پرش به محتوا

لاهوتی (تک‌بیت‌ها)

از ویکی‌نبشته
لاهوتی (تک‌بیت‌ها)
از ابوالقاسم لاهوتی
  همیشه هست به منقار بلبلان، پر گل، تو آن گلی، که به منقار تو، بود بلبل.  

***

  شب، دست نازکش، به لب پرتبم رسید، گفتم: ببین، ز دست تو، جان بر لبم رسید.  

***

  دوری از دلبر بگیرد؟.. پس، بگو شاعر بمیرد!  

***

  نهد هر لحظه با تدبیر دیگر ز مو، بر دست من، زنجیر دیگر.  

***

  گیسوان تابیده، چون زنجیر می بندد به من، خوب چون بندد مرا، بی رحم، می خندد به من!  

***

  آنقدر آزار دادی تا که دل بیمار شد؛ دل که شد بیمار، ترکش کردی؛ این هم کار شد؟  

***

  عالمی گویند عالم را، تو نور دیده ای. من هم این را گفته ام؛ دیگر چرا رنجیده ای؟  

***

  خسته ام، گفتم: ز لب یک ذره قندت را بده. گیسو افشانی، مگر گفتم: کمندت را بده؟!  

***

  چو یادم آید از آن اشک چون باران چشمانت، دلم می سوزد، ای چشمان من قربان چشمانت!  

***

  بر گرد رخ فکنده دو زلف سیاه را، جادو ببین که بسته به زنجیر، ماه را!  

***

  برایت دسته گل آوردم امروز، به این بیچاره، زیبایی بیاموز.  

***

  گوش من، چون حلقه امشب بر در است، باز، دل در انتظار دلبر است.  

***

  موی تو، گر که باشد، زنجیر بندگی، من با دست خود، به گردن، زنجیر می گذارم.  

***

  از جوهر خون جگر و خامهٔ مژگان با نام تو، بر صفحهٔ دل، نامه نوشتم.  

***

  هر شب، ز خودت بپرس، اگر تو مردی، کامروز، چه خدمتی به مردم کردی؟  

***