پرش به محتوا

صحیفه سجادیه

از ویکی‌نبشته
(تغییرمسیر از علی بن حسین)
صحیفه سجادیه
ترجمهٔ مهدی محیی‌الدین الهی قمشه‌ای
کتاب صحیفه سجادیه، مجموعه‌ای از دعاها و مناجات امام چهارم شیعیان، زین العابدین علی بن الحسین است.[۱]

این کتاب به «انجیل اهل بیت» و «زبور آل محمد» و «اخت القرآن» معروف است.[۲][۳]. هر چند صحیفه‌ی سجادیه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم و معارف اسلامی و عرفانی، و قوانین و احکام شرعی و مسائل حساس سیاسی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا به آن‌ها اشاره شده‌است.[۴] این ترجمه از وبسایت www.emamsajjad.com آورده شده است.

ویکی‌پدیا
ویکی‌پدیا
ویکی‌گفتآورد
ویکی‌گفتآورد
مجموعه‌ای از نقل‌قول‌های مربوط به
در ویکی‌گفتاورد موجود است.

اسناد صحیفه

[ویرایش]

حدیث کرد مام فرمود ‌آن شرط ‌آن است که این صحیفه را از شهر مدینه بیرون نبرید عرض کردند برای چه؟ حضرت فرمود پسرعموی شما که این صحیفه را (در حیواة خود توسط متوکل) نزد شما فرستاد برای این بود که می ترسید این صحیفه (گنجینه علم ‌و گوهر معرفت الهی) به دست بنی امیه افتد من هم از این جهت بر شما می ترسم محمد ‌و ابراهیم عرض کردندلقدر خیر من الف شهر) پیغمبر را خبر داده ‌و به این موضوع اشاره فرموده که هزار ماه البته حکومت ‌و سلطنت بنی امیه خواهد بود که در ‌آن لیله ‌ی قدر نیست (یعنی تجلی نور خدا ‌و اشراق انوار هدی وجود ندارد) در ‌آن هزار ماه اگر کوههای عالم (و قوی ترین قدرت بشر) با آنها به مقاومت برخیزد مغلوب آنان شود تا وقتی که خدای متعال به زوال آنها فرمان دهد امام صادق فرمود ‌و در این هزار ماه حکومت بنی امیه شعارشان دشمنی با اهل بیت پیغمبر ‌و بغض ‌و کینه آل علی ‌و دو

نیایش اول: در حمد ‌و ثنای الهی است چون ‌آن بزرگوار نخست به ستایش حضرت پروردگار دعا آغاز می کرد.

[ویرایش]

ستایش مخصوص خداست که هستی او اول در وجود ‌و مبدء آفرینش است بی آنکه ‌آن ذات ازلی را اول ‌و ابتدائی باشد ‌و آخر در وجود است بی آنکه ‌آن حقیقت ابدی را آخر ‌و انتهائی باشد (یعنی چون حضرت احدیت عز سلطانه هستی ذاتی ازلی ‌و موجود سرمدی ابدی است هستی او اول ‌و آخر ندارد ‌و آغاز ‌و انجام بر او متصور نباشد) ‌و موجودی قبل از او ‌و بعد از او نتواند بود زیرا هستی او بر هر قبل ‌و بعد زمانی ‌و دهری ‌و سرمدی افاضه ‌ی وجود کرده ‌و بر همه قبلیت ها ‌و بعدیت ها احاطه وجودی دارد ‌و به هیچ معنی قبلیت ‌و بعدیت زمانی ‌و بالشرف ‌و بالعلیه ‌و دهری ‌و سرمدی ‌و غیره هیچ موجودی قبلیت ‌و بعدیت بر او نخواهد داشت)

̶ آن یگانه ذاتی که دیده ‌ی بینندگان از دیدنش قاصر ‌و فهم ‌و اندیشه ‌ی توصیف کنندگان از نعمت ‌و وصفش عاجز است (یعنی نه تنها چشم حس از دیدنش قاصر ‌و ناتوان بلکه چشم عقل ‌و هوش هم از احاطه به اوصافش تا چه رسد بکنه ذاتش عاجز است نور جمال ‌و جلالش قوای ادراکی حس ‌و وهم ‌و خیال ‌و عقل همه را مقهور ساخته ‌و در عین آنکه به چشم بصیرت نورش بر همه پیدا ‌و پیداترین اشیاء است باز با تمام قوای حواس ‌و اوهام ‌و عقول از نیل به کنه وجود ‌و حقیقت ذاتش عاجزند ‌و منتهای معرفت ‌و بصیرت عارفان اعتراف به عجز از معرفت اوست)


عین پیدائی است ‌و بس پنهان سر پنهانی است ‌و بس پیدا هویدا ‌و نهان از چشم امکان خرد حیران در ‌آن پیدای پنهان



̶ عالم آفرینش را بی تمثال ‌و بی سابقه فکرت به قدرت کامله ‌و مشیت بالغه (بدین نظم زیبا ‌و نظام اتم احسن) بیافرید

̶ پس آنگاه تمام خلق را باز (از عوالم ملک ‌و ملکوت ‌و جبروت ‌و لاهوت) همه را به طریقه مستقیم به اراده نافذ خود سلوک داد ‌و به راه محبت (و عشق ‌و اشتیاق) خود برانگیخت (چنان به اراده ‌و به محبت ‌و عشق ‌و شوق حق فطرت خلق مسخرند که نه ‌آن کس را که مشیت ‌و اراده خدا مقدم بر دیگران داشته قدمی موخر تواند نهاد ‌و نه ‌آن کس را که موخر از دیگری داشته قدمی تقدم تواند یافت (یعنی نظام آفرینش در تمام کرات بی حد ‌و حصر ‌و عوالم بی نهایت آسمانها ‌و زمینها ‌و جهانهای بی انتهای غیب ‌و شهود همه طبق خواست خدا ‌و مشیت الهی به سمت کمال خود در حرکتند ‌و تدبیر خلق مسخر تقدیر حق است ‌و در سراسر ملک وجود جز اراده کامله سبحانی ‌و قدرت شامله ‌ی ربانی حکم فرمائی وجود ندارد


ترتیب جهان چنانکه باید کردی به مثابتی که شاید در عالم ‌و عالم آفریدن به زین نتوان رقم کشیدن


̶ (و به حکمت بالغه الهیه) برای هر نوعی از موجودات عالم (و یا روحی از ارواح خلایق) قوت ‌و قوتی ‌و رزق ‌و روزی معلوم ‌و معین قسمت فرمود که ‌آن قسمت معین الهی را هرگز کسی که بر او زیاد مقدر فرموده کم نتواند کرد ‌و نه ‌آن را که کم مقدر کرده اندکی تواند افزود

̶ سپس بر هر یک در حیوه او اجلی معین کرد ‌و بر زندگانی وی مدتی مقرر داشت که گامهای او در زندگانی قدمی است که به سوی اجل خود می رود ‌و به رفتن (ماها و) سالهای عمر روزگار ‌آن اجل معین فرامی رسد تا هنگامی که آخرین قدم را برداشته ‌و حساب عمر به پایان رسد ‌و خدا قبض روح او کند ‌و به جانب منزلی که دعوتش فرموده اند که یا سر منزل ثواب کامل (و سعادت ‌و وفور نعمت بهشت) حق است یا منزل شقاوت ‌و قهر ‌و عقاب خدا است رهسپار شود (یعنی اگر با ایمان است ‌و نیکوکار بهشتی است ‌و اگر کافر است ‌و بدکار دوزخی است) ̶ تا در ‌آن عالم خدای متعال به عدل (و احسان) آنان را که بدکارند به کیفر کردار بدشان برساند ‌و آنان که نیکوکارند پاداش نیکو عطا کند

̶ که کار خدا عدل (و احسان) است ‌و اسماء مبارک ‌و اوصاف کمالیه اش پاک ‌و منزه (از ظلم ‌و ستم به خلق) است ‌و لطف ‌و احسان ‌و نعمتهایش بر خلق آشکار است (یعنی پاداش بهشتیان به عدل ‌و احسان ‌و لطف اوست ‌و کیفر دوزخیان هم به عدل ‌و داد او به احدی در دو عالم ستم نخواهد کرد همه کارش لطف است ‌و بدکاران عالم خود به نفس خویش ستم کرده ‌و خویشتن را بدوزخ عقاب خدا فرستادند) ‌و ابدا کسی را حق سئوال ‌و چون ‌و چرا در کار خدا نیست.

̶ و ستایش مخصوص (ذات پاک) خدای متعال است که اگر شناختن اوصاف جمال ‌و کمالش را از بندگان منع کند (و طریق معرفت را بر روی آنها ببندد) به واسطه ابتلاء ‌و امتحان به احسانهای پی در پی ‌و اعطای نعمتهای گوناگون همانا خلق به صرف نعم الهی (از منعم غافل شده) ‌و ستایش او نکنند ‌و به توسعه رزق ‌و تعیش پرداخته (رازق را فراموش کرده و) شکرش بجا نیاورند

̶ و اگر مردم چنین شوند همانا از حدود انسانیت به سر حد حیوانیت داخل شوند (بلکه از رتبه ‌ی حیوان هم تنزل کنند) چنانکه خدای در کتاب محکمش وصفشان کرده: ̶ (ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا) (مردم غافل از خدا به حقیقت حیوان بلکه گمراه تر از حیوانند) (خلاصه آنکه اگر خدا معرفتش را به قلب ما افاضه نمی فرمود ‌و به عیاشی در نعم گوناگون ‌و پی در پی او صرف عمر می کردیم نوع بشر از حیوانات ‌و سباع گمراه تر ‌و پست تر می شدند)

̶ و ستایش مخصوص خدا است که (به ما معرفت خود را عطا فرمود و) خود را به ما شناسانید ‌و از نعمت بی نهایت شکرش بهره ای به ما الهام کرد ‌و از درهای نامنتهای علم به ربوبیتش برخی را بر ما گشود ‌و از لطفش به مقام رفیع اخلاص در توحید ‌و یگانگی خود ما را راهنمائی کرد ‌و از شائبه شرک ‌و الحاد ‌و شک ‌و تردید در امرش دور گردانید

̶ او را چنان ستایشی کنیم که در طول عمر در عداد بندگان ستایش گزار حق باشیم ‌و از خاصانی که به مقام عفو ‌و رضا ‌و خشنودی او سبقت یافتند گوی سبقت بریم

̶ چنان حمد ‌و ستایشی که ظلمات ‌و تاریکیهای عالم برزخ را (یعنی عالم بعد از مرگ تا قیامت کبری را) بر ما روشن سازد ‌و راه سخت عالم مبعث (یعنی عالم قیامت) را بر ما آسان گرداند ‌و به واسطه ‌آن حمد منازل ما نزد شاهدان مواقف (محشر) شریف تر شود در ‌آن روزی که هر شخص به پاداش ‌و کیفر اعمالش می رسد ‌و به هیچ کس ابدا ستم نشود روزی که هیچ حمایت خویش ‌و یار ‌و یاوری کسی را از عذاب نرهاند ‌و احدی را هیچ کس نصرت نتوانند کرد (باز) حمد ‌و ستایش مخصوص خداست که (چون از قلب با معرفت ‌و اخلاص کنیم)

̶ حمد ‌و ثنای ما به سوی حق بالا رود ‌و به عالم اعلی علیین در کتاب رقم شده حق (که لوح ام الکتاب یا لوح محفوظ الهی است) ثبت شود تا ‌آن حمد را مقربان درگاه خدا (که ارواح انبیا ‌و اولیاء ‌و فرشتگانند در عالم اعلی) مشاهده کنند

̶ (باز) حمد ‌و ستایش مخصوص خداست که چون (قبول درگاه حق باشد) موجب چشم روشنی ‌و نشاط ما شود در روزی که چشمها از ترس ‌و وحشت برق زند ‌و خیره گردد ‌و بدان حمد نزد خدا ما روسفید شویم روزی که بسیاری بدکاران در ‌آن روز روسیاه شوند.

̶ (باز) خدا را حمدی کنیم که ما را از آتش دردناک (قهر) خدا آزاد سازد ‌و به جوار لطف ‌و کرمش رساند

̶ حمدی که (در فخر ‌و شرف اخلاص) با حمد فرشتگان مقرب حق معارضه ‌و همسری کند ‌و در مقام بهشت ابد ‌و محل کرامت (و نعمت بی حد سرمد) الهی ما را با انبیاء ‌و رسل جمع گرداند.

̶ و ستایش خدایی راست (عز شانه) که ما (اهلبیت عصمت ‌و خلافت) یا صالحان امت ‌و نوع بشر را با اخلاق نیکو (و محاسن صفات) برگزید ‌و رزق ‌و روزیهای ما را پیوسته نیکو ‌و پاکیزه گردانید (و رزق روح ما را هم از مائده های آسمانی ‌و علم ‌و حکمتهای الهی مقرر داشت)

̶ و ما اهل بیت را بر جمیع خلق برتری ‌و فضیلت داد ‌و به قدرت روحانی ‌و اقتدار ملکوتی بر تمام خلق برتری ‌و فضیلت بخشید تا آنجا که به قدرت کامله خود ‌و عزت ‌و اقتدار خویش خلائق را (بر حسب فطرت) مطیع ‌و منقاد ما ‌و متوجه به طاعت ما گردانید.

̶ و ستایش خدای را که درگاه احتیاج ‌و نیازمندی را جز به حضرتش به روی ما بست ‌و خاندان رسالت را (یا صالحان بشر را) از غیر خود از همه عالم بی نیاز کرد پس چگونه ما را طاقت حمد ‌و ثنای او پاکی قدرت بر ادای شکرش (بر این نعمت بزرگ) خواهد بود؟

̶ و ستایش خدای را که وسائل بسط (علم ‌و ایمان) را در جوهر ذات ما آمیخت ‌و اسباب اخذ ‌و قبض (علوم آسمانی ‌و حقائق وحی الهی) را در ما (اهل بیت نبوت یا صالحان) عطا فرمود ‌و ما را به حقایق ‌و روح زندگانی ابدی کامیاب گردانید ‌و جوارح اعمال (صالح ‌و طاعت خالص) را در فطرت ما مستقر ‌و ثابت به داشت ‌و غذای (جسم ‌و جان) ما را رزق نیکو ‌و پاکیزه (و علوم ‌و معارف الهیه) عطا کرد ‌و به فضل ‌و کرم خود ما را از همه بی نیاز ‌و به انعام خود ما را متنعم ‌و خشنود ساخت

̶ پس (از اعطاء این نعمتها) به واسطه حکم امر ‌و نهی حضرتش ما را در طاعت ‌و شکرگزاری بیازمود ‌و امتحان فرمود ‌و چون ما بندگان از طریق (سهل هدایت) امرش روگردانیدیم ‌و به وادی (هلاکت) نافرمانی شتافتیم باز بر ما تسریع ‌و تعجیل به عقاب ‌و انتقام نفرمود بلکه با تانی ‌و مدارا از رحمت ‌و لطف ‌و کرم از ما منتظر توبه ‌و رجوع از گناه بود از فرط رافت ‌و حلم (باشد که ما توبه کنیم ‌و او عفو ‌و بخشش فرماید) (تبصره) اگر از ضمیر متکلم آدم ‌و نوع انسان مراد باشد که گناه ‌و نافرمانی به معنی معصیت خدا را مرتکب می شود ‌و اگر اهل بیت عصمت مراد باشند آنان چون معصوم از گناه هستند گناه در آنان حسنات الابرار سیئات المقربین است ‌و یا گاهی که از عبادت ‌و طاعت خدا به کارهای مباح دنیا مانند خورد ‌و خواب ضروری بدن پردازند ‌و لحظه ای از کار عبادت ‌و توغل در ذکر حق باز مانند ‌آن امر مباح را بر خود گناه بزرگ شمارند نه آنکه گناه مثل ما مرتکب شده اند ‌و این مطلب را تذکر دادم اینجا تا در تمام دعاهائی ائمه طاهرین معنی گناه که همه جا نسبت به خود داده اند معلوم شود که گناه حقیقی یعنی ترک فرمان حق نبوده بلکه به معنائی است که ذکر شد.

̶ و ستایش خدای متعال را که ما را بر توبه (و بازگشت از گناه به درگاهش) راهنمائی کرد همان نعمت توبه ای که ما به ‌آن جز به فضل ‌و کرمش نائل ‌و مستفید نشدیم (یعنی قبول توبه ‌و عفو گناه از مقام فضل خداست ‌و الا عدلش ما را بر گناه عقاب می فرمود ‌و توبه نمی پذیرفت) ‌و اگر ما جز از راه توبه به هیچ راه دگر از اهل فضل ‌و کرم خدا محسوب نبودیم همانا همین نعمت توبه لطف ‌و احسان بزرگ خدا بر ما بود ‌و فضل ‌و کرمش بر ما عظیم به شمار بود (و بر ما امت مرحومه توبه را تنها به ندامت ‌و پشیمانی از گناه پذیرفت)

̶ وگرنه سنت ‌و فرمان خدا در توبه امم سالفه بدین آسانی نبود که همانا به لطفش از ما امت ختمی مرتبت (ص) حکم آنچه را که سخت ‌و طاقت فرسا بود برداشت ‌و مکلف نکرد ما را مگر به قدر وسع ‌و آسانی ‌و تکلیف ما را جز سهل ‌و اندک مقرر نفرمود (چنانکه در امت موسی ‌و یا قبل از ‌و تکلیف ‌و توبه بدین آسانی نبود) ‌و بر احدی از ما نیز (به واسطه آسانی تکالیف ‌و سهولت توبه) حجت ‌و عذری باقی نگذاشت پس از ما (امت محمد (ص)) دوزخی

̶ و شقی ‌و زیان کار کسی است که خود بر علیه ‌و بر ضرر خویش به معصیت حق پرداخته ‌و توبه نکرده ‌و سعادتمند ‌و رستگار بهشتی کسی است که فرمانبر حق ‌و راغب ‌و مشتاق به سوی خداست.

̶ و باز ستایش خدای متعال را ‌آن ستایش ‌و حمدی که مقرب ترین فرشتگان او ‌و بهترین خلق او بر ذات پاکش کنند ‌و پسندیده تر حمدکنندگان نزد حضرتش به جای آرند

̶ حمدی که فضیلت ‌و برتری ‌آن بر سایر حمد ‌و ثناها مانند برتری پروردگار بر تمام خلق باشد

̶ پس از ‌آن محامد باز خدا را حمد کنیم در مقابل هر نعمتی که از او به ما عطا شده ‌و بر جمیع گذشتگان ‌و بازماندگان بندگانش عطا کرده حمدی که عدد ‌آن مانند جمیع موجوداتی که علم بی انتهایش بر آنها احاطه دارد (بی حد ‌و نهایت) باشد ‌و در مقابل هر یک از ‌آن موجودات به اضعاف مضاعف همه آنها خدا را حمد ‌و ستایش کنیم حمدی که ابدی ‌و سرمدی ‌و تا انتهای روز قیامت رسد

̶ حمدی که حدش بی نهایت ‌و حسابش بی شمار ‌و مقدارش نامتناهی ‌و زمانش نامنقطع باشد

̶ حمدی که ما را به مقام طاعتش واصل گرداند ‌و موجب عفو ‌و سبب رضا ‌و خشنودی ‌و وسیله مغفرت ‌و آمرزش او گردد حمدی که ما را راه نما به سوی بهشت او (که دار سعادت ابد است) شود ‌و از نقمت ‌و عذابش محفوظ دارد ‌و از (آتش دوزخ قهر و) غضبش ایمن گرداند ‌و ‌آن حمد ما را بر طاعت ‌و بندگیش موید ‌و موفق بدارد ‌و از معصیتش مانع گردد ‌و بر ادای حق ربوبیت ‌و انجام وظائف عبودیت یاری کند

̶ حمدی که ما به ‌آن حمد سعادت یابیم که در زمره ‌ی اهل سعادت از اولیای حق ‌و دوستان خدا باشیم ‌و در صف شهیدان به تیغ دشمنان خدا محشور شویم (و ما به حمد ‌و ثنای حق از لطف ‌و کرمش تمام این حوائج را می طلبیم) که البته او ولی خلق ‌و سلطان ملک وجود ‌و خدای ستوده صفات است.



نیایش دوم: بعد از حمد خدا دعای درود ‌و تحیت بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه ‌و آله ‌و سلم است.

[ویرایش]

حمد ‌و ستایش خدای متعال را که به نعمت وجود پیغمبر (گرامیش حضرت) محمد صلی الله علیه ‌و آله منت گذاشت بر ما (امت مرحومه) نه بر امتهای دوران گذشته ‌و قرنهای سپری شده ‌و این نعمت بزرگ را به قدرت کامله خود به ما عطا کرد ‌آن قدرتی که از هیچ امر عظیم ‌و بزرگ عالم عجز در او راه ندارد ‌و کوچکترین چیز هم از محیط قدرت ‌و علمش ناپدید ‌و فوت نخواهد شد

̶ (بدان قدرت بی نهایت) حضرت محمد را خاتم (رسولان خود) قرار داد بر تمام مخلوقاتش ‌و ما (امت پیغمبر یا ما اهل بیت او) را شاهد ‌و گواه (بر صدق ‌و حقیقت راستی رسالت او) بر منکران حضرتش مقرر داشت ‌و ما را به فضل ‌و کرمش (بر مخالفین ‌و دشمنان اسلام) که قومی بی قدر ‌و عزت بودند قدرت ‌و غلبه ‌و فزونی (از هر جهت) بخشید (تا آنجا که دشمنان همه مقهور ‌و مغلوب شدند)

̶ پروردگارا پس درود ‌و تحیت فرست بر حضرت محمد (ص) که او بر وحی تو امین است ‌و شریفتر ‌و بزرگتر ‌و بزرگوارتر از تمام خلق تست ‌و اوست امام ‌و پیشوای رحمت ‌و فیض (علوم آسمانی) ‌و واسطه ‌و قائد خیرات عالم ‌و مفتاح برکات ‌و موائد (عقلی ‌و علمی ‌و اخلاقی ‌و ادب انسانی) بر تمام خلق

̶ آن وجود گرامی که قیام کرد در عالم برای اقامه امر ‌و فرمان ‌و اجرای حکم (عدل ‌و احسان) تو ‌آن حضرت که جان خود را در اقامه امر ‌و فرمانت در تعب ‌و رنج ‌و آلام انداخت

̶ و تن را در معرض شدائد ‌و مکاره (از جور ‌و آزار دشمنان) درآورد.

̶ و به درگاهت در دعا عداوتش را با اقارب ‌و خویشانش (که مشرک ‌و منکر دعوت نبوتش گردیدند) اظهار داشت (و آنها را نفرین کرد مانند ابولهب ‌و غیره)

̶ و در راه رضا ‌و خشنودی تو با بستگان ‌و قبیله خود جنگ کرد

̶ و برای احیای دین تو از ارحام خویش هم (که مخالف دین حق ‌و توحید بودند) از همه برید

̶ (و با نزدیکانش هم قطع روابط کرد) تا آنجا که نزدیکان خود را (که به خدای یکتا ایمان نیاوردند) همه را از خود دور کرد

̶ و دوران ‌و بیگانگانی که حکم تو را اجابت کردند (و اسلام آوردند) به خود نزدیک داشت

̶ و در راه رضای تو دوستی با دورترین مردم که ایمان آوردند

̶ و دشمنی با نزدیکترین کسانش (که کافر شدند) آغاز کرد

̶ و نفس شریف خود را در راه دعوت به آئین ‌و دین تو به رنج ‌و شدائد بسیار افکند

̶ و نفس شریف خود را در راه دعوت به آئین ‌و دین تو به رنج ‌و شدائد بسیار افکند

̶ و عمری با اندرز ‌و نصیحت به تربیت آنان که دعوتت را پذیرفتند پرداخت.

̶ (پروردگارا) ‌و ‌آن رسول گرامیت از وطن خود ‌و رحل ‌و موضع اقامت ‌و مسقط الراس خویش ‌و جایگاه انس ‌و الفتش مجبورا رها ‌و به سوی بلاد غربت دور از شهر ‌و دیار خود هجرت کرد با اراده ثابت ‌و شوق موکد در راه عظمت ‌و اعزاز دین تو (و اعلای کلمه ‌ی توحید تو) تا از تو بر علیه کافران یاری طلبید

̶ تا آنکه آنچه می خواست درباره ‌ی کافران ‌و منکران (از مقهور ‌و منکوب ساختنشان انجام یافت

̶ و آنچه درباره ‌ی اولیاء ‌و دوستان تو ‌و تدبیر (و تربیت نیکان عالم) می خواست به حد تمام ‌و کمال رسانید

̶ و بر اصلاح امور امت قیام کرد در حالی که فتح ‌و فیروزی از یاری تو می طلبید ‌و بر ضعف خود (و قلت اعوان ‌و کثرت دشمنان) به نصرت ‌و یاری تو قوت ‌و نیرو یافت

̶ تا آنجا که در وسط خاک دشمن ‌و معظم بلاد کافران (و پایتخت حکومت ایشان) با آنها به جنگ برخاست

̶ و بر دشمن تهاجم ‌و حمله های سخت در میان وطن ‌و قرارگاه آنها کرد

̶ تا آنکه بر ظهور شرع ‌و اعلاء کلمه توحید حضرتت به او جود کراهت (کامل ‌و مخالفت سخت) مشرکان موفق گشت (و بتهای صوری ‌و معنوی عالم را در هم شکست)

̶ پروردگارا تو ‌آن حضرت را در مقابل آلام ‌و رنج ‌و سختیها که در راه تو کشید رفعت مقام بخش ‌و درجه ‌ی اعلی در بهشت (لقاء ‌و بهشت شهود حضرتت ‌و بهشت رضا ‌و قرب ‌و بهشت عدن ‌و فردوس) به او عطا فرما

̶ آن مقامی را که هیچ یک از ملائکه ‌ی مقرب ‌و انبیاء مرسل بدان منزلت نرسند

̶ و مثل ‌و مانندش را هم در رتبه کمال وجود ‌و معرفت (در افق اعلای تقرب) که به ‌آن حضرت بخشیدی در حق پاکان اهل بیتش ‌و اهل ایمان از امتش عطا فرما ‌و از حسن شفاعت (و لطف ‌و عنایت) بزرگترین ‌و عالیترین آنچه وعده فرموده ای (از مقام شفاعت کبری) به او ببخشا (و مرحمت فرما)

̶ ای خدائی که وعده تو نافذ است ای آنکه قول ‌و عهد تو با وفای کامل است ای آنکه گناهان ‌و سیئات بندگان را به چندین برابر بدل به حسنات کنی که همانا حضرتت صاحب فضل ‌و کرم بزرگ (و رحمت واسعه ‌ی بی حد ‌و نهایت است).


نیایش سوم: در ستایش ‌و تمجید فرشتگان حاملان عرش الهی ‌و هر ملک مقرب خداست.

[ویرایش]

پروردگارا ‌و (پس از درود ‌و ثنای رسول اکرمت) درود بر حاملان عرش (علم ‌و عرش قدرت ‌و رحمت) عظیم تو باد که آنها هیچگاه از تسبیح ‌و تنزیه ذات پاکت ‌و تقدیس ‌و تمجید حضرتت لحظه ای باز نایستند ‌و هرگز خسته نشوند ‌و از عبادت ‌و بندگیت ابدا ملال ندارند ‌و در طاعت ‌و فرمانت تقصیر را بر جهد ‌و کوشش مقدم ندارند (یعنی هیچ تقصیر ‌و عصیان در فرمانت ‌و شوق طاعتت نخواهند کرد) ‌و از حال وله ‌و حیرت (نورانی به شهود عظمت ‌و بزرگی ‌و جلالت) غافل نشوند

̶ و (یکی از فرشتگان مقرب) اسرافیل که مامور نفخه ‌ی صور تو است دائم چشم بصیرت به تو دوخته ‌و منتظر فرمان تست که چون امر تو فرارسد کسانی که به قعر قبرهای خود بیهوش محبوس درافتاده اند به نفخه ‌ی صور هشیار سازد (و در آنها روح دمد ‌و از خواب مرگ بیدار گرداند)

̶ و (یکی دیگر) میکائیل است که به واسطه ‌ی طاعت ‌و بندگی حضرتت نزد تو دارای جاه ‌و مقام بلند است

̶ و (یکی دیگر) جبرئیل امین وحی تست که مطاع ‌و پیشوای فرشتگان آسمانهای تست که حضور حضرتت با منزلت ‌و نزد تو مقرب است

̶ و (دیگر از ‌آن فرشتگان مقرب) روح است که ‌آن (فرشته ‌ی بزرگ) به استعلای وجود بر فرشتگان حجابها(ی نور ‌و عزت) برتری دارد

̶ و روح همان (فرشته ‌ی مکرمی) است که از امر تو (و کلمه ‌ی کن وجودی ‌و رحمت واسطه ‌ی تو) وجود یافته (یعنی روح ‌آن فرشته ‌ی بزرگ مجرد ‌و عالی رتبه نزد خداست ‌و شاید روح کلیه الهیه انسان کامل مراد باشد که او اشرف ‌و اعلی رتبه تر از فرشتگان مقرب خداست). ̶ پس ای پروردگار درود ‌و رحمت فرست بر ‌آن فرشتگان (عالی مرتبت مقرب) ‌و نیز بر فرشتگان دیگر که در رتبه ‌و مقام دون آنها هستند که آنها هم از فرشتگان ساکن در سماواتند ‌و اهل امانت الهی (و امین وحی خدا) بر پیمبران تواند

̶ و آنانکه (در راه طاعت ‌و انجام فرمان خدا) هیچ خستگی از کار ‌و کوشش ندارند ‌و هیچ درماندگی ‌و ملال از رنج ‌و تعب طاعت نیابند ‌و از تسبیح ‌و تنزیه تو به هیچ شهوت ‌و امیال نفسانی اشتغال نورزند ‌و هرگز از تعظیم جلال تو سهو ‌و غفلت نکنند

̶ چنان چشمهاشان به حال خشوع ‌و تذلل است که از سرافکنده گی حضور حضرتت ابدا قصد نظاره بدان جلال ‌و جمال نکنند (یعنی از فرط فروتنی ‌و خشوع آزاده نظر بر جمال حق نتوانند کرد) ‌آن فرشتگان دائم با فرط شوق ‌و رغبت به آنچه (از حسن ‌و کمال بی حد) نزد تست با نهایت عشق ‌و ابتهاج به یاد نعم ‌و مراحم بی انتهای تواند ‌و نزد مقام عظمت ‌و جلال ‌و کبریائیت در کمال تواضع ‌و تذللند

̶ و ‌آن فرشتگان چون به دوزخ (قهر ‌و عقاب تو) بنگرند که بر اهل عصیان ‌و نافرمانیت فریاد (با خشم ‌و غضب) می زند همی گویند پاک ‌و منزهی تو ای پروردگار ما تو را پرستشی که سزاوار تست هرگز نکردیم (و نتوانیم کرد) بلکه به قدر معرفت ناقص ‌و عقل عاجز ‌و مرتبه ‌ی نازل خود تو را شناختیم ‌و پرستش کردیم.

