقدیم میدارم
نایب رئیس - بنابراین چون دو نفر از معترضین که نسبت به اعتبارنامه آقای مجدزاده از حوزه انتخابیه رفسنجان اعتراض داده بودند آقای پورسرتیپ در جلسه سابق و آقای بهادری در این جلسه اعتراض خودشان را پس گرفتند. نمایندگی آقای مجدزاده از رفسنجان تصویب میشود. (نمایندگان - مبارک است)
- طرح وتصویب برنامه دولت آقای دکترمصدق نخست وزیر
[ویرایش]نایب رئیس - از آقایانیکه تقاضای نطق قبل از دستور فرمودهاند تقاضا میکنم که به بعد از دستورموکول فرمایند (صحیح است) بنابراین برنامه دولت با حضورنایب رئیس دولت مطرح میشود. آقای زیرکزاده تشریف بیاورند.
زیرک زاده - زیرکزاده - قبل از این که داخل در بحث برنامه بشوم اجازه میخواهم یک طوماری که از کسبه رشت رسیده است و یک طوماری که کارمندان بانک ملی راجع به پشتیبانی از دولت جناب آقای دکتر مصدق و اظهار انزجار از وقایع اخیر کردهاند تقدیم مقام ریاست بکنم. همان طوری که شایسته مجلسی است که نماینده افکار عمومی مردم ایران است چون تمام مردم ایران نسبت به دولت آقای دکتر مصدق اعتماد و اطمینان دارند مخالف هم خیلی کم و در مجلس تقریباً نیست ولی بنده که یک فرد حزبی هستم و اصول مخالفت و موافقت متکی به مرام و روش معینی است البته میتوانم به اسم مخالف مشروط راجع به برنامه صحبت بکنم برنامه همیشه با دولتها توأم بوده است و هر دفعه که دولتی به مجلس معرفی میشده یک برنامهای هم با خودش میآورده است ولی تصور میکنم چه آنهایی که برنامه را مینوشتند و چه آنهایی که برنامه را گوش میدادند و چه ملت ایران میدانستند که این برنامه مفهوم معینی ندارد و جزیی از تشریفات معرفی کابینه است برای این که هیچ وقت به این برنامهها عمل نشده است ولی این دفع برنامه برنامه دولتی است که عملاً نشان داده است که آنچه میگوید میکند و بنابراین برنامه یک مفهوم معین و مشخصی دارد و بحث و شور در اطراف مطالبش واقعیت دارد قسمت اول برنامه پشتیبانی از منشور ملل متحد است پشتیبانی از منشور ملل متحد و سازمانهای بینالمللی بیان یک سیاست معین و مشخصی است مفهومش این است که دولت ایران بنابر اراده ملت ایران با دستهبندیها و بلوکهای موجود در دنیا سر و کاری ندارد و همان طوری که خواست مردم ایران است خواهان صلح جهانی است سازمانهای بینالمللی که مأمور صلح جهانی هستند مورد پشتیبانی ملت ایران هستند این بیان سیاست شاید چند مرتبه دیگر هم در برنامههای دولتها شده است ولی طرز عمل طوری بوده که یادگارهای تلخی در مردم ایران باقی گذاشته است مردم اکثر از این سازمانهای بینالمللی و به این سازمانها خوشبین نبودند و به حق خودشان میگفتند که به چه مناسبت باید ملت ایران مخارج هنگفت این نمایندگیها را تحمل کنند و این نمایندگیها یا اصلاً در سازمانها اظهار وجود نکنند و یا اگر میکنند فقط یک عده آرایی باشند که به نفع سیاستهای معینی داده میشود ولی رأی لاهه نشان داد که اگر دولتی ملی بر سر کار باشد اگر مردمانی دانا و فهمیده و وطنپرست را به سازمانهای بینالمللی بفرستند مسلماً از نتایج و منافع سازمانهای بینالمللی هم برخوردار خواهند شد و در دوران صلح که روابط بین دولتها متکی به مقررات معین و مشخصی است همکاری باسازمان ملل متحد برای تمام ملل مخصوصاً ملل ضعیف امری واجب و لازم است از این جهت و از جهت این که در حزب ما پشتیبانی از سازمان ملل متحد در رأس سیاست خارجی قرار گرفته است بنده وجود این ماده را در برنامه دولت تبریک عرض میکنم قسمت دوم برنامه که باز مربوط به سیاست خارجی است دوستی با تمام دول و احترام متقابل نسبت به همه ملل است شاید در حال عادی چنین به نظر بیاید که این اعلام سیاست یک اعلام سیاست منفی است یعنی معنیاش این است که ما با همه اینها دوست هستیم با کسی سر و کاری نداریم و کسی هم با ما سر و کاری ندارد در صورتی که این صحیح نیست برای این که دوستی دو جانبه است و کافی نیست که یک دولتی تقاضای دوستی بکند لازم است که طرف مقابل هم به این دوستی توجه داشته باشد و این دوستی را خواهان باشد این ماده دوستی با تمام دول بالاخص در تمام برنامههای دولت دیده میشود ولی تصور میکنم تا خلع ید شرکت سابق نفت این ماده از برنامه مفهوم و معنی نداشت برای این که شرکت سابق نفت در تمام امور داخلی ایران مداخله داشت و با وجود یک چنین مداخلهای از طرف یک دستگاه خارجی اعلام دوستی با تمام دول یک شوخی بیش نبود ولی از آن روزی که خلع ید انجام گرفت از آن روزی که قنسولگریهای خارجی بسته شد از آن روز ملت ایران حسن نیت خودش را دایر به دوستی با تمام دول اعلام کرد و کاملاً نشان داد که برای جلب دوستی با سایر دول حاضر به تحمل هر گونه مشقت و مصیبت هست و این حسن نیت ملت ایران بر دنیا ثابت شده است ولی همان طوری که عرض کردم و باز راجع به این دوستی با دولتها برمیگردم حسن نیت برای اجرای این سیاست فوقالعاده مشکل کافی نیست و عمل ما باید در جهت این سیاست باشد و مخصوصاً وزارت خارجه ما باید مراقب باشد که این سیاست که مورد توجه تمام مردم ایران و در برنامه دولت ایران است به وسیله نمایندگان خارجی کاملاً عملی بشود و در داخل هم رفتار طوری باشد که کاملاً نشان بدهد که ملت ایران و دولت ایران طرفدار دوستی با تمام دولتها است متأسفانه آقای نواب وزیر خارجه ایران در اینجا تشریف ندارند که عرایض بنده را گوش بکنند ولی با سابقهای که ما در این دو سال از شخصیت و خدمات صادقانه ایشان در موضوع مبارزات نفت داریم بنده مطمئن هستم که پست وزارت خارجه در همین جهت که جهت تمایلات ملت ایران است قدم بر خواهند داشت و مخصوصاً دولتی که تکرار میکنم دولتی که سفیر کبیر انگلستان را آگرمان بهش نمیدهد به اسم این که این سفیر کبیر بیشتر در کلنیها بوده است و عادت کلنیها را دارد این دولت مسلماً به نمایندگانی که سابقه بندگی دارند باید دیگر اجازه ندهد که وزارت خارجه ایران باقی بمانند و امیدوارم که این وضعیت در سرلوحه اصلاحات قرار بگیرد. احترام به ملتها کار آسانتری است ملت ایران همیشه به ملتهای جهان احترام گذاشته است و وقایع اخیر ایران صبت شهرت ایران را در تمام جهان برد و ملتهای جهان ما را شناختند و الان با چشم احترام به ما نگاه میکنند و مسلماً آنها هم احترام ملت ما را خواهند داشت ولی احترام به ملتها هم باید به یک نحوی تظاهر بکند تظاهر بزرگ آن محترم داشتن سمبل ملتهاست ملتهای جهان با علائم و با اشخاص در دنیا مجسم میشوند شاه یک مملکت، رئیس جمهور یک مملکت، پرچم یک مملکت مؤسسات ملی یک مملکت اینها مظاهر ملتها هستند و بنابراین ملت ایران کاملاً باید مراقب باشد که احترام این سمبلها و این مظاهر را بگذارد و اگر خدای نخواسته اشخاصی از راه نادانی و یا از راه غرض گاهی اوقات بتوانند و موفق بشوند که به این مظاهر بیاحترامی بکنند باید به شدت از آنها جلوگیری کرد (صحیح است) و من در این مورد احترام ملتها مجبورم اشاره بکنم به یک اعلامیهای که در آن کوشیدند که ملت ایران را با یک ملت دیگری طرف معامله و طرف بغض و دعوی قرار بدهند حتی در منتهای دشمنی حتی در جنگ بینالمللی چه اول و چه دوم شما همیشه میبینید که سران دولتها میگویند که ما با ملتها دشمنی نداریم ما با ملتها سر و کاری نداریم ما با ملتها دشمن نیستیم دعوای ما دعوای دولتهاست نه دعوای ملتها ولی در اعلامیهای که چند روز پیش دولت قوام منتشر کرد در آنجا خواست دعوای ملت ایران و دولت ایران را با یک شرکتی به صورت دعوای بین دو ملت معرفی کند و بگوید عملیات طوری است که ملت ایران را با ملت انگلستان گلاویز کرد در صورتی که این حرف غلط بود و نبایستی این حرف هیچ وقت زده شود حتی اگر بعضی از افراد در طرز بیانشان طوری بیان بکنند که یک چنین اشتباهی هم ایجاد بشود دولتهای ما موظفند این سوءتفاهم را برطرف کنند و من اینجا میگویم ملت ایران با هیچ ملتی سر و کار ندارد تمام ملتها را با دیده احترام مینگرد در روابطش با دولتها و احترامش نسبت به دولتها بستگی دارد با روابط آنها نسبت به ملت ایران و سیاست دولتها که متغیر هستند و با سیاست مملکت تغییر میکنند و یا با پیشآمدها ممکن است تغییر بکنند با ملت ایران سوا است (نریمان - به شرط معامله متقابله) آقا ملتها همیشه نسبت به ما احترام دارند و در تمام جریان نفت همه از آسیا و آمریکا به ما گفتند که نسبت به ما احترام دارند ملتها همیشه با هم هستند و در همه جا این ملتها به همدیگر احترام میگذارند اختلاف همه جا اختلاف دولتها است نه اختلاف ملتها عرض کردم سیاست دوستی مثل هر سیاستی وسیله اجرا میخواهد اعلام یک سیاست انجام آن سیاست نیست بیان یک سیاست اجرای آن سیاست نیست اجرای سیاست با وسائل آن است که در این مملکت سالهای متمادی در خارج از مجلس این را بایست که من اذعان بکنم با وجودی که در تمام ممالک دنیا اقلاً ماهی یک مرتبه در مجلسها سیاست خارجی مطرح میشود در مجلسهای ما سالهای متمادی است که سیاست خارجی ولو در یک جلسه مطرح نشده است و من این را ممنون وکلا هستم که یک مسخرهای را در مجلس ایران نیاوردند برای این که ما در این سی سال سیاست خارجی نداشتیم که اصلاً مطرح بشود و چه خوب شد که این بحث در این مجلس نیامد و یک ریشخند دیگری بر ریشخندهای مکرری که به ملت ایران میزدند اضافه نشد ولی الان که ما زنجیر اسارت را پاره کردیم الان که ما در عمل خودمان آزاد هستیم سیاست خارجی ما باید مطرح باشد و درش بحث بشود و درش نظر داده شود در این مدت عدهای برای خودشان سیاست خارجی بیان میکردند هر فردی سیاست خارجی داشته است هر دستهای سیاست خارجی داشته است یک عدهای سیاست بیطرفی را میخواستند که در حقیقت اکثر مردم ایران بودند دستهای میگفتند در این دنیا بیطرفی معنی و مفهومی ندارد