مثنوی معنوی/گفتن درزی ترک را هی خاموش کی اگر مضاحک دگر گویم قبات تنگ آید
گفت درزی ای طواشی بر گذر | وای بر تو گر کنم لاغی دگر | |||||
پس قبایت تنگ آید باز پس | این کند با خویشتن خود هیچ کس | |||||
خندهی چه رمزی ار دانستیی | تو به جای خنده خون بگرستیی |
گفت درزی ای طواشی بر گذر | وای بر تو گر کنم لاغی دگر | |||||
پس قبایت تنگ آید باز پس | این کند با خویشتن خود هیچ کس | |||||
خندهی چه رمزی ار دانستیی | تو به جای خنده خون بگرستیی |