فروغی بسطامی (تضمینها)/برخیز نگارا که ز فرمودهی خسرو
ظاهر
برخیز نگارا که ز فرمودهی خسرو | موزون غزلی چون قد دل جوی تو دارم | |||||
نیکوست که در پیش تو خوانم غزل شاه | زیرا که هوای رخ نیکوی تو دارم | |||||
بشنو ز من اشعار ملک ناصردین را | کز شوق همین جای به پهلوی تو دارم | |||||
« در هر دو جهان آرزوی روی تو دارم | در دست ز محصول جهان موی تو دارم | |||||
زاهد به سوی کعبه و راهب به سوی دیر | آری من دیوانه سر کوی تو دارم | |||||
گر با تو به فردوس برین جای دهندم | در مجمع فردوس نظر سوی تو دارم | |||||
اندیشه ندارد دلم از آتش دوزخ | تا راه در آتشکدهی خوی تو دارم | |||||
یارب خم گیسوی تو آشفته مبادا | کاشفته دلی در خم گیسوی تو دارم | |||||
پیوسته بود منزل من گوشه محراب | وین منزلت از گوشهی ابروی تو دارم | |||||
در نزد من ارباب کرامت همه ماتند | وین معجزه از نرگس جادوی تو دارم» | |||||
شاها غزل شاه، مرا کرده غزل خوان | این فیض من از نطق سخن گوی تو دارم |