و بایستی طرفی گرفت و البته آنهایی که طرفدار طرفداری بودند مابینشان اختلاف بود عدهای یک طرف را میخواستند و در حقیقت این بحثها و دعواها مفهومی نداشت معنی نداشت برای این که وسیله اتخاذ یک سیاستی از هر جهت که باشد در دست نبود ما بیطرفی خودمان را میتوانستیم حفظ بکنیم و نه از رفتن در طرفی میتوانستیم خدمتی انجام بدهیم دوستی ملتها و دوستی دولتها تابع همان مقررات دوستی افراد است افراد در دوستی خودشان کسانی را میخواهند که از یک جهتی لااقل باری را از دوششان بردارند نه کسانی را که همیشه وبال گردنشان هستند یک ملت ناراضی یک ملت گرسنه یک ملتی که نه جمعیت دارد نه راه دارد نه وسیله دارد این مملکت چه سیاست طرفداری یا بیطرفی میتواند بازی بکند این مملکت باید منتظر وقایع باشد و از هر طرفی که واقعه آمد تحمل بکند ولی اگر قرار است که سیاستی اتخاذ شد این سیاست باید وسائلش در دست باشد و بایستی متوجه بود که این سیاست بیطرفی که دولت ایران اتخاذ میکند و با همه دوستی را میخواهد و این سیاست خواسته اکثریت مردم ایران است این سیاست از سیاست طرفداری مشکلتر است سیاست طرفداری لااقل این حسن را دارد که شما را از یک جبهه آسوده خاطر میکند اقلاً یک طرف امن نگه میدارد ولی در سیاست بیطرفی شما باید همه جوانب امر را ببینید همه جبههها را نگاه کنید باید اسلحه بیطرفی را وسیله بیطرفی را اتخاذ بکنید و این دولت که برنامههای اصلاحی دارد باید برنامههای اصلاحیش متکی به این سیاست خارجی باشد با این سیاست که ملت ایران میخواهد بیطرف بماند و باید بتواند بیطرفی خود را حفظ بکند باید وسایل کافی و اشخاصی که مؤمن به این سیاست هستند و میتوانند چنین سیاستی را عمل بکنند داشته باشند قدرت یک مملکت به تعداد توپ و تانک و تفنگش نیست قدرت یک مملکت مربوط به جمعیت فقطش نیست عواملی که در قدرت یک مملکت منظور میشود و بهش پتانسیل جنگی میگویند یک عده عواملی است که مجموعه آنها قدرت ملی را تشکیل میدهد تهیه این قدرت ملی جنبههای معنوی هم دارد جنبههای معنویاش شاید به مراتب مهمتر از جنبههای مادیاش باشد جنبه معنوی بزرگ است برای این که یک ملتی قوی باشد شرط اول رضایت افراد آن مملکت است مملکتی که مردمش ناراضی باشند اگر در تمام در و دشت این مملکت زر بریزند اگر تمام افراد این مملکت را مبدل به تانک بکنید ارزش نظامیاش صفر است پس بنابراین باید در مرحله اول به جلب رضایت مردم کوشید دولت دکتر مصدق از آنجا که مورد اطمینان مردم ایران است میتواند این سیاست را عمل بکند آن دولتهایی که از روز اول مورد عدم اطمینانند هیچ وقت قادر نخواهند بود جلب رضایت بکنند زیرا حتی عملیات خوبشان اگر داشته باشند ملتی که به آنها اطمینان ندارد بد جلوه میدهد فقط یک دولتی مورد اطمینان است که بتواند جلب رضایت افراد را بکند عدم رضایت مردم را ظلم و تبعیض بیشتر از هر چیزی ادامه میدهد میگویند مملکتها با کفر باقی میمانند ولی با ظلم بقایی ندارند این حقیقت بسیار بزرگی است برای این که بشر این طور ساخته شده هر گونه سختی را تحمل میکند از سختیهای مادی بزودی فراموشی پیدا میکند ولی ظلم و بیعدالتی و تبعیض را هیچوقت بشر فراموش نمیکند یادگارهای بیعدالتی را تا لب گورشان دنبال میکنند و این مملکت ما مملکت ظلم و ستم است این مملکت مملکتی است که صدها سال است ظلم و ستم درش حکمفرمایی میکند. به این ظلم و ستم باید خاتمه داد هر گوشه از ایران یک عده اشخاص ظالم در دستگاه دولتی قدرت میگیرند و به جان مردم میافتند موقع آن نیست وقت کافی نیست بنده مطالب گفتنی زیاد دارم داخل در این جزئیات نمیشوم تمام ما افراد این مملکتیم و به خوبی به این اوضاع واقفیم از این جهت عرایض بنده چیزی به معلومات آقایان نمیافزاید ولی من یادآور میشوم که این مبارزه با ظلم تنها کار دولتها نیست و بدون کمک مجلس رفع ظلم میسر نخواهد شد و در این امر کمک مجلس و مجلسیان مخصوصاً لازم است در این مملکت مظلوم اشخاصی هستند که از همه بیشتر ظلم میبینند رعایای ایران در طبقه اول مظلومین این مملکتاند دولت مخصوصاً در نظر دارد که برای رفع ظلم رعایا اقداماتی بکند در روزنامه کیهان امروز یک مصاحبه از آقای نخستوزیر با مخبر اخبار الیوم بود که میگویند میکوشم ظلم مالک را نسبت به زارع از بین ببرم این کلمه کلمه بزرگی است و امیدواریم که در دنبالش اقدامات سریع بشود ولی یک اقداماتی هست که ما میتوانیم فوراً انجام بدهیم و منتظر لوایحی که جنبه مالی و فنی و اینها دارد نشویم یک ظلمی که من همیشه ازش شکایت شنیدهام این وجود سیورسات است که معلوم نیست از کجا پیدا شده و چگونه به این ملت تحمیل شده حدس میزنم که ظلم یک مالک و دو مالک که هر روز تقاضایی از رعیت کرده و اینها همین طور به هم افزوده شده و رعیت بیچاره ایرانی نتوانسته است این ظلم را از بین ببرد به آنجایی رسیده است که امروز یک عده از رعایای ایران بدبخت و بیچاره زیر بار این ظلم هستند من میخواستم تقاضا بکنم اگر میسراست قبل از این که اقدام عمیقتری بشود هر چه زودتر شاید در ظرف همین چند روز به پاداش خدماتی که مردم ایران برای آزادی و استقلال مملکت کردهاند این سیورسات را فوراً لغو کنید (صحیح است) یک دسته دیگر از مردم ایران که خیلی مظلوم هستند زنان و کودکان ایران هستند در این مملکت این طبقه حمایتی که از آنها میشود حمایتی است که متکی به قلب، متکی به رحم، متکی به مروت است در صورتی که حمایت از افراد بشر متکی به قانون بایستی باشد، زنان و کودکان ایران نبایستی دستخوش شوق و ذوق مردان باشند بلکه بایستی قوانین محکم این دسته از مردم ایران را حمایت بکنند بارها بنده شنیدهام آقایان هم شنیدهاند که شخصی برای ابراز احساسات خودش دست بچهاش را میگیرد میآورد میگوید من میخواهم این را قربانی کنم آخر به چه حق یک فرد انسانی را میآورد برای قربانی آخر چه فکری این پدر میکند؟ چه حقی برای خودش قائل است که یک فرزندی را یکی از افراد بشر را مثل گوساله برای قربانی بیاورد؟ این حکایت از عدم حمایت قانون میکند این حکایت میکند که حمایت کودکان آن طوری که باید و شاید به صورت قانون در نیامده و در ذهن مردم جلو نرفته است (محمدحسین قشقایی - یک تعارفی بیش نیست) من میدانم تعارف است یقین دارم تعارف است ولی وجود این تعارف حاکی از یک روحیهای است آن روحیه این است که خیال میکند که این فرزندش مثل یک لباس است یا یک صد دیناری توی جیبش است و یا جنسی است این روحیه خطرناک است (خسرو قشقایی - اینجا مملکت تعارف است) بنده میدانم که تعارفی بیش نیست خدا را شکر که تعارفی بیش نیست بلی اجرای این سیاست قسمتهای مادی دارد که یک قسمتش مربوط به اصلاحات اقتصادی است که بنده الان چون به طور صریح در برنامه ذکر نشده در اطرافش صحبت نمیکنم و میگذارم برای بعد ولی قسمتی به اسم تشکیلات مملکتی است که برای نیرومند ساختن ایران لازم است هر چه زودتر در تشکیلات مملکتی تجدید نظر بشود این دستگاهی که ما به اسم ادارهکننده مملکت داریم علاوه بر فسادهایی که بهش نسبت میدهند بسیار ضعیف است دستگاهی است که نمیتواند تصمیم بگیرد و نمیتواند عمل بکند و باید به این وضعیت خاتمه داد بنده با وجود این که منطقاً میبایستی قسمتهای لشکری را از قسمتهای کشوری جدا نکرد برای این که هر دو مشمول یک موقعیت و یک وضعیت هستند ولی اجازه میخواهم این قسمت را که تا اندازهای عرف است میگویند لشکری و کشوری است تا اندازهای در بعضی قسمتها از هم جدا کنم و اول به بحث در اطراف ارتش بپردازم قبل از این که مطالب خودم را عرض بکنم میخواستم یادآور شوم که کارییر من، زندگی من، یک زندگی ارتشی است بنده جزو محصلین ارتشی به اروپا رفتم همیشه با پول ارتش در آنجا تحصیل کردم مدارس عالی که دیدم مدارس نظامی و ارتشی است و پنج سال در ایران در خدمت ارتش بودم و از آن جهت آنهایی که هر کس میآید از ارتش صحبت بکند فوری تکفیرش میکنند با من اسلحه تکفیر را به کار نبرند برای این که من هر چه در ارتش میگذرد و هر چه سر ارتش وارد میآید در قلب خودم احساس میکنم و مخصوصاً چون با افسران زیادی آشنایی و دوستی دارم به احساسات آنها واقف هستم و وقایعی که رخ میدهد میدانم چه اثری در قلب آنها دارد تنقید در هر کاری لازم است آن که تنقید نمیکند و عیبجویی نمیکند اگر دشمن نباشد لااقل مطمئنیم که دوست نیست چون اوست که عیب را دید باید بگوید بنده میخواهم در اینجا معایبی که تا حالا در ارتش ایران دیدهام به عرض برسانم و اصلاحاتش را تقاضاکنم. البته یک مقداری از سیاست ارتش معایبی است که مخصوص تمام دستگاههای دولتی است ارتش ایران یک پدیده مخصوصی از ملت ایران نیست. ارتش ایران از افراد ملت ایران تشکیل شده محیط ایران در افراد ارتش ایران مؤثر است و هر چیزی که در افراد ایرانی ببینید در ارتش ایران صدق میکند و به عکس ولی وضعیتهای خاصی هم موجود است که من آنها را اشاره میکنم. اول نقائص فنی است، دوم تقسیم پستها و محلها است که البته این قسمت دوم شاید بیشتر در قسمتهای عمومی بهتر میشد ازش اسم برد و سوم انحراف از هدف اصلی ارتش است. روزی که ارتش نوین ایران تشکیل میشد یک عده پیشقدم بودند. یک عدهای ارتش ایران را تشکیل دادند نمیدانم اجبار نمیدانم عدم اطلاع از ماهیت ارتشهای مدرن باعث شد که این اشخاص که ارتش ایران را در آن روز تشکیل دادند اشخاصی بودند که هیچ گونه اطلاعی از ارتشهای جدید دنیا نداشتند. اکثر اینها اطلاعاتشان اطلاعات شاهنامه و حسین کرد شبستری بود. اینها ارتش ایران را تشکیل دادند و ارتش ایران را از آن وقت تاکنون در دست نگاه داشتهاند، و در نتیجه این ارتش که این قدر ملت برایش زحمت کشیده است نتوانست آن طوری که باید و شاید حاضر و آماده برای خدمت به مملکت باشد.
