قرآن فارسی/انعام

از ویکی‌نبشته

سوره انعام مشتمل بر یکصد و شصت و پنج آیه و در میدنه نازل شده است


بنام خداوند بخشاینده مهربان

سپاس مر خدایرا که آفرید آسمانها و زمین را و گردانید یعنی آفرید تاریکیها و روشنی را آنکسانیکه کافر شدند پروردگار خودشان عدول می کنند از حق بعبادت غیر او (۱) اوست آن که خلق کرد شما را از گلی حکم فرمود مردنی و مردنی معین در نزد خودش کنید (۲) و اوست خدا در او در زمین میداند شما را و میداند آشکار شما را و میداند آنچه را کسب میکنید (۳) و نمی آید ایشان را هیچ نشانی از نشانه های پروردگارشان مگر این که بودند از آن نشانی اعتراض کنندگان یعنی رو گردان (۴) پس بتحقیق به دروغ داشتند حق را یعنی قرآن را در آن هنگام که آمد قرآن ایشان را پس زود بیاید ایشانرا خبرهای آنچه را که بودند بآنکه استهزا می کردند (۵) آیا نه دیدید چه بسیار هلاک کردیم از پیش از ایشان از اهل زمان که قوت و مکنت دادیم ایشان را در زمین آنچه را که قوت و وسعت ندادیم از برای شما و فرستادیم بر ایشان ابر باران ریز که بر ایشان می بارید و گردانیدیم نهرها که جاری بود از زیر درختان ایشان پس هلاک کردیم ایشان را بسبب گناهانشان و از نو پدید آوردیم از بعد از ایشان گروهی دیگران (۶) و اگر فرو فرستیم بر تو کتابی یعنی نوشته در کاغذی پس بمالند آنرا بدست های خودشان هر آینه می گویند آن کسانی که کافر شدند نیست این مگر سحر آشکار (۷) و گفتند چرا فرو فرستاده نشد بر محمد فرشته را واگر میفرستادیم فرشته هرآینه گذشته و تمام بود کار یعنی همه ملاک میشدند مثل قوم عاد پس مهلت داده نمیشود (۸) واگر میگرداندیم آن رسول را فرشتهٔ هر آینه میگرداندیم آن فرشته را بصورت انسانی و مردی و هر آینه می پوشاندیم برایشان آنچه را که می پوشانند خود یعنی چنانچه الان رسالت بشری را مسلم میدارند آنوقت رسالت آن فرشته را قبول نمیکردند و میگفتند نیست این مگر بشری (۹) و هر آینه بتحقیق استهزا کرده شده اند رسولانی که پیش از تو بودند پس احاطه نمود و فرود آمد بانکسانی که مسخره میکردند از ایشان جزای آنچه را که بودند آن استهزا میکردند (۱۰) بگو بگردید در زمین پس بنگرید چگونه بود عاقبت دروغ گویان (۱۱) بگو از کیست آنچه در آسمانها و زمین است بگو از خداست نوشته است بر خودش رحمت را هرآینه جمع میکند شمارا البته در روز قیامت که شکی نیست در آنروز آنچنان کسانی که زیان کردند نفسهای خودشان را پس ایشان ایمان نمی آورند (۱۲) و از برای خداست آنچه آرام دارد در شب و روز و اوست شنوندهٔ دانا (۱۳) بگو آیا بغیر از خدا بگیرم دوستی که آفرینندهٔ آسمانها و زمین است و آن خدا میخوراند و نمیخورد بگو بدرستی امر کرده شده ام اینکه باشم اول کسیکه اسلام آورد و باش البته از شرک آورندگان (۱۴) بگو بدرستی که من میترسم اینکه نافرمانی کنم پروردگار خودم را از عذاب روز بزرگ یعنی روز قیامت (۱۵) هر کسی گردانیده شود از او در آن روز قیامت عذاب پس بتحقیق رحمت کرده است خدا اورا و اینست رستگاری آشکار (۱۶) و اگر برساند تورا خدا ضرری پس نیست بردارندهٔ از برای آن مگر خودش وا گر برساند تو نیکی و خوبی پس آن خدا بر هرچیز تواناست (۱۷) و اوست قادر بالای بندگان خودش و اوست درستکار دانا (۱۸) بگو چه چیز است بزرگتر از شهادت بگو خدا شاهد است میان من و میان شما و وحی کرده شده بسوی من این قرآن تا اینکه بترسانم شما را بآن قرآن و هر کسی که برسد باو قرآن از جن و انس آیا بدرستی که شاید هر آینه گواهی میدهید اینه باخداست خدایانی دیگر بگو شهادت نمیدهیم یعنی بگو ای محمد من شهادت نمیدهم باینکه شما شهادت بدهید بگو این است و جز این نیست او خدای یگانه است و بدرستیکه من بیزارم از انچه در میاورید (۱۹) آن کسانی که دادیم ایشان را کتاب یعنی تورات و انجیل می شناسند محمد را همچنانکه میشناسند پسرهای خودشان را آن کسانی که زیان کردند نفسهای خود را پس ایشان نمیگروند (۲۰) و کیست ستمکار تر از آنکه بر باشد بر خدا دروغ را با تکذیب کند بآیات خدا بدرستیکه رستگار نمیشوند ظلم کنندگان (۲۱) و روزیکه حشر کنیم ایشان را یعنی عابدان ومعبودان را جمیعاً بعد از آن بگوئیم از برای آن کسانیکه شرک آورند کجا هستند شریکان شما آنانکه بودید شما که گمان می بردید آنهارا شریکان خدا (۲۲) بعد از آن نباشد فتنه ایشان مگر اینکه گویند قسم بخدا که پروردگار ما است نبودیم ما شرک آورندگان (۲۳) ببین چگونه دروغ گفتند بر نفسهای خودشان و گم شد از ایشان آنچه بودند که افتری می بستند (۲۴) و از ایشان کیست که گوش می دارد بسوی تو و گردانیدیم بر دلهای ایشان پرده ها جهت کراهت اینکه فهم کند قرآن را و نهاده ایم در گوشهای ایشان سنگینی تا سخن حق نشنوند و اگر بیند هر معجزه را ایمان نمی آورند بدان تا اینکه باند تورا و خصومت کنند با تو میگویند آنکسانیکه کافر شدند نیست این کتاب تو مگر افسانه های پیشینیان (۲۵) و ایشان یعنی کافران باز می دارند مردم را از ایمان برسول و خودشان دوری می جویند از پیغمبر وهلاک نمیکنند مگر نفسهای خودشان را و نمیدانند که ضرر ایشان بغیر تعدی نمی کند (۲۶) واگر ببینی وقتیکه بازداشته شوند بر آتش بس بگوید ایکاش ما بر می گشتیم بدنیا و تکذیب نمی کردیم آیات پرورگار خود را در باشیم از گروندگان (۲۷) بلکه ظاهر شد از برای ایشان آنچه بودند که پنهان می کردند از پیش یعنی نه چنانست که ایشان بدنیا برگردند ایمان بیاورند بلکه ظاهر شود بشهادت اعضای خودشان آنچه را که بودند که میپوشانیدند از کفر