مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۷/جلسهٔ ۱۲
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیونها - صورت مشروح مذاکرات مجلسین - اخبار مجلس - انتصابات - آگهیهای رسمی و قانونی
شماره ۲۱۴۵
۱شنبه ۸ تیر ماه ۱۳۳۱ - سال هشتم
شماره مسلسل
دوره هفدهم مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۵شنبه بیست و نهم خرداد ماه ۱۳۳۱ نشست ۱۲
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورتمجلس
- ۲ - بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون تحقیق راجع باعتبارنامه آقای حائری زاده و تصویب آن
- ۳ - استرداد آقای شهاب خسروانی مخالفت خود را با نمایندگی آقای کریمی واعلام تصویب آن
- ۴ - اعلام تصویب نمایندگی آقای دکتر بقایی از طهران پس از استرداد مخالفت آقای میراشرافی
- ۵ - طرح گزارش کمیسیون تحقیق راجع به نمایندگی آقای رفیع از طوالش و تصویب آن
- ۶ - تعیین موقع و در دستور جلسه بعد- ختم جلسه
مجلس ساعت ده و چهل دقیقه صبح بریاست آقای اورنگ تشکیل گردید
- تصویب صورت مجلس
[ویرایش]۱- تصویب صورت مجلس
رئیس - اسامی غائبین بعرض میرسد (بشرح زیرقرائت شد) غائب بااجازه - آقای امام جمعه تهران
غائبین بی اجازه - آقایان: حاج سیدابوالقاسم کاشانی - دکترحسین فاطمی - محمدعلی دادور- دکترسنجابی - مهندس حسیبی - دکترشایگان - سیدباقرجلالی موسوی
رئیس - درصورت جلسه صحبتی دارید آقای مکی؟
مکی - راجع به غیبت آقای دکترحسین فاطمی خواستم توجه هیئت محترم رئیسه راجلب بکنم که ایشان مریض هستند و چنانچه رادیو هم خبرداد ایشان دوسه روز است که عمل کردهاند وبرای معالجه رفتهاند از این جهت غائب بی اجازه نیستند
رئیس - مرقوم بفرمایید اجازه داده میشود تصحیح میشود. آقای حائری زاده درصورت مجلس نظری دارید؟
حائری زاده - یک جملاتی درقسمت مذاکرات بنده تطبیق نمیکرد و اداره تندنویسی هم البته تقصیری نداشت چون من یادداشتهایی نداشتم وبدون یادداشت صحبت میکردم این راتصحیح میکنم میدهم باداره تندنویسی که تصحیح شود.
رئیس - بسیارخوب، آقای خسرو قشقایی
خسرو قشقایی - آقای یک قضایای مهمی راجع بفارس هست که بنده میخواهم عرض کنم چون خیلی فوریت دارد
رئیس - قبل ازتصویب صورت مجلس؟
خسرو قشقایی - بله
رئیس - بگذاریدصورت مجلس تصویب شودبعد بفرمایید
ناصرذوالفقاری - بعدهم نمیشودمطابق آئین نامه
رئیس - درصورت مجلس مقطوعا نمیشود
خسرو قشقایی - لازم است آقا
رئیس - درصورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد، آقای حائری زاده
- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون تحقیق راجع باعتبارنامه آقای حائری زاده و تصویب آن
[ویرایش]۲- بقیه مذاکره در گزارش کمیسیون تحقیق راجع باعتبارنامه آقای حائری زاده و تصویب آن
حائری زاده - من در سرسرا که بودم بعضی از رفقا با من صحبت کردند که ممکن است صحبت طولانی بشود و بعضی اعتبارنامههای دیگری هست که میخواهند استرداد بکنند و حرف و صحبتی ندارد اول آن کار انجام شود بعد بنده صحبت کنم گفتم اگر رفقا توافق کردهاند برای استرداد بنده بعد صحبت میکنم و اصراری ندارم
نبوی – اگر استرداد کردهاند بهتر است اول آنها خوانده شود
رئیس – هنوز به بنده نرسیدهاست هر آن که برسد بنده اعلام میدارم
حائری زاده - بنده خیلی مختصرمیکنم عرایض خودم را احتمال میدهم که یک ساعت هم نشود یک یادداشتهایی فهرست مانند نوشتم و ظرف چند روز هم یک مشت تلگرافات و کاغذهایی رسیدهاست که ابراز احساسات شده و بعلاوه یک اطلاعاتی راجع بجناب آقای فرامرزی رسیدهاست که بنده نتوانستم باورکنم و در عین حال یک قسمتهایی از آن را برای آقایان ضمن عرض مطالبی میخوانم لاحیاء فی الدین در امور عمومی محافظه کاری خطاست تمام دوستان من میگویند که فرامرزی را همه میشناسند شخصی است مادی و از حقیقت بهره و نصیبی ندارد دلیل بد اخلاقی و بوقلمون صفتی فرامرزی همین بس که خود در یک جلسه موفقیت انتخابات ورامین را مدیون مساعدت و کمک مکی میداند و در همین مجلس دو روز بعد حق مکی را کف دستش میگذارد از چنین شخص بی مسلک چه توقع دارید و اگر مخالفت با اعتبارنامه او نشده بود هرگز این مطالب چرند را نمیگفت. من تصدیق دارم که حقیقت همین است ولی چون برای مبارزه با فساد مصمم شده مجبورم آنچه صلاح است بگویم مردم خوب تشخیص میدهند و از روزیکه با اعتبارنامه آقای فرامرزی مخالفت کردم تا بحال علاوه بر ابراز احساسات حضوری و تلفنی مکاتب و تلگرافاتی که بعضی از آنها را تقدیم مقام ریاست میکنم بمن رسیدهاست و عقیده ندارم در مسائل عمومی محافظه کاری بشود و صدی هشتاد خرابی مملکت ما در نتیجه سکوت و محافظه کاری مردم شده و اگر بدستور اسلام امر بمعروف و نهی از منکر شده بود امثال فرامرزی بخیال دخالت در امور جمهور نبود و مقالات در یک شب برای دو روزنامه مخالف یکدیگر مینوشت و ارتزاق میکرد و سنگری برای غارتگران و قاچاقچیان نمیشد. البته در امور شخصی انسان باحیا و باگذشت باشد ولی در امور عمومی برخلاف باید خیلی صریح اللهجه و سخت و سمج باشد این درس را از اجداد خود دارم که زیر بار امثال یزید و معاویه نرفتند و قیام و مقاومت در مقابل ظلم و بی قانونی کردند. یکی از مسائل که بحث موضوع شیعه و سنی است باید توضیح داده شود که قصد من توهین به یک طریقه و فرقه ایی از فرق اسلامی نبوده و نیست و همه میدانند در آزادی فکر و عقیده من درجه افراط را دارم و همیشه سعی داشته و دارم که علاوه بر اتحاد فرق اسلامی ملل شرقی با یکدیگر متحد بوده و جلو مظالم دشمنان آزادی بشر مقاومت کنند و اگر در لار نزاع باسم شیعه و سنی آقای فرامرزی درست کرد نزاع طبقه قاچاقچی را با مردمان صالح بود مربوط باختلاف شیعه و سنی نبود و در ورامین که پرونده ایشان حکایت از این اختلاف داشت و در ضمن نطق خود گفتم رجحان فرقه شیعه بر سنی یا بالعکس نبود از ادله دخالت دستگاه دولت در امر انتخابات بود فرامرزی حق نداشت با مغالطه و سفسطه یک حقیقت را بشکل دیگر جلوه دهد. در همین مجلس شخصی طرف سوء ظن من میباشند که وجود آنها برای دخالت در امور عمومی مفید نیست ولی فقط از همکاری با ایشان احترازمیکنم و وقت مملکت را با مباحثات انتقادی اشغال نمیکنم زیرا که میل ندارم اشخاصی که برای منافع خصوصی بواسطه ضعف نفس و لغزش حاصل کرده طرف حمله قراردهم فقط با اشخاص بوقلمون صفت و فاسد که اسلام آنها را منافق دانسته و برای حیات جامعه خطرناکند تصمیم دارم مبارزهای را که شروع کرده ادامه دهم که فرد اکمل آنها فرامرزی است. من همه ایرانیها را علاقه مند بوطن خود میدانم ممکن است با یکدیگر اختلاف فکر و سلیقه داشته باشند ولی خائن بملت و مملکت خود نیستند و این سمپاشی که جناب فرامرزی فرمودند باید بقلم ایشان و نطق ایشان مراجعه شود. در هرموقع قدرتی بروز و ظهور کند فوری رنگ و شکل آن را اتخاذ کرده متظاهر به آن وصف وعنوان میشوند اگر دیکتاتوری قدرت دارد نطقها و خطابهها و مقالات در وصف آنها میگویند و مینویسند و اگر قوای اجنبی در ایران سلطه و اقتدار فورا خود را نزدیک کرده و آتش بیار معرکه میشوند این دلههای سیاسی با اینکه طرف اعتماد هیچکس نیستند لباس جاسوسی میپوشند و از پشت پرده سیاست خبرمیدهند. دیگران را مرعوب کرده بر خر مراد سوار میشوند. اگر نظر اجمالی بنطقها و مقالات ایشان در این مدت که وارد سیاست شدهاند بشود حقیقت عرض من ظاهر خواهد شد راجع باینکه آقای فرامرزی از دوره چهارم مجلس که من را شناخته احساس کراهت کردهاست بیشتر سوء ظن من را تایید میکنند زیرا که نغمه مبارزه با انگلستان و آزادی بحرین را من در مجلس چهارم ایجاد کردم و ایشان که استشهادی در دست داشتند و خود را نماینده مظلومین بحرین معرفی مینمودند نزد من محترم بودند و چون خود راغارت شده شیخ بحرین معرفی میکردند نزد رجال آنروز مملکت مانند مرحوم مشیرالدوله و مستوفی الممالک و دیگران سفارش میکردم که شغلی و معاشی بایشان داده شود. حتی طرح قانونی با کمک مرحوم کازرونی تهیه کردیم که یک نفر وکیل جهت بحرین بر جدول انتخابات افزوده شود و عقیده داشتیم که این ملاعبدالرحمن یا دیگری که خود را غارت شده شیخ بحرین و نماینده مظلومین آن حدود معرفی مینمود بعنوان نماینده بحرین درمجلس واردشود.
من دراین چند روز در کاغذهای خودم که میگشتم به چند چیز برخوردم یکی همین طرح قانونی بود که با امضای سی و پنج و شش نفر در دوره چهارم تقدیم کردم چون یکی از امضاءکنندگان کسی بود که بعد امضای خود را پس گرفت و بامداد پاک کن پاک کرد و دیگری هم قلم سیاه کشید از این جهت تعقیب نکردیم و تعقیبش راکد ماند و همین موضوع طرح راجع به بحرین بود که در جدول انتخابات نماینده مخصوص جزیره بحرین بعده وکلا مجلس که عده ایی آن را امضاء کردهاند من از آقای فرامرزی ممنونم که مرا مجبور کردند وادار کردند که به کاغذهای خودم مراجعه بکنم و این کاغذ را پیدا بکنم (فرامرزی – شما برای خوش جنسی هیچوقت تنبل نبودید آقا) من بوظیفه خودم همیشه عمل کردهام. من ابدا منفی باف نبودم و همیشه نقشه مثبت داشته چون طرفدارحقیقی برای اجرای نقشه مثبت کمتر داشتم مجبورا صف اقلیت را اختیار میکردم و با هر تیپ و دسته که کمک به آزادی فکر و عمل و قدرت قانون بود حمایت کردم و فرمایش و مقالات ایشان ابدا در روح من اثر نداشته مثل ایشان ابن الوقت نبوده و مادیات را طرف توجه قراردهم. ضمنا یک طرح دیگری پیداکردهام که این طرح باید گراور شود چون این طرح تاریخی است موقعی که در مجلس پنجم رئیس الوزرای وقت مملکت را کشانده بود بنام جمهوری و آن بازیها را درآورده بود یک طرحی تهیه کردیم برای تعقیب رئیس الوزرای وقت و آن طرح را رفقای اقلیت آن دوره آنهاییکه در مجلس حضور داشتند امضاءکردند که امضای مرحوم مدرس مرحوم عراقی مرحوم کازرونی مرحوم سیدحسن خان زعیم بهبهانی رفقایی که داشتیم امضای همه هست این طرح ماده واحده ایی است باین مضمون «مادام که قانون مسئولیت وزراء به تصویب مجلس شورای ملی نرسیده هر وقت ۱۵ نفر از نمایندگان محاکمه وزیری را که شاغل کرسی وزارت است تقاضا کنند مجلس شورای ملی کمیسیون تحقیقی مرکب از شش نفرمنتخبین شعب برای رسیدگی به اسناد و دلایل نمایندگان فوق الذکرتعیین خواهد کرد در صورتیکه پس از اصغای راپورت کمیسیون این دلائل تعقیب کافی دانس امر بتعقیب خواهدداد و مدعی العموم نیز مکلف است که بدون فوت وقت وزیر متهم را در دیوان تمیز تعقیب کند وزرای مستعفی محتاج به قرار تعقیب از طرف مجلس نیست و مطابق اصول محاکمات جزایی بعمل خواهد آمد» این طرح را بنده تهیه کردم امضای بنده هم اولین امضایی است که شدهاست و خطش هم خط منشی بندهاست که حالا در تهران نیست و در ولایات است من همیشه نقش مثبت داشتهام و وقتی هم که رفیق و طرفدار نداشتهام جنبه منفی را میگرفتم بنده هوچی و منفی باف نبوده و نیستم برای مثال عرض میکنم در دوره پانزده که کاندید اهالی یزد بودم و دیگران تحمیل به یزد شدند دوستان یزدی من کرارا مراجعه نمودند که با اعتبارنامه نمایندگان تحمیلی یزد مخالفت کنم نظر باینکه ممکن بود تصور شود مخالفت من جنبه خصوصی دارد مخالفت نطقی نکردم و یزدیها بوسیله یکی از فرزندان تیمورتاش با آقای فرامرزی تماس گرفته و ایشان عهده دار مخالفت شدند و اسناد یزدیها که منجمله یکورقه چک با امضای یکی از نمایندگان تحمیلی که حاکی از تطمیع بود بایشان تسلیم شد و ایشان دوسره بار کردند و حیاط مسکونی فعلی ایشان تقریبا از این پول خریداری شد اگر به پرونده انتخابات یزد دوره پانزدهم و تاریخ خرید عمارت ایشان و نطق و بازیهای مجلس ایشان مراجعه شود قضیه روشن خواهدشد. آقای فرامرزی اگر من هر روز در صفی بودم آن صف صف آزادی و عدالت بود و دوستان من از من خیانت ندیدند در مبارزه جمهوری قلابی پانزده نفر اقلیت مجلس بودیم و جنگ بزرگ خطرناکی بودهم وعده پول و مقام از طرفین بود و هم خطر مرگ از یکطرف اغلب رفقا رفتند و فعلا در این دنیا نیستند ولی چند نفر آنها منجمله آقای اخگر در مجلس حاضراست و در خارج مجلس آقای حاج میرزا هاشم آشتیانی بزرگ و برادر مرحوم آقا میرزا مصطفی اول شهید صدر آزادی ایران از دوستان شبانه روزی مرحوم مدرس از دوره دوم تا زمان شهادت بوده والساعه در منزل بستری و معاشرت با مردم