محتشم کاشانی (مثنویات)/درین دامگاه عجیب و غریب
ظاهر
درین دامگاه عجیب و غریب | که هر صید را بود دامی نصیب | |||||
همایون به چنگ همایان فتاد | وزان دولت و رفعتش شد زیاد | |||||
ولی آن گروه مدارا مدار | که با نقدیک گنجشان بود کار | |||||
علاجی نکردند تلبیس را | به ابلیس دادند بلقیس را | |||||
درین خانه نه رواق دو در | که دیده ز یک مادر و یک پدر | |||||
دو خواهر یکی همسرش سروری | رفیع آستانی بلند افسری | |||||
یکی در سرش سایهی ناکسی | که سگ را ازو عار آید بسی | |||||
دو داماد در سلک یک خاندان | یکی کامران و یکی خر چران | |||||
ازین هر که زاید بود جد وی | جهان داوری مثل دارا و کی | |||||
وزان هرچه زاید بود نقد قلب | زاب تا به صد پشت کلب ابن کلب | |||||
از آن قیمتی گوهر پاک حیف | وزان در که افتاده در خاک حیف | |||||
به باد ای فلک برده آن خاک را | جدا کن ز هم پاک و ناپاک را |