̶ پس تو ای پروردگار عالم بر ‌آن فرشتگان (که به طاعتت با اعتراف به عجز ‌و قصور مشغولند) درود ‌و رحمت فرست ‌و هم بر فرشتگان روحانی (که عالی مقامتر از آنان هستند) ‌و هم بر آنانکه مقام تقرب خاص نزد تو دارند ‌و حاملان علوم غیب به سوی پیمبران تو ‌و امین بر (اسرار ‌و حقایق) وحی تواند

̶ و همه قبائل ‌و اصناف دیگر از فرشتگانی که مخصوص گردانیده ای برای (طاعت ‌و استغراق در مشاهده جمال حضرتت ‌و بر مقام حیرت وهیمان در جلال ‌و کبریائی) ذات اقدست ‌و آنها را از طعام ‌و شراب به تقدیس ‌و تسبیح خود بی نیاز گردانیدی (و تقدیس ‌و تسبیح تو بهترین ‌و لذیذترین غذا ‌و شراب بر آنهاست) ‌و آنها را در باطن طبقات سماوات رفیع (و درجات عالی قرب خویش) مسکن ‌و مقام دادی

̶ و آنانکه بر اطراف ‌و جوانب سماوات هنگام نزول فرمانت برای اتمام وعده هایت برگماشتی (که چون ظهور عالم آخرت شود ‌و قیام روز محشر خلائق گردد ‌آن هنگام وظائف بزرگ خود را انجام دهند)

̶ و دیگر فرشتگانی که خزینه داران باران رحمت تواند ‌و فرشتگانی که (به حکم ‌و الزاجرات زجرا) ابرها را به هر جانب عالم می کشانند (تا هر جا مامورند ببارند)

̶ دیگر آنانکه از صدای زجر ‌و کشیدن سحاب از آنها غرش رعدها به گوشها رسد (چون بانگ ‌و صدای مهیب رعد خروش ‌آن فرشتگان است که مامور کشانیدن ابرها هستند) ‌و چون در این دریای پر موج جو آسمان ابرها شناور گردند از جنبش هموارشان برقها ‌و صاعقه ها لامع شود (و از تماس ‌و اصطکاک گازهای جوی دارای الکتریسته، نور برق ‌و شراره صاعقه سوزان پدیدار گردد)

̶ و دیگر فرشتگانی که به همراهی برف ‌و تگرگ ‌و قطرات باران هنگام باریدن به زمین فرود آیند ‌و دیگر فرشتگانی که نگهبانان منشا ‌و مخزنهای باد ‌و تلاطم هواهاست (که همه به مجرای خود بوزند ‌و به حد شدت ‌و سرعت معین سیر کنند). ‌و دیگر فرشتگان موکل بر کوهها (که گنجینه های الهی است ‌و معدن انواع احجار کریمه ‌و فلزات عالیه ‌و غیره است) هستند که همیشه بر جای خود پایدار ‌و برقرار باشند

̶ دیگر فرشتگانی که خدا به آنها مقدار ثقل آبها را آموخته ‌و کیل ‌و وزن آنچه بارانهای شدید ‌و سیل انگیز هولناک (بلکه عدد ‌و مقدار بزرگ ‌و کوچک هر قطره باران) را به آنها شناسانیده

̶ و دیگر فرشتگانی که پیغام تو را از عالم ملائکه به اهل زمین می رسانند چه پیغام به امر مکروه بلا ‌و عذاب (ستمکاران باشد) یا پیغام مطلوب ‌و بشارت به نعم (و برحمت ‌و عطای الهی بر نیکان) باشد

̶ دیگر فرشتگان کاتبان کریم ‌و نیکوان حق از کرام الکاتبین (که اعمال خیر بندگان را نویسند ‌و محفوظ دارند) ‌و یا فرشته ‌ی مرگ (ملک الموت) ‌و اعوان ‌و یارانش (که مامور قبض روح بندگانند) ‌و فرشتگان منکر ‌و نکیر که با (ریاست) رومان مامور بازپرس در قبرهای خلایقند ‌و دیگر فرشتگانی که به طواف بیت المعمور (که مسجدی است در آسمان مقابل بیت الحرام مکه ‌ی معظمه) مشغولند ‌و دیگر فرشته ‌ی مالک (دوزخ ‌و مامور جهنم) ‌و فرشتگان خازن ‌و دربانان بهشت رضوان ‌و خادمان اهل بهشت نعیم

̶ که ‌آن فرشتگان در آنچه مامورند ابدا نافرمانی نخواهند کرد ‌و آنچه فرمان به آنها رسد کاملا به جای آرند چه ماموران دوزخ (که هر کس را مامورند بدون ترحم به جهنم کشند) ‌و چه ماموران بهشت (که هر کس را مامورند در بهشت رسانند)

̶ و ‌آن فرشتگان ماموران بهشتند که به اهل بهشت گویند سلام ‌و تحیت بر شما باد (و خوشا بر حال شما) که صبر ‌و شکیبائی در طاعت ‌و ترک معصیت خدا در دنیا کردید تا آنکه امروز به دار عقبای نیکو (و بهشت ابد) نائل گشتید

̶ و زبانیه که مامور جهنم هستند آنان هم چون به آنان فرمان حق رسد که این بنده (ظالم کافر فاسق) را بگیرید در غل ‌و زنجیر کشید ‌و به آتش جهنم درافکنید آنان سبقت گرفته ‌و به سرعت بدون هیچ مهلت به دوزخ کشند (یعنی فرشتگان ماموران بهشت با تحیت ‌و بشارت ‌و سلام بهشتیان را به بهشت برند ‌و ماموران جهنم دوزخیان را به سختی ‌و اهانت ‌و سرعت به جهنم کشند.)

̶ و دیگر فرشتگانی که ما ذکرشان نکردیم (یا به ما ذکرشان را تو ای خدا الهام نفرمودی) ‌و ما را از مقام ‌و منزلت آنها نزد خود آگاه نگردانیدی ‌و به چگونه کاری مامور ‌و موکلند ما را دانا نکردی

̶ و دیگر فرشتگان ساکن در هوا ‌و در زمین ‌و در آب ‌و آنانکه بر عالم خلق گماشتی (شاید مراد تصویر ‌و پرورش انسان ‌و حیوان ‌و نباتات از حبوبات ‌و گلها ‌و میوه های رنگارنگ یا نگهبانان خلق زمین ‌و آسمان مقصود باشد) (چون فرشتگان امری الوجودند ‌و برای نظام عالم خلق به امر خدا به عالم خلق نازل شوند)

̶ پس تو ای پروردگار بر همه ‌آن فرشتگان درود ‌و رحمت فرست در ‌آن هنگام (قیامت ‌و محشر) که هر شخص به محشر آید با او (از ‌آن فرشتگان الهی) آورنده ای ‌و گواهی همراه ‌آن شخص است

̶ و ای خدا تو بر همه ‌آن فرشتگان رحمتی فرست که به ‌آن رحمت بر کرامت ‌و رفعت مقامشان بیفزائی ‌و پاکی روح ‌و طهارت سریرت آنها را افزون گردانی

̶ پروردگارا چون درود ‌و رحمت بر رسولان ‌و فرشتگان خود فرستادی ‌و درود ‌و تحیت ما را هم به ارواح پاک آنان رسانیدی باز ای خدا درود فرست بر تمام آنها به واسطه آنکه درگاه رحمتت را هم به روی ما به حسن کلام ‌و گفتار نیکو در حق آنان باز فرمودی که همانا توئی صاحب جود ‌و کرم (و رحمت ‌و عطای نامتناهی).


نیایش چهارم: در درود ‌و تحیت ‌و طلب رحمت از خدا بر پیروان رسل ‌و بر اهل تصدیق ‌و ایمان بر ‌آن پیغمبران.

[ویرایش]

پروردگارا ‌و (درود ‌و رحمت فرست) بر پیغمبران ‌و رسولانت ‌و بر آنان از اهل زمین که ‌آن رسولان الهی را تصدیق کردند (و به آنها از روی حقیقت ایمان آوردند) در صورتی که غائب از حضور ‌و زمان او بودند (یعنی به عالم غیب ‌و آخرت که ‌آن رسولان می گفتند ایمان آوردند یا با وجود آنکه غائب از حضور پیغمبر بودند ‌و بعد از حیوه پیغمبر به عالم آمدند باز ایمان آوردند ‌و کتاب آسمانی او را تصدیق کردند) هنگامی که معاندین ‌و مخالفین پیغمبران آنان را تکذیب می کردند چون مومنان ‌و ارواح پاک ایشان با ایمان حقیقی (روح الایمان) مشتاق رسولان الهی (و آئین پاک پیمبران)

̶ در هر عصر ‌و زمان خواهند بود تو ای پروردگار در هر زمان برای اهل ‌آن روزگار دلیلی (یعنی رسول ‌و کتابی) از زمان آدم تا پیغمبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه ‌و آله بر خلق فرستادی که آنان پیشوایان هدایت خلق ‌و مربیان اهل تقوای عالمند بر جمیع آنها سلام ‌و تحیت ‌و درود باد پس همه آنان را از لطف خود به مغفرت ‌و خشنودی یاد فرما.

̶ پروردگارا ‌و مخصوصا اصحاب محمد (صلی الله علیه ‌و آله) که نیکوترین اصحاب بودند ‌و آنان به بلیات نیکو در یاری او مبتلا شدند (یعنی به هر بلیه سخت ‌و ناگوار که در راه یاری پیغمبر ‌و اعلاء دین او مبتلا شدند بر آنها خوش ‌و گوارا بود یا در راه آئین اسلام سعی نیکو کردند یا نیکو امتحان در راه ایمان دادند) ‌و ‌آن وجود مبارک را در کنف حفظ ‌و حمایت خود گرفتند ‌و برای ورودش (به صحنه اقتدار ‌و تسلط بر دشمنان) می شتافتند ‌و به دعوت نبوتش بر یکدیگر سبقت در اجابت می گرفتند ‌و چون حجت ‌و دلیل رسالتش را به گوش آنها رسانید دعوتش را (به جان ‌و دل) پذیرفتند

̶ و در راه اعلاء کلمه او (و انتشار آئین توحیدش) از زن ‌و فرزند خود (چشم پوشیده) ‌و جدائی گزیدند ‌و با پدران ‌و فرزندان خود برای اثبات نبوت ‌آن حضرت (و استوار شدن آئین او) با پدران ‌و فرزندان خود جنگ ‌و قتال کردند ‌و به وجود او (از حق) نصرت یافتند.

̶ و آنانکه در درون دلها مهر ‌و محبت ‌آن پیغمبر گرامی را پنهان داشتند ‌و در عشق ‌و محبت او تجارتی که (در دو عالم هر سود داشت و) ابدا زیان نداشت امیدوار بودند (و از خدا آرزو داشتند)

̶ و آنانکه چون بعروه الوثقای آئین او چنگ زدند معاشرینشان همه از آنها دوری ‌و نفرت جستند ‌و خویشاوندانشان هم از آنها بریدند چون در سایه ‌ی قرابت ایمانی رسول (ص) درآمدند آنها را هم از پروردگار (که مشمول درود ‌و رحمت خاص خود بگردان

̶ و) آنچه را که برای رضای تو ‌و در راه احیای دین تو از ‌آن چشم پوشیدند از کرمت به آنها عطا فرما ‌و از بهره بهشت رضوانت آنان را خشنود ساز ‌و هم آنچه را که خلق بر تو جمع ‌و فراهم آرند (شاید مقصود این باشد که هر چه خلائق از تو طلبند جمیع ‌آن را به ‌آن اصحاب وفادار پیغمبر همه را عطا فرما) ‌و آنها بودند که با پیغمبر اکرمت خلق را برای رضا ‌و خشنودیت به سوی تو (و به دین اسلام ‌و توحید حقیقی) دعوت کردند

̶ تو ای خدا به آنها پاداش نیکو عطا فرما در عوض اینکه آنها در راه تو از دیار خویشان خود دور شدند ‌و از زندگی با وسعت ‌و خوش به مضیقه ‌و فقر ‌و سختی افتادند ‌و برای اعزاز ‌و تعظیم دین تو بسیار ‌آن مظلومان رنج ‌و تعب یا زخم ‌و جراحت شمشیر دیدند.

̶ پروردگارا ‌و (نیز درود ‌و رحمت ‌و عطا ‌و مرحمت فرما) بر آنان که به نیکوئی پیروی از اصحاب پیغمبر کردند (یعنی تابعین با ایمان نیکوکار پیغمبر) آنانکه همی گویند پروردگارا تو از کرم به ما ‌و به ‌آن برادران ایمانی ما که بر ما در ایمان به پیغمبر سبقت گرفتند آمرزش ‌و مغفرتت را ‌و بهترین جزا را عطا فرما

̶ که ‌آن تابعین هم به همان طریقه ‌ی اصحاب ‌و مقصد (عالی ‌و آئین ‌و ایمان پاک) در پی آنها شتافتند ‌و به همان شکل ‌و رویه ‌ی اصحاب پاک (در تعظیم دین ‌و فداکاری ‌و وفاداری ‌و خداپرستی) از دنیا رفتند

̶ و هیچ بصیرت ‌و معرفت آنها را شک ‌و ریب از راه توحید خدا منحرف نگردانید ‌و ابدا تا آخر عمر خلجان شکوک ‌و شبهات در دل پاکشان در پیروی از اصحاب راه نیافت ‌و در راه ‌و منازل هدایت کاملا به آنها اقتدا کردند.

̶ در حالی که از مقصد ‌و طریقه ‌ی آنان حفاظت ‌و حمایت کردند ‌و در راه مقصود (که حفظ دین ‌و نشر آئین اسلام است) آنها را یاری ‌و معاونت کردند دین پاک آنها را برگزیدند ‌و به راه هدایت آنها شتافتند کاملا (در علم ‌و عمل) به آنها اقتدا کردند (و بدون اختلاف کلمه با آنها موافق ‌و برادر ایمانی بودند) ‌و آنچه از اصحاب به ‌آن تابعین تادیه شد (از آداب ‌و سنن ‌و تعلیمات پیغمبر خدا) همه را بدون اتهام (به کذب ‌و خلاف) پذیرفتند (و شق عصای اسلام نکردند ‌و اختلاف کلمه میان مسلمین نینداختند).

̶ پروردگارا ‌و درود ‌و رحمت فرست بر تمام تابعین ‌و هر کس پیرو ‌آن رسول اکرم است از همین روز تا روز قیامت ‌و هم بر زن ‌و فرزند ‌و ذریه آنها رحمت فرست ‌و بر هر کس از آنان که تو را اطاعت کند

̶ رحمتی عطا کن که به ‌آن رحمت از معصیت آنها را معصوم ‌و محفوظ گردانی ‌و در باغهای بهشت رضوانت وسعت کامل عطا کنی ‌و مکر ‌و حیله ‌ی شیطان (انسی ‌و جنی) را از آنان منع فرمائی ‌و هم به ‌آن رحمت آنها را بر کارهای نیکوئی که از تو بر ‌آن یاری طلبیدند آنان را یاری کنی ‌و هم از حوادث ناگوار شبان روزان جز حوادث خیر آنها را محفوظ داری

̶ و باز به ‌آن رحمت برانگیزی آنها را بر اعتقاد نیکو (از ایمان به حق ‌و قیامت ‌و بهشت ‌و دوزخ ‌و غیره) ‌و امیدواری به لطف ‌و کرمت ‌و طمع ‌و آرزو به آنچه نزد تست (از مقامات عالی بهشت لقاء ‌و بهشت رضوان ‌و نعیم ‌و عدن ‌و غیره). ̶ و ترک اتهام یا ترک حرص به آنچه در دست بندگان است (یعنی عدم توجه ‌و طمع به خلق)

̶ تا یکسره دل آنها را (از امید ‌و بیم خلق) برگردانی به سوی امید ‌و آرزو به لطف ‌و کرامت خود ‌و بیم ‌و هراس از قهرت (تا به کسی جز به تو امیدوار نباشند ‌و جز از تو از هیچ کس نترسند) ‌و هم ای خدا به آنها زهد در توسعه ‌و نعم دنیای عاجل فانی عطا کنی ‌و علم عمل خیر را که زاد آخرت است محبوب ‌و مطلوب آنها گردانی ‌و آنها را مهیای عالم بعد از مرگ سازی (یعنی بر عالم برزخ ‌و دار آخرت مشتاق ‌و سرگرم کار سازی)

̶ و هر مشکل بلیه بر آنها پیش آید در هنگام مرگ که روح آنها از بدنشان بیرون می رود سهل ‌و آسان سازی (که ‌آن ساعت بسیار مشکل ‌و پر هول ‌و وحشت است در ‌آن روز تو کارشان را سهل ‌و آسان گردان ‌و از وحشت قبر ‌و برزخ ‌و قیامت ایمن ساز)

̶ و آنان را از هر عمل که به ‌آن فتنه ‌و فسادی برپا شود از خطرهای فتنه ‌و فساد عافیت بخش ‌و از درافتادن به آتش دوزخ ‌و طول خلود در ‌آن آتش معاف دار

̶ و آنها را به مقام امن ‌و امان (بهشت رضوان) که محل راحت اهل تقوی است منتقل گردان (خدا یا این دعا را برای ما هم مستجاب فرما.)


نیایش پنجم: امام سجاد علیه السلام این دعا را برای خود ‌و اهل بیت خویش به درگاه خدا می کند.

[ویرایش]

ای خدائی که عجائب عظمت ‌و جلالش را حد ‌و نهایت نیست درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و از الحاد ‌و عناد (و شرک ‌و جدال) در بزرگی ‌و عظمتت ما را دور ساز (یعنی در روج انسان با معرفت الهی چیزی از خدا ‌و بزرگی ‌و جلال او شگفت آور ‌و حیرت انگیزتر نخواهد بود ‌و عارفان ربانی پیوسته از خدا خواهند که حق به تجلی نور عظمتش در قلب آنها قلوبشان را از ظلمت الحاد ‌و شک ‌و ریب ‌و جدل در ‌آن دور سازد ‌و دائم حیران بزرگی ‌و عظمت خویش گرداند)

̶ و ای خدائی که دوران سلطنتش را پایانی نه ‌و انتهائی ندارد (بلکه ملک ‌و شاهی او ازلی ‌و ابدی ‌و حکومتش بر ملک نامتناهی وجود ‌و عوالم بی نهایت هستی سرمدی است) درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را از دوزخ انتقام (و عذاب قهر فراق) خود آزادی بخش

̶ و ای خدائی که گنجینه های رحمت وسیع بی انتهایش فنا (و نقصان) پذیر نیست (بلکه هر چه عطا کند بر خلق از ‌آن رحمت بی نهایت هرگز کم ‌و کاست نگردد عوالم ملک ‌و ملکوت ‌و غیب ‌و شهود بی نهایت ‌و کرات ‌و منظومه های شمسی ‌و کهکشانهای بی شمار رشحه ای از ‌آن دریای رحمت است بلکه موجی از ‌آن بحر جود ‌و احسان الهیت است) درود فرست بر محمد ‌و آل اطهارش ‌و برای ما هم از رحمت واسعه ات نصیبی کامل عطا فرما

̶ و ای خدائی که (نه تنها چشم ظاهر بلکه) چشم (بصیرت)ها(ی باطن صاحب نظران عالم از عارفان ‌و حکیمان بلکه اولیاء ‌و انبیاء الهی هم) در مادون مقام رویت ‌و شهود حقیقت ذاتش منقطع ‌و عاجز ‌و حیران است (و جز ‌آن قدر که نور جمالش در آئینه قلوب خلق تجلی کند راه مشاهده او به روی عالمیان بسته است ‌و مراتب معرفت الهی از معرفت علم الیقین ‌و عین الیقین ‌و حق الیقین تا مراتب فناء ‌و فناء عن الفناء ‌و بقاء در فناء تمام بر حسب مراتب تجلیات انوار جمال رویت است بر قلوب پاک عالمان ربانی ‌و عارفان الهی پس هم لاندر که الابصار ببصر ظاهر ‌و باطن رویت ‌و شهود کنه جمال حق محال است ‌و هم رویت قلبی ‌و شهود چشم باطن ممکن است ‌و به مقدار معرفت ‌و درجات تجلیات میسر ‌و واقع است «ما کذب الفواد ‌و ما رای» کلام خدا «الغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک» کلام حضرت حسین علیه السلام «و لم اعبد ربا لم از» کلام امیرالمومنین ‌و سید الموحدین است) پس (ای خدای مرئی ‌و نامرئی) درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را به مقام قرب (و معرفت) خود نزدیک فرما

̶ ای خدائی که هر امر بزرگی در مقابل شان بزرگیش کوچک است (هر چه در عالم با خطر ‌و شان ‌و جلال به نظر رسد هنگامی که عظمت او را یاد کنیم همه کوچک شوند ‌و به طور کلی هرگاه انسان به یاد بزرگی خدا سلطان عالم وجود افتد ‌و عزت ‌و جلال حق را تصور کند ‌و فکر خود را در علوم ‌و معارف الهی متوجه کند هر امر ذی شان ‌و قدر ‌و منزلت عالم در نظرش حقیر ‌و بی خطر ‌و قدر بشمار آید ‌و پیش معنی خدا هیچیک از عجائب ‌و غرائب ‌و شگفتی های عالم او را شگفت آور ‌و حیرت انگیز نباشد). ̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و برای خود به ما کرامت ‌و عزت بخش (یعنی برای احیاء دین ‌و تعظیم شعائر ‌و تعلیم ‌و نشر معرفت ‌و توحید خود) (در دو عالم) ما را کرامت (و شرافت ‌و عزت بخش)

̶ و ای خدائی که باطن باطن ‌و سر السر هر خیر عالم بر تو آشکار است (یعنی اخبار ‌و آثار عالم وجود را که معانی گوناگون ‌و باطنهای تو در تو ‌و اسرار نهان در نهان بسیار است همه نزد تو ‌و علم محیط تو آشکار است) (ای خدای آگاه بر اسرار اخبار) درود فرست بر محمد (ص) ‌و آل (ع) پاکش ‌و ما را (به معاصی ‌و اعمال زشت) نزد خود رسوا ‌و شرمگین مفرما.

̶ پروردگارا (درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش) ‌و ما را به موهبت خود (و به لطف وجود ‌و کرم بی حد ‌و نهایت خویش) از عطای اهل جود ‌و سخاوت بی نیاز گردان ‌و از وحشت ‌و هراس آنکه خلق از ما بریدند ما را به عطا ‌و احسان خود کفایت فرما تا آنکه ما با بذل ‌و عطای تو ‌و فضل ‌و کرمت ابدا راغب به عطای هیچ کس نباشیم ‌و (با وجود انس با تو) متوحش از احدی نشویم ‌و (دائم به یاد تو ‌و به احسان تو با تو انس گیریم ‌و از قطع ‌و دوری مردم وحشت نکنیم)

̶ پروردگارا ‌و تو تقدیر ‌و تدبیر خود را به منفعت ‌و سود ما قرار ده نه به ضرر ‌و زیان ما ‌و مکر ‌و تدبیرت را بر له ما نه بر علیه ما مقرر فرما ‌و دولت ‌و حکومت را بر فتح ‌و غلبه ما (بر دشمن) قرار ده نه بر شکست ‌و خواری ما

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را از قهر ‌و غضب خود نگاهدار ‌و به لطف ‌و کرمت (از هر حادثه ‌ی ناگوار) محفوظ بگردان ‌و ما را به سوی حضرتت هدایت فرما ‌و دور از درگاه عنایتت مگردان که ای خدا هر کس را تو نگهداری کنی (از آفات عالم آسوده خاطر و) سالم خواهد بود ‌و هر کس را تو هدایت کنی با علم ‌و دانش (و سعادت) زیست خواهد کرد ‌و هر که را تو مقرب درگاه خود گردانی این غنیمت (و فیروزی بزرگ) عالم است.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و شدت ‌و سختیهای حوادث عالم (و مشکلات روزگار) را از ما کفایت فرما ‌و از شر ‌و آسیب دامهای شیطان (انس ‌و جن) ‌و تلخی صولت ‌و قهر ‌و اقتدار سلطان محفوظ دار (که هرگز از جانب سلطان به ما جور ‌و آزاری ‌و بیم ‌و ستمی نرسد بلکه از صولت ‌و اقتدار پادشاهان آسایش ‌و امنیت ‌و بهره ‌و خیر نصیب ما گردان)

̶ پروردگارا منحصرا آنانکه کفایت (به خیرات ‌و رفع شرور) در عالم یافتند به فضل تو ‌و حول ‌و قوه ‌و توانائی تو یافتند پس درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را هم کفایت فرما ‌و هم ای خدا منحصرا آنانکه اهل عطا ‌و بخشش شدند از فضل ‌و جود تو این بهره یافتند پس درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را هم از عطای بی حد ‌و حساب (و رحمت نامتناهی) خویش بهره ‌ی کامل عطا فرما ‌و منحصرا آنانکه هدایت یافتند به نور جمال تو یافتند (یعنی کسانی که به راه معرفت ‌و مقامات عالیه ایمان ‌و به مراتب توحید ‌و درجات تسلیم ‌و رضا ‌و رضوان هدایت یافتند ‌و به سعادت نهائی ‌و بهشت ابد نائل شدند همه به واسطه اشراق نور جمال ذات مقدس نور الانوار الهی است ‌و بدون تجلی نور او در قلوب دلی مشتاقانه به راه خدا ‌و طریق انبیاء ‌و اولیاء خدا که راه هدایت ‌و سعادت ابد است نخواهد شتافت ‌و این هدایت ارائه الطریق نیست ایصال به مطلوبست که از رحمت رحیمی ‌و لطف خاص خداست ‌و گرنه هدایت ارائه الطریق که توسط انبیاء ‌و به رحمت رحمانی است به تمام عالم افاضه گردیده است (انا هدیناه السبیل اما شاکرا ‌و اما کفورا) پس ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را هم به لطف خاص ‌و کرامت مخصوص خویش هدایت فرما (و به مطلوب نهائی که مقام قرب ‌و شهود تو است نائل گردان)

̶ ای خدا هر کس را توئی دوست ‌و یار ‌و یاورش ابدا ضرری از متارکه خلق نبرد (و از خذلان ‌و دوری مردم به او زیانی نخواهد رسید) ‌و کسی را که تو بر او کرم کنی ‌و عطا بخشی منع ‌و حرمان دیگران زیان به دو نرساند ‌و هر که را تو (به نور خود) هدایت کنی اضلال ‌و رهزنی گمراه کنندگان گمراهش نتواند کرد (چون تمام قدرت ‌و نعمت ‌و رحمت عالم بدست لطف ‌و جود ‌و احسان تست)

̶ پس ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را به مقام عزت ‌و مناعت خود از (اظهار حاجت به ) بندگانت منع فرما ‌و به کرمت از عطای غیر خود بی نیاز گردان ‌و ما را به ارشاد ‌و رهنمائی خویش به راه حق ‌و حقیقت (که طریق خاصان ‌و مقربان تست) رهبری فرما

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و سلامت (و بهجت ‌و اخلاص) دلهای ما را به ذکر عظمت خود قرار ده (و به یاد بزرگی ‌و بزرگواریت روشن ساز) ‌و آسایش تن ‌و صحت بدن ما را به کار شکر نعمت ‌و سپاسگزاری خود بدار ‌و طلاقت زبان (و نطق ‌و بیان) ما را به وصف نعم ‌و احسان خویش گویا گردان.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را از ‌آن (پیشوایان توحید ‌و ایمان) قرار ده که خلق را به سوی تو دعوت می کنند ‌و از آنانکه بندگان را به درگاه تو هدایت ‌و دلالت می کنند مقرر کن ‌و ما را از بهترین خاصان نزد خود بگردان ای مهربان ترین مهربانان عالم (یعنی خدایا ما را مقام پیشوائی بر دعوت ‌و هدایت بندگانت عطا فرما ‌و از بهترین خاصان ‌و مقربان درگاهت به لطف ‌و رحمتت قرار ده که نه تنها خود به سوی تو رهبر شویم بلکه واسطه ‌ی ارشاد ‌و هدایت خلق به سوی تو باشیم.


نیایش ششم: در اول صبح و شام بدرگاه خدا می خواند.

[ویرایش]

ستایش مخصوص خدائی است که به قدرت کامله ی خود شب و روز را خلق فرمود

̶ و از یکدیگر ممتاز کرد

̶ و برای هر یک حد محدودی و اندازه ی معینی قرار داد

̶ (یعنی مقدر ازلی) به تقدیر (و حکمت بالغه ی خود) هر یک از شب و روز را در یک دیگر داخل (و از یکدیگر خارج) گردانید و این تقدیر و نظم خاص را برای نشو و نمای خلق و انتفاع بندگان خود در تغذیه و تهیه قوت و غذای آنها مقدر فرمود (یعنی شب را تدریجا از کوتاهی بلند کرد تا از روز بکاهد و روز را هم به تدریج بلند کرد تا از شب بکاست و این افزایش و نقصان روز و شب را که از نظم خاص حرکت زمین و بر حسب ظاهر گردش خورشید مقرر داشت برای پیدایش فصول مختلف و اختلاف فصول را وسیله نشو و نمای معدن و نبات و حیوان گردانید و برای طعام و شراب و نشو و نمای انسان مقدر فرمود پس مردم باید پیوسته در این حکمت بزرگ و تقدیر خاص شب و روز فکر و نظر کنند تا معرفت به خدا و حسن تقدیر حق پیدا کنند و شب و روز به طاعت و شکر نعمت خدا پردازند)

̶ پس تقدیر ازلی حق شب را برای سکونت و آرامش از رنج کار و تعب و زحمت حرکات روز تقدیر فرمود و تاریکی شب را لباس و پوشش خلق (و پرده استتار عالم) قرار داد تا بندگان در لباس شب رفته و آسایش و خواب راحت کنند (و هر کس با هم جفت خود) به لذت و شهوت حلال نائل شود (یعنی خدای متعال شب را برای آسایش و خواب و آرامش از حرکات روز و رنج و زحمت کسب و کار قرار داد و یکی برای لذت و شهوت مباح که التذاذ جسمانی است و حظ دنیا و بهرمندی از عالم طبیعت است برای خلق مقدر فرموده است تا هر جانداری به واسطه ظلمت در شب از حرکات روز برکنار شوند و به راحت و لذت برخوردار گردند و اهل طاعت هم مشتاقانه به قوت روح و لذت راز و نیاز و مناجات با دوست پردازند و به خلوتگاه معشوق عالم در شب تار از نظر بر آسمان و کرات بی نهایت شگفت انگیز نور که عوالم بی حد و شمار سلطان عالم است راه یابند)

̶ و روز را تقدیر ازلی الهی (به چراغ خورشید تابان) روشن گردانید تا در طلب روزی و تحصیل معاش خلق به فضل و کرم خدا بکوشند و بدین سبب روزی از خدا طلبند و در روی زمین او سیر کنند (و آثار قدرت حق را در دریا و کوه و صحرا و اشجار و انهار و باغ و گلزار ببینند و انواع بی حد و شمار صنع خدای متعال را در عالم خاک بدان حسن و زیب و زیور و نقش و نگار حیرت افزا تماشا کنند و از هر نقش به نقاش قدرت ازلی راه معرفت پویند) و لذات عاجل موقت دنیا را طلب کنند (زیرا لذات دنیوی عاجل حلال هم بر حیواه مردم و قوت جسم و قوای بدنی لازم است) و به کار ادراک لذات آخرت (که مقصد اصلی و منزل ابدی است نیز) بپردازند

̶ که خدا اصلاح حال مردم را به هر یک از این کار دنیا و آخرت کاملا مربوط ساخته (و از بندگان کار دنیا و آخرت هر دو را خواسته است) ̶ و بندگان را در این اعمال شب و روز امتحان می کند تا نظر کند (یعنی تا پاداش اعمالشان را به نظر خود آنها آشکار کند) که آنان در اوقات طاعت و عبادت و مقامات فرض و واجب تکالیف الهی چگونه فرمان برداری می کنند؟ و در مواقع و مراتب احکام خدا چه طریق از راه اطاعت و عصیان را خواهند رفت؟ (تا دریابند و معلومشان گردد در روز تبلی السرائر قیامت به اعمالشان از خدا چه کیفر و پاداش خواهند یافت) که در روز جزا آنانکه بدکار و زشت کردار بودند به کیفر بد (و عذاب قهر) مجازات شوند و آنان که نیکوکار و فرمانبردار بودند به پاداش نیکو (در بهشت ابد) نائل گردند

̶ پروردگارا پس ستایش مخصوص تست (و حمد و ثنایت بر خلق واجب است) که گریبان صبحگاهان را شکافتی و ما را متمتع و بهره‌مند به نور (چراغ) روز گردانیدی و ما را در راه های طلب روزی و قوت و غذای خود بصیرت دادی و از آفات عالم و حوادث ناگوار راهزن ما را حفظ کردی.