ندارد و یکی آقا سیدمحی الدین مزارعی در شیراز هست که هر سه گوهر گرانبهاهستند هنوز دوستی من با آقایان محفوظ و اعتمادمان نسبت بیکدیگر کمافی السابق باقی است حتی در چندی قبل دو جلد کتاب حضرت آشتیانی باین عبد حقیر بیسواد مرحمت فرمودند که از یادگارهای گرانبهای ایشان در کتاب خانه من محفوظ است. آقای فرامرزی من ابن الوقت نیستم و خیلی مسرورم که صف شما با من جداست شما با صف خود آقایان متین دفتری، دکتر هومن، مکرم، دکتر طاهری، و امثال این آقایان و سایر نوکرهای مختاری محشورباشید و همیشه دیوار بلندی فاصله بین من و شما باشد مطاع کفر و دین بی مشتری نیست حشر محبان علی باعلی لکم دینکم ولی الدین در جلسه سابق تاریخ مختصری از همکاری با مرحوم سلیمان میرزا و مدرس و مبارزه با جمهوری قلابی گفتم تکرار آن معنی ندارد. برخلاف استدلال آقای فرامرزی جنبه مثبت قضیه همیشه در نزد من مهم است و تا مایوس نشوم در صف مخالف و اقلیت واقع نخواهم شد لذا با تمام رجال با شخصیت مملکت تماس داشته و در حدودیکه کمک به آزادی و عدالت شده همکاری کرده و میکنم ولی با اشخاص بوقلمون صفت که مسلک و عقیده ندارند نمیتوانم همکاری کنم و ابدا دعوی فضل و کمال نداشته نه آزادی فروشم نه فضل فروش و ادعائی راجع بفضل و معلومات خود نکرده ولی جنابعالی که سرمایه جز وقاحت و فضل فروشی ندارید غیر از یک مشت الفاظ و تخصص در سفسطه و مغالطه دارید دانستن عربی برای کسی که سالها در بحرین ولحسامکتب داربوده فضل حساب نمیشود تمام باربرهای آن حدود بهتر از شماعربی میدانند و در مدارسی که آقایان فرامرزی و دکتر متین دفتری و دکتر هومن (فرامرزی - آقای دکترهومن آدم خوبی است) و دکتر طاهری و مکرم دیپلم دله گی سیاسی گرفته و لیسانس و پروفسور شدهاند ابدا وارد نشدم و با این طبقه و این نحو اشخاص مخالف بوده و هستم. راجع بدوستی جنابان قوام السلطنه و دکتر مصدق شرحی بیان کردید من را مثل خود فرض کردید البته جناب قوام السلطنه را مردی مدبرمیدانم و در سیاست داخلی ایشان چون حزب مجرب و دسته معینی ندارند چندان فرق بین اشخاص نمیگذارند دوست مشاور و ارباب حاجت و نوکر باید با یکدیگر فرق داشته باشند من با جناب قوام السلطنه در دوره چهارم که جوان بودم و تجربه زیاد نداشتم مخالفت شدید کردم ولی پس از وقایع شهریور بایشان کمک کردم البته دوست سیاسی ایشان بودم مع التاسف بر ایشان اشتباه شد و حائری زاده را با دیگران اشتباه کردند و از حزب دمکرات اخراج نمودند بدیهی است بعد از این عمل ایشان را مگر در مقامات رسمی دیگر ملاقات نکردم والساعه نیز عقیده سابق را بایشان دارم و مردی است در سیاست خارجی صالح و مدبر و راجع بجناب دکتر مصدق چون در جلسات قبل صحبت شد تکرار آن مورد ندارد و اما موضوع دزدیهای من از اموال صغار این سواد رای محکمه عالی انتظامی است که من خواهش میکنم از آقای رئیس دستور بفرمایند که این سواد را که خیلی مختصر است دستور بفرمایند یکی از آقایان منشیها قرائت بکنند اسنادی است راجع بدزدیهای من در اداره سرپرستی که چرا عایدات را ۱۵ هزار تومان اضافه کردم و یک شاهی هم مال مردم تفریط نشد
رئیس - آقای حائری زاده تقاضای شما چیست اینها را کی بخواند چون جزو دستور مجلس نیست
حائری زاده - چون فرمودند جزء دستور نیست خودم میخوانم
فرامرزی - خواندن لازم نیست میماند جزو آرشیو مجلس
حائری زاده - خواستم مختصرکنم که وقت زیاد نگیرد. این سواد رایی که محکمه عالی انتظامی داده در خصوص تقاضای وزارت دادگستری در حاشیه گزارش شماره ۲۲۲۰۱ – ۲۳۹۴۷ – ۱۳، ۱۲، ۲۲ دادستان دیوان کیفر راجع باتهام آقای ابوالحسن حائری زاده بارتکاب جرم عمومی در زمان تصدی خود بریاست اداره امور صغار مبنی برتعلیق و انفصال موقت مشارالیه - دادگاه عالی انتظامی مرکب از اشخاص مرقومه (آقای محمد بروجردی عبده (آقای شیخ محمد عبده رئیس محکمه انتظامی) آقای طباطبایی (همین آقای سیدعبدالمهدی طباطبایی سناتور فعلی) آقای آشتیانی (حاج میرزا مهدی آشتیانی منحصر علوم معقول و حکمت که فعلا بستری است) در تاریخ ۲۸ اسفند۳۲۲ با حضور آقای دکتر حسن عظیما (همین دکتر حسن خان عظیما است که چند دوره نماینده بودند و حالا هم در دیوان کشور هستند) نماینده دادسرای دیوان کشور تشکیل و پس از مراجعه بگزارش دادستان دیوان کیفر (دادستان دیوان کیفر آنوقت جناب آقای امیرعلائی بودهاند) و ورقه پیوست آن مشاوره نموده چنین رای میدهند. عملی که به آقای حائری زاده بشرح گزارش دادستان دیوان کیفر نسبت داده شده برفرض صحت و بی شائبه بودن آن با هیچیک از مواد قانون مجازات منطبق نبوده و جرم عمومی شناخته نمیشود بنابراین تقاضای تعلیق و انفصال موقت معزی الیه بمنظور تعقیب عمومی در غیرمحل و با جلب نظر موافق آقای نماینده مزبور باتفاق آراء رد میشود. (چند ورقه را تقدیم مقام ریاست نمودند) آن اسنادی هم که من تقدیم کردم قراردادی است که چند ورق است با برادران حجره و بعد هم با شفیعیها برای حفظ اموال صغار و بهره برداری از اموال صغار در محضر تنظیم شده و پس از اینکه من از آن اداره رفتم و چندی بعد آن اداره را از او تحویل گرفتم و آن مقررات و آن نظاماتی را که من برای ایجاد بهداشت برای حفظ اموال صغار بهم زده بودند و در حدود ۱۴ هزار عایدات پیدا کرده بودند دو هزار تومان خرج دفتر و زندگانیش بودهاست و ۱۲ هزار تومان هم برای کمک بنگاه صغار بنا بود تخصیص داده بشود علاوه بر آن ۲۵ هزار تومان که من سعی کردم امیرخسروی وزیر دارائی که باید از او تشکر کنم که موافقت کرد مرحوم آهی هم کمک کرد مرحوم فرزین هم از طرف بانک ملی بود کمک کرد و حاضرشد صدی پنج که سالی ۲۵ هزار تومان بشود از آن ۵۰۰ هزار تومانی که ودایع عمومی بود برای بنگاه صغار بدهند و باین ترتیب سالی ۲۵ هزارتومان از آن محل برای نگاهداری یک عده صغار محل معین شد و آقایان اگر میل داشته باشند اواخر خیابان ژاله این بنگاه صغاراست عمارت آبرومندی است هفتاد، هشتاد نفر صغیرهستند که سرپرست و پدر و مادری ندارند و از این پولها وسیله آسایش و راحتی آنها را فراهم کردیم واز همین جهت است که بنده بنظر ایشان مجرم هستم (فرامرزی - نه از این لحاظ نه برای اینکه از پول صغار جنس خریدید و املاک خریدید و تجارت کردید). راجع بسیاست خارجی قوام و مصدق اختلافی نداشتم فقط در سوء جریان انتخابات و جلوگیری از آزادی اختلاف داشتم ابدا مرید کسی نبوده و نیستم و مزدور داخلی و خارجی نبوده و با مزدورها در هر تیپ و طبقه باشند مخالفم و اشخاص با عقیده اگر چه مخالف من باشند نزد من از اشخاص منافق محترم تربوده و در مطالب مشترک همیشه حاضر بوده و هستم که همکاری نمایم.
موضوع دزدیهای من، از اموال صغار و قرآن خط مرحوم میرزا احمد نیریزی و جواز گرفتن و فروختن در جلسه سابق بطور اجمال مطالبی گفتم. این سواد رای دادگاه عالی انتظامی است که تقدیم میشود. چون دستگاه دوسیه سازی دوره گذشته که همان رجال و دوسیه ساز امروز در راس کار هستند مانند دکتر متین دفتری و دکتر هومن و دیگران مایوس بودم که مراجعه و مانند آقای فرامرزی دسترسی بپروندههای ادارات مختلف پیداکنم. خوشبختانه محکمه عالی انتظامی که از رجال مقدس و منزه مملکت میباشند در همان موقع که آقای فرامرزی اشاره فرمودند نظریه خود را داده بودند و موفق به تحصیل رونوشت نظریه دادگاه عالی انتظامی امروز شده و تقدیم کردم. آقای فرامرزی - شما و من را مردم خوب میشناسند (فرامرزی - مسلم) شما و من هر دو معرف خودمان هستیم هرکس با ماها تماس حاصل کند ماها را خوب خواهد شناخت. موضوع قرآن کریم - توقع دارم اگر مجلس احتمال میدهد مطالب آقای فرامرزی غیر از سفسطه و مقاله چیز دیگری بوده و ممکن است صحت داشته باشد آقای آقا سید کمال قرآن را بیاورد و آقایان زیارت کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
فرامرزی چون در مقابل ارائه اسنادغیرقابل انکار خیانتش هیچ دلیل نداشت کار وقاحت را بجایی رسانید که نسبت ارمنی قفقازی و جاسوسی را بکسی داد که در سفر اخیر تشرف عتبات عالیات موجب موفقیت مرا فراهم ساخته بود. من نمیخواهم بیش از این در رد تهمتهای فرامرزی نسبت بخود که جنبه فحاشی و سفسطه داشت چیزی بگویم آنقدر هست که فرامرزی هنوز روابط خود را با حسن وجوه با همقطاران سابق خود یعنی نوکران مقرب مختاری حفظ کرده و اوقات ذیقیمت تریبون مجلس شورای ملی را مصروف شرح محاسن و مناقب آنان میکند و همانطوریکه آنان بوی قرض داده و میدهند او نیز از جهت همکاری و هم کاسگی اسم آجودان سابق مخصوص مختاری نایب رفیعیان آنوقت و سرهنگ فعلی را با احترام میبرد و سعی میکند از وی تجلیل کند و او را مانند فرشته ایی جلوه دهد تا دیو صفتی و عفریت مآبی حائری زاده بهتر ثابت شود ولی غافل از آنکه مردم هشیار و وطن پرست میدانند و ملتفت میشوند که فقط افسرانی مامور انجام محافظت تبعیدشدگان سیاسی مهم آنهم مرد سرسخت و مقتدری مانند مدرس میشدند که بیش از سایر همقطاران خود طرف اعتماد و اطمینان دستگاه دژخیمی و جاسوسی مختاری و درگاهی بودند و دوستی و محرمیت فرامرزی باچنین اشخاص و نان قرض دادن به آنها خود دلیل بارزی است براینکه حفظ روابط صمیمانه بین وکیل طبیعی!! و آزادیخواه! ورامین! با همقطاران آن دوره اش هنوز ادامه دارد و هر وقت فرصتی دست دهد ادای حق صحبت قدیم را بجا میآورد. چه بساشبها و روزها که نماینده آزادی خواه!! و قهرمان ملی!! در اطاق انتظار حضرت اجل ریاست معظم شهربانی کل در مقابل همین سرهنگ رفیعیان که امروز ممدوح او میباشد سر پا ایستاده و برای تشرف بحضور حضرت ریاست پناهی و عرضی گزارش دست بسینه ساعتها انتظار کشیده و برای چند تومان زیاده بر حقوق معلمی بهمه نوع سخن چینی و پاپوش دوزی تن در دادهاست. شنیدم که قبل از انتخابات دوره چهاردهم آنوقت که فرامرزی در حزب عدالت نام نویسی کرده بود با آن سوابق سانسورچی گری و نوکری مختاری معذلک آه در بساط نداشتند و باندازه ایی مفلوک و پریشانحال بودند که یکروز در باشگاه حزب عدالت در مقابل عده کثیری تخت کفش مبارکشان را ارائه دادند که سوراخ سوراخ بود بقدری خود شکوه کردند تا یکی از حضار خود محترما پانصد تومان از جیب خود بملاعبدالرحمن نیازکرد (فرامرزی -پانصدتومان زیاداست شماکه شرفتان اجازه میدهدبگویید ۵ قران) و سایر حضار نیز هر یک به آقا کمک کردند و همچنین مبلغ دیگری بین اعضاء حزب سرشکن شد تا فرامرزی برای انتخاب شدن خود از لار زمینه سازی بکند و همینکه از انتخابات مایوس شد سرقلم را کج کرد و بمداحی و ثناگویی حزب توده و پیشه وری کمربست و اینک چند قسمت از مقالاتی که در آنزمان راجع بحزب توده نوشتهاند در کتابخانه موجوداست اگر آقایان تصدیق ندارند مراجعه فرمایند. یکی نیست تا از این قهرمان بزرگ تلون ورب النوع پارسایی!! و پاکدامنی!!بپرسد کسی که چند سال قبل تخت کفشش سوراخ سوراخ بوده و برای قوت لایموت رفقای بیچاره هم ملکش برایش دایره میکشیدند این تمول، این خانه، و اتومبیل را از کجا آوردهاست. از عشق ورزیها و ول خرجیها و ول بازیهای آقا در طول مدت چیزی نمیگویم زیرا کسی که در این سنین عمر در نوع معاشرت و آمیزش طریق جوانان ۲۵ساله را میپیماید ضعف اخلاقی و احوالش بر همه کس معلوم است و همه میدانند این سیستم زندگیها البته خرج دارد آنوقت این مرد شریف و صالح برای اثبات تقوی و ورع خود ادعا میکند که چند روز قبل حتی برای خرید یک کلاه پول کافی نداشته و رفقایش کلاه مجانی بر سر مبارکش گذارده اند!! در حالی که این نوع زندگی برای ایشان تازگی ندارد چون از روزیکه صاحب روزنامه شده و بکرسی وکالت رسیدهاند خرجشان بعهده رفقااست و رفقا هم از برکت وجود ایشان به انجام معاملات بزرگ و قاچاقهای کلان و ریاست نائل میشوند ممکن است فرامرزی توضیح دهد پولهای زیادی که در همین دوره انتخابات برایش خرج کردهاند از کجا آمده؟ آیا این وجوه را برای صواب و اجر آخرت بمصرف رسانیده اند؟ جواب این معلوم است چون فرامرزی مردی معامله گر و اهل حساب است از این دست میدهند و از آن دست میستانند. آنها که در امر قاچاق و سوء استفاده مورد کمک و پشتیبان فرامرزی هستند گذشته از آنکه کلاه مجانی بر سرذیقدرش میگذارند در موقع لزوم هم مخارج دیگر منجمله تطمیع در انتخابات برای ایشان انجام میدهند.