آقایان دنیای نابغه گذشته است، صد سال گذشته و دیگر ژنیها و کاپیتنهای مهم را دنیا نمیشناسد. ارتشهای دنیا ارتشهای فنی است. ارتش یک قسمت فنی است، یک کارگاه است، ارتش ما اسلحههای گوناگون با وسایل موتوری عجیب و غریبی که دارد دیگر فقط یک دستگاه فنی است و یک دستگاه فنی را با اشخاص غیر فنی نمیتوان اداره کرد، و تعقیب این فکر عملی است غیر منطقی و هر قدر بیشتر پافشاری کنید بیشتر مأیوس خواهید شد، بیشتر نتیجه غلط خواهید گرفت. در ارتش ایران افسران تحصیلکرده فراوان هست، ولی مثل اکثر قسمتها این افسرها در پست و محل خودشان و در جای خودشان نیستند و شاید یکی از مشکلات کار در حقیقت این باشد که از هر افسری استفاده که میتواند بدهد نمیشود. این ماشین علاوه بر این که از بالا بیاطلاعها ادارهاش میکنند در پایین هم پیچ و مهرهاش بد سوار شده. خاطرم هست موقعی که افسر بودم این را بین خودمان میگفتیم که هر چه در درجات بالا برویم سطحمان پایین میآید برای این که هر قدر در درجات بالا میرویم مغز و کله را خفهتر میکند مغز و کله را از امور فنی و علمی دورتر میکند. مشکل عمده ارتش ما انحراف از هدف اصلی است وظیفه اصلی یک ارتش دفاع از سرحدات مملکت است ولی ارتش از بدو تشکیل تا به امروز گرفتار مسائل داخلی بوده است بیست سال حکومت قبلی، حکومت دیکتاتوری یک حکومت نظامی دائمی بود، از شهریور ۲۰ تاکنون همه در ذهنمان هست سه چهارم ایام ما در حکومت نظامی گذشته است. ارتش مجبور شده یک عدهای خواستهاند یک عده برای منافعشان یک عده مطابق وضع زمان همیشه خواستهاند در امور داخلی مملکت ایران مداخله کنند و این مداخله ضررهای بزرگی به ارتش ایران زده است. اولاً وقتی یک ارتش داخل در مسائل روز شد، داخل در سیاست روز شد خواهی نخواهی از حب و بغضی که این مسائل ایجاد میکند در پناه نخواهد بود. وقتی که ارتش داخل در مسائل زندگی روزانه مردم شد حب و بغضی ایجاد میکند که ناچار در دنبالش خواهد آمد. و ارتشی که بایستی مورد محبت علاقه تمام افراد یک مملکت که باشد خواهی نخواهی گرفتار این حب و بغضها خواهد شد مشکل بزرگتری که این وضع برای ما پیش آورده است این است که در نتیجه این مداخلات در نتیجه این وضعیت اصل فرماسیون ارتش ما منحرف شده، ارتش ما از هدف اصلی خودش بیرون رفت و به جای این که یک ارتش دفاع ملت ایران باشد. یک ارتش استوار نظم و آرامش داخلی شد و کار به جایی رسید که در مجلس ایران گفتند که ارتش ما که برای جنگ خارجی نیست. این حرف زده شده است استدلال این بود که ما با کسی جنگی نداریم و توانایی جنگ هم که نداریم، پس ارتش ما ارتش جنگ نیست ارتش ما ارتش استقرار امنیت داخلی است چه اشتباه بزرگی! چه اشتباه مهلکی برای این مملکت! ما با کسی جنگ نداریم. ملت ایران خواهان صلح و صفاست ملت ایران با هیچ کس نمیخواهد بجنگد، ولی کی گفته که ملت ایران نمیخواهد از سرحداتش دفاع کند؟ کی گفته که ملت ایران مثل بره مینشیند که از هر طرفی بیایند و سرش را ببرند؟ مگر دفاع از مملکت دفاع از سرحدات مربوط به توانایی است؟! هر مملکتی هر ملتی مطابق توانایی خودش از خودش دفاع میکند (صحیح است) تا آخرین لحظه توانایی خودش از خودش دفاع میکند (صحیح است) اگر ما توانستیم در دفاع مهاجم را بیرون راندیم که چه بهتر، اگر یک سال مقاومت کردیم و شکست خوردیم، اگر ده روز مقاومت کردیم و شکست خوردیم، اقلاً در دنیا سربلندیم میگوییم مقاومت کردیم، ولی شکست خوردیم ولی چطور ممکن است این فکر در نظر بیاید که ممکن است ما مقاومت نکنیم. بنده یک روحیه عجیب و غریبی را گاهی اوقات میبینم نمیدانم این روحیه از کجا پیدا شده این استدلال از کجا پیدا شده؟ این طرز استدلال جنبه حسابداری دارد این طرز استدلال یک شاهی دادن یک شاهی گرفتن است که میگویند که هر عملی که ما میکنیم باید ببینیم نتیجه چیست؟ باید ببینیم چه به دست میآوریم؟ اگر موفقیت را میبینیم بکنیم، اگر موفقیت را نمیبینیم نکنیم. این نوع استدلال در آنجا که پای شرافت و مردانگی در بین است دیگر صدق نمیکند. ملتها از خودشان دفاع میکنند بدون توجه به این که نتیجه این دفاع چه خواهد بود. اینجا که شرافت ملی در بین است، دیگر شانس موفقیت، مقدار شانس مقدار توانایی مطرح نیست. بنابراین این فکری که گاهی اوقات شنیده میشود این فکر را باید به شدت با آن مبارزه کرد باید دنیا بداند که ملت ایران از خودش دفاع خواهد کرد و اگر ما سیاست بیطرفی داریم این سیاست بیطرفی را ازش دفاع میکنیم هر کس از هر طرفی و هر قسمتی بخواهد بیطرفی ما را نقض کند با او میجنگیم (صحیح است) حالا این جنگ ما یک سال طول میکشد ده روز طول میکشد. یک شب طول میکشد اهمیت ندارد، ملتهای خیلی مقتدرتری از ما در عرض ده روز نابود شدند. ولی با شرافت نابود شدند و زنده و جاوید ماندند.
این طرز فکر و این اجباری که مداخلات در امور داخلی بر ارتش ایران تحمیل کرده است، باعث شده است که ارتش ایران نمیتواند آن طوری که باید و شاید خودش را متوجه به این هدف اصلیاش بکند تشکیلات ارتش ایران، تعلیمات ارتش ایران باید فقط و فقط متکی به دفاع ملی ایران باشد. هیچ نظر دیگری هیچ مقصود دیگری نبایستی در ارتش ایران مداخله کند و تشکیلات را باید مطابق همین بدهید من خیلی خوشوقت هستم که این اسم دفاع ملی را روی وزارت جنگ گذاشتید که به این ترتیب هم نظر قطعی ملت ایران بارزتر و روشنتر بشود. ولی بیان این سیاست و طرز این عمل به آن آسانیها که ما خیال میکنیم نیست. الان وضع طوری شده است، وضعی که برای ارتش ما ایجاد کردهاند طوری شده است که خواهی نخواهی در خیلی از موارد مجبور به مداخله میشود. ارتش ایران امنیت راهها را به عهده دارد، و گاهی اوقات باید در امنیت داخلی شهرها مداخله کند، برای آن که ژاندارمری ایران ژاندارمری نیست ژاندارمری ایران یک مسخره است. یک کمدی است. در موقعی که دزدها با طیارهها و جیپها سفر میکنند، هنوز ژاندارمری ایران برجهای عهد دقیانوس را دارد و یک عده مردمان مفلوک و بیچاره با یک لقمه نان از این برج به آن برج میروند. با این ژاندارمری البته شما کاری نمیتوانید بکنید. با این ژاندارمری البته باید از ارتش کمک بگیرید. چرا ژاندارمری را مدرن نمیکنید؟ ژاندارمری بایستی به مناسبت وضعیت زمینیاش به مناسبت این وسعت زیادش یک ژاندارمری موتوریزه باشد (خطاب به سرلشکر وثوق) جناب سرلشکر بایستی یک ژاندارمری سریع و متحرک با وسایل ارتباطی فوقالعاده سریع در بعضی نقاط متمرکز مؤثر که اخبار به سرعت برسد و نیروها به سرعت بتواند به محل اغتشاش برسند و این هیچ کاری ندارد. در دوران امروز در دوران تمدن فعلی ملتها همین که فهمیدند چکار باید بکنند هر کاری را میتوانند بکنند. گذشت آن زمانی که در مملکت ما انستیتو پاستور را هم نمیتوانستند تلفظ کنند. گذشت آن زمانی که به نظر ما هر چیزی را باید یک خارجی بیاید اداره کند امروز اگر در ایران متخصص برای هر امری نیست ولی به حد کافی اشخاصی هستند که میدانند چه میخواهند میدانند چه کاری باید بکنند، میدانند کجا از دستشان بر میآید و کجا از دستشان برنمیآید. ما الان میتوانیم ژاندارمری را مدرن و موتوریزه کنیم. و این بار بزرگ را از دوش ارتش ایران برداریم. ارتش ایران را از این افتضاحی که گرفتار شده است نجات بدهیم. نگذارید ارتش ایران در راهها با دزدها گلاویز بشود و در شهرها با آن کسانی که با سیاست سر و کار دارند رو به رو بشود. با ملاک اگر میخواهد ملک مردم را بچاپد رو به رو بشود. ارتش ایران را نجات بدهید از این وضع آنهایی که میگویند باید احترام ارتش را نگهداشت اگر راست میگویند باید وسایل احترام آن را تهیه کنند نباید بگذارند ارتش ایران در این تنگنا بماند. باید هر چه زودتر ژاندارمری را تقویت کرد، قدرت داد و بار امنیت داخلی را از دوش ارتش برداشت. شهربانی، بنده نمیدانم راجع به شهربانی چه بگویم، برای این که یک دستگاهی است که هیچ راهی بنده نمیدانم مگر آن که یک شهربانی دیگر بسازند، یک شهربانی پهلوی آن از نو ساخته شود وقتی که حاضر و آماده شد، در آنجا را گل بگیرند. برای این که از این دستگاه جز بدبختی چیزی نصیب نخواهد شد. برای انجام این منظور هم همان کاری را که همه جای دنیا کردهاند ما باید بکنیم. شهربانی دو قسمت دارد یک قسمت امنیت داخلی شهرها، رانندگی و راهنمایی پاسبانی که این در همه جای دنیا به عهده خود شهرهاست. خود شهرها پاسبان تعیین میکنند. آقا این پاسبانی که مشهدی تقی را میشناسد، این پاسبانی که با دختر مشهدی علی سلام و علیک دارد، این نمیتواند ظلم بکند این مجبور است برای زندگی روزانهاش مراعات حال مردم را بکند مردم وقتی که خودشان پاسبان تعیین کردند کسانی را تعیین میکنند که مورد اطمینان باشند مردم هرگز ناموس خودشان و جانشان و بچههایشان را به دست یک آدمهای ناشناس نمیدهند پس بنابراین برای این قسمت کارهایی را که پاسبانها میکنند یعنی راهنمایی و رانندگی و امثال آن را باید به دست مردم بسپارند (کریمی - رئیس شهربانی صالح نیست اگر بخواهید ما میآییم میگوییم چرا به افکار نمایندگان توجه نمیکنند سرتیپ شیبانی صالح نیست من حاضرم پشت تریبون ثابت کنم) (خلخالی - معاونش هم صالح نیست) (پورسرتیپ - صحیح است)
رئیس - بین صحبت ناطق صبحت نکنید
مهندس زیرکزاده - یک قسمت دیگر دارد شهربانی که آن قسمتهای فنی است این قسمتهای فنی البته باید با بودجه مملکتی اداره شود و دولت باید اصلاحات در این قسمت را هر چه زودتر با وسایل خودش بکند بنده یک حکایتی خدمت آقایان عرض میکنم که بایستی آقایان بدانند ما با چه وضعی سر و کار داریم یک روز بنده رفتم به شهربانی یک کاری داشتم آنجا اتفاقاً با اداره انگشتنگاری سر و کار داشتم یک عکس بود میخواستم به چاپ برسانم بنده میخواستم که این انگشتنگاری یک علمی است یک دستگاه بزرگی دارد یک وسایلی دارد اینجا هی مردم بیچاره را میبرند و انگشتشان را میچپانند توی مرکب و میگذارند روی کاغذ از زمانی که اولین دفعه سوئدیها آمدند در ایران یک فیشی ترتیب دادند و با یک ترتیباتی آنجا انگشتنگاری انجام میگرفت با تمام علائمش ولی در ایران از سی و چند سال قبل تاکنون هیچ فیشی پر نشده است سوئدیها رفتند و فقط تقلید مسخره انگشت به مرکب زدن باقی مانده است دیگر اثری ازش باقی نیست بلکه آن چند فیش قبلی را هم از دست داده است قسمتهای راهنمایی را که چه عرض کنم شهربانی ما بایستی از نو ساخته شود و هر چه زودتر باید شروع به ساختمان آن بشود پس از آن که شهربانی و ژاندارمری وضع مرتبی به خود گرفت آن وقت قسمت عمده مشکلات ارتش ما حل شده است ارتش ما باید تمام هم خودش را صرف هدف اصلی خودش بکند و آن وقت است که خواهید دید یک قسمت عمده از این مشکلاتی که هر روز از آن صحبت میکنند و یک عده میکوشند وسیله تبلیغات سیاسی خودشان قرار بدهند از بین خواهد رفت موضوع دوایر دولتی بنده هر چه میخواهم بگویم یک چیزهایی است که جنبه مخصوص دارد بنده از دزدی و فساد و رشوهخواری صحبت نمیکنم و به دو جهت صحبت نمیکنم یکی این که بنده نمیخواهم در این چالهای که چندین سال است ملت ایران را انداختهاند بیفتم به یک نحوی در ایران تبلیغ شده است که تمام بدبختیهای ما از دزدی و رشوهخواری است در حالی که یک مفاسد خیلی بزرگتری در دستگاههای دولتی ما است که ما به قسمی متوجه این رشا و دزدی شدهایم که به کلی آن فساد اصلی را از نظر دور داشتهایم که قسمت عمده مشکلاتی که داریم از جاهای دیگری است علت دیگری که بنده راجع به این امر صحبت نمیکنم این است که معتقد به آن ترتیبی که میگویند نیستم بنده قبول دارم که در طبقات بالای ادارات ایران نسبت فاسدها به سالمها زیادتر است ولی مسلماً در طبقات پایین دستگاه دولتی دزد نیست و تمام کارمندان پاک و صحیح و سالمند و درستکار و زحمتکش هستند از این جهت این را پیراهن عثمان کردن و همیشه به مردم تاختن این کار درستی نیست ولی اساساً من معتقدم وقتی ما میتوانیم راجع به مردم و بنی نوع بشر قضاوت بکنیم که شرایط زندگی آنها را در نظر بگیریم میگویند آنجا که آزادی نیست اخلاق نیست اگر وضع زندگی ما یک جور مخصوصی است ما حق نداریم مردم و کارمندان ایران را که در این وضع مخصوص قرار دارند با کارمندان ممالک دیگری که آن وضع مخصوص را ندارند مقایسه کنیم و قضاوت کنیم اکثریت توده مردم را مردمان عادی و معمولی تشکیل میدهند آدم معمولی هم یک خصایل به خصوصی دارد آدم معمولی آن است که به فکر نان روزانهاش است آدم معمولی آدمی است که به فکر فردای زن و بچهاش است آدم معمولی آدمی است که از داد و قال و جنجال گریزان است این شخص یک روحیه مخصوصی دارد و میخواهد صبح برود پی کارش و مطابق این اصلی که میگویند انسان همیشه دنبال راههای ساده میگردد آدم عادی دنبال راههای ساده میگردد یعنی چه؟ یعنی در جریان عمومی و عادی موفقیت میرود یعنی اگر در یک مملکت یک جریان عادی موفقیت وجود داشت آدم معمولی از آن طرف میرود آدم معمولی جریان غیر عادی را نمیرود ما حق نداریم که منتظر باشیم تمام کارمندان ایران فرشته باشند ما حق نداریم منتظر باشیم که همه حاضر باشند زندگی سخت و پر مشقت کارمندان درست را تحمل بکنند از این جهت ما باید عادلانه قضاوت بکنیم در یک مملکتی که پارتیبازی به جایی رسیده است که هیچ فردی درستی نمیداند فردا چه به حالش میآید در یک مملکتی که هر کس در جهت نفع مردم عمل کرد تو سریاش را خورد در مملکتی که آنهایی که در مرکزند همه وقتشان را در خیابانها عیاشی میکنند و تمام وقت روزشان را صرف کارهای دیگر میکنند و یک عده دیگری چون پارتی ندارند در بیابانها به سر میبرند قضاوت نسبت به کارمندان کار مشکلی است اول باید این تبعیضات از بین برده شود اول باید این امنیتی که ما اسمش را میبریم و همیشه ازش صحبت میکنیم برای کارمندان موجود باشد باید کارمند بداند که اگر در راه حق رفت ناراحت نخواهد شد همه فریاد میکنند که چرا قاضیهای دادگستری تصمیم نمیگیرند چرا دادگستری این طور است آقا من راجع به این حرفی ندارم آن قاضی که فاسد است تکلیفش روشن است این وضع در همه ادارات هست ولی آن بیچاره درست چه کند؟ برای این که فردا هر تصمیم درستی که گرفت توی سرش میزنند نگویید که چرا دادگستری ما تصمیم نمیگیرد بگویید چرا قاضیهای ما نمیتوانند عمل بکنند حقاً و انصافاً نمیتوانند عمل بکنند آنجایی که قاضی امنیت ندارد آنجایی که افسر شهربانی امنیت ندارد آنجایی که کارمندان دولت امنیت ندارد کارمند درست نمیتواند وجود داشته باشد آقا کارمند درست نمیتواند تصمیم بگیرد نخواهید از مردم آن چیزی را که در طبیعتشان نیست امنیت را برقرار کنید ثبات به مردم بدهید ثبات به کارمندان بدهید نشان بدهید آن کسی که خدمت میکند پیشرفت خواهد کرد آن کسی که خدمت نمیکند برکنار خواهد رفت آن وقت میبینید که قسمت عمده این مشکلات ما برطرف خواهد شد در هر صورت کابینه ما یک کابینه خیلی خیلی جوانی است البته استثنا میکنم جناب آقای لطفی و جناب آقای کاظمی را ولی اکثر اعضای کابینه جوانند (نریمان - آنها هم روحشان جوان است) و راه اصلاح مملکت هم همین است مردان جوان باید سر کار بیایند یک عدهای که پنجاه سال است بر مملکت ما حکومت کردهاند و همه حکومتشان را دیدهایم دیگر بس است دیگر تجربه نمیکنیم این جوانهایی که امروز این افتخار را دارند که در کابینه مصدق که مردم پشتیبانش هستند و از او اصلاحات میخواهند وارد شدهاند آنها شایستگی این کار را حتماً خواهند داشت یک روز آقای دکتر مشرف نفیسی گله میکرد راجع به برنامه که ما به حدکافی مهندس و کارمند مجرب نداریم بهشان گفتم برای این است که ما هرگز نخواستهایم مهندس و کارمند مجرب داشته باشیم هر بیسر و پایی که شاپو فرنگی داشت آمد به ایران (آقای دکتر معظمی - مرقوم فرمودهاند که سایر وزرا هم از جوانهای قدیم هستند) اصلاً هر شاپو به سر فرنگی آمد به ایران با پول ایران با ماشینهای ایران با وسایل ایران همه را شکست و خورد کرد و یک چیزی یاد گرفت و متخصص شد و رفت پی کارش اما جوانان ایرانی را سر هیچ کاری نگذاشتند آن وقتی هم که گذاشتند با اولین خطا بیرونشان کردند آقا تا مردم خطا نکنند کار یاد نمیگیرند باید به جوانان ایرانی اجازه خطا داد باید تحمل خطای جوانان را کرد بنده به دکتر مشرف نفیسی گفتم که این بودجهای که در دست دارید صد میلیونش را برای اشتباه جوانها کنار بگذارید (مهندس حسیبی - بنده هم شش سال قبل همین را به اعلیحضرت همایونی عرض کردم) برای این که هر وقت بخواهید کارمند مجرب داشته باشید کارمند مجرب نخواهید داشت بنده معتقد هستم که بدون ترس بدون هراس به جوانان ایران راه بدهند به جوانان ایران میدان بدهند من در مقابل شما اینجا تعهدی میکنم که صدی هشتاد آنها لایق و توانا خواهند بود بگذارید بیایند شانس خودشان را بیازمایند و به این مملکت بالاخره مردان کاری، مردان دانا بدهند و هر وقت صحبت یک کاری شد نگویند کسی نداریم، آدم نداریم خودمان نخواستهایم که داشته باشیم حالا که یک دولت ملی سر کار است حالا که دولت اصلاحطلب سر کار است باید به جوانان ایران راه بدهند و خود دکتر مصدق این کار را کرده است آقایان همان طوری که دکتر مصدق دست شما را گرفت و بالا آورد شما هم دست دیگران را بگیرید و بالا بیاورید همان طور که به شما اطمینان کردهاند شما هم به جوانتر از خودتان اطمینان پیدا بکنید همان طور که به شما شانس دادهاند شما هم به آنها شانس بدهید بلکه در عرض یکی دو سال این مملکت دارای شخصیتهایی بشود.
نائب رئیس - آقای مهندس زیرکزاده دو دقیقه بیشتر وقت ندارید.
مهندس زیرکزاده - بله بنده هم دیگر عرضی ندارم بنده تمام میکنم و امیدوارم که این راهی که در پیش گرفته شده است به کمک آقایان وزرا به کمک نمایندگان مجلس به نتیجه صحیح برسد فراموش نشود اگر مجلس همکاری نکند و اگر مجلس دنبال اصلاحات را نگیرد اگر مجلس اصلاحات را تسهیل و آسان نکند هیچ دولتی نمیتواند اصلاحات بکند و در این اصلاحات دولت و مجلس باید دست به دست هم بدهند و این مملکت را از این وضع اسفبار نجات بدهند جاوید باد ایران این طومار را هم اهالی خیابان رباط کریم به وسیله آقای مهندس حسیبی فرستادهاند که تقدیم میدارم.
نائب رئیس - آقای معتمددماوندی
معتمددماوندی - بیانات شیوایی که جناب آقای مهندس زیرکزاده در برنامه دولت به عنوان مخالف مشروط بیان فرمودند مطالب عمدهای داشت که خود آقایان وزرا باید لطف بفرمایند مخصوصاً در قسمت ارتش آقای سرلشکر وثوق باید مطالبشان را جواب بفرمایند ولی دوست عزیز من آقای کریمی یک تذکری فرمودندکه میخواهم این را به عرض برسانم مرقوم فرمودهاند که در ارتش بیش از سیصد نفر یا چهار صد نفر را درجه ندادهاند و به آنها ظلم کردهاند و بهانهشان هم این بود که یک ماده واحدهای از مجلس باید بگذرد که اینها هم درجاتشان تأمین بشود و البته مطالبی که جناب آقای زیرکزاده فرمودند صحیح بود ولی تا معیشت یک عدهای که خودشان را آماده فداکاری در راه ملت میکنند تأمین نشود نمیشود انتظار فداکاری از آنها داشت در درجه اول باید معیشت افسران را تأمین بفرمایید مخصوصاً افسران جز را که در خارج از مرکز زندگی میکنند وضعیتشان مرتب نیست و در وضع بسیار سختی زندگی میکنند (نریمان - ما به افسر خارجی احتیاجی نداریم) بله نداریم الان میخواستم همین را عرض کنم یک چیز دیگری با این که ایشان نظامی بودهاند نفرمودهاند و شاید فراموش کردند میخواستم عرض بکنم این است که ما را از شر این مستشاران آمریکایی که ما را گرفتار سیاستهایی میکنند نجات بدهید چرا باید در ارتش ما مستشاران آمریکایی باشند و به یک بازوشان شیر و خورشید زده باشند و آن طرف هم آرم آمریکا را بزنند چرا باید اینها بر ما آقایی بکنند حتی یک گروهبانش (یک نفر از نمایندگان - آقای دماوندی ما در هیچ جا نمیخواهیم خارجی باشد) مخصوصاً در این مورد که بسیار با ما بد تا کردند و قاضی آمریکایی با کمال وقاحت در دادگاه لاهه بر علیه ملت ایران رأی داده است ما باید اینها را جواب کنیم چه لزومی دارد که به دردسر بیفتیم و پی در پی همسایه شمالی به ما اعتراض کند که شما مستشار خارجی دارید. در ارتش ایران ما افسران صالح خیلی داریم که تحصیلات بسیار عالی از ممالک خارجی دارند از اینها استفاده بکنید از جوانها استفاده بکنید چه عیبشان است (نریمان - آدمکشی بلد نیستند) بله آدمکشی بلد نیستند بنده عرضم این بود که نمیخواهیم در ارتش ما مستشاران خارجی و به خصوص آمریکایی وجود داشته باشد بنده البته به عنوان تذکر یک قسمتهایی داشتم که میخواستم عرض بکنم یکی این موضوع بود و دیگری موضوع بهرهبرداری از معادن نفت شرکت نفت سازمان یک زحمتی کشیده و الحق مهندسینشان در این هوای گرم خیلی جانفشانی کردند البته باید از آنها قدردانی بشود نفتی پیدا شد که موجب کمال مسرت ملت ایران است و حوایج نفت داخلی ایران را هم تأمین میکند ولی من میخواستم یادآور شوم ما باید سعی کنیم که کلیه منابع زیرزمینی ما مخصوصاً نفت استخراج شود و محلی هم برای خروج داشته باشد از لحاظ خارج شدن نفت دو قسمت در مملکت ما میتوانند نفت استخراج بکنند و به خارج هم بفرستند در درجه اول نفت بلوچستان است باید توجه بفرمایید که این شرکت سهامی نفت ایران در درجه اول توجهی به نفت بلوچستان داشته باشد که بلکه به توجه خداوند بتوانند در آنجا منابع نفت عظیمی که هست استخراج کنند که آن تورنبرگ معروف مدتها به عنوان تاجر فرشفروش در آن سرزمین مطالعاتی داشت اگر یادتان باشد در دوره ۱۴ وقتی که موضوع نفت مطرح شد یک مرتبه یک دفعه سر و کله این آقای تاجر در تهران پیدا شد به عنوان مستشار شرکتهای آمریکایی که به تهران آمده بودند برای مذاکره نفت پس مسلم و محقق اگر جریاناتی در بلوچستان پیدا میشد صرفاً برای خاطر نفت بوده و این آقا هم که برای نفت آمد این آقای پروفسور هم گویا مطالعاتی کردهاند و عکسبرداریهایی کردهاند و بالاخره پرونده نفت بلوچستان به حال تکمیل روی میز شرکت سهامی موجود است و آن طوری که بنده تحقیقات کردهام از آقای ریگی معلوم شده که نقاط نفتخیز به سواحل دریای عمان فوقالعاده نزدیک است وقتی این نفت استخراج بشود هر کمپانی که در دنیا بخواهد نفت ببرد نفت خام یا نفت تصفیه شده خودش میآید و میبرد شاید بشود لولهکشی ساحل هم بکنند بنده میخواستم بگویم که باید توجه داشته باشید که ما یک نیروی دریایی بسیار مرتب و عظیمی در دریای عمان و خلیج فارس داشته باشیم باید متذکر باشید که ما باید سیادت سیصد ساله گذشتهمان را در خلیج فارس دوباره برقرار کنیم نگذارید دیگر داستانهای شیخنشینهای خلیج فارس به دست عمال انگلیس تکرار شود و در دهانههای خلیج فارس برای ما یک محلهای اختناقی ایجاد بکنند ما باید خلیج فارس و سیادتش را و بحر عمان و سیادتش را از طریق یک نیروی دریایی عظیم به دست داشته باشیم و دیگر دوباره بهانه نکنند و کشتیهای جنگیشان را به آبهای ساحلی رودخانه دولت همجوار و پوشالی عراق بیاورند و ما را تهدید بکنند.