خودشان بروجه تقاق از پیش ازین در دنیا و اگر برگردند بدنیا هراینه عود کنند مر آنچیزیرا که نهی کرده شده بودند ازان یعنی باز مرتکب عصیان و شرک شوند و بدرستی که ایشان در اینه دروغگویاند (۲۸) و گفتند کفار نیست این زندگانی مگر زندگانی ما در دنیا و نیستیم ما برانگیخته شدگان از قبور (۲۹) واگر بینی تو وقتی که بازداشته شوند کافران در قیامت بر حکم پروردگارشان گوید خدا برسبیل توبیخ آیا نیست این بحث و نشور راست و درست گویند آری بحق پروردگار ما گوید پس بچشید عذاب را آنچه بودید شما که نمیگردیدند (۳۰) تحقیق زیان کردند آنکسانیکه دروغ انگاشتند رسیدن بثواب و عقاید خدارا تا وقتیکه بیاید ایشان را قیامت ناگهان گویند ای حضرت ما را بر آنچه تقصیر کردیم ما در زندگانی دنیا و ایشان بر میدارند بار گناهاشان را بر پاشنهای خود بدان بد است آنچه را بر میدارند (۳۱) و نیست زندگانی دنیا مگر بازیپه و علی و البته خانه آخرت خوبتر است از برای کسانیکه پرهیز میکنند آیا پس در نیابند (۳۲) بتحقیق میدانیم بدرستیکه هر آینه اندوهگین میکند تورا آنپه میگویند کفار و تکذیت تورا میکنند پس بدرستی که ایشان تکذیب نمیکنند تورا ولیکن ستمکاران بآیات خدا انکار میکنند (۳۳) و هر آینه تحقیق تکذیب کرده شدند رسولانی که از پیش از تو بودند پس صبر کردند رسولان بر آنچه تکذیب کرده شدند و رنجانیده شدند تا آمد ایشانرا یاری ما و نیست تغییر دهنده مر سخنان خدا را و هر آینه تحقیق آمد تورا بعضی از خبر پیغمبران که باقوال کفار صبر کردند تا غالب شدند تو هم صبر کن تا مظفر وغالب بر اعدای خودت شوی (۳۴) و اگر چنانچه گران و دشوار است بر تو روی گردانیدن ایشان از قبول سخن حق پس اگر میتوانی که بجوئی سوراخی در زمین با نردبانی در آسمان پس میاوری ایشان را معجزه و اگر بخواهد خدا هر آینه جمع کند ایشان را بر هدایت یعنی همه را براه راست در آورد پس نباش تو البته از نادانان (۳۵) اینست و جز این نیست که اجابت میکنند آنهائی که میشنوند سخنان حقه تو را و مردگان را بر می انگیزند ایشان را خدا بعد از آن بسوی او بر گرونده میشوند (۳۶) و گفتند چرا فرو فرستاده نشد بر پیغمبر معجزهٔ از پروردگارش بگو بدرستی که خدا قادر است باینکه فرو فرستد معجزه ولیکن بیشتر ایشان نمیدانند (۳۷) و نیست هیچ جنبنده در زمین و نه مرغی که پرواز کند بدو بال خودش مگر اینکه گروهانی هستند مانند شما تقصیر نکردیم در قرآن از هیچ چیز بعد از این بسوی پروردگارشان فراهم آورده میشوند (۳۸) و آنکسانیکه تکذیب کردند آیات ما کرانند و گنگانند در تاریک ها هر که را خواهد خدا واگذارد او را بر گمراهی و هرکه را خواهد میگرداند او را بر راه راست (۳۹) بگو ای پیغمبر آیا چه می بینید شما کفار اگر باید شم ارا عذاب خدا با بیاید شما را قیامت آیا جز خدا میخوانید کسیرا اگر شمائید راست گویان (۴۰) باینکه خدارا میخواند پی کشف میکنید آنچه میخواند بسوی او اگر بخواهید و فراموش کنید آن چه شرک آورده اید یعنی خدا را بخوانید قبول میشود مستدعیات دنبوی شما و مشرک بودن را از یاد شما بیرون می برد خدا (۴۱) و هر آینه بتحقیق فرستادیم ما رسولان بسوی امتان پیش از تو پس گرفتیم ما ایشان را بسختی و آفت که شاید ایشان تضرع و زاری کنند (۴۲) پس چرا وقتی آمد ایشان را عذاب مازاری کردند ولیکن سخت شده است دلهای ایشان و زینت داده است از برای ایشان شیطان آنچه را بودند که میکردند (۴۳) پس چون فراموش کردند کافران آنچه را که پند داده شده بودند بآن از باساء و ضراء گشودیم بر ایشان در بهای هر چیز را تا چون شاد شدند بچیزیکه داده شدند ما ایشان را ناگاه پس آن وقت که ایشان ناامید شدند (۴۴) پس برده شد و بر کنده شد بیغ و دم گروهی آنهائی که ظلم کردند و حمد از برای خدائی است که پروردگار عالمیان است (۴۵) بگو ای محمد آبا چه میبینید اگر بگیرد خدا شنوای شما را که کر شوید و بینائی شما را که کور شوید و مهر زند بر دلهای شما کیست خدائی که بیاورد با بدهد شما را آنچه از شما رفته است که سمع و بصر باشد نگاه کن چگونه میگردانیم آیات و نشانه ها را یعنی گاهی در ترغیب و گاهی در تنبیه بیان میفرمائیم بعد از آن ایشان یعنی کفار اعتراض می کنند و رو میگرداند (۴۶) بگو آیا میبینید شما اگر باید شما را عذاب خدا غفلة یا بطور آشکار یعنی با مقدمات آیا هلاک کرده میشود مگر گروهی که ظلم کنندگانند (۴۷) و نمی فرستیم ما پیغمبران را مگر مژده دهندگان و وبیم کنندگان پس هر که ایمان بیاورد و باصلاح آورد پس نیست ترسی بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند (۴۸) و آنکسانیکه تکذیب کردند آیات مارا میرسد ایشانرا عذاب آنچه که فسق میکردند یعنی کار زشت میکردند (۴۹) بگو نمیگویم مر شما را که نزد من است خزائن خدا و نمیدانم غیب را و نمیگویم از برای شما بدرستی که من فرشته هستم متابعت نمیکنم یعنی پیروی نمیکنم مگر آنچه را که وحی می میشود بسوی من بگو آیا مساویست کور بانیا آیا پس فکر نمیکنید (۵۰) و بترسان بآنچه وحی میشود و آن کسانیراکه میترسند که فراهم آورده شوند بسوی پروردگار خودشان نیست از برای ایشان سوای خدا دوستی و نه شفیعی شاید ایشان بپرهیزند (۵۱ ) و مر آن کسانیرا که میخوانند پروردگار خود را بصیع گاه وشام میخواهند بر آن خواندن طریقه رضای خدا را اینست بر تو ای پیغمبر از حساب اعمال ایشان هیچ چیز و نیست از حساب اعمال تو بر ایشان هیچ چیزی پس برای ایشان را یعنی حسابی نداری تا برانی ایشانرا پس باشی از ظلم کنندگان (۵۲) و