در این مقوله سخن کوتاه میکنم و دیگر لازم نمیدانم که ادعاهای دروغ این مرد بزرگوار را از نو در اینجا مطرح کنم و فقط بقرائت قسمتی از یکی از تلگرافات واصله و مکتوبی که با پست شهری برایم فرستادهاند اکتفامیکنم. آنها را تقدیم میکنم بمقام ریاست یکی دو قسمتش را هم قرائت میکنم شخصی از لار بتاریخ ۲۵ بهمن ماه تلگراف بمن میکند مینویسد دعوی فرامرزی که من رئیس قومم لاف در غریبی است او آخوند مکتبی است پسر آخوند مکتبی در کوره بنام کجویه در سنوات قبل با برادرانش بشرارت و قتل نفس و راه زنی قیام کردند تعقیب شدند به بحرین فرار کردند در آنجا هم مشغول تعلیم اطفال بود تا مورد الطاف مقامات آنجا واقع و به تهران اعزام گردید در بی سوادی او همین قدر بس که در علوم جدیده تصدیق کلاس شش ندارد و در علوم قدیمه یک شعرسیوطی نمیتواند ترکیب و معنی کند ایادی او در لارستان هنوز باتکاء خواربار و طلا به خارج صادر و در مقابل قاچاق وارد میکنندد و نفر بازرس بفرستید تا تمام این دعاوی را اثبات نمایم امضاء کرده آدرس محلش را هم دادهاست (یکی از نمایندگان - آدرسش کجاست؟) نعمت الله ادیبی لار بازار مغازه ابوطالب توکلی آدرس محلش را هم داده بازرس بفرستید تعقیب کنید این گزارش را هم حبیب الله اسلامیان مینویسد میدهد من چون صاحبش را نمیشناسم با پست شهری این را برای من آوردهاند اگر این تلگراف نیامده بود من این را پاره میکردم میریختم در کوچه ولی این مشروح تر همان مطالب را از تهران مینویسد. «زندگی ملاعبدالرحمن فرامرزی به سه قسمت تقسیم میشود: قبل ازرفتن به بحرین - قراربه بحرین - بازگشت به تهران قسمت اول مال محل تولد و این چیزها است محل تولد ملا دهکده کجویه تابعه قریه فرامرزان از توابع دهستان بستک که جزء بخش لار میباشد جمعیت دهکده کجویه در حدود پنجاه نفر از بزرگ و کوچک و بدودسته تقسیم میشوند دسته ملاها و دسته گناها (یعنی دیوانگان) بین این دو دسته همیشه خصومت برقرار بوده که اغلب اوقات منجر بقتل یکدیگر میشوند و روی هم رفته هر دو دسته در خیانت دست کمی از یکدیگر ندارند امرار معاش آنها از طریق سرقت و راهزنی بوده و یا این که تفنگچی قاچاقچیان میباشند که در نتیجه تعقیب حکومت بستک عبدالرحمن فرار به بحرین نموده و باکمال تاسف ملای پشت هم انداز در مجلس شورای ملی باکمال وقاحت خود را رئیس ایل میخواند و نمایندگان محترم هم چون از سوابق او اطلاعی ندارند باور میکنند که با شرح این مقدمه اجازه میخواهم شرح زندگی ایشان را با ذکر مقدمه دیگر عرض نمایم» بعد یک شرحی از رفتن او به بحرین و قیام شیخ نوشته تا میرسد باینکه «در سنه ۱۳۳۴ هجری مجددا بواسطه ضعف حکومت مرکزی ایادی مذکور بخیال تجزیه خلیج فارس در آمدند ابتدا در زمان حکومت موقرالدوله تصرف مجلس مستریوسن قونسول انگلیس مصباح دیوان اوزی پدر دکتر مصباح زاده فعلی که در کرمان بود بعباسی طلبیده و با دستوراتی به بندرلنگه فرستاده بود بندرلنگه با مرحوم کهن دلخان اعتماد نظام این عمل خائنانه را قبول ننمود لذا او را از کار برکنار کردند مصباح دیوان از لنگه ببستک عزیمت نمود با مرحوم محمد تقی خان حکومت بستک وارد مذاکره و حکومت بندرلنگه را جهت پسرش محمدرضا خان بوی پیشنهادکرد» شرحش طولانی است که من نمیخواهم وقت آقایان را با خواندن تمام آن مشغول کنم تا میرسد قسمت آخر که میگوید «محمدتقی خان حکومت بستک چون این اغتشاش و ناامنی را مشاهده نمود با تدبیرعاقلانه ایی دستور به شیخ مقام که از جانب حکومت بستک بود داده که با اشرار از در دوستی درآمده پس از آوردن آنها به قلعه آنها را گرفتار نماید لذا این نقشه عملی و ملاعبدالرحمن و ملااحمد و ملاابوطالب نامی را گرفته دست بسته نزد محمدتقی خان گسیل داشتند محمدتقی خان آنها را زندانی نموده و در زندان بواسطه اشخاص مخصوص با تطمیع زندانیان از زندان فرار نموده و از طریق گاوبندی با مساعدت شیخ گاوبندی که از انگلیسها دستورداشت که بهرقیمتی شده آنها را به بحرین روانه نماید» باز شرحی نوشته تا میرسد بقسمت اخیرش که مینویسد «قبل از اینکه به بحرین فرارنمایند بواسطه راهزنی و قتل نفس حکم قتل آنها بوسیله عالم شرع وقت در بستانک صادر و در دست حکومت بستک بود در مراجعت بطهران از این حکم بیمناک بودند تا اینکه چند سال قبل در موقعی که سرگرد ظفراردلان رئیس ژاندارمری لار بود بخواهش فرامرزی آن حکم را ازبین برد خاطر جناب ملا از تشویش بیرون آمد» حالا راست است یا دروغ من نمیدانم از این قبیل گزارشها خیلی بمن رسیده
رئیس - چیزی از وقت شما باقی نماندهاست
حائری زاده - آقایان آنچه بعنوان توضیح درباره اتهاماتی که از چندی قبل نوکرهای مختاری بمن میزنند عرض کردم برای این بود که دوستان من بیشتر از این سکوت را در مقابل بی حیائی این اشخاص جایز ندانستند و لازم بود حقیقت این افسانهها روشن شود ولی چرا فرامرزی قی کرده متین دفتری و هومن و سایر نوکرهای پلیس مختاری را از نوخورد جواب من مسلما از این شعر رساتر نخواهد بود کسی کرده بی آبروئی بسی چه غم دارد از آبروی کسی اسناد خیانتهای فرامرزی را وقتی که من در مقابلش گذاشتم همه چیز از او سلب گردید و مثل همیشه مجبور به فحاشی شد من وقتی گفتم فرامرزی مزدور دیگران است مقصودم صرفا تهمت و لجن زدن بسر و صورت او که با هیچ آبی پاک نمیشود نبود من اعترافات صریح او را در کمیسیون نفت پیش چشمش گذاشتم این کتاب کمیسیون نفت است حرفهای او را تکرار کردم که در کمال بیشرمی گفته بود برای اخذ تصمیم درباب قرارداد منحوس ساعد و گس از خود انگلیسها اجازه گرفتهاست. اگر این جاسوسی نیست پس جاسوسی کدام است؟ (فرامرزی - جاسوسی آن است که شما میکنید) بله من جاسوسی میکنم. بیحیائی و بی شرمی آیا آن نیست که سال گذشته در چنین ایامی شخصی در پشت همین تریبون با آن همه حرارت و شدت برعلیه استعمار و نفت نطقهای آتشین کند و آنوقت بیست قدم آن طرف تر در اطاق کمیسیون نفت در کمال بی ملاحظه گی بگوید که با خود آدمهای کمپانی تماس گرفتم و مذاکره کردم و آنهاچنین و چنان فرمودند و اینطور صلاح دیدند. نام چنین کسی جز بیحیا و خائن چه میتواند باشد؟..... بی غیرت ترین ایرانیها حاضر نمیشوند که برای دفاع از حقوق ملی و حفظ آن بروند و از انگلیسیها کسب دستور بکنند مگر آنکه نوکر و جیره خوار آنها باشند کدام موجود زنده ایی برای بازکردن بندهای زنجیر اسارت از دست و پای خودش با زندانبان مشورت کردهاست کدام اسیر مظلومی برای فرار از دست دژخیم با خود او مصلحت اندیشی کردهاست؟ آیا میشود فکرکرد که که کسی در دنیا آنقدر احمق باشد که وقتی خواست زنجیرهای اسارت یک قرارداد استعماری را پاره کند برای اخذ تصمیم برود از خود مستعمره چی بپرسد که آیا مصلحت است من زنجیرهای اسارت را پاره کنم یا نه؟ جز جاسوسی جز وطن فروشی غیرنوکری اجنبی و دنائت و خیانت بناموس مملکت چه اسمی میشود بر اعترافات فرامرزی در کمیسیون نفت گذاشت؟ بخدا قسم که اگر در این مملکت حکومت قانون مستقر بود فرامرزی را بدون هیچ نوع محاکمه ایی اعدام میکردند. زیرا محاکمه برای اینست که صحت و سقم ارتکاب جرم مشخص بشود وقتی مقصر و وجاسوسی معترف بخیانت خودش میباشد باید بلاتامل و بدون چون و چرا مجازات را درباره او اجرا کرد. من تمام گناهان فرامرزی را بروی میبخشم تلون و خودفروشی و نوکری پلیس، شرکت در قاچاق و همه اینها را میتوان غمض عین کرد ولی چطور ممکن است یک جاسوس مشخص و معترف بجاسوسی را در روی کرسی نمایندگی ملی دید آنهم کسی که اینطور جسورانه برای حفظ منافع کمپانی نفت جنگیدهاست چرا فرامرزی در مقابل ارائه این اسناد که حاکی از خدمتگذاری او به کمپانی و خیانت بملت ایران است خاموش ماند؟ آیا بهتر نبود بجای فحاشی و اهانت بسایرین درصدد تبرئه خودش برمی آید. شما خیال میکنید که وقتی مجلس رای بنمایندگی فرامرزی و امثال او داد مردم نیز این جنایات را تصویب میکنند؟ بترسید از روزیکه مردم بجان بیایند و شما را مثل سایر جنایتکارانی که در خون کثیفشان غوطه خوردند مجازات کنند
فرامرزی - طبق ماده ۹۰ اجازه خواستم.
حائری زاده - یک تلگراف دیگری بود که امروز صبح رسیده که ضرر ندارد بخوانم. جناب حائری زاده بفرامرزی در پاسخ ادعای نگرفتن پول نامشروع بفرمایید سی هزارتومان از دو نفر لارستانی برای تکمیل پول خانه جدید چرا قبول کردید و هشت هزار تومان فرش از دیگری بچه جهت گرفتید و دو هزار تومان در سفر لار در چمدان شما کی و بچه منظور گذاشت و ماشین کادیلاک مدیر گمرک بندر لنگه بچه علت بشما داد اینها معلومات من تنها بود تا اطلاعات دیگران چه باشد. این هم امضاء دارد و تلگرافی است که امروز صبح از لار برای من رسیده تاریخ آنهم ۲۸ خرداد است. این دو طرح قانونی را که در کاغذهای من بودهاست تقدیم میکنم که در اسناد مجلس ضبط بشود چیز تاریخی است لازم است یک روزی هم برای اتخاذ سند ممکن است گراور بشود راجع به این کتابچه (اشاره بصورت مجلسهای کمیسیون نفت) من چیز دیگری نمیگویم چون خلاصه اش در اینجا نوشته شدهاست و دکتر مصدق پای تمام آنها را امضاء کردهاند آقای مکی هم نظارت در طبعش کرده که دیگر شبهه و خدشهای درش نیست من دیگر نمیخوانم کتابش هست در دفتر مجلس، خود آقایان هم آنهایی که در دوره پیش بودند همه دارند و مطالعه بفرمایند یک جمله دیگر بعرایض خودم اضافه میکنم و خاتمه میدهم خدا رحمت کند مرحوم طوسی را که برای رسیدگی بحساب بیست ساله یا سی ساله عموم کارمندان دولت طرحی تقدیم مجلس کرده بود من تقاضادارم که صرفنظر از عموم کارمندان بشود فقط حساب کسانی که رئیس دولت یا وزیر یا وکیل مجلس یا سناتور بودهاند رسیدگی بشود و اول از من و آقای فرامرزی و دکتر متین دفتری شروع بشود تا دزد و خائن شناخته بشود عرض دیگری ندارم و اگر توضیحات ایشان بشکلی شد که من باید تکمیل بکنم عرایضم را از آن ماده هم استفاده مساعده میکنم.
