مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۵/جلسهٔ ۲۰۰
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
سال پنجم
شماره ۱۲۹۴
مدیر سید محمد هاشمی
۱شنبه ۹ امرداد ماه ۱۳۲۸
دوره پانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۷۴۲
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه ۴ امرداد ۱۳۲۸ نشست ۲۰۰
فهرست مطالب:
- ۱- اخطار آقایان حائریزاده و آزاد
- ۲- بیانات آقای مکی در موضوع نفت
- ۳- تنفس و تشکیل مجدد مجلس
- ۴- ختم مجلس
مجلس ده ساعت و پنجدقیقه بعد از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت به عنوان بعد از تنفس تشکیل گردید.
- اخطار آقایان حائریزاده و آزاد
[ویرایش]۱- اخطار آقایان حائریزاده و آزاد
رئیس – امروز جلسه بعنوان تنفس ختم شده (آزاد – آقا تنفس نبودهاست بر خلاف نظامنامه بودهاست تنفس مطابق نظامنامه نیم ساعت است آقای رئیس نه ۷ ساعت، ۸ ساعت این بر خلاف آییننامه اینکار را کردهاست آقای رئیس مجلس) آقای حائریزاده اخطاری دارید بفرمائید.
حائریزاده – از آن چیزهائی که من همیشه احتراز داشتم اوضاع مجلس و مملکت من را مجبور کردهاست که بروم دنبالش من عقیده داشتم که باید همیشه حرف را پوست کنده زد اگر موافق است باید بگوید موافق است و اگر مخالف است بگوید مخالف است.
رئیس – آقای حائریزاده اخطار میفرمائید
حائریزاده – بلی اخطار است، الان مادهاش را عرض میکنم. انسان مجبور میشود بنویسد که من موافق مشروطم یا مخالف مشروطم برای اینکه از منطق و اصول خارج میشود کارهای مجلس. ما در آییننامه یک مادهای داریم که حالا بعرض آقایان میرسانم ماده ۷۳ حداقل مدت در جلسه ۳ ساعت است مگر اینکه هیچ مطلبی چه برای مذاکره و چه برای رأی موجود نباشد در صورتیکه قبل از انقضای وقت رئیس جلسه خصوصی اعلام کند در اینصورت غیبت از جلسه خصوصی هم مشمول ماده فوق خواهد بود و اگر جلسه علنی در وسط کار بعنوان تنفس تعطیل شود مدت تنفس نباید از نیم ساعت تجاوز کند و رئیس مکلف است جلسه را ثانیاً تشکیل دهد و غائبین مشمول جرائم مقرر خواهند بود. امروز روز آخر ماه مبارک رمضان است صبح اینجا بجای ۳ساعت ۴ساعت نشستیم عصر هم یک کمیسیونهائی بود که مجلس بآنها اختیار داده بود که لوایح دولت را درش مطالعه بکند و موقة دستور اجرا بدهد – مجلس بعقیده من صحیح نبود ابنکار را بکند ولی اینطور اجازه داده و ما بعدازظهر هم آمدیم دنبال اینکار ماه رمضان تمام شد امشب شب عیدفطر است در عالم اسلام عموم مسلمین در مساجد مشغول انجام وظایف دینی خودشان هستند مملکت ما هم ناسلامتی اسمش را مملکت اسلامی گذاشتهایم (وزیر دادگستری – سلامتی آقا چرا ناسلامتی) ماده اول و دوم قانون اساسی هم تصریح دارد ولی ما عمل نمیکنیم امشب به چه مناسبت ما ابنجا جمع شدهایم تنفس که نیمساعت بود و تمام شد جلسه به چه مناسبت تشکیل شدهاست؟ برای چه کار؟ برای تضیع حقوق ملت ایران من بموجب این ماده تذکر میدهم که این جلسه رسمیت ندارد و تنفس تمام شده و عمر مجلس هم خاتمه یافته و مذاکرات این مجلس اساسی ندارد.
رئیس – صبح که بنده نبودم گفتند جلسه بعنوان تنفس ختم شدهاست.
آزاد – بنده هم اخطار نظامنامه دارم آقای رئیس.
رئیس – بهر حال خبر دادند که صبح مجلس را تعطیل کرده بودند و عصر جلسه خبر کردهاند و آقایان هم اینجا هستند و آقای مکی میتوانند اظهاراتشان را بفرمایند.
آزاد – بنده اخطار دارم.
رئیس – مطابق چه مادهای؟
آزاد – مطابق ماده ۷۳.
رئیس – آنرا که اخطار کردند (آزاد – بنده هم حق دارم که اخطار کنم) من که نبودهام تنفس دادهاند حالا شما هم میخواهید اخطار کنید، بفرمائید.
آزاد – وکیل حق دارد که مواد نظامنامه را اینجا تذکر بدهد عرض کنم مقصود بنده از این تذکر این بود که مجلس شورای ملی مطابق این تصمیماتی که شدهاست ۱۳۶ نفر وکیل دارد و حقوق تمام این ۱۳۶ نفر مساوی است با یکدیگر و وقتیکه در این مجلس میآئیم و رأی میدهیم که یکنفر رئیس باشد یا یکنفر نایب رئیس باشد برای اینکه مقرات و قوانین که بایشان سپرده میشود اجرا بکنند و الا بهیچوجه من الوجوه یکی بر دیگری فضیلت ندارد برای اینکه همه نماینده ملت هستند و مجلس شورای ملی هم اعتبار نامه همه را تصویب کردهاست و آن شخصیکه میآید پشت میز ریاست مینشیند او هم مطابق قسمی که یاد کردهاست بایستی مطابق قانون و مطابق نظامنامه رفتار بکند ما در اینجا دیکتاتور انتخاب نکردهایم (خنده نمایندگان) ما گفتهایم یکنفر بیاید این پشت بنشیند و مطابق نظامنامه رفتار کند امروز هم آقایان اینجا تشریف داشتند وقتی جلسه ختم شد یکساعت بعدازظهر بود در صورتیکه مطابق این ماده ۷۳ بایستی اگر چنانچه مجلس بعنوان تنفس تعطیل شود بعد از نیمساعت دیگر آقای رئیس جلسه را تشکیل دهند البته اگر ایشان نیمساعت بعد جلسه را تشکیل میدادند ما هم اینجا حاضر بودیم و تا هر وقت که بود گوش میدادیم ولی ایشان بعنوان تنفس تعطیل کردند در صورتیکه این دیگر تنفس نیست و اگر چنانچه بایستی جلسه تشکیل میشد و اگر آقایان رأی نمیدادند جلسه تشکیل نمیشد و این جلسه را بنده قانونی نمیدانم چون رأی گرفته نشدهاست و این عمل شدهاست و این جلسه رسمی نیست مگر اینکه مجلس بآن رأی بدهد که این جلسه رسمی است.
نورالدین امامی – حضور ۷۸ نفر در مجلس خودش رأی است.
- بیانات آقای مکی در موضوع نفت
[ویرایش]۲- بیانات آقای مکی در موضوع نفت
رئیس – آقای مکی.
مکی – همکار محترم جناب آقای (امیر تیمور – نماینده محترم طبق اطلاعی که بایشان رسیده بودهاست راجع به جریانهای نفت از نمایندگان سیاسی ایران در خارجه گویا گزارشاتی بدولت ایران رسیده بودهاست و اینطور که ایشان اظهار عقیده میفرمایند عین بیان ایشان را که فرمودهاند بنده نوشتهام و قرائت میکنم در جریان این مذاکرات آقای وزیر دارائی از آقای علاء در آمریکا و آقای سهیلی در پاریس نظر خواسته همه نمایندگان ایران از این نقاط نظر داده بودند که باید استیفای حق ایران را بکنند مخصوصاً آقای علاء ذکر کرده بود که حداقل باید سهم دولت ایران نصف از محصول و نصف از عایدات باشد و اگر این کار را نمیکنید ترتیبی بدهید که برای هر تن استخراج یک لیره مخارج قبول و بقیه عایدات بین ایران و شرکت بالمناصفه تقسیم شود و همچنین از بابت حق الامتیاز هم که به چهار میلیون لیره مصالحه کردهاند قبلاً شرکت به ۵ میلیون و دویست هزار لیره موافقت کرده بود نیز در مذاکرات اولیه ابتدا مذاکره نه شلینگ بود که شرکت نفت هم تقریباً موافقت کرده بود ولی در هفته اخیر که آقای پیرنیا را از کمیسیون خارج کردند نه شلینگ را هم بشش شلینگ موافقت کردهاند.
وزیر دارایی – تلگراف آقای علاء اینجاست بنده بعداً میخوانم.
مکی – بنده از بسکه جناب آقای گلشائیان اصرار کردند در این مورد و از بس به اشخاص افترا زدهاند دیگر هر چه جناب آقای گلشائیان بگویند من قبول نمیکنم برای اینکه ایشان گفتند مصدقالسلطنه را دعوت کردهایم تکذیب کرد گفتند آقای دکتر متین دفتری را دعوت کردهایم تکذیب کرد گفتند آقای ابتهاج را دعوت کردهایم تکذیب کرد گفتند آقای تقیزاده ایشان هم تکذیب کردند اینکه آقای گلشائیان قرارداد سه ستاره را خواندند آن قسمتی که بضرر ایران است و بضرر یک مملکتی است میخوانند و آن جملهای که بنفع ایران است نمیخوانند بنده نمیدانم که ایشان نماینده کشور ایران باید باشد یا نماینده شرکت نفت؟! (وزیر دارائی – مدارک اینجاست) بنده هم اینجا دارم تمامش را دارم الان میخوانم عین نامهایکه تیمور تاش نوشته میخوانم (آزاد – کاغذ سرجان کد من هم هست که تکذیب کرده؟) (خنده شدید نمایندگان) آقای گلشائیان اولاً قسمت ۱۴ موافقت نامه آن قرارداد سه ستارهایکه میگوئید قرارداد نیست و یک پروژهاست و همه اش را نخواندید که ما روشن شویم، ثانیاً اینجا چغلی کردند از آقای تقیزاده و من خیال میکنم به انگلیسها خواستند چغلی بکنند که گفتند ایشان حسن نیت را خط زدهاند اگر تقیزاده حسن نیت را خط زده که این خدمت بایران است شرکت نفت چه حسن نیتی دارد؟ (وزیر دارائی – من هم همین را گفتم) ولی این یک چغلی بود از یک رجل سیاسی یک دستگاه خارجی آنوقت بزرگترین رجل مملکت میآیند در اینجا باو توهین میکنند که منفی باف است و فلان و فلان برای چه؟. برای اینکه اثر آن نطق تاریخی مصدقالسلطنه را در مجلس ۱۴ از بین ببرند و چغلی از آقای تقیزاده هم برای این بود که اثر نطق تاریخی ایشان را در مجلس ۱۵ از بین ببرند. من همه اینها را دلیل و سند دارم این چقدر بد بختی است برای یک ملتی (عبدالرحمن فرامرزی – همان ماده ۱۴ را بخوانیم منهم خواندهام آنطور که ایشان گفتهاند نیست) یا تابنده میگویم ترازنامه و بیلان شرکت فقط ایران و انگلیس اینطور است ایشان فوری میفرمایند بیلان اینجاست ولی آن ماده نهمش را که نمیخوانند؟ آن قسمت را بنده دارم که مینویسد. دولت انگلستان قدغن کردهاست که ما این قسمت از منافع و سود خودمان را برای صاحبان سهام صورت نخواهید داد ما با یک شرکتی طرفیم که برای صاحبان سهام خودش قانون میگذارند که یک قسمت از سودش محرمانهاست سکرهاست آن وقت ایشان میگوید ما ۵۰میلیون لیره حقوقمان را در خارج به ۵ میلیون لیره صلح میکنیم (آزاد – مفاصا حساب هم میدهیم) من امشب یک اسنادی را به آقایان ارائه میدهم و ثابت میکنم که هر کس باین قرارداد رأی بدهد خیانت کردهاست (حائریزاده من تقاضای جلسه خصوصی کرده بودم) (دکتر بقائی – در جلسه خصوصی میفرمائید) موقعی که ارکان این قرارداد متزلزل بود ایشان میآیند پشت این تریبون دروغ جعل میکنند که منافع ایران از بین میرود. ژیدل کی گفته که شما سه مورد را بحکمیت بدهید؟ کی ژیدل گفته استکه حکمیت انتحار است برای ما؟. این را کس دیگر گفتهاست ما اگر به حکمیت برویم از این مقداری که خود کمپانی فقط ایران و انگلیس و رئیس شرکت اینجا گزارش داده که دیروز بیاناتش را در اینجا خواندم از این کمتر که به ما نمیدهند زمین هم بآسمان نمیآید، ماده ۱۴ قرارداد سه ستاره هم اینست«این امتیاز از تاریخ تصویب و اعتبار آن تا ۱۹۹۰ ولی با حق طرفین باینکه امتیاز را در سال ۱۹۶۱ فسخ کنند» این قسمت آخرش را که در ۶۱ میتوانند فسخ کنند این را نگفتند اما کاغذ تیمورتاش که اشاره کردند اینجا بنده دارم و میخوانم. جناب مستطاب آقای فیض کمیسر محترم. «در روی اساس مسائل ذیل از مدتی باینطرف مذاکراتی در بین کمپانی نفت جنوب و ما شروع شده بود که در مسافرت اخیر سر جان کدمن به قالب پروژه که منظم است ریخته شدهاست (یکنفر از نمایندگان – منضم است) معذرت میخواهم منضم است آخر شما در اینمملکت اینقدر اعصاب انسان را ناراحت میکنید و تحریک میکنید که من باید این منضم است را بخوانم منظم است.
