قرآن فارسی/حجر

از ویکی‌نبشته
                        سوره حجر
               ﴿بنام خداوند بخشنده مهربان﴾  

الر، این آیات كتاب، و قرآن مبین است. (۱)

كافران (هنگامى كه آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو مى‏كنند كه اى كاش مسلمان بودند! (۲)

بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولى بزودى خواهند فهمید! (۳)

ما اهل هیچ شهر و دیارى را هلاك نكردیم مگر اینكه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیرى) داشتند! (۴)

هیچ گروهى از اجل خود پیشى نمى‏گیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (۵)

و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه‏اى! (۶)

اگر راست مى‏گویى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‏زورى؟!» (۷)

اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمى‏كنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمى‏شود (;و در صورت انكار، به عذاب الهى نابود مى‏گردند)! (۸)

ما قرآن را نازل كردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (۹)

ما پیش از تو (نیز) پیامبرانى در میان امتهاى نخستین فرستادیم. (۱۰)

هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى‏آمد مگر اینكه او را مسخره مى‏كردند. (۱۱)

ما اینچنین (و از هر طریق ممكن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مى‏دهیم! (۱۲)

(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمى‏آورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (۱۳)

و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند... (۱۴)

باز مى‏گویند: «ما را چشم‏بندى كرده‏اند; بلكه ما (سر تا پا) سحر شده‏ایم!» (۱۵)

ما در آسمان برجهایى قرار دادیم; و آن را براى بینندگان آراستیم. (۱۶)

و آن را از هر شیطان رانده شده‏اى حفظ كردیم; (۱۷)

مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبین‏» او را تعقیب مى‏كند (و مى‏راند) (۱۸)

و زمین را گستردیم; و در آن كوه‏هاى ثابتى افكندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (۱۹)

و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم; همچنین براى كسانى كه شما نمى‏توانید به آنها روزى دهید! (۲۰)

و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمى‏كنیم! (۲۱)

ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبى نازل كردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالى كه شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید! (۲۲)

« ماییم كه زنده مى‏كنیم و مى‏میرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (۲۳)

ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (۲۴)

پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور مى‏كند; چرا كه او حكیم و داناست! (۲۵)

ما انسان را از گل خشكیده‏اى (همچون سفال) كه از گل بد بوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم! (۲۶)

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كردیم! (۲۷)

و (به خاطر بیاور) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشكیده‏اى كه از گل بدبویى گرفته شده، مى‏آفرینم. (۲۸)

هنگامى كه كار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یك روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده كنید!» (۲۹)

همه فرشتگان، بى استثنا، سجده كردند... (۳۰)

جز ابلیس، كه ابا كرد از اینكه با سجده‏كنندگان باشد. (۳۱)

(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چرا با سجده‏كنندگان نیستى؟!» (۳۲)

گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكیده‏اى كه از گل بدبویى گرفته شده است آفریده‏اى، سجده نخواهم كرد!» (۳۳)

فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، كه رانده‏شده‏اى (از درگاه ما!).

و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (۳۵)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (۳۶)

فرمود: «تو از مهلت یافتگانى! (۳۷)

(اما نه تا روز رستاخیز، بلكه) تا روز وقت معینى.» (۳۸)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادى را) در زمین در نظر آنها زینت مى‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (۳۹)

مگر بندگان مخلصت را.» (۴۰)

فرمود: «این راه مستقیمى است كه بر عهده من است (و سنت همیشگیم)... (۴۱)

كه بر بندگانم تسلط نخواهى یافت; مگر گمراهانى كه از تو پیروى مى‏كنند; (۴۲)

و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (۴۳)

هفت در دارد; و براى هر درى، گروه معینى از آنها تقسیم شده‏اند! (۴۴)

به یقین، پرهیزگاران در باغها(ى سرسبز بهشت) و در كنار چشمه‏ها هستند. (۴۵)

(فرشتگان به آنها مى‏گویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (۴۶)

هر گونه غل ( حسد و كینه و دشمنى) را از سینه آنها برمى‏كنیم (و روحشان را پاك مى‏سازیم); در حالى كه همه برابرند، و بر تختها روبه‏روى یكدیگر قرار دارند. (۴۷)

هیچ خستگى و تعبى در آنجا به آنها نمى‏رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمى‏گردند! (۴۸)

بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم! (۴۹)