رئیس - لازم است دو تذکر را قبلا به آقای فرامرزی عرض کنم اول تامل بفرمایند تا چهار نفر بیایند تا مذاکره مقدور شود. ثانیا بموجب جزء چهار از ماده ۸۹ پانزده دقیقه برای استفاده سر کار از ماده ۹۰ وقت مقرراست اگر زائد بر پانزده دقیقه توضیحات شما وقت لازم داشته باشد باید رای مجلس ضمیمه بشود
فرامرزی - بنده از مجلس وقت خواهم خواست میخواهد بدهد میخواهد ندهد (با ورود چند نفر عده کافی شد)
رئیس – حالا عده کافی است بفرمایید
فرامرزی – اگر مجلس برای مملکت نبود برای این نبود که کاری برای مملکت بکند فقط برای خودش بود مثلا تآتری بود که مردم بیایند تماشایش بکنند اینجور بهتربود گرمترمیشد که یکی بیاید پشت تریبون فحش بدهد یکی بیاید جواب بدهد دوباره فحش بدهد ولی مردم انقلاب نکردهاند، یک مملکت متهیج نشده و شورش نکرده و مجلس درست نکرده که دو نفر وکیل با هم دیگر صندلی را مبادله بکنند و بنشینند بهم فحش بدهند و تهمت بزنند، آقای حائری زاده فحش ندادند فقط اینجا خائن گفتند اینها که فحش نیست به عقیده ایشان چون واقعا اینها نسبت به صفات موجود ایشان صفات برجسته ایست. یکی دو سه تا نامه بمن رسیده خواهش کردهاند که آقا کوتاه بیایید و مجلس را متشنج نکنید (صحیح است) البته هر آدم عاقلی اینطور فکر میکند هر آدم وطن پرستی اینطور فکر میکند مجلس، اداره، مزرعه، کارخانه، کارگر همه باید کارشان را بکنند ولی جاسوس همه جا متشنج میکند و تهیج میکند که کاری از پیش نرود البته کار خیلی زشتی است اما ملت ایران باید قضاوت بکند که کیست که اینکار را میکند؟ کیست که متشنج میکند؟ کیست که اساسا موجب خرابی میشود؟ و هیچ نمیگذارد یک قدم رو به آبادی برداشته شود کیست که این بساط را درست کردهاست در توی این مجلس ملت ایران باید قضاوت بکند. مخالفین دولت به مجلس چیزهایی میگویند، کاریکاتورها میکشند، حملاتی میکنند که بعضی از آنهاحقیقتا گفتنش، دیدنش موجب خجلت است ولی اینها مخالف دولتند اینها میخواهند بکوبند که این مجلس اگر پشتیبانی از دولت بکنند مجلس ساختگی است و آن دولت هم عملی که کردهاست همه اش جنایت و دخالت در انتخابات و ساختن وکلا بود اما عجب است که موافقین دولت هم این کار را بکنند و مجلس را بدنام بکنند و بخواهند این مجلس را تضعیف بکنند اگر مقصود از این کارها این است که بگویند این مجلس، مجلسی که یک دولتی که یک ملت پشت سرش بودهاست یک ملت آن دولت را آورده مجلسی را که آن دولت انتخاب کردهاست باز این مجلس هم قلابی و ساختگی و دروغ است من تصورمیکنم مجلس حاضرنباشد زیر این بار برود و آن روزی که نگوییم این حرف را آن روز کی است. آقای حائری زاده البته ایشان مرد خیلی شریفی هستند کارهایشان همه اش درست است و آنروز اینجا من را تهدید کردند که موکلین من ایشان جواب من را خواهندداد من از اینجا که میرفتم دم در مجلس دو تا چاقوکش بمن اهانت کردند و بمن حمله کردند معلوم میشود که موکلین ایشان همین دو چاقوکش هستند
حائری زاده - هنوز موکلین من خدمت شما نرسیدهاند
فرامرزی - ولی چون من معتقدم اگر مردم بخواهند مبارزه بکنند باید یک میدانی باشد که بفهمند برای چی دارند مبارزه میکنند والا هیچ مانعی ندارد یعنی موکلینی هم ما پیداکنیم که این کارها را بکنند سوابق من آقایان نمایندگان از سی سال باینطرف در این مملکت معلوم است در وزارت فرهنگ معلوم است در وزارت خارجه معلوم است در مطبوعات هم معلوم است این تهمتهایی که ایشان زدند اگر یک ذره شرف داشتند یک مراجعه ایی بوزارت خارجه میکردند که ببینند من در این مدت برای دولت چه کردهام در بنادر جنوب و بحرین که ایشان میگویند و مکرر با پیشنهاد وزارت خارجه و تصویب هیئت وزیران من انعام گرفتم از وزارت خارجه برای کارهایم و خدماتم. من سی سال است که در این مملکت معلمی میکنم افتخار هم میکنم هیچ خانواده ایی نیست که از من شاگرد تویش نباشد از این بهتر افتخار چیست؟ در همین مجلس الان از شاگردان من خیلی هست در ادارات هست در وزارت خانهها هست و این خدمت من در معارف است و در مطبوعات هم آقایان شاهد جریان روزنامه کیهان هستند لازم نیست که آقای حائری زاده قضاوت بکنند لیاقت صلاحیت این قضاوت را ندارند این قضاوت را ملت ایران میکند که روزنامه کیهان هنوز درنیامده از دست همدیگر قاپ میزنند هزارها هستند که اصلا روزنامه به آنها نمیرسد به آن کسی که عقب افتاده در تمام شهرستانها جیره بندی است روزنامه کیهان بنمایندگان ما پول جلومیدهند برای روز بعد برای اینکه بهشان نمیرسد ملت ایران این را قضاوت میکند نه اینکه آقای حائری زاده که سرمایه اش همین است که میبیند تمام جوانهایی که میخواهند نویسندگی بکنند روزنامه نویسی بکنند مقاله نویسی بکنند مقالات مرا دو سه مرتبه میخوانند که جمله بندی من و سبک مرا یاد بگیرند و الان یک سبکی در انشاء فارسی جوانها هست که این سبک من است هر جای دنیا یک چنین آدمی باشد اساسا این هنرش کافی است که او را بزرگ و محترم بدانند ایشان آن روز گفتند که قلمی دارد و قدرت قلمی دارد قدرتی دارد که وکیل بشود کاملا صحیح است من بقول شما که آنروز گفتید و امروز پس گرفتید فضیلتی دارم قلمی دارم قدرت قلمی دارم و موفق شدم شما با چه موفق شدید با علمت با خوشگلیت و با ثروت با طایفه ات آنهایی که میگویند شما را آوردهاند بالا من که میتوانم معلمی بکنم شرافتمندترین شغل را در دنیا داشته باشم و زندگی کنم چه احتیاجی دارم به کثافت کاری، شما با چه آمدید جلو؟ یک صفت و لیاقتت را بگو غیرتهمت زنی و بداندیشی نسبت بهمه مردم شما چرا دارید؟ همینجا آقای دکتر مصدق پشت همین تریبون راجع بمن چه گفت و با وزیرش که با من اختلاف نظر پیدا کرده بود چه معامله ایی کرد و خود آقایان جبهه ملی با من چه رفتاری کردند چه چی بمن میگفتند چطور شد که من آنروز ملی بودم و امروز فقط برای اینکه آقای حائری زاده خوشش نیامده تمام ملیت مرا سلب کردند من ازعنفوان جوانی بلکه از سن مراهقه وارد سیاست شدهام و در هر جا قوههایی که خیال میکردند من ممکن است برایشان مضرباشم برای خورد کردن من دستههایی تشکیل دادند بمن تهمتهایی زدند همینطور که ایشان هم بمن تهمت راهزنی زدند تهمت آدمکشی زدند آنها هم اسناد خواستند استشهاد درست کنند ولی آن روزهایی که آن اسناد را آوردند در تهران مرا بردند در شهربانی تحقیقات کردند رسیدگی کردند معلوم شد آن روزی که آنها میگفتند من آدم کشتم من در خارج ایران در مدرسه بودهام و درس میخواندهام در روزهایی که آنها میگفتند من سرگردنه بودم راهزنی میکردم من در مدرسه سیاسی در دارالمعلمین قدیم در دارالفنون قدیم درس میدادهام گفتم که من مگر روز اینجا پشت تریبون درس میدادم و شب با طیاره میرفتم راه میزدم ممکن است صحیح باشد ولی این روزهایی که شما میگویید و این اسنادی که هست من در آن مواقع در مدرسه بودهام این تهمتهارا بمن زدند این دسته بندیها را بر ضد من درست کردند در دوره ۱۴ همان جایی که او میگویدهمان کس را وادار کرد بلکه مرا بدست او خورد کند نگذارد من وکیل بشوم در دوره شانزدهم آن بازی را برای من درست کردند ولی اینها هیچکدام نتوانستند مرا خورد کنند و تو هم خیلی کوچکتر از آنها هستی، بله من جز اینکه بگویم آقای حائری زاده ماموریتی دارد و نمیتوانند از این ماموریت صرف نظربکند یعنی نمیگذارند منحرف بشود از آن ماموریتی که بهش دادهاند.
بهیچ فکری نمیتوانم بکنم که برای چه اینجا بساط فحش کاری من و او را بهمدیگر فراهم کرده اما اگر این حرفهای او اثربکند این تهمتها اثربکند مشهودات روشن و آشکار مردم اثرنکند باید گفت آن تبلیغات و تعریفاتی که برای تحصیل نیک نامی بشر کردهاست حرف پوچ و بیهوده ایی بودهاست برای اینکه معلوم میشود نه عمل خوب نه عمل بدنه مشاهدات مردم هیچیک ملاک نیست هیچ چیز ملاک نیست ملاک فقط تخرصات یک آدم بد اندیش است که به آدم تهمت بزند من میخواستم و اتفاقا یکی از آقایان هم میگفت این جمله معترضهاست میخواستم پیشنهاد بکنم آقایان اینجا دیگر منطق استدلال برهان مشهودات و محسوسات از بین رفته یک چیز فقط باقی ماندهاست و آن تهمت است اگر حساب کردیم گفتیم دو دو تا میشود ۲۵ تا و دیگری گفت دو دو تا میشود چهار تا میگویند این نوکر انگلیس است این همکار فلان آدم است آقا بیایید یک مدتی معین بکنیم برای تهمت زدن مثلا بگوییم در روز نیم ساعت بهم تهمت بزنیم بعد وقتی لایحه ایی آمد وقتی موضوعی مطرح شد برویم روی خوب و بد موضوع دیگر کار بتهمت زدن نداشته باشیم دیگر تهمتها را زده باشیم گذاشته باشیم کنار که بتوانیم کاری بکنیم این نمیشود که تا کسی آمد گفت چهار دو تا میشود هشت تا اینجا جار و جنجال بکنیم که تو نوکر انگلیس هستی (پورسرتیپ – او را بگذاریم برای بعد از دستور) اما خدایی هست در دنیا حقی هست در دنیا خداوند نگه میدارد و موفق میدارد آن کسانی را که مطابق میل و اراده او رفتارکنند والدین جاهدوافینالنهدینهم سبلناآیه قران است خداوند اشخاصی را که در راه حق قدم برمیدارند موفق میدارد تهمت تهمت زنها هیچ اثری ندارد فقط آنها یک نتیجه میبرند و همان است که خود خداوند تبارک و تعالی در قران فرموده ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوالهم عذاب الیم آنهایی که دلشان میخواهد فحشاء و تهمت و افترا و بدنامی در میان مسلمانان جاری بکنند آنها فقط یک نتیجه میگیرند و آن عذاب خداست خداوند واجب الوجوداست باشد برای تفتیش اعمال بداند ایشان که نتوانند افرادی را متهم کنند آنروزیکه ما عضو کمیسیون نفت بودیم این شکی نیست که انگلیسها یا عمال ایرانی شان که الان هم در شرکت نفت هستند با همه اعضای کمیسیون تماس میگرفتند دلایل میآوردند ارقام میآوردند منتهی بعضیها مخلصتر بودند توجه میکردند بعضیها حقه تر بودند شاید نمیگفتند یا عاقلتر بودند و نمیگفتند من چرا نباید بگویم که اینها آمدند برای من رقم دادند مگرمن میخواستم به مملکتم خیانت بکنم؟ مگر ما میخواستیم یک تصمیم کوچکی بگیریم ما میخواستیم راجع به بزرگترین عاید مملکتمان بزرگترین تصمیم را بگیریم میبایست بگوییم میبایست رد کنیم میبایست استدلال کنیم میبایست تحقیق کنیم من اگر جاسوس بودم که مثل تو قایم نمیکردم من اگر مخلص نبودم چه داعی داشتم بگویم. من اگر جاسوس بودم دلار مخفی نمیخواستم من که تقاضای سی هزار لیره نکرده بودم من چرا قایم کنم (خسرو قشقایی - هیچکس تقاضای لیره نکرده بود)
رئیس - آقای فرامرزی کافی است وقت شما تمام شد باید اجازه بگیرید
فرامرزی - اجازه بدهید من حرفهای خودم را بزنم بمن خیلی تهمت زد
بعضی از نمایندگان - صرفنظر بفرمایید
فرامرزی – آقا من دو صفحه یادداشت کردم حرفهای او را فقط قسمتی از آن را جواب دادم
ناظرزاده – استدعا میکنم که نفرمایید
فرامرزی - اطاعت میکنم
رئیس – مختصر تذکری مطابق ماده ۹۰ آقای زهری دارند بفرمایند بعد رای میگیریم همانجا هم ممکن است بفرمایید
زهری - صدای بنده نمیرسد میآیم پشت تریبون تهمتهایی بمن زدهاند باید جواب بدهم بنده بدون اینکه وارد مذاکرات و مشاجرات بین آقایان بشوم جناب آقای فرامرزی در جلسه گذشته برای اینکه انتخابات آقای حائری زاده را....