این طور آزمودیم بعض از اشراف را ببعض از ضحا تا بگویند اکا بر اغنیا آیا این گروهند که منت گذاشت خدا بر ایشان از میان ما بسبب نعمت هدایت آیا نیست خدا داناتر بشکر کنندگان (۵۳) و چون بیایند تورا آن کسانی که ایمان آورند بآیات ما پس بگو ای پیغمبر سلام بر شما نوشته است پروردگار شما مقدس خودش رحمت را و آن این است هر که عمل کند از شما بدی را نادانی بعد از آن توبه کند از پس عمل خود و اصلاح کند یعنی عمل شایسته کندی بدرستیکه خدا آمرزنده و مهربانست (۵۴) و این طور تفضیل میدهیم آیات را تا روشن شود راه گناهکاران (۵۵) بگو ای پیغمبر بمشرکان بدرستیکه من نهی کرده شدم از اینکه عبادت کنم آن کسانیرا که میخوانید شما و عبادت میکنید از سوای خدا بگو متابعت نمیکنم خواهشهای شمارا بتحقیق گمراه باشم من در آن هنگام که متابعت آرزوهای شمارا کنم و باشم من از جمله راه یافتگان (۵۶) بگو بدرستی که من بر حجتی هستم از پروردگار خودم که قرآن و وحی و سایر آیات است تکذیب میکنید شما بآن حجت که نیست نزد من آنچه را که شتاب میکنید آن نیست حکم مگر از برای خدا بیان کند حق را و خدا بهترین داورانست (۵۷) بگو اگر اینکه بود نزد من آنچه را که میشتابید آن از عذاب و عقاب هر آیه گذارده شدی امر میانه من و میانه شما بعضی شمارا هلاک میکردم و خدا داناتر است بظلم کندگان (۵۸) و نزد پروردگار است کلیدهای گشایش پنهانی نمیداند آن کلیدها را مگر خودش و میداند خدا هرچه را که در بیابان و در بالاست و نمی افتد برگی از درختان مگر اینکه میداند خدا آنرا و نبست دانه در تاریکیهای زمین و نیست هیچ تری ونیست هیچ خشکی مگر اینکه در کتاب روشن خداست یعنی قرآن(۵۹) و آن خدای آنچنانیست که میمیراند شما را در شب یعنی میخوانند و میداند آنچه را کسب میکنید بروز بعد از آن میخیزاند شما را یعنی بیدار میکند شما را در آن روز تا بگذرد موعد نام برده شده پس سوی خداست برگشت شما پس آگاه میسازد شمارا آنچه هستید که میکنید(۶۰) وخدا قادر است یعنی فروش کننده است بالای بندگان خودش یعنی از تمام بندگان خودش بقدرت بالاتر است و میفرستد بر شما نگاهبانان یعنی فرشتگان که ضبط اعمال شمارا بکنند تا وقتیکه بیاید یکی از شما را مرگ که بگیرند جان شمارا فرشتگان ما یعنی عزرائیل و چهارده فرشته دیگر که با او هستند در وقت گرفتن جان مردم و ایشان یعنی فرشتگان تقصیر و کوتاهی نمیکنند (۶۱) بعد از آن برگردانیده میشوند بسوی خدائی که متولی امور ایشان و راست گو و درست کردار است بدانید که از برای خداست حکم در آن روز با هبیتی که هیچ حاکمی بجز او حکم ندارد خدا زودتر حساب کنندگانست (۶۲) بگو کی میرهاند شما را از تاریکی های صحرا و دریا میخوانید اورا بزاری و پنهانی هر آینه اگر برهاند خدا ما را از این شداید و مدتها هر آینه باشیم البته از شکر گذارندگان (۶۳) بگو ای محمد خدا نجات میدهد شما را از ظلمات بر و بحرو از هر اندوهی بعد از آن شما شرک می آورید (۶۴) بگو ای محمد خدا قادر است بر اینکه برانگیزد بر شما عذابی از بالای سرشما یا از زیر پای شما یا درآمیزد شما را گروه گروه و بچشاند به شما را شدت سختی بسبب بعضی دیگر بین چگونه می گردانیم آیات خود را از وعده و عید شاید ایشان بفهمند (۶۵) و تکذیب کردند آن آیات قوم تو ای پیغمبر و اوست حق مگو نیستم بر شما وکیل (۶۶) از برای هر خبری از وعد وعید وقت مقرر است و زود باشد که بدانید شما (۶۷) و هنگامیکه دیدی تو آن کسانی را که از روی مخربه و استهزا گفتگو کند در آیات قرآن ما و بر آن طمن میکنند پس اعتراض کن یعنی روی بگردان از ایشان تا اینکه گفتگو کند در سختی غیر آن و اگر فراموشی بندازد البته تو را شیطان پی نشین بعد از پاک کردن تو سخن خدا را با قوم ظلم کنندگان (۶۸) و نیست بر کسانی که پرهیزکاری میکنند از حساب ایشان یعنی از حساب کارانی که حوض میکند یعنی گفتگو کنند در آیات قرآن هر چیزی ولیکن بسر ایشانست که ند دهند ایشانرا و مانع شوند از خوض شاید ایشان بپرهیزند (۶۹) و واگذار کسانی را که گرفته اند دین خودشان را بازیچه و معنی و مغرور کرد ایشان را زندگانی دنیا و پند ده ایشانرا بقرآن مبادا گرفتار شود نفسی آنچه کسب میکند یعنی اگر پند ندهی کفار را و احکام قرآن را بر آنها نخوانی و آگاه نشوند گرفتار خواهند شد در دنیا و آخرت باعمالی که میکند نیست برای آن نفس از سوای خدا دوستی و نه شفیعی و اگر فرضا بدهد آن نفسی هر فدائی که باشد گرفته نمیشود یعنی قبول نمیشود از آن گروه آنها هستند که گرفتار شدند بآنچه کسب کرده اند از برای ایشان است شراب از آب جوشان و عذاب دردناک آنچه بودند که کفران میکردند و میپوشاندند سخنان حق را (۷۰) بگو ای محمد آیا پرستیم از سوای خدا چیزیرا که نفع نمیدهد ما را و ضرر نمیرساند ما را و آیا باز کردیم به پاشنهای پای خودمان یعنی مرند شویم و بکفر رجوع کنیم بعد از اینکه هدایت کرده است ما را خدا که آن وقت مثل کسی باشیم که او را برده باشند دیوان در زمین بیابان دوران راه حیران و سرگردان از برای اوست اصحابی که میخواند او را بسوی راه راست که با بنزد ما مراد این است کسی که مرید شد و تردید افتاد مثل این است که از میان قائله دیوان او را بطرف خود دعوت کنند و موقع ملاک خطرناک برند و اهل قائله او را بطرف خودشان که راه نجات و جاده مستقیم است بگو ای محمد بدرستی که در راه خدا یعنی عین اسلام آن است راه حق و دین درست نه غیر آن و مأمور شدیم ما که گردن نهیم پروردگار عالمیان را (۷۱) و اینکه بپای دارید نماز را و بپرهیزید از خدا و آن خدای آنچنانیست که بسوی او فراهم آورده میشوید (۷۲) و آن خدای آنچنانیست که خلق کرد آسمانها و زمین را حالتی که قائمست بحق و یاد کن روز قیامت را که هرچه میخواهد ایجاد فرماید میگوید باش پس میباشد و موجود می شود گفتار خداست راست و درست و از برای خداست پادشاهی روزی که دمیده می شود در صور دانای پنهانی و آشکار است و اوست درستکار و آگاه (۷۳) و چون گفت ابراهیم از برای پدرش آزر آیا میگیری بنهارا خدایان بدرستی که من می بینم تو را و قومترا در گمراهی آشکار (۷۴) و همچنانکه ابراهیم را بنا کردیم بر ضلالت پدرش و قوم او نمودیم ابراهیم را ربونیت و پادشاهی و عجایب آسمانها و زمین را تا باشد از یقین کنندگان (۷۵) پس چون درآمد بر ابراهیم شد شب دید ستاره زهره را که مردم بران سجاده می کردند برای نبوت بطلان عمل قوم در ابتدا گفت اینست پروردگار من پس چون غروب کرد گفت دوست ندارم من غروب کنندگانرا (۷۶) پس چون دید ماه را که برآمد و طالع شد گفت اینست پروردگار من پس چون غروب کرد گفت هر آینه اگر راه راست نماید مرا خدای من هرآینه باشم البته از قوم گمراهان خدا (۷۷) پس چون دید خورشید را که برآمد وطالع شد و مردم بر او سجده کردند گفت اینست پروردگار من که این خورشید بزرگتر است از سایر کواکب نورانی پس چون غروب کرد گفت ابراهیم ای قوم من بدرستی که من میزارم از انچه شریک و انباز میگیرند بر او (۷۸) بدرستی که من متوجه ساختم روی خودم را یعنی خالص کردم دین خودم را از برای کسی که آفرید آسمانها و زمین را پاکیزه و نیستم من از شرک آورندگان (۷۹) و گفتگو کردند با ابراهیم قوم او گفت ابراهیم بقوم آیا گفتگو میکنید این در دین خدا و حال اینکه بتحقیق راه نموده است مرا خدا و نمیترسم از انچه شرک میآورند آن مگر اینکه بخواهد پروردگار من چیزی را و احاطه دارد پروردگار من بر هر چیز از راه علم و دانش آیا پس متذکر نمیشوید و پند نمیگیرید (۸۰) و چگونه بترسم از آنچه شریک قرار دادید و نمیترسید از اینکه شما شرک آوردید یعنی شریک برای خدا قرار دادید چیزی که نفرستاده است خدا بشریک کردن آن برشما کتابی وحجتی پس کدام یک از این دو گروه که موحد و مشرک باشند سزاوار ترند بایمن بودن اگر هستید شما که میدانید (۸۱) آن کسانی که ایمان آوردند و نیامیختند ایمانشان را بظلمی آن گروهند که از برای ایشانست ایمنی و ایشان راه یافته گانند (۸۲) و اینست حجت ما که دادیم آنرا بابراهیم تا حجت گرفت بر قوم خودش بلند میکنیم مراتب کسی را میخواهیم بدرستیکه پروردگار تو درست کردار داناست (۸۳) و بخشیدیم از برای ابراهیم و اسحق و تو را همه را در راه راست نمودیم ما و نوح را هدایت کردیم ما از پیش و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را و این طور جزا میدهیم نیکو کاران را (۸۴) و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس هر یک از شایسته کاران (۸۵) {بند||بند=۸۶|بی‌متن=}} و اسمعیل و الیسع و یونس و لوط و هر یک را تفضیل دادیم ما بر عالمیان (۸۶) و از پدران ایشان و فرزندان ایشان و برادران ایشان و برگزیدیم ایشان را و راه نمودیم ما ایشان را بسوی راه راست (۸۷) این است راه نمانی خدا هدایت میکند بآن هر کس را میخواهد از بندگان خودش و اگر شرک بیاورند هر آینه باطل شده است از ایشان آنچه را که هستند میکنند (۸۸) آن گروه کسانی هستند که دادیم ما ایشان را کتاب و حکمة ونبوت را پس اگر کافر شوند بآن حکمة و نبوت این گروه قریش پس بتحقیق موکل کرده ایم ما یعنی بر گماشته ایم و مهیا کرده ایم برای ایمان آن قومی را که نیستند آن حکمة و نبوت کافران (۸۹) این گروه کسانی هستند که هدایت کرده است آنها را خدا پس بطریقه ایشان اقتدا کن نگون بخواهم از شما بر پیغام رسانیدن از خدا مزدی نیست آن تبلیغ من مگر پندی مر عالمیان را (۹۰) و تعظیم نکردند یهودان حق زر گواری خدا را وقتی گفتند فرستاده است خدا بر احدی هیچ چیز از وحی و احکام شرع بگو کی اسناد کتاب تورات آنچنانی را که آورد آنرا موسی روشنی و راه راست از برای مردم میگردانید آن تورات را کاغذ ها و طومارها که ظاهر می سازید آنها را و مخفی میدارید بسیاری از احکام آنرا از قبیل نحت رسول و آیات رجم و تسلیم کرده شدند از آیات کتاب الله آنچه را که ندانستید به شما و نه بدران شما بگو ای محمد خدا فرستاده است آنچه را که ندانستید پس واگذار ایشان را بعنی یهودان را که در باره گوئی و هززه درائی خودشان بازی میکنند (۹۱) و این قرآن کتابیست که فرستادیم ما آن را با برکت تصدیق کننده است آن چیزی را که در میان دو دست اوست یعنی قرآن مصدق تورات و انجیل است و تا اینکه بترسانی اهل مکه را و کسانی که در اطراف مسکه هستند و آن کسانی که ایمان می آورند بآخرت و روز جزا ایمان می آورند به قرآن و ایشان یعنی آن مومنین بر نماز خودشان محافظت می کند (۹۲) و کیست ستم کارتر از آن کسی که که بر بافد بر خدا دروغ را با گفت وحی شد بسوی من و حال این که وحی کرده نشد بسوی او هیچ چیز و کسیکه گفت زود باشد که فرستاده شود از جانب خدا مثل آنچه فرستاده است خدا یعنی قرآن و اگر ببینی تو وقتی را که ستمکاران باشند در سکرات و شداید مرگ و ملائکه عذاب گشوده باشند دستهای خود را برای گرفتن روح ایشان با گشوده اند دستهای خود را برای گرفتن عمود و آتشین و عذاب کردن ایشان و گویند بروح ها که یرون آید از بدنهای خودتان امروز جزا داده می شود بعذاب خاری یعنی عذاب بدی بسبب آنچه هستید شما که میگوئید بر خدا غیر حقیقت و بودید شما از آیات خدا که استکبار میکردید یعنی طلب کبر و نخوت مینمودید (۹۳) هر آینه بتحقیق آمدید بحساب و جزای ما تنها چنانچه خلق کردیم ما شما را اول دفعه و بازگذاشتید شما آنچه را که بشما عطا کرده بودیم از نعمتها و عزت و ثروتها و تفاخرات پشت سر خودتان که نه جلو فرستادند و به همراه خودتان آورید و نمی بینم با شما شفای شما را یعنی بتهای شما را آنهائیکه گمان می کردند اینکه ایشان در تربیت و عبادت شما شریکانند هر آینه تحقیق بریده شد میان شما یعنی پوشاند شما و کم شد از شما آنچه را بودید که گمان میبردید یعنی آن گمانی که این بتها شده میان ما خواهند بود (۹۴) بدرستی که خدا شکافنده دانه است تا زراعت شما را برویاند و شکافنده تخم اشجار است تا نباتات شجری را برویاند بیرون میاورد زنده را از ده مثل اشجار زنده از تخمی که مرده است و بیرون آورده است مردم را از زنده مثل تخم و نطفه و بیضه اینست خدای شما که زنده کننده و میرانده است پس کجا برگردانده میشود یعنی همه را غیر از خدا عبادت میکنید (۹۵) شکافنده عمود صبح است از ظلمت شب و گردانید خدا شب را آرامگاه و خورشید و ماهرا نشانهای اوقات که حساب سال و ماه بانها شود اینست اندازه کردن خدای غالب دانا (۹۶) و اوست خدای آنچنانی که گردانید از برای شما ستارگان را تا اینکه راه آنها در تاریکیهای بیابان و در ایتحقیق تفصیل دادیم آیات را از برای گروهی که عاقلند یعنی میدانند و می فهمند (۹۷) و اوست آنچنان خدائی که خلق کرد شما را از شمار است آرامگاه و دل و دیعتی است که مراد قبر و دنیاست بتحقیق تفصیل دادیم آیات برای قومی که در با بند یعنی ملتفت شوند و بفهمند (۹۸) و اوست خدای آنچنانی که فرستاد از آسمان آب را پس بیرون آوردیم ما بسبب آن آب نبات هر چیزی را یعنی سبز شدن و روئیدن هرچیزیرا بسبب آب قرار دادیم پس بیرون آوردیم ما از آن آب چیزی سبز که بیرون میاوریم از آن سبزیها دانه بهم آمیخته یعنی خوشه و از درخت خرما از شکوفه آن خوشه های نزدیک بهم و بیرون آوردیم از آن آب باغهائی از انگورها و زیتون و انار شبیه یکدیگر وغیر شبیه بسوی میوه آن وقتی میوه بدهد و رسیدن میوه آن بدرستی که در اینهاست در آینه آیاتی از برای گروهی که مگروند (۹۹) و گردانیدند کافران از برای خدا شریکان یعنی بتان از جن یعنی ملائکه را شریک خدا قرار دادند و حال اینکه خلق کرد خدا اجنه و ملائکه را و تراشیدند از برای او یعنی افترا زدند برای خدا پسران و دختران پون عزیز وعیسی وملائکه بدون اینکه علمی باشد ایشان را پاک است خدا و برتر است از آنچه وصف میکنند (۱۰۰) پدید آورندهٔ آسمانها و زمین است یعنی اوست که از نو پدیدآورنده است آسمانها و زمین را از کجا میباشد از برای او فرزندی وحال اینکه نیست از برای اوزنی که فرزند بیاورد و خلق کرد هر چیزی را واو بهر چیزی داناست (۱۰۱) اینکه باین صفات موصوف است خداست پروردگار شماست نیست خدائی مگر او خلق کنندهٔ هرچیزی است پس عبادت کنید او را و خدا بر هر چیز نگهبانست (۱۰۲) در نمی یابد او را دیده ها و خدا در می یابد دیده ها را یعنی در می یابد آنچه را که دیده ها ادراک آن میکنند و اوست لطف کنندهٔ نیکوکار (۱۰۳) بتحقیق آمد شما را بینائیها یعنی دلائل محکمه از جانب پروردگار شما پس هر کس به بینند حق را و تصدیق کند پس از برای نفس خودش دیده و منفعت آنرا خودش برده است و هر کس نابینا شود پس بر خود است ضرر آن و نیستم من بر شما نگهبان (۱۰۴) و مانند آنچه مذکور شد میگردانیم آیات قرآن را از خوف رجا و از رعد بوعید و تا اینکه میگویند درست یعنی اهل مکه میگویند تو که محمدی آنچه میگوئی درس خوانده و تعلیم گرفته و تا بیان کنیم ما قرآن را از برای تو میگه میدانند (۱۰۵) متابعت کن ای محمد آنچه را وحی کرده شد بسوی تو از جانب پروردگار تو نیست خدای مهر او و کناره جوی و روی بگردان از شرک آورندگان (۱۰۶) و اگر بخواهد خدا شرک نمی آورند و نگردانیدیم ما تو را برایشان نگهبان و نیتی ایشان وکیل (۱۰۷) و دشنام ندهید آنکسانی را که میخواند یعنی پرستش میکنند غیر خدا را پس ایشان نیز در مقابل دشنام شما دشنام دهند خدا را از روی ظلم و تجاوز بغیر علم بنی از روی بی دانشی همچنانکه بیراسته ایم ما از برای هر گروهی کردار ایشان را بعد از آن بسوی پروردگار ایشان است برگشت ایشان بس آگاه میکند ایشان را با چه بودند که کردند (۱۰۸) و قسم خوردند بخدا سخت ترین سوگند های خودشان را چه اگر آید ایشان را نشانه از آنچه طلب میکند هر آینه ایمان آورند البتد بگو ای محمد جز این نیست که آیات بینی نشانه ها نزد خداست و چه میدانید شما ای مؤمنان بدرستی که آن معجزات اگر بیاید ایمان نمی آورند یعنی نمیدانید شما که با آوردن معجزه کفار ایمان نمیاورند (۱۰۹) و برمیگردانیم دلهای ایشان را از تصدیق بآن معجزات و چشمهای ایشان را از دیدن حق همچنانکه ایمان نیاوردند باز معجزات از شق القمر و غیر آن نخستین بار و واگذاریم ایشان را در سر کشی خودشان سرگشو حیران بماند (۱۱۰) واگر اینکه ما فرو فرستیم بسوی ایشان ملائکه را و سخن می گفتند با ایشان مردگان و جمع میساختیم و محشور میساختیم بر ایشان یعنی بر کنار هر چیزی را گروه گروه تا همه بر وحدانیت خدا و نبوت پیغمبر گواهی دهند نبودند اینکه ایمان بیاورند مگر اینکه بخواهدخدا ولیکن بیشتر ایشان نادانی کنند (۱۱۱) و همچنانکه تو را ای محمد دشمنان هستند گردانیدم ما از برای هر پیغمبری بعضی از برای همه انبیای سابق دشمنی از دیوان و گردنکشان انس وجن که وسوسه میکنند بعضی از ایشان بسوی بعض آراسته سخنان دروغ از روی فریب و اگر خواستی پروردگار تو نمیکردند دشمنی با پیغمران پس وابگذار ای محمد ایشان را آن دروغها که بر میبافند (۱۱۲) و بجهت اینکه میل کند بسوی آن وسوسهٔ گمراه کننده دلهای آنکسانیکه ایمان نمیاورند بآخرت و جهت اینکه پسندند آن سخن باطل راجهة اینکه کسب کنند آنچه را که ایشان کسب کردند(۱۱۳) آیا پس عبر از خدا مجوی داوری را در حالتیکه حکم کننده باشد و حال اینکه اوست که فرو فرستاده است بسوی شما قرآن را در حالتیکه بیان کرده شده است در او حق و باطل و آنکسانی، دادیم ما ایشان را کتاب میدانند بدرستی که آن قرآن فرو فرستاده شده است از پروردگار تو براستی پس مباش از شک کنند گان (۱۱۴) و تمام شد سخن پروردگار تو از روی راستی و بر وجه عدالت نیست تبدیل دهنده یعنی تغییر دهنده از برای کلمات خدا و اوست شنونده و دانا (۱۱۵) و اگر اطاعت کنی بیشتر کسانی که در زمین هستند گمراه میکنند تو را از راه خدا پیروی نمیکنند مگر گمان خود را و نیستند ایشان مگر اینکه دروغ میگویند و گزاف میسر آیند (۱۱۶) بدرستی که پروردگار تو داناتر است باینکه کی گمراه می شود از راه خدا و خدا داناتر است براه یافتگان (۱۱۷) پس بخورید از آنچه ذکر کرده شده اسم خدا بر آن اگر هستند شما بآیات خدا گروندگان (۱۱۸) وجه است از برای شما اینکه نخورید از آنچه فکر کرده شده است اسم خدا بر آن چیز و حال اینکه تفصیل بتحقیق وتبین فرموده از برای شما آنچه حرام شد بر شما هر آنچه ناچار شوید شما بسوی آن و بدرستی بسیاری هر آیه گمراه میشوند بخواهشهای خودشان بغیر دانش بدرستی که پروردگار تو اوست داناتر بآنها که از حد در گذشتند (۱۱۹) واگذار آشکارهای گناه و پنهان آنرا یعنی ترک کنید گناهان آشکارا و نهان را بدرستی آنکسانیکه کسب می کنند گناه را زود باشد که جزا داده میشوند با چه بودند که کسب میکردند و خورید از آنچه ذکر نشده است اسم خدا بر آن چیز و بدرستی آن در آینه فق است و بدرستی که شیاطین هر آینه میرسانند بسوی دوستانشان تا اینکه مجادله کنند با شما و اگر اطاعت کنید شما ایشانرا بدرستی که شما هر آینه مشرکانید (۱۲۱) آیا آنکسیکه بود مرده بسبب کفر و جهالت پس ما او را بسبب اسلام و گردانیدیم ما برای او اسلام را نور و روشنی که راه میرود بسبب آن روشنی در میان مردم مانند کسی که در تاریکیهای جهل و کفر مانده نیست که بیرون آید از آنجا یعنی تواند خودرا از کفر وضلالت بیرون بیاورد و همچنین زینت داده شد از برای کافران آنجا بودند که میکردند (۱۲۲) و همین طور گردانیدیم ما در هر دهی بزرگان گناه کارانش را تا مکر کنند در آن قریه و مکر نمی کند مگر به نفس های خودشان و نمی یابند (۱۲۳) و اگر بیابد ایشانرا یعنی کفار قریش را نشانه یعنی معجزه گویند اگر ایمان نیاوریم تا داده شویم مثل آنچیزیکه داده شدند پیغمبران خدا خدا دانا تر است کجا پدید آورد رسالت خودش را زود باشد برسد بآنکسانی که گناه کردند خواری و رسوائی نزد خدا و برسد بایشان عذابی سخت بآنچه بودند که مکر میکنند (۱۲۴) پس کسیکه بخواهد خدا اینکه هدایت کند او را میشکافد سینهٔ او را برای اسلام و کسیرا که میخواهد خدا این که گمراه کند او را می گرداند سینهٔ او را فراهم آمده گوئبا بالا میرود در آسمانها یعنی می گریزد از قبول حق و میخواهد بآسمان بالا برود همینطور میگرداند خدا پلیدی رابر آنکسانی که ایمان نمیآورند و نمیگروند (۱۲۵) و اینست یعنی این دین اسلام است راه پروردگار تو که راست است بتحقیق تفصیل دادیم ما آیات را بقومیکه پند میگیرند (۱۲۶) از برای مؤمنین است خانهٔ با سلامت نزد پروردگار ایشان و خدا یار ایشانست آنچه بودند که میکنند (۱۲۷) و یاد کن روزیکه جمع میکنیم ما جن و انس را جمیعا و بایشان ندا کنیم ای گروه جن بتحقین بسیار گردانیدیم شما را از انس و گویند دوستان ایشان از انس ای پروردگار ما برخورداری کردند بعضی از ما بعضی دیگر و رسیدیم ما وقت مقرر خودمان یعنی تا وقت مرگ آنچنانی که مقرر کرده و از برای ما یعنی تبعیت کردیم ما آخر عمر خودمان بشیاطین گوید خدا آتش ماری و جایگاه شماست همیشه در آن آتش خواهید بود مگر آنچه را خواسته است خدا بدرستیکه پروردگار تو استوار کار داناست (۱۲۸) و همین طور برگماریم بعضی از ستمکاران را بعضی دیگر آنچه بودند که کسب میکنند (۱۲۹) ای گروه جن و انس آیا نیآمد شما را رسولانی از خود شما که حکایت کنند شما آیات مرا و بترساند شما را از دیدن این روز شما که روز قیامت است گویند گواه میدهیم ما بر نفسهای خودمان که ما در کفر و ضلالت بودیم و مغرور کرد ایشان را زندگانی دنیا و شهادت می دادند بر نفسهای خود بدرستی که ایشان بودند کافران که گرونده نبودند (۱۳۰) این فرستادن رسولان برای اینست که نیست پروردگار تو هلاک کننده اهل قریه ها بظلم و ستم در حالتی که اهل آن شهر ها و قریه ها غافلانند (۱۳۱) و از برای هر یک از مکلفان است مراتبی از آنچه عمل کردند و نیست پروردگار تو غافل از آنچه کنند (۱۳۳) و پروردگار تو بی نیاز است از عبادت مردم صاحب رحمت است اگر بخواهد می برد شما را ای کفار قریش و جانشین شما سازد از بعد شما آنچه را میخواهد چنان چه آورد شما را از فرزندان گروهی دیگران (۱۳۳) به درستی آن چه وعده کرده شد بد هر آینه آمدنی است و نیستید شما عاجز کندگان مر خدارا (۱۳۴) گوایقوم من کار کنید بر جایگاه و توانائی خودتان بدرستی که من کار کننده ام پس بزودی میدانید کیست که باشد از برای او سرانجام آنسرا که سرای عاقبت است بدرستیکه رستگار نمیشوند ستمکاران (۱۳۵) و گردانیدند از برای خدا از آنچه آفریده است خدا از زراعت و از چهار پایان بهر پس گفتند این از برای خداست و این از برای شریکانهای ما یعنی بتان که بزعم خودشان شریکان خدا قرار داده بودند پس آن نصیب که باشد از رای بتن ایشان پس نمیرسد بسوی خدا آنچه باشد از برای خدا پس آن میرسد بتان ایشان یعنی آنچه خوب است و سزاوار قربانی است خداست برای بتان نحس خود میگذارند و آنچه بد است می رساند بقربانگاه خداوند متعال بد است آنجا را که حکم میکند (۱۳۶) و همچنین آرایش دادند از برای بسیاری از مشرکان کشتن فرزندان ایشان را شیطانهای ایشان تا اینکه گمراه گردانند بر ایشان دین ایشان راو اگر بخواهد خدا نکردندی آنرا و قادر نشدندی پس واگذار ایشان را و آنچه بر میبافند یعنی دروغ میگویند (۱۳۷) و گفتند بت پرستان این چهار پایان و زراعت که مخصوص خدایان خودمان کرده ایم حرام است بر ما بخورد آنرا مگر آنکس که بخواهیم ما که مردان خادمان بتخانه غیر زنان باشند گمان خودشان بدون دلیل و حجتی و چهار پایانی که حرام شده پشت های آنها یعنی بار کشیدن از پشت آنها حرام است و چهارپایانی که ذکر نمیکنند در وقت ذبح آنها سمخدارا بر آن چهارپایان جهت افترا کردن بر آن یعنی بنام خدایی که دروغ است ذبح کنند زود باشد که جزا بدهد ایشان را بآنچه هستند که دروغ می ندند (۱۳۸) و گفتند آنچه در شکمهای این چهار پانست یعنی بحیره و ساییه که در دوره قبل ذکر شد مخصوص است از برای مردان ما و حرامست بر زنهای ماواگر باشد در دار یعنی مردار متولد شده باشد پس ایشان در آن شریکند یعنی زن و مرد در آن شریکند که همه می تواند بخورند زود باشد که جزا دهد خدا وصف کردن ایشان را بدرستی که خدا حکیم است در آنچه حرام و حلال میکنند و داناست بر مصالح بندگان (۱۳۹) تحقیق زیان کردند آن کسانیکه کشتند اولاد خودشان را از روی سفاهت بغیر دانش و حرام کردند آنچه را که روزی داد ایشان را خدا یعنی از بحیر وسایبه وغیر آن بجهة دروغ بستن بر خدا تحقیق گمراه شدند و نبودند هدایت شدگان (۱۴۰) و اوست خدای آنچنانی که پیدا کرد برای شما دوستانه و باغات انگور که بعضی چوبها بسته و بلند شده است و بعضی غیر معروشات است یعنی بروی زمین گسترده است و درخت خرم او زراعت که گوناگون است میوه های خوردنی آن یعنی انواع میوه جات در آن باغها موجود است و دیگر پیدا کرد زیتون و انار را که شبیه است برگ آنها یکدیگر وغیر شبیه است از حیثیت طعم که بعضی ترش ومضی شیرین است بخورید از میوه آن وقتی میوه پیدا کرد اگر رسیده و نارسیده آنراو بدهید زکوهٔ آن روزی چیدن آن میوه و اسراف نکنید یعنی بقدری که مقرراست ز کوة بدهید و بقیه را برای عیال خود بگذارید اسراف در بخشیدن نکنید که عیال خودتان محتاج و مضطر بمانند بدرستی که خدا دوست نمیدارد و اسراف کنندگان را (۱۴۱) و از چهار پایان حموله است و فرش یعنی بعضی اهلی هستند که بار میبرند و بعضی بیابانی وحشی بخورید از آنچه روزی داده است شماراخد او متابعت نکنید وساوس شیطانرارستی که او از برای شما دشمن آشکار است (۱۴۲) هست جفت بز نر و ماده از میش دو تا از نر و ماده بگو ای محمد آیا آن دو میش و بز نر را حرام کرد خدا با آن دو ماده را با آنچه را که مشتمل است بر آن رحمهای دو ماده بعضی با بچه هائی که در شکم آن میش و بز ماده است خواه نر و خواه ماده کدام را خدا حرام کرده است آگاه کنید مرا از روی رانش اگر هستید شما راست گویان (۱۴۳) و از شتر دو تا نر و مادر از گاو رو تا بگو آیا نرهای آنها را حرام کرده است خدا با ماده های آنها را با بچهائی ماده های آنها هست یا بودید شما حاضر وقتیکه وصیت کرد شما را خدا باین یعنی واجب گردانید شما این تحریم را آبا پس کیست ستمکارتر از آن کسی که بر بافت بر خدا دروغ را تا اینکه گمراه کردند ندا مردم را به بی دانشی بدرستی که خدا هدایت نمیکند گروه ظلم کنندگان را (۱۴۴) بگو ای محمد نمی یابم در آنچه وحی شد بسوی من حرام شده بر خورند که میخورد آنرا مگر اینکه مرده باشد با خون ریخته شده باشد یعنی خونی که در وقت ذح با غیر ذبح از حیوانی ریخته شود آن خون حرام است یا گوشت خوک بس بدرستی است که آن خوک پلید و نجس یا بفسق کشته شده باشد یعنی ما کول اللحم باشد و و باسم غیر خدا کشته باشند یعنی باسم بتان ذبح شده باشد پس هر که مضطر باشد که غیر مینه چیزی نیابد و ستم کار بیچاره مثل خود نباشد و زیاد روی هم در خون گوشت میت بکند بقدر ضرورت بخورد پس بدرستی که پروردگار تو آمرزنده و مهربان است (۱۴۵) و بر آن کسانی که یهود شدند حرام کردیم تمام صاحبان ناخن را و از گاو گوسفند حرام کردیم ما بر ایشان بپ های گاو و گوسفند را مگر آنچه چسبیده باشد به پشت های آنها یا به پهلوی آنها با آنچه مخلوط باشد استخوان این تحریم است که جزا دادیم ایشانرا بسبب سرکشی ایشان و بدرستی که ما هر آینه راست گویانیم (۱۴۶) پس اگر تکذیب کردند تو را پس بگو پروردگار شما صاحب رحمت واسعه است یعنی بخشش بسیار است و بازداشته نمیشود عذاب او از گروه گناهکاران (۱۴۷) زود باشد که بگویند آن کسانی که شرک بخدا آوردند اگر خواسته بود خدا شرک نمیآوردیم ما و نه پدران ما و حرام نمی گیریم ما هیچ چیز را یعنی شرک ما و پدران ما و تحریم ما بخواست خدا بوده اینطور که تو را تکذیب میکنند تکذیب کردند آن کسانی که از پیش از ایشان بودند تا اینکه چشیدید عذاب ما را بگو ای محمد آیا نزد شما است از هیچ دانشی پس بیرون بیاورید آن دانش را از برای ما پیروی نمیکنید شما مگر گمان را و نیستید شما مگر گزاف گویان (۱۴۸) بگو ای محمد از برای خداست حجتی رسیده پس اگر بهایت صحت بخواهد خدا هر آینه هدایت میکند شما را تماماً (۱۴۹) بگو ای پیغمبر بیآورید گواپهان خود را آن کسانی که شهادت میدهند بدرستی که خدا کرده است این سحر مات را پس اگر گوا می دادند پس گواهی بده تو با ایشان و پیروی مکن خواهشهای آنکسانی را که دروغ بستند بآیات ما و آن کسانی که ایمان نمیآورند بآخرة و ایشان پروردگار خودشان برابر میکنند بتانرا (۱۵۰) بگو ای محمد بیائید بخوانیم آنچه را که حرام کرد پروردگار شما تا اینکه شریک فرار ندهند بخدا هیچ چی زرا و پدر و مادر احسان کنید و نکشید اولاد خود را از ترس فقر و بی چیزی ما روزی می دهیم شما را و ایشانرا و نزدیک نشوید زشتی ها را از آنچه ظاهر است از آنها و از آنچه پنهان باشد و نکشید نفس آنچنانی را که حرام کرد خدا مگر بحق یعنی قصاص و غیر آن موافق حکم خدا باشد این اوامر و نواحی شما را وصیت خدا است یعنی امر فرمودهٔ خدا است شما را شاید شما تعقل کنید (۱۵۱) نزدیک نشوید مال یتیم را مگر آنچه آن بهتر باشد یعنی اگر چیزی از مال یتیم تصرف نمودید بهتر از آنرا عوض بدهند تا اینکه برسد یتیم بقوتهای خودش و تمام مائید کله و ترازو را بعدل تکلیف نمیکنم هیچکسرا مگر بقدر گنجایش آن و اگر سخن گفتید پی راستی کنید و اگر چه باشد شهادت شما بر خویشان خود ان و بعهد خدا وفا کنید این عدم کتمان شهادت شما را وصیت کرد خدا بشما یعنی حکم و فرمایش شما شاید پند بگیرید (۱۵۲) و بدرستی که این راه منست راست است این راه پس متابعت کنید شما طرق مستقیم را پیروی نکنید راههای دیگر را یعنی ادیان دیگر را پس متفرق سازد آن طرق مختلفه شما را از راه حق این پیروی کردن دین حق است که وصیت کرد خدا یعنی حکم فرمود خدا شما را با آن شاید شما پرهیز کار شوید (۱۵۳) بعد از آن دادیم ما موسی را کتاب تورات برای تمامی نعمت بر آن کسیکه نیکو قیام کند در احکام آن و برای تفصیلی که برای بیان هر چیزی که در آن تورات هست راهنمائی و رحمة از برای بنی اسرائیل شاید ایشان بلقای پروردگار یعنی بجزای پروردگار خودشان بیاورند (۱۵۴) و این کتابیست یعنی قرآن کتابی است که فرو فرستادیم ما آنرا با برکت پس پیروی کنید آنرا و پرهیزید شاید شما رحم کرده شوید و اینست قرآنی که فرستادیم میمون و مدارک پس متابعت بکنید آنرا و پرهیزید کرده شوید (۱۵۵) بجة کرامت اینکه شما بگوئید جز این نیست که فرستاده شده است قرآن بر دو طایفهٔ که از پیش از ما بودند و اگر چه بودیم ما یعنی هستیم ما از خواندن ایشان از جمله غافلین یعنی نمیدانیم ایشان به خوانده و چه فهمیده اند (۱۵۶) یا بگوئید اگر اینک فرو فرستاده شده بود بر ما قرآن هر آینه بودیم ماا هدی از ایشان یعنی زودتر و بهتر از ایشان قبول می کردیم پس بتحقیق آمد شما را شاهدی از جانب پروردگار شما راهنما و رحمة یعنی قرآنی که بلغة خودتان است پس کیست ستمکارتر از آنکه تکذیب کند آیات خدا را روی گرداند از آنها یعنی اعتراض کند زود باشد که جز ادهیم آن کسانی را که رو میگرداند از آیات ما شدت و سختی عذابرا آنچه بودند که اعتراض می کردند (۱۵۷) آیا انتظار می برند کنارمکه بعد از تکذیب قرآن مگر اینکه باید ایشان را ملاک یعنی فرشتگان ما باید پروردگار تو تا بیاید پارهٔ از آیات پروردگار تو روزی میاید بعضی آیات پروردگار تو که علاماث روز قیامت است در آنروز نفع نمیدهد هیچ نفسی را ایمان آن نفس که نباشد اینکه ایمان آورده باشد از پیش یعنی اگر در آن روز قیامت کسی ایمان بیاورد پیش از این ایمان نداشته باشد فایده برای او نخواهد داشت یا اینکه با داشتن ایمان کسب خبری برای واژه ناخوانا باشد بگو ای پیغمبر کفار قریش منتظر باشید روز قیامت را بدرستی که ما منتظریم (۱۵۸) بدرستی آن کسانی که متفرق کردند دین خودشان را و بودند گروه گروه که هر طایفهٔ واژه ناخوانا اختیار کردند نیستی تو از ایشان در چیزی یعنی تو از ایشان و ایشان از تو نیستند جز این نیست که امر بایشان بسوی خداست بعد از این آگاه میکند ایشان را بآنچه بودند که می کردند (۱۵۹) هر کس آنجا بنیکوئی پس از برای اوست در مقابل آن نیکوئی که کرده است و هر کس باید به بدی پس جزا داده نمی شود مگر مثل آن بدی را که کرده است و ایشان ظلم دیده میشوند (۱۶۰) بگو ای محمد بدرستی که هدایت کرده است مرا پروردگار من بسوی راه راست که پاینده و استوار که ملت مذهب ابراهیم حق کرایست و نبود ابراهیم از مشرکان (۱۶۱) بگو بدرستی که نماز من و قربانی و تمام اعمال حج من و زندگی من و مردن برای تو ای خدائیست که پروردگار عالمیانست (۱۶۲) که نیست شریک از برای او و این دین امر کرده شدم و من اول کسی هستم که گرونده شدم و من اول کسی هستم که گرونده باحکام خدا هستم (۱۶۳) بگو ای پیغمبر آیا سوای خدا بجویم پروردگاری و حال اینکه آن خدا پروردگار هر چیزیست و کسب نمیکند نفسی از بدیها مگر اینکه بر خود آن نفس است و یال او لاغیر و بر نمیدارد هیچ بردارنده وزر و بال دیگری را بعد از این بسوی پروردگار شماست و برگشت شما پس آگاه میکند شما را بآنچه هستید شما در آن چیز اختلاف می کردید (۱۶۴) و آن خدای آنچنانیست که گردایند شما آدمیان را خلیفه های زمین و بلند کرد بعضی را بالای بعضی دیگر از جهته درجه ها تا اینکه بیازماید شما را در آنچه داد شما را بدرستیکه اور پروردگار شما زود عقوبت است و بدرستی که او هر آینه آمرزنده و مهربان است (۱۶۵)