- ۱- الغای امتیاز دارسی و تصویب امتیاز جدیدی مبنی بر این اصل که حق مالکیت نفت میبایست متعلق بخود ایرانی باشد و امتیاز بخارجی طوری تنظیم شود که مدت آن طولانی نبوده و اعتبار دائمی نداشته باشد.
- ۲- شرکت دولت ایران در نفت جنوب و کلیه مؤسسات آن برای ربع سهام او که باید مجاناً بدولت ایران واگذار شود.
- ۳- محدود کردن منطقه امتیاز بطوریکه در نتیجه صد هزار میل مربع بیشتر تحت امتیاز نباشد.
- ۴ - اخذ دو شلینگ از هر تن نفت خام که کمپانی استخراج کند.
- ۵- الغای انحصار لوله نفت در جنوب.
سرجان کدمن در تهران مواجه با مشکلاتی شد که حل آنها باید در لندن بعمل آید:
- ۱- اولا مشارالیه حاضر بود که خمس اسهام موجوده عادی کمپانی را مجاناً بما بدهد ولی من قبول نکردم و تقاضائی را که در ماده ۲ پروژه منضمه ملاحظه خواهید فرمود کردم.
- ۲- ثانیاً اظهار نظر کردم که چون دولت انگلیس اکثریت اسهام کمپانی را دارد اگر حق رأی بتمام اسهام ایران داده شود اکثریت از بین خواهد رفت سرجان کدمن اظهار کرد که قبول کردن حق رأی که در سطر دوم صفحه اول ماده ۲ مذکور است برای او غیر ممکن است اینجانب پیشنهاد کردم که مطابق قانون انگلیس اموری را که بر عهده مجمع عمومی صاحبان سهام مقرر است در لندن معین کرده و جنانکه داشتن دو مدیر را بر حسب ماده ۲ تأمین کرده و رؤس مسائل را که مجامع عمومی عهده دار است با مواد دیگری تأمین کردند آنوقت دادن حق رأی باسهام ایران قابل مطالعه خواهد بود (وزیر دارائی – شماره دارد؟) خیر شماره ندارد بنام تیمور تاش وزیر دربار است (امیر تیمور – بخوانید آقا).
- ۳- در باب ماده ۱۴ هم ایشان اشکالاتی داشتند و تقاضا میکردند که کمپانی فقط حق فسخ داشته باشد و اینجانب قبول نکردم چنانکه از روسیه ارسالی ملتفت خواهید شد در باب دعاوی گذشته توافق حاصل شد که پانصد هزار لیره بدهند و همچنین در باب معافیت از مالیاتها از مراسله که مجدداً به سرسرجان کدمن و مراسله که به وزیر مختار انگلیس نوشتهام مطلب را ملتفت خواهید شد و ماده ۱۰ تحت ملاحظه ماندهاست.
قصد اینجانب این است که از مطلب مسبوق باشید و اولا نظریات خودتان را اطلاع دهید و ثانیاً نقطه نظر دولت را در همه جا تأیید بنمایند» حالا پروژه سه ستاره هم اینجاهست ولی بنده چون مطالب اساسی تری دارم استدعا میکنم بماند بنده چون میدانم که آقای گلشائیان توجهی بعرایض بنده نمیکنند تمنی میکنم که این سؤالات را که بنده کردهام یادداشت کنند و جواب بدهند (وزیر دارائی – شما که ۲ تا بعد از نصف شب باید حرف بزنید مجال بدهید تا بنده جواب بدهم)
سؤال اول - بنده اینستکه با توجه به حق ۲۰ درصد که ما در منافع شرکت نفط سهیم هستیم آیا شرکت حق دارد هر مقدار مواد نفتی و بهر قیمت و بهر کس بفروشد؟
اگر جواب مثبت است چون شرکت نفط مواد نفتی را تقریباً مفت و بمقدار معتنابهی بدولت انگلیس میفروشد (دریاداری انگلیس) و از این راه بمنافع احتمالی ما خسارت میزند تکلیف چیست؟ در قرارداد الحاقی چه پیش بینی برای جلوگیری از اینموضوع نمودهاید؟ البته این هیچ جوابی ندارد.
سؤال دوم – آیا وزارت دارائی اطلاع دارد که شرکت از ۱۹۳۳ تا بحال چند میلیون تن مواد نفتی بدولت انگلیس و بچه قیمت فروختهاست؟ و تفاوت نرخ آزاد با نرخ فروش بدولت انگلیس چقدر است؟ و اگر این معاملات بنرخ متداوله و معمولی بازار دنیا میشد بابت سهم منافع ایران چقدر بما بایستی میرسید؟
سؤال سوم – آیا بخاطر شما رسیدهاست که با شرکت صحبت کنید که نرخ فروش مواد نفتی در ایران از نرخ فروش مواد مشابه بدریاداری انگلستان زیادتر نباشد؟
سؤال ۴ - با توجه باینکه از تاریخ انعقاد قرارداد ۱۹۳۳ تاکنون همیشه نرخ طلا در بازارهای آزاد دنیا ترقی کردهاست و هیچ اثری هم مشاهده نمیشود که جلوی این ترقی گرفته خواهد شد – چه علت دارد که حق الامتیاز را بطلای قابل فروش در بازارهای آزاد دنیا نمیگیرید؟ چرا باید حقوق ما تابع مقررات مصنوعی مالی دنیا باشد که این مقررات البته توسط و بنفع دول بزرگ وضع میشود؟
سؤل ۵- چرا تن شماری را که مبنای احتساب قسمتی از حق ما است بر حسب نفتی که از دهانه چاه خارج میشود و کنترل آن بسیار سهل و صحیح است حساب نمیکنید؟ و بر خلاف روش معمول در کلیه نقاط دنیا تن شماری از روی صادرات و فروش است که هم نفله و سوخت شدن دارد و هم کنترل آن عملاً برای ما میسر نیست؟
سؤال ۶- آیا شما از متن قرارداد منعقد بین شرکت نفت انگلیس و ایران با شرکت استاندارد اویل Standard Oil امریکائی راجع بفروش مقدار معتنابهی نفت خام در مدت ۲۰ سال اطلاع دارید؟ و آیا میدانید که بچه قیمت این نفت را فروختهاند؟ و اگر این قیمت از قیمت بازار آزاد روز فروش کمتر باشد زیان ما چگونه تا بحال جبران شده و یا بعداً جبران خواهد شد؟ و آیا برای کوتاه کردن دست امریکائیها از نفت بلوچستان این مقدار نفت بقیمت بسیار ارزانی فروخته نشدهاست؟
سؤال ۷- برای جلوگیری از صدور نفت خام ایران چه اقدامی کردهاید؟ آیا شما اطلاع دارید که برای تصفیه نفط ایران هم اکنون در خارج از ایران شرکت دست بساختمان تصفیه خانههای معظم و پر قیمتی زدهاست؟ برای جلوگیری از اینموضوع در قرارداد جدید چـه پیش بینی کردهاید تا کار برای کارگران ایرانی تهیه و سرمایه در ایران بمصرف برسد؟
سؤال ۸- چه سیاستی باعث شد که شما بر خلاف نامه خود بآقای نخستوزیر مبنی بر مخالفت با مواد قرارداد الحاقی تغییر رویه دادید؟
سؤال ۹- آیا شرکت نفت در انتخاب همکاران و مشاورین شما در دو سه ماهه اخیر اعمال نفوذی کردهاست یا خیر؟
سؤال ۱۰- چرا ساختمان یک تصفیه خانه بزرگ توسط شرکت در بندر معشور متوقف گردید. (دکتر بقائی – برای اینکه در خارج بسازند آقا این سؤال ندارد!)
سؤال ۱۱- تعریف ذخیره عمومی چیست؟ و اگر معنی آن بجز مجموع تمام ذخایر است پس مبنای تقسیم این ذخایر این ذخایر و تعیین آنها چیست و ثابت میباشد و یابدلخواه شرکت قابل تغییر است؟
سؤال دوازدهم – چرا حال که ارکان قرارداد ۱۹۳۳ متزلزل شدهاست شما اینهمه اصرار دارید که با این قرارداد الحاقی ناقص آنرا به مجلس و ملت تحمیل نمائید؟
یک قسمت دیگری که لازمست باطلاع مجلس برسانم موضوع معاملاتی است که باصاحبان اراضی شدهاست طبق بند ۶ ماده چهار قرارداد نفت از موقع انعقاد قرارداد تابحال مقداری زیادی اراضی در مناطق نفت خیز از قبیل مسجد سلیمان – هفت گل لالی - آغاجاری و میان کوه بختیاری که متعلق به افراد فقیر و بی بضاعت بختیاری بوده از طرف وزارت دارائی رسماً بشرکت واگذار گردیده و تابحال دیناری به صاحبان املاک مزبور نرسیده – مبلغ بسیار ناچیزی در قبال واگذاری این املاک که اگر به نرخ عادله هم حساب شود سر به میلیاردها تومان خواهد زد به ثمن بخسی از شرکت دریافت شده و آنهم به کیسه وزارت دارائی رفته و در این مدت آنچه صاحبان اراضی مطالبه قیمت اراضی خود را نمودند به بهانه اینکه ملک شما بثبت نرسیده و یا دولت چون تمام خوزستان را خالصه میداند از پرداخت وجه دولت طفره رفته و قضیه خالصه دانستن اراضی مردمی هم که طبق قباله و بنچاق قرنها است مالک هستند برای این بوده که در واگذاری اراضی بشرکت دست دولت باز باشد و هر چه زمین شرکت نفت بهرقیمتی که مایل باشد در اختیار او بگذارند.
چنانچه قیمت این اراضی که خواه متعلق بدولت و خواه متعلق بمردم باشد اگر مطابق با قیمت اراضی نفت خیز ممالک دیگر واگذار میشد، نفع سرشاری نصیب ملت فقیر و بد بخت خوزستان و بختیاری و یا خود مینمود اگر دولت تنها در اینماده از قرارداد تجدید نظر میخواست خساراتی را که از این قسمت بظاهر ناچیز بدست میآمد کافی بود که خوزستان را آباد و مردم بدبخت آنرا رفاه و آسایش کامل بخشد ولی متأسفانه چون دولت نفع زیادی ندارد حق مسلم هزارها خانوادههای چادر نشین و بیچاره بدست هیئت حاکمه همان مردم بجیب بیگانگان ریخته میشود.