فرامرزی – آقا من از آن کلمه معذرت میخواهم (نمایندگان - تمام شد تمام شد) رئیس - پس آقای زهری دیگر ماده ۹۰ موضوع ندارد رای میگیریم بصحت انتخابات آقای حائری زاده آقایانی که موافقند ورقه سفید با نام خواهند داد و مخالفین ورقه کبود (اسامی آقایان نمایندگان بقرار ذیل بوسیله آقای مهندس غروی (منشی) اعلام و در محل نطق اخذ رای بعمل آمد) آقایان: مهندس زیرک زاده. دکتر ملکی. انگجی. میلانی. خسرو قشقایی. ذوالفقاری. عبدالرحمن فرامرزی. حمیدیه. فتحعلی افشار. پارسا. مجتهدی. موسوی. میراشرافی. کهبد. کریمی. مشار. صفایی. حاج سیدجوادی. دکتر فلسفی. اخگر. احمد فرامرزی. نبوی. مدرس. خلخالی. فرزانه. اقبال. دکتر طاهری. ذکایی. محمدحسین قشقایی. زهری. شاپور. ناظرزاده کرمانی. مهندس رضوی. افشارصادقی. شادلو. شوکتی. منصف. نجفی. شهاب خسروانی. ریگی. دکتر فقیهی شیرازی. دکتر مصباح زاده. پورسرتیپ. دادور. صراف زاده. تولیت. امیرافشاری. نریمان. رفیع. هدی. شبستری. مکی. اورنگ. دکترفاخر. غروی (پس از شماره آراء ماخوذه نتیجه بقرار زیر بود) ورقه سفیدموافق ۴۰ ورقه کبود مخالف ۳ ورقه سفید بی اسم علامت امتناع ۴
فرامرزی - عده چند نفر بود
رئیس - عده حاضر هنگام اعلام رای ۵۵ نفر با۴۰ رای موافق اعتبارنامه آقای حائری زاده تصویب شد
اسامی موافقین - آقایان: فتحعلی افشار. امیرافشاری. موسوی. نریمان. دادور ذکائی. دکتر فلسفی. شوکتی. نجفی فردوسی. رفیع. مهندس زیرک زاده. انگجی. ملکی. ناظرزاده. شبستری. محمدحسین قشقایی. خسروقشقایی. دکتر ملکی. دکتر فاخر. میلانی. مهندس رضوی. شاپوری. اخگر. نبوی. محمد ذوالفقاری. مشار. فرزانه. پارسا. زهری. کهبد. مجتهدی. کریمی. اقبال. سیدجوادی. شادلو. منصف. خلخالی. مدرس. مهندس غروی. حمیدیه
اسامی مخالفین - آقایان: عبدالرحمن فرامرزی. احمد فرامرزی. میراشرافی
ورقه سفیدعلامت امتناع - ۴ ورقه
- استرداد آقای شهاب خسروانی مخالفت خود را با نمایندگی آقای کریمی واعلام تصویب آن
[ویرایش]۳- استرداد آقای شهاب خسروانی مخالفت خود را با نمایندگی آقای کریمی واعلام تصویب آن
رئیس - اعتبارنامه آقای کریمی مطرح است، آقای خسرو قشقایی
رفیع - اجازه بفرمایید من تقاضا میکنم از آقای شهاب خسروانی که مخالفت خودشان را از آقای کریمی پس بگیرند (صحیح است)
رئیس - آقای شهاب خسروانی
شهاب خسروانی - بنده البته برای اینکه امتثال اوامر دوستانم را کرده باشم چون در این چند روزه یکعده ایی هم این تقاضا را از بنده کرده بودند قبول میکنم مشروط براینکه آقایان هم قبول بفرمایند مخالفت خودشان را پس بگیرند که زودتر مجلس وارد کارهای اساسی مملکت بشود (صحیح است) و اگر ماها صحبتی نمیکنیم یا ساکت هستیم دلیل ضعف ما البته نباشد (صحیح است)
رئیس – نظر باسترداد آقای شهاب خسروانی مخالفت خودشان را نسبت باعتبارنامه آقای کریمی اعتبارنامه نمایندگی آقای کریمی تصویب شد (نمایندگان - مبارک است)
کریمی – از حسن نظر آقایان بنده تشکرمیکنم
- اعلام تصویب نمایندگی آقای دکتر بقایی از طهران پس از استرداد مخالفت آقای میراشرافی
[ویرایش]۴- اعلام تصویب نمایندگی آقای دکتر بقایی از طهران پس از استرداد مخالفت آقای میراشرافی
رئیس - تصورمیکنم بعد از این اعتبارنامه آقای دکتر بقایی است از طهران مخالفین جناب آقای میراشرافی و جناب آقای عامری، آقای عامری تشریف ندارند آقای نبوی فرمایشی دارید؟
نبوی - بنده خواستم استدعا کنم جناب آقای میراشرافی هم پس بگیرند تا اعتبار نامه ایشان از تهران مطرح و انشاء الله تصویب شود و البته وقتی تصویب شد دیگر مجال برای بحث اعتبارنامه ایشان از کرمان نیست آن قضیه مسکوت خواهد ماند زیر از دو جا وکیل نخواهند شد بنابراین بنده تقاضامی کنم آقای میراشرافی صحبتشان را نکنند و پس بگیرند.
رئیس - آقای مهندس رضوی
مهندس رضوی - اول آقای میراشرافی فرمایش خودشانرا بفرمایند تا بنده عرض کنم
میراشرافی - حضرتعالی اول بفرمایید
مهندس رضوی - بعرض مجلس رسیده بودکه از جناب آقای دکتر بقایی تلگرافی استفسار شده بود خواستم که الان هم بعرض آقایان برسانم که ایشان هم تلگرافی جواب دادهاند و تسلیم نظریه مجلس هستند در این صورت البته بسته به نظرمجلس است که ایشان را از کرمان یا تهران یا هر حوزهای که مجلس ترجیح میدهد بسمت نمایندگی بشناسند لازم بودعرض کنم که بهرحال ایشان در کرمان هم تعهد دارند در مقابل موکلینشان و بنده تصور میکنم اگر هم ایشان از تهران اعتبارنامه شان تصویب شود یعنی وکالت تهران ایشان تصویب شود از طرف مردم کرمان هم وکیل آن محل شناخته خواهندشد
رئیس – باید گزارش ایشان خوانده شود
میراشرافی - بنده عرضی دارم
رئیس – مخبر کیست؟
خسرو قشقایی - بنده مخبرهستم.
فرامرزی - اجازه بفرمایید که ایشان فرمایشی دارند راجع باسترداد بفرمایند
میراشرافی - اجازه بفرمایید که بنده بروم پشت تریبون
مخبر(آقای قشقایی) – مقصود این است که جناب عالی پس میگیرید یا نمیگیرید
رئیس - آقای میراشرافی شما استرداد کردید؟
میراشرافی - استردادنکردهام بعدا استرداد میکنم.
مخبر - این چه زحمتی است به بنده میدهید. (آقای خسرو قشقایی گزارش کمیسیون تحقیق دائر به نمایندگی آقای دکتر بقایی را از تهران بشرح ذیل قرائت نمود) گزارش ازکمیسیون تحقیق به مجلس شورای ملی اعتبارنامه آقای دکتربقایی که بمخالفت آقایان میراشرافی و عامری و اعتراض دکتر بقایی بقسمت اخیر گزارش شعبه چهارم به کمیسیون تحقیق ارجاع شده بود مورد رسیدگی قرارگرفته و اینک جریان کار بشرح ذیل بعرض مجلس شورای ملی میرسد: جریان کلی انتخابات تهران بشرح گزارش شماره ۴ از شعبه چهارم و نمایندگی آقای دکتر بقایی بشرح گزارش شماره ۹ شعبه مذکور باستحضار آقایان نمایندگان محترم رسیدهاست. آقای دکتر بقایی مخالف قسمت اخیر گزارش شماره ۹ شعبه چهارم (مبنی براینکه آقای دکتربقایی در این دوره از ۲ حوزه انتخابیه تهران و کرمان انتخاب شدهاند و در شعبه چهارم اینطور اتخاذ تصمیم شدهاست که قبل از تصویب این گزارش در مجلس شورای ملی آقای دکتر بقایی باید تصمیم خود را نسبت بقبول نمایندگی یکی از ۲ حوزه اعلام دارند) بودند و توضیح دادند نظریه شعبه موافق ماده ۵ نظامنامه نمیباشد زیرا شعبه فقط حق رسیدگی بصحت و سقم انتخابات را دارد و تقاضا داشتند در گزارش کمیسیون تحقیق نظریه شعبه ابطال و مراتب باستحضار مجلس شورای ملی برسد. آقای میراشرافی تذکردادند اولا ایشان طبق قانون اساسی و ماده یک قانون انتخابات نمیتوانند از دو محل انتخاب شوند زیرا عده وکلا۱۳۶ نفر تعیین شده و اگر قراربود کسی بتواند از چند محل انتخاب گردد این تصور میرود که یکنفر از ۵۰ نقطه انتخاب شود و بجای ۵۰ نفر در مجلس ابراز عقیده کند موضوع دیگر راجع باعتراض بجریان انتخابات تهران است که جریان آن ضمن مخالفت با اعتبارنامه آقای دکتر شایگان باستحضار آقایان نمایندگان رسیدهاست. کمیسیون با توجه باظهارات طرفین و توجه بمحتویات پرونده اولا تصمیم در مورد اظهار نظر شعبه چهارم را که مورد اعتراض آقای دکتر بقایی بود در صلاحیت خود تشخیص نداد ثانیا با توجه باظهارات معترض دیگر چون اعتبارنامه ۴ نفر از منتخبین تهران بتصویب مجلس شورای ملی رسیده بود گزارش شماره ۹ از شعبه چهارم دائر بر صحت نمایندگی آقای دکتر بقایی را تایید نموده و اتخاذ تصمیم را در مورد انتخاب ایشان از دو محل بمجلس شورای ملی واگذارمی نماید.
رئیس - آقای میراشرافی
میراشرافی - آقایان دوستان بنده امر فرمودند که اعتراض خودم را نسبت به جناب آقای دکتر بقایی پس بگیرم (احسنت) البته این پس گرفتنها همانطورکه جناب آقای شهاب خسروانی فرمودند دلیل برضعف ما نیست بلکه دلیل بر حسن نیت مااست (صحیح است) و منظور ما این است که مجلس بعد از چهل، پنجاه روز هر چه زودتر وارد کاربشود و یک کاری بکند. فقط در مورد پرونده جناب آقای دکتر بقایی بنده یک استدعایی دارم و آن این است که معلوم شود که ایشان وکیل تهران هستند یا وکیل کرمان این مطلب که معلوم شد بعد بنده عرض میکنم
رئیس - الان تهران مطرح است
میراشرافی - کرمان را کنار گذاشتید پس تکلیف آن چه میشود
رئیس – آقا من تکلیفش را بعد معین میکنم (احسنت، احسنت)
میراشرافی - بنده یک توضیحی میخواهم بدهم راجع باظهارات آقای راشد که آن روز فرمودند(حاج سیدجوادی - آقای میراشرافی بنده هم یک حرفهایی داشتم احترام گذاشتم و صرفنظرکردم دلیل برضعف من نبود)
رئیس – نظر باسترداد آقای اشرافی از مخالفت نسبت به آقای دکتر بقایی اعتبار نمایندگی آقای دکتر بقایی از شهر تهران تصویب شد (صحیح است)
میراشرافی - راجع بکرمان نفرمودید آقای رئیس
رئیس – مسلما یک نماینده متعلق به یک حوزهاست
میراشرافی - پس دیگر مال کرمان قابل طرح نیست
- طرح گزارش کمیسیون تحقیق راجع به نمایندگی آقای رفیع از طوالش و تصویب آن
[ویرایش]رئیس - آقای خسرو قشقایی (آقای خسرو قشقایی گزارش کمیسیون تحقیق راجع به تایید نمایندگی آقای رفیع را از طوالش بشرح آتی قرائت نمودند)
- اعتبارنامه آقای رفیع که بمخالفت آقایان مهندس حسیبی – دکتر بقایی و علی زهری بکمیسیون تحقیق ارجاع شده بود مورد رسیدگی قرار گرفت و اینک جریان کار بشرح زیر بعرض مجلس شورای ملی میرسد:
- جریان کلی انتخابات طوالش بشرح گزارش شماره ۱۰ از شعبه پنجم باستحضار آقایان نمایندگان محترم رسیدهاست آقای مهندس حسیبی یکی از معترضین اعتبارنامه مذکوراز طرف خود و سایر معترضین اعتراضات خود را بشرح زیر باستحضارکمیسیون رساندند:
- محل انجمن مرکزی حوزه انتخابیه طوالش در هشتپرمیباشد انجمن برای اخذ رای چهار صندوق در نقاط مختلفه در نظرمیگیرد ولی محل صندوق دو حوزه پونل و ماسال مطابق آنچه که در ادوار گذشته عمل میشده نبودهاست و با اینکه اهالی چندین بار تقاضامیکنند که سه روز محل این دو صندوق طبق سنوات ماضی تعیین گردد انجمن مرکزی موافقت نمینماید ولی انجمن دستور میدهد صندوق مربوط به ماسوله که در محل سابق در نظرگرفته بودند سه روز در محل سابق و سه روزهم در اطراف گذارده شود و پس از آن از طرف انجمن مرکزی مدت اخذ رای شش روز تعیین میگردد ولی در عمل صندوق مرکزی دو ساعت به آخر وقت مانده باستناد اینکه اعضاء انجمن میخواهند رای دهند اخذ رای را متوقف میکنند و در حوزههای دیگرهم در مدت معینه اقدام بتوزیع تعرفه و اخذ رای نشده. مثلا در پونل اخذ رای ۶ روز بوده در ماسوله ۵ روز (بعلت یک روز تاخیردر اخذ رای) در ماسال ۴ روز و در مورد صندوق اخیر توضیح دادهاند چون در دو روز آخر تعرفه نبوده بنابراین اخذ رای نشده و با اینکه مردم کررا تقاضا نموده بودند که بتعرفه حوزه مذکوره اضافه شود انجمن در مدت قانونی ننمودهاست و بلافاصله آراء را میخوانند اما جریان قرائت آراء بدین شرح بوده که فرماندار اول شب با یکی از طرفداران آقای رفیع به اسالم میروند و دستور قرائت آراء رامیدهند و بعد هم بپونل رفته با وجود مخالفت انجمن آراء آنجا را هم تا۵ بعد از ظهر نیمه شب استخراج و قرائت مینمایند گفتهاند میخواستند صورت مجلس تقلبی برای محل اخیر بسازند ولی بخشدارموافقت نکردهاست قبلا هم آراء ماسال قرائت شده بود و آقای رفیع در این چند صندوق با۱۵ رای برنده بودهاند مقارن ظهر صورت قرائت آراء ماسوله هم میرسد که آقای رفیع ۱۰۲ رای داشته و کاندید دیگر ۶۶۴ رای ولی انجمن چون وضع را چنین میبیند نیمساعت بعد استعفا نموده و انتخابات اسالم و ماسوله و سایرشعب را ابطال مینماید فرماندار موضوع را بطهران گزارش میکند و جریان تا ۱۴ روز متوقف میماند. و از تهران هم به فرمانداردستور میدهند کاری کنید که انجمن مجددا اقدام بکارنمایند و انجمن هم ۱۴ روز بعد از استعفاء مجددا وارد عمل میگردد و بازرسانی هم در این مدت بمحل میروند و انجمن از نظرظاهر کار طبق مدارک پرونده برای راه حل چند صورت مجلس میسازد در تمام این جریان نظر فرماندار له جناب آقای رفیع بوده و علنا بنفع ایشان مداخله میکند انجمن مرکزی پس از تشکیل مجددآراء ماسوله را که قرائت شده بود و همچنین آراء انجمن مرکزی را با این که رای دادن اعضاء انجمن در آخر وقت دلیل صحت آن بوده ابطال مینماید و با اختلاف ۱۵ رای نسبت به کاندید دیگر آقای رفیع را برنده میشناسد مطلب مهم اینجاست که اگر انجمن هر کاری جز ابطال آراء ماسوله نموده بود جناب آقای رفیع برنده نمیشدند و پس از این جریان اعلانی جهت وصول شکایات رسیدگی به آن منتشر و در این مدت شکایات زیادی بدفتر انجمن واصل میگردد لازم است گفته شود موقعی که انجمن مرکزی استعفا مینماید یکنفر از اعضای آن از استعفا خودداری و با چهار نفر عضو علی البدل پس از مراجعه بفرمانداری تشکیل انجمن میدهند و انتخابات را دنبال مینمایند و چون انجمن اخیر خود را صالح میدانسته اعتبارنامه بنام آقای رامبد کاندید دیگر صادر نمودهاست ولی البته امضاء فرماندار در ذیل این اعتبارنامه نیست ولی تاریخ صدور آن ۸ روز قبل از تاریخ اعتبارنامه جناب آقای رفیع بودهاست. در خلال این مدت بازرسانی بمحل میروند کلیه گزارشات آنها علیه آقای رفیع و له کاندید دیگر شهرستان مزبور بودهاست غیر از فرماندار که صددرصد بنفع جناب آقای رفیع اقدام مینموده سایر مامورین عدم استحقاق ایشان را در شهرستان طوالش گزارش میدهند با توجه بشرح فوق یا باید گفت انتخابات طوالش باطل است یا برنده دیگری یعنی آقای رامبد است.