̶ ای خدا ما شب را صبح (و صبح را شب) کردیم و اشیاء همه بالتمام مانند ما شب را روز کردند در حالی که همه موجودات عالم از آسمان و زمین عالم و آنچه در هر یک از آسمان و زمین و انواع مخلوقات منتشر کرده ای از آرام و جنبنده آنها مقیم و شاخص آنها (شاید مراد از مقیم فرشتگان متوقف در آسمان به قیام و رکوع و سجود باشند که هرگز به فرمان حق از آسمان به زمین فرود نیایند و شاخص فرشتگانی باشند که به امر خدا نزول به زمین خواهند کرد) و آنچه در جو هوا بالا رفته و آنچه در زیر زمین پنهان شده است

̶ همگی شب را صبح کردیم در حالتی که تمام در قبضه ی قدرت کامله توایم و ملک و اقتدارت بر ما مسلط و محیط است و مشیت و خواستت بر جمیع ما (و اندیشه و عمل و خواست و اراده ما) شامل است و تمام تصرفات و تغییرات احوال ما به امر نافذ (تکوینی و فرمان نظام ربانی) خواهد بود و تقلب و تحولات ما همه به حسن تدبیر تست (و به حکم قضای مبرم تو)

̶ هیچ برای ما (مخلوق عاجز ناتوان) امر و اقتداری (بر خود و غیر خود) جز به قضا (و قدر) تو ابدا نخواهد بود و هیچگونه خیر (و سعادت دنیوی و اخروی) به ما جز به عطای تو نخواهد رسید.

̶ ای خدا این روز حادث نویست (یعنی امروز که در آنیم تازه از دور زمان به ما رسیده است) و بر (افعال و کردار ما) شاهد و گواه حاضری است (در حضور تو) اگر ما در این روز نیکی کنیم به حمد و ستایش و تحسین ما از ما وداع می کند (و ابدا دیگر تا قیامت او را نخواهیم دید) و اگر در این روز بدی و زشتکاری کنیم به مذمت و نکوهش ما از ما وداع خواهد کرد

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و در این روز نو به ما توفیق ده که به حسن عمل نیکو با این روز مصاحبت کنیم و ما را از آن که (با عمل زشت و کار) بد از او مفارقت کنیم محفوظ بدار که در آن مرتکب جرم و جنایتی نشویم و به ورطه ی گناه صغیره و کبیره ای درنیفتیم

̶ و هم در این روز به ما حسنات بزرگ (و اعمال خیر با خلوص) عطا فرما و از تمام سیئات و زشتکاریها باز دار و اطراف ظرف این روز را برای ما پرساز از ستایش و سپاسگزاری خود و پاداش نیک و ذخیره آخرت و فضل و احسان خویش (در این عبارات دعاء حضرت مردم را ترغیب و تشویق می کند که قدر عمر را در یک روزتان هم بدانید و به طاعت خدا پردازید و از گناهان و عصیان حق دوری کنید که این روز به سعادت ابد شما گواهی دهد نزد خدا و ذخیره دار بقا و زاد سفر آخرت در این روز برای خود فراهم کنید و وقت پر بهای خود را به باطل نگذرانید و قدر و قیمت وقت را بدانید که چون این روز عمر شما رفت دیگر هرگز برنمی گردد و تنها عمل شما در این روز می ماند پس در آن به حسن عمل کوشید رزقنا الله و ایاکم.)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل اطهارش و (ما را به ترک گناهان موفق بدار که) مونه و زحمت فرشتگان کرام الکاتبین (نویسندگان اعمال ما) را کمتر و آسان تر سازی (زیرا آن فرشتگان در عمل خیر ما شادند و در نوشتن گناهان و شرور ما در رنج و زحمتند) و صحیفه ی اعمال ما را از کار خیر و ثواب پر گردان و ما را نزد فرشتگان (نویسنده اعمال) به واسطه کثرت گناهان خوار و ذلیل مگردان.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل پاکش و برای ما در هر ساعت از ساعات این روز حظی از بندگیت (یا بهره ای از مقامات بندگان خاصت) نصیب گردان و از شکر و سپاسگزاریت بهره ای عطا فرما و گواهی صادق از فرشتگان (مقرب) خود قرار ده (که در عالم ملکوت اعلی آن ملائکه مقرب گواه من در اطاعت حق باشند و مرا به عبادت و طاعت و شکرگزاری خدا یاد کنند)

̶ خدایا درود فرست بر محمد و آل پاکش و ما را (از شر شیطان انس و جن و حمله های او) از پیش رو هم از پشت سر و هم از سمت راست و چپ و از تمام جوانب ما را حفظ فرما و از معصیت خود نگهدار و به طاعت خویش هدایت کن در حالی که بکار (عشق و) محبتت سرگرم باشیم (و از حب دنیا و عشق به ما سوای خدا بیزار شویم).

̶ خدایا درود فرست بر محمد و آل پاکش و در همین روز و همین شب و در تمام روز عمر برای بکار خیر پرداختن و از کار شر دوری جستن ما را موفق بدار و به شکر و سپاسگزاری از نعمتهایت و پیروی سنن شرع و دوری و احتراز از بدعتها(ی اهل بدعت) توفیق ده و به کار امر به معروف و نهی از منکر و ترویج و حفظ آئین اسلام و محو بدعتهای باطل (و آراء اهل ضلالت) و لغزشهای آن موید فرما و به نصرت دین حق (و اهل حق) و تعظیم و اکرام آن و به ارشاد و راهنمائی گمراهان و به معاونت و کمک به ناتوانان و یاری مظلومان توفیقی کرامت فرما (در این عبارات دعا امام سجاد امت را به وظائف مهمشان آگاه می سازد که از خدا در دعا بخواهیم و در عمل بکوشیم و این اعمال که اساس دین و علل ابقاء آئین و عظمت شرع اسلام و ترویج آن است جدا انجام دهیم).

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد و آل پاکش و این روز را (که اکنون در آن زنده ام) با میمنت و با برکت ترین ایام معبود ما قرار ده و بهترین مصاحب و رفیق ما مقرر فرما (یعنی توفیق بهترین اعمال را در این روز به ما عطا کن که از تمام روزهای حیوه ما مبارکتر باشد که روز مبارک و میمون و عید سعید حقیقی روزی است که انسان به نیکوترین کار موفق گردد و به طاعت خدا و احسان به بندگان حق توفیق یابد) و این روز را بهترین اوقات ما که در آن روز را می گذرانیم بگردان

̶ و از خشنودترین بندگانی که شب و روز بر آنان می گذرد قرار داده و از شکرگزارترین خلقت بر نعمتهای گوناگونی که عطا کردی مقرر فرما و پایدار و ثابت ترین خلق ما را بر احکام (و حقایق و سنن) شرایع خود گردان و از آنچه نهی و تحذیر فرمودی (و حرام گردانیدی) مرا دورترین کس (و موفق ترین کس بر ترک آن محرمات) بساز (خلاصه یعنی ای خدا ما را بر انجام طاعت و خیرات و اوامر شرع که رضا و خشنودی تو و خیر و سعادت ما در آن است بیش از همه کسی موفق بدار و از مناهی و محرمات و اعمال شر و گناه که موجب خشم و غضب تو است و شقاوت و عذاب ما بیش از هر کس ما را دور گردان)

̶ پروردگارا من تو را شاهد و گواه می گیرم و با آنکه گواهی تو کافی است باز همه آسمان و زمین و هر کس را در آنها مسکن داده ای از فرشتگان و سایر خلق خود در همین روز حاضر و این ساعت از عمرم و همین شب و همین مکان که اکنون قرار گرفته ام همه را بر توحید و ایمان خویش گواه و شاهد خود می گیرم که من گواهی می دهم بر آنکه همانا توئی خدای یکتائی که جز تو در ملک وجود هیچ خدائی نیست و تنها تو آن سلطانی که در همه ملک هستی به عدالت کامل بین خلق حکم می کنی و با بندگانت کمال رافت و عطوفت است توئی پادشاه ملک عالم آفرینش و مهربان به تمام خلق

̶ و باز گواهی می دهم که حضرت محمد (ص) بنده خاص (و اخص الخاص) تو و رسول اکرم و بهترین خلق تست

̶ پروردگارا تو (بهترین) درود و رحمتی که بر احدی از خلق می فرستی (کاملتر) و بیشتر از همه بر آن بزرگوار فرست بر آن روح پاک از دعای ما بهترین رحمتی که بر بنده ای از بندگانت می فرستی به آن حضرت عطا فرما و (در مقابل مراحم و احسانی که از آن بزرگوار به ما امت شده است) از ما امت بر او بهترین و گرامی ترین پاداشی که بهر پیغمبری از امتش عطا می کنی عنایت فرما

̶ که توئی بسیار عطا بخش بزرگ و آمرزنده گناه بزرگ و توئی مهربان ترین مهربانان عالم پس درود فرست بر محمد (ص) و آل (ع) نکوکار پاک طینتش که اخیار خلق و شرافتمندان عالمند. متن مورب

نیایش هفتم: هنگام رنج ‌و آلام روزگار این دعا را برای حل مشکلات می خواند (که معروف شده به دعای یا من تحل...)

[ویرایش]

ای خدائی که گره ناگواریهای عالم به او گشایش می یابد ای خدائی که سختیهای جهان به او آسان می گردد ای آنکه برون شدن از غم ‌و اندوه به حقیقت شادی ‌و خرمی از او درخواست می شود

̶ مشکلات عالم پیش قدرتت رام گردند ‌و اسباب وجود هر چیز به لطف ‌و کرمت نظام یافته است قضا به قدرت تو جاری ‌و هر چیز عالم به اراده تو امضاء می گردد

̶ پس هر چه بخواهی به مجرد خواست پیش از فرمانت اطاعت کند ‌و هر چه بخواهی به صرف اراده بدون نهیت منزجر گردد

̶ خلق ترا در مهمات عالم می خوانند ‌و به درگاه تو در پریشانیها تضرع ‌و زاری می کنند هیچ درد ‌و رنج ‌و پریشانی دفع نشود مگر آنکه تو مندفع گردانی ‌و تو برطرف سازی

̶ و ای خدا گران حوادثی به من رسیده که مرا درهم شکسته ‌و پریشان حال ساخته ‌و مشکلاتی بر من وارد شده که مرا به رنج ‌و غم افکنده

̶ به قدرت تو ‌آن امور بر من وارد آمده ‌و به اقتدار تو بر من روآورده

̶ پس غمی که تو آوردی کسی دیگر نتواند برد ‌و مشکلی که تو فرستی غیر تو نتواند زائل کرد دری که تو بر بندی دیگری نتواند گشود ‌و اگر بگشائی نتواند بست آنچه را تو مشکل کنی کسی آسان نتواند ساخت ‌و آنکه را تو خوار سازی کسی یاری نتواند کرد.

̶ پس درود فرست ای خدا بر محمد (ص) ‌و آلش ‌و بر من به فضل ‌و احسان در وسعت ‌و آسایش بگشا ‌و به قدرتت در قلبم لشکر هم ‌و غم را در هم شکن ‌و به من در آنچه شکایت از ‌آن دارم حسن ظن ‌و خوشبینی عطا فرما ‌و شیرینی صنعت را در آنچه درخواست می کنم به من بچشان ‌و از جانب خود به من رحمت ‌و گشایش ‌و خوشگواری عنایت فرما ‌و برای من از لطف خود از هر مشکلی راه خروجی الهام فرما

̶ و مرا از کار ملازمت وظایف بندگیت ‌و به جای آوردن سنن ‌و احکامت به هیچ کار مشغول مگردان

̶ ای خدا از حوادثی که به من رسیده سینه ام تنگ ‌و دلم پر از هم ‌و غم گردیده ‌و تو بر دفع آنچه بدان مبتلا ‌و به ‌آن گرفتارم توانائی پس تو ‌آن (غم ‌و دلتنگیم را) به کرمت زایل گردان ‌و هر چند من مستوجب این لطف تو نباشم ای صاحب عرش بزرگ ای صاحب نعمت با کرامت پس تو قادری ای مهربانترین مهربانان عالم دعایم را اجابت فرما- ای پروردگار عالمیان.

نیایش هشتم: در پناه بردن به خدا از هر چه مکروه ‌و ناپسند است ‌و هر چه اخلاق ‌و کردار زشت است.

[ویرایش]

پروردگارا همانا من به حضرتت پناه می برم (و از لطف ‌و کرمت درخواست حفظ خود می کنم) از آنکه صفت زشت حرص ‌و آز بر دلم هیجان کند (و بر من مسلط شود ‌و به حب دنیای فانی ‌و لذات حیوانی کشاند ‌و از یاد خدا غافلم گرداند ‌و عاقبت این خلق آز فاسد ‌و حرص دنیای دنی ‌و لذات جسمانی جانم را آلوده گناه سازد ‌و از علم ‌و ایمان که ‌آن سعادت ابد است دور مانم ‌و عاقبت یوسف عزیز جانم در چاه هلاک فروماند) ‌و هم ای خدا به تو پناه می برم از تسلط قوه ‌ی غضب ‌و خشم (بر قوه ‌ی عقل ‌و ایمانم) که این قوه غضب مرا به قهر ‌و غضب تو گرفتار سازد ‌و پناه می برم از کم صبری (در امور دین ‌و دنیا) ‌و کمی قناعت بر حلال (به زیادی حرص بر شهوات ‌و لذات دنیوی) ‌و از خلق سخت گیری (بر امور عالم) ‌و از اصرار بر شهوت نفس اماره ‌و از حمیت جاهلیت (که غرور ‌و کبر ‌و نخوت است)

̶ و از پیروی هوای نفس ‌و از مخالفت با طریق هدایت ‌و از خواب (جهل و) غفلت ‌و از اتخاذ طریق تکلف (و راه نامستقیم) ‌و از مقدم داشتن باطل بر حق (که حق را رها کنم ‌و به راه باطل قدم بردارم) ‌و از اصرار بر معصیت ‌و گناهان که از گناهانم توبه ‌و انابه به درگاه خدا نکنم) ‌و از حقیر ‌و کوچک شمردن معصیت ‌و بزرگ ‌و بسیار شمردن طاعت خود

̶ و فخر ‌و مباهات (از بسیاری مال ‌و جاه دنیا یا) به معاشرت ثروتمندان ‌و از حقیر شمردن بینوایان (و فقرای اهل ایمان) از تمام به تو پناه آرم. ̶ و هم ای خدا پناه می برم به تو از آنکه به زیردستان خود ظلم ‌و ستمکاری کنیم ‌و شکر سروری ‌و حکم فرمائی را (که ترحم ‌و عدل ‌و احسان به دوستان ‌و زیر دستانست) به جا نیاوریم

̶ یا آنکه ظالمی را معاونت در ظلم کرده ‌و یا مظلوم فریاد خواهی را واگذاریم ‌و به فریادش نرسیم ‌و پناه به تو می بریم از آنکه به کاری پردازیم که حق ‌و سزاوار ما (و در خور اهل ایمان ‌و شایسته مقام انسانیت) نباشد یا آنکه سخنی در علمی که بدان دانا نیستیم (از خودخواهی به دروغ) بگوئیم

̶ و نیز به تو پناه می بریم از آنکه در دل بگیریم که با کسی تغلب ‌و مکر ‌و دغل کنیم (و او را ارشاد نکنیم ‌و فریب دهیم) ‌و نیز به تو پناه می بریم از آنکه در اعمال عجب (و غرور) خودبینی کنیم (و به اعمال ناقابل خود ببالیم ‌و فخر ‌و مباهات بر خلق کنیم ‌و خود را بهتر از دیگران پنداریم) یا آنکه در آمال ‌و آرزوهای (باطل دنیای دو روزه) خویش عمری دراز بمانیم (و هیچ کار خیر برای آخرت انجام ندهیم تا مرگ فرارسد)

̶ و باز به تو ای خدا پناه می بریم از زشتی باطن) ‌و حسن ظاهر مردم فریب) ‌و از حقیر ‌و کوچک شمردن گناهان صغیره) ‌و بی موالاتی در ‌آن گناهان که خود گناه کبیره خواهد بود ‌و از مهلکات انسان است) ‌و هم از احاطه ‌و استیلای شیطان بر ما ‌و هم از آنکه فتنه ‌و فساد روزگار به ما دست یابد ‌و پناه می بریم از آنکه سلطان ‌و پادشاه وقت به ظلم ‌و بیداد ‌و خشم ‌و غضب بر ما حکم راند.

̶ و به تو ای خدا پناه می بریم از آنکه به اسراف مال (و عیاشی در دنیا) پردازیم ‌و پناه می بریم که فاقد مقدار کفاف شویم (و به فقر ‌و احتیاج به خلق مبتلا گردیم)

̶ و به تو پناه می بریم ای خدا از آنکه به شماتت دشمن گرفتار شویم ‌و از ‌آن که محتاج به امثال خود گردیم ‌و از آنکه در معیشت سخت باشیم (و با زندگانی تلخ ‌و روزگاری به سختی گذرانیم) در حالی که مهیا (برای سفر مرگ ‌و به فکر زاد راه آخرت) نباشیم

̶ و به تو پناه می بریم ای خدا از حسرت ‌و ندامت بزرگ (که ‌آن سرمایه عمر از دست رفتن در غیر معرفت ‌و طاعت خدا ‌و تحصیل رضا ‌و رضوان الهی است) ‌و از مصیبت بزرگ (مرگ ‌و غوغای قیامت ‌و هول محشر ‌و بیم عذاب قهر الهی) ‌و از بدترین شقاوت ‌و بدبختیها ‌و از منزلگاه بد هنگام رجوع (به عالم آخرت ‌و بازگشت به مواطن ابد) ‌و از محروم ماندن از ثواب (و پاداش نیکوی اعمال) ‌و ورود مصیبت قهر ‌و عقاب حق (به واسطه عصیان ‌و گناهان مهلک جان)

̶ پروردگارا درود ‌و رحمت فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا از هر آنچه به درگاهت پناه بردم از همه این امور به رحمت ‌و کرم نامنتهایت مرا ‌و هم تمام مردان ‌و زنان اهل ایمان را پناه بخش ای مهربانترین مهربانان عالم.

نیایش نهم: در اظهار اشتیاق به طلب مغفرت ‌و آمرزش از خدای متعال عز سلطانه.

[ویرایش]

پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل اطهارش ‌و ما را به سوی توبه (از گناهان) که محبوب ‌و پسندیده تست بازگردان ‌و اصرار در گناه ‌و پافشاری در عصیان را که ناپسند تست از ما دور ساز

̶ ای خدا هنگامی که ما در مقابل دو عیب ‌و نقص به ناچار واقع شویم یک عیب در امر دین ‌و یک عیب در دنیای ما تو ‌آن نقص را در ‌آن امر (دنیا) که سریعتر به سمت فنا می شتابد واقع گردان ‌و از عیب ‌و نقص در دین (یعنی عصیان ‌و گناهان) که طولانی تر است (و موجب عذاب طولانی محشر) ما را دور ساز ‌و پشیمانی ده

̶ و هرگاه ما همت گماریم بر دو کار که یکی ترا از ما خشنود گرداند ‌و یکی تو را به خشم ‌و غضب آرد تو (از کرمت) به جانب ‌آن کار که تو را خشنود می گرداند قلب ما را مایل ساز ‌و در عملی که موجب قهر ‌و غضب تست قوت ما را (از لطف ‌و کرم) ضعیف ‌و ناتوان ساز

̶ و هیچگاه ما را به اختیار نفس اماره وامگذار زیرا نفس اماره به باطل ‌و زشتی ‌و گناه می گراید مگر توفیق ترک گناه عطا کنی (و نفس را از کار زشت بازداری) که نفس حیوانی ما را جدا به زشتی ‌و بدکاری امر (و از هر کار نیکو نهی) می کند جز آنکه رحمت (خاص ‌و لطف خفی) تو شامل حال ما شود (و ما را از مکر ‌و حیله نفس اماره برهاند ‌و از بدکاری به نیکوکاری کشاند)

̶ ای خدا توئی که اساس خلقت ما را از چیز پست ضعیفی (مانند خاک تیره) بنیاد کردی ‌و بر پایه سست ‌و ناتوانی بنیان نهادی ‌و از آب ناچیز ‌و حقیر نطفه آفرینش ما را آغاز کردی پس ما را هیچ قدرت ‌و نیروئی جز به حول ‌و قوه ‌ی تو نیست ‌و ابدا بر امری جز به یاری تو توانا نیستیم

̶ پس پروردگارا تو ما را به توفیق خاص خود موید بدار (و به طاعت ‌و نیکوکاری برگمار) ‌و (بر کار صواب ‌و عمل صالح) قوت ‌و پایداری عطا فرما ‌و چشم دل ما را (به عشق ‌و محبت روشن ساز و) از هر چه خلاف محبت (و شوق لقای) تست نابینا ساز ‌و هیچ یک از اعضاء ‌و جوارح ما را مسلط بر معصیت مگردان.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و تمام افکار ‌و امیال دلها ‌و حرکات اعضاء ‌و حتی چشم بهم زدن ما را همه را در موجبات ثواب (و لطف ‌و رحمت) خود قرار ده تا آنجا که هیچ حسنه ‌و ثوابی که به ‌آن لایق پاداش (و لطف ‌و احسان) تو می شویم از ما فوت نشود ‌و هیچ زشتی ‌و معصیتی که موجب قهر ‌و عقاب تو باشد بر ما باقی نماند.


نیایش دهم: در التجا ‌و پناه بردن به سوی خدای متعال عز سلطانه.

[ویرایش]

پروردگارا تو اگر خواستی که از گناه ما بگذری ‌و بیامرزی ‌آن مقتضای فضل (و رحمت نامنتهای) تست ‌و اگر خواستی ما را عذاب کنی (و ما را به کیفر اعمال زشت عقاب فرمائی) ‌آن به مقتضای عدل تو (و استحقاق ماست)

̶ پس تو به حکم لطف ‌و احسانت بر ما (کار را به) عفو ‌و کرمت سهل ‌و آسان ساز ‌و ما را از عذاب خود در پناه گذشت ‌و آمرزش خویش آور (و به کرم ‌و عفو ‌و بخششت اعمال بد ما را محو ساز) که ای خدا ما (با این همه عصیان ‌و اعمال زشت) بر حکم عدالتت (بدون لطف ‌و احسان تو) طاقت نداریم ‌و احدی از ما بدون عفو ‌و کرمت نجات (از قهر ‌و عذابت) نخواهد یافت

̶ ای ذات غنی ‌و بی نیاز از همه عالم (ای بی نیازترین بی نیازان عالم) (ای بی نیازی بخش بی نیازان جهان) ما بندگان تو (همه محتاج ‌و فقیریم) ای خدا ما بندگان توایم (که همه با فقر وفاقه ‌و مسکنت) به پیشگاه کرمت حاضر ‌و من به درگاهت فقیرترین فقیرانم (و از فقر ‌و فنا به رحمت واسع نامنتهایت چشم امید گشوده ام) پس تو از کرم بی حد ‌و نهایتت این شدت فقر ما را جبران کن ‌و دست امید ما را از دامن لطف ‌و احسانت به منع احسان کوتاه مگردان تا ما فقرائی که از تو خیر ‌و سعادت می طلبیم (و به تو چشم امید داریم) از کرم ‌و رحمتت ممنوع گردانی ‌و کسی که به درگاهت دست طمع دراز کرده ‌و عطائی می طلبد او را محروم سازی (هرگز چنین نخواهی کرد ‌و ابدا این گمان به تو نمی بریم)

̶ که (اگر تو ما را محروم ‌و ممنوع از رحمتت فرمائی) در این صورت ما بیچارگان از درگاه احسانت به کجا رویم. ̶ منزهی تو پروردگارا ما این بندگان مضطر ‌و بیچاره ایم که تو بر خود اجابت دعایشان را لازم کردی ‌و به رفع آلام ‌و کشف سوء اسقامشان وعده فرمودی (آنجا که در کتاب عزیزت فرمودی «امن یجیب المضطر اذا دعاه ‌و یکشف السوء»

̶ و ای خدا شبیه ترین ‌و مناسبترین امور عالم به مشیتت ‌و اولی ‌و اقدم امور به حضرتت در مقام عظمت ‌و بزرگواری ذات اقدست لطف ‌و رحمت است در حق آنانکه به درگاهت از تو ترحم می طلبند ‌و فریادرسی کسانی که (از جور روزگار ‌و اهل روزگار) تو را به دادخواهی می خوانند (یعنی تو در مقام عظمت ‌و سلطنت بر ملک وجود بر ذات پاکت لازم کرده ای که هر کس از تو استرحام کند ‌و از دل طلب لطف ‌و رحمت کند بر او ترحم فرمائی ‌و هر مظلوم ‌و بیچاره را که به درگاهت فریادخواهی کند به فریادش رسی) پس تو ای خدای بر ما که به درگاه کرمت به تضرع ‌و زاری آمده ایم ترحم فرما ‌و ما نیازمندان را که به پیشگاه حضرتت از خود دست شسته ایم (و خودی خود را فانی در وجه باقی تو نموده ایم) بی نیازی بخش

̶ پروردگارا شیطان که در حال گناه ‌و عصیان تو از او پیروی می کنیم بر ما سخت شماتت ‌و نکوهش می کند (که ما را گمراه ‌و بدکار نموده) پس درود فرست بر محمد (ص) ‌و آل پاکش ‌و بعد از آنکه ما او را ترک کردیم ‌و رو به تو آوردیم (و به درگاه رحمتت به توبه ‌و زاری آمدیم) شماتت ‌و نکوهش شیطان را از ما دور ساز ‌و ما را از پیروی او به شوق ‌و رغبت به سوی حضرتت باز گردان ای مهربانترین مهربانان عالم.


نیایش یازدهم: در طلب حسن عاقبت ‌و خیر خاتمت .

[ویرایش]

ای خدائی که ذکرش (در دلها) فخر ‌و شرافت اهل ذکر است (زیرا هر که به یاد خداست یاد حق ظاهر ‌و باطن او را مظهر جمال ‌و کمال خود می گرداند ‌و دلش را از صفات نقص پاک ‌و به اوصاف کمال آراسته می سازد ‌و چنین شخص نزد همه با فخر ‌و شرافت ‌و در دو عالم عزیز ‌و سعادتمند است) ‌و ای خدائی که شکر ‌و سپاسش فوز ‌و سعادت سپاسگزار ‌آن است ‌و طاعت ‌و بندگیش اهل طاعت را (از هر رنج ‌و درد ‌و غم ‌و اندوه عالم) نجات بخش است ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و دلهای ما را چنان به ذکر خود (و به یاد خویش سرگرم ساز) که از فکر ‌و ذکر ما سوی الله فارغ گردد ‌و زبان ما را ‌آن سان به شکر ‌و سپاس خود مشغول دار که ابدا به شکر دیگری نپردازد ‌و اعضاء ‌و جوارح ما را چنان مستغرق طاعت خود گردان که از طاعت غیر تو باز ماند

̶ سپس ای خدا اگر بر ما (در دوران عمر ‌و گردش سال ‌و ماه) از کارها زمان فراغتی تقدیر فرمودی (کرم کن و) در ‌آن فراغت ما را (از معصیت ‌و به طالت ‌و شهوت رانی) سالم ‌و محفوظ بدار که ابدا امور ناگواری ‌و رنج ‌و ملالی (از بیکاری ‌و فراغت) به ما نرسد (و حتی کار بیهوده ‌و لهو ‌و لغو ‌و عبثی سر نزند) تا آنکه فرشتگان نویسنده اعمال زشت با نامه خالی از گناه از ما باز گردند ‌و فرشتگان اعمال نیک با دل مسرور ‌و شاد مراجعت کنند چون از ما حسنات ‌و اعمال خیر نگاشته اند.

̶ و ای خدا هنگامی که ایام زندگی ما به پایان رسد ‌و مدت عمر ما سر آید ‌و به دعوتت که البته همه را دعوت خواهی کرد (در پیشگاه حضرتت) ‌و همه عالم از اجابت ‌آن ناچارند ما را (در پیشگاهت) احضار کنی پس درود فرست ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش ‌و در ‌آن هنگام سخت (کرم فرما) ‌و آخر عملی ‌و خاتمه ‌ی کاری که از فرشتگان نویسنده ‌ی اعمال در نامه ‌ی عمل ما بشمار آورند توبه ‌ی مقبول درگاهت قرار ده ‌و بعد از ‌آن توبه مقبول دیگر ما را از ارتکاب هر گناه ‌و اکتساب هر معصیت نگاه دار

̶ و پرده ای که (در دنیا) روی اعمال زشت ما انداخته ای از مشاهده ‌ی خلق روز ظهور اخبار (و اسرار ‌و افکار ‌و باطن اعمال) بندگان ‌آن پرده را از روی کار ما برنینداز (و ما را در ‌آن روز رسوای عالم مگردان)

̶ که البته تو در حق آنانکه بدرگاهت دعا می کنند بسی مهربان خدائی هستی ‌و درباره آنانکه تو را به حاجتهای خود ندا می کنند البته ندای آنها را سریع اجابت خواهی کرد.


نیایش دوازدهم: در اعتراف به گناهان ‌و طلب توبه از خدای متعال.

[ویرایش]

پروردگارا مرا سه امر از سئوال به درگاهت منع می کند ‌و محجوب می سازد ‌و یک امر باز به مسئلت ‌و درخواست از حضرتت دعوت می کند ‌و راغب می گرداند

̶ آن سه چیز که محجوب ‌و ممنوعم می سازد یکی آنکه تو (که مولای من ‌و آفریننده من ‌و ولی نعمت من هستی) مرا به طاعتت امر کردی ‌و من کندی نموده (و سهل شمردم) (به عصیان پرداختم) (و چنانکه باید ‌و شاید به طاعت قیام نکردم) دیگر آنکه تو از معاصی ‌و گناهان مرا نهی کردی ‌و من بر انجام ‌آن معاصی شتابان رفتم دیگر آنکه نعمت (بی شمار) به من عطا فرمودی ‌و من در شکر ‌آن تقصیر ‌و کوتاهی کردم (این سه چیز مرا شرمنده می کند که به درگاه کرمت روآورم)

̶ اما ‌آن یک که مرا ترغیب ‌و دعوت بر مسئلت از تو (و عرض حاجت به درگاه کرمت) می کند تفضل ‌و لطف ‌و کرم تست بر آنکه رو به درگاه تو آرد (و دست نیاز به سوی حضرتت دراز کند) ‌و با حسن ظن (به کرم ‌و احسان تو) به درگاه رحمتت وارد می شود چون هر چه تو احسان کنی همه صرف فضل ‌و کرم است (اگر تو درد دهی به که دیگری درمان- ‌و گر تو زخم دهی به که دیگری مرهم) (درودی گر نفرمائی به دشنامی عزیزم کن- که گر تلخ است شیرین است از ‌آن لب هر چه فرمائی) ‌و هر نعمت که تو منعم حقیقی بخشی نخستین نعمت است (نعمتی تازه ‌و اول نعمت بی سابقه است)

̶ حالی من این بنده ام ای خدای من که به درگاه عزتت (و دربار سلطنتت) ایستاده ام به حال تذلل ‌و تسلیم در حالی که از خود شرمگینم از حضرتت درخواست (حاجت ‌و نیازمندیهای خویش) می کنم با حال عجز ‌و فقر ‌و سختی

̶ و مقر ‌و معترفم که هنگام لطف ‌و احسانت من مطیع ‌و تسلیم فرمانت نشده ام مگر آنکه به کلی از عصیان ‌و نافرمانیت دوری گزینم ‌و در همه احوال ‌و تمام حالات از تشکر ‌و امتنان ‌و سپاسگزاری حضرتت غفلت نکنم.