جناب آقای وزیر دارائی دیروز در مقام دفاع از لایحه قراردادالحاقی مطالبی اظهار داشتید که با حقیقت وفق نمیداد و فقط برای مرعوب کردن نمایندگان محترم ووادار کردن آنها بقبول این قرارداد الحاقی بود،
بنده میخواهم عرض کنم که اگر دولت از لحاظ اجبار و در اثر‹‹ فشار وفورس ماژور ›› ناچار بودهاست این لایحه را پیشنهاد کند لااقل بهتر است که آقایان وزیران از جاده حقیقت منحرف نشده و نمایندگان ملت را گمراه نکنند، حقیقت را بگویند تا ما هم بتوانیم کمک فکری کنیم.
مثلا جناب آقای وزیر دارائی فرمودند که دولت آقای هژیر در یادداشتی مشتمل بر ۲۵ ماده دعاوی دولت را بر شرکت طبق امتیاز ۱۹۳۳ تنظیم نموده بود و همانطور که متن آن یادداشت حاکی است انصافاً باید گفت که دعاوی حقه دولت بطور خلاصه ولی کاملدر آن یادداشت درج شدهاست و آقای وزیر دارائی فرمودند که پروفسور ژیدل اظهار نظرنمودهاست که ۸ ماده از ۲۵ ماده یادداشت مزبور را میتوان با مراجعه بحکمت بشرکت قبولانید- بسیارخوب پس چرا در قرارداد الحاقی فقط راجع به ماده از مواد آن یادداشت آنهم بطور کاملا نارضایت مندانه قرارهائی گذاشته شده که بنده امروز صبح تحت عنوان ‹‹ انتقاد از قرارداد الحاقی ›› درباره آن بحث کردم و از وجنات آقای وزیر دارائی هم حس کردم که در مقابل انتقادات جواب صحیحی ندارند بنده سه سؤال روز اول از جناب عالی کردم (وزیر دارائی – همه را جواب میدهم) ایشان برای اینکه خیلی ساکت نمانده باشند جملاتی امروز بین الا ثنین اظهار فرمودند که بر بنده ثابت شد ایشان اصلا نمیدانند ‹‹ ذخیره عمومی ›› چه معنی دارد.
علاوه بر ‹‹ ذخیره عمومی ›› شرکت چند جور ذخیره دیگر هم دارد که میزان هر کدام رقم معتهنابهی است، آقایان نمایندگان محترم - آقای وزیردارائی دیروز گفتند ‹‹ذخیره عمومی ›› وجهی است که همه ساله مبلغی به آن اضافه میشود ولی نفرمودند که این مبلغ چقدر است و نسبت آن به سایر ذخایر چیست؟
ایشان اگر نمیدانند و نمیخواهند بگویند من برای اطلاع نمایندگان محترم عرض میکنم که، مبلغی که به ‹‹ ذخیره عمومی ›› همه ساله اضافه میشود رقم یا نسبت معینی از منافع سالیانه نمیباشد.
طبق اساسنامه شرکت هیئت مدیره حق دارد همه ساله هر مبلغی که بخواهد باسم «ذخیره عمومی کنار بگذارد باین معنی که اگر هیئت مدیره کمپانی بخواهد میتواند سالهای متوالی اصلا هیچ وجهی به ذخیره عمومی نگذارد. و یا هر مبلغی که دلش خواست به ذخیره عمومی بگذارد و این حق را شرکت طبق اساسنامه خود دارد. پس ملاحظه میفرمائید که چگونه این ماده ۴ بضرر ایران تنظیم شدهاست.
همچنین – آقای وزیر دارائی در جلسه دیروز و امروز مرتباً به ترازنامه شرکت استناد میکنند آقای وزیر دارائی؟! حساب سازیهای شرکت اگر بر شما پوشیدهاست بر ما پوشیده نیست شما چرا باین تراز نامه مجعول استناد میکنید؟ آیا میخواهید با این حرکت خود مدرک تازه و جدیدی بشرکت نفت انگلیس و ایران بدهید که بعد بیایند و بگویند وزیر دارائی شما هم صحت ترازنامههای ما را در مجلس شورای ملی مطرح و به آن استناد کردهاست؟!
آیا درج ماده نهم در قرارداد الحاقی برای آنها کافی نیست که شما متوسل باین عمل میشوید همانطوری که دیروز با نسبت دروغ دادن به آقای تقیزاده خواستید که ارزش نطق تاریخی ایشان را از بین ببرید.
و چنانکه با نسبت دروغ دادن به دکتر مصدق هم سعی کردید از اهمیت نطق تاریخی ایشان درباره نفت در مجلس چهاردهم بکاهید امروز هم میخواهید راه را برای آتیه شرکت نفت کوبیده باشید ببینیم این ترازنامه ۱۹۴۸ که متن آن انگلیسی است حاوی چه مطالبی است؟ آیا این ترازنامه را حسابدارهای متخصص از طرف دولت ایران کنترل کردهاند؟ البته خیر؟ زیرا در گذشته گرچه این حق را داشتهاید ولی شرکت بشما اجازه نمیدادهاست که حسابها را بررسی کنید و در آتیه هم اگر این قرارداد تصویب شود طبق ماده ۴ و ماده ۹ قرارداد الحاقی این حق برای همیشه از شما سلب میشود دیروز شما در مجلس ایراد گرفتید که سرمایه شرکت نفت فقط ۳۳ میلیون لیرهاست پس چطور میتوان قیمت شرکتهای تابعه را۲۵۰ میلیون لیره برآورد کرد؟این طرز استدلال از طرف یک وزیر دارائی خجلت آوراست اگرخجلت آور نباشد نمیدانم چه چیز آور است مثل اینست که بگویند آقا هر چه بفرمائید توی این ترازنامه شرکت نفت انگلیس و ایران هست ترازنامه هم الان خدمت ایشان هست. انگلیسی دان هم چند نفر توی این مجلس هستند بدهیم الان ترجمه کنند، اگر غیر از این بود بنده تمام حرفهایم را پس میگیرم این مثل این است که میگوئیم که چون سرمایه بانک ملی ایران سیصد میلیون ریال است چطور این بانک تابحال بدولت ایران سه هزار میلیون ریال قرض دادهاست؟ شرکت متجاوز از ۴۶ شرکت تابعه دارد که سود و زیان ۳۷ عدد از آنها در ارازنامه ۱۹۴۸ شرکت ذکر نشدهاست این مطل در صفحه نهم ترازنامه ۱۹۴۸ تحت عنوان «یادداشتهای مربوط بحساب» بند (۶) ذکر شدهاست و من تقاضا دارم که این بند ششم در مجلس خوانده و ترجمه شود تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
بند ششم یادداشتهای مربوط بحسابها در ترازنامه ۱۹۴۸ شرکت تصریح میکند «حساب سود و زیان ۳۷ عدد از شرکتهای تابعه شرکت نفط انگلیس و ایران در این ترازنامه بحساب نیامده زیرا بعقیده هیئت مدیره شرکت درج این منافع برای خواننده گمراه کنندهاست (این است خشتی که من میزنم) و طبق اجازه مخصوص وزارت تجارت انگلستان شرکت نفط از مقررات قانون شرکتها نسبت بدرج این منافع معاف شدهاست» مسخره بازی این ترازنامه همین است (دکتر بقائی – نمیتوانند مارا گمراه بکنند) یکمرتبه دیگر میخوانم خوب دقت بفرمائید (بشرح سابق قرائت شد) نمیدانم آقایان توجه فرمودید چه عرض کردم این بیلان که آقای وزیر دارائی به آن استناد میکردند و میخواستند در مجلس شورای ملی تصدیق بگیرند که بیلان شرکت نفط ایران و انگلیس صحیح است.
دکتر بقائی – آقا اینها مصالح عالیه شرکت نفت انگلیس و ایران است ما حق نداریم!
رئیس – آقای دکتر بقائی بگذارید صحبت بکنند.
دکتر بقائی – ملاحظه بفرمائید جناب آقای رئیس مصالح عالیهاست.
