مثنوی معنوی/تمثیل تن آدمی به مهمانخانه
ظاهر
هست مهمانخانه این تن ای جوان | هر صباحی ضیف نو آید دوان | |||||
هین مگو کین مانند اندر گردنم | که هم اکنون باز پرد در عدم | |||||
هرچه آید از جهان غیبوش | در دلت ضیفست او را دار خوش |
هست مهمانخانه این تن ای جوان | هر صباحی ضیف نو آید دوان | |||||
هین مگو کین مانند اندر گردنم | که هم اکنون باز پرد در عدم | |||||
هرچه آید از جهان غیبوش | در دلت ضیفست او را دار خوش |