̶ باری ای خدای من آیا اقرار ‌و اعتراف در حضورت به سوء اعمال ‌و زشتی کردارم به حالم سودمند است؟ (و قهر تو را به لطف ‌و سیئاتم را به حسنات مبدل می کند) ‌و مرا این اقرار به گناه ‌و ارتکاب عصیان از عذابت نجات می دهد؟ یا آنکه (اقرار سودی نبخشد ‌و نجاتم از قهر ندهد) بلکه در این مقام باز خشم ‌و غضبت را بر من (در اثر نافرمانی ‌و عصیانت) لازم گردانیدی ‌و در وقتی که به درگاهت دعا می کنم باز بر من سخط ‌و قهرت را فرض ‌و حتمی فرمودی

̶ پاک ‌و منزهی. پروردگارا من هرگز (با همه زشتی اعمال ‌و کثرت گناهان بزرگ) از لطف ‌و رحمتت مایوس نخواهم بود در صورتی که درهای توبه ‌و بازگشت به درگاهت محققا به روی من باز است بلکه به مقاله ‌ی بنده ای خوار ‌و ذلیل سخن می گویم که او درباره نفس خود ظلم ‌و ستم کرده ‌و به مقام احترام (و نوامیس شرع) مولای خود اهانت نموده

̶ (همه عمرش به غفلت از کف داده) تا هنگامی که دید که مدت عمرش منقضی گشته ‌و دوران عمرش تا انتهاء به سر رسیده است ‌و اینک هیچ راه فراری ‌و مهرب ‌و گریزگاهی از ملاقات تو (و از محاسبه ‌و قهر تو) ندارد تو را ناچار با انابه ‌و تضرع ‌و زاری ملاقات می کند (که شاید از ‌و درگذری ‌و بر او ترحم فرمائی) ‌و به درگاه حضرتت با توبه ‌ی خالص بازمی گردد آنگاه با قلبی پاک (از شائبه ریا ‌و شک ‌و ریب) ‌و دلی پاکیزه (از توجه به غیر خدا) در پیشگاه حضرتت قیام می کند. ̶ و با صدای ضعیف ‌و آهسته (که لازمه ‌ی حال تضرع ‌و زاری است) تو را به دعا می خواند

̶ در حالی که سر (از خجلت) به زیر انداخته ‌و پشت (به طاعت) خم کرده به حال پریشان ‌و سخت از خوف ‌و خشیتت پایش می لرزد ‌و رخسارش در آب چشمان غرق است ‌و به ندای «یا ارحم الراحمین» تو را می خواند (و به درگاه کرمت می نالد ‌و عرض می کند) ای مهربانترین مهربانان عالم ‌و ای ترحم کننده تر از هر کس که (پریشان حالان) از او طلب لطف ‌و رحمت کنند ‌و ای با عاطفه تر از هر که (گناهکاران) به گردش درآیند ‌و از او آمرزش طلبند ‌و ای کسی که عفو ‌و بخشش او بیش از قهر ‌و انتقام اوست ‌و ای کسی که رضا ‌و خشنودیش فزونتر از خشم ‌و غضب اوست

̶ ای خدائی که خلق را به واسطه ‌ی بخشش ‌و آمرزش نیکو به حمد ‌و ثنای خود مشغول کرده ‌ی ای خدائی که بندگانش را به قبول توبه ‌و انابه عادت داده ‌ی ای خدائی که فساد کاری بندگان را به توبه کردن اصلاح فرمائی ‌و ای خدائی که به اندک عملی از بندگان راضی ‌و خشنود است ‌و طاعت اندک آنها را به فضل ‌و کرم پاداش بسیار عطا کند ‌و ای خدائی که برای بندگان اجابت دعا را ضمانت کرده (که در کتاب خود فرموده ادعونی استجب لکم) ‌و ای خدائی که به بندگانش از فضل ‌و کرم خود وعده پاداش نیکو داده (که ‌آن بهشت ابد ‌و سعادت جاوید است)

̶ ای خدا من معصیت کارتر از بسیار کسان دیگر که همه را بخشیدی نیستم ‌و من زشت ‌و بد عمل تو را از آنانکه از گناهان عذر خواستند ‌و تو عذرشان پذیرفتی (و همه آنها را آمرزیدی) نیستم ‌و من ستمکارتر از آنانکه به درگاهت توبه ‌و انابه کردند به آنها لطف ‌و احسان کردی نیستم

̶ منهم در همین مقام (و همین ساعت) حاضر به سوی تو بازگشته ‌و به درگاهت توبه می کنم توبه کسی که از عملش که با افراط ‌و تفریط رفته (و همه کارش قصور ‌و تقصیر بوده) سخت پشیمانست در حالی که از بار سنگینی گناهان که بر او جمع گردیده سخت هراسان ‌و ترسانست ‌و از ورطه عصیانها که در ‌آن افتاده سخت شرمنده است

̶ در صورتی که می داند عفو ‌و بخشش از گناه بزرگ او پیش (رحمت بی انتها ‌و لطف ‌و احسان بی حد) تو بزرگ نیست ‌و در گذشتنت به کرم ‌و عفو از معصیت بزرگ او (که نافرمانی خدای بزرگ است) نزد تو آسان است ‌و حلم ‌و تحمل بار جنایتهای فاحش (و زشتی بدکاریهای موحش) او بر تو بسی سهل ‌و بی زحمت است (چون از جنایات ‌و اعمال قبیح بندگان بر مقام قدس ‌و عظمت ‌و کبریائی تو هیچ زیان نرسد بلکه ضررش اگر نبخشی بر خود آنهاست) ‌و باز می دانم ای خدا که بهترین بندگان نزد تو ‌آن است که بر عبودیتت هیچ تکبر ‌و خودبینی نکند (و در مقام طاعتت با کمال خضوع ‌و تذلل ‌و فقر ‌و تملق آید تا از ذلت ‌و خواری به درگاهت عزت ابد در دو عالم یابد) ‌و از اصرار بر گناه (و عزم بر نافرمانیت) دوری گزیند ‌و پیوسته از جرم ‌و گناه ملازم با توبه ‌و استغفار باشد (و از هر معصیت که از او سر زند فورا نادم ‌و پشیمان شود ‌و از خدا آمرزش طلبد چون با پشیمانی معاصی از کیفر اصرار بر گناه تواند رست زیرا «التائب من الذنب کمن لا ذنب له» نادم حقیقی از گناه مانند ‌آن کس است که گناه نکرده)

̶ پس ای خدا من به درگاهت از تکبر ‌و غرور بیزارم ‌و از اصرار بر گناه به تو پناه می برم ‌و از هر آنچه تقصیر ‌و خطا کردم استغفار می کنم (و از درگاهت آمرزش ‌و بخشش می طلبم) ‌و از آنچه (از طاعاتت) بر انجام ‌آن عاجز ‌و ناتوانم از تو قوت ‌و نصرت ‌و یاری می خواهم.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا بر انجام طاعاتت آنچه را بر من فرض ‌و واجب کرده ای توفیق عطا فرما (که انجام وظایف بندگی ما موقوف به لطف تست) ‌و از ‌آن گناهانی که از تو مستوجب عقوبتم مرا معاف ساز ‌و از آنچه اهل عصیان می ترسند (که ‌آن قهر ‌و انتقام تست) (کرم کن و) مرا در پناه خود آر که همانا تو عفو ‌و بخششت بی حسابست ‌و هر گناهکاری به آمرزش ‌و مغفرتت امیدوار تو به گذشت از مجرمان معروفی (خلایق تو را به صفت عفو ‌و غفاری می شناسند) ای خدا مرا مطلوبی جز تو نیست (تنها تو منتهای آرزوی من ‌و مقصود ‌و مطلوب حاجتم ‌و غرض نهائی دعایم هستی) ‌و گناهم را آمرزنده ای جز تو نیست حاشا که غیر تو کسی آمرزنده ‌ی گناه تواند بود (زیرا گناه بخشیدن کار خداست ‌و خدائی جز تو نیست) (یا حاشا که تو دریای عفو ‌و رحمت گناه ما را نیامرزی)

̶ و من از هیچکس جز تو نمی ترسم بر (معاصی ‌و مظالم) نفس خویش که همانا تو اهل تقوی ‌و اهل مغفرتی (یعنی گناهکاران از تو سزد که بترسند ‌و به آمرزش تو امیدوار باشند) ای خدا درود بر محمد ‌و آل محمد (ص) فرست حاجت مرا برآور ‌و مرا به مقصد ‌و مطلوبم (که مقام رضای تو ‌و شهود جمال تست) نائل ساز ‌و از سر جرم ‌و گناهم درگذر ‌و ترس ‌و هراسم را به ایمنی (و امان از عذابت) مبدل گردان که همانا توئی که بر هر چه خواهی توانائی ‌و این (حاجتها که از تو به دعا خواستم) بر تو سهل ‌و آسان است (که صلاح ما همه موقوف یک عنایت تست) دعاهایم (به لطف ‌و کرم) تو اجابت فرما ای خدای سلطان عالم آفرینش.


نیایش سیزدهم: در طلب حاجتها از درگاه خدای متعال.

[ویرایش]

ای خدا ای ‌آن که در حوائج خلق منتهای هر مطلوب ‌و آرزوئی (و درگاه لطف ‌و کرم تو به روی خلق عالم باز ‌و برای همه ‌ی محتاجان جهان فرازست)

̶ و ای خدائی که بندگان همگی بهر مطلب ‌و مقصود نزد تو نائل می شوند.

̶ ای خدائی که نعمتهایش را به بها نتوان خرید

̶ و ای خدائی که عطاهایش به منت آلایش نیابد

̶ و ای خدائی که تنها به تو از همه ‌ی عالم بی نیاز توان شد ‌و به همه ‌ی خلق از تو بی نیاز نتوان شد

̶ و ای خدائی که همه ‌ی بندگان راغب ‌و مشتاق تواند ‌و روی از تو به غیر نتوانند کرد

̶ ای آنکه گنجهای او هرگز نابود نشود (و هر آنچه به خلق عطا کنی ابدا از ‌آن گنجهای بی حد ‌و نهایت کم نگردد)

̶ ای خدائی که حکمت کاملش را در نظم عالم هیچ سبب ‌و علتی مبدل نسازد (و نظام اتم ‌و اکمل ‌و اشرف آفرینش را هیچ وسیله دگرگون نتواند کرد)

̶ و ای خدائی که حوائج نیازمندان از او قطع نشود (و همیشه خلق در وجود ‌و لوازم وجود به او فقیر ‌و نیازمند است ‌و حتی در حال غنی هم سراپا محتاجیم)

̶ و ای خدائی که دعای همه اهل عالم او را ملول نکند (و قضای حوائج اهل دعا او را نیازارد بلکه هر که از بندگان به درگاهش بیشتر دعا کند ‌و افزون حاجت طلبد او را بیشتر دوست دارد)

̶ توئی که خود را به وصف غنی ‌و بی نیازی از خلق توصیف کردی (آنجا که فرمودی ‌و الله الغنی) ‌و استغناء ‌و بی نیازی حقیقتا مخصوص تست (که در ذات ‌و در اوصاف ذاتی ‌و در فعل ‌و قدرت ‌و ایجاد ‌و تمام شئون مستغنی از عالمی)

̶ و خلق را به فقر ‌و حاجت نسبت دادی (آنجا که فرمودی یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله) ‌و حقیقتا خلق (در وجود ‌و اوصاف ‌و افعال همه فقیر ‌و محتاج تواند و) نیازمند به ذات بی نیاز تو

̶ پس هر کس رفع حاجت خویش را از نزد تو خدای غنی الذات طلبید ‌و برطرف شدن فقر ‌و نیاز خود را به درگاه ‌آن ذات بی نیاز درخواست کند او حاجتش را از مظان خود طلبیده ‌و به آنجا که حاجت باید برند روی آورده است (که منحصرا حاجتها نزد تو روا ‌و فقیرها از جود ‌و احسان تو غنی می گردند)

̶ و هر کس روی حاجت به احدی از مخلوقت کند یا جز تو دیگری را سبب نجاح ‌و فیروزی خود قرار دهد البته خویش را معرض محرومی ‌و هدف نومیدی ساخته ‌و از احسان تو مستحق حرمانست.

̶ پروردگارا مرا به درگاه تو حاجتی است که من خود بر انجام ‌آن حاجت ناتوان ‌و قاصرم ‌و چاره ای بر ‌آن نتوانم جست ‌و در ‌آن حاجت بیچاره ‌و درمانده ام ‌و نفس اماره (کافر کیش مشرک) من برای ‌آن حاجت با خیالات باطل از درگاه تو مرا به درگاه مخلوقی که سر تا پا نیازمند ‌و محتاج تست ترغیب ‌و تشویق می کرد ‌و این عمل (که بنده خدا حاجتش را نزد مخلوق عاجز محتاج برد از لغزشهای خطاکاران است ‌و از کردار بد گناهکاران

̶ اما من چون لطف ‌و کرمت متذکرم ساخت از غفلت خود (و تسویلات نفس) به هوش آمدم ‌و توفیق ‌و تایید تو مرا از این لغزش ‌و خطاکاری نگهداشت به درگاه تو روآوردم

̶ و (با خود) گفتم پاک ‌و منزه پروردگار من (سبحان الله) چگونه بنده ‌ی محتاجی درخواست حاجتش را از بنده محتاجی دیگر می کند ‌و گدائی عور چگونه از گدائی عور مانند خود طلب حاجت می کند (لذا به تذکر ‌و تایید تو ‌و توفیق ‌و لطف ‌و کرمت)

̶ ای خدا مشتاقانه برای رفع حاجتم به درگاه تو آمدم ‌و با بار امید بر تو (خدای غنی الذات کریم) وارد شدم در حالی که به تو (و به جود ‌و احسان تو) وثوق کامل دارم

̶ و دانستم که درخواست حاجات بسیار من نزد تو ناچیز ‌و اندک است (و در مقابل دریای رحمت ‌و لطف بی انتهای تو حاجتهای خلق چیزی بشمار نیاید) ‌و بزرگترین هبه ‌و عطائی که من از تو می طلبم در مقابل رحمت واسعه تو (و بحر جود ‌و احسان بی پایانت) حقیر ‌و ناقابل است ‌و گنج کرم (بی حد ‌و حساب) تو از درخواست هیچکس کم نگردد ‌و دست عطا ‌و جودت از هر دست بالاتر است (یعنی هر کس چیزی به کسی عطا کند از دست تو گرفته است ‌و از عطای تو بخشنده است ‌و الا خلق گدای عور از خود عطائی ندارد)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و (کرم کن و) به فضل ‌و احسان خود بار بر دوشم نه نه به عدل ‌و استحقاق ای خدا من اول کس نیستم که به درگاه کرمت به قدم شوق ‌و رغبت آمد ‌و از فضل به او عطا کردی در صورتی که او (به نافرمانی تو) مستحق منع عطای تو بود ‌و من اول سائلی نیستم که از تو درخواست کرد ‌و تو در حقش فضل ‌و کرم نمودی در صورتی که او مستوجب حرمان بود (و لایق احسان نبود)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و دعای مرا (از کرم) اجابت فرما ‌و به ندای من (از لطف) توجه فرما ‌و به تضرع ‌و زاریم ترحم کن ‌و صدای دعای مرا (که می شنوی از کرم) اجابت فرما

̶ و امیدم را از فضل ‌و کرمت ناامید مگردان ‌و توسل مرا ‌و سبب ‌و رابطه ام را از عنایتت قطع مکن ‌و مرا در این حاجت که روی به درگاهت آوردم ‌و سایر حاجتهایم رویم به غیر خود مگردان (و حاجاتم را تو خود برآورده ‌و رویم را به ماسوای خود متوجه مساز که هر کس در حاجتها رو به تو آورد آبرو یابد ‌و اگر به غیر تو توجه کند بی آبرو شود)

̶ و مرا از درگاه رحمتت با ظفر ‌و فیروزی به مطالب ‌و برآوردن حاجت ‌و نیل به مقاصد منصور ‌و موفق بدار پیش از آنکه از این موقف حاضر (که به درگاهت دعا می کنم) بازگردم مشکلات کارم آسان گردان ‌و حسن تقدیر خود را در جمیع امورم مقدر فرما (یعنی مقدرات خوش ‌و سرنوشت حسن عاقبت ‌و سعادت ابد بر من در قضا ‌و قدر خویش مقدر گردان)

̶ و بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست درود ‌و رحمتی دائم ‌و روز افزون که هرگز انقطاع نپذیرد ‌و طول مدتش به انتها نرسد (بلکه درود ‌و رحمتت را بر ‌آن حضرت ‌و آل اطهارش ازلی ‌و ابدی ‌و سرمدی قرار ده) ‌و این دعا را (یعنی صلواه بر پیغمبر ‌و آلش را یا تمام این دعا را) برای فیروزی ‌و ظفر به مقاصدم وسیله ‌و سبب گردان که همانا تو رحمتت واسع (و کرمت بی نهایت) است

̶ و از حاجتهای من ای خدا کذا ‌و کذاست (اینجا حاجات را یک یک ذکر کنید پس به سجده روید ‌و در سجده بگوئید) ای خدا فضل ‌و کرم تو مرا با تو مانوس می سازد ‌و احسانت مرا به سوی درگاه تو رهبری می کند پس بارالها از تو درخواست می کنم به مقام محمد (ص) ‌و آلش که درود ‌و رحمتهایت بر ‌آن ارواح پاک الهی باد به حق ‌آن بزرگواران که مرا ناامید از درگاه خود باز مگردان که توئی پذیرنده دعای بندگان ‌و نزدیک با خلقان ‌و نگهبان تمام موجودات عالم امکان.


نیایش چهاردهم: چون از ظالمان عالم ستمی به وی می رسید یا از آنان ناپسندی می دید به این دعا با خدا راز ‌و نیاز ‌و شکایت می کرد.

[ویرایش]

ای خدائی که سرگذشت حال پریشان ستمدیدگان (زیر سرپنجه ظلم ‌و بیداد ستمگران) بر تو پنهان نیست

̶ و ای خدائی که داستان آنها (و آه ‌و ناله ‌آن بیچارگان) به شهادت گواهان نزد تو نیازمند نیست

̶ و ای خدائی که یاری او (و داد رسیش) به مظلومان نزدیک است (و زود به فریادشان می رسد)

̶ و ای خدائی که ظالمان را هرگز یاری نمی کند (و نصرت ‌و رحمتش از آنها دور است)

̶ تو ای خدای من بر ستمها ‌و هتک حرمتهائی که از فلان ظالم ‌و فلان ستمگر به من رسیده کاملا آگاهی با آنکه تو امت را از ظلم با اهل بیت رسول منع شدید ‌و نهی اکید فرمودی آنان از روی سرکشی ‌و طغیان در نعمتت ‌و غرور ‌و غفلت (از منع ‌و انتقامت) ستمها کردند

̶ پروردگارا پس تو بر محمد ‌و آلش درود فرست ‌و ظالم بدکیش ‌و دشمن بدخواه مرا از ظلم ‌و بیداد بر من به قدرت ‌و نیروی قاهرت باز دار ‌و به روی من تیغ ستمش را کند (و بازوی قهرش را ناتوان) ساز ‌و او را به امور مربوط به خودش مشغول دار ‌و از نیت سوء یا از عداوت با من عاجز ‌و ناتوان گردان

̶ پروردگارا ‌و درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ظلم در حق مرا برای ‌آن ظالم روا ‌و میسر مگردان بلکه یاری ‌و اعانت مرا بر او در نظرش نیکو ساز ‌و مرا از آنگونه افعال زشت ظالمانه او معصوم ‌و محفوظ دار (یعنی مرا از ظلم ‌و ستم به خلق منزه دار)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا بر ‌آن دشمن یاری فرما چنانکه (همیشه بر او غالب ‌و منصور باشم و) هم اکنون یاری تو درد درونی کینه ‌و غضبم را شفا بخشد ‌و خشمم را کاملا فرو نشاند

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل اطهارش ‌و در عوض ظلم ‌و جوری که ‌آن دشمن با من کند تو عفو ‌و بخششت را شامل حالم گردان ‌و در مقابل اذیت ‌و بدیهایش تو رحمت ‌و لطفت را عطا فرما (تا از رنج ‌و غم ‌و آزار دشمن به لطف ‌و کرم ‌و احسان تو عوض ‌و بدل یابم ‌و شاد خاطر باشم) زیرا هر مکروه ‌و رنج ‌و المی در عالم (اگر لطف تو شامل حال ما باشد) دون خشم ‌و قهرت ‌آن رنج ‌و ستم بسی بی قدر ‌و ناچیز ‌و تحملش سهل ‌و آسانست ‌و هر بلا ‌و مصیبتی جز قهر ‌و غضب تو وجود ‌و عدمش یکسانست (یعنی اگر ما را لطفت شامل ‌و از قهرت ایمنی حاصل باشد همه سختیها ‌و بلا ‌و مصیبتها بر ما وجود ‌و عدمش یکسان است تنها تو با ما لطف کن ‌و قهر مکن که لطف ‌و قهر خلق هر دو یکی است)

̶ پروردگارا پس چنانکه ظلم کشیدن را مکروه ‌و ناپسند ما گردانیدی ما را هم از ظلم ‌و ستم به خلق حفظ کن (که هرگز قصد ظلم ‌و آزار کس نکنیم).

̶ خدایا من به جز تو به هیچکس از حالم شکایت نمی کنم ‌و از هیچ حاکمی غیر تو ( در دفع ظلم از خود) یاری نمی طلبم حاشا که با وجود تو (خدای مهربان با لطف ‌و عدل ‌و احسان ‌و با قدرت کامل ‌و علم به حال بندگان) رو به غیر تو آرم (و از غیر تو یاری خواهم) پس تو ای پروردگار من درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و دعای مرا از کرم به مقام اجابت رسان ‌و شکوه ام را (از جور ظالم) به رفع ‌آن مقرون ساز (و غم ‌و رنجم را از ظلم او برطرف گردان ‌و به شادی مبدل ساز)

̶ ای خدای من ‌و مرا مبتلا به یاس ‌و ناامیدی از کیفر ‌آن ظالم ‌و انتقام ‌و دادخواهی خود از او مگردان ‌و ‌آن ظالم را هم مبتلا به ایمنی از کیفر خود مساز تا بر ظلم ‌و ستم مصر ‌و متجری بر من شود (یعنی ای خدا کیفر ‌آن ظالم را ‌آن قدر به تاخیر می نداز که من از انتقامت از او در دنیا در ایام حیاتم ناامید شوم ‌و او هم از کیفر ‌و انتقام تو ایمن گردد ‌و بر ظلم ‌و جور من ادامه دهد ‌و من از صبر ‌و تحمل ‌آن ناتوان شوم بلکه زودتر از او انتقام بکش تا مرا از رفع ظلم او شاد سازی ‌و او را توبه دهی ‌و از عصیان ‌و ظلم بر من برهانی ‌و موفق به ترک ظلم گردانی) ‌و به ‌آن بیدادگر به زودی کیفر ظلمی که وعده به ظالمان دادی به او بفهمان (تا به ‌آن کیفر متنبه شود ‌و از ظلم ‌و ستم پشیمان گردد) ‌و بر من هم (کرم کن و) وعده ای که برای اجابت دعای مظلومان مضطر داده ای ‌آن وعده را انجاز فرما.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا موفق بدار که آنچه در قضا (و قدر) خود از سود ‌و زیان بر من مقدر فرموده ای (به جان ‌و دل) بپذیرم ‌و به هر چه تو از نفع ‌و ضرر (که هر دو خیر ‌و صلاح من است) بر من حکم ‌و تقدیر کردی مرا به ‌آن راضی ‌و خشنود ساز (یعنی خدایا هر چه در عالم تقدیر بر من مقدر فرموده ای چه در ظاهر نفع ‌و سود من باشد یا زیان ‌و ضرر به حقیقت هر دو خیر ‌و حکمت ‌و مصلحت است مرا در ‌آن تقدیر مقام رضا ‌و تسلیم عطا کن ‌و از چون ‌و چرا منزه فرما که عالیتر از مقام رضا ‌و تسلیم در پیشگاه حضرتت مقامی نیست) ‌و مرا به طریقه ‌ی نیکوتر ‌و محکم اساس ترین آئین (که طریقه رسول ختمی مرتبت است) هدایت فرما ‌و به کاری مشغولم بدار که ‌آن کار سالم ‌و صالحترین کار (برای دنیا ‌و آخرت من) است.

̶ و باز پروردگارا اگر خیر ‌و صلاح حال من (بنده ضعیف) نزد تو (مولای کریم) ‌آن است که دادخواهی من مظلوم را از ‌آن دشمن ظالم به تاخیر افکنی ‌و انتقام ‌آن بیدادگر را به روز (قیامت) که روز فصل خصومتهای جمیع خلایق است موکول سازی پس درود بر محمد ‌و آل پاکش فرست ‌و مرا (در مقابل ظلم ‌آن دشمن) نیت ‌و عزم صادق ‌و صبر دائم (و موفق و) موید گردان

̶ و مرا (به کرمت) از میل ‌و رغبت به اعمال زشت (و شر ‌و فساد ‌و تبه کاری شهوت ‌و غضب) ‌و از جزع ‌و بی صبری مردم حریص (دنیا) در پناه خود محفوظ دار ‌و اجر ‌و ثوابی که تو برای من (در مقابل صبر بر ظلم دشمن) ذخیره عالم آخرتم فرموده ای ‌و آنچه از کیفر ‌و عقابت برای ‌آن ظالم مهیا ساخته ای همه را دایم عینا در خاطرم متمثل ساز (تا تحمل ‌آن ظلم بر من آسان شود) ‌و این تذکر (ثواب مظلوم ‌و عقاب ظالم) را سبب گردان که من قانع ‌و راضی باشم به آنچه (در عالم تقدیرت) بر من مقدر فرموده ای ‌و وثوق ‌و اطمینان خاطر یابم به (خیر ‌و صلاح بودن) آنچه بر من اختیار کرده ای.


نیایش پانزدهم: هنگام مرض ‌و یا در حال غم ‌و اندوه یا مصیبت ‌و رنج به این دعا با خدای خود راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدا تو را حمد ‌و ستایش می کنم (و شکر ‌و سپاس می گویم) بر این نعمت سلامتی بدن که دائم بر این نعمت عمر می گذرانم (و به گوناگون اعمال خیر ‌و امور زندگی می پردازم) ‌و باز تو را ستایش ‌و سپاس می گویم بر این (نعمت) که در جسمم علت ‌و مرض احداث فرمودی (تا در حال مرض از کار ‌و امور زندگی ممنوع شده ‌و به درگاه تو به ناله ‌و دعا روی آورم ‌و به ذکر تو ‌و درخواست سلامتی از تو پردازم ‌و به اجر ‌و ثواب تو در اثر صبر بر درد ‌و رنج نائل شوم ‌و من بر این هر دو حال تو را حمد ‌و شکر می گویم)

̶ و نمی دانم ای خدای من که کدام یک از این دو حال (صحت ‌و مرض نعمتش بزرگتر و) به شکر تو سزاوارتر است ‌و در کدام یک از این دو وقت (سلامت ‌و بیماری) حمد ‌و ثنای تو اولی است

̶ آیا اوقات صحت ‌و سلامتی که در ‌آن حال از نعمتهای نیکو ‌و (طعام ‌و شراب لذیذ) به گوارائی رزق ‌و روزیم فرمودی ‌و به ‌آن نعمتهایت برای دریافتن فضل ‌و کرم ‌و رضا ‌و خشنودی خود مرا نشاط خاطر بخشیدی ‌و هم با ‌آن نعمتها مرا قوت ‌و نیرو دادی تا بر طاعتت (و معرفت ‌و عمل صالح ‌و خدمتت) موفق گردیدم (آن اوقات به شکر ‌و سپاس حضرتت سزاوارتر است)

̶ یا اوقات مرض ‌و بیماری که به واسطه ‌آن بیماری مرا از آلایش ‌و کدورت گناهان پاک ‌و پاکیزه گردانیدی (چنانکه امام صادق فرمود مومن چون شبی تب کند گناه قبل ‌و بعد ‌آن همه محو می گردد) (که ‌آن درد ‌و الم خود نعمتهائی بود که بر من تحفه فرستادی ‌و مرا به ‌آن تحفه ‌و هدیه گرامی داشتی) تا بار گناهان سنگین مرا سبک بر دوش من سازی ‌و روح قدسی مرا از فرورفتن در منجلاب معاصی (و شهوات حیوانی) پاک ‌و مهذب گردانی ‌و نیز برای توبه ‌و انابه به درگاه کرمت متنبه ‌و متذکرم فرمائی (تا به توبه به درگاهت بازگردم) ‌و بالنتیجه گناهانم به نعمت ‌و احسان قدیمت محو ‌و نابود (و بخشیده ‌و آمرزیده) شود

̶ و در خلال ایام بیماری دو ملک نویسنده اعمال بر من در نامه عملم حسناتی بزرگ بنویسند که نه در قلب من خطور کرده ‌و نه ذکری به زبان ‌و نه عملی به جوارح ‌و ارکان از من صادر شده بلکه به صرف کرم ‌و فضل ‌و احسان ‌و لطف بی انتهای تو (آن ثوابها در نامه عملم نویسند)

̶ پس پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و هر چه را مشیت ‌و رضای تو بر من می فرستد ‌آن را محبوب من بگردان (و در هر حال مرا راضی به رضای خود ساز) ‌و آنچه (از مشکلات به قضا ‌و قدرت) بر من وارد کردی ‌آن مشکل را هم به کرم آسان گردان ‌و مرا از آلایش پلیدی گناهان در گذشته ام پاک ‌و پاکیزه فرما ‌و شرور ‌و بدکاریهای پیشینه ام همه را از کرم محو ساز ‌و باز بر من حلاوت ‌و لذت تندرستی ‌و سلامت را عطا فرما ‌و آسایش صحت ‌و عافیت را به من به چشان ‌و تنم که از حال مرض به صحت درآید (جانم را) به سوی عفو ‌و بخشش خود آور ‌و از لغزشگاه معاصی به آمرزش ‌و مغفرتت متحول ساز ‌و از غم ‌و اندوهم به عالم راحتی (به یاد) حضرتت خلاصی بخش ‌و از این شدت ‌و سختی به گشایش حال ‌و فرج لطفت به ساحل سلامتم برسان

̶ ای خدای من که همانا توئی خدای با فضل ‌و کرم بی پایان ‌و احسان ‌و عطای بی انتها وکریم ‌و بخشنده بی عوض ‌و غرض بزرگوار با عزت ‌و جلال.

نیایش شانزدهم: هنگامی که ‌آن بزرگوار از خدای متعال درخواست گذشت از خطاها یا تضرع ‌و زاری در طلب عفو ‌و بخشش از عیب ‌و نواقص خویش می کرد.