مکی – تمنی میکنم اگر ترازنامه پهلویتان هست در بیاورید آنرا اینجا آقای دکتر اعتبار انگلیسی میدانند آقای اسد هم هستند آقای دکتر طبا هم میدانند، عده زیادی انگلیسی میدانند، الان بدهید ترجمه کنند تا صحت عرایض بنده معلوم شود. (دکتر بقائی – خلاف مصالح است همچو کاری نمیکنند دیگر شرکت نفت بیلانی برای اینجا نخواهند فرستاد) آقای وزیر دارائی دیروز فرمودید که پروفسور ژیدل به هشت ماده از یادداشت دولت آقای هژیر گفتهاست که با مراجعه بحکمیت با ماست. سه ماده از آن هشت ماده را در قرارداد الحاقی بطریقی که عرض شد سمبل کردید؟ تکلیف بقیه مواد چیست؟ (وزیر دارائی – همه اش را جواب عرض خواهم کرد مطمئن باشید) افسوس میخورم بنده که فردا دو بظهر مانده عمر مجلس تمام میشود و آنهم برای صورت مجلس است دیگر نمیشود حرفی زد و الا بنده تا ده روز دیگر از این قبیل مذاکرات و گزارشات رسمی خود دولت انگلستان را اینجا قرائت میکردم تا بدانید متوجه باشید که چه گرفتاری سختی دولت ایران با شرکت نفط داشته و هر وقت هم که ما با اینها خواستیم وارد مذاکره بشویم مذاکره رفته در پرده استتار ۸ ماه نگذاشتهاند افکار عمومی از این جریان اطلاع پیدا کند که بعد یک چیزی تنگ کلاغ پر بیاورند توی مجلس دو ساعت مانده عمر مجلس تمام شود یا چهار روز مانده عمر مجلس تمام شود بگویند یا الله بمیرید و بدمید حتماً باید تصویب بکنید بعد هم با سرنیزه و پاسبان توی سر مردم بزنند که تظاهر بر علیه این قرارداد هم نکنند بعد آخوند و کاشانی مجتهد همه اینها را بگیرند و واقعه ۱۵ بهمن را درست بکنند برای اینکه شاه مملکت را ترور بکنند (دکتر بقائی – برای نفت است)بله نفت است من میدانم برای نفت است امیدوارم شعله این نفت بکسانیکه باین مملکت خیانت کرده و میکنند دودمانشان را آتش بزند من این را از خدا در این مکان مقدس در یک شب مقدس که بزرگترین عید مذهبی مسلمین است من از خدا میخواهم که این شعله نفت آن کسانی را که خیانت بملت و مملکت ایران کردهاند دودمانشان را به آتش بزند هر کس در هر مقامی باشد، خواه عمله باشد خواه هر که باشد و هر کس باین مملکت خدمت بکند از خدا میخواهم که او را موفق بدارد خلاصه و طبق ماده چهارم و نهم قرارداد الحاقی دیگر حق اعتراض به آنرا ندارید در سال گذشته طبق همین ترازنامه ۲۹ میلیون لیره در شرکتهای تابعه خرج ساختمان کردهاند و بدین ترتیب ملاحظه میفرمائید که چه حق بزرگی از ایران ساقط میشود با تصویب ماده چهارم و ماده نهم آقای وزیر دارائی امروز فرمودند که پروفسور ژیدل نسبت بهشت ماده از یادداشت دولت آقای هژیر گفتهاست که با مراجعه بحکمیت فتح با ما است سه ماده از این ۸ ماده را در قرارداد الحاقی بطریقی که عرض شد سمبل کردید تکلیف بقیه مواد چیست؟
آقای وزیر دارائی در جلسه دیروز و همچنین در جلسه سری اظهاراتی از قول پروفسور نامبرده راجع به حکمیت فرمودند که طبق اطلاع بنده حقیقت ندارد. و ژیدل چنین اظهار نظری را نکردهاست کما اینکه آقای وزیر دارائی هم اذعان فرمودند که نسبت به ۸ ماده از یادداشت دولت هژیر ژیدل صریحاً گفتهاست که در حکمیت موفقیت با ماست. پس این ضد و نقیض گوئی وزیر دارائی بار دیگر ثابت میکند که ایشان آنقدر اصرار به تویب این لایحه دارند که حتی حاضر هستند که از قول یک استاد معظم بین المللی دروغهائی ساخته و بما بگویند والا اگر اینطور نیست بیائید در یک جلسه سری کلیه اظهار نظرهای مشاورین حقوقی و مالی دولت را در آن جلسه بخوانید تا حقیقت امر روشن شود اگر حقیقت دارد آقای وزیر دارائی اینجا میگوئید پروفسور ژیدل یک پروفسور حقوقدان و با شرفی است یقیناً تکذیب خواهد کرد من اینرا اطلاع دارم گزارش را بخوانید مسلماً تکذیب خواهد کرد. (آزاد – گزارش را نمیخوانند) گزارشش را بخوانید (دکتر بقائی – رسماً سه دفعه خواستهایم در اختیار ما نگذاشتند) میگویند که مجلس باید بمیرد و بدمد آقا اگر مصلحت نیست توی جلسه سری بیاورید مصلحت است در همین جا بخوانید تا معلوم بشود که پروفسور ژیدل راجع باین قضیه چه جور قضاوت کردهاست برای این است که ما را بترسانند و یا بگذارند بیخ گلویمان و بگویند حتماً باید تسلیم بشوید و حالا تصویب بکنید آقایان حداقلی که از مراجعه بحکمیت گیر ما خواهد آمد همین مقداری است که طبق قرارداد الحاقی قبول بپرداخت کردهاند پس ما از مراجعه بحکمیت چه ضرری خواهیم برد؟ ما هیچ چیزی گم نخواهیم کرد و باید در احقاق حق خود پافشاری کرده و حق خود را بخواهیم شما پیش خود خواهید گفت پس چه چیز دولت ساعد را از مراجعه بحکمیت باز داشتهاست؟ بنده نمیخواهم در اینجا مطالبی را افشاء کنم که اسباب آبروریزی همین هیئت دولت باشد. چه بهتر که بسیاری از مطالب ناگفته بماند ولی میخواهم یک مطلب را که قبلاً بمجلس گوشزد کردم مجدداً یادآور شوم (وزیر دادگستری – بفرمائید) آقایان تمام مشاورین دولت مخصوصاً شخص پروفسور ژیدل بدولت توصیه کردهاند که تنها راه احقاق حق دولت ایران مراجعه بحکمیت است و علت عدم مراجعه بحکمیت دلیل دیگری دارد که آقایان کم و بیش میتوانند درباره آن حدسیاتی بزنند و من هم نمیخواهم چیزی بر آن حدسیات بیافزایم ولی دور از شرافتمندی و جوانمردی استکه آقای وزیر دارائی عدم مراجعه بحکمیت را بعلت توصیه مشاورین حقوقی خود وانمود سازند. من از ایشان خواستارم که بیایند و اظهارات دیروز خود و همچنین اظهارات جلسه سری خود را تکذیب کنند و الا بنده را مجبور میکنند که بر خلاف میل مطالبی را اظهار کنم.
من در اینجا مجدداً سؤال اول خود را که در جلسه روز شنبه نمودم تکرار میکنم و از آقای وزیر دارائی تقاضای پاسخ صریح دارم:
(آیا ما در مذاکرات خود با شرکت نفط انگلیس و ایران با یک مؤسسه تجارتی طرف هستیم یا با یک دولت معظم و خود مختاری که نقاب یک شرکت تجارتی را به چهره زدهاست؟)
لرد ماکولی تاریخنویس انگلیسی در تاریخ کمپانی هند نوشتهاست که(از مزایای این کمپانی این بود که هر وقت صرفه داشت یک شرکت بود و هر وقت اقتضا میکرد یک دولت مقتدر)
بلی آقایان نمایندگان محترم این روشها هنوز هم باقی است.
دیروز صحبت از طرح سه ستاره شد و گفته شد:
- که در آنطرح صحبت از تمدید امتیاز بمیان آمده بود این مطلب صحیح است (وزیر دارائی ـ اول که گفتید صحیح است) بنده کی گفتم صحیح نیست بنده این را خواندم که اول سال ۶۱ اختیار فسخ میتوانیم داشته باشیم.
آقایان بنده راجع بقرارداد سه ستاره عینش را که خواندم عرض کردم در ۱۹۹۰ بسته میشد با حق اینکه این امتیاز در ۱۹۶۱ طرفین میتوانند فسخ کنند این را من گفتم و آقایان هم نوشتند دیروز صحبت از طرح سه ستاره شد و گفته شد که در آن طرح صحبت از تمدید امتیاز بمیان آمده بود این مطلب صحیح است منتهی با این توضیح که تمدید مدت در مقابل مزایای فوقالعاده آن طرح برای ایران قابل قبول بود در صورتیکه در سال ۱۹۳۳ امتیازی امضا شد که مزیت زیادی نداشت و مدت را دو برابر میکرد!!
آقای وزیر دارائی در توضیحات دیروز خود فرمودند ما این مقدار خواستیم آنها گفتند نمیدهیم ما گفتیم پس چه قدر میدهید آنها گفتند فلان مقدار ما هم گفتیم بسیار خوب قبول میکنیم.
آقای وزیر دارائی اگر بنا بود هر چه آنها بگویند شما قبول کنید پس مذاکرات چه معنی دارد؟ شما مثلا بچه حق از اصل تنصیف منافع در مذاکرات خود صرفنظر کردید بیائید جریان مذاکرات خود را با مستر گس راجع باصل تنصیف بخوانید تا ما بدانیم ایشان بچه منطقی شما را راضی کردند از این اصل که امروز در اغلب نقاط جهان متداول بوده وهمه کس آن را قبول دارد صرفنظر نمائید.
طبق اطلاع اینجانب شرکت با اصل تنصیف منافع چون نمیتوانست مخالفت منطقی کند شروع بدلسوزی کرده و گفتند این برای ایران خوب نیست و شما هم دلسوزی آنها را قبول کرده تسلیم شدید.
آقای وزیر دارائی شما وسائل قانونی داشته و دارید که شرکت را وادار کنید بحرفهای شما با دقت گوش کند و جرئت اجحاف نداشته باشد از آن جملهاست اجازه استخدام کارگران و کارمندان خارجی در ایران طبق ماده ۱۶ شرکت میبایستی عده مستخدمین خارجی خود را از سال ۱۹۳۳ ببعد تقلیل بدهد.
رئیس ـ تأمل کنید عده کافی نیست.
حائریزاده ـ تنفس لطف بفرمائید.
رئیس ـ ممکن است تنفس برای ایشان مفید هم باشد ولی آقای وزیر دارائی هم جوابی دارند آقای مکی بفرمائید.
مکی ـ عرایض بنده انشاءالله تا صبح هست.
وزیر دارائی ـ منهم تا فردا اینجا هستم.
مکی ـ اگر این جلسه سری بشود، بنده در آن جلسه عرایضی را که لازم است از لحاظ تضییع حقوق ملت ایران باطلاع آقایان نمایندگان محترم برسد خواهم کرد و آن وقت ملاحظه میفرمائید تا چه حدود در جریان آوردن این لایحه فرس ماژور بکار رفته و چیزهای دیگر در صورتی که عده مستخدمین خارجی چندمین برابر سال ۱۹۳۳ است چرا در اجرای ماده ۱۶ شما چهار هزار نفر خارجی اضافی را اجازه دادهاید در این کشور کار کنند؟ از لحاظ قانونی چه مانعی دارد که شما دستور دهید فردا صبح جواز اقامت آنها در ایران لغو شود. چه از لحاظ امتیاز نامه و چه از لحاظ حقوق بین الملل شما حق این کار را دارید. آقای منصورالسلطنه که ایشان یکی از حقوقدانهای معروف هستند پرسیدم که از لحاظ حقوق بین المللی ایشان جوابی ندادند. شما حق این کار را دارید و اگر این کار را کردید..
دهقان ـ آقای آزاد اکثریت نیست تشریف نبرید.
آزاد ـ بنده این جلسه را قانونی نمیدانم (خنده نمایندگان).
رئیس ـ بفرمائید.
مکی ـ آن وقت خواهید دید که شرکت برای جلب رضایت خاطر شما چه موافقتهائی خواهد نمود. ولی افسوس شما که از دل و جرأت خودتان اینقدر دیروز تعریف کردید، اینکار را نمیتوانید بکنید. بلی آقای وزیر دارائی جائی که آنها باید با ما موافقت کنند نم پس نمیدهند ولی در مقابل شما حتی کوچک ترین قدمی بر خلاف نظر آنها را بر نمیدارید و اینست که چنین قراردادی را امضاء میکنید و بمجلس میآورید. مطالبی را که در جلسه قبلی قبل از اینکه آقای وزیر دارائی تشریف بیاورند و آن بیانات را بکنند در رد قرارداد فعلی بنده باینجا رسانده بودم که باید بقیهاش را ادامه بدهم راجع بقرارداد ۱۹۳۳:
۹ نسبت بخرج سالیانه ۱۰ هزار لیره که بنرخ طلا نیز تسعیر خواهد شد و برای تربیت کارمندان فنی ایرانی شرکت ….
- تنفس و تشکیل مجدد مجلس
[ویرایش]۳- تنفس و تشکیل مجدد مجلس
رئیس ـ تأمل بفرمائید آقای مکی یک ربع تنفس داده میشود. (جلسه ساعت یازده و ربع شب بعنوان تنفس ختم شد.) (یکربع ساعت به ۱۲ شب جلسه مجدداً تشکیل شد)
رئیس ـ آقای وزیر دارائی
مکی ـ بنده عرضم تمام نشده
رئیس ـ حق شما محفوظ است آقای مکی همیشه خارج از نوبت وزیر میتواند صحبت کند
وزیر دارائی ـ آقای مکی صورت سؤالات تان را بدهید که من جواب بدهم
دکتر بقائی ـ از تند نویسی بگیرید
وزیر دارائی ـ هاتف اصفهانی میگوید: شب اگر با مسیح در فلکی مورد تهمتی اگر مکی
لب بدگو نمیتوان بستن از بد او نمیتوان رستن (دکتر بقائی ـ احسنت) (نورالدین امامی ـ مال ضیاء اصفهانی است) هر کس در این جریان زحمت میکشید کار میکرد، بالاخره مورد تنقید واقع میشد از تنقید هیچوقت من نه میترسم نه ابا دارم (یکی از نمایندگان ـ نه میرنجم) نه میرنجم، رنجش هم ندارم صحیح است برای اینکه در زندگی من خودم مکرر نه اهل کینه هستم نه اهل حسد، برای آنکه همه چیز را در دنیا من معتقدم که مقدر است و اگر کسی اینجا توی گوش من هم بزند میگویم مقدر بودهاست و آنهائی که مرا میشناسند میدانند که نه اهل کینه هستم و نه اهل حسد، ولی در این جریان یک اظهاراتی شدهاست که اگر من امشب جواب نمیدادم مثل این بود که اینها تصدیق شدهاست و مذاکرات طوری در اینجا میشد که اساساً دولت نتواند حرف بزند و مجلس نتواند اظهار عقیده خوبی بکند و مجلس را ترور بکنند و فکر یک چند نفر مجلس را تعطیل بکند.