و (اینكه) عذاب و كیفر من، همان عذاب دردناك است! (۵۰)

و به آنها از مهمانهاى ابراهیم خبر ده! (۵۱)

هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام كردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناكیم!» (۵۲)

گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانا بشارت مى‏دهیم!» (۵۳)

گفت: «آیا به من (چنین) بشارت مى‏دهید با اینكه پیر شده‏ام؟! به چه چیز بشارت مى‏دهید؟! (۵۴)

گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (۵۵)

گفت: «جز گمراهان، چه كسى از رحمت پروردگارش مایوس مى‏شود؟!» (۵۶)

(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست اى فرستادگان خدا؟» (۵۷)

گفتند: «ما به سوى قومى گنهكار ماموریت یافته‏ایم (تا آنها را هلاك كنیم)! (۵۸)

مگر خاندان لوط، كه همگى آنها را نجات خواهیم داد... (۵۹)

بجز همسرش، كه مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاك‏شوندگان) باشد!» (۶۰)

هنگامى كه فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... (۶۱)

(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستید!» (۶۲)

گفتند: «ما همان چیزى را براى تو آورده‏ایم كه آنها ( كافران) در آن تردید داشتند (آرى،) ما مامور عذابیم)! (۶۳)

ما واقعیت مسلمى را براى تو آورده‏ایم; و راست مى‏گوییم! (۶۴)

پس، خانواده‏ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حركت كن; و كسى از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (۶۵)

و ما به لوط این موضوع را وحى فرستادیم كه صبحگاهان، همه آنها ریشه‏كن خواهند شد. (۶۶)

(از سوى دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالى كه شادمان بودند. (۶۷)

(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروى مرا نریزید! (۶۸)

و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (۶۹)

گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهى نكردیم (و نگفتیم كسى را به میهمانى نپذیر؟!» (۷۰)

گفت: «دختران من حاضرند، اگر مى‏خواهید كار صحیحى انجام دهید (با آنها ازدواج كنید، و از گناه و آلودگى بپرهیزید!)» (۷۱)

به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند)! (۷۲)

سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمین‏لرزه-) آنها را فراگرفت! (۷۳)

سپس (شهر و آبادى آنها را زیر و رو كردیم;) بالاى آن را پایین قرار دادیم; و بارانى از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (۷۴)

در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایى است براى هوشیاران! (۷۵)

و ویرانه‏هاى سرزمین آنها، بر سر راه (كاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (۷۶)

در این، نشانه‏اى است براى مؤمنان! (۷۷)

«اصحاب الایكه‏» ( صاحبان سرزمینهاى پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگرى بودند! (۷۸)

ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهاى ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایكه) بر سر راه (شما در سفرهاى شام)، آشكار است! (۷۹)

و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تكذیب كردند! (۸۰)

ما آیات خود را به آنان دادیم; ولى آنها از آن روى گرداندند! (۸۱)

آنها خانه‏هاى امن در دل كوه‏ها مى‏تراشیدند. (۸۲)

اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (۸۳)

و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهى نجات نداد! (۸۴)

ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزاى هر كس به او مى‏رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته‏اى صرف‏نظر كن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (۸۵)

به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (۸۶)

ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (۸۷)

(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهاى (مادى)، كه به گروه‏هایى از آنها ( كفار) دادیم، میفكن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر! (۸۸)

و بگو: «من انذاركننده آشكارم!» (۸۹)

(ما بر آنها عذابى مى‏فرستیم) همان گونه كه بر تجزیه‏گران (آیات الهى) فرستادیم! (۹۰)

همانها كه قرآن را تقسیم كردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (۹۱)

به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سوال خواهیم كرد... (۹۲)

از آنچه عمل مى‏كردند! (۹۳)

آنچه را ماموریت دارى، آشكارا بیان كن! و از مشركان روى گردان (و به آنها اعتنا نكن)! (۹۴)

ما شر استهزاكنندگان را از تو دفع خواهیم كرد; (۹۵)

همانها كه معبود دیگرى با خدا قرار دادند; اما بزودى مى‏فهمند! (۹۶)

ما مى‏دانیم‏سینه‏ات از آنچه آنها مى‏گویند تنگ مى‏شود (و تو را سخت ناراحت مى‏كنند). (۹۷)

(براى دفع ناراحتى آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده‏كنندگان باش! (۹۸)

و پروردگارت را عبادت كن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (۹۹)