[ویرایش]

ای خدا ای آنکه گناهکاران از رحمت او فریادرس می طلبند

̶ و ای آنکه بندگان مضطر درمانده به یاد احسان او فریاد ‌و زاری می کنند

̶ و ای آنکه بندگان خطا پیشه از ترس او با آه ‌و ناله می گریند

̶ ای خدائی که دلهای متوحش سرگردان به تو انس می گیرد ‌و نزدیک می شود ‌و ای گشایش بخش دلهای پر غم ‌و اندوه ‌و ای پناه بخش هر ناکام بی کس ‌و بی پناه ‌و ای یار ‌و یاور هر که محتاج ‌و محروم رانده از درها (و درمانده فقر ‌و بیچارگی) است

̶ توئی که به وسعت بی نهایت علم ‌و رحمت بر تمام موجودات احاطه کامل داری

̶ و توئی که بر هر مخلوقی در نعم بی پایانت سهمی مقرر فرمودی

̶ توئی که عفو ‌و بخشایشت بلند مرتبه تر (و بسی وسیعتر) از عقاب ‌و انتقام تست

̶ توئی که لطف ‌و رحمت واسعت پیشاپیش قهر ‌و غضب می رود (و همیشه بر تمام خلق ‌آن لطف ‌و رحمت بی نهایتت بر قهرت سبقت خواهد گرفت)

̶ توئی آنکه جود ‌و عطایت از منعت افزون است (بلکه منع تو نیز عطا ‌و رحمت است)

̶ توئی که خلائق همه را (از رحمت واسعه خود وسعت عطا کردی ‌و به تمام خلق عالم حظ ‌و بهره کامل بخشیدی)

̶ توئی که از عطا ‌و بخشش خود به خلق پاداش ‌و عوض نمی خواهی (و اگر به شکر ‌آن عطا امر فرمودی ‌آن شکر هم نعمت دیگری است بر خلق، نه آنکه پاداش نعمتت خواهد بود)

̶ توئی که در عقاب ‌و کیفر معصیت کاران کاملا (عدل کرده) ‌و ابدا افراط ‌و تجاوز (از عدل ‌و احسان) نخواهی کرد.

̶ و من ای خدا بنده (ضعیف درمانده) توام که مرا امر فرمودی (برای انجام حوائج ‌و رفع مشکلات) به درگاهت دعا کنم من هم امرت را اطاعت کردم ‌و لبیک ‌و سعدیک گویان پروردگارا به حضور حضرتت (به خاک ذلت ‌و عبودیت) افتاده ام

̶ منم که بار خطا ‌و گناهانم بر دوش بسی سنگین است (و پشتم را می شکند) منم ‌آن بنده (ناتوان ضعیف) که عمرم در گناه فانی گشت (و سرمایه حیواتم به باد رفت) ‌و منم که به جهل ‌و نادانی تو را معصیت کردم در صورتی که عصیان تو (ای خدای مهربان عطوف) از من سزاوار نبود

̶ حالی ای خدای من آیا درباره کسی که (به درگاهت به ناله ‌و زاری) دعا می کند ترحم خواهی کرد؟ تا (امیدوار گشته و) بر دعا (و تضرع) بیفزایم ‌و آیا تو ‌آن را که به درگاهت می گرید (از لطف ‌و کرم) می آمرزی؟ تا (امیدوار باشم و) بیشتر بگریم (و زار زار به نالم) آیا تو از کسی که در پیشگاه عزتت جبهه به خاک ذلت نهاده از او عفو ‌و گذشت خواهی کرد؟ آیا تو ‌آن کس را که از فقر ‌و پریشانی خود تنها شکایت به حضرتت می کند. ‌و تمام توکل ‌و اعتمادش به تست (نه به مخلوقت) آیا او را (به لطف ‌و کرمت) غنی ‌و بی نیاز خواهی کرد؟ (و از فقر ‌و بینوائی می رهانی)

̶ ای خدا تو ‌آن کسی را که غیر تو معطی ‌و صاحب کرمی در عالم نمی شناسد او را نومید از درگاه رحمتت مگردان ‌و ‌آن را که بی نیازی از احدی جز تو نمی طلبد او را نومید از گنجینه کرمت مساز.

̶ پروردگارا پس بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و از من که به ذات کریمت روآورده ام به قهر رومگردان ‌و مرا که مشتاق ‌و متضرع به درگاه توام از عنایتت محروم مساز ‌و از الطافت با آنکه در حضورت (به فقر ‌و عجز ‌و مذلت) ایستاده ام مردودم مساز

̶ تو ای که ذات پاکت را خود به رحمت ‌و لطف توصیف فرمودی (آنجا که فرمودی ‌و کان الله غفورا رحیما ‌و در بسیار آیات دیگر) پس بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به من بنده مسکینت هم ترحم کن ‌و توئی که ذات یکتای خویش را به عفو ‌و بخشش ستوده ای مرا هم شامل عفو ‌و بخششت بفرما

̶ ای خدای من می نگری که با چشم اشکبار از ترس (قهر) تو می نالم ‌و قلبم مضطرب ‌و ترسان ‌و هراسان (از ذکر جلال) تست ‌و ارکان ‌و جوارحم از هیبت ‌و عظمتت می لرزد

̶ و تمام این ترس ‌و هراس من (با ‌آن که تو صاحب لطف ‌و کرم ‌و رحمتی) همه از زشتی عملم می ترسم حیا ‌و شرم می کنم لذاست که شرار فریادم خاموش ‌و آه ‌و ناله ام به درگاهت ضعیف است ‌و زبانم از مناجاتت (و راز ‌و نیاز با حضرتت) لال ‌و الکن است.

̶ ای خدای من تو را ستایش می کنم که چه بسیار عیبها ‌و زشتیهای مرا (از کرم) پنهان ساختی ‌و مرا مفتضح ‌و رسوا نساختی ‌و چه بسیار گناهانم را در پرده (عفو) پوشانیدی ‌و مرا میان خلق (به فسق ‌و گناهان) مشهور نگردانیدی ‌و چه بسیار عیب ‌و عارها که من (از جهل ‌و بدکاری) مرتکب شدم ‌و تو (از لطف ‌و رحمت) پرده دری نکردی ‌و ننگ ‌و عار ‌آن را بر گردنم چون طوق نیفکندی ‌و زشتیش را بر دیده های همسایگانم ‌و حسودان نعمتهائی که مرا دادی آشکار نگردانیدی (تا آنها مرا رسوای خاص ‌و عام کنند)

̶ (و وا اسفا که) باز هم این همه لطف ‌و عنایتت مرا از ‌آن باز نداشت که به سوی بدکاری ‌و بدی نقص عهد تو (و اطاعت شیطان) شتافتم باری

̶ پروردگارا از من نادان ‌و جاهلتر به رشد ‌و صلاح کار خود کیست ‌و غافلتر از حظ ‌و بهره (سعادت) خود کیست ‌و دورتر از من از کار اصلاح نفس خویش کیست که هر چه از رزق ‌و نعمتهای تو بر من انفاق شد (که به راه طاعتت صرف کنم) همه را در معصیتهائی که مرا نهی فرمودی صرف کردم ‌و از من دورتر (از سعادت ‌و از قرب حق) کیست که در قعر چاه (ضلالت ‌و کار) باطل درافتاده ام ‌و از من که سخت تر ‌و جدی تر به کار زشت اقدام می کند که هرگاه میان دو راه دعوت تو (به طاعت) ‌و دعوت شیطان (به عصیان) ایستاده باشم آنجا از پی شیطان می روم با علم ‌و بصیرت ‌و بدون نسیان ‌و فراموشی

̶ و با معرفت کامل ‌و توجه به اینکه دعوت تو مرا به بهشت ابد (و سعادت سرمد) می رساند ‌و دعوت شیطان به آتش دوزخ (قبر ‌و شقاوت) می کشاند

̶ پاک ‌و منزهی تو ای خدا چه قدر شگفت ‌و عجب حیرت انگیز است این کار که من بر زیان خود دانسته گواهی می دهم (و دایم از سعادت به سوی شقاوت ‌و از لطف به سوی قهر ‌و از بهشت جاوید به دوزخ ‌و عذاب شدید می گریزم) ‌و من این کار را از سر مکتوم ‌و راز پنهان امر خود می شمارم (که از سر قضاست ‌و بکنهش کس آگاه نیست)


̶ و عجیب تر ‌و شگفت انگیزتر از این (که دانسته اطاعت شیطان را می کنم ‌و با چشم باز خود را به چاه گناه ‌و شقاوت ‌و عذاب می اندازم) عجبتر ‌آن است که تو (ذات یکتای بزرگ ‌و سلطان با عظمت ‌و جلال ملک وجود را نافرمانی می کنم و) به لطف ‌و کرم بر من حلم ‌و بردباری کرده ‌و تعجیل در عقاب ‌و کیفر گناهم نمی فرمائی ‌و این حلم ‌و عفو تو نه برای ‌آن است که مرا نزد تو کرامت ‌و عزتی است بلکه به صرف بردباری تو (و رحمت واسعه ‌ی تست) ‌و فضل ‌و کرم تو است بر من (ضعیف ناتوان) تا مگر من از گناه ‌و نافرمانیت که مستحق قهر ‌و غضب تو می شوم پشیمان ‌و مرتدع شوم (و از راه گناه برگردم) ‌و ترک عصیان تو کنم (و به درگاه حضرتت به توبه بازآیم) ‌و به کلی احتراز ‌و اعتراض کنم از گناهانم ‌و از افعال زشتی که روحم را فرسوده ‌و نابود می سازد (و روان پاک ‌و نفس ناطقه قدسی خویش را که از عالم امر تست ‌و لایق دیدار جلال ‌و شهود حسن ‌و جمال تست از درگاه رحمتت دور ‌و از ‌آن سعادت ابدم محروم می گرداند از لوث گناه پاک ‌و مبرا سازم تا به لطف ‌و کرمت به شهود جمال حضرتت در بهشت لقا ‌و روضه ‌ی رضا نائل شوم) ‌و دیگر از این جهت بر من حلم ورزیدی که با لذات تو عفو ‌و بخشش از گناهانم را دوست تر داری از آنکه مرا عقاب کنی (و بنده ذلیل حقیر عاجزی را به کیفر رسانی)

̶ بلکه (چنین دانم) که گناهان من ‌و اعمال قبیح ‌و افعال زشت من بیشتر ‌و افزونتر (از حد عدد ‌و شماره) است ‌و در کار باطل (عصیان ‌و نافرمانیت) تهور ‌و جرات ‌و بی باکی ‌و من بسی شدیدتر ‌و قوی تر ‌و هنگام طاعتت بسی سست ‌و ناتوان ترم ‌و بسیار کمتر از وعده های قهر ‌و عذاب تو بیدار ‌و هوشیار می شوم مراقب کار خود (و مال اندیش برای عافیت خویش شوم) کمتر از آنم که عیبهای (بی شمار) خود را در حضورت بشمار آرم ‌و به توبه ‌و انابه عجز ‌و لابه ‌و اعتراف از حضرتت عفو ‌و بخشش طلبم) یا آنکه به یاد گناهان (بی شمار) ‌و بر ذکر ‌آن قادر باشم

̶ و تنها (به این اقرار به کثرت معاصیم) نفس خود را توبیخ ‌و سرزنش می کنم به طمع در رافت ‌و عطوفتت که اصلاح امر گنه کاران موقوف بر ‌آن رافت است ‌و به امید لطف ‌و رحمتت که آزادی خطاکاران بسته بدان رحمت است.

̶ ای خدای من این گردن (بی طاقت) من است که زیر بار گناهان اسیر است پس تو بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و مرا به عفو ‌و بخشش (و کرم ‌و آمرزشت) از این اسیری گناهان آزاد گردان ‌و این پشت من است که از بار سنگین خطاها خم گشته پس تو بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست این بار را به لطف ‌و احسان به دوشم سبک ساز

̶ ای خدای من اگر ‌آن قدر به درگاهت گریه کنم که مژگان دیدگانم همه فرو ریزد ‌و چنان ناله ‌و فریاد زنم که صدایم قطع شود ‌و ‌آن قدر در طاعتت بپا بایستم که قدمهایم متلاشی گردد ‌و چندان حضورت به سجده در افتم تا آنکه حدقه ‌ی چشمانم بیرون افتد قوتم همه عمر خاک زمین ‌و شربتم همه ‌ی روزگار آب گل آلود باشد ‌و در خلال این احوال همه را به ذکر تو مشغول باشم تا آنکه زبانم از ذکر ‌و گفتار فروماند (و عاجز از تکلم شود) ‌و بعد از این به اطراف آسمان از شرم ‌و حیای نافرمانی تو سر بلند نکنم هنوز ابدا مستوجب ‌و مستحق محو یک گناه از معاصی (بسیار) خود نخواهم بود

̶ و اگر تو مرا ببخشی ‌و عفو فرمائی آنگاه که مستوجب مغفرتت شوم ‌و از گناهانم درگذری گاهی که مستحق عفوت گردم همانا این عفو ‌و مغفرتت نه به استحقاق من لازم بوده ‌و نه من لایق ‌و سزاوار عفو ‌و بخشایش حتمی تو گردیده ام زیرا من به استیجاب ‌و استحقاق در اول معصیت ‌و نافرمانی تو مجازاتم آتش دوزخ است پس هرگاه تو مرا (به کیفر گناهم) عذاب کنی (آن به مقتضای عدل تست و) ابدا ظلم در حق من نکرده ای.

̶ ای خدا حالی که زشتیهای مرا در پرده عفو ‌و بخشش مستور ساختی ‌و مرا مفتضح ‌و خوار (میان خلق) نگردانیدی ‌و با (وجود همه بدکاری) من به کرمت با من مدارا ‌و بردباری کردی ‌و تعجیل در عقابم نفرمودی ‌و به فضل ‌و رحمت نامنتهایت از (زشتی افعال) من حلم کردی ‌و ابدا نعمت (و عنایت) خود را بر من (بنده ناسپاس) تغییر ندادی ‌و احسان ‌و عطای خود را (به قهر ‌و غضب) خویش مکدر نساختن پس (باز هم درد ‌و عالم رحمتت را شامل حالم گردان و) بر طول تضرع ‌و زاریم کرم کن ‌و بر حال شدت مسکنت (و فقر ‌و عجز) ‌و بیچارگیم ترحم فرما ‌و به موقف سخت بدبختی ‌و سوء احوالم به چشم رحمت بنگر

̶ ای خدای من درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و از (زشتی ‌و نکبت) ارتکاب معاصی مرا حفظ فرما ‌و مرا پیوسته به کار طاعتت مشغول دار ‌و حال انابه ‌و بازگشت از عصیان به طاعت نصیبم فرما ‌و به ‌آن توبه (نصوح توبه مقبول حضرتت) از پلیدی معصیت پاک ‌و منزهم گردان ‌و به عصمت ‌و تحفظ از گناهان مرا کاملا موید فرما ‌و حالم برای عافیت ‌و آسایش (و رستگاری ابدی) کاملا صالح گردان ‌و حلاوت ‌و شیرینی بخشش ‌و مغفرتت را به کام جانم بچشان ‌و به عفو ‌و آمرزشت (از عقبات ‌و زنجیرهای افعال زشتم) رهائی بخش ‌و مرا آزاد ساخته ‌ی رحمتت گردان ‌و سر خط امان ‌و ایمنی از خشم ‌و قهرت بر من (بنده گنهکار) مرقوم دار به این امان ‌و ایمنی نه تنها در آخرت (و عالم قیامت) بشارتم عطا کن بلکه در همین عالم دنیای عاجل هم اثر این مژده رحمتت را بر من نمودار ساز ‌و بر این رحمت خاص نشانی (اطمینان ‌و یقین آور) بر من مبین ‌و آشکار عطا فرما

̶ که البته (ای خدای بزرگ بر شخص تو این امر در مقابل رحمت واسعه ‌و قدرت بی انتهای تو مجالی تنگ نسازد ‌و رنج ‌و ملالی نیارد ‌و در برابر حلمت کار دشواری نیست ‌و نسبت به موهبت ‌و عطایای تو که در همه عالم آیات لطف ‌و رحمتت (یا آیات قرآنت دلیل) ‌آن است کار صعبی نخواهد بود زیرا تو محققا هر چه بخواهی می کنی ‌و بر آنچه اراده کنی حکم فرمائی ‌و بر تمام امور عالم قادر ‌و توانائی.


نیایش هفدهم: چون متذکر شیطان ‌و دیو مردود حق می شد از عداوت ‌و مکرش به خدای متعال پناه برده ‌و به این دعا راز ‌و نیاز با ذات بی نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدای من ما بندگان تو از وساوس ‌و فساد شیطان ‌و مکر ‌و حیلتهای ‌آن دیو رجیم به حضرتت پناه می بریم ‌و از آنکه مبادا به آرزوهای باطل ‌و فاسد ‌و وعده های دروغ ‌و غرور ‌و فریب انگیزش ‌و دامهای صیدش مغرور ‌و مطمئن شویم (از تو پناه می طلبیم)

̶ و از اینکه نفس خبیث ‌آن دیو به طمع آید که ما را از راه (عزت ‌و سعادت) طاعتت گمراه کند ‌و به ذلت ‌و خواری معصیت ما را پیرو خود سازد (به پناه تو می گزیزیم) ‌و یا آنکه ‌آن دیو رجیم چیزی را از اعمال زشت پیش ما نیکو به نظر آرد در صورتی که زشت را وسوسه او نیکو به نظر ما گردانیده (و ‌آن کار نزد تو زشت ‌و قبیح بوده است) (یعنی خدایا به تو پناه می برم از آنکه شیطان عمل زشتی را به نظر ما چنان مستحسن ‌و نیکو جلوه دهد که ما به عنوان عمل نیک مرتکب ‌آن کار زشت شویم از چنین وسوسه ‌و فریب شیطان به تو پناه می بریم که گناه بسیار سخت ‌و مهلک ‌و موجب قهر ‌و عقاب تست) ‌و یا آنکه کاری را به وسوسه ‌و فریب بر ما سنگین ‌و سخت سازد (و مکروه ‌و ناپسند به نظر ما گرداند) (در صورتی که وسوسه) او ‌آن کار نیکو را به نظر ما ناپسند ساخته است (خلاصه یعنی خدایا به تو پناه می برم از آنکه شیطان کار نیکی ‌و عمل ثوابی را مکروه ‌و ناپسند به نظر ما جلوه دهد ‌و ما را از ‌آن کار خیر ‌و ثواب دور ‌و محروم گرداند مثل آنکه تحصیل علوم حکمت الهی ‌و معارف ربانی که اصل ‌و حقیقت دین است به نظر ما خلاف شرع جلوه دهد ‌و ما را از ‌آن موهبت عظیم محروم سازد در صورتی که خدا فرموده « ‌و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا»)

̶ ای خدای من (لطفی کن و) ‌آن شیطان (انسی ‌و جنی) را به واسطه سرگرمی ما به عبادتت از ما دور ساز ‌و به سبب سعی ‌و کوشش ‌و اشتیاق وافر به محبتت ‌آن دیو رجیم را مخذول ‌و ذلیل ما گردان ‌و بین ما ‌و او پرده ای ‌و حجابی (از ورع ‌و زهد ‌و عفاف) مقرر بدار که هرگز ‌آن پرده نتواند درید ‌و سدی محکم که ابدا نتواند شکافت.

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ‌آن شیطان (پلید) را از وسوسه ‌ی ما مشغول به برخی دشمنانت بدار ‌و ما را از شر او به حسن التفاتت محفوظ گردان ‌و غدر ‌و مکرش را (به کرمت) از ما دفع ساز ‌و کفایت فرما ‌و پشت او را به ما ساز (و رویش را از ما بگردان) ‌و هرگونه وسوسه ‌و مکر ‌و حیله اش را از ما قطع فرما

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و همان قدر که او در ضلالت ‌و شقاوت است ما را از هدایت (و سعادت) بهره مند گردان (و به قدر بعد او از درگاه رحمتت ما را به ‌آن درگاه مقرب ساز) ‌و بر ضد غوایت ‌و گمراهی ما را زاد ‌و راحله ‌ی تقوا عطا فرما ‌و ما را (به لطف ‌و کرمت) بر خلاف طریق هلاکت او به راه تقوا (و طریق سعادت) سلوک ده (و رهبری به راه نجات فرما)

̶ ای خدا (کرم کن و) راهی بر او به خانه ‌ی دلهای ما قرار مده (قلوب ما را از رخنه ‌ی وساوس او محفوظ دار) بلکه بر آنچه (از نعمتهای تو) نزد ماست او را آنجا وطن ‌و منزلگاه مده (یعنی نه تنها وسوسه او را از قلب ما دور دار بلکه تمام اعضاء ‌و قوای ظاهر ‌و باطن از چشم ‌و گوش ‌و فکر ‌و خیال ‌و غیره را از وسوسه اش محفوظ دار)

̶ ای خدا ‌و ما را به امور موهوم باطل (و اعمال قبیح) که به نظر حق ‌و حقیقت زشت است او زیبا جلوه گر می سازد آگاه ساز ‌و پس از آگاهی محفوظمان بدار (تا به عنایتت فریب او نخوریم) ‌و هم در مکر ‌و حیلی که با ما می کند به ما بصیرت عطا کن (که دین ‌و دنیا ‌و آخرت ما را به مکر ‌و حیله شیطان جن ‌و انس از ما نگیرد) ‌و آنچه برای دفع مکر شیطان تهیه اش لازم است ‌آن را به ما الهام فرما ‌و ما را از خواب غفلت اعتماد به مکر شیطان بیدار دار ‌و به حسن توفیق خود یارب ما را بر مخالفت او یاری فرما

̶ ای خدای من ‌و قلوب ما (و دلهای پاک ما) اشراب ‌و مملو از انکار ‌و دشمنی با عمل او گردان (یعنی دل ما را از اعمال ‌و افکار ‌و رفتار شیطان بیزار ساز) ‌و در نقض ‌و ویران کردن اساس مکر ‌و حیلتش بر ما به لطف یاری کن.

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و به کرمت استیلای شیطان را (و تسلط ‌و حکومتش را) از ما بازدار ‌و امید اضلالش را از ما قطع ساز ‌و حرص ‌و ولعش را بر ایذاء ‌و اهانت ما دفع فرما

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و به کرمت پدران ‌و مادران ‌و فرزندان ‌و کلیه ‌ی خاندان ‌و ارحام ‌و خویشاوندان ‌و همسایگان ما از مردان ‌و زنان اهل ایمان همه را از شر ‌آن دیو (پلید رجیم) در امان خود ‌و حصار محکم خویش ‌و پناهگاه ایمن حضرتت محفوظ بدار ‌و بر تن آنان لباس (جوشن ‌و زره) ‌و سپر نگهبان کامل از شر لشگر شیطان به پوشان (و آنها را در مقابل سپاه شیطان مسلح ‌و مجهز گردان) ‌و به ‌آن اهل ایمان شمشیر برنده ای بر دفاع از شر دیوان (جن ‌و انس) عطا فرما

̶ ای خدا ‌و این دعا را در حق بندگان هر کس به ربوبیتت گواهی دهد ‌و با اخلاص کامل تو را یگانه ‌و یکتا شناسد ‌و به حقیقت عبودیت ‌و خلوص بندگی تو با شیطان دشمن باشد ( ‌و با او مخالفت کند) ‌و به اشراقات علوم ربانی (و انوار معارف وحی آسمانی از تو بر علیه شیاطین انس ‌و جن یاری ‌و نصرت طلبد این دعا را در حق همه آنها تعمیم ده (و شامل تمام اهل ایمان بگردان)

̶ ای خدا ‌و هر دری که (از خیرات ‌و حسنات) شیطان به روی ما ببندد تو (از کرم) بگشا ‌و هر روزنه که او (از شر ‌و فساد به روی ما) باز کند تو ببند ‌و هر تدبیر (و سیاست ‌و فکر ‌و مکر) اندیشد همه را منفسخ ‌و نابود ساز ‌و هر عزم ‌و تصمیمش را معوق ‌و عاطل ‌و باطل ساز

̶ ای خدا ‌و لشگر ‌و سپاه شیطان را (به قدرتت) در هم شکن ‌و پناهگاه ‌و سنگرهایش ویران ساز ‌و دماغش به خاک ذلت بمال

̶ ای خدا ما را در نظام (فاتح ‌و سپاه غالب دشمنان شیطان (یعنی در سپاه انبیاء ‌و اولیاء خود) قرار ده ‌و از شمار (لشکر شیطان و) دوستدارانش دور ‌و مغزول گردان تا ما را چون به میل خود به مکر کشاند اطاعتش نکنیم ‌و چون (به راه باطل) دعوتمان کند اجابتش ننمائیم بلکه هر کسی را که امر ما را اطاعت کند امر به مخالفت شیطان کنیم ‌و هر که ما را پیروی کند به وعظ ‌و اندرز از پیروی شیطان منضجر ‌و بیزار سازیم

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل نیکو طینت ‌و پاک فطرتش ‌و (به کرمت) ما را ‌و خاندان ما ‌و برادران ما ‌و جمیع اهل ایمان از مرد ‌و زن همه را در شمار آنانکه از شر شیطان در پناه تواند قرار ده ‌و از آنچه از خوف ‌آن به تو پناه می آوریم ما را پناه بخش

̶ و ای خدا آنچه دعا (و درخواست از حضرت کریمت) کردیم همه را به کرم اجابت فرما ‌و آنچه را هم غفلت کردیم هم از لطف عطا فرما ‌و آنچه (از مقامات ‌و خیرات) که فراموش کردیم از حضرتت بطلبیم ‌آن را هم بر ما تو محفوظ دار (و ما را عطا فرما) ‌و بدین دعا ما را در مراتب ‌و درجات صالحان ‌و بندگان با ایمان خود مقرر گردان ‌و این دعا را ای پروردگار عالم به کرمت اجابت فرما.


نیایش هجدهم: چون دفع رنج ‌و بلائی از او می شد یا به مطلوب ‌و نعمتی از لطف خدا کامیاب می شد به این دعا به شکر ‌و سپاس حق ‌و به راز ‌و نیاز با خدای متعال می پرداخت.

[ویرایش]

ای خدای من تو را حمد ‌و ستایش (و شکر ‌و سپاس می گویم) بر قضا (و قدر) نیکویت (که بر من بنده ضعیف نکو تقدیر فرمودی ‌و حاجت ‌و مطلبم برآوردی) (و رنج ‌و غم ‌و آلام) ‌و بلای خود را از من دفع فرمودی (اما حالی که در دنیای عاجل به نعمتت مرا مورد لطف ‌و رحمت قرار دادی ‌و عافیت ‌و آسایش از رنج ‌و بلا نصیبم فرمودی) پس اکنون درخواست دارم که حظ ‌و بهره مرا از رحمتت تنها همین نعمت ‌و عافیت ‌و آسایش دنیوی قرار ندهی (که در آخرت از نعمت ابد ‌و عافیت سرمد محرومم سازی) تا من به آنچه محبوب ‌و مطلوبم بود (از نعمت دنیا ‌و عافیت از بلای عاجل نشاه ‌ی طبیعت از نعمتهای ابدی آخرت ‌و سعادت جاویدان عالم قیامت) محروم باشم در صورتی که غیر من بندگان دیگرت به همین بلا ‌و رنج که مرا ناخوش ‌و مکروه بود آنها به ‌آن بلا (صبر کرده ‌و رنج کشند ‌و در نتیجه رنج ‌و بلای دنیا) به سعادت آخرت (و رحمت ابد) نائل شوند (بلکه چنانکه در دنیای عاجل نعمتم دادی ‌و بلا ‌و مصیبتم برطرف ساختی در آخرت هم به نعمت ابد ‌و عافیت ‌و سعادت سرمد کاملا بهره مندم فرما)

̶ و اگر با این نعمت ‌و عافیت دنیوی که عطا کردی ‌و در ‌آن روز را شب ‌و شب را روز می کنم در مقابل مرا بلائی است در آخرت که هیچ منقطع نشود ‌و روز ‌و عذابی که ابدا برطرف نمی گردد پس در این صورت ای خدا رنج ‌و بلای آخرت را بر من مقدم بدار (و در دنیا انداز که منقطع است) ‌و ‌آن آسایش ‌و عافیت نعمت دنیا را موخر ساز ‌و به عالم آخرت انداز که آنجا نعمتش ابدی ‌و عافیت ‌و سعادتش جاوید است

̶ زیرا نعمتی که دو روزه منقطع ‌و عاقبتش فناست بسیار نیست (بلکه ناچیز ‌و ناقابل ‌و زائل است) ‌و اما آنچه باقی ‌و ابدی است ‌و هرگز فنا نپذیرد هر قدر باشد کم نیست ‌و درود بر محمد ‌و آل پاکش باد (خلاصه یعنی نعمت ‌و بلای دنیا کثیرش هم قلیل ‌و ناچیز است چون فانی ‌و زائل است ‌و نعمت ‌و عذاب آخرت اندکش هم بسیار است زیرا ثابت ‌و باقی ‌و زوال ناپذیر است پس نعمت ابدی ‌و دفع رنج ‌و بلای دائمی را از تو درخواست کنیم ‌و اما اگر خدا در دنیا هم به بنده اش نعمتی دهد یا بلا ‌و رنجی را برطرف سازد ‌و ‌آن مانع درجات آخرت ‌و نعم بهشت ابد نشود ‌آن نیز نیکوست ‌و بر ‌آن نعمت دفع بلا خدا را باید سپاس ‌و ستایش کنیم.)


نیایش نوزدهم: زمان خشکسالی بدین دعا از حق متعال باران رحمت طلب می کرد.