دکتر بقائی ـ آقای گلشائیان این را نفرمائید نفط را با این حرفها نمیدهند آقای گلشائیان این حرفتان را باید پس بگیرید شما حق ندارید این حرف را بزنید شما نمیتوانید نفط را بدهید ما از حق ملت دفاع کردیم، توضیحات تان را بدهید ولی حق ندارید این حرف را بزنید.
دهقان ـ چرا حق ندارند؟ بگذارید حرف بزنند حقایق روشن شود).
آزاد ـ جلسه خصوصی بکنید که با مدارک این را بگوئیم.
دکتر بقائی ـ آقا میترسند مدارک گفته شود در جلسه خصوصی.
رئیس ـ بگذارید حرفشان را بزنند مدتی تا حالا گوش دادند وزیر دارائی هم حالا صحبت میکنند بگذارید حرفشان را بزنند.
دکتر بقائی ـ ما گوش میدهیم. تا صبح مینشینم گوش میدهیم.
وزیر دارائی ـ الحمدالله رب العالمین که نقشه عملی شد فقط برای اینکه چند کلمهای از جریان قضیه گفته بشود، و اگر یک اظهاراتی بخلاف حقیقت و تحقیق گفته بشود بنده از آقای رئیس مجلس خواستم چند دقیقه ئی وقت داده شود. اینکه اظهار کردند که از سفرای خارجی (مکی ـ بنده نگفتم. جناب آقای امیر تیمور فرمودند) خوب نقل قول فرمودید که از سفرای خارجی ایران تلگرافاتی بدولت رسیدهاست که این قرارداد را اجرا نکنید بر خلاف مصلحت است و چنین و چنان بنده پشت این تریبون صریحاً عرض میکنم که چنین تلگرافاتی از هیچکس تاکنون و این تاریخ نرسیدهاست از آقای وزیر خارجه هم پرسیدم ایشان هم تکذیب کردند. اگر شنیدهاید تلگرافاتی رسیده، واسطه مذاکرات دولت با گلبنگیان متخصص نفط دولت آقای سهیلی بوده و واسطه مذاکرات دولت با کورتیس امریکائی جناب آقای علاء بودند و اگر شنیدهاند تلگرافاتی میآمده، بله مکرر تلگرافات میآمده ولی هیچوقت خود آقایان اظهار عقیده نکردند فقط یک مورد در اینجا هست فقط یک تأسف هست اینهائی که میگویم ممکنست مورد گله گذاری شود، فقط یک مورد اظهار نظر آقای علاء میکند وقتیکه ما بوسیله آقای علاء از آقای کورتیس خواسته بودیم که بعد از این جریانات نظر بدهند باینکه مصلحت هست امر بحکمیت برود یا نرود آقای علاء ضمن اینکه نظر ایشان را بما دادند خودشانت هم اظهار عقیده فرمودند و بنده نظر ایشان را میخوانم آقایان اطلاع ناقص دارند. اصل اطلاعاتشان اینجاست ولی من خیلی متأسفم که من جلسه سری خواستم و گفتم مطالبی هست که بصلاح مملکت نیست در جلسه علنی گفته شود (بعضی از نمایندگان ـ حالا هم نگوئید آقا) اصرار کردند یک قسمتش را گفتم باز هم اصرار میکنند خواهم گفت (عده ئی از نمایندگان ـ لازم نیست) وقتیکه دولت مذاکراتش را با نمایندگان کمپانی قطع کرد وقتیکه دیگر ارجاع امر بحکمیت افتاد از متخصص نظر خواستیم وقتی اصرار دارند آقای مکی من خواهم گفت
دهقان ـ نگوئید آقا، شما نباید عصبانی بشوید.
یک نفر از نمایندگان ـ چرا مصالح مملکت را در خطر میاندازید آقا؟
دکتر بقائی ـ فقط از ملت باید پنهان باشد، خوب جلسه سری بکنند در جلسه سری بگوئید، ما تقاضای جلسه سری کرده بودیم.
دهقــــان ـ چرا منافع ملکت را در نظــــر نداریــــد آقا؟ partis le 5 mai 1949 Arbitrage. be lavis de la personnalite
رئیس ـ تر جمهاش را بفرمائید آقا همه باید ملتفت بشوند.
وزیر دارائی ـ بنده عینش را میخوانم، تر جمهاش را هم عرض میکنم.
be l ‘ avis de la Personnalite’ qui a ete consultee ‘ ce serait une chose fatale ‘ un suicide Pourle gouvernment d , avoir recours ou de consentir a l’ arbitrage.
فرانسهاش را فهمیدید آقای دکتر بقائی معنی را خودتان بفرمائید.
معنیش اینست که اظهار نظر کرده که انتحار است برای دولت ایران امر خطرناک است که بحکمیت برود حالا میفرمائید ما اینها را اینجا بگوئیم، من میگویم، برای اینکه آنروز ما رفتیم در وزارت خارجه گفتیم آقا ما مذاکراتمان را قطع شدهاست راه مذاکره دیگر نیست توقع دولت خیلی بیشتر از اینست که آقای ملکی چهار تا بچه مهندس بایشان اطلاعاتی دادهاند (دکتر بقائی ـ بچه مهندسها خیلی بهتر میفهمند آقا) امر بحکمیت ارجاع شود یا تجدید مذاکره ما رفتیم مشورت کردیم همان اشخاصی که مورد اطمینان ما بودند بما صریح گفتند که آقا حکمیت برای شما این خطر را دارد اگر بنده بحکمیت میرفتم. آقای مکی فوراً محکوم میشدم خود شما میآمدید پشت این تریبون و میگفتید وزیر دارائی خیانت بمملکت کرد و نتیجه این امر میشد متوجه شدید؟
آزاد ـ ما انشاءالله این قرارداد را لغو خواهیم کرد، آقای گلشائیان.
وزیر دارائی ـ آقای علاء میفرمایند لکن تصور میرود ارجاع بحکمیت مصلحت نباشد، زیرا ممکنست حکم ظاهر امر را مدرک قضاوت قرار داده رأی دهد که امتیاز بقوت خود باقیست و دولت حق تجدید نظر ندارد و اگر شما نظر آقای علا را مصاب میدانید، اینست نظر آقای علاء این چیزی است که من نمیخواهم اینجا پشت تریبون بگویم اینست که از روز اول اصرار داشتم جلسه سری بشود مگر من دزدی کرده بودم، من نمیخواستم دلیلی بدیگران بدهم و شما آمدید این عمل را کردید و تصور میکنید این عمل خدمت بود؟ خدمت نبود، بدنیا میگویند که دولت ایران حق ارجاع بحکمیت داشت رفت به متخصص مراجعه کرد، متخصصین گفتند آقا نروید بحکمیت “ C’estun Suicide Pour Le gouvernment; این را برای من مدرک میکنند فردا میداند آن طرف که من دستم ضعیف است، من بیچاره شدم آنوقت مچ مرا میگیرید و بمن تحمیل میکند تمام این حرفهابرای اینست که نمیخواهنداطمینان داشته باشندکه اشخاصی ممکنست دراین مملکت باشندوبمملکت شان خدمت بکنند این سوء ظن را آقای مکی بردارید از دماغتان این سوءظن این مملکت را به بدبختی کشیدهاست این سوءظن است که بعقیده من سیاستهای خارجی در این مملکت میآورند برای اینستکه میخواهند مردم این مملکت را با هم دشمن کنند و این مملکت را نابود کنند روزی که بنده آمدم در جلسه سری و بعد تمام مطالبی که آقایان اینجا دارند. روی یادداشتهای مختلف و با خطهای مختلف میدهند به آقا و گاهی هم اشتباه میخوانند و گاهی هم در ارقامش اشتباه میکنند. تمامش را بطور مفصل گفتم. سؤال کردید اینجا دانه دانه این سؤالها را بنده جواب میدهم. سؤال اول شما اینست که با توجه به حق ۲۰ درصد که ما در منافع شرکت نفت سهیم هستیم آیا شرکت حق دارد هر مقدار مواد نفتی و بهر قیمت و بهر کسی بفروشد / بشما گفتم آقا ما روز اول چرا آمدیم گفتیم امتیاز نامه را باید تجدید نظر کرد؟ چرا گفتیم ماده ۱۰ باید عوض شود. چرا فرمول پیدا کردیم که بجای ۲۰ درصد سود قابل تقسیم بصاحبان سهام باید سود ناویژه باشد، اگر توجه مینمودید یا میخواستید توجه بکنید، عرض کردم که دولت اول خودش اینرا متوجه شده بود که اگر ما بنویسیم سود قابل تقسیم به صاحبان سهام قسمت کردند باید بما هم بدهند. ولی این حق ما را تضییع میکند ما باید یک فرمولی پیدا کنیم که هر دقیقه مجال این را داشته باشیم که بکمپانی حمله بکنیم، بگوئیم آقا چرا حق ما را نمیدهید بهترین فرمول چیست، گفتند بگوئید که سود ناویژه یعنی آن مبلغی که نه مالیات بر درآمد ازش کم شدهاست نه رزروها کم شده آن مبلغ گلوبال کلی که هست ۲۰ درصد بما بدهند. البته آنوقت نه مشمول مالیات میشد نه رزروها ازش کم میشد، نه میتوانستند بحسابهای مختلف ببرند. باز هم برای اینکه تحکیم این عمل شده باشد، گفتیم در ماده ۱۵ قرارداد باید بنماینده دولت ایران حق بدهید، گفتیم ما پیشنهاد کردیم که باید حق بدهید بدفاتر شرکت رسیدگی کنیم. حق داریم بحساب خودمان متخصص دعوت کنیم که برود بدفاتر شرکت رسیدگی کند. پس این سؤالی که شما گفتید ۲۰ درصد نه آقا با این حقی که امروز هست یعنی این امتیاز نامه موجوده هست ما حق نداریم. ولی ما خواستیم راه حل این را پیدا کرده باشیم و استفاده کرده باشیم و جلوگیری کرده باشیم از این تضییع حق احتمالی
دکتر بقائی ـ قسمت اخیرش را هم جواب بفرمائید. اگر جواب مثبت است چون شرکت نفت مواد نفتی را تقریباً بقیمت و بمقدار معتنابهی بدولت انگلیس میفروشد و از این راه مبالغ زیادی بما خسارت میزنند (صحیح است) تکلیف چیست و در فرارداد الحاقی برای جلوگیری از این موضوع پیش بینی شدهاست عرض کردم خدمت آقایان پیشنهاد ما غیر از این بود تکلیفی که ما کرده بودیم نسبت بماده ۱۰ غیر از این بود، غیر از این جریان بود ولی مثل اینستکه آقایان نمیخواهند توجه بفرمایند بنده تجدیدش میکنم، عرض کردم که ما چهار بار در این باره مذاکره کردیم که این قرارداد فعلی را در مقابل آنها گذاشتیم چه موادیش ممکن است بزندگی ما، در درآمد ما، عایدات ما، و وضعیت ما، لطمه بزند این مواد را ما با این وضع پیشنهاد میکنیم باید آقا تجدید نظر بشود در روز اول هم این را گفتیم در همان قدم اول گفتیم که این ماده ۱۰ این عیب را دارد ماده شانزدهمیش این عیب را دارد ماده هیجدهمیش این عیب را دارد ماده نوزده اش این عیب را دارد تا آخرش و تازه هم وقتی همه آنها را تجدید نظر کردیم ما ۱۵ سال یکمرتبه هم باز میتوانیم تجدید نظر بکنیم حالا اگر بازهم این را یک بی انصافی بکنید و بگوئید این عمل هم خیانت بود خوب باشد تشخیص ما اینست دیگر چیزی نمانده بود که ما راهی پیدا نکنیم که در جزئی ترین راه چیزی بما صدمه نخورد، بعد در بین مذاکرات که باین مرحله رسید گفتند آقا تجدید نظری که شما میخواهید بکنید در این امتیاز نامه مطابق کدام مقررات است یا باید ما موافقت کنیم یا باید شما مطابق این امتیاز نامه تجدید نظر کنید امتیاز نامه هم راهی که برای ماتعیین کرده بود این بود که ما اثبات تخلف کمپانی را در یک محکمه حکمیت بکنیم وقتی محکمه حکمیت حکمی کرد نتیجه حکم حکم معلوم میشود که آیا این حکم حکم میگوید که این امتیاز نامه لغو است یا این امتیاز نامه لغو نیست یا چقدر میبایست بما خسارت بدهند یا چه موادی بدهند خوب بعد از اینکه ما این مباحثات را کردیم و رسیدیم بآن مرحلهای که هیچ راهی ندارد جز ارجاع بحکمیت این را بهم بزنیم وقتی هم، روزیکه مجلس شورای ملی دولت را مکلف کرد به استیفای حقوق دولت راجع به امتیازنامه نفت جنوب چرا خود مجلس شورای ملی آن شهامت را نداشت که همانروزی که گفت قرارداد سادچیکف و قوام کان لم یکن این قرارداد هم کان لم یکن باشد و دولت مکلف بود برود یک امتیاز نامه جدیدی ببندد پس آن اشخاصی که در این میان آن حرف را زدند نه اینکه علاقه نداشتند بمملکت احساسات نداشتند همه در این موافقت داشتند ولی خود آقایان میدیدند که یک قراردادی که بسته شدهاست یکطرفه نمیشود نقض کرد ما تجربه قرارداد دارسی را داشتیم بقول خود آقا که یکطرفه بهم زدیم رفت بجامعه ملل اگر بما حکمیت نداده بودند و یا بما توصیه نکرده بودند که ما خودمان دوستانه حل بکنیم و باهم کنار بیائیم چه بسا که آنجا محکوم میشدیم و حالا بنظر آقا ممکن بود قرارداد دارسی بهتر باشد و بنظر دیگران دیگری ولی چنانکه بنده بآقایان عرض کردم آنروز و الآن هم صریحاً عرض میکنم بجز تمدید مدت ۳۰ سال این امتیاز نامه ۱۹۳۳ هزار درجه رجحان داشت بامتیاز دارسی حالا که مجلس تمام شد ولی اگر یک وقتی خواستیم که بحث بکنیم ما هم دوبدو بنشینیم بنده حاضرم این را ثابت بکنم برای آقا (دکتر بقائی ـ نامه سرجان کدمن راجع بمزایای امتیاز ۱۹۳۳ را بعداً خودتان قرائت بفرمائید) (مکی ـ اگر ایشان ندارند من دارم) عرض میکنم که بعد سؤال کردهاند آیا وزارت دارائی اطلاع دارد که شرکت از ۱۹۳۳ تابحال چندین میلیون تن مواد نفتی بدولت انگلیس و به چه قیمت فروختهاست؟ … این دنباله همان جواب اولیهاست وقتی که این اختیار برای ما مطابق امتیاز نامه بناشد که ما بدفاترشان رسیدگی بکنیم، همین موضوع مورد تقاضای ما بود مادامی که آن وضع باقی است، نه یعنی مادامیکه آن امتیاز نامه ۱۹۳۳ باقی است. سؤال سوم: آیا بخاطر شما رسیدهاست که با شرکت صحبت کنید که نرخ فروش مواد نفتی در ایران از نرخ فروش مواد مشابه بدریاداری انگلستان زیادتر نباشد اگر بخاطر آقایان باشد متنی که آنروز بنده خواندم متن پیشنهاد دولت این بود که قیمت مواد نفتی که در داخله ایران فروخته میشود مطابق ادنی ترین قیمتی باشد که کمپانی نفت بخارج میفروشد این عین پیشنهاد دولت است مه ما این را پیشنهاد کرده بودیم، بخاطرمان هم رسیده بود خیلی خوب هم رسیده بود نوشته بودیم لااقل قیمت تمام شده فو بآبادان باشد نه اینکه بفکر ما نرسیده بود خوب هم رسیده بود، مذاکرات شده بود تمام اینها هم صورت مجلس دارد اگر عمری باقی ماند تمام این مذاکرات و صورت مجلسها را میدهم چاپ بکنند باسم یک کتاب سفید آنوقت ملاحظه خواهید کرد که چیز محرمانهای نداشتهایم تمام مذاکرات ما رسمی و علنی بوده تمام تلگرافات متخصصین را هم چاپ میکنیم تمام تلگرافات بقول آقا سفرایمان را هم چاپ میکنیم تا معلوم شود که ما تمام عملی که کردهایم بدون اطلاع از نظر متخصصین نبودهاست ولی همانطور که عرض کردم دست و پای شما را قانون ۱۹۳۳ بستهاست (دکتر بقائی ـ ولی یک استثنائی هم راجع بتلگرافات هست) سؤال ۴- باتوجه باینکه از تاریخ انعقاد قرارداد۱۹۳ ۳ تاکنون همیشه نرخ طلا در بازارهای آزاد دنیا ترقی کردهاست و هیچ اثری هم مشاهده نمیشود که جلوی این ترقی گرفته خواهد شد چه علت دارد که حق الامتیاز رابطلای قابل فروش در بازارهای دنیا نمیگیرید؟
عرض کنم اینهم باز همان جواب است ما یا تجدید نظر میتوانیم در امتیازنامه بکنیم یا نمیتوانیم بکنیم اگر تجدیدنظر در امتیازنامه میتوانیم بکنیم عقلمان هم رسید پیشنهاد بکنیم که ۶ شیلینک و نیم طلا بما بدهند عین طلا بما بدهند ـ تمام جریاناتی که بنده خواندم میخواهید که یک دفعه دیگر هم بخوانم که ما چی گفتیم و آنها چی جواب دادند، گفتند ما تمام این حرفهای شما بر خلاف امتیازنامهاست و ما گوش نمیکنیم ما گفتیم که ۵/۶ شیلینک طلا بما بدهند آنروز هم به آقا گفتم،. ما گفتیم ۶ شیلینک و نیم طلا بما از یکطرف بدهند یک ششم نفت خام بما بدهند صدی بیست سود نا ویژه بما بدهند و مجموع اینها ۵۰ درصد عایدات تشخیص میشود و اگر از ۵۰٪ کمتر شد تفاوتش را بدهند.
سؤال پنجم: چرا تن شماری را که مبنی احتساب قسمتی از حق ماست بر حسب نفتی که از دهانه چاه خارج میشود و کنترل آن بسیار سهل و صحیح است حساب نمیکنید؟ و بر خلاف روش معمول در کلیه نقاط دنیا تن شماری از روی صادرات و فروش است که هم نفله و سوخت شدن دارد و هم کنترل آن عملاً برای ما میسر نیست، اینهم که آنروز یا پریروز عرض کردم ما گفتیم که از استخراج میگیریم و توضیح دادم برای اینکه تفاوت بین استخراج و صادرات مقدار نفتی است که در کورههایشان سوخته میشود و حالا مالیات نمیدهند (مکی ـ در حدود ۳ میلیون تن) عرض کردم آنجا گفتیم سالی که ۲۳ میلیون تن استخراج آنها بوده ۲۰ میلیون تن آنها صادر کردند روز که ۲۰ میلیون تن استخراجشان بوده هیجده میلیون تن صادر کردند امسال که ۲۵ میلیون تن پیش بینی میکنند استخراجشان باشد ۲۳ میلیون تن صادر خواهند کرد نتیجه همان میشود که عرض کردم و تقاضای دولت از استخراج بود عبارتش را هم باین فرمول در آورده بودیم که تن شماری روی استخراج گرفته شود و استدلال مفصل هم شده بود، این تقاضاها را ما کرده بودیم و باز هم اگر لازم باشد برای آقایان خواهم گفت که آن فرمول دولت نسبت بماده ۱۰ و ۱۱ خیلی روشن است پیشنهاد و فرمول دولت آنست که حقوق دولت باید طبق اساسی که امروز بعنوان اصل منصفانه و عادلانه قبول شدهاست تعیین گردد و آن اصل منافع شرکت با دولت بر اساس نصف النصف میباشد و برای رسیدن باین منظور دولت از شرکت خواستهاست که حقوق دولت بترتیب ذیل تعیین گردد اول یک ششم بهای نفت خام ایران افر آبادان دوم ۶ شیلینک و نیم طلا نسبت به نفت استخراج شده سوم صدی بیست از سود ناویژه یعنی قبل از کسر مبالغی که برای پرداخت مالیات بدولت انگلیس و ذخائر تهیه میشود پس ملاحظه کردید که این سؤالاتی که آقا کردند تمام اینها را دولت پیش بینی کرده بود سؤال ۶ آیا شما از متن قرارداد منعقد بین شرکت نفت انگلیس و ایران با شرکت استاندارد اویل امریکائی راجع بفروش مقدار معتنابهی نفت خام در مدت ۲۰ سال اطلاع دارید؟ و آیا میدانید که به چه قیمت این نفت را فروختهاند؟ و اگر این قیمت از قیمت بازار آزاد روز فروش کمتر باشد زیان ما چگونه تابحال جبران شده و یا بعداً جبران خواهد شد؟ و آیا برای کوتاه کردن دست امریکائیها از نفت بلوچستان اینمقدار نفت بقیمت بسیار ارزانی فروخته نشدهاست؟ عرض کنم این معامله را بمدت ۱۰ سال کردهاند جریانش هم این بود وقتی که در موقع جنگ نفت ایران نمیتوانست دیگر به بازارهای مدیترانه برسد و راه مدیترانه بسته شده بود کانال سوئز بسته شده بود تمام نفتکشهای متفقین یا مستحدین در اروپا از امریکا از نفت امریکا گرفته میشد بعد از جنگ سناتورهای امریکایی به دولت امریکا اعتراض کردند که آقا با این وضع چاههای نفت امریکا تمام میشود چرا بایستی اینطور بشود در نتیجه مذاکراتی که با دولت انگلیس شد و فشاری که آوردند میخواستند یک مقداری از سهام نفت جنوب را به امریکائیها بدهند بعد نتیجه که از این مذاکره گرفته شد آنها حاضر شدند که ۱۳۰ میلیون تن برای ۱۰ سال از نفت ایران، نفت کویت نفت بحرین و نفت عراق بامریکائیها بفروشند و روی همین اصل قرار شدهاست که یک لولهای بکشند تا مدیترانه و از این لوله نفت ایران نفت ایران و عراق و کویت را بررند و اینجا بطور معترضه عرض میکنم یکی از نظریاتی که ما داشتیم که تمام نفت ایران باید در ایران تصفیه بشود ولی متخصصین ما گفتند که فشار نیاورید در این باره و بگوئید حد اعلائی که ممکن است در ایران تصفیه شود و این قرارداد صد و سی میلیون تنی که الان بستهاند و قرارداد بعدی که میبندند چون اکثر ممالک دنیا مثل فرانسه و نروژ ممکن نیست که نفت تصفیه شده قبول کنند و نفت خام میخرند این ممکن است بضرر دولت ایران تمام بشود و این نفت را بروند از نفت کویت و نفت عراق تهیه بکنند این جوابی استکه متخصصین بما دادند و این یک قسمتش هم مربوط بسؤال ۷ میشود
سؤال هشتم ـ چه سیاستی باعث شد که شما بر خلاف نامه خود بآقای نخستوزیر مبنی بر مخالفت با مواد قرارداد الحاقی تغییر رویه دادید؟ بنده دوسیه را میگذارم دراختیار سرکا این تمام دوسیه نفت است از اول تا بآخر و بنده راجع باین قرارداد هیچ گزارشی به نخستوزیر ندادم که مخالف و موافق باشد فقط وقتی بنده و آقای جهانگیر و آقای عدل و آقای دکتر پیرنیا و نظام امامی مذاکراتمان به بن بست رسید یک پیشنهادی بدولت کردیم که این نظریات باینجا رسیده و راه مذاکرات مسدود است و چارهای درباره این امتیاز جز ارجاع بحکمیت نیست این گزارش رسمی است که از طرف وزارت مالیه بدولت داده شدهاست بعداً این موضوع بحث شد در دولت که ما باید این قضیه را رجوع کنیم بحکمیت و با مشاورینمان هم مشورت کردیم یکی آقای پروفسور ژیدل در طهران و دیگر متخصصینی که در خارج داریم و نتیجه آن مشورتی که اینجا کردیم و نظریاتی که دادیم و آن جلسهای که در وزارت خارجه شد و عدهای از آقایان هم با حرارت اظهار عقیده کردند که رجوع بحکمیت مصلحت نیست ما چارهای جز اینکه پیشنهاد متقابلی مجدداً بآنها بدهیم و باب مذاکرات را باز کنیم نداشتیم. این را باید بنده بگویم که بعد از این قضیه ما پیشنهاد دایم بآنها آنها رفته بودند و حاضر هم برای قبول پیشنهاد نبوده ما پیشنهاد دادیم بآنها آنها حاضر شدند که مجدداً بیایند و این قرارداد بسته شد و الا درباره این قرارداد هیچ گزارشی از طرف بنده و وزارت دارائی به آقای نخستوزیر داده نشده بود (دکتر بقائی ـ ولی بنده با مدارک این موضوع را تکذیب میکنم) ابداً و اصلاً بنده از روزی که شروع کردم باز اینجا بطور معترضه عرض میکنم ایجاد یک سوءتفاهمهائی شدهاست که خیال میکنند که این صورتی که من اینجا خواندم این از وزارت مالیه صادر شدهاست و این اشخاص را من دعوت کردم، خیر من کسیراً دعوت نکردم، من حق دعوت نداشتم من به نخستوزیر نوشتم که آقا امروز که قضیه نفط مطرح است بنظر من وزیر دارائی این آقایان مصلحت هست که بیایند با من همکاری کنند بعد در کاغذی که ببنده نوشته شدهاست جواب داده شدهاست که بجنابعالی از طرف دولت اختیار تام و مأموریت داده میشود که با نمایندگان کمپانی نفط جنوب که قریباً وارد تهران میشوند در زمینه دستوراتی که از طرف هیئت دولت تهیه شدهاست مذاکرات را شروع و برای استیفای حقوق ایران منتهای جدیت را بفرمائید.
برای کمک فنی در امور مربوطه هیئتی مرکب از جناب آقای دکتر شادمان وزیر اقتصاد ملی سابق و آقای جهانگیر معاون بانک ملی ایران تشکیل و بعضویت آقای دکتر پیرنیا و آقای نظامالدین امامی خوئی نیز دعوت میشوند فردای آنروز هم یک کاغذی نوشته شد و جناب آقای عدل را هم معرفی کردند (دکتر بقائی این جواب را دیروز چرا ندادید) الان میخوانم بنده آنروز هم که این صورت را خواندم گفتم این اشخاص بودند، چرا این حرف را زدم برای اینکه آقای تقیزاده منکر این شدند که اصلا از این جریانات مسبوقند یا دعوتی از ایشان شده و بنده عصبانی شدم گفتم آقا این مراسله رسمی آقای نخستوزیر به آقای تقیزاده و این یادداشتهائی که آقای تقیزاده خودشان امضاء کردند خودشان قلم بردند من نمیگویم که از وجود ایشان بنده استفاده نکردهام چرا، خیلی هم استفاده کردم از وجود ایشان و خیلی هم ممنون هستم از این کمکی که بما کردند ولی من از این باب متأثر شدم که اشخاص حتی حاضر برای قبول اینهم نیستند که در یک دستگاهی وقتی شرکت میکنند، عرض کنم که باید بگویند، هم شرکت کردیم میگویند چکار دارید که مسئولیت برای ما باشد یا نباشد آن چیزی که بنده گفتم اینست که در این جریانات یک اشخاصی که اینجا بنده صورت دادم من از نخستوزیر تقاضا کرده بودم و از قراری که آقای نخستوزیر فرمودند بعضیها را خودشان مصلحت ندانستند دعوت کنند با بعضیها هم که صحبت کردند خودشان حاضر نشده بودند و در نتیجه همانطور که بنده گفتم تنها کسانی که با ما همکاری میکردند جناب آقای عدل بودند، نصرالله جهانگیر معاون بانکملی بود آنهم بمناسبت اینکه سالها رئیس اداره نفت بود و یکی از مأمورین بسیار پاک این مملکت است (صحیح است)آقای دکتر پیرنیا که اصلا رئیس این دستگاه است رئیس اداره امتیازات و نفت آقای نظامالدین امامی که کمیسر دولت است در آنجا و ناچار به پروندههای گذشته رسیدگی کردم و آنها را مطالعه کردم تمام سوابق را دیدم و یک اشارهای که اینجا راجع به سه ستاره شد ناچارم این تذکر را بدهم آقای مکی که بنده در این قرار دادی که دیروز خواندم نظر تنقید نسبت بکسی نداشتم و بعقیده بنده بعضی از مواد قراردادسه ستاره از قرارداد ۱۹۳۳ هم بهتر است این را هم حاضرم بحث بکنم، بحث در این بود که چون اینجا تردید شده بود که صحبت تمدید مدت امتیاز در هیچ زمانی و هیچ عصری نشده بود و فقط آن دفعه اخیری که قرارداد ۱۹۳۳ داشت پاراف میشد آنها فشار آوردند که تا سی سال تمدید شود ما قبول نمیکنیم و اعلیحضرت فقید هم فرمودند نمیشود و بعد هم راضی شدند خواستم این را توضیح بدهم که اینطور نیست و این موضوع سی سال تمدید از چهار سال قبل مطرح بوده و وزیر دارائی وقت همین قرارداد سه ستاره را با خط خودشان در اینجا نوشتهاند تا اینجا ملاحظه شد تا اینجا خوانده شد تا اینجا تصویب شد تا اینجا قرائت شد این قراردادی است که تصویب شده یا هیئت دولت وقت این را تصویب کرده در سال ۱۳۱۱ و این قرارداد را برای لندن فرستادهاند و باعتبار این قرارداد صد هزار لیره مساعده خواستهاند و این کاغذ را هم که خواندم برایتان تلگراف تیمور تاش را هم خواندم و خیلی متأسفم که کاغذی که آقا خواندند نمره نداشت، وقتی کاغذی رسمیت دارد که در یک پرونده کلاسه شده باشد والا ممکن است که بنده هم یک کاغذی بنویسم و بعد از چهار سال دیگر هم بگویم که تمام نظریات من آن کاغذی بود که توی خانهام بود، نه آقا. آنکه بنده توی این دوسیه گذاشتهام آن رسمیت دارد نه اینکه توی خانه من یک کاغذی باشد یا نباشد بهر حال امروز منظور من بحث در اطراف آن قرارداد نبود و بعضی از مواد آن قرارداد را هم بنده تصدیق میکنم که خوب بود (دکتر بقائی ـ مهارت حضرتعالی را تحسین میکنم ولی این جواب ناظر بسؤالی که از شما کردند نبود) و بدلیل جنگ و بدلیل شکایتی که وزارت مالیه هر روز کرده و بدلیل اینکه تاکنون هم مربوط باین دستگاه نبوده و روزی نیست که شکایت بکمپانی نشود و از کمپانی شکایت نکنیم ما دو چیزی را از کمپانی خواستیم و خواهیم خواست اعم از اینکه مذاکرات در بین ما بود یا نبود یکی راجع بساختمان تصفیه خانة بندر معشور بود که قبل از جنگ شروع شده بود ولی بعلت جنگ متوقف شد و یکی هم راجع بساختمان اسکله بندر عباس است برای اینکه آنجا کشتیهایشان بتواند برود و نفط بقسمت کرمان و بلوچستان و بندر عباس برسانند که محتاج به نفط با ظرف نباشد که اینقدر گران باشد. تعریف ذخیرة عمومی را از من پرسیدید عرض میکنم که اینجا یک بحث مفصلی بنده باید بکنم که وقت مجلس اجازه نمیدهد. ذخیره عمومی با ذخائر دیگر فرق دارد در خود قانون تجارت هم اگر ملاحظه بفرمائید یک ذخائری پیش بینی شدهاست که مثلا فرض بفرمائید مثل ذخیرة استهلاک یعنی اگر بخواهند بیلانی برای این مجلس بدهند باید یک ذخیرهای برای استهلاک این اثاثیه، این فرش، این قالی بنویسند، شرکت هم یک دستگاههائی دارد مثل نفط کش و امثال آن که اینها یک ذخیره استهلاکی دارد برای اینکار و یک ذخیرهای دارد که مطابق اساسنامه پیش بینی شدهاست و ذخائر دیگریهم دارد مثلا یکی ذخایر سهام ممتازهاست یکی هم سهم عادی است که ذخایر سهام اولیهاست که این اعم از اینکه شرکت فایده ببرد یا ضرر ببرد ۰/۰۵ (پنج درصد) ذخیره دارد که اینها باید ذخیره بشود یا ذخایر فرض بفرمائید پیش آمدهای غیر مترقبه یا ذخایر جنگ وقتی که این ذخیره تمام شد بقیه هر چه دارد میبرد بذخیره عمومی، چرا ذخیره عمومی در ظرف این دو سال بالا رفت برای اینکه مقرراتی از دولت انگلستان وضع شد برای این که انفلاسیون نشود سود سهام شرکتها بیست و پنج درصد بیشتر نباشد یعنی ۳۵درصد بیشتر توزیع نکند ناچار این مبلغ را اینها کجا میتوانستند ببرند بردند بذخیره عمومی در سال ۱۹۴۷ چهارده میلیون در سال ۱۹۴۸، شانزده میلیون بذخیره عمومی بردند این ذخیره عمومی هیچ ارتباطی بسایر ذخایر ندارد بحث ما با این آقایان این است که ما میگوئیم که ما از سهام ذخایر حق داریم نهایت یک عبات ماده ۱۰ قسمت فرانسه اش که گفتیم پرفسور ژیدل هم نظر ما را تأیید کردهاست و آقایان هم گفتهاند چون پروفسور ژیدل این حرف را زدهاست ما نمیتوانیم قبول بکنیم حق شما چه نسبت بذخیره عمومی و چه نسبت بسایر ذخایر اگر حق داشته باشید در موقع تقسیم رزرو یا در موقع خاتمه امتیاز است، الان هم نه ما میخواهیم رزرو را تقسیم کنیم و نه خاتمه امتیاز است و اینکه از ذخیره عمومی شما میخواهید بنظر آنها یک ارفاقاتی است که میگویند بجای اینکه در آخر دوره بپردازیم الان سال بسالش را میدهیم، و آن ماده چهار میگوید در نظر شما آنقدر پیچیدهاست صراحت دارد که مالیات بر درآمد که دولت انگلیس میگیرد بذخیره عمومی علاوه میکنند و بیست درصد بما میدهند پس ذخیره عمومی با سایر ذخایر هیچ مناسبتی ندارد و این چیزی هم که ما نوشتیم نسبت بذخیره عمومی است برای اینکه ذخیره عمومی یک مبلغی است که سال بسال علاوه میشود و این سی میلیون که الان در ذخیره آنها هست همان سی میلیون ذخیرة است که از سال ۱۹۳۸ تا حالا جمع شدهاست چون در سال ۱۹۳۸ ذخیره عمومی را تقسیم کردند و بما هم سهم مان را دادند و حال بیست درصد بقیه اش ماندهاست و همینطور اضافه شده حالا سی میلیون شدهاست که از این سی میلیون اگر مطابق امتیاز نامه فعلی بما بدهند ۶ میلیون لیره بما میدهند ولی اگر مالیات بر درآمد دولت انگلیس را که الان به ۹ شیلینگ است اضافه کنیم نتیجه اش این است بجای شش میلیون، یازده میلیون میدهند حالا اگر میگوئید که عمل غلطی است و یازده میلیون کمتر از شش میلیون است حرفی نداریم کما اینکه آقای ازاد گفتند من ثابت میکنم که شش شیلینک کمتر از چهار شیلینک است خوب انشتن هم میگوید دودوتا میشود پنج تا و ممکن است یک روزی هم دودوتا بشود پنج تا. سؤال دیگر، چرا حالا که ارکان قرارداد ۱۹۳۳ متزلزل شدهاست شما این اصرار را دارید بنده اصرار ندارم بایستی روز اولی که این موضوع اینجا مطرح شد خواستم جلسه سری بشود آقایان خیال کردند که ما از این جلسه سری نظری داریم که مجلس را مجبور بکنیم که هر چه ما بخواهیم قبول بکند یا خیال کردند که ما در دوسیههامان یک جنایاتی یک چیزهائی مرتکب شدهایم که ما میخواهیم هیچکس نفهمد، نمیخواستیم این حرفها را این جا بزنیم حالا آقا اصرار کردید بنده را مجبور کردید این حرفها را این جا زدیم و چیزهائی که توی این دوسیه بود بایستی این دلایل میماند و کسی نمیفهمید آقا آفتابیش کردید حالا این عمل را عرض میکنم که خوب بود یا بد بود این را قضاوتش را تاریخ میکند من نمیخواستم بگویم که این قرارداد بقول آقا لعنتی پا بر جا هست من نمیخواستم از دهن من وزیر دارائی پشت تریبون این حرف زده بشود ولی شما مرا مجبور کردید که من اینجا بیایم و نظر حکمها را بخوانم نظر اشخاصی را که گفتهاند اگر بحکمیت برود برای شما خطر ناک است این جا بگویم جز این که این حرف این جا زده بشود و من میدانم که این بضرر مملکت است شما اصرار کردید که وزیر دارائی این جا بگوید که ارجا بحکمیت خطرناک است وادار بکنید که وزیر مالیه این اظهارات را بکند راجع به امتیاز نامه سابق حالا کردید مختارید (دکتر بقائی ـ راجع بحکمیت از لندن چه تلگراف شده بود ما هم میدانیم ولی نمیگوئید برای مصلحت مملکت) در هر صورت یک قراردادی است داده شدهاست و نسبت باین قرارداد نظر این بودهاست که مجلس نفیاً یا اثباتاً اظهارنظر بکند و تکلیف را روشن بکند حالا هم تکلیفش با خود مجلس است تشخیص میدهد که این قرارداد بمصلحت مملکت نیست با نهایت شهامت رأی میدهد و موافقت میکند تشخیص میدهد که خیر رأی نباید داد مسئولیتش با خود مجلس است و عواقبش هم با خود مجلس است.