- جریان کلی انتخابات طوالش بشرح گزارش شماره ۱۰ از شعبه پنجم باستحضار آقایان نمایندگان محترم رسیدهاست آقای مهندس حسیبی یکی از معترضین اعتبارنامه مذکوراز طرف خود و سایر معترضین اعتراضات خود را بشرح زیر باستحضارکمیسیون رساندند:
آقای زهری معترض دیگر آقای رفیع بیانات آقای مهندس حسیبی را تایید و اضافه کردند تا روزی که نتیجه معلوم نشده بود فرماندار گزارش میداده که اوضاع محل امن و امان است ولی وقتی که میخواستهاست نتیجه انتخابات معلوم گردد ایشان گزارش دادهاند مخالفین آقای رفیع که یک عده اجامر و اوباش توده ایی هستند وسیله ناامنی شهر را فراهم کردهاند و با اینکه انجمن مرکزی تا آخروقت روز اخذ رای صحت صندوق مرکزی را تایید مینموده ولی بعدا که متوجه میشود مجموعه آراء مذکور بنفع آقای رفیع نیست آنرا نخوانده ابطال مینماید. سپس اوراقی که عده ایی از اهالی بتوسط آقای رفیع تقدیم کمیسیون نموده بودند و ایشان مراتب اوراق مزبور را از طرف خود تایید کردند در جواب اعتراضات آقای مهندس حسیبی و آقای زهری مورد رسیدگی توجه قرار گرفت مطالب اوراق مذکور مبنی بر این بود که در بعضی حوزهها بوسیله تهدید و تطمیع و تحمیل بنفع کاندید دیگر اقدام به اخذ رای شده و صحنه سازی دال براینکه کاندید دیگر این شهرستان بنا باراده مقاماتی باید انتخاب شوند انجام یافته و رئیس ژاندارمری که از رفقای صمیمی کاندید دیگر بوده نهایت کوشش و مجاهدت را در انتخاب ایشان بعمل آورده و تلگراف جعلی هم از طرف آقای رفیع بمحل بشرح زیر مخابره گردیده: «طالش آقایان میرمسعودی یونس آقاجانی سلیمان پاشا ساسانی امامقلی ماسالی من سناتور انتخاب شدهام رامبد را انتخاب کنید امضاء قائم مقام رفیع» انواع این تلگراف بشمارههای ۱۵۰۸و ۱۵۰۹ و ۱۵۱۰و۱۵۱۱ در شعبات بازپرسی تهران و رشت موجوداست اما دلائل استعفاء انجمن بدین شرح بود که انجمن در یک محیط ترور و وحشت و تهدید که از ناحیه رامبد کاندید دیگر ایجادشده بود نمیتوانست در یک محیط آزاد کار انتخابات باتمام برساند و از بیم مرگ مجبور باستعفا گردید تا با رسیدن قوای دولتی بتواند آزادی عمل پیداکند و کار انتخابات را بپایان برساند شورایعالی هم نظر داد که از اعضای مستعفی رفع محظورشود و تصریح نمود که در هر حال رای انجمن نافذاست و انجمن میتواند مطابق قانون انتخابات در مصوبات قبلی خود همیشه تجدید نظرکند بنابراین وقتی که آرامش برقرارشد و اوضاع بحال عادی برگشت و امنیت تامین گردید انجمن شروع بکارکرد و تقدیم شکایت از طرف مخالفین در مدت مذکور بانجمن مؤید صلاحیت و رسمیت انجمن میباشد و اما دلیل ابطال صندوق ماسوله طبق تصویب نامه باید۱۰۸ نفر از طرف بخشداری انتخاب گردد تا از بین آنها ۳۶ نفر و از۳۶ نفر اعضای اصلی و علی البدل انجمن انتخاب شوند وقتی نماینده انجمن مرکزی بدون همراهی بازرسان قضایی بماسوله رفت متوجه شد که چون حوزه مذکور ییلاقی بوده و در زمستان کسی آنجا نیست اطلاع داد۱۰۸ نفر در ماسوله وجودندارد بنابراین وقتی ۱۰۸ نفر در محل وجود نداشته باشد چگونه ممکن است ۶۰۰ تعرفه توزیع و اخذ رای شود توضیحا اینکه وقتی بواسطه عدم وجود۱۰۸ نفر در محل انجمن تعیین نشده انجمن مرکزی ۹ نفر را تعیین و بعنوان اعضای فرعی ماسوله معرفی نمود ولی دهدار با تبانی رئیس دادگستری و چند نفر از طرفداران کاندید دیگر بدستور انجمن وقعی ننهادند و اعضای انجمن را بمیل خود انتخاب نمودند و در چهار روز اخذ رای صندوق را از آراء قلابی پرکردند و پس از اخذ رای مراتب را باستحضار انجمن مرکزی رساندهاند و یکی از اعضای انجمن مرکزی که در آن حوزه بوده تلگرافی بفرماندار مخابره کرده مبنی بر اینکه از جانب طرفداران کاندید دیگر برای پرکردن صندوق تهدید و تطمیع بعمل میآید و مرا هم تهدید بمرگ میکنند ژاندارم بفرستید تا بتوانم از این حوزه خارج شوم و اما دلایل دیگر ابطال آن بوده که صندوق در این حوزهها باید سیار باشد و با وجود دستور انجمن انتخابات که صندوق را به الیان ببرید این عمل نشده و طرفداران کاندید مورد نظر صندوق را با شناسنامههای مرده و زن و کودک از رای پرکردهاند و حتی برای استحکام کار شبها صندوق را از محل اصلی بمنزل رئیس یکی از ادارات که از طرفداران کاندید نامبرده بودهاست بردهاند و آراء ماخوذه را تعویض نمودهاند و طبق اعلام جرم موجود در پرونده مخدوش بودن آراء ماخوذه ثابت و انجمن با استفاده از اختیارات قانونی خود اقدام بابطال آراء مزبورنمودهاست. اما ابطال انتخابات صندوق هشت پر صندوق هشت پر در محل انجمن مرکزی بوده که از روز اول مورد تهاجم و تهدید و تطمیع طرفداران کاندید دیگر حوزه انتخابیه بودهاست و صورت مجلس مؤید این موضوع میباشد که چندین بار این صندوق مورد تهاجم قرار گرفتهاست کار بزد و خورد کشیده یک بار هم فرمانداری مورد حمله قرار گرفته که با سنگ و چوب کلیه شیشهها را شکسته و داخل اطاق اخذ رای شده و صندوق را تصرف نموده و آرائی را بزور داخل آن ریختهاند و عده ایی از مهاجمین دستگیر و با آلات جرم تحویل دادگاه شدهاند که با تشبث کاندید دیگر به قید التزام آزاد گردیده و همین موضوعات هم وسیله استعفای انجمن گردید. اما گزارشات مامورین مربوطه - این مامورین موظفند چنانچه عملی برخلاف قانون مشاهده نمودند انجمن مرکزی را متوجه نمایند تا از آن عمل جلوگیری بعمل آید و برای آنان حق دخالت در انتخابات قائل نشدهاند اما چند نفر از این مامورین با کاندید دیگر از طهران برای بازرسی حرکت مینمایند توضیحا اینکه این مامورین عضو وزارتخانه ایی بودهاند که یکی از اقوام نزدیک کاندید نامبرده مسئول آنجا بودهاست بهرحال مدعی و قاضی با هم حرکت کردهاند و در یک شب رسیدهاند و شام را با هم صرف نمودهاند و گزارشات شهربانی مؤید مراتب فوق است اضافه براینکه در موقع ورود انتشاراتی برخلاف حق و عدالت علیه آقای رفیع و له کاندید دیگر در محل دادهاند مضافا باینکه این اولین باری نیست که آرائی در انتخاباتی ابطال گردیده سوابق ممتدی در مورد ابطال آراء هست که ذکر موارد آن زائد بنظر میرسد علاوه بر مراتب بالا یک اعتبارنامه جعلی در دست آقای رامبد کاندید دیگر طوالش میباشد که معلوم نیست کدام انجمن و با چه اختیاراتی ذیل آن را امضاء نمودهاند و ایشان جهت این موضوع تحت تعقیب جزایی هستند طرفداران آقای رامبد از بانیان حزب کومله و از اعضای فرقه دموکرات بوده و خلع سلاح شهربانی طالش بوسیله آنان عملی گردیدهاست. کمیسیون با توجه باعتراضات معترض و مطالب مشروح در اوراق تقدیمی از طرف آقای رفیع بکمیسیون و ملاحظه اسناد و مدارک موجود در پرونده که مستند طرفین بودهاست با توجه باینکه ابطال صندوق از اختیارات انجمن مرکزی بوده و انجمن مرکزی در این مورد برخلاف قانون عمل نکرده با رای مخفی گزارش شماره ۱۰ از شعبه پنجم مبنی برصحت انتخابات طوالش و نمایندگی آقای رفیع را تایید مینماید.
بعضی از نمایندگان - آقای زهری پس گرفتند
رئیس – باید خودشان بیان کنند آقای زهری بفرمایید
زهری - آقای مخبر کمیسیون تحقیق گزارش را خواندند آقایان انشاء الله با دقت گوش داده باشند، عرایض مخالفین جریان انتخابات طالش را توجه کرده باشند و عرایض بنده راهم که بدون نظرشخصی است توجه بفرمایند و راجع با انتخابات طوالش قضاوت بفرمایند قبل از هر چیز بنده بایستی عرض کنم که بنده مدعی خصوصی آقای رفیع نیستم وکیل مدافع رقیب ایشان هم نیستم وظیفه ایکه برای خودم میشناسم این است که جریان انتخابات آنجا (فرامرزی - وظیفه فرمودید؟) آقای فرامرزی بنده تازه کارم حواسم را پرت نکنید (خنده نمایندگان)
رئیس - بفرمایید آقا
فرامرزی - من که در اطاق خصوصی بشما عرض کردم
زهری - یک جریانی که برای بنده خیلی عجیب و غیرمترقبه بود جریانی بود که از روزی که بنده مخالفت در این پرونده کردم بوجودآمد و جریان داشت تاالساعه که در اینجا افتخار صحبت کردن خدمت آقایان را دارم وعده ایی از آقایان دوستان از من تقاضاکردند با محبت و دوستی این مخالفت را پس بگیرم (صحیح است) عرض کردم من این مخالفت را برای هوی و هوس شخصی یا این که دلم میخواست اینجا نکرده بودم که پس بگیرم و بعد صحبت از معامله و پس و پیش کردن و تو پس بگیر من پس میگیرم شد بعد کار بتهدید کشید و یکی از آقایان گفت که ترا لجن مال میکنیم (میراشرافی – چیز دیگری هم هست مگر غیر از این) بلی آقای میراشرافی خواهش میکنم که شما مخالفت خودتان را با پرونده بنده پس نگیرید و بفرمایید اینجا بنده را لجن مال بکنید، بعد از آنکه تهدید به لجن مالی کردند فرمودند که برای تو تقاضای رای مخفی میکنم بنده حالا تمنی میکنم از آن آقایی که تقاضای رای مخفی میکند اگر بقدر کافی امضاء جمع نکرده بدهند بخود بنده بنده هم امضاء بکنم که برای بنده رای مخفی گرفته شود و آن آقایانی که بنده را تهدید کردند که اگر صحبتی بکنی اعتبارنامه خودت را رد خواهندکرد خواهش میکنم که هیچ ملاحظه نکنند اقلا بگذارند یک اعتبارنامه از اینجا رد بشود که بر آبرو و حیثیت من که بقول بعضیها میگویند در خطراست افزوده بشود و بهمین جهت هم جدا از آقای میراشرافی و سایر آقایان که مخالفت کردهاند تقاضامیکنم که حرف دوستانشان را گوش نکنند و اگر دوستانشان تقاضاکردند که مخالفت خودشان را پس بگیرند پس نگیرند و بیایند اینجا هر چه دارند بگویند (میراشرافی – ما میدانیم که شما پشت تان محکم است) خیلی محکمتر از آن است که شما فکر میکنید اگر چهل نفرمثل شماهم باشند یک کلمه راجع بپرونده بنده نمیتوانند حرف بزنند (یکنفر از نمایندگان - حرف زدن که کاری ندارد) (میراشرافی - اصل مطلب را بگو اینها حاشیهاست)
رئیس - خواهش میکنم صحبت نفرمایید که ایشان بتوانند صحبت خودشان را بکنند بفرمایید آقا