[ویرایش]

ای خدای من (با ما کرم کن و) ما را (در این خشکسالی) به نعمت باران سیراب گردان ‌و به باران عظیمی از ابرهائی که (بادها به فرمانت) در این جو پهناور به هر طرف می کشانند تا گیاه ‌و نباتات زمینت را در همه اطراف سبز ‌و خرم سازند به ‌آن بارانها رحمتت را بر ما منبسط گردان (و خوان نعمتت را بگستران)

̶ و به ‌آن باران رحمت به رسانیدن میوه های درختان (و نمو کامل حبوبات ‌و همه انواع محصولات) بر ما بندگان منت گذار ‌و خلق شهر ‌و دیار خود را به رسانیدن شکوفه درختان به انواع ثمرات (به حد کمال رشد ‌و نشو ‌و نما) همه را زنده ساز (و به رزق ‌و روزی وسیع ‌و نعمت فراوان شاد گردان) ‌و فرشتگان عالی رتبه ات که سفیران (وحی ‌و رسالت) تواند شاهد ‌و ناظر (این لطف و) این باران رحمت نافع ‌و دائم فراوان سرشار وسیع خود قرار ده که ‌آن باران تند ‌و دانه درشت ‌و با سرعت ‌و شتاب

̶ زمینهائی که کاملا خشک (و گیاه ‌و نباتش فسرده) ‌و مرده بود به زودی زنده گرداند ‌و هر جا خشک شده سبز ‌و خرم ‌و پر گیاه ‌و نبات سازد) ‌و بذر ‌و تخمها ‌و گیاهانی که من بعد به ثمره می رسد (مانند هسته ها که باید من بعد درخت بارور شوند) همه را سر از خاک بیرون آوری ‌و بالنتیجه در قوت ‌و غذای خلق توسعه ‌ی دهی ابری ای خدا رحمت برانگیزد که بسی متراکم (و مجتمع ‌و پر باران) با آب خوش ‌و گوارا باشد ‌و تمام (کوه ‌و دشت ‌و صحرا ‌و مزارع) را فراگیرد (و نفعش همه خلایق را شامل گردد) ابری با طنطنه ‌و صدای بلند رعد ‌و برق اما زمان بارانش بسیار به طول نیانجامد (که خرابی ‌و سیل بنیان کن پدید آید) ‌و برق ‌آن فریبنده ‌و بی باران (که خلق را امیدوار سازد ‌و قطره ای نبارد) هم نباشد

̶ پروردگارا ما (تشنه کامان) را به بارانی کامل ‌و فراوان پر نفع (و بی زیان) رویاننده ‌و پرورنده گیاهان وسیع (و فراگیرنده شهر ‌و کوه ‌و دشت ‌و بیابان) ‌و جبران کن ضعف تشنه کامان

̶ پروردگارا ما را به باران کاملی سیراب ساز که چشمه های کوهساران از ‌آن جاری کنی ‌و چاه ‌و قنوات را مملو آب گردانی ‌و نهر ‌و رودها را چون سیل روان سازی ‌و اشجار را برویانی ‌و بهای هر چیز را در همه شهرها ارزان کنی ‌و پریشانی حال بهایم ‌و انسان را (به رحمتت) تدارک فرمائی (تا گوسفندان ‌و انعام همه از مراتع پرگیاه ‌و آدمیان از شیر ‌و مزارع ‌و اشجار به حد کامل بهره مند شوند) ‌و رزق نیکو (و نعمت ارزان) بر ما بندگان (به کرمت) کامل گردانی ‌و کشتها را بر ما برویانی ‌و پستانها را پر از شیر کنی ‌و به ‌آن (نعمتها) قوت ‌و نیروی ما |بیفزائی

̶ پروردگارا ‌آن باران رحمت را (تمام به نفع ‌و برکت نعمت ما قرار ده ‌و هیچ زیان ‌و خسارتی در ‌آن بر ما قرار مده) بر ما بر سایه ابرش سموم ‌و گرمای سخت قرار مده ‌و سردی را موجب قطع نعمت (و نابودی اثمار ‌و اشجار ‌و محصول) مگردان ‌و نزول ‌آن باران را سبب رجم ‌و دوری (از رحمتت) مساز ‌و آبش شور ‌و ناگوار مدار (بلکه سایه ‌آن را سرد ‌و سالم ‌و آبش را گوارا ‌و خوش ‌و پرخیر ‌و برکت فرما)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ما را از برکات آسمانها ‌و زمین روزی (و بهره وافر) عطا فرما که تو بر همه چیز ‌و هر کار قادر ‌و توانائی (شاید مقصود از برکات آسمانها علوم ‌و معارف آسمانی باشد ‌و حقایق ‌و لطایف وحی الهی ‌و تعلیمات رسولان حق ‌و یا این امور ‌و هم برف ‌و باران ‌و انوار ‌و اشعه ‌و گازها ‌و نسیمهای لطیف ‌و غیره منظور است).


نیایش بیستم: دعای مکارم الاخلاق

[ویرایش]

در این دعا از خدای متعال حضرت طلب اخلاق ستوده ‌و اوصاف پسندیده کرده دوری از اخلاق ذمیمه ‌و صفات رذیله که سعادت انسان به حقیقت از ‌آن حاصل آید تقاضا می نماید.

و نخست به تحیت حضرت رسول اکرم ‌و آلش پرداخته که فرد کامل انسان ‌و رب النوع اخلاق فاضله اند که فرمود صلی الله علیه ‌و آله «بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» من از جانب خدا برای تتمیم ‌و تکمیل اخلاق انسانی فرستاده شده ام لذا در مبدا مقاله درس اخلاق در ضمن راز ‌و نیاز با خدا با تحیت ‌و درود پیغمبر اکرم ‌و آل پاکش شروع نموده ‌و عرض می کند. این دعا در صفحه ای جداگانه آورده شده است.


نیایش بیست و یکم: هنگامی که امری از امور عالم سبب حزن ‌و اندوه خاطر مبارکش می گشت ‌و از خطاها (ی امت یا خودش به اعتبار حسنات الابرار سیئات المقربین) غمگین می شد به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدا ای کفایت کننده ‌ی امور فرد ضعیف خلق ‌و حافظ ‌و نگهبان بندگان از امر مخوف ‌و خطرناک (ای خدا) خطاهای من (و هواهای نفسانی خیانتکار من) مرا تنها یافته (یعنی مرا از الطاف ‌و عنایتهای تو دور یافته) ‌و به قصد هلاک من شتافته ‌و من از تحمل قهر ‌و غضب تو ضعیف ‌و ناتوانم ‌و (جز لطف تو) کسی که مرا یاری کند نیست ‌و اکنون (از کثرت اعمال زشت) مشرف بر خوف ‌و خطر روز لقای توام (و سخت از ملاقاتت به واسطه ‌ی زشتی عملم می ترسم در صورتی که لقای تو باید لذیذترین ‌و خوش ترین روز من باشد) پس حالی کسی نیست که ترس ‌و هراس مرا (از غضب تو) برطرف کند

̶ و کیست که مرا از (قهر ‌و خشم) تو ایمنی بخشد در صورتی که تو مرا ترسان (و هراسان) ساخته ای ‌و کیست که مرا مساعدت ‌و یاری کند در صورتی که تو مرا تنها ‌و بی یار ‌و یاور گردانیده ای ‌و کیست که در مقابل تو مرا نیرو ‌و توانائی بخشد در حالی که تو مرا ضعیف ‌و ناتوان کرده ای

̶ البته ای خدای من جز آفریننده مخلوق برای خلق پناه بخشی نیست ‌و جز خدای غالب توانا بندگان مغلوب عاجز را که ایمنی تواند داد؟ ‌و جز خدای غالب مسلط بر خلق کیست که بندگان مسئول ‌و مطلوب را یاوری تواند کرد؟ (و از مسئولیت حق آزاد خواهد نمود)

̶ در صورتی که ای خدای من جمیع علل ‌و اسباب امنیت ‌و قوت ‌و نصرت همه بدست قدرت ازلی تست ‌و مفر ‌و ملجاء ‌و پناه همه بندگان درگاه کرم تست پس درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و من گریخته را به درگاه لطف پناه ده ‌و حاجت ‌و مطلبم را برآورده ساز.

̶ ای خدای من توئی که اگر روی کرم ‌و بزرگواریت را از من بگردانی یا مرا از فضل عظیم خود منع کنی یا از رزق (و عطای) خود محرومم سازی یا وسیله ‌و رابطه خود را از من قطع کنی دیگر هیچ راهی به امید ‌و آرزوی خود نخواهم یافت غیر تو (و غیر لطف ‌و احسان تو) ‌و هرگز نتوانم با کمک جز تو بر ‌آن خیرات ‌و درجات رفیعه که نزد تست نائل گردم ای خدا من (با همه عیب ‌و نقص) بنده ‌ی توام ‌و در قبضه قدرت تو پیشانی من (و تمام قوای وجودی من) بدست تست

̶ با وجود امر ‌و فرمان نافذ تو مرا امری ‌و اراده ای نخواهد بود حکم ‌و فرمان تو بر من جاری ‌و نافذ است ‌و قضا ‌و تقدیرت در حق من (و در حق همه مخلوقاتت) عدل (و احسان) است ‌و مرا هیچ قدرت بر آنکه سر از حکم ‌و سلطنتت بپیچم نخواهد بود ‌و هرگز توانائی آنکه از حدود قدرتت تجاوز کنم نیست ‌و من به آنچه میل ‌و اراده ‌ی تست خود را قابل ‌و مایل نتوانم ساخت ‌و به رضا ‌و خشنودی تو نخواهم رسید ‌و به آنچه از خیرات ‌و مقامات عالیه که نزد تست نائل نتوانم شد مگر به طاعت ‌و بندگی تو ‌و به فضل ‌و رحمت نامنتهای تو

̶ ای خدای من روز را شب ‌و شب را روز کردم (و روزگارم سرآمد) در حالی که بنده ‌ی حقیر ذلیل تو هستم ‌و مالک هیچ نفع ‌و ضرری بر خود نیستم مگر به خواست تو (من جلب نفعی یا دفع ضرری از خود نتوانم کرد جز آنکه تو خواسته باشی ‌و به قدرت ‌و مشیت ازلی بر من تو مقدر کرده باشی) ‌و بر عجز خود بر این مطلب به یقین گواهی می دهم ‌و اعتراف به ضعف ‌و مضطری ‌و ناتوانی ‌و بیچارگی خویش (حضور حضرتت) می کنم پس تو (به لطف ‌و کرمت) خیرات ‌و مقامات آخرت که به من وعده دادی منجز فرما ‌و آنچه از نعمتها که در این عالم به من عطا فرمودی نیز تمام ‌و کامل گردان که ای خدا من بنده مسکین بیچاره ناتوان درمانده مضطر حقیر خوار فقیر توام که (از خطا ‌و زشتیهای خود) ترسان ‌و هراسان به درگاه (جود ‌و احسان) تو پناه آورده ام.

̶ پروردگارا درود فرست بر رسول اکرم ‌و آل پاکش ‌و هرگز در آنچه مرا عطا فرمودی ذکرت را از لوح خاطرم محو مگردان (و لحظه ای یادت را فراموشم مساز) ‌و از احسانهایت که مرا به ‌آن امتحان کردی دلم را غافل مدار ‌و از اجابت دعایم هر چند به طول انجامد مایوسم مگردان تا در هر حال خوشی ‌و ناخوشی روزگار ‌و در حال سختی ‌و آسانی عالم ‌و حال سلامت ‌و ابتلاء ‌و حال رنج ‌و تنعم ‌و حال وسعت ‌و مضیقه ‌و حال فقر ‌و غنی (در تمام این احوال به یاد تو باشم ‌و از ذکر نعم ‌و احسانت لحظه ای غافل نباشم)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و حمد ‌و ثنا ‌و ستایشم را در هر یک از حالاتم مخصوص ‌و خالص برای حضرتت گردان تا آنجا که هرگز به نعمتهائی که در دنیا به من عطا کرده ای شاد ‌و فرحناک نباشم ‌و از آنچه محرومم کرده ای ناشاد ‌و محزون نگردم (بلکه نشاط ‌و شادیم به یاد تو ‌و حزن ‌و اندوهم از غم فراق تو ‌و دوری از حضورت منحصر باشد) ‌و قلبم را به خدا ترسی ‌و تقوای خود آگاه ساز ‌و بدنم را به عملی که مقبول درگاه تست بکار آور ‌و نفسم را به طاعتت مشغول دار ‌و از هر کار دیگر که بر من پیش آید بازدار تا آنجا که هرگز چیزی که خشم ‌و غضب تو در اوست ابدا دوست ندارم ‌و آنچه رضا ‌و خشنودی تو در اوست (بدان خوشنود باشم و) ناپسندم نباشد (همیشه آنچه محبوب تست ای خدا محبوب من ‌و هر چه مبغوض تست مبغوض من بگردان که رضا ‌و خشنودی من در همه حالات تابع رضا ‌و خشنودی تو باشد)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و دل مرا از هر چه جز محبت (و جز عشق ‌و اشتیاق لقای حضرتت) فارغ ساز (و از توجه بهر محبوبی جز جمال دل آرایت که اجمل من کل جمیل است دلم را بپرداز که خلوتگاه دل خاص تو ‌و خاصان ‌و دوستان تو باشد) ‌و قلبم را مدام به ذکر خود مشغول دار ‌و به خوف ‌و خشیت از جلالت رتبه رفیعم بخش ‌و دلم را به شوق ‌و رغبت کامل رو به سوی حضرتت گردان ‌و به طاعتت (با اخلاص) متمایل ساز ‌و دلم را در بهترین راه به سوی خود سیر ‌و سلوک ده ‌و در همه دوران عمر برای شوق به مقامات رفیعه نزد حضرتت ذلیل ‌و خاضعم گردان

̶ و در دنیا تقوی ‌و خداترسی را زاد ‌و توشه ‌ی من برای سفر آخرت قرار ده ‌و رحلتم را از دنیا به سوی رحمت (نامنتهای) خود مقرر فرما ‌و در (بهشت) رضای خویش داخل ‌و در جنت (شهود) خود منزل عطا فرما ‌و مرا بر تمام اعمالی که مورد رضا ‌و خشنودی تست قوت ‌و توانائی بخش ‌و فرار ‌و گریزگاهم را (از عالم) به سوی حضرتت قرار ده ‌و میل ‌و اشتیاقم را به آنچه نزد تست (از مقامات ‌و لذات نامتناهی) منحصر ساز ‌و همیشه دل مرا متنفر از اشرار خلقت بگردان ‌و مرا انس با خود ‌و دوستان ‌و اهل طاعت خود (که خاصان ‌و مقربان درگاهند) عطا فرما

̶ و هرگز مرا زیر بار منت مردم نابکار فاجر ‌و کافر قرار مده (که آنان بر من احسانی کرده ‌و مرا زیر بار منت آرند) ‌و به آنان محتاج ‌و نیازمندم نگردان بلکه تمام آرام دل ‌و انس روحم ‌و استغناء (و انجام حوائجم) ‌و کفایت امورم همه را به عنایت خود ‌و به دست خوبان خلق خود منحصر گردان.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا قرین ‌و همنشین با ‌آن بزرگواران ‌و یار ‌و یاور آنان قرار ده ‌و بر من منت گذار ‌و مرا از مشتاقان حضرتت قرار ده ‌و به عملی که تو دوست داری ‌و از ‌آن خشنود باشی موفقم بدار ‌و انجام این حوائجی که به درگاهت آوردم بر تو بسی سهل ‌و آسانست (زیرا تو را قدرت ‌و رحمت واسعه ‌ی نامتناهی است).

نیایش بیست و دوم: هنگامی که شدت ‌و سختی ‌و امور مشکل بر ‌آن بزرگوار رو می آورد به این دعا به درگاه خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدای من تو همانا مرا به کاری مکلف نمودی (و بار تکلیفی بر دوش من نهادی) که تو خود بر ‌آن کار مالک تری از نفس من ‌و قدرتت بر خود من ‌و توانائی من بر انجام تکلیفم غالب ‌و حاکم است (قدرت من مغلوب ‌و مقهور قدرت ازلی تست ‌و اگر تو توفیق دهی ‌و حول ‌و قوه عطا کنی تکلیفم را انجام توانم داد ‌و بدون عنایت ‌و لطف ‌و کرمت کاری نتوانم کرد) پس تو (ای خدای غالب ‌و قاهر بر همه عالم وجود) (به قدرت کامل ازلی خود) از افعال نفس من ‌آن عمل خیری را به من اعطا کن که به ‌آن عمل از من راضی ‌و خشنود باشی (یعنی مرا به ‌آن عمل موفق دار که رضای تو در اوست) ‌و بر خویش ‌آن را از من دریافت دار که موجب خشنودی تو ‌و رستگاری من شود.


(الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی ‌و من رستگار)


̶ ای خدا مرا طاقت سختی ‌و مشقت ‌و رنج نیست ‌و صبر ‌و شکیبائی بر بلا ‌و مصائب ندارم ‌و قوه ‌ی تحمل بر فقر ‌و بینوائی نخواهم داشت پس مرا محروم از رزقم (از لطف ‌و کرم خود) مگردان ‌و کارم را به خلق وامگذار (و حواله به درگاه مخلوق مکن) بلکه حضرتت تنها ‌و متفرد حاجاتم برآور (و نیازمندم به غیر خود مساز) ‌و امورم به عنایت خود کفایت فرما

̶ و به سویم به چشم مرحمت نظر فرما ‌و در جمیع امور ناظر احوالم باش زیرا اگر کارم را به خودم هم واگذاری محققا عاجز ‌و درمانده شوم ‌و ابدا قیام به مصالح خود نتوانم کرد ‌و اگر کارم را به خلق خود واگذاری از کراهت ترش روئی مرا بی قدر ‌و خار کنند ‌و اگر کارم را به خویشان ‌و قبیله ام واگذاری مرا محروم سازند ‌و اگر عطائی دهند عطائی اندک ‌و ناچیز بخشند با منتی طولانی ‌و مذمت ‌و سرزنش بسیار

̶ پس تو ای خدای من به فضل ‌و کرم (نامنتهایت) مرا (از غیر خویش) بی نیاز گردان ‌و به عظمت ‌و جلال خود مقام رفیعم بخش ‌و به رحمت واسع خود استغنا ‌و بسط ید (و دولت ‌و ثروت ملک ‌و مال ‌و جاهم) ببخش ‌و هم آنچه از نعم نامتناهی نزد تست مرا به حد کافی عنایت فرما.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و دلم را از حسد پاک ‌و منزه گردان ‌و از گناهان ‌و اعمال زشت محفوظ دار ‌و از کار حرام ناشایسته ورع ‌و دوری عطا کن ‌و مرا بر معاصی ‌و بدکاری بی باک مگردان ‌و میل خاطرم را نزد خود (و به شهود ‌و حضور حضرتت) نگاه دار ‌و رضا ‌و میل دلم را در آنچه از جانب تو بر من می رسد قرار ده (که بهر چه تو بر من مقدر کنی راضی ‌و خشنود ‌و شاد خاطر باشم ‌و به تقدیر ‌و رضای تو خورسند بوده ‌و پسندم آنچه را جانان پسندد) ‌و در آنچه مرا روزی کردی (و رزق تن ‌و جانم قرار دادی) ‌و در هر چه مرا مالک ‌آن گردانیدی ‌و آنچه به من انعام فرمودی در همه خیر ‌و برکت قرار ده ‌و مرا (به لطف ‌و کرمت از هر چه ناشایسته ‌و ناروا است) در همه حالات محفوظ دار ‌و عیب ‌و زشتیهایم پنهان ساز ‌و هم (از جمیع خطرات ‌و رنج ‌و بلا ‌و ناگواریهای عالم) نگهداری کن ‌و در جوار رحمتت پناه ده.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و آنچه از تکالیف که بر من الزام کردی ‌و هر چه از انواع طاعات بر من فرض ‌و واجب قرار دادی مرا بر ادای همه موفق گردان (و به عنایت خود از من قبول فرما) یا اگر کسی از مخلوقاتت را بر ذمه ‌ی من حقی است ‌و من ضعیف ‌و ناتوان از اداء ‌آن باشم هم از جهت قوای بدنی ‌و ضعف ‌و سستی قدرت بر ادای ‌آن نداشته ‌و هم از توسعه مالی ‌و ثروت قادر نباشم چه دین در خاطرم باشد ‌و یا ‌آن را فراموش کرده باشم

̶ که همه ‌آن دیون را تو ای خدا بر من به شماره حساب آورده ای ‌و خود من فراموش کرده ام پروردگارا تو از عطای بزرگ خویش (و خزینه های) بسیار که نزد تو است کرم کن ‌و همه ‌آن دین هایم را ادا فرما که البته تو ‌آن کریمی که رحمتت واسع (و بی نهایت) است دیونم را همه را ادا فرما تا دیگر ای خدا روز قیامت هنگام ملاقات با تو بر ذمه ‌ی من هیچ از ‌آن دین باقی نماند که بخواهی یا به حسناتم تقاص از من کنی (و حسناتم را به ‌آن ذیحق دهی) یا آنکه سیئاتش را بر سیئاتم مضاعف گردانی (یعنی از گناهان او بکاهی ‌و به گناهان من بیفزائی که تقاص حق او شود)

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و شوق ‌و رغبت در عمل خالص برای تو که ذخیره ‌ی آخرتم شود نصیبم گردان تا من نور صدق ‌و صفای ‌آن عمل خالص را در قلب خود مشاهده کنم ‌و تا آنکه زهد در دنیا (و لذات عاجل فانی آن) در روحم غلبه کند ‌و تا آنکه اعمال حسنه (و هر کار نیکو) را با عشق ‌و شوق به جای آرم ‌و از کردار زشت (و اعمال قبیح) از خوف قهر تو ایمنی یابم ‌و نوری در باطنم عطا فرما (که ‌آن نور عقل ‌و علم ‌و معرفت ‌و ایمانست) تا بدان نور عقلی الهی (که بصیرت باطن ‌و روشنی شمع محفل دل است) میان مردم (با علم ‌و حکمت) رفتار ‌و سلوک کنم ‌و به ‌آن نور در ظلمات (عالم طبیعت) (به راه سعادت) هدایت یابم ‌و در شک ‌و شبهات (شیاطین انسی ‌و جنی) به ‌آن نور الهی روشنی طلبم (و حق را از شک ‌و شبهات باطل تمیز دهم)

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش خوف ‌و اندوه ‌و غم روز وعده عقاب را نصیب ‌و روزیم گردان ‌و شوق ‌و نشاط روز وعده ثواب را به قلبم عطا فرما تا حدی که لذت ‌و اجر ‌و ثوابی که از تو به دعا می طلبم در نفس خود بیابم ‌و حزن ‌و اندوه عقابی که از ‌آن به حضرتت پناه می برم در خود احساس کنم (تا آنکه لذت ‌و توجه به ثواب آخرت که بهشت ابد ‌و شهود جمال سرمد است مرا به طاعت مشتاق سازد ‌و حس غم ‌و اندوه عقاب ‌و قهر ‌و عذاب الهی که آتش دوزخ ‌و الم فراق است مرا از عصیان دور گرداند)

̶ ای خدا تو آنچه را که امر دنیا ‌و آخرت مرا اصلاح می کند کاملا می دانی (و من خود ابدا نمی دانم زیرا علم تو به مصالح امور خلق محیط است نه غیر تو) پس بار الها در انجام حوائجم لطف ‌و مهربانی کن.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و تو (از لطف ‌و کرمت) هنگامی که من در مقام شکر گزاری از نعمتهایت که به من عطا کرده ای در حال آسایش ‌و سختی ‌و صحت ‌و بیماری تقصیر کردم (و اداء شکر ‌و سپاست ننمودم) در ‌آن هنگام معرفت حق ‌و فهم حقیقت را نصیب ‌و روزیم گردان تا بدان فهم ‌و معرفت در نفس خود روح مقام رضا ‌و تسلیم ‌و دل آرامی ‌و نفس مطمئنه از خود مشاهده کنم (یعنی صاحب نفس مطمئنه ‌و نفس راضیه ‌و مرضیه شوم و) به آنچه از شکرگزاری ‌و طاعت برای تو واجب ‌و لازم است در همه ‌ی احوال که حادث شود از حالات خوف ‌و ایمنی ‌و رضا ‌و خشم ‌و ضرر ‌و نفع به ‌آن واجب قیام کنم (یعنی در تمام حالات وارده بر من با رضا ‌و خشنودی از تو به شکر نعمت ‌و اداء طاعتت بپردازم).

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و سینه ام را چنان از حسد پاک ‌و منزه ساز (و از مرض رشک ‌و حسد سلامتم دار) که بر هیچیک از خلق تو بر هر نعمتی که به فضل ‌و کرم به آنها عطا کرده ای حسد نورزم تا آنکه (به جای حسد غبطه ‌و امید به کرمت داشته باشم و) هیچ نبینم نعمتی از نعمتهائی که به خلق خود عطا کردی از نعم دینی ‌و دنیوی ‌و حسن عاقبت ‌و یا تقوی (که بهترین نعم الهی است) یا وسعت ‌و دارائی یا نعمت ‌و آسایش هیچ نبینم جز آنکه بهتر از ‌آن نعمت را به لطف ‌و عنایت حضرتت امیدوار باشم ‌و تنها از تو یگانه خدای بی شبه ‌و شریک (و بی مثل ‌و مانند فوق ‌آن نعمت را طلب کنم).

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و محافظت از خطا ‌و گناه نصیب من فرما ‌و از لغزش در کار دنیا ‌و آخرتم محفوظ دار چه در حال شوق ‌و رضا ‌و چه در حال خشم ‌و غضب تا نشاط ‌و تالم هر دو نزدم یکسان باشد (یعنی در هر حال در مقام تسلیم باشم ‌و طاعت ‌و رضای تو را بر هر کار که جز طاعت ‌و رضای تست مقدم دارم چه در بین دوستان ‌و چه دشمنان تا به حدی (رضای تو را بر میل خود مقدم دارم) که دشمنم از ظلم ‌و ستم من ایمن باشد ‌و دوستم از میل من به هوای نفس به نفع او (بر خلاف رضای تو) مایوس باشد

̶ و مرا در حال دعا اخلاص کاملی عطا فرما که در حال وسعت ‌و نعمت مانند بندگان با اخلاص مضطر پریشان به درگاه تو دعا کنم که توئی خدای ستوده صفات با مجد ‌و عظمت ‌و بزرگواری.



نیایش بیست و سوم: در این دعا امام سجاد در راز ‌و نیاز با خدای متعال از خدا عافیت ‌و شکر عافیت می طلبد.

[ویرایش]

پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و بر (تن ‌و جان) من به لطف خود لباس عافیت بپوشان (یعنی همیشه صحت ‌و سلامتی جسم ‌و جان ‌و رستگاری دنیا ‌و آخرت به من عطا فرما) ای خدا ‌و عافیتت را بر تمام شئون وجودم شامل گردان ‌و مرا در سنگر ‌و پناه عافیت ‌و رستگاری خود (از هر رنج ‌و درد ‌و آلام عالم) محفوظ ‌و از شر ‌و فتنه ‌و فساد دشمنان در امان دار) ‌و به عافیت ‌و رستگاری مرا گرامی ‌و مستغنی ‌و بی نیاز ابد (از ما سوای خود) گردان ‌و به من فقیر درگاهت عافیت را صدقه ‌و موهبت فرما ‌و عافیتت را بر من وسیع ‌و منبسط گردان ‌و به ‌آن عافیت امور دو عالمم را اصلاح کن ‌و میان من ‌و عافیتت هرگز در دنیا ‌و آخرت جدائی مینداز.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا عافیتی (که سلامتی جسم ‌و جانست ‌و سعادت هر دو جهان) به حد کافی ‌و شافی ‌و مرتبه عالی ‌آن عطا فرما که دائم در افزایش نشو ‌و نما باشد ‌و ‌آن عافیت پیوسته در جسم (و جان) من سلامت ‌و آسایش دنیا ‌و آخرت بیفزاید

̶ و ای خدا بر من منت گذار اول به نعمت صحت ‌و امنیت (زیرا پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «نعمتان مجهولتان الصحه ‌و الامان»: دو نعمت بزرگ است که قدرش نزد خلق مجهول است یکی نعمت صحت بدن دیگر نعمت امنیت ملک) دیگر سلامت ‌و آسایش در کار دین ‌و دنیا عطا فرما بدنم را همیشه سالم دار ‌و قلبم را به نور بصیرت ‌و معرفت خود روشن ساز ‌و در تمام امور حیاتیم نفوذ ‌و تسلط بخش ‌و خوف ‌و خشیت خود را در دلم قرار ده (تا همیشه خدا ترس ‌و خدا پرست باشم) ‌و بر انجام اوامری که به من در طاعتت فرمودی مرا قوت ‌و توانائی بخش ‌و از آنچه مرا نهی کردی که ‌آن معصیت ‌و نافرمانی تست دور گردان (یعنی من قوت اطاعت ‌و ترک معصیت بی نظر لطف ‌و عنایتت ندارم ‌و با دشمن بزرگ نفس ‌و شیطان ‌و دلفریبیهای دنیا بی یاری حضرتت کی یارای مقاومت توانم داشت.) پروردگارا

̶ و باز بر من منت گذار ‌و مرا به نعمت ادای مناسک حج ‌و عمره (مقبوله) ‌و زیارت قبور مطهر رسول ‌و آل رسولت که درود ‌و رحمت ‌و برکات بی پایانت بر ‌آن بزرگواران باد مرا همیشه موفق بدار مادامی که در دنیا باقیم داری در این سال حاضر ‌و همه سال دیگر حج ‌و عمره ‌و زیارات ‌آن بزرگواران را نصیبم گردان ‌و ‌آن زیارات را مقبول درگاهت قرار ده ‌و مقرون به جزای خیر ‌و مذکور ‌و با نام نشان اخلاص نزد خود بگردان تا این عمل نزد تو ذخیره ‌ی من گردد

̶ و همیشه زبانم را به حمد ‌و شکر ‌و ذکر ‌و ثنا ‌و ستایش حضرتت جاری ساز (تا دایم به ستایش اوصاف جمال ‌و جلال ‌و سپاس نعمتهای بی شمار ‌و بی پایانت اشتغال ورزم) ‌و ای خدا مرا شرح صدر (و بصیرت کاملی) در فهم اصول حقایق دین (و درک اساس مقاصد آئین خود عطا فرما

̶ و مرا ‌و ذریه ‌و فرزندانم را از وساوس ‌و اضلال دیو رجیم در پناه خود گیر ‌و از شر هر گزنده (و درنده) از مخلوقاتت (مانند عقرب ‌و رتیل ‌و مار ‌و مردم بدزبان که از نیش عقرب گزنده ترند) ‌و از هر امر مولم ‌و مخوف ‌و از هر خویش ‌و بیگانه ‌و هر بخیل ‌و پست ‌و ناکس مردم آزار ‌و از هر شیطان انسی ‌و جنی اهل فتنه ‌و فساد ‌و از شر هر سلطان ظالم بیدادگر ‌و از شر هر عیاش شهوت ران مسرف مغرور ناز ‌و نعمت ‌و از شر هر موجود ضعیف ‌و ناتوان (که به مکر ‌و حیله به قوی ممکن است سخت ترین آزار ‌و ستم رساند که دشمن نتوان حقیر ‌و بیچاره شمرد) ‌و شر هر قوی پنجه نیرومند (که بر ضعیفان دست ظلم ‌و طغیان گشاید) ‌و از شر هر شرافتمند مقتدر ‌و هر پست ناقابل ‌و از شر هر کوچک ‌و بزرگ ‌و از شر هر نزدیک ‌و دور ‌و از شر هر کس از جن ‌و انس که بر علیه رسول ‌و آل رسولت به جنگ ‌و محاربه قیام کند ‌و از شر هر جنبنده (درنده ‌و گزنده ‌و دیو ‌و دد ‌و دام ‌و بشر ‌و غیره) که تمام قوای آنها بدست قدرت تو است (و بدون اراده تو جنبش نتوانند کرد) ‌و تو البته به طریق مستقیم عدل (و احسان) خواهی بود (و همه را بدین راه مستقیم می خوانی) من از شر همه این موجودات عالم به تو پناه می برم.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و هر کس با من قصد سوئی کند او را از آزار من منصرف گردان ‌و مکرش را از من دفع ‌و شرش را از من دور ساز ‌و مکر ‌و کیدش را به گردن خود او بازگردان

̶ و در پیش روی او سدی بکش که مرا هرگز دیگر چشمش نبیند ‌و گوشش سخنم را هرگز نشنود ‌و دریچه ‌ی قلبش از عبور ‌و خطور من به خاطرش قفل گردد (یعنی هرگز خیال من در دلش نیاید ‌و ابدا به یاد من نیفتد) ‌و زبانش هم از ذکر من لال شود (هیچ مرا به زبان نیاورد) ‌و شر (فتنه ‌و شر فساد) او را به عمود (قهر ‌و انتقام) خرد کن (وصولت ظلم ‌و جورش را محو کن) ‌و عزتش را بدل به ذلت ساز ‌و جلال ‌و جبروتش را درهم شکن ‌و گردن (گردنکش جبار) او را ذلیل ‌و خوار گردان ‌و تکبر ‌و نخوتش را نابود ساز (کبر ‌و غرور ‌و خودبینیش را به باد فنا ده) ‌و به لطف ‌و کرمت مرا از ضرر ‌و زیان ‌و شر ‌و فتنه او ‌و بدگوئی شتم ‌و غیبت ‌و تهمت او ‌و از حسد ‌و رشک عداوت او ‌و دام ‌و فسون صیادی او ‌و از قشون ‌و لشگر ‌و خیل ‌و سپاهش از همه اینها مرا در پناه خود محفوظ بدار که همانا توئی خدای با عزت ابد ‌و قدرت (بی حد ‌و نهایت).


