فرهنگ نفیسی/ا (فارسی)
ظاهر
ا– پ. نخستین حرف از حروف الف با و در حساب جمل بمنزلهٔ واحد است یعنی یک خوانده میشود. در زبان فارسی الفی که که بر اول کلمه میاورند بر سه قسم است اول الف اصلی چون الف اندام و انجام که جزو کلمه است و حذف آن جائز نیست. دوم الف وصلی که بر دو قسم است یکی الفی که در اول کلمات تغییرپذیر در میآید و چون آن را حذف کنند حرکتش را بحرف مابعد که ساکن است میدهند مانند افشان فشان و استخوان ستخوان و اشکم شکم و دیگری الفی است که در اول کلماتی در میآورند که بی الف موضوع شده مانند پرویز و بیداد که اپرویز و ابیداد گویند - سوم الف نهی که چون در اول کلمه درآید آنرا منفی میکند مانند اجنبان که منفی جنبان است یعنی ساکن و غیرمتحرک واخواستی و خواستی و اجفت و جفت و ادید و دید و ارمیده و رمیده.