شریعتزاده ـ آقای رئیس اخطار نظامنامهای دارم.
رئیس ـ بر طبق چه مادهای؟
شریعتزاده ـ بر طبق ماده ۸۹ بنده بسیار متأسف هستم در موقع مباحثه در این موضوع دفعه دوم است که اخطار میکنم، اولین اخطار بنده راجع بخروج از موضوع بود که من با دقیقترین وجهی مطالعه کردم در ماده ۸۹ و بطور قطع تشخیص دادم که بسیاری از مطالبی که همکار محترم بنده آقای مکی با حسن نیت فرمودهاند و از این حیث که با حسن نیت گفتهاند مورد احترام من است در عین حال خارج از موضوع و غیر مرتبط با موضوع بودهاست (مکی ـ کدام قسمتش خارج از موضوع بود) ولی متأسف هستم که جناب آقای رئیس مجلس شورای ملی آن اخطار بنده را مورد توجه قرار ندادند امروز باز اوضاع تأسف انگیز دیشب موجب شد که یک اخطار دیگری بکنم و آن اخطار مستند است بماده ۸۹ از نظر همان مادهایکه رفقای مخالف بدان استناد پنج روز است که وقت مجلس شورای ملی را صرف میکنند البته آقایان در نظر دارند که این ماده ۸۹ محدودیتهائی برای پارهای از نطقها مقرر داشتهاست این محدودیتها راجع است بموارد استیضاح و موافقت و مخالفت و برای دفاع توهین و مواردی که در شق ج حکمی مقرر میدارد که در بعضی موارد، از آن جمله مورد اعطاء امتیازات نا محدود است، غیر محدود است، بنده میخواهم برای اینکه توجیه بکنم این اخطار را از نمایندگان تقاضی میکنم که کمال دقت را راجع باین توضیحاتی که عرض میکنم بفرمایند، اولا آقایان باید توجه بفرمایند که طبق اصولی که در تمام شرایع و قوانین اعتبارش مسلم است اینکه در شرایع و قوانین حکم ضرری یعنی حکمی که از انشاءش از تصویبش ضرر بیک جامعهای وارد بشود انشاء نمیشود از اینجهةاست که در موقع شک و تردید دردلالت معنی یک مادهای که احتمالات متناقض یا مختلف برود اصل این است که آن احتمالی که طبق اصول است آن معتبر است در اینجا یک اشتباهی شدهاست اولا از نظر قانون اساسی و پیدایش دموکراسی و مجالس شوری …
رئیس ـ آقا اینها چه ربطی بماده ۸۹ دارد من خیلی گوش دادم بفهمم چه میفرمائید میخواهم بدانم اینها چه ربطی دارد.
شریعتزاده ـ …. بنده از جناب آقای رئیس استدعا میکنم اجازه بفرمایند.
رئیس ـ من که گفتم باید برای مجلس بگذاریم من دومرتبه گفتم راجع بامتیازنامه و مقاوله نامه و قرارداد که نامحدود است نطق وکیل، بنده هم گفتم بسته برای مجلس است چون رأی مجلس در هر امری قاطع است نه آنوقت اکثریت بود و نه امشب که رأی گرفته بشود این اخطار را هم که بکنید باز هم مربوط باین میشود که رأی گرفته بشود بالاخرهبرای هر کاری باید رأی گرفت. شریعتزاده ـ بنده از آقای رئیس تقاضی میکنم نظر باهمیت مقامی که دارند با کمال رأفت و مهربانی توضیحات بنده را گوش بدهند و اگر نتایج عرایض بنده موجه نبود با کمال افتخار هر نوع اعتراض و تغیر ایشان را میپذیرم استدعا میکنم آقایان توجه بفرمائید که این جلسه یکی از جلسات تاریخی است
رئیس ـ این که میفرمائید یک چیز نظری ممکن است باشد والا من گفتم و این قضیه مطرح شد در مجلس ولی بایستی مجلس قضاوت بکند
شریعتزاده ـ اگر آقا این اجازه را میدهند که بنده هم عرض بکنم، شما جناب آقای رئیس قبول فرمودید که توضیحات بنده را گوش بدهید الان بنده مطلب را بیان میکنم که منظور مجالس شورای برای رسیدن بهدف و ثمراست، آن هدف و ثمر عبارت است از اتخاذ تصمیم برای حل و عقد معضلات مملکت و هر جریانی که مخالف این مقصود باشد ممنوع است از نظر اصول، از این جا بنده نتیجه میگیرم که مقصود از غیر محدود بودن این است که موارد بالا محدود نیست و نظر در این نیست که وکلا میتوانند بدین استناد بخودشان حق بدهند که نطقهای لایتناهی که نتیجه اش مخالف قوه مقننه از انجام وظیفه باشد از چنین نطقی استفاده کنند (صحیح است) (دکتر بقائی ـ ولی وقتی برای حفظ نفت باشد مجاز است) اجازه بدهید بنابراین ماده مقصودش این است که این قبیل نطقها مثل نطقهای قبل محدود نیست محدود بیک ساعت معین نیست ولی معنایش این نیست که بقدری ایجاد مانع بشود که مجلس شورای ملی قادر بانجام وظیفه نباشد (مکی ـ خوشبختانه) از این نظر است و بنده معتقد هستم که در این مورد همکار بنده بیش از حد عادی و حد متداول در تمام مجالس شوروی دنیا صحبت کردهاند و توضیحات لازم داده شده حالا باید وزیر دارائی یا یک نفر موافق صحبتی که دارد بکند و مجلس دیگر بر طبق این ماده نمیتواند اجازه بدهد که ادامه پیدا بکند علاوه اینهم یکی از آن مواردی است که طبق ماده ۹۱ این اختیار را بجناب آقای رئیس مجلس شورای ملی دادهاست که ایشان هم وقتی تشخیص دادند که مذاکرات بنظرشان کافی است و لازم برأی نخواهد بود بنده هم همین پیشنهاد را میکنم.
- ختم مجلس
[ویرایش]۴- ختم مجلس
مکی ـ یک موافق یک مخالف باید حرف بزند. ـ ختم جلسه
رئیس ـ بنده دو سه دفعه گفتم که مجلس باید این را رأی بدهد، جلسه را ختم میکنیم جلسه آتیه بروز پنجشنبه ساعت ۹ صبح موکول میگردد. (مجلس ساعت دوازده و نیم شب ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی ـ رضا حکمت
شماره ۵۳۱۳-۱۰۵۱۶ ۲۸/۴/۲۸
آقای موسی ناطقی ملکی
بموجب این ابلاغ دفتر شما را در قریه ملک کندی دهستان گاو دول مراغه برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری شماره ۵۲۰۲- ۱۰۵۱۰ ۲۸/۴/۲۸
آقای ابوتراب امامی سر دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق کاشان
بموجب این ابلاغ رفع تعلیق شما را از تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق اعلام میدارد طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری شماره ۵۳۳۹-۹۸۷۴ ۲۰-۴-۲۸
آقای فضل الله شاردی مناهجی سر دفتر اسناد رسمی سابق سلدوز
بموجب این حکم بسمت سر دفتری اسناد رسمی درجه سوم اهواز منصوب میشوید طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید
وزیر دادگستری
شماره ۵۹۹۷- ۱۰۹۷۹ ۱-۵-۲۸
آقای سید حمزه افتخاری سر دفتر ازدواج سابق طالقان
بموجب این ابلاغ دفتر شما را در قراء بادسر ـ سیراجان ـ خیگان ـ دیزان ـ میران ـ مازیان برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری
شماره ۶۰۴۱- ۱۰۸۰۲ ۲-۵-۲۸
آقای سید ابراهیم نبوی طباطبائی سر دفتر اسناد رسمی بروجرد
بموجب این ابلاغ دفتر شما را در شهر بروجرد برای ثبت ازدواج رسمیت میدهد.
وزیر دادگستری شماره ۵۴۰۴-۱۰۵۲۰ ۲۸-۴-۲۸
آقای کمال الدین کمال بروجردی سر دفتر اسناد رسمی و ازدواج شهر اصفهان بموجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفتر ازدواج پذیرفته میشود.
وزیر دادگستری شماره ۶۰۳۱-۱۰۸۳۶ ۲-۵-۲۸
آقای سید یدالله جزایری سر دفتر ازدواج و طلاق قریه جونقان چهارمحال اصفهان نظر باینکه بر اثر گزارش واصله مرتکب تخلفاتی شدهاید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق مینماید.
وزیر دادگستری
شماره۱۰۵۲۴-۵۱۲۰ ۲۸-۴-۲۸
آقای غلام صدرائی سر دفتر ازدواج و طلاق قریه اشلق میانه نظر باینکه بر اثر گزارش واصله مرتکب تخلفاتی شدهاید وزارت دادگستری طبق ماده ۳۹ قانون دفتر اسناد رسمی شما را از تصدی دفاتر ازدواج و طلاق معلق مینماید.
وزیر دادگستری