نیایش بیست و چهارم: هنگام دعا به والدین خود به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

پروردگارا درود فرست بر (روح پاک حضرت) محمد بنده ‌ی خاص خود ‌و رسول گرامی حضرتت ‌و بر خاندان او که پاکان عالمند ‌و آنان را (یعنی رسول اکرم ‌و اهل بیتش را) مخصوص گردان به نیکوترین درود ‌و رحتننتمت ‌و برکات ‌و تحیت حضرتت

̶ و باز در میان اهل بیت پروردگارا والدین مرا اختصاص ده به‌بلالبذرز کرامت (و مقام تقرب خاص نزد) خود ‌و درود ‌و رحمت نامنتهای خویش ای مهربانترین مهربانان عالم.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا بر حقوق واجبی که والدینم بر من دارند به الهام خود کاملا آگاه ساز ‌و بعد از آنکه جمیع حقوق واجب آنها را به التمام به من الهام فرمودی آنگاه بدان وظیفه ای که به من الهام فرمودی مرا مشغول ساز (یعنی توفیق کامل عطا کن که به خدمت ‌و به انجام وظیفه حقوق والدین قیام کنم) ‌و مرا در ‌آن علم ‌و دانشی که بصیرت عطا فرمودی به عمل با شوق ‌و نشاط موفق دار که مشتاقانه طبق ‌آن علم به عمل پردازم تا حدی که هیچ عمل ‌و کار بستن علمی که به من آموختی از من فوت نشود ‌و ارکان وجودم از شوق ‌و توجه در آنچه مرا الهام فرمودی در مقام عمل ثقیل ‌و سست نگردد (یعنی ای خدا مرا طبق علمی که عطا فرمودی به عمل با توجه ‌و اخلاص ‌و بدون کسالت ‌و دلسردی موفق بدار که عالم با عمل خالص باشم نه عالم بی عمل که از سعادت محروم است).

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش چنانکه ما خاندان نبوت را (یا ما امت مرحومه آخر زمان را) به وجود گرامی او شرافت ‌و افتخار بخشیدی ‌و ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش چنانکه ما اهل بیت او را به واسطه ‌آن حضرت حق امامت (و محبت ‌و اطاعت) بر خلق عطا فرمودی.

̶ پروردگارا ابهت ‌و جلال پدر ‌و مادرم را در نظرم چون ابهت ‌و شکوه سلطان جائر بگردان ‌و عطوفت ‌و مهربانی آنها را در دلم مانند مادر رئوف قرار ده ‌و بر من اطاعت ‌و نیکوئی در حقشان را چنان لذیذ ‌و محبوب من گردان که ‌آن اطاعت ‌و نیکی ‌و آرامش ‌و نشاط افزاتر ‌و روشنی بخش تر بر دل ‌و دیده ام از خواب راحت خواب آلودگان باشد ‌و آب گوارای تشنه کامان تا به حدی (بر طاعت ‌و محبتشان مسرور ‌و مشتاق سازم) که میل ‌و رضای خاطر آنها را بر میل ‌و رضای خود مقدم دارم ‌و نکوئی ‌و احسان پدر ‌و مادر را در حق خود اگر هم اندک باشد بسیار شمارم (و بسی شکر کنم) ‌و نیکی خودم را در حق آنها اگر هم بسیار باشد اندک شمارم (و هیچ منت نگذارم).

̶ پروردگارا صدای مرا با آنها آرام ‌و آهسته گردان (که مناسب ادب ‌و احترام ‌و تواضع باشد نه آنکه بلند ‌و خشن با آنها صدا کنم ‌و داد بر سر آنها بزنم که موجب بی حرمتی ‌و شکسته دلی آنان گردد ‌و سخنم را با پدر ‌و مادر شیرین ‌و نکو گفتار دار ‌و اخلاق ‌و رفتارم را با آنها خوش ‌و دلپسند ساز ‌و دلم را بر آنها عطوفت ‌و مهربانی بخش ‌و مرا رفیق شفیق آنها گردان

̶ و در مقابل زحمت تربیت من به آنها جزای خیر عطا فرما ‌و بر اکرام ‌و احسانشان به من اجر ‌و ثواب (دارین) کرامت کن ‌و پاداش زحمتهائی که در محافظتم دوران کودکی کشیدند بر آنها محفوظ دار (و اجر عظیم در دو عالم عطا کن).

̶ پروردگارا ‌و آنچه بر آنها از من آزار ‌و اذیتی یا امر مکروه ‌و ناپسندی به آنها رسیده یا حقی از حقوق آنها بر من داشتند ‌و ضایع شده (و عمدا یا سهوا ‌آن حق را اداء نکرده ام) ای خدا تو این آزار ‌و تضییع حق را بر آنها سبب محو گناهانشان ‌و علو مقاماتشان ‌و ازدیاد حسناتشان بگردان ای خدائی که سیئه ‌و گناهان خلق را به حسنه ‌و ثواب به چندین بار زیادتر مبدل می گردانی

̶ ای خدا ‌و آنچه پدر ‌و مادر من بر من تعدی ‌و تفریط کرده اند (و در تربیت ‌و نگهبانی من قصور ‌و یا تقصیر نموده اند چه در قول ‌و گفتار (که آنچه باید به من گفته باشند نگفته اند) یا در فعل ‌و عمل (آنچه باید انجام داده باشند ندادند) یا حقی از حقوق مرا (که آنان واجب بوده ادا کنند) ضایع کردند ‌و به حد کافی ‌و کامل ادا نکردند من همه را به آنها بخشیدم ‌و هبه کردم ‌و به کلی از آنها درگذشتم ‌و از تو ای خدا بر آنها بر محو جرمشان با شوق ‌و رغبت طلب عفو ‌و رحمت می کنم زیرا من بر تربیت خویش هیچگونه توهم ‌و تصور کوتاهی در حقم ‌و کندی در کار احسان ‌و محبتم درباره ‌ی آنها نمی کنم ‌و در تمام دورانی که والی امر من ‌و صاحب اختیار من بودند ابدا هیچکارشان ناپسندم نیست (بلکه همه مورد رضا ‌و خشنودی ‌و پسند خاطر من است).

̶ پروردگارا زیرا والدین من حقوقشان بر من واجب ‌و لازمتر ‌و لطف ‌و احسانشان بر من مقدمتر ‌و نعمت (منت)شان بر من بزرگتر از ‌آن است که من تقاص ‌آن به عدالت توانم کرد (یعنی حقوق والدین بر من بسی بیش از ‌آن است که من بتوانم از عهده اداء ‌آن برآیم) یا به مثل پاداش دهم (اگر من بالفرض تدارک حقوق مالی طول مدت از حمل ‌و ولادت ‌و رضاع ‌و تربیت خود را توانم کرد) پس کجا رفت ای خدای من طول مدت عمری که صرف تربیت من کردند ‌و کجا رفت رنج ‌و تعب سختی که در حفاظ ‌و نگهبانی من کشیدند (که هر لحظه از خطری مرا سپر بلا بودند ‌و هر ماه ‌و سالی به درد ‌و بلائی مبتلا بودم آنان به دفع ‌آن بلا رنج ‌و زحمت می کشیدند ‌و به سعی ‌و همت می پرداختند) ‌و کجا رفت ‌آن تنگی ‌و سختی زندگانی که به خود می دادند تا وسیله توسعه ‌و آسایش زندگانی مرا فراهم کنند

̶ هیهات (که من تدارک حقوق پدر ‌و مادر خود توانم کرد) هرگز آنها حق خود را از من کاملا اتخاذ نکردند ‌و آنچه بر عهده من از اداء حق واجب آنها بود ابدا (صد یک را) در نیافتند ‌و نه من انجام وظیفه در خدمت گذاری آنان کردم باز ای پروردگار درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش (و در اداء طاعتت ‌و اداء حقوق آنها ‌و ارضاء خاطر ایشان در حیوه ‌و ممات) مرا یاری فرما ای خدائی که توئی بهتر کسی که از او یاری طلبند ‌و مرا (بر هر کار خیر) موفق بدار ای آنکه برای هر کس که به سوی تو راغب (و به کوی تو سالک ‌و به روی تو مشتاق) است تو خود بهترین رهبر او به سوی خویش خواهی بود ‌و ای خدا مرا از آنانکه عاق پدر ‌و مادرند قرار مده در روز محشر ‌آن روزی که هر کس را به آنچه کرده است (از نیک ‌و بد) پاداش خواهی داد ‌و به هیچ کس هرگز ظلم ‌و ستم نخواهد شد (و در حق بندگان از نیک ‌و بدشان جز عدل ‌و احسان نخواهی کرد ‌و ذره ای بر آنانکه محکوم به عذاب دوزخ قهرند نیز ظلم نشده است بلکه با وجود عدل ‌و رحمت باز زشتی اعمالشان آنها را به دوزخ قهر ‌و عذاب در افکنده است)

̶ ای خدا درود فرست بر محمد ‌و اهل بیت معصوم ‌و ذریه پاکش ‌و ای مهربانترین مهربانان عالم والدین مرا به عطائی نیکوتر از آنچه به والدین سایر بندگان با ایمانت مرحمت کردی اختصاص ده

̶ و ای خدا ذکر ‌و دعای به آنها را در عقب هر نمازی فراموشم مگردان (و متذکرم ساز که بعد از هر نماز در حق پدر ‌و مادر دعای خیر کنم) ‌و در هیچ آنی از آنات شب ‌و هیچ ساعتی از ساعات روز یاد (حقوق ‌و محبتها ‌و زحمتهای) آنها را فراموشم مساز.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و این دعائی که در حق والدینم می کنم موجب آمرزش من قرار ده ‌و آنها را هم به نیکی ‌و محبتهائی که درباره ‌ی من کرده اند ببخش ‌و بیامرز ‌و مغفرت حتمی خود را شامل حالشان گردان ‌و به دعا ‌و شفاعت ‌و درخواست من از آنها به رضای قطعی راضی ‌و خشنود باش ‌و به کرامت ‌و لطف ازلی خویش آنها را به منازل سلامت ابد (و سعادت سرمد که درجات عالیه بهشت رضوان است) برسان.

̶ پروردگارا اگر مغفرت ‌و رحمتت بر آنها در ازل سبقت گرفته (و آنان ازلا ‌و ابدا مشمول لطف ‌و رحمت ‌و مغفرت تواند ‌و هیچ به دعای من نیازی ندارند) پس مرا به شفاعت آنها ببخش ‌و اگر لطف ‌و کرم ‌و مغفرتت مرا در ازل شامل بوده پس آنان را به شفاعت من مشمول لطف ‌و کرمت بگردان تا آنکه (مادر عالم آخرت) به رافت ‌و عنایتت همگی در دار کرامت ‌و سرای مغفرت ‌و رحمتت (که بهشت رضوان است) با هم مجتمع ‌و همنشین باشیم که همانا توئی ای خدا صاحب فضل ‌و رحمت بزرگ بی پایان ‌و عطاء ‌و احسان قدیم ازلی ‌و توئی مهربان ترین مهربانان عالم.

نیایش بیست و پنجم: از درگاه خدای متعال خیر ‌و سعادت روحانی ‌و جسمانی فرزندانش را می طلبد تا برای او خلف صالح ‌و باقیات الصالحات باشند ‌و بر خود اهل خیر ‌و سعادت شوند

[ویرایش]

پروردگارا (درود فرست بر رسول اکرم ‌و آل اطهارش) ‌و بر من هم منت گذار به این نعمت که فرزندانم را باقی بداری (و عمر طولانی به آنها عطا کنی) ‌و آنها را برای من صالح گردانی ‌و مرا به وجود آنها بهره مند ‌و کامروا سازی (چون فرزند هرگاه خیرخواه والدین ‌و نافع به حال آنها شود خود هم به سعادت دنیا ‌و آخرت کامیاب خواهد شد)

̶ ای خدا برای من (یعنی برای حظ ‌و ابتهاج من بوجود آنها ای خدا) عمر آنها را طولانی گردان ‌و بر ایام حیوتشان بیفزا ‌و خردسالشان را بر من (به لطف ‌و کرمت) پرورش ده (و به حد کمال رسان) ‌و ضعیفشان را قوی ‌و نیرومند ساز (جسم ‌و روحشان را قوت بخش) ‌و بدنهایشان را برای من سالم بدار ‌و دینشان را قوی ‌و اخلاقشان را نیکو گردان (تا برای مقصد عالی من که حفظ ‌و تبلیغ دین خداست مرا یاری کنند) ‌و هم (از لطف ‌و کرم) به نفوس ‌و اعضاء ‌و جوارح آنها عافیت ‌و رستگاری عطا فرما ‌و در هر چه از امورشان نزد تو (یا به نظر من) مهم است آسایش ‌و بهبودی بخش ‌و برای من ‌و بدست من روزیشان را وسیع گردان (یعنی رزق فرزندانم را وسیع ‌و فراوان ‌و به دست من به آنها عطا کن تا بهتر مطیع من باشند ‌و به اجر اطاعت من هم نائل شوند)

̶ و ای خدا فرزندان مرا از نیکوکاران ‌و نیکان ‌و متقیان عالم قرار ده ‌و آنان را شنوای سخن حق ‌و مطیع فرمان خود ‌و اولیاء خود بگردان ‌و همه را دوستدار ‌و خیرخواه (دوستان خود) ‌و معاند ‌و دشمن با دشمنان خویش بدار (و ای خدای من) این دعا را مستجاب فرما.

̶ پروردگارا فرزندانم را مایه ‌ی قدرت ‌و قوت بازوی من گردان تا به آنان نواقص ‌و خرابیهای امورم را اصلاح فرمائی ‌و عدد (یاوران ‌و خاندان) مرا به واسطه ‌ی کثرت آنها بسیار گردان ‌و محضر ‌و محفلم را به وجودشان زیب ‌و زینت بخش ‌و نام نیکم را به آنها زنده (و پاینده) دار ‌و در غیبت من امورم را به واسطه ‌ی آنها کفایت فرما ‌و مرا بر انجام حوائج زندگانیم به وجود آنها یاری کن ‌و آنها را محب ‌و دوستدار من قرار ده ‌و بر من عطوف ‌و مهربان ساز ‌و رویشان به سوی من ‌و به راه مستقیم من بدار ‌و همه را مطیع فرمان من ‌و تارک عصیان من بگردان ‌و عاق من ‌و مخالف با امر من ‌و خطاکار در حق من مگردان

̶ و ای خدا مرا بر تربیت ‌و ادب آنها ‌و نیکوئی ‌و احسان در حقشان یاری فرما ‌و علاوه بر این فرزندان به من فرزندان ذکور دیگر هم از جانب خود (و به لطف خاص خویش) عطا فرما ‌و هم آنها را خیر من قرار ده ‌و معین ‌و یاور من بر آنچه از حضرتت درخواست کرده ام (از سعادت دارین) بگردان

̶ و مرا ای خدا ‌و ذریه ‌و فرزندانم همه را از (شر ‌و دشمنی ‌و آسیب) شیطان مردود در پناه خود گیر که ای پروردگار تو محققا ما را آفریده ای ‌و ما را (بهر چه خیر ‌و سعادت ما بود) امر کردی ‌و (از هر چه زیان ‌و هلاکت ما بود) نهی فرمودی ‌و ما را برای اطاعت (امر ‌و نهیت) ترسانیدی ‌و (اما چون می خواهیم امر ‌و فرمانت را اطاعت کنیم ‌و از نافرمانیت دوری گزینیم) تو دشمنی (از شیطان انس ‌و جن) بر ما مسلط گردانیده ای که با ما مکر ‌و حیله می کند ‌و ‌آن دشمن را بر ما چیره کردی ‌و تسلط دادی به آنچه ما را بر او مسلط نساختی او را در قلب ما منزل دادی ‌و مانند خون در عروق ‌و جوارح ما جاری ساختی ‌و اگر ما از او غفلت کنیم هیچ ‌آن دشمن از ما غافل نخواهد شد ‌و اگر ما از او فراموش کنیم او یک لحظه از ما فراموش نخواهد کرد ‌آن دشمن (به دروغ ‌و فریب) ما را از عقاب نافرمانی تو ایمن می کند ‌و از (عقاب ‌و عذاب) غیر تو می ترساند

̶ اگر ما به کار زشتی توجه ‌و اهتمام کنیم سخت ما را تشجیع کند ‌و بی باک سازد (تا به ‌آن عمل زشت بگمارد) ‌و اگر به کار صالح ‌و شایسته ای همت گماریم ما را به کندی ‌و تعویق (و تسویف) وامی دارد (تا مگر ‌آن عمل خیر از ما فوت کند) ‌و باز ‌آن دشمن شهوتهای نفس را در نظر ما جلوه گر می سازد ‌و امور باطل شبیه به حق را بر ما نصب می کند (تا از راه شبهات ما را به راه باطل ‌و حرام کشاند ‌و به نام دین از راه دین دور سازد) اگر به ما وعده ای (به خیر ‌و صلاح ما) دهد وعده اش همه کذب ‌و دروغ است ‌و اگر ما را به نوید ‌و امیدی وعده دهد تخلف کند ای خدا اگر این دشمن بزرگ را تو مکر ‌و فریبش را از ما دفع نکنی سخت ما را گمراه گرداند ‌و اگر از دامهای (هلاکت ‌و حیله های مهلک) او ما را محفوظ نگردانی ما را سخت بلغزاند (و به هلاکت درافکند)

̶ ای پروردگار ما تو تسلط او را بر ما مقهور ‌و مغلوب سلطنت ‌و قدرت خود گردان (یعنی چنان نور معرفت ‌و عظمتت را بر قلوب ما مسلط ساز که سلطه ‌ی شیطان انس ‌و جن ‌و مکر ‌و حیله ‌و فریب ‌و وسوسه اش به کلی نابود شود ‌و هیچ در دل ما تاثیر نتواند کرد) تا آنکه به واسطه کثرت دعاهای ما به درگاه حضرتت شیطان را از آزار ما به حبس ‌و زندان در افکنی که از کید ‌و مکرش (محفوظ شویم و) در صف معصومان (به لطف ‌و کرمت) درآئیم

̶ بارالها هر چه از حضرتت (به دعا) درخواست کردم همه را عطا فرما ‌و حوائجم را برآور ‌و از اجابت دعاها محرومم مگردان که تو خود اجابت دعا را ضمانت فرموده ای (که در کتاب خود فرمودی ادعونی استجب لکم) ‌و دعای مرا از درگاه رحمتت رد مگردان که تو خود مرا امر به دعا فرمودی ‌و ای خدا بر من منت گذار ‌و هر چه امور دنیا ‌و آخرتم را اصلاح می کند به من عطا فرما آنچه را (در دعا) ذکر کردم یا فراموش کردم یا به درگاه حضرتت اظهار داشتم یا در دل پنهان داشتم چه آشکار ‌و چه نهان گردانیدم همه را به کرمت مرحمت فرما

̶ و ای خدا در تمام این دعا ‌و درخواستهایم که مسئلت از درگاه حضرتت می کنم مرا از اصلاح کاران ‌و رستگاران ‌و فیروزمندان عالم قرار ده آنانکه از درخواستشان به درگاه حضرتت نجاح یافتند ‌و کامروا شدند ‌و به توکل ‌و اعتمادی که بر تو داشتند ممنوع ‌و محروم از لطف ‌و رحمتت نگردیدند

̶ آنانکه چون به تو پناهنده شدند در پناهت (از هر حادثه ‌و بلا ‌و فتنه) محفوظ گردیدند ‌و در تجارتی که با تو کردند سود ‌و بهره کامل یافتند آنانکه در جوار عزتت آرمیدند آنانکه به فضل وجود ‌و کرم ‌و رحمت واسعه ات روزی وسیع حلال نصیب یافتند آنانکه از ذلت ‌و خواری بندگی حضرتت به عزت ‌و سلطنت ابد رسیدند ‌و از ظلم (ستمکاران ‌و اشرار جهان) در جوار عدل تو پناه بردند (و از هر ظلم ‌و جور ‌و آزار بیاسودند) آنانکه از هر رنج ‌و بلا به رحمتت عافیت ‌و رستگاری یافتند آنانکه از فقر خود به غنای ذاتی تو از همه بی نیاز شدند آنانکه از هر گناه ‌و لغزش ‌و خطاکاری به واسطه خدا ترسی معصوم ‌و محفوظ گردیدند آنانکه بر هر کار خیر ‌و صواب ‌و طریق رشد ‌و هدایت به واسطه طاعتت موفق شدند ‌و به قدرت کامله ات میان آنها ‌و گناهان جدائی انداختی ‌و هر گناه را ترک کردند ‌و در جوار عنایتت آرمیدند

̶ بار الها (مرا از ‌آن پاکان ‌و مقربان خود قرار ده) ‌و جمیع آنچه در این دعا درخواست کردم همه را (به لطف ‌و رحمتت) عطا فرما ‌و ما را از عذاب آتش فروزان دوزخ در پناه کرمت بدار (و از ‌آن آتش قهر ‌و غضب نجات بخش) ‌و نیز ای خدا آنچه من از درگاه کرمت بر خود ‌و فرزندانم به دعا خواستم مانند ‌آن را هم به تمام مرد ‌و زن مسلمان ‌و مرد ‌و زن اهل ایمان در حیوه عاجل دو روزه دنیا ‌و زندگانی آتیه ابدی آخرت به همه عطا فرما (که ای خدای عالم) تو البته (به لطف ‌و رحمت) به ما نزدیکی ‌و دعای ما را می شنوی ‌و اجابت می فرمائی ‌و به همه امور عالم دانائی ‌و بر گنه کاران با عفو ‌و بخشش ‌و آمرزش ‌و با همه بندگان عطوف ‌و رووف ‌و مهربانی

̶ و ما را در دنیا ‌و آخرت بهر نعمت بهره مند گردان ‌و از شکنجه ‌ی آتش دوزخ نگاه دار.


نیایش بیست و ششم: درباره همسایگان ‌و دوستانش هنگامی که متذکر حال آنها بود دعا می کرد.

[ویرایش]

خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا حاکم کن بر ولایت ‌و محافظت ‌و یاری ‌و مساعدت ‌و رعایت همسایگان ‌و شیعیان ‌و دوستانم آنانکه عارف به حق ما ‌و امامت ما اهل بیتند ‌و محب ما ‌و عدوی با دشمنان ما خداوند نبوتند به من بر آنها بهترین حکومت ‌و فرمان را عطا فرما (تا آنکه بدین وسیله بتوانم به آنها نصرت ‌و حمایت کنم ‌و پریشانی امورشان را اصلاح کنم ‌و از شر ‌و ظلم دشمنانشان حفظ کنم ‌و از تفرقه ‌و اختلافشان نگاهدارم)

̶ و آنها را موفق بدار که سنت (عدل ‌و احسان) تو را اقامه کنند ‌و محاسن اخلاق دینت را با ارفاق ‌و مساعدت با ضعفا اتخاذ کنند ‌و در رفع حوائج آنها ‌و عیادت بیمارانشان ‌و راهنمائی ‌و ارشادشان به راه صلاح کوشش کنند ‌و حق خیرخواهی ‌و صلاح اندیشی را چون با هم مشورت کنند به جای آرند ‌و با واردین شرط تعهد ‌و پذیرائی کامل به جای آرند ‌و اسرارشان را فاش نکنند ‌و عیب ‌و عوار آنها را مستور سازند ‌و از مظلومانشان یاری کند ‌و در معونه با آنها نیکو معاونت ‌و مواسات کنند (یعنی همسایه ‌و خویش ‌و هر برادر دینی را در اساس منزل ‌و قرض ‌و سایر حوائج حاجت برآورد بلکه در هر چه از مال ‌و قدرت ‌و علم که خدا به آنها عطا کرده برادران دینی را در ‌آن سهیم کنند ‌و بهره مند سازند) ‌و به مال ‌و فضیلتها (که از حق یافته اند) به آنان منفعت ‌و فایده رسانده ‌و آنچه لازم است ‌و ضروری آنهاست پیش از سئوال به آنها اعطا کند (خلاصه مسلمان حقیقی ‌و مومن واقعی باید با همسایه ‌و خویش ‌و دوستانش همه گونه مساعدت ‌و مواسات ‌و خیرخواهی کند ‌و به محض اینکه بر حاجتی از احتیاجات آنها آگاه شد پیش از آنکه از او درخواست کنند حاجتشان را برآورد ‌و نگذارد به سئوال از او شرمگین شوند ‌و هر گونه احسانی چه به قرض ‌و چه به عطا که بتواند ‌و در مال ‌و حال ‌و قدرت او میسر باشد با همه خصوص با همسایه ‌و دوستان حقیقی خود ‌و اقارب ‌و خویشان برای خدا کاملا مساعدت ‌و مواسات کند)

̶ و ای خدای من تو مرا موافق بدار که با بدکاران آنها (که به من بدی کنند به آنها) هم به احسان ‌و نیکوئی پاداش دهم ‌و از ستمکار (و ستمکاری) آنها درگذرم ‌و عفو کنم ‌و در حق همه آنان حسن ظن بکار برم (و گمان بد هرگز در حقشان نبرم) (زیرا حسن ظن موجب محبت شود ‌و سبب انس ‌و مهربانی ‌و اتحاد گردد ‌و بشر را با هم نزدیک ‌و دوست ‌و مجذوب هم گرداند ‌و به عکس سوءظن ‌و کج خیالی درباره مردم موجب دشمنی ‌و تنفر ‌و دوری از یکدیگر شود ‌و اول محبوب خدا ‌و دوم مردود ‌و مکروه خداست) ‌و مرا درباره عموم ‌آن همسایگان ‌و دوستان به نکوئی ‌و احسان اقتدار ‌و توانائی عطا فرما ‌و اگر آنها با من بدی کردند من از آنها از فرط عفاف ‌و تقوی چشم پوشی کنم ‌و نرم ولین (متواضع ‌و گرم) با آنها باشم ‌و از روی عاطفه ‌و رحمت بر اهل بلای آنها (یعنی آنانکه به گناه ‌و اعمال زشت ‌و اخلاق بد مبتلا هستند یا به فقر ‌و درد ‌و بیچارگی ‌و بدبختی گرفتارند) مرا توفیق ده که بر آنها هم رقت قلب داشته باشم (نه آنکه بر آنها خشم ‌و قهر کنم) ‌و در غیاب آنها هم با آنها مصر در محبت (و پایدار در دوستی ‌و مودت ‌و دفاع ‌و طرفداری از ایشان باشم) ‌و از روی کمال خیرخواهی بقای نعمت (و دولت ‌و عزت) آنها را دوست بدارم (و هرگز رشک ‌و حسد بر آنها نبرم) ‌و بر ‌آن همسایه ‌و دوستان هم آنچه بر خویش ‌و نزدیکانم لازم ‌و واجب شمارم (از خیر خواهی ‌و پند ‌و نصیحت ‌و احسان ‌و اکرام) بر آنان هم واجب ‌و لازم شمارم ‌و آنچه را که بر خاصان خودم (و خاندان ‌و اهل خودم) رعایت می کنم (از پرستاری ‌و محافظت ‌و بهداشت ‌و آسایش جسم ‌و جان) بر آنان نیز رعایت کنم.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و از جانب آنها روزی من گردان آنچه را که به آنها از جانب من (از خیرات) روزی کردی (یعنی چنانکه مرا بر خیر ‌و احسان آنها توفیق دادی آنها را هم نسبت به من به خیرخواهی ‌و نیکوکاری موفق بدار) ‌و حظ ‌و بهره مرا کامل از آنها عطا فرما ‌و بصیرت ‌و معرفت آنها را هم در حق من (و مقام امامت وجوب طاعت من) ‌و فضل ‌و علم ‌و برتری مقام من بیشتر فرما تا آنکه بالنتیجه آنان به واسطه وجود من به مقام سعادت (و کمال علم ‌و عمل ‌و خیر دنیا ‌و آخرت) رسند ‌و من هم به واسطه تربیت ‌و تعلیم آنها نزد تو سعادت ‌و تقرب یابم ای خدا ای پروردگار عالم این دعا را به کرمت مستجاب فرما.


نیایش بیست و هفتم: به اهل ثغور یعنی سپاهیان سرحدات اسلام دعا می کند ‌و از خدا نصرت ‌و قدرت ‌و عدالت غالبیت ‌و حفظ آنها را به دعا می طلبد.

[ویرایش]

پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل اطهارش ‌و ثغور ‌و سرحدات (و مرزهای) مسلمین را (از شر ‌و فتنه کفار ‌و دشمنان اسلام) به عزت ‌و جلال خود محفوظ بدار ‌و سپاهیان اسلام را که به حمایت ‌و نگهبانی مرزهای کشورهای اسلام همت گماشته اند به قوت ‌و قدرت کامل خود آنها را یاری فرما ‌و عطایا ‌و انعامشان را از خزینه جود ‌و کرامت وافر گردان

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و عده سپاهیان سرحدی مسلمین را زیاد ‌و اسلحه آنها را مجهز ‌و برا ساز ‌و حدود ‌و جوانب لشگرگاهشان را (از آسیب دشمن) حفظ کن ‌و مستحکم فرما ‌و دلهای آنان را با هم جمع ‌و هم آهنگ ساز (و به ‌آن سپاه اسلام انس ‌و الفت ‌و اتحاد ‌و اتفاق وحدت روحی عطا فرما که دشمن به واسطه نفاق ‌و اختلاف در آنها رخنه ‌و استیلا نکند زیرا اگر اجتماع ‌و اتحاد آنها بدل به تفرقه ‌و اختلاف آراء گردد (و به فرمان ‌و اعتصموا به حبل الله جمیعا) متفق نشوند در ‌آن صورت عزت ‌و قدرتشان مبدل به ذلت ‌و ناتوانی گردد (و با حفظ انس ‌و الفت ‌و اتفاق همیشه نیرومند ‌و فیروز خواهند بود) ‌و ای خدا تو خود مدبر امرشان (و حافظ اتفاق ‌و وحدت کلمه آنها) باش ‌و قوت ‌و آذوقه آنها را پی در پی (صبح ‌و ظهر ‌و شام) بی رنج انتظار عطا فرما ‌و تو خود به تنهائی مونه (جسم ‌و جان ‌و قدرت ‌و مظفریت) آنها را تکفل کن ‌و به نصرت ‌و فتح ‌و فیروزیشان یاری فرما ‌و به صبر ‌و شکیبائی آنها را (در مقابل دشمن) نیرو بخش ‌و فکر ‌و تدبیر دقیق (در مقابل مکر دشمنان) به آنان عطا فرما.