نائب رئیس - نسبت به دول همسایه توهین نکنید.
معتمددماوندی - اگر این دولت پوشالی نبود اجازه نمیداد که کشتیهای جنگی انگلیس در آبهای آنها شرافت و حیثیت و آبرو و استقلال ملی ما را تهدید بکنند.
نائب رئیس - توجه بفرمایید که ما باید در هر حال احترام دوستانمان را حفظ کنیم.
معتمددماوندی - ما هیچ به آنها احتیاجی نداریم آنها به ما احتیاج دارند. در این قسمت از برنامه دولت نوشته شده ایجاد شوراهای محلی دهات به منظور اصلاحات اجتماعی این یک چیزی است که نتیجه بسیار بسیار عالی دارد امروز اگر آقایان تشریف برده باشند و دهات را از نزدیک دیده باشند من سایر نقاط ایران را نمیدانم چه جور است ولی گیلان که از زرخیزترین نقاط ایران است مردم دهات آن به قدری در بدبختی و بیچارگی زندگی میکنند که حدی برای آن متصور نیست (مهندس حسیبی - چشم شما روشن) وقتی شما تشریف بیاورید در این نقطه زرخیز که حتی روی دیوارهای آجری آن درخت سبز میشود یک عدهای به صورت قرون وسطی زندگی میکنند یعنی در یک کوخ کوچک که حتی در همان حال هم از ترس دزدهای محلی شبها باید گاوش را هم در آن کوخ ببرد و به پای خودش ببندد دیگر نمیدانم در سایر نواحی ایران چه جور است اما این که فرمودند مخارجش را از عوارض تأمین کنیم آقا دست من به دامن شما عوارض در این مملکت به قدری زیاد شده است که هر جا یک شهرداری تشکیل میشود اول کارش این است که برود به سراغ عوارض برود روغن میآید عوارض میگیرند قماش میآید عوارض میگیرند یک علت عمده بدی وضع دهاتها این است که عوارض زیاد میگیرند روغن یک مرتبه در کرمانشاهان میآید عوارض میدهند که باید خارج شود و یک مرتبه هم در پهلوی یا رودسر یا ابرقو یا کاشان یک عوارض در شهرداری میگیرند که باید مصرف شود یک مصرفکننده بیچاره چند مرتبه باید عوارض بدهد قسمت عمده گرانی خواربار در ولایات برای این است چارهای هم ندارند چرا؟ برای این که شهرداری خیابان اسفالته میخواهد سپور میخواهد باید حقوق بدهد میخواهد سایر کارهای عمرانی بکند باید عوارض ببندد و برای این کار قبلاً باید یک فکر اساسی کرد همان فکری که آقای دکتر مصدق کردند و امروز در روزنامه کیهان خواندم و امروز هم آقای زیرکزاده فرمودند. فرمودندکه من میخواهم وضع رعایای این مملکت را از وضع کنونی دربیاورم این موضوع را باید صاف و صریح و پوست کنده گفت که باید در این مملکت به زودی تقسیم املاک عملی شود والا اگر نشود ستمگر به زور بستاند (مهندس حسیبی - رعیت ستمگر نیست آقا صاحب حق است بفرمایید وگرنه صاحب حق به زور بستاند) بله همان طور که اصلاح فرمودید همان طور میگویم وگرنه صاحب حق به زور بستاند برای این کار یک چیزی به نظر بنده رسیده و شاید هم بد نباشد که اگر توجه بفرمایید که منفعت سرمایه را ۲۰ درصد پانزده درصد ده درصد میدانیم این قسمت را باید هر چه زودتر مطالعه بفرمایید یک مقداری از این محصول ده درصد ۱۵ درصد نمیدانم چه مقدار بگیرند از محصول گیلان یک چیزی خدمت آقایان عرض میکنم که شما ببینید در ظرف ۵ سال میتوانیم صاحب بیست میلیون تومان پول بشویم این محصول را بگیرید و تبدیلش کنید به نام یک بانک عمرانی در هر استانی از محل این بانک کورهراههای دهات را بسازید آقایان دهات راه ندارند و مالک باید راه بسازد طبق قانون عمران و آبادی که اصلاً توجه ندارد و نمیسازد، دهات بهداشت ندارد رعیت خودش عور و کچل است بدبخت است بچهاش هم لخت است و تراخمی و هیچ توجهی هم نمیشود نه از طرف استاندارها نه از طرف فرماندارها نه از طرف ژاندارمریها بلی اگر یک مأموریت چله و چاقی باشد میروند اگر نباشد نمیروند اگر هم بروند همان بدبختی را که الان آه در بساط ندارد وادار میکنند که گلیم زیرش را بفروشد و خرج مأمور دولت بکند. آقا ما الان در گیلان ۲۵۰ هزار تن برنج داریم چهل هزار تن در سال خارج میشود چم پا حالا کیلویی یازده هزار ریال است ۲۵۰ هزار ضرب در هزار کیلو ضرب در یازده قران ببینید چقدر میشود صدی ۲۰ صدی پانزده آن را حساب کنید چقدر میشود (مهندس غروی - حساب کنید چقدر میشود) شما مهندس هستید حساب کنید من قاضی هستم ما مقدار زیادی توتون داریم و الان عرض خواهم کرد که در کمیسیون بودجه جناب آقای کاظمی فرمودند که به حمدالله کارهای ما مرتب است و ما هم خیلی شوق و ذوق کردیم ولی بعد فرمودند که قسمت اعظم عایدات از محل توتون است ولی ایشان توجه نفرمودند که این توتونکارها الان چه وضعی دارند و چطور زندگی میکنند و رعیت بدبخت و بیچاره است این هست اتحادیه توتونکاران شمال که جناب آقای دادور ریاست آن را دارند و میچرخانند میفرمودند که رعیت بدبخت آمده بود آنجا در اداره دخانیات یک کت پاره پاره و از پیراهن فقط چیزی نازک و یک قسمتش که پاره نمیشود از پیراهن دارد آمده که طلبش را بگیرد هزار تومان طلب داشته است بعد از این که باز او را معطل کردهاند آمده بالاخره گفته است لااقل پنج قران بده به من نان بخرم بخورم (دادور - دو میلیون تومان طلبکار هستند) این خوب نیست آخر گیلانی بدبخت شرافتمند چقدر تحمل بکند شما بیش از ۱۰۰ میلیون تومان از راه دخانیات عایدی در این مملکت دارید اگر عایدی مملکت ما تقریباً هزار میلیون تومان است اقلاً یک دهمش را زارع بدبخت گیلان برای شما تأمین میکند (نریمان - دویست میلیون تومان است) آخر ما تنها نیستیم گرگان، آذربایجان و کردستان هم دارد. (دادور - ۸۵ درصد مال گیلان است) یک مقدار زیادی تقریباً در حدود ۳ میلیون تومان در سال ما ابریشم داریم یک مقداری زیادی کنف داریم که البته سطح کشتش به این جهت که کمکی بهش نشده پایین آمده اینها اگر حساب بکنید مجموعاً سالی ۵ الی ۶ میلیون تومان صدی ۱۵ یا صدی بیست این محصولات میشود حالا اگر نمیخواهید املاک را تقسیم کنید اگر نمیخواهید بر طبق موازین شرعی بخرید و بفروشید و خود این کار شاید مدتها طول دارد ولی بالاخره باید این کار بشود و رعایای بدبخت هم باید به یک نوایی برسند چون در میان اینها تبلیغات ضاله اثر میکند برای این که گرسنه است خودش گرسنه است زنش لخت است دخترش کچل است پسرش تراخمی است آن یارو تودهای میرود آنجا میگوید بیا آقا تقسیم کنیم همه را میگوید زنده باد بگیرید این بهانه را از دست یک مشت رجاله که آلت سیاستهای شوم این مملکت هستند این را اگر شکمش را سیر کنید این اگر صاحب زمین بشود اول شمشیر را به رخ او میکشد برای این که او میداند که باید از مال و جان و ناموسش دفاع کند این آلت دفاع را بدهید به دستش بگذارید خودش دفاع کند این گروه بیگانهایی که هر آن میخواهند مثل موریانه آن نقاط حساس استقلال مملکت ما را بخورند و تمام بلاها و آشوبها را همانها در ولایات میکنند بگیرند این بهانه را از دست آنها و این حربه را به او ندهید حالا اگر نمیتوانید بکنید اجازه بدهید که ما در گیلان این کار را بکنیم چون الان سر حاصل است و امسال هم حاصل گیلان به حمدالله خوب است ولی آقا لطفی نفرمودید (اشاره به وزیر کشاورزی) که قانون آبیاری اجرا شود من از این بابت یک قدری از حضرتعالی مکدرم حضرت مستطاب عالی جوان و تحصیلکرده هستید باید بگذارید که قانون در این مملکت اجرا شود ما خفه شدیم از دست مالکین بزرگ گیلان. زارعین گیلان همه ساله املاکشان و خرده مالکین دارد از بین میرود آمدم خدمت جنابعالی متأسفانه توجهی نفرمودید حالا هم استدعا دارم که تلگراف بفرمایید به بنگاه آبیاری که قانون باید اجرا شود ولو مجریاش شمر باشد این استدعا را از جنابعالی دارم و تقاضا دارم با نظر باز لطف بفرمایید اخمهایتان را تو هم نکشید الان اگر لطف بفرمایید اگر یک حاکم دلسوز اگر یک فرماندار دلسوز اگر یک کسی که دلسوز به حال مردم آنجا باشد ۵ میلیون تومان الان برای گیلان پول تهیه میشود بانک ملی رشت که تجارت گیلان را میچرخاند چقدر دارد (کریمی - از اسرار است) اسرار است ولی قطعاً این مبلغ ندارد در ظرف چند سال میشود سی میلیون تومان میتوانید با این سی میلیون تومان راهها را بسازید میتوانید بهداری درست کنید میتوانید سدهای کوچکی که در گیلان مستعد برای این کار هست بسازید و در ظرف ۵ سال سطح کشت گیلان به ده برابر نمیخواهیم اغراق بگویم که ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ میشود ولی ده برابر میشود یعنی شما میتوانید اگر امسال که سال بهبود محصول است سال بهبود محصول گیلان است و گیلان ۲۵۰ هزار تن محصول برنج دارد میتوانید شما ده برابر برنج بگیرید چرا رعیت وضعش پریشان است برای این که سطح تولید رعیت کم است من نمیدانم سایر نقاط ایران چطور است ولی برای شما گیلان را مثل میزنم الان در گیلان که یک مرد و یک زن و یک دختر و یک پسر باشند نمیتوانند بیش از دو جریب که با وسایل عهد دقیانوس میکارند بکارند محصول آن در نقاط مختلف فرق میکند بهترین نقطهاش در سفیدرود است به اصطلاح ما میدهد ۶۰ قوطی از این ۶۰ قوطی باید دو تا ۲۴ قوطی بدهد به ارباب بنده حساب کردهام که در سفیدرود برای یک رعیت بیش از دو هزار تومان نمیماند البته از نقطه سفیدرود که محتاج به کود نیست و آبش فراوان است ولی در فومن این طور نیست در گیلان شرقی این جور نیست در طالش این طور نیست این با این درآمد چه کار بکند در یک سال هم باید بخورد هم باید بپوشد هم دکتر برود و اگر مریض شد خودش را مداوا کند بنابراین باید سطح کشت رعیت را زیاد کنید (نبوی - مال ما که ۵۰۰ تومان هم ندارند) پس معلوم میشود رعیت ما در مقابل رعیت شما شاه است با دو هزار تومان که نتواند با ۵۰۰ تومان و ۳۰۰ تومان که هیچ نمیتواند خوب بنابراین یک فکری بکنید اگر تقسیم اراضی آمد قیافهها را تو هم نکشید خوب این میشود آن عوارض جناب آقای وزیر دارایی لازم هم نیست عوارض جدید بگیرید که دوباره رعیت برنجاش گندماش جواش را که از احمدآباد خودمان حرکت میدهد میبرد به دماوند عوارض بهش تعلق بگیرد رعیت نمیتواند با این عوارض یک زندگی مرفه داشته باشد این کار را که عرض کردم بکنید به شرط این که بخور بخور نباشد (یکی از نمایندگان - این کار خیلی مشکل است بخور بخور نباشد خیلی مشکلتر است) نه خیلی آسان است استدعا میکنم که آن عوارض را لطف بفرمایید صدی بیست از محصول ارباب و رعیت گرفته شود (چند نفر از نمایندگان - از رعیت چرا؟) البته ۵ درصد از رعیت اجازه بفرمایید چون این یک بانکی است یک شرکت تعاونی خواهد شد بگذارید او هم شریک باشد مهمترین چیزی که رعیت را اذیت میکند این رباخوارها هستند این سفتهبازها هستند که زندگی یک رعیت را که در آفتاب و سرما و گرما زندگی میکند با ثمن بخس از دستش میگیرند اینها را سلفچی میگویند اینها بدتر از مالکین هستند آن دورهگردها و من نمیدانم جناب آقای لطفی یک لطفی بفرمایید ثبت اسناد چطور شد پولی به دست آنها میدهد جنس به رعیت میدهد بعد سر حاصل پول میگیرد چرا سند جنسی نمینویسد یکی از بدبختیها این است جناب آقای لطفی استدعا میکنم این بخشنامه لعنتی را لغو کنید آقا الان که رعیت احتیاج دارد به گندم یا برنج یا جو و ندارد و میداند که تخم جو و گندم گران است میآید آنجا و به رعیت بدبخت خرواری ۲۵۰ تومان میفروشد خوب رعیت میخواهد ۵ خروار گندم بکارد و دو خروار هم برای قوت خودش میخواهد آن وقت سر حاصل گندم خرواری صد و پنجاه تومان است باید صد تومان به سلفچی باج بدهد بیجهت و هیچ گونه زحمتی نمیکشد این سلفچیها بدبختیهای عظیمی فراهم کردهاند این رعیتهای بیچاره را نجات بدهید شما را به خدا این بخش نام لعنتی را لغو کنید که اگر رعیت جنس خواست بهش بدهند و همان جنس بگیرند چرا بدهد ۱۵۰ تومان و سر حاصل بفروشد صد تومان این را یک فکری بکنید یک مقدار از محصول این رعیت که مقدار زیادی است به این ترتیب از دستش میرود اگر این بانک را در مرکز هر دهستان تشکیل دادید چه میشود؟ رعیت سر حاصل حاصلش را میفروشد به این بانک و تمام احتیاجاتش را به قیمت بازار از آنجا میخرد برای این که بیش از صدی چهار یا صدی شش بانکها نفع نمیبرند حالا فرض کنید نفت میخواهد در شهرهای ما که برق نیست چه برسد به دهات صابون میخواهد چیت میخواهد مایحتاج زندگی میخواهد از این شرکت میخرد و تمام محصولاتش را تخم مرغ جار و مرغ، جوجه، جو،گندم، لوبیا، عدس، ماش را از این چیزها هر چه دارد و محصولات دیگرش را میفروشد و در این کار هم رعیت شرکت کرده است هم جنسش را خوب فروخته است و هم اگر در ظرف سال احتیاج به پول داشته باشد با شرکتی که در این بانکها دارند با صندوقهایی که سازمان برنامه به اسم صندوق تعاون روستایی دارد یا همان صدی شش قرض میگیرد و بعد هم قرض را میدهد دیگر با صدی صد قرض نمیگیرد و با این ترتیب این بیعدالتیهاکه آقای مهندس زیرکزاده اسم ظلم رویش گذاشتند از بین میرود من فراموش کردم که یک چیزی عرض کنم آن موضوع اراضی مستحدثه است به قدری مالکین ما من نمیدانم شاید سایر مالکین هم این طور باشند به قدری ظلم و اجحاف میکنند که حدی خدای هم برایش قائل نشده است اراضی مستحدثه نیمی از ارضی که از آب درمیآید در گیلان ما گرفتار این هستیم برای این که بحر خزر مدتی است پایین میرود و از عمق بحر خزر کاسته شده است در نتیجه سواحل بسیار زیادی در مصب رودخانهها و در اطراف مرداب بندر پهلوی پیدا شده است حالا من روشن میکنم مطلب را جناب آقای لطفی فرض بفرمایید که اینجا ساحل مرداب بود در دهسال پیش، از دهسال پیش به این طرف فرسخها آب پایین نشسته و زمین پیدا شده و اراضی پیدا شده و این آقای مالک رفته ثبت داده تا کجا تا مرداب نقشه هم دارد ملکش موجود، حالا فرسنگها زمین پیدا شده اگر رعیتی بخواهد برود آنجا بکارد مانع است هر چه هم بگویی قانون دارد اراضی مستحدثه مال کسی است که برود آباد کند بگذارد چهار تا رعیت که رعیت خودت هم هستند بروند آنجا را آباد کنند یک خورده هم انصاف داشته باشید فایده ندارد حالا ما این گرفتاری را پیدا کردهایم از دهستانهای اطراف بندر پهلوی دهی هست به نام شیلی سرو سیاه، خامه سر و یک قریهای هم هست به نام آبکنار. آبکنار مرکز تودهایها است خوب تودهایها آنجا میان رعیت تبلیغات کردهاند از قدیم هم بود البته آن دو تا قریه تودهای نیستند در آبکنار یک کمی هستند و امیدوارم در نتیجه این تحول خود آنها به خودی خود پشیمان و نادم بشوند آنجا که این کار را کردند آن دو تا قریهای که اسم بردم و رعیتشان هم تودهای نیستند رعایای خوبی هستند اینها هم برداشتهاند و اراضی را تقسیم کردهاند گفتند این که امتداد ملت است بگذارید چهار سال پنج سال هم اینها بکارند آخر تو که این همه ملک داری و تا آنجا ثبت دادی آخر بیانصاف تو که نقشه داری هیچ توجه نمیکنند این مالکیت نمیدانم چه زهرماری شده در این مملکت خیلی معذرت میخواهم (خنده نمایندگان) در گیلان اگر رعیت (مهندس غروی - در گیلان هر کس مشغول کار خودش است) طرف ما این جور نیست شاید طرف ایشان این جور باشد آقا گیلان شرقی هستند من بندر پهلوی هستم نزدیکم پایینترم آقا در گیلان شرقی هستند ولی آن قدر میدانم که باید تقسیم شود باید رعایا صاحب زمین شوند که از این مملکت دفاع کنند (احسنت) آقا خلاف قانون اسلام هم نمیگویم برای این که آقای دکتر مصدق هم گفتند که این را به معرض بیع و شرعی بگذاریم همین طور هم باید باشد ولی اگر این مالکین زکوت میدادند وضعیت این جور نمیشد حتی یک عده که ارث بهشان رسیده است از راه وراثت پیدا کردهاند هی دستش را میکند توی جیبش و پز میفروشد به من و امثال من بدبخت که با زحمت شخص خودم در این مملکت زندگی میکنم تو اگر پدرت نمرده بود از کجا میآوردی؟ (خنده نمایندگان) اگر مردی خودت برو کار کن با کد یمین و عرق جبین در بیاور (شمس قناتآبادی - قوام هم از آنها است) بلی آن هم از آنهاست من یک کسی نیستم که اشرافزاده باشم من فقط در نتیجه فعالیت خودم آمدم بالا پدرم مالک نیست خان نیست اشرافی نیست پدر من یک روحانی بود آن آقا (اشاره به حاج سیدجوادی) خوب میشناسد یک روحانی مبارز که همیشه با روسهای عهد دقیانوس مبارزه کرده است همیشه در تبعید بود شما مطمئن باشید من هم نمونه آن پدرم در پنج سال گذشته موقعی که ارتش نیرومند سرخ در شمال بود من با آنها مبارزه کردهام نطقهای مرا در دوره ۱۵ بخوانید و ببینید (کریمی - با انگلیسها هم مبارزه کنید) با انگلیسها هم مبارزه کردم اول کسی که همیشه امضا میکرد لغو قراردادها را من بودم اول کسی که لغو قرارداد ۱۹۳۳ را امضا میکرد معتمددماوندی بود و یکی از اسرار این که در دوره ۱۶ وکیل نشدم این بود این را بدانید که انگلیسها از دولت ساعد خواستند که ده دوازده نفر کسانی که دائما در اینجا میخواستند قرارداد لغو شود وکیلشان نکردند (مهندس حسیبی - لغو قرارداد هنوز هم غلط است قراردادی نبوده که لغو شود) حالا دوره هفدهم است شما برگردید به دوره ۱۵ آن موقع نطقها روی لغو قرارداد بود (گنجه - از تاریخ صحبت میکنند) دوره ۱۵ را عرض کردم وای به حال ما که چوب سه سر طلا شدیم یکی هم موضوع اصلاح دادگستری دو کلمه از خودمان صحبت کنیم بنده عضو عدلیه هستم و افتخار میکنم که کاریرم در دادگستری بوده ولی بدانید که در این دادگستری خدای من شاهد است قضاتی هستند که هنوز بچههایشان پابرهنه راه میروند آن قدر در این مملکت حمله میکنند به عدلیه اگر از عدلیه مردم ناراضی هستند یک مشت مردم ظالم و جابری هستند که میخواهند اراضی مردم را ضبط کنند غصب کنند آنها ناراضی هستند یک روز در مجلس سنا یک آدم محترمی بر علیه عدلیه نطق کرد و من رفتم تفحص کردم معلوم شد که چون بر علیهش حکم داده شده در صورتی که حق هم نداشته ناراضی شده (حاج سیدجوادی - به این جوش و خروش هم نیست) نخیر به این جوش و خروش است این آقای وزیر دادگستری اولین سنگ بنای عدلیه ایران است ایشان تمام نقاط و حوزههای قضایی این مملکت را وجب به وجب رفتهاند (شمس قناتآبادی - خود آن آقا هم اطلاع دارند که در عدلیه ضعیفکشی شده است) من این را نگفتم گفتم از ادارات دیگر از دستگاههای دیگر بهتر است آقا تو شکم قاضی را سیر کن قاضی که پسرش پابرهنه است میآید مدرسه این نمیتواند بیاید پشت میز مقام شامخ قضا حکم صحیح بدهد (مهندس حسیبی - اتفاقاً آنها حکم صحیح میدهند) میدهند ولی اگر پیدا بشود آن هم معلول احتیاجات است اگر پیدا بشود در میان جامعه قضات شاید در میان صد تا دو نفر پیدا شود آن هم معلول احتیاجات است باید اول شکمشان را سیر کنند و بعد دست به ترکیب عدلیه بزنند و استدعای من این است حضرت مستطابعالی هم اگر خاطرتان باشد در زمان حکومت رزمآرا به وضعی گرفتار شدید یک عده از آقایان قضات جوان ایستادند بنده هم در رأس آنها ایستادم اعلامیه هم صادر کردیم چون برای این که بدون مجوز قانونی قضات برکنار کرده بود جنابعالی هم اگر شناسایی به حال قضات دارید بدون محاکمه و بدون مجوز قانونی باین کار دست نزنید هر قاضی که ناپاک است محکمه دارد قانون دارد محاکمهاش بکنید محکمه انتظامی هست بدهید دست آقای عبده که فلک از دستش نمیتواند بگریزد بعد هم به خدمتش خاتمه بدهید بعد سلب صلاحیت قضایی از او بکنید نه این که از ترکیبش بدتان میآید یا فلان بازرس از فلان قاضی شکایت کرده است او را خارج کنید بگذارید پروندهها را به جریان هر طور که محکمه حکم داد عمل کنید یک چیز دیگر میخواهم حضورتان عرض کنم آن موضوع بازرسی کل کشور است این مملکت احتیاج به بازرس دارد شما پول میخواهید بگیرید به جای مالیات از مأمورین دولتی که در ظرف همین بیست سال گرفتند و چاپیدند و خوردند و میلیونر شدند از آنها بگیرید (قناتآبادی - روی همین اصل بود که قوام میخواست بیاید) یک روز ما رفتیم به سازمان برنامه تحقیقاتی شد مقدار زیادی پروندههای مختلف که مسلماً مقادیر هنگفتی از اموال دولت حیف و میل شده بود آنجا تشکیل شد یک دولتی آمد و یک دولتی رفت تمام پروندههایی که آنجا بود بسته شد و گذاشته شد در بایگانی بروید ببینید این پروندهها را بخوانید و ببینید چه حقایقی است چه اشخاصی رفتهاند آنجا چه چیزها گرفتهاند و چقدر اموال ملت حیف و میل شده است در اداراتی که ابواب جمعی دارند اینها را بروید ببینید و مبالغ هنگفتی به دست بیاورید یک چیزی هم میخواستم عرض کنم این محاکم اختصاصی را از بین ببرید محاکم اختصاصی برای قضای این مملکت بدترین چیزها است دلیل ندارد دیوان کیفر باشد دیوان محاکمات دارایی هم باشد آقا من یک چیزی به شما عرض میکنم الان ۱۳ سال است اهل یک قریهای که عرض کردم آبکنار با دولت دعوی دارند سر همین اراضی خود دیوان دارایی حکم داده هنوز مواد حکم را نمیدهند به ثبت اسناد که مردم بتوانند سند مالکیتشان را بگیرند گاهی پروندهها پیدا نمیشود گاهی چیز دیگری است این چه وضعی است چقدر باید دوندگی کرد گاهی باید یک کسی برود پروندهاش را پیدا کنند حکمش چنین شده چنان شده بعد باید ابلاغ بشود دوباره ابلاغ نشده این است که مردم یک قدری نگرانی دارند یکی هم وضع پروسدورهای عدلیه است محاکم خیلی طولانی میشود بعضی قوانین خیلی گیجکننده است که حتی قضات را گیج میکند وضع محاکمات را باید ساده کرد باید وقت محاکم را کوتاه کرد حتیالامکان محاکمات را اختصاری کرد که ارباب رجوع که رفتند آنجا دچار یک وقت ششماهه نشوند بعد وکیل دادگستری بعد از شش ماه بیاید یک چیزی بنویسد که من مریضم برود شش ماه دیگر و وقتی این بدبخت به تمیز برسد که شاید اولادش شاید نوه دارد بنده هم قاضی هستم این مطالب هم هست نگرانی از دادگستری و جریان محاکمات یکیاش طول محاکمه است دستگاههای اختصاصی باید از بین برود چرا یک کسی را که به جرم سرقت مسلحانه گرفتهاند باید آنجا محاکمه بشود چه بسیار برای اشخاصی که در گوشه و کنار زوایای مملکت پرونده ساختهاند و پروندهشان میرود آنجا و هیچ کس نمیتواند آنجا برود. هیچ کس نمیتواند برود دفاع بکند و یا وکیل نظامی بگیرد، آقا نظامی باید کارهای نظامی داشته باشد نظامی را چه به این که بیاید قانون تفسیر کند و محاکمه کند؟ اگر این طور باشد پس تکلیف بنده که وکیل عدلیه هستم چه میشود؟ (جلالی - جوازجو بگیرید) در معیشت بنده که تخته میشود گاو راندن که بلد نیستم (حاج سیدجوادی - تخته نمیشود آقا) قانون اصلاح مطبوعات را هم انتظار داریم که به زودی بیاید خیلی معذرت میخواهم از آقایان روزنامهنگاران یک عدهای هستند که فحش خواهر مادر میدهند اگر یک روزی این قانون مطبوعات مطرح شد من میآورم اینجا که بخوانید و ببینید میخواهید اسامی این روزنامهها را ببرم شاید خودتان هم میدانید این ادب و امثال آن فحش میدهند به جامعه این روزنامه میرود در منزل بنده برادرم، خواهرم، پسرم، پسر شما پسر او، پسر مردم خواهر مردم دختر مردم مردم اینها را میخوانند اینها را میبینند این چه رسوایی است؟ وقتی اینجا میبینند که علناً چیزهایی نوشته است که هر آدم با شرمی شرم دارد که آنها را تکرار کند. حیا باید بماند آقا آبرو باید بماند در این مملکت، این قانون باید اصلاح شود خودشان هم بدشان نمیآید عناصری هستند که باید تصفیه بشود خود من هم افتخار دارم که روزنامهنویس بودم همین روزنامه بود که من را به اینجا رسانیده بنده هم روزنامهای داشتم به اسم گیله مرد در گیلان. در بحبوحه آن وقتی که ارتش قرمز ایستاده بود و حاکمیت ایران در دست او بود آنجا ایستادیم و مبارزه کردیم با آنها و بعد هم مرا گرفتند و نزدیک بود خود مرا بکشند ولی خدا نخواست و بعد هم تبعید کردند ولی عدهای هستند که میخواهند از روزنامه ارتزاق بکنند و با فحاشی خودشان را اداره بکنند درآمدشان از این راه است روزنامه یکی از ارکان مشروطیت است و باید مثل مشروطیت وزین باشد باید مثل مشروطیت و ارکان دیگرش آبرومند باشد روزنامه آبروی مملکت است وقتی خارج میبرند میخوانند باید بدانند که ما در یک محیط با آبرو، با حقیقت با عفت زندگی میکنیم امور فرهنگی که چه عرض کنم! آیا آقای وزیر فرهنگ میتوانند اصلاح بکنند؟ نمیدانم این عناصری را که حتی در سر کلاس هم دست برنمیدارند از اجرای سیاستهای شومشان اینها را دستشان را کوتاه میکنند یا نه؟ (وزیر فرهنگ - انشاءالله) وسایل بهداشت را هم که چه عرض کنم حالا خوشبختانه یکی از رفقای ما یک طرحی تهیه کرده است اگر خاطر آقایان باشد و آن این است که میخواهند استدعا کنند که بودجه بهداشت هر شهرستانی را به خود او بدهند این طرح تهیه شده است و انشاءالله تصویب میشود که هر جایی به تناسب جمعیتش یک پولی داشته باشد (یک نفر از نمایندگان - همین الان این طرح را تقدیم کنید) بسیار خوب این طرح امضاکننده اولش جناب آقای دکتر فاخر است و بنده تقدیم میکنم ملاحظه بفرمایید که کارد به استخوان رسیده است. یک بیمارستانی داریم از عطیه ملوکانه از پول اعلیحضرت همایونی ساخته شده و حالا میخواهیم او را انستالهاش کنیم ولی هر کاری کردیم هنوز به جایی نرسیده است چهار تا شیشه دوا که خواستیم در وزارت بهداری نداشتند حالا خیلی لطف بفرمایید مال ما را به ما بدهید وقتی که یک شهرداری برای یک بیمارستان سیصد هزار تومان خرج میکند دولت هم باید دویست هزار تومان خرج کند که این درست بشود این طرح نوشته شده و امیدواریم آقای دکتر فرمانفرمایان یک لطفی بفرمایند که بودجه هر شهرستان را بدهند به خود آن شهرستان و مستقلاً بدهند تا مردم بدانند چقدر پول دارند تا مازادش را یا کمبودش را خود مردم بگذارند و درست بکنند تا بیمارستانها و بهداری شهرستانها اداره بشود یک جاهایی است که هیچ دکتر ندارد در و تمام دکترها ریختهاند در این تهران در شهرستانها هیچ دکتر نیست آخر این که وضع نیست (کریمی - بودجه بهداری را روی هم حساب کنید یعنی وزارت راه یک بهداری دارد وزارت راه این بودجهها را همه را روی هم بگذارند) یک قسمت دیگر هم که میخواهم عرض کنم این اصل چهارم ترومن است این اصل چهارم ترومن که تا حالا کاری برای ما صورت نداده است و آنجا هم نمیدانم چه خبر است یک عدهای دور و بر آنها جمع شدهاند اینها اگر تبلیغ میکنند ما به آنها احتیاج نداریم و نمیخواهیم بروند آن چاههایی را که برای رعایا میکنند هر کدام در ماه هزار تومان خرج دارد یک رعیت خانه که نمیدانم چهار تا پنج تا خرده مالک نشسته است این اگر بتواند میرود قنات خودش را آباد میکند این چطور میتواند ماهی هزار تومان پانصد تومان پول بنزین و مکانیک و اینها را بدهد این همه آب در کرج است میروند در آنجا چاه آب میزنند برای چه؟ چرا در آنجایی که چاه آب لازم است نمیروند چاه بزنند اگر میخواهند با برنامه دولت کار بکنند قبولشان داریم و باید تحت کنترلشان بگیرید و ببینید کجاها احتیاجاتش بیشتر است بگویید همان جا خرج بکنند موضوع بحرین را هم میخواستم عرض بکنم که بنده از جمله اشخاصی هستم که در دوره ۱۵ برای بحرین خیلی فعالیت کردم اینجا و بیشتر طرحهایی که برای بحرین داده میشد به امضای بنده بود از همه مهمتر چیزی که در بحرین هست داستان نفتش است مطابق قانون ملی شدن صنعت نفت که از مجلس گذشته است در سراسر کشور نفتش متعلق به ملت ایران است این نفت که از بحرین میرود برای کمپانیهای آمریکایی ملکیتاش مال ایران است و باید شما بروید در دادگاههای بینالمللی تعقیب کنید که نبرند (سیدجوادی - الحمدالله قوام رفت و منظور شما تأمین شد) ولی جناب آقای سیدجوادی شما را به خدا جدتان حسین ابن علی کشته شد علی ابن ابیطالب به خودش این همه زجر داد (سیدجوادی - روضه خواندن کار من است کار مرا خواهش میکنم از دستم نگیرید) (خنده نمایندگان) علی ابن ابیطالب میفرمود که من نمیتوانم سر به زمین بگذارم و در اقلیمی که در آن حکومت میکنم یک نفر گرسنه باشد ما باید همه از او پیروی کنیم من که چیز زایدی عرض نکردم که شما نسبت به من کملطفی میکنید من هم پیرو همان مولای متقیانم که این را فرمود و مطالب دیگری هم فرمود که البته شما بهتر میدانید و به موقع خودش انشاءالله تشریف خواهید آورد و خواهید فرمود یک مسئله دیگر هم قسمت شیلات است شیلات در دو ماه دیگر یعنی الان تا اول مهر که عبارت است دو ماه و چیزی کم باشد مدت قرارداد با شیلات مقتضی میشود همین طور که دست جابرانه سیاستهای استعماری انگلستان و حکومت جابر انگلستان از جنوب ایران و از سراسر ایران کوتاه شد باید این دست خانمانسوز شورویها از سر شمالیهای ایران برداشته بشود ما دیگر بیش از این تحمل نداریم که ببینیم در این لانههای زنبور چه چیزهایی میگذرد (احسنت) بر علیه استقلال مملکت چه عواملی مشغول چه کارهایی هستند بیش از این نمیخواهم بگویم که چه میشود. من میدانم که در بندر پهلوی که بزرگترین مرکز شیلات است در آنجا با ایرانیانی که فقط و فقط دلشان به ایران عزیز بسته است چطور با اینها معامله میکنند چطور اینها را بیرون میکنند چطور با حقوق کم و بسیار نازل از انرژی اینها استفاده میکنند البته مقدار محصولش شاید زیادی نباشد اما در آن قانون لعنتی یک حق تقدمی برای آنها قائل شدهاند ما حرفی نداریم اقتصاد سراسر شمال ایران یک قسمتاش شیلات است زیرا قسمت اعظم ساکنین شمال از آستارا تا خلیج حسینعلی اینها اغلب صیادند و از شیلات امرار معاش میکنند اینها را باید یک فکری بفرمایید. اولاً باید مواظب باشید که اینها به عللی قسمتها را میبرند چون یک قسمت از کشتیهایی دارند که با او بار میبرند. مال التجاره خودشان را همین مختصر اثاث را میبرند برای باکو، یک بارکاسهایی دارند کشتیهای کوچکی دارند که با آن صیادی میکنند. البته خیلی کم است اگر اینها میخواستند بکنند تشکیلات را وسیع میکردند ما الان یک صید انتظاری میکنیم یعنی منتظریم در کنار دریا که خداوند علی اعلی یک تفضلی بفرمایند کولاکی بشود صید بیاید و بگیریم. اما این دستگاه اگر درش یک قدرت ایرانی اعمال میشد اگر یک عده ایرانی آنجا میماندند که برای خاطر دو هزار تومان زیر بار روسها نمیرفتند و میخواستند که قرارداد به قول فرنگیها مو تا مو اجرا بشود آن وقت باید ما میرفتیم دنبال صید که صید را بگیریم. حالا یک قسمت از این چیزها را نبرند حاجی حاجی مکه. حالا اینها یک قراردادی با ما دارند که طبق آن قرارداد با ما یک شرکتی دارند باید اموال تنصیف بشود. اینها وقت میخواهند. اول مهر هم اول فصل صیادی است یعنی اولین روزی است که گروه بیشماری از صیادان ساحل بحر خزر باید بروند در دریا و صید کنند. اگر شما به انتظار آن روز بنشینید امر اقتصادی قسمتی از ساکنین کنار بحر خزر مختل میشود الان باید فکر آنها را بکنید این صیادی یک آییننامههایی دارد یک مقرراتی دارد که اجرایش با اداره بندر است الان آقای رئیس بندر یک کسی هست، آقای شاهین که تحت تعقیب دیوان کیفر است که من هر چه زور زدم که این را از آنجا بردارند نشد میخواهید با بنده تشریف بیاورید برویم به دیوان کیفر پرونده این شخص را در اختیار شما بگذارم بخوانید و ببینید این چه کار کرده است با صیادها. ما پنج هزار نفر صیاد در بندر پهلوی داریم. برای این که مردم بیکارند سابقاً صیادی در میان ما ننگ بود. برای این که با آب بازی کردن کار آسانی نیست آن هم در زمستان امروز سلمانی دکانش را میبندد میرود بقال دکانش را میبندد میرود برای این که کار نیست. وضعیت خراب است معیشت لنگ است عمل صیادی هم یک عمل سهلی است میروند برای صیادی اینها جمع و جور میخواهد، یک آییننامه میخواهد مجریان خوب میخواهد. تکلیفشان با شرکت شیلات باید معلوم شود من نمیگویم نفروشید چون در قانون حق تقدم با آنها است. چون مقدار محصول ما خیلی زیاد است و بازارهای داخلی هم کفاف آنها را نمیکند آنها باید بخرند اما به صورت خیلی آبرومند. بگذارید آنها هم بخرند، ما حاضریم بفروشیم و آنجا یک بازاری باشد و مردم هم بتوانند این گروه صیادها بروند صید بکنند که معیشتشان مختل نماند ولی اگر نشود وضع اقتصادی دو استان بزرگ شمال ایران که همواره مورد توجه آنهایی است که شما میدانید مختل میشود، یعنی یک گروه بسیار زیادی برگروه بسیار زیاد ناراضیها اضافه میشوند. امیدوارم که بتوانید برای مردم این مملکت در سایه فعالیت آقایان جوانها یک کاری انجام بشود این بود عرایض مختصری که بنده داشتم و مطالبی هم آقایان نوشتهاند که دیگر جای خواندنش نیست.
محمدحسین قشقایی - طلاها را هم بفرمایید.
معتمددماوندی - آن را دیگر خودتان بگویید.
نائب رئیس - عرض کنم پیشنهادهای متعددی هست پیشنهاد از آقایان نبوی - بهادری - ملکمدنی - دکتر ملکی - اخگر و کهبد رسیده و همه دایر بر این است که اگر مجلس شورای ملی موافقت بفرمایند پس از نطق یک موافق و یک مخالف در همین لحظه رأی به کفایت مذاکرات گرفته شود (صحیح است) اگر آقایان موافقت دارند پیشنهاد اول قرائت بشود.
(پیشنهاد آقای نبوی توسط آقای حمیدیه به شرح زیر قرائت شد)
ریاست محترم مجلس شورای ملی راجع به برنامه دولت بعد از نطق دو نفر استدعا دارم رأی به کفایت مذاکرات گرفته شود.
نائب رئیس - رأی میگیریم به کفایت مذاکرات درباره برنامه دولت آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
آقای کاظمی - فرمایشی دارید بفرمایید.
وزیر دارایی - بنده و همکارانم با کمال دقت فرمایشات دو نفر از نمایندگان محترم را گوش دادیم و رئوس مسائل را یادداشت کردیم. بر طبق میل و آرزوی ملت و نظر آقایان نمایندگان کارهایی که وظیفهمان هست انجام میدهیم. اگر اجازه بفرمایید در دو سه موضوع میخواستم یک توضیحات مختصری عرض بکنم چون وقت دیر است و آقایان هم خسته شدهاند به تفصیل نمیپردازم آقای مهندس زیرکزاده اشارهای راجع به سیاست خارجی مملکت فرمودند. این عین آن چیزی است که خود دولت در نظر دارد و خود بنده که افتخار اداره وزارت خارجه را در مدت ۱۴ ماه داشتم همیشه همین نظر را اجرا کردم (صحیح است) و امروز هم میخواهم عرض بکنم که این دولت و کسی که متصدی کار وزارت خارجه خواهد بود این روش را تعقیب میکند و خیلی خوشوقتم که عرض بکنم که آن سیاست خارجی که چندین سال در اینجا بود حالا تبدیل شده است به یک سیاست خارجی واقعی و حقیقی که تطبیق میکند با آمال و آرزوی ملت ایران، راجع به ارتش که فرمودند بنده یادداشت کردهام و این را خواستم عرض بکنم که ارتش هم مال مملکت ماست، اینها هم از ما هستند افسران ارتش از بهترین جوانان این مملکت هستند (یک نفر از نمایندگان - جز معدودی) اگر نواقصی هم هست رفع میشود و مخصوصاً آقای نخستوزیر خودشان وزارت دفاع ملی را به عهده گرفتهاند و مخصوصاً صاحب منصب عالیقدری که کمک میکند به ایشان (مکی - عالیقدر نفرمایید دویست نفر کرمانشاهی را در کرج زخمی کردهاند) البته این نقایص رفع خواهد شد. راجع به بهرهبرداری از منابع نفت کشور یکی از آقایان اشاره فرمودند. نمیدانم آقای مهندس زیرکزاده بودند یا آقای معتمد بودند میخواستم عرض بکنم که این قسمت اسباب افتخار جناب آقای دکتر مصدق و همکاران ایشان است که آن برنامه سابقشان در این قسمت کاملاً اجرا شد آقایان به خاطر دارند که در برنامه ایشان در سابق دو قسمت بود، اجرای قانون خلع ید و اجرای قانون ۹ ماده و در اینجا تلویحاً با ذکر این جمله که در برنامه گفته شده شاید منظور این بوده است که آن مأموریتی که به دولت داده شده بود انجام گرفت و منظور ملت ایران حاصل شد حالا آنچه که مانده است بهرهبرداری از منابع نفت کشور است در چندین نقطه نفت است راجع به نفت مطالعاتی شده است چه در قسمت نفت جنوب و چه در قسمت نفتی که در قم به دست آمده و چه در قسمت بلوچستان و سایر نقاط مملکت مطالعاتی شده و البته اقدامات لازم را دولت تعقیب خواهد کرد تا به نتیجه مطلوب برسد. اشارهایی فرمودند به نیروی دریایی در خلیجفارس و بحر عمان البته در اینجا باید عرض بکنم که همیشه دولت ایران میبایستی این کار را کرده باشد و همیشه میبایست نفوذ و تسلط خودش را در خلیج فارس و بحر عمان مستقر کرده باشد ولی در گذشته غفلت شده است و امید است که در هر حال این غفلت جبران بشود و آن طور که وظیفه ماست عمل بشود. راجع به شورای محلی دهات که آقای معتمددماوندی اشاره فرمودند بنده خواستم عرض کنم که این جمله آخری که اینجا گفته شده است به وسیله وضع عوارض، حالا فکر میکنم که شاید بهتر بود که یک کلمه دیگری گذاشته شود برای این که مقصود این نبود که این عوارض وضع بشود معنای اصطلاحی که امروز در مملکت ما معمول است. منظور دولت این است که این طور تشخیص داده شده است که وضع دهات ما و قسمتهای کوچک و اساس بدبختی و اساس بیترتیبی مملکت ما این است که دهات ایران خوب نیست و کشاورزان که هشتاد درصد اهالی این مملکت را تشکیل میدهند وسائل زندگی بهداشت و فرهنگ ندارند (صحیح است) و تهیه دیده شده است که در هر دهی در هر جایی به اصطلاح فرنگیها در هر کمونی یک مقرراتی انجام بشود که آن شورا کار آنجا را مرتب کند و پولها زیرنظر آن شورا صرف بشود برای آبادی آنجا و بهداشت و فرهنگ آنجا. این کلمه عوارض را بنده خیال میکنم که بهتر بود یک کلمه دیگری به جایش گفته میشد. منظور این بود که بنده گفتم. برای پرداخت طلب کشاورزان از دخانیات بنده در همین دو روزه اقدام کردهام و باز هم تعقیب میکنم امیدوارم آن چیزی که طلب مسلم آنها است اگر یک مرتبه هم ممکن نشود به تدریج به آنها داده شود در مورد دادگستری که فرمودند خواستم به عرض آقایان برسانم که در دادگستری، قضات بسیار پاکدامن بسیار عفیف هستند که واقعاً اسباب افتخار مملکت ما و اسباب افتخار قوه قضاییه هستند البته قوانین دادگستری اصلاحاتی لازم دارد که آن اصلاحات باید به عمل بیاید و مثل همه جای دنیا که یک نواقصی وجود دارد باید رفع بشود، این نواقص رفع خواهد شد و چیز بزرگی نیست که اسباب نگرانی بشود اینجا اشاره فرمودند به موضوع شیلات اشاره فرمودند به موضوع بحرین و اشاره فرمودند به موضوع طلاها میخواستم عرض کنم که این حکومت که منتخب خود آقایان هست و مورد پشتیبانی خود آقایان هست ذرهایی از وظایف خودش غفلت نکرده و نمیکند و در موضوع شیلات وظیفه خودش را انجام خواهد داد هم در موضوع بحرین وظیفه خودش را انجام داده و بعد هم انجام خواهد داد و هم در موضوع طلاها اقدامات خودش را تعقیب کرده و بعد هم تعقیب خواهد کرد آقایان اعتماد خودشان را به این حکومت ابراز بفرمایند و پشتیبانی خودشان را ادامه بدهند دولت هم وظایف خودش را انجام خواهد داد.
نائب رئیس - البته آقایان توجه دارند که در برنامه دولت رأی با نام است موافقین رأی سفید و مخالفین رأی کبود باید بدهند حالا رأی میگیریم به برنامه دولت و در موقعی که رأی به کفایت مذاکرات گرفته شد ۶۹ نفر حضار بودند شروع میکنیم به اخذ آرا
(اسامی آقایان نمایندگان به وسیله آقای ناظرزاده (منشی) به ترتیب ذیل اعلام و اخذ رأی در محل نطق به عمل آمد)
آقایان: زیرکزاده - مکی - مهندس حسیبی - پارسا - دکتر شایگان - مدرس - دکتر ملکی - انگجی - میلانی - بهادری - محمدحسین قشقایی - ناصر ذوالفقاری - دکتر مصباحزاده - دکتر معظمی - دکتر کیان - محمد ذوالفقاری - افشار - گنجه - امامیاهری - عبدالرحمن - فرامرزی - عامری - مجتهدی - موسوی - خسرو قشقایی - کهبد - کریمی - قناتآبادی - دادور - دکتر بقایی - مشار - حاج سیدجوادی - جلالی - دکتر فلسفی - اخگر - احمد - فرامرزی - نجفی - نبوی - جلیلی - خلخالی - وکیلپور - شبستری - اقبال - مصدقی - ملکمدنی - پورسرتیپ - ذکایی - حائریزاده - زهری - شاپوری - مجدزاده - هدی - افشارصادقی - شادلو - شوکتی - منصف - غروی - شهیدی - ریگی - دکتر فقیهیشیرازی - شهاب خسروانی - اورنگ - امیرافشاری - نریمان - معتمددماوندی - دکتر فاخر - حمیدیه - ناظرزاده - مهندس رضوی.
(پس از شماره آرا ۶۸ ورقه سفید موافق شمرده شد)
نائب رئیس - برنامه دولت با ۶۸ رأی موافق از شصت و نه نفر عده حاضر تصویب شد..
اسامی موافقین آقایان: مهندس حسیبی - انگجی - میلانی - امامیاهری - عامری - شادلو - افشار - اقبال - وکیلپور - شوکتی - پورسرتیپ - دکتر فقیهیشیرازی - دکتر ملکی - شبستری - مهندس غروی - نریمان - اورنگ - شاپوری - خلخالی - نجفی - ریگی - شهابخسروانی - محمد ذوالفقاری - زهری - مهندس رضوی - حمیدیه - دکتر معظمی - عبدالرحمن فرامرزی - کریمی - کهبد - مهندس زیرکزاده - منصف - قناتآبادی - ناصر ذوالفقاری - نبوی - مصدقی - معتمددماوندی - اخگر - مکی - امیرافشاری - دکتر فلسفی - دکتر شایگان - جلالی - گنجه - حاج سیدجوادی - مجتهدی - ملکمدنی - افشارصادقی - دکتر بقایی - کرمانی - دکتر مصباحزاده - موسوی - پارسا - ذکایی - جلیلی - احمد فرامرزی - مشار - دکتر فاخر - مجدزاده - هدی - خسرو قشقایی - شهیدی - دکتر کیان - مدرس - بهادری - محمدحسین قشقایی - ناظرزاده - دادور - حائریزاده.
کاظمی - بنده تشکرات جناب آقای نخستوزیر و تشکرات همکاران خود را به حضور مجلس محترم عرض میکنم و امیدوارم با پشتیبانی و تصویب آقایان ما رو سفید بشویم در اجرای این برنامه و ضمناً میخواستم از مقام ریاست خواهش بکنم که چون یک لایحهای لازم است برای اجرای این برنامه تقدیم بشود جلسه آینده را هر چه زودتر تشکیل بدهند و ضمناً آن لایحه پرداخت حقوق کارمندان تصویب شود.
تعیین موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه
[ویرایش]نائب رئیس - با اجازه آقایان محترم جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روز پنجشنبه ساعت نه و نیم صبح دستور یک دوازدهم پیشنهادی دولت.
۵۰ دقیقه بعد از ظهر مجلس ختم شد.
نائب رئیس مجلس شورای ملی - احمد رضوی [۱]