زهری – بعد از این مقدمه کوچک میپردازیم به پرونده انتخابات طالش در گزارش تحقیق در حدود دو صفحه و نیم عرایض ما نوشته شد و در حدود چهار صفحه مدافعاتی که شده بود نوشته شد و آقای مخبر کمیسیون خواندند ولی الان که بنده گزارش کمیسیون تحقیق را میخواند نددیدم که یک اختلافات فاحشی اینجا بین پرونده و گزارشات کمیسیون هست (مخبرکمیسیون - بنده عین گفتههای خودتان را نوشتم و امضای خودتان هم پای آن هست) بنده راجع بعرایض خودم نگفتم، انتخابات طالش آقایان دو مرحله خیلی مشخص و معین داشت یکی مرحله انتخاب انجمن نظارت انتخابات و آن مقدمات کار تا آخرین روز اخذ آراء یکی هم از روزیکه اخذ و قرائت آراء تمام شد تا حالا، انتخابات دوره هفده طالش دو پرونده دارد یکی در وزارت کشور تشکیل شده یکی هم پرونده فرمانداری طوالش است البته پروندههای مختلف دیگری هم هست پرونده شکایات و پرونده بازرسها و پرونده تلگرافاتی که برله برعلیه جناب آقای قائم مقام الملک شدهاست چیزی که از مطالعه این تلگرافات در مرحله اول آدم استنباط میکند این است که عموم تلگرافاتی که برله یا برعلیه ایشان شده همیشه یک امضاهای محدود معین هست امضاء چند تا از این خانهای مشهور آنجا و اتفاقا هم انجمن مرکزی انتخابات از همین آقایان و منسوبین این آقایان انتخاب شدند البته یادداشت بفرمایند آقای فرامرزی این یک تصادفی بوده و هیچ مانعی ندارد زیرا در انتخابات طوالش تصادفات خیلی خیلی زیاد است خیلی تصادفات عجیبی بودهاست مثلا یک تصادف دیگرش انتخاب فرماندارقرعه ایی آنجا است فرماندار آنجا یک آقایی است که از قرارمعلوم از ارادتمندان آقای رفیع است و باید هم باشد هیچ مانعی ندارد (فرامرزی - همه از ارادتمندان آقای رفیع هستند) واقعا این ارادتمندانی که من در تهران برای آقای رفیع دیدم تعجب کردم که چرا آقای رفیع تشریف بردند آنجا و وکیل شدند هر جای دیگر میخواستند جز طوالش با کمال عزت و احترام بی سر و صدا انتخاب میشدند هر جا میخواستند جز طوالش آنهم علت داردعلتش را هم بنده عرض خواهم کرد برای اینکه آنجا از افرادی پشتیبانی میکنند (فرامرزی - که موثر در انتخابات هستند) موثر در انتخابات و قول میدهم که دیگر نمیشود در آنجاها کاری کرد و این دفعه آخربود و موثر در انتخابات بودند و تا این اواخر هم همه چیز مردم آنجا را در دست داشتند شریک بدون سرمایه مال تمام مردم بودند (فرامرزی - مثل همه سرمایه دارها) مثل اکثر غریب باتفاق اشخاص سرمایه دار. بلی صحبت از آقای فرمانداربود البته برحسب تصادف این آقای فرماندار انتخاب شدند چون آقای فرماندارکه گویا خانه زاد آقای رفیع هستند در اداره آمار بتوصیه ایشان وارد خدمت شدهاند از اداره آمار بوزارت کشور بتوصیه ایشان رفتهاند و کاغذی از ایشان تا دو هفته پیش هم در پرونده ایشان بود این آقا مامور انتخابات طوالش بود البته برحسب تصادف، بنده این را دلیل خدشه دار بودن انتخابات طوالش نمیدانم (منصف - قرعه مگر نبود؟) این دلیل نیست ممکن است هر کس برود این یک تصادفی بود که شد خلاصه انجمن تشکیل شده اعلام کردند ۳۶ نفر ۱۰۸ نفر ۹ نفر اول و ۹ نفر دوم همه اینها را انتخاب کردند برای بعضی جاها دستورات مخصوص فرستادند که در همان گزارش تحقیق بود، چند تا صندوق به کجا بفرستید پیش بیاورید پس بیاورید تا اینکه شروع به اخذ آراء شد اخذ آراء روز هیجدهم شروع شد روز ۱۸دیماه ۱۳۳۰ البته آنجا یک کاندید دیگر هم داشت همانطوریکه عرض کردم بنده وکیل مدافع آن دیگری یا مدعی خصوصی جناب آقای رفیع نیستم که از آن کاندید بخواهم دفاع بکنم یا نسبت به شخص آقای رفیع بخواهم غرض ورزی بکنم جریان انتخابات را بنده عرض میکنم البته وقتی یک جایی کاندیدهایی داشته باشد تصادمات و تصادفاتی هم میشود، شکایاتی هم به مرکزمیشد که بنده از خواندنش صرفنظر میکنم و وقت آقایان را زیاد نمیگیرم این شکایات مطابق معمول وزارت کشور در یک پاکت بهمان مرجعی که ازش شکایت شده بود فرستاده میشود که جواب بدهند از فرماندار شکایت شده بود میفرستادند پیش همان فرماندار که رسیدگی بکند و جواب بدهد جواب هم میدادند تکذیب میکردند گزارشهایی که فرماندار طوالش داده یعنی همان کسی که میبایستی انتخابات آنجا را اداره کند تا روزی که اخذ آراء در هشت مرکز طوالش به پایان رسید واقعا یکی یکی آنها خواندنی است بنده اولا چون یکساعت وقت اجازه نمیدهدهمه راعرض کنم جملههایی از چند گزارش که رونوشت برداشتهام برای آقایان میخوانم و این را هم عرض میکنم که آقای فرماندار بقدری از خودش مطمئن بوده که هیچ باکی نداشت بعضی اوقات حقایقی که را تا آن روزی که اخذ آراء تمام شد مینوشت این آقای فرماندار در یک صورت مجلسی که در تاریخ ۲۹ آذرماه یعنی مدتی قبل از اینکه اخذ رای شروع بشود برای وزارت کشور فرستاد و تصریح کرد نظم و ترتیب کامل برقراراست در تلگراف شماره ۵۴۷۷ ۳۰ آذرماه باستانداری گیلان نوشت شکایت کرده بودند جواب داد آزادی حقیقی و آزادی کامل وجود دارد در تاریخ ۱۳ دیماه یعنی ۵ روز قبل از شروع اخذ آراء در تلگراف شماره ۵۸۵۰ بعنوان وزارت کشور نوشت انتظامات و آزادی کامل برقرار است در تاریخ ۱۷ دیماه روز قبل از شروع باخذ آراء در یک گزارش محرمانه و تلگرافی که شماره اش ۵۸۳۲ است باعتراضاتی که با توضیحاتی که وزارت کشور خواسته بود جواب داد آزادی کامل و حقیقی موجوداست در ۱۹ دیماه یعنی روز دوم اخذ آراء یک آقایی آمد شکایت کرد کتبا بهش آقای فرماندارجواب داد شماره جوابش ۵۸۶۲ است تاریخ ۱۹ دیماه انتخابات آزاد است و انتظامات کامل برقرارمیباشد و اهالی بهر کس میل دارند میتوانند رای بدهند روز ۲۱ دیماه روز سوم اخذ آراء همین آقای فرماندار در نامه شماره ۵۹۰۰ بعنوان انجمن مرکزی که شکایتی کرده بود نوشت تشنج مرتفع و انتظامات کاملا برقرار شدهاست در همان روز بوزارت کشور تلگراف کرد بشماره ۵۹۰۲ آرامش کامل برقرار است روز بعد۲۲ دیماه بوزارت کشور تلگراف کرد و این تلگرافات در جواب سؤالات و توضیحات بودهاست که آرامش برقرار و از هر زورگویی جدا جلوگیری شده آزادی انتخابات تامین باز هم همان روز چهارم اخذ آراء ۲۲ دیماه تلگراف شماره ۵۹۲۳ آقای فرماندار بوزارت کشور گزارش میدهد آرامش کامل با حسن تدبیر برقراراست باز هم همانطور بانجمن مرکزی مینویسد آرامش کامل برقرارشد همان روز مجددا بوزارت کشور کتبا مینویسد آزادی کامل برای عموم رای دهندگان تامین گردید و هر کس بمیل خود رای میدهد بهیچکس در هیچ مقامی اجازه قدرت و زور در این شهرستان داده نمیشود اینها چند گزارش فرماندار طوالش بود به مراجع مختلف قبل از پایان اخذ آراء و اجازه میخواهم یک چند تای دیگر از این گزارشات یک قسمت مفصلترش را بخوانم و آن اینست این در دستوریست که به بخشدارهای طوالش میدهد«بدیهی است فرمانداری و بخشداری با مواظبت کامل مراقب جریان انتخابات بوده و با حدی اجازه نخواهد داد که کوچکترین عملی برخلاف آزادی انتخابات انجام گردد در پایان بعرض میرساند که این بنده دقیقا و با قدرت کامل مراقب اوضاع بوده و شبانه روز کوشش مینمایم که با استفاده از قوای انتظامی امنیت این شهرستان را تامین و کوچکترین مجالی به آشوب گران و سوء استفاده کنندگان از هر موقعیت و مقامی ندهم و شدیدا از اعمال هر گونه زور و قلدری جلوگیری نمایم» این برنامه جناب آقای فرماندار آنجاست و مطابق این گزارشات ملاحظه فرمودید گزارش داده که امن و امان و آزادی واقعی و حقیقی در آنجا وجود دارد و هیچ خبری نیست هیچ تحمیلی نیست این قسمتی که الان خواندم گزارش بوزارت کشور بود این آقای فرماندار برای اینکه کمال قدرت خودش را در تامین آزادی اهالی طالش ثابت بکند بیکی از بخشدارهایش مینویسد پاسخ شماره فلان اولا موظف و مسئول حفظ انتظامات و حافظ آراء صندوق میباشید و مامور اجرائیات آن بخشداری دسته ژاندارمری رضوان ده میباشد دستور اکید از طرف فرماندهی گروهان ژاندارمری طوالش بفرمانده دسته رضوان ده داده شدهاست آنوقت نصیحتش این است که شما هم باید با قدرت بیشتری و با اراده قویتری انتخابات آن بخش را اداره کنید و متوجه باشید که با وظایف سنگینی که در این دوره بعهده فرماندارن و بخشداران گذارده شده کوچکترین ضعف و سستی با عدم مراقبت مسولیت غیرقابل عفوی را ایجاد مینماید برای حفظ انتظامات و غیره این بود قربان وضع منطقه انتخاباتی طوالش تا روزیکه اخذ آراء به پایان رسید یعنی امن و امان بود و هیچکس هم بهیچکس اعتراضی نداشت تا روزیکه اخذ آراء تمام شد و قرائت صندوقها شروع شد همانطوریکه در گزارش آقای قشقایی بود (خسروقشقایی - چه فرمودید؟) عرض کردم همانطوریکه در گزارش حضرتعالی قرائت فرمودید همین که روز آخر اخذ آراء سه تا صندوق خوانده شد و آقای بخشدار هم دید که از آن جوجههایی که قراربود از توی این صندوقها بیرون بیایند بیرون نیامدند در صندوقها را گل گرفتند (فرامرزی - کاش بهمان گزارش اکتفامیکردید....) بنده قربان الان از مریضخانه آمدهام اینجا اذیتم نکنید (فرامرزی - پس معلوم شد مرض دارید) (زنگ رئیس)
رئیس - آقای زهری بیانتان را بفرمایید آن اعتراضات راجلوگیری میکنم
زهری - متشکرم جناب آقای فرامرزی البته خیلی خوش زبان خیلی خوش متلک هستند ولی خواهش میکنم که یک ربع ساعت بنده را خط بکشید زیرا بنده نمیخواهم بعضی چیزها که توی این پرونده هست بگویم خیلی چیزها اینجاهست ولی نمیخواهم بگویم (فرامرزی – حالا بگویید) حواس بنده را پرت نکنید بنده آقا موضوع وکالت را یک امر جدی میدانم شوخی نمیدانم بنده را اگر فرستادهاند اینجا برای این نیست که دم در سرباز برایم پایش را بهم بزند یا پیشخدمت بمن سلام بکند (فرامرزی - خوب بفرمایید) اگرزبانم نارسا است توانایی بیانم کم است فقط برای خاطر این است که بخواهش بعضی از آقایان بعضی از مطالب را نمیخواهم بگویم مطالب گفتنی زیاد است بلد هم هستم صحبت بکنم توی این پرونده هم هست جواب این برگها را بدهید (افشارصادقی – ما هم دعا میکنیم که حالتان زود خوب بشود) مسخره گی دارد با بنده خلاصه ۵ صندوق در طوالش بود سه صندوق خوانده شد معلوم شد که آقای رفیع برنده هست صندوق ماسوله وقتی خبرش آمد معلوم شد آقای رفیع تا اینجا برنده انتخابات هستند مانده بود صندوق مرکزی طوالش یعنی صندوق هشت پر صندوقی که تحت نظر مستقیم انجمن مرکزی اخذ آراء شده بود این همان صندوقی است که انجمن مرکزی انتخابات طوالش هر روز صحت محتویاتش را تصدیق میکرد و صورت مجلس میکرد و روز بعد میآمد برایش رای میگرفت و این همان صندوقی است که اعضای انجمن مرکزی انتخابات طوالش روز اخذ آراء در آخرین ساعات آن روز خودشان تولیش آراء خودشان را ریختند و اسم خودشان آخرین اسمهایی است که در پرونده هست تعرفهها موجوداست و با این عمل صحیح بودن این صندوقها را اجماعا و جمعا تایید کردهاند زیرا خودشان آخرین شخصی هستند که در این صندوق رای دادهاند و این تنها صندوقی است که تحت نظر خودشان بوده روز۲۳ دیماه یعنی روز بعد از خاتمه اخذ آراء وقتیکه خبر صندوقهای فرعی میرسد که آن صندوقها بچه ترتیبی بود ازش میگذریم حساب میکنند میبینند که چهار صندوق که خوانده شد نتیجه اش بنفع شخص مورد نظر خودشان نبود و چون حدس میزنند این صندوق چهار میرا هم اگر بازبکنند بخوانند یک چیز غیرمنتظری ازش درمی آید یعنی هنوز وقاحتشان باین اندازه نرسیده بودکه بگویند این باطل آن باطل فقط این سه تا صندوق را قبول بکنند گفتند که صندوقهای فرعی و غیره و غیره همه باطل ما هم خداحافظ انتخابات باید تجدید شود. البته برای انجمن نظارت مرکزی این حق هست که انتخابات یک نقطه ایی را که خودش کرده باطل کند و جزء یا کلا باطل باشد و اگر باطل کرده بودند جای ایراد نبود ولی بعد مکاتبات بین فرمانداری مرکز شروع میشود وزارت محترم کشور بعضی مسائلی را که نمیخواست صریحا جواب بدهد میگفت شورای عالی انتخاباتی مراجعه بکنید (میراشرافی - این شورا را آقای دکتر مصدق تشکیل داد) آقای میراشرافی موضوع دکتر مصدق الان مطرح نیست (زنگ رئیس)
رئیس - آقای زهری شما بیانتان را بفرمایید اگر صحبتی آقایان میکنند من ساکت میکنم.
زهری - بنده چند روز است که قلبم خیلی حساس شده و نمیتوانم بعضی مطالب را بلاجواب بگذارم
معتمددماوندی - دلیلش همین است چون بمن هم خشمگین شدید.
زهری - آقای دماوندی شما خواهش میکنم که هیچ حرف نزنید.
معتمددماوندی - ترسیدم آقا
زهری – باید هم بترسید (زنگ رئیس)
معتمددماوندی - آن هم از تو(زنگ رئیس)
رئیس - آقایان ساکت باشید بفرمایید آقای زهری
زهری - انجمن انتخابات مرکزی طوالش استعفاداد و صندوقها را باطل کرد و آقای فرماندار همان فرمانداری که این گزارشات را میداد که انتخابات آزاد است و امن و امان است هر کسی مطابق میلش میتواند رای بدهدهیچکس مزاحم هیچکس نیست آزادی کامل آزادی حقیقی برقراراست همان فرماندار وقتی دید جریان کار بر وفق مراد و مطلوبش نیست گزارش داد و تایید کرد استعفای انجمن را وزارت کشور هم گزارش را به هیئت مشاوره انتخابات مراجعه کرد و هیات مشاوره انتخابات در دو مورد اظهار نظر کرد یکی اینکه بنظر هیات در صورتیکه اعضای انجمن اصلی بر استعفا و استنکاف خود اصرار ورزند و نشود آنان را بانجام وظیفه متقاعد نمود و بواسطه استعفای ۵ نفر اعضای علی البدل نشود عده اصلی را انتخاب و تکمیل نمود با استفاده از ماده ۱۷ قانون انتخابات به تجدید انتخابات انجمن نظارت برطبق مقررات باید مبادرت بعمل بیاید در تاریخ ۲۸، ۱۰، ۳۰ یعنی ۵ روز بعد از استعفای اعضای انجمن مرکزی همان آقای فرماندار مجددا گزارش مفصلی داد که از خواندن آن صرفنظرمیکنم در یک مورد دیگر باز هم همان هیات مشاوره انتخابات یک نظر دیگری دارد عطف بنامه فرماندار طوالش اشعار میدارد در مورد استعفای انجمن اصلی و امضای علی البدل نظر هیئت مشاوره طبق نامه ۱۰، ۸، ۳۰ اعلام گردیده و در خصوص ابطال که مورد سوال قرار گرفته چون جریان امر انتخابات در حدود قانون تابع تصمیمات انجمن نظارتی است که مسئول انتخابات است هر تصمیمی که از ناحیه انجمن مزبوراعلام شود نافذ است ولی تشخیص تاثیر یا عدم تاثیرآن با مجلس شورای ملی است تاریخ ۱، ۱۱، ۳۰ یعنی تحقیقات ۹ روز بعد از استعفا تمام آن آقایانی که تا امروز میگفتند و پرونده اش هم حاکی است و حاضر است که اوضاع مرتب و امن و امان برقراراست یکعده ایی بودند شکایات میکردند که تهدید و تطمیع و از این قبیل چیزهاست و یکعده دیگر بودند که فرمایشات آقای فرماندار را تایید میکردند که امن و امان است و عمل خلافی هم نشدهاست تمام اینها از آنروزببعد طرفدار ابطال انتخابات بودند و تلگرافاتی میکنند که انتخابات آنجا باید تجدید شود ولی بعد از چند روزی و مشاهده بعضی سستیها در مرکز این آقایانی که استعفا داده بودند بعد از ۱۴ روز جمع میشوند بطور خلاصه بهشان گفتند که کی به کیه بیایید بنشینید بعد از ۱۴ روز عوض اینکه همه را باطل کنند و استعفا بدهند و از بعضیها سوال کردند که بیایید و نیامدند طبق ماده ۱۷ و۱۹ قانون انتخابات وقتی که مسلم شد بایشان که وضع از چه قراراست آمدند و نشستند۳ صندوق را قبول کرده و یک صندوق خوانده شده را باطل کردند و صندوق مرکزی را که شرافت این انجمن مرکزی در گروش بود و خودشان رای داده بودند نخوانده باطل کردند بنده یکنفر حقوقدان نیستم که بتوانم اظهار نظر بکنم که این عمل تا چه حد با قانون تطبیق میکند که مورد بحث قرار دهم چیزی که مسلم و یقین است و هیچ تردیدی درش نیست این است که آقایان طوالشیها که خدمت آقای رفیع میرسند در اینجاعرض میکنند که شما در آنجا زمینه انتخاباتی دارید خدمتشان دروغ عرض میکنند اینها اشخاصی هستند که خدمت آقای رفیع میرسند و از مقام و احترامشان سوء استفاده میکنند و ایشان را در این مراحل آزار میدهند مردم طالش بنده با چند نفرشان خودم یک مختصر آشناهستم ساده ترین فرد را گالش میگویند و این افراد گالش خیلی سادهاند. (داور- گالش با طالش خیلی فرق دارد) فرقی نمیکند این پرونده نشان میدهد که دهاتیهای ساده این دهاتیهایی که همیشه جز آن خانشان اسمی نمیشناختند این دفعه که شنیدند انتخابات آزاد است خواستند یک نفر دیگری انتخاب کنند آقای رفیع را نخواستند انتخاب کنند. یک دلیل دیگرهم هست در آنجا هر رئیس اداره ایی خود را همراه آقای رفیع معرفی میکنند هر چه دزد و قطاع الطریق آنجا است خودش را تحت الحمایه آقای رفیع معرفی میکند هر چه چپاول گر آنجاست تحت حمایت جناب آقای رفیع قراردارند اشخاصی هستند که عامل انتخاباتی ایشان هستند فلان رئیس اداره که ۱۵ سال است در آنجا است نمیگویم بد میکند یا فلان میکند کاری هم نمیکند یک رئیس اداره در طوالش اصلا کارش را نمیکند ولی هیچکس جرات ندارد او را از آنجاعوض کند مردم میپرسند چرا؟ میگویند از این شخص حمایت میکند فلان کس دزدی کرده پرونده قتل دارد در دادگستری پرونده دارد ولی تعقیب نمیشود میپرسند چرا؟ میگویند آقای رفیع از اوحمایت میکند خوب مردم از این آقای رفیع بدشان میآید مردکه طلبکاراست میرود اجرائیه صادر کند اداره ثبت میگوید برای فلان کس اجرائیه صادر نمیکنیم میگوید چرا؟ جواب میدهند برای اینکه این آقایی که مدیون است از هوادارن آقای رفیع است. فلان کس میرود آنجا ازرودخانه ماهی بگیرد از طرف فلان خان از ماهی که از توی رودخانه میگیرد باج میگیرند با چه زوری؟ با زور آقای رفیع، همه چیز آنجا واقعا اینطوراست، آقای رفیع حضرتعالی که هیچوقت تشریف نبردید آنجا که ببینید (رفیع – آقا یکقدری در صحبتهای خودتان اگر تحقیق میکردید بهتربود) تحقیق کردم اما جنابعالی که تشریف نبردید آنجا، این یک خلاصه خیلی مختصری بود از مطالبی که بنده تهیه کردم یک خلاصه بسیار بسیار مختصر و سر و ته بریده آقایان. آقای فرامرزی چند روز پیش یک فرمایش صحیحی کرده بودند (عبدالرحمن فرامرزی - مثل همیشه) نه مثل همیشه نه بعضی اوقات کمتر صحیح است. گفتند که هیچکس در اینجا وکیل تر از کسی نیست بنده برای فرمایش ایشان یک دلیل دیگردارم و آن این است که قانون اساسی میگوید وقتی که وکیل انتخاب شد وکیل همه مردم است، وقتی از یک نقطه ایی وکیل شد وکیل همهاست، آقای فرامرزی وکیل مردم طهران هم هست وکیل مردم طالش هم هست وکیل مردم لار هم امروز هست (عبدالرحمن فرامرزی – و بعد هم خواهم بود) انشاء الله حسودها چمشان بسوزد بنده که حسود نیستم قربان، آقایانی که اینجا نشستهاند وکیل آن بدبختهای طالش هم هستند (صحیح است) رای هم البته خواهندداد ولی جواب عرایض بنده را نخواهند داد جواب سوالات موجود در این پرونده را نخواهندداد چیزی خواهند گفت که وجدان آقایان راضی بشود و بگویند که انشاء الله گربه بود و آقایان خواهند فرمود گربه بود و رای خواهند داد ولی من شهادت بخدا و اینها را نمیخواهم بگویم برای اینکه حرف حق قسم خوردن لازم ندارد چون که ما تازه آمدهایم اینجا واقعا خودمان را در یک حال اضطرابی میبینیم آنهایی که از سابق بودهاند آنها را نمیدانم ولی میترسیم که اگر از اول کارمان بتعارف و مجامله و بطالت و این جور چیزها بگذرانیم آخر این دوره هم مثل آخرآن دورهها گرفتار آن طعن و لعنها بشویم ما میتوانیم بگوییم که تازه کار بودیم کهنه کارها گولمان زدند گو اینکه این را هم نخواهیم گفت
میراشرافی – آخر آندوره که بشما بد نگذشت
زهری – شما متخصص لجن مالی هستید آقای میراشرافی. (زنگ رئیس) میراشرافی – داد نزن هر مزخرفی دلش میخواهد میگوید چرا صدای خودت را بلند میکنی؟ (زنگ رئیس)
رئیس - آقای زهری بیاناتتان را بفرمایید مکرر عرض کردم اسکات سایر صحبتها بعهده بندهاست بفرمایید
زهری - بنده عرایضم را تمام میکنم آنچه گفتم مومنم مومنم باین که در انتخابات طوالش بزرگترین ناحقیها، بزرگترین خلاف حقها بعمل آمده همانطوریکه حسیبی یکروز در اینجا گفت که پرونده انتخابات قم بین بعضی از پروندهها چیزی نیست انتخابات طوالش نه تنها خراب است جریانش خراب اندر خراب است، خلاف قانون در خلاف قانون با هیچ اصولی با هیچ سریشمی نمیشود این را چسباند(خسرو قشقایی – جز با سریشم مجلس) و گفت که حقی برای مردم آنجا قائل شدند بلکه حق مردم آنجا را باطل کردند شاید اگر در آنجا یک خورده مطابق قانون رفتار میکردند جناب آقای رفیع واقعا رای میآوردند حتی شاید اگر صندوق هشتپر را الان بخوانند این صندوق هشتپر که تحت نظر انجمن مرکزی پرشده موجوداست حفظ شدهاست اگر این را بخوانند شاید انتخاب جناب آقای قائم مقام الملک رفیع در اینجا صورت قانونی پیدابکند اینها این ریسک را قبول نکردند دیدند سه صندوق را خواندهاند و با این سه صندوق انتخابات را بردهاند دیگر چه لزومی دارد این عمل از طرف انجمن مرکزی بزرگترین سوء نیت این انجمن است و بنده اگر اجازه داشتم به آقایانی که بزرگتر من هستند توصیه میکردم که پیشنهادی تهیه بفرمایند که این انتخابات چون جریانش خراب بوده باطل شود و دو مرتبه انتخابات انجام گیرد و انشاء الله دفعه دیگر آقای رفیع محترمانه تشریف بیاورند همانطور که در تمام دورههای گذشته تشریف داشتند و یک تقاضای شخصی هم دارم آقایانی که نسبت باعتبارنامه من مخالفت کردهاند مخالفتشان را پس نگیرند و هر چه هم دارند بگویند
رئیس - آقای رفیع
رفیع - آقای فرامرزی صحبت خواهند کرد ولی بعقیده بنده یک اشخاص مغرضی این آقا را به اشتباه انداختهاند و باین آقا یک صحبتهایی کردهاند که باکمال بیغرضی تحت تاثیرآنها واقع شدهاند شخصیت مرا اهالی میدانند یک آدمی که طرفدار ظالم است در طهران هم طرفدار ظالم خواهدبود نه تنها آنجا کمک میکند اینجا هم کمک میکند من همیشه طرفدار عدالت بودم (صحیح است) تمام وزرائی که در تهران هستند اگر یک وزیری پیداشد و گفت که من از یک مستخدمی حمایت کردم تمام این حرفها درست است یک چیزهایی بهم نسبت میدهند آن یکی دیگری را دزد میداند، از روز اولی که وکالت در طالش شروع شد از دوره چهارم اول وکیل من بودم من بجایی نمیروم در خانه خودم نشستهام وزارت کشور دکتر مصدق السلطنه بمن کاغذ مینویسد آیا قبول میکنید یا قبول نمیکنید من باو جواب میدهم قبول میکنم حالا انتخابات چه جوربوده و انجمن چه کرده قانون انتخابات راعوض کنید من قبول میکنم اما وقتی که انتخابات شروع شد و خواستند انتخابات را عوض کنند انجمن اختیار نداشته و از این قبیل حرفها من که حرفی نداشتهام این قبیل حرفها جز اینکه اشخاص را از خدمتگذاری بازدارد فایده ایی ندارد باین جهت من تقاضا میکنم آقایان رای بگیرند بسیار ممنونم اگر از من دست بکشند و مرا بخدا بسپارند من میروم راحت میکنم (رای - رای)
رئیس - رای میگیریم باعتبارنامه و صحت انتخابات آقای قائم مقام الملک رفیع موافقین ورقه سفید با نام و مخالفین ورقه کبود خواهندداد. (اسامی آقایان بقرار ذیل بوسیله آقای غروی (منشی) اعلام و در محل نطق اخذ رای بعمل آمد)
- آقایان: خسرو قشقایی - عبدالرحمن فرامرزی - مهندس زیرک زده – دکتر ملکی - انگجی - میلانی - بهادری - حمیدیه - منصف - محمدحسین قشقایی – ناصر ذوالفقاری – محمد ذوالفقاری - گنجه - امامی اهری - فتحعلی افشار - پارسا- موسوی - میراشرافی - کهبد- مشار- حاج سیدجوادی – دکتر فلسفی - کریمی - اخگر- احمد فرامرزی - نبوی - اقبال - مصدقی - پورسرتیپ – دکتر طاهری - جوادعامری - ذکایی – دکتر مصباح زاده - زهری - شاپوری - ناظرزاده - مهندس رضوی - افشارصادقی - شادلو- شوکتی - وکیل پور- معتمددماوندی - ریگی - شهاب خسروانی - جلیلی - دکتر فقیهی شیرازی - دادور - صراف زاده - تولیت - امیرافشاری - هدی - مدرس - شبستری - اورنگ - نجفی - غروی – دکتر فاخر (پس از شماره آراء ماخوذه ۵۳ ورقه سفید موافق و دو ورقه کبود مخالف و دو روقه سفید بی اسم شماره شد)
رئیس - عده حاضرین هنگام اعلام رای ۵۷ نفر باکثریت ۵۳ رای صحت اعتبارنامه آقای قائم مقام رفیع تصویب شد
اسامی موافقین - آقایان: کهبد - منصف - انگجی - میلانی – ناصر ذوالفقاری – محمد ذوالفقاری - مهندس غروی - ذکائی – دکتر مصباح زاده - شوکتی - شهاب خسروانی - مهندس رضوی - سیدجوادی - شادلو- معتمد دماوندی – دکتر فلسفی - نبوی – دکتر فقیهی شیرازی - تولیت - اورنگ - هدی - مشار- احمد فرامرزی - امیر افشاری - میراشرافی - شبستری - پورسرتیپ - افشارصادقی - مصدقی - شاپوری - اخگر- مدرس - دکتر فاخر - جلیلی - دادور- وکیل پور- دکتر طاهری - صراف زاده - نجفی فردوسی - ناظرزاده – خسرو قشقایی - بهادری - کریمی - محمدحسین قشقایی – دکتر ملکی - عبدالرحمن فرامرزی - فتحعلی افشار- حمیدیه - امامی اهری - موسوی - عامری - گنجه - ریگی
اسامی مخالفین: آقایان علی زهری - محمدرضااقبال ورقه سفیدبی اسم علامت امتناع ۲ ورقه
- تعیین موقع و در دستور جلسه بعد - ختم جلسه
[ویرایش]۶- تعیین موقع و در دستور جلسه بعد - ختم جلسه
رئیس - جلسه راختم میکنیم جلسه آینده روز یکشنبه اول تیر دستور بقیه گزارشها (مجلس یکساعت و بیست دقیقه بعداز ظهر ختم شد).
رئیس مجلس شورای ملی - اورنگ