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل اطهارش ‌و به لشگریان مرزهای اسلام آنچه را (از امور دنیا ‌و دین ‌و حیل ‌و تدابیر جنگی) که آنان نمی دانند تو آنان را شناساگردان ‌و به آنچه بصیر نیستند (از لطائف ‌و دقایق علم جنگ ‌و اسرار دشمن) آنها را کاملا بصیرت ‌و آگاهی بخش

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و ‌آن مرزداران ‌و سرحدیان سپاه اسلام را هنگام جنگ با دشمن فکر دنیای مغرور کننده فریبنده را از خاطرشان ببر (و یاد آخرت ‌و نعمت جنت سرمد را به خاطرشان بیاور) ‌و خیالات مال (و مقام ‌و جاه) فتنه انگیز دنیا را از لوح دلهایشان به کلی محو ساز ‌و بهشت رضوان را نصب العین شان قرار ده ‌و آنچه را وعده کردی از قصرهای بهشت خلد ‌و منزلهای عالی ابدیت ‌و حوران زیبای (در کمال حسن ‌و وجاهت) ‌و انهار ‌و جویبارهای پر از انواع مشروبات (آب ‌و شیر ‌و شراب طهور ‌و عسل مصفا) ‌و درختان پربار به میوه های گوناگون آنها را در دیدگانشان آشکار گردان تا هیچکس روی از جنگ نتابد ‌و هرگز خیال فرار از دشمنش در دل نیاورد (بلکه با کمال شوق ‌و شهامت ‌و نیروی روحی مقاومت کند ‌و کشتن را فتح ‌و سعادت ‌و کشته شدن را شتافتن به جنبت داند)

̶ و خدایا شمشیر دشمن آنها را به رویشان کند (و شمشیر سپاه اسلام را برا) گردان ‌و ناخن (و چنگال خشم ‌و مکر ‌و وسایس آن) دشمنان را از پیکر قشون اسلام قطع کن ‌و میان دشمنان ‌و اسلحه جنگشان جدائی انداز (یعنی دشمنان دین را مقابل قشون اسلام فاقد اسلحه ‌و نیرو گردان) ‌و محل وثوق (و نقطه ‌ی اتکاء) آنها را نابود ساز (یعنی از هر کجا در دل امید کمک ‌و انتظار یاری دارند ناامیدشان گردان) ‌و میان آنها را با محل آذوقه شان دور گردان (که توشه جنگ ‌و قوت ‌و قوت به آنها نرسد تا قوای آنها ضعیف ‌و ناتوان شود) ‌و از راه پیشرفت آنها را حیران ‌و سرگردان ساز ‌و هر جا روکنند گمراهشان گردان (یعنی به هر طریق به مقصد ظفر ‌و فیروزی روآرند گمراه از مقصدشان بساز) ‌و مدد ‌و کمک همدستان ‌و هم پیمانانشان را از آنان قطع کن (تا هیچکس به آنها مدد نکند ‌و از هیچ سو بر آنان کمک نرسد) وعده آنها را رو به نقص ‌و زوال آور ‌و دلهایشان را پر از خوف ‌و بیم (از لشکر اسلام) گردان ‌و دستشان را از هر طرف کوتاه کن ‌و زبانشان را از سخن (به زیان اسلام ‌و تبلیغ بر علیه مسلمین) قطع کن ‌و چنان مقهورشان ساز که پیروان شان همه متفرق ‌و فراری شوند ‌و پیروانشان را به واسطه شکست آنان به نکال ‌و عقوبت ‌و عذاب سخت درافکن ‌و به خزی ‌و مذلت آنها دشمنان بعد از اینان (عبرت گیرند و) قطع طمع از فیروزی کنند

̶ خدایا تو رحم زنانشان ‌و پشت مردانشان را عقیم ‌و محروم از فرزندان (دشمن اسلام) ساز ‌و (هر چه دشمنان دین خدا را تقویت ‌و نیرومند گرداند از آنها بگیر) دواب ‌و انعامشان (یعنی اسب ‌و گاو ‌و گوسفند ‌و دیگر دامهای آنها را) مقطوع النسل گردان ‌و به آسمانشان اذن یک قطره بارش مده ‌و به زمینشان اجازه روئیدن گیاهی نفرما

̶ و به جای ‌آن باران (و حیوان ‌و نباتات دیار کفار) دیار اهل اسلام را به آنها (پر نعمت) ‌و نیرومند ساز ‌و به ‌آن نعمتها ممالک مسلمین را (از آسیب ‌و فساد دشمن) محفوظ دار ‌و اموالشان را با ثمر ‌و منفعت ‌و برکت گردان ‌و آنها را (از فرط قدرت ‌و نعمت ‌و شوکت ‌و استیلاء) از جنگ ‌و محاربه کفار فراغت برای عبادتت بخش ‌و از دفع ‌و طرد آنها آسوده ساز تا با تو به خلوت ‌و راز ‌و نیاز پردازند (تا در ‌آن خلوت به لذت طاعت ‌و معرفت نائل ‌و به نشاط ‌و وجد شهود حضرتت ‌و اصل شوند که ‌آن غرض اصلی از جنگ ‌و دفاع همه ‌ی امور عالم است) ‌و تا آنکه دیگر در معموره زمین هیچکس غیر تو را پرستش نکند ‌و پیش احدی جز ذات یگانه تو (سلطان ملک وجود) کسی جبهه به خاک مذلت نسازید.

̶ پروردگارا در هر ناحیه (و هر شهر ‌و دیاری) مسلمانان را در مقابل مشرکان عزت بخش ‌و از لطف ‌و کرمت فرشتگان (رحمت ‌و قدرتت) را پی در پی به مدد آنها فرست تا آنجا که از قهر ‌و غلبه مسلمین تمام کافران منهزم شوند ‌و به قتل ‌و اسارت در همه روی زمین گرفتار آیند مگر آنکه آنها اقرار بیگانگی ‌و یکتائی تو کنند ‌و شهادت دهند که محققا (بی هیچ شک ‌و ریب) توئی یکتا خدائی که جز تو خدائی (در ملک وجود) نیست ‌و تو را شرک ‌و شریک (و مثل ‌و مانندی) نخواهد بود.

̶ پروردگارا این نعمت غلبه ‌و استیلای مسلمین را در تمام اقطار عالم تعمیم ده تا همه ممالک روی زمین از مردم هند ‌و روم ‌و دیار ترک ‌و خزر ‌و ملک حبش ‌و نوبه ‌و سودان ‌و زنگبار ‌و سقلابیان ‌و دیلمیان ‌و سایر امم مشرک (و کافر به دین توحید ‌و خداپرستی) که نام ‌و اوصافشان (بر ما) پنهانست ‌و تو همه ‌ی آنها را در علم ازلی خود کاملا شماره ‌و احصاء کرده ای ‌و به قدرتت بر همه محیط ‌و مسلط ‌و قاهر خواهی بود (همه آنان را زیر پرچم اسلام ‌و بیرق توحید قرآن وارد ساز)

̶ پروردگارا تو مشرکان را به جنگ ‌و نزاع با مشرکان مشغول دار تا به اطراف ‌و حدود دیار مسلمین دست درازی نتوانند کرد ‌و آنها را عوض مسلمین به نقص ‌و کاهش (جان ‌و مال) گرفتار ساز ‌و به واسطه اختلاف کلمه ‌و تفرقه از تجمع ‌و اتفاق بر علیه مسلمین بازدار.

̶ پروردگارا تو دلهای آنها را از ایمنی ‌و آرامش خالی (و پر از وحشت ‌و خوف ‌و هراس) گردان ‌و قوای بدنی آنها را ضعیف ساز ‌و قلوبشان را از فکر مکر ‌و حیله ‌و فساد (در کار مسلمین) غافل دار (یعنی نیروی مکر ‌و حیله ‌و شیطنت ‌و فریب را از آنها بگیر که افساد در کار مسلمانان نتوانند کرد) ‌و ارکان آنها (یعنی سران ‌و شجعانشان) را از مقاومت در مقابل رجال مسلمین ضعیف ‌و سست گردان ‌و آنان را از مبارزه با ابطال ‌و شجاعان سپاه اسلام ترسان ‌و هراسان ساز ‌و سپاهی از ملائک را به باس ‌و عذاب (و دفع ‌و هلاک) آنها برانگیز چنانکه روز جنگ بدر کردی که تا آخرین افراد مشرکین (و دشمنان دین) را به قتل ‌و اسارت هلاک گردانی ‌و ریشه ‌ی شوکت ‌و اقتدار آنها را از بیخ ‌و بن برکنی.

̶ پروردگارا ‌و بر هلاک آنان در آبهایشان (میکرب) ‌و به او طاعون ‌و در طعامهایشان (میکرب) امراض دیگر داخل ساز ‌و بلادشان را به بلای خسوف ‌و زلزله ویران گردان ‌و پیوسته دیارشان را به سنگ باران هلاک خراب ساز ‌و به خشکسالی ‌و قحط درانداز ‌و آذوقه آنها را در خشگ ‌و بی گیاه ترین سرزمین ‌و دورترین اماکن از آنها قرار ده ‌و حصار ‌آن اماکن را مانع دست رسی به آذوقه شان بگردان که تا سپاه دشمن به جوع ‌و گرسنگی ممتد ‌و مرض سخت بهزیمت افتد.

̶ پروردگارا هرگاه (و هر کجا) از قشون اسلام که اهل ملت ‌و شرع تواند مرد جنگجوئی (با شجاعت ‌و ایمان) با ‌آن کافران به جنگ برخیزد یا آنکه از پیروان سنت ‌و آئینت مردی با عدالت ‌و معرفت با آنها به جهاد ‌و دفاع روآرد به این مقصود که دین توحید تو برتری یابد ‌و حزب ‌و سپاه تو نیرومندتر شود ‌و بهره خلق از معرفتت بیشتر گردد تو ای خدا بر ‌آن مرد جنگجو ‌و مجاهد امر جنگ را سهل ‌و آسان (و بی رنج ‌و مشقت) گردان ‌و کارشان را مرتب ‌و مصالحشان را مهیا ساز ‌و به فتح ‌و فیروزی یاری فرما ‌و برای او اصحاب ‌و یارانی برگزین (که با او کمک ‌و یاری کنند ‌و او را تنها مگذار که مغلوب دشمنان دین شود) ‌و به وجود پشتیبانان ‌و یاوران او را نصرت ده ‌و آذوقه اش را فراوان (و تجهیزات ‌و تسلیحاتش را از هر جهت کامل) گردان ‌و او را به نشاط ‌و سرور قلبی (به واسطه فتح ‌و فیروزی متمتع ‌و بهره مند فرما) ‌و حرارت عطش شوق ‌و شدت میل به وصول مقصود را در او فرونشان (چون جنگ ‌و فتح نهائیش محتاج صبر ‌و ثبات ‌و پایداری است ‌و شوق ‌و میل شدید مانع صبر ‌و ثباتست) ‌و از غم ‌و اندوه وحشت جنگ او را در پناه خود (آسوده خاطر) بدار ‌و یاد اهل ‌و اولاد را از خاطرش ببر (تا فکر آنها مانع ثباتش نشود)

̶ و حسن نیت (در هر کار خاصه در امر جنگ) بر او اختیار فرما (که هیچ قصد خودنمائی ‌و ریا اجرش را باطل نسازد چون عمل اهل ریا هیچ اجری ندارد) ‌و هم او را بر حسن عاقبت ‌و رستگاری یاری فرما نعمت سلامت ‌و صحتش مستدام بدار ‌و از جبن ‌و ترس ‌و کم دلی دورش دار ‌و شجاعت ‌و پردلی بر او الهام کن (چون مردم ترسان ‌و جبان کاری از پیش نمی برند) ‌و او را سختی ‌و پایداری نصیبش فرما ‌و به نصرت ‌و فتح ‌و ظفر مویدش بدار ‌و سیرت خوش ‌و اخلاق نکو ‌و حسن سیاستش تعلیم ده ‌و در حکم میان خلق به عدل ‌و سداد ‌و صواب موفقش فرما ‌و از ریا ‌و سمعه دورش دار ‌و قصدش خالص گردان (تا در همه کار برای رضای تو کوشد ‌و طریق وصال تو پوید) ‌و به لطف خود همه کار فکر ‌و ذکر ‌و حرکت ‌و سکونش را در راه (طلب لقای) خود ‌و خالص برای حضرتت قرار ده

̶ و در میدان جنگ هنگامی که سپاهش با دشمنان تو (یعنی با دشمنان اسلام که دین تست) روبرو گردید سپاه دشمن را در چشم او اندک بنما ‌و شان ‌و شوکتشان را در قلب او ناچیز ‌و کوچک گردان (یعنی چون نیروی تو ‌و نصرت تو را پشتیبان خود می بینند قدرت وعده دشمن در نظرشان حقیر ‌و جلال ‌و شوکت سپاه خصم در قلبشان ناچیز شود) ‌و او را بر دشمن مسلط ‌و غالب ‌و قاهر ساز ‌و دشمنان را بر او مسلط مساز ‌و هرگاه (مشیتت بر ‌آن است که) ختم کارش بر سعادت باشد ‌و حکم قضا ‌و قدرت بر او فیض شهادت خواسته در این صورت هم بعد از آنکه دشمنان را بسی به خاک هلاک افکند ‌و مستاصل ‌و زبون گردانید ‌و بعد از آنکه آنها را اسیر ‌و ذلیل ساخت ‌و بعد از آنکه نواحی دیار مسلمین را (از شر ‌و آسیب کفار) امن ‌و امان ساخت ‌و بعد از آنکه دشمن تو را (و اعداء دین ‌و شرع تو را) شکست داده ‌و منهزم ‌و مغلوب سازد (آنگاه به فیض شهادت که سعادت نهائی ‌و کمال مطلوب اهل ایمانست موفق دار).

̶ پروردگارا ‌و هر مسلمانی (که برای رضای تو ‌و ترویج شرع ‌و آئین تو) فرزند مجاهد ‌و جنگجوئی یا مرابط ‌و سرحد داری در خانه خود واگذارد (یعنی فرزندی جانشین خود برای غزا ‌و جهاد در راه خدا تربیت کند) یا آنکه از جانشینانش کسی را بر این کار صالح ‌و مهیا سازد ‌و یا به قسمتی از مالش یا سلاح ‌و لوازم جهادش به مسلمانی (در راه دین خدا ‌و اعلای کلمه ‌ی توحید) اعانت ‌و یاری کند یا وی را به تشویق ‌و ترغیب برای امر جهاد برانگیزد ‌و یا آنکه به حضورش کسی را دعوت به پیروی او کند یا در غیابش حرمت ‌و تعظیم ‌و تکریم او را رعایت کند (یعنی ‌آن مجاهد ‌و سرباز راه دین را احترام ‌و تجلیل کند تا عظمت ‌و بزرگی یافته ‌و در راه جهاد قوی تر گردد). پروردگارا تو چنین کس را زبون مکن ‌و به مانند ‌آن کس که خود جهاد می کند اجر ‌و پاداش عطا فرما (و ثواب شهدا را به او ببخش) ‌و عوض از کاری که (در راه جهاد ‌و اعلاء دین) انجام داده هم در این دنیای حاضر سود ‌و منفعت ‌و سرور ‌و بهجت ببر کار ‌و اقداماتش کرامت فرما که همیشه در اثر این کار خیر در دنیا اجر نیکو یابد تا به ‌آن روز قیامت که به اجر ‌و ثوابی از فضل ‌و کرم ‌و لطف مهیا ساخته ای منتهی شود (و ‌آن روز وعده بهشت ابد که پاداش اصلی ‌و سعادت سرمدی اوست فرا رسد ‌و آنگاه به اجر آخرتش که بی حد فزونتر از پاداش دنیای اوست نایل گردد).

̶ پروردگارا ‌و هر مسلمانی که امر اسلام را مهم (و عظیم الشان ‌و عالیترین دین ‌و کاملترین تمدن ‌و بزرگترین سعادت بشر) بداند ‌و تخرب ‌و لشگرکشی مشرکین ‌و کفار بر علیه السلام او را محزون ‌و اندوهناک سازد ‌و عزم جنگ ‌و یا اقدام ‌و اهتمام به امر جهاد ‌و دفاع کند اما ضعف ‌و ناتوانی مانع قیام او گردد یا فقر ‌و بینوائی او را از جهاد بازدارد یا حادثه (ناگواری) کارش به تاخیر افکند یا هنگام اراده ‌و اقدامش مانعی روآرد تو ای پروردگار نام او را (از کرم) در دفتر اهل پرستش ثبت گردان ‌و اجر ‌و ثواب مجاهدان ‌و جنگجویان اسلام را به او عطا فرما ‌و او را در صف شهیدان (راه خدا) ‌و بندگان شایسته خود قرار ده

̶ پروردگارا درود ‌و رحمت فرست بر محمد بنده (خاص) ‌و رسول (گرامی) خویش ‌و بر آل او درود ‌و رحمتی بلند مقام تر از رحمتهای دیگر ‌و برتر از درود ‌و تحیات دیگر (یعنی از همه درود ‌و تحیاتی که بر رسولان ‌و پیمبرانت فرستاده ای بالاتر ‌و کاملتر از ‌آن بر خاتم رسولانت فرست) درودی فرست که دورانش به انتها نرسد ‌و شمارش به آخر منقطع نگردد درود ‌و رحمتی مانند تمام ‌و کاملترین درود ‌و رحمتهائی که بر یکی از اولیاء (و دوستان خاص) خود فرستادی که البته توئی خدای بسیار عطا بخش ستوده صفات که مبداء ‌و آفریننده ‌ی عالم امکان ‌و باز گرداننده قافله موجوداتی ‌و هر چه خواست تست همی کنی ‌و توئی که بر همه چیز عالم وجود قادر ‌و توانائی.


نیایش بیست و هشتم: در التجا ‌و زاری به درگاه عز باری سبحانه ‌و تعالی

[ویرایش]

پروردگارا من (بنده محتاج فقیرت) همانا خود را خالص (برای طاعتت) کردم که از همه خلق منقطع شده

̶ و تنها به درگاه حضرتت روی آوردم

̶ و از تمام خلائق که همه (در وجود ‌و بقای خود) محتاج نصرت عطای تواند روی بگردانیدم

̶ و ابدا حوائج خود را از درگاه مخلوق که محتاج تو است ‌و هرگز از فضل ‌و احسانت بی نیاز نیست طلب نکردم (بلکه به حضرتت در انجام حوائجم روآوردم)

̶ چون دیدم که مخلوق محتاج از مخلوقی مثل خود محتاج طلب حاجت کردنش از سفاهت ‌و ضلالت عقل اوست

̶ پس از آنجا که فقیری فقیر دیگر را نتواند حاجت روا کند ای خدای من چه بسیار مردمی را دیدم که از درگاه غیر تو عزت ‌و حاجت طلبیدند ‌و به جای عزت ذلت ‌و محرومی یافتند ‌و از غیر تو ثروت ‌و ملک ‌و جاه خواستند ‌و فقیر ‌و ذلیل شدند

̶ لذا به واسطه مشاهده امثال این مردم مرد هوشمند درست دریافت ‌و از حالشان به پند ‌و عبرت موفق شد (که جز خدا کسی نتواند حوائج خلق روا کند) ‌و راه رشد ‌و صلاح ‌و طریق حق ‌و صواب را اختیار کرد (که درخواست حاجتش را تنها از خدای خود کرد)

̶ پس (ای خدای عالم) ای مولای من تنها توئی دون اهل عالم آنکه من از او مسئلت ‌و درخواست حاجت می کنم ‌و تنها توئی دون هر مقصد ‌و مطلوبی ولی حاجت (و قادر بر انجام نیازمندیهای) من

̶ و منحصرا توئی بیش از همه ‌ی عالم مخصوص به دعا ‌و درخواست من ‌و در امیدواریم به حضرتت ابدا احدی را شریک با تو ندانم (و تمام قوای عالم را جز تو بی اثر می بینم لذا به غیر تو امید به هیچ کس ‌و هیچ موجودی ندارم) ‌و در دعا ‌و ندا (و راز ‌و نیاز) با تو احدی را همراه نمی گردانم (یعنی در دعاها توجهم تنها به تو است ‌و با وجود تو روی دلم ‌و اراده ‌ی قلبم متوجه به هیچ کس نیست)

̶ مخصوص تست ای خدای من وحدانیت ‌و یگانگی عدد(شرح چون وحدت خدا وحدت عددی نیست مانند ما بلکه وحدت حقه ‌ی حقیقیه است که امیرالمومنین (ص) فرموده «واحد لا بالعدد» پس این کلام امام علیه السلام چند تفسیر می شود: ̶ یعنی وحدت عدد ‌و یگانگی کثرات عددی بی نهایت عالم به تجلی واحد تست ‌و به وحدت تجلی تو. ̶ آنکه موجودات متعدد ‌و کثرت بی حد ‌و نهایت ماهیات عالم آفرینش به فیض توجهت وحدت در وجود دارند. 3- آنکه وحدات عددی انواع ‌و اجناس عالم را تو تشخص ‌و وحدت عددی بخشیده ای . ̶ آنکه به قاعده مسلم ‌و برهانی: «الشی ما لم یتشخص لم یوجد»: هر چه تشخص ‌و وحدت عددی یافته ‌و حظ وجود گرفته همه ملک تو ‌و به ایجاد تو موجود گردیده است. ̶ آنکه به حکم آیه ‌ی مبارکه «و ما امرنا الا واحد» معنی «لک یا الهی وحدانیه العدد» یعنی عوالم بی حد ‌و نهایت آفرینش ‌و ماهیات نامتناهی عالم امکان همه یک فروغ نور تست ‌و یک تجلی تو ‌و عالم تمام به امر واحد تکوینی که کلمه کن ایجادی است ‌و یک اشراق «الله نور السموات ‌و الارض» شمس حقیقه الوجود است قیام وجودی دارند. ̶ آنکه ای خدای عالم وحدانیت عدد ‌و نظم وحدانی عوالم بی نهایت مربوط است به وحدت مطلقه ذاتت ‌و به قدرت کامله ‌ی حضرتت. ̶ آنکه نظام احسن وجود ‌و حسن نظام خلقت که همه از جهت وجود ‌و وحدت هستی با هم مرتبطند به عنایت ذاتی ‌و جاذبه شوق ‌و عشق ‌آن ذات یگانه بی همتاست. ̶ آنکه یگانگی عالم را با آنکه اعدادش بی نهایت ‌و فوق بی نهایت است حسن کل ‌و کل حسن ‌آن سلطان عالم نظام ‌و انتظام وحدانی بخشیده. ̶ آنکه چون ذات احدیت مبدا ‌و علت فاعلی عالم است ‌و او واحد به وحدت حقه حقیقه است پس به حکم «کل یعمل علی شاکلته» وحدات عددیه که کلیه موجودات عالم است آیت وحدت حقه ‌ی الهیه است. ̶ آنکه چون حضرت احدیت عز سلطانه منتهاالیه همه ‌ی متحرکات ‌و علت غائی کل موجودات است به حکم «ثم الی ربک المنتهی» پس عالم با همه کثرت ‌و تعدد مرجع آنها واحد است ‌و این دو وجه اخیر اظهر ‌و اقوی وجوه است چون حیثیت فاعلیت فاعل که اثر ‌و تجلی اوست عین ما به التشخص اشیاء است (که کل شی ء قائم به ‌و کل شی ء موجود به) ‌و همچنین علت غائی اشیاء که ما به الکمال موجودات است ‌آن هم عین جهت فاعلی است ‌و خلاصه علت فاعلی ‌و غائی عالم یکی است ‌و ‌آن به اعتبار مبدا تجلی واحد حق ‌و به اعتبار غایت شهود تجلی واحد حق است پس عالم که واحد به وحدات عددی است با همه ‌ی کثرت بی نهایت به اعتبار مبدا ‌و به اعتبار غایت همه آیت یگانگی حق ‌و ظل وحدت حقه ‌ی حقیقیه الهیه است. ̶ (و فی کل شی ء له آیه تدل علی انه واحد) بلکه ما به الوجود ‌و التحقق عالم همان تجلی است که حیث فاعلی ‌و غائی علت العلل است ‌و کثرت ماهیات عالم خلل در وحدت ‌آن نرساند چنانکه ذات احدیت با وجود کثرت اسماء ‌و صفات که مختلف المفهومند چون صفات همه عین ذات است خلل به یکتائی ‌و یگانگی حق نرساند بلکه او با کثرت صفات احدی الذات احدی المعنا ‌و واحد من جمیع الجهات ‌و الحیثیات است عز سلطانه ‌و در این معانی ده گانه که ذکر شد اگر با نظر عمیق مطالعه شود به وجهی مغایر ‌و از جهتی با هم نزدیک ‌و متحدند) ‌و (ای خدای من) چنانکه وحدانیت عدد مخصوص تست ملک ‌و قدرت کامل بی نقص بی حد ‌و نهایت هم خاص تست (و سلطنت ازلی ‌و ابدی ‌و اقتدار بر کل عالم بی انتها تنها تو راست ‌و غیر تو همه عاجز ‌و ناتوانند ‌و توئی که بر کلی ‌و جزئی عالم عالم ‌و توانا ‌و قادر مطلقی ‌و در ملک وجود ‌و کشور هستی فضل ‌و شرافت ‌و قوت ‌و نیروی کامل بر همه ‌ی موجودات عالم بی شائبه ‌ی نقص ‌و عجز مخصوص تست ‌و مقام بلند ‌و درجات رفیعه وجود در همه ‌ی مراتب هستی به ذات یکتای تو مخصوص است

̶ و کلیه موجودات غیر تو همه خوار ‌و ذلیل ‌و در زندگی خود زبون ‌و عاجز ‌و مورد ترحمند ‌و بر انجام امور خویش مغلوب (اراده ‌ی ازلی تو ‌و اختیار ذاتی تو) است ‌و در شان (و کار ‌و نیازمندیهای) خود مقهور (قوای عالم بی حد ‌و نهایت) است ‌و کلیه ما سوای تو محکوم به تحول ‌و اختلاف حالات ‌و انتقال ‌و تغییر ‌و تبدل صفاتند که دلیل عجز ‌و فقر ‌و فنا است (و تنها ذات یگانه ازلی متعالی تست که از لا ‌و ابدا دستخوش تغییر ‌و زوال نخواهد بود ‌و ما سوای تو همه تغییر ‌و فنا پذیرند (که فرمودی کل شی ء هالک الا وجهه)

̶ پس ای خدای من تنها توئی که در ملک وجود متعالی ‌و منزه از شبه ‌و ضد بزرگتر ‌و برتر از مثل ‌و مانندی پس پاک ‌و منزهی ‌و هیچ خدائی جز ذات یکتای تو در عالم نیست بلند مرتبه ‌و بزرگ خدائی که بزرگی ‌و علو ‌و استعلای تو برتر از حد فهم ‌و عقل ‌و اندیشه است ‌و توئی (ای خدای بزرگ) مهربانترین مهربانان عالم.


نیایش بیست و نهم: هنگامی که رزق ‌و روزی بر ‌آن حضرت تنگ می گردید می خواند ‌و به این دعا با خدای تعالی راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

پروردگارا تو در رزق ‌و روزیهای ما بندگان (که بیش ‌و کم ‌و وسعت وضیقش بدست تست ‌و هیچ به سعی ما ‌و توسل به این ‌و ‌آن زیاد ‌و کم نخواهد گشت) تو ما را در ورطه ‌ی آزمایش ‌و امتحان مبتلا به سوء ظن ‌و بدخیالی گردانیدی ‌و در اجل ‌و مقدار کم ‌و زیاد عمر (که ابدا ساعتی از آنچه تو مقدر کرده ای زیاد ‌و کم نخواهد شد) ما بندگان را به طول امل (و به فراموشی مرگ ‌و به خیال عمر دراز) گرفتار امتحان فرمودی (و به ترس ‌و بیم از حوادث ‌و امراض در امر مقدر حتمی عمر بیازمودی تا مراتب ایمان بندگان خود را به خود آنها نشان دهی ‌و ضعف ‌و قوت ایمانشان به خدا ‌و تقدیر خدا در امر رزق ‌و عمر بر خود آنها معلوم گردد ‌و هم سرنوشتهای دیگر از صحت ‌و مرض ‌و غنا ‌و فقر ‌و عزت ‌و ذلت ‌و غیره که تمام به تقدیر ‌و مشیت ازلی تو معین است ‌و تغییرپذیر نخواهد بود ایمان ‌و اعتقادشان را بیازمائی) تا آنکه (در این آزمایش ما تو را فراموش کرده و) روزی ‌و ارزاق خود را از خلق که همه روزی خوار تواند درخواست کردیم (زهی ناسپاسی ‌و سستی اعتقاد به خدا) ‌و در عمر خود به عمر دراز معمران عالم (که پانصد سال ‌و هزار سال عمر کرده اند) طمع بستیم.

̶ پس ای پروردگار ما درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و به ما یقین درست ‌و (ایمان کاملی) عطا فرما که ‌آن یقین ما را از زحمت ‌و رنج درخواست (و طلب چیزی که تو بر ما نخواسته ای ‌و مقدر نفرموده ای) ‌آن یقین کفایت نماید ‌و به ما وثوق ‌و اعتماد خالص به حضرتت (بی شائبه شک ‌و ریب) الهام فرما که ما را در امر معاش ‌آن وثوق ‌و اعتماد از سختی ‌و تعب روزگار معاف سازد

̶ و ای پروردگار تو به کرمت آنچه را که از وعده های خود (در امر رزق ‌و عمر ‌و غیره) به طور صریح ‌و روشن در کتاب وحی خود فرمودی ‌و هم در پی تاکید ‌آن قسم یاد کردی برای ‌آن است که اهتمام ما را در امر معاش (و رنج ‌و غصه رزق) قطع سازی (و خیال ما را در امر روزی ‌و سایر امور عالم آسوده گردانی) تا زحمت اشتغال ‌و اهتمام در رزقی که تو خود ضمانت ‌آن فرمودی از ما برطرف سازی (و خاطر ما را آسوده فرمائی)

̶ لذا در کلام خود وعده فرمودی ‌و کلام تو حق ‌و حقیقت ‌و راست ترین کلام خواهد بود ‌و باز (برای اطمینان خاطر ‌و آرامش قلب) بندگان قسم بر ‌آن وعده یاد کردی آنجا که در کتاب خود فرمودی (ای بندگان) رزق شما ‌و هر چه به شما (در کتاب الهی) وعده دادند در آسمان (مشیت ازلی حق) مقدر گردیده سپس به قسم تاکید نمودی

̶ و فرمودی قسم به خدای آسمان ‌و زمین که البته این وعده خدا (و تمام وعده های قرآنش همه) حق ‌و حقیقت است بدانسان که شما با هم سخن می گوئید یعنی همانگونه که نطق ‌و تکلم بندگان با یکدیگر واقع ‌و محقق است وعده ‌ی خدا هم واقع ‌و حقیقت به طریق اولی خواهد بود (و این وعده در قرآن موکد به قسم برای اطمینان ما بندگان فرمودی که ما در امر رزق ‌و عمر ‌و سایر مقدرات بر زحمت ‌و سعی خود اعتماد نکرده ‌و بر این ‌و ‌آن توسل نکنیم بلکه عموما در تمام امور ‌و خصوصا در امر رزق خود بی دغدغه تنها به خدا وثوق ‌و اعتماد کامل ‌و توکل دائم داشته باشیم.)


نیایش سی ام: هنگامی که امام سجاد مبتلا به قرض داری می گردید برای اداء دین به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا از رنج ‌و غم دین عافیت بخش (یعنی دینم را ادا فرما تا غم ‌و اندوه دل به دل به آسایش خاطر گردد) دین آبرویم را می کاهد (و رخسارم را فرسوده می دارد) ‌و ذهنم را پریشان ‌و فکرم را متفرق می سازد ‌و شدت اهتمام ‌و توجه خاطر به قرضمندی شغل ‌و کارم بطی ء ‌و طولانی می شود (یعنی کاری را که باید در یک روز انجام دهم بواسطه هم ‌و غم دین بسا یک هفته طول می کشد)

̶ ای خدای من به تو از هم ‌و غم قرض مندی ‌و از فکر ‌و خیال دین ‌و بیداری شب از غصه ‌آن پناه می برم. پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا از رنج ‌و غصه ‌ی دین پناه ده ‌و باز ای خدا مرا از ذلت ‌و خواری ‌آن در حیوه دنیا ‌و از عقوبت ‌آن در دار آخرت در پناه خود بدار ‌و درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا به وسعت فزون (از حد کفاف) یا دارائی به حد کفاف از غصه ‌ی دین پناه بخش.

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا (در امور زندگانی) از اسراف ‌و زیاده روی باز دار ‌و به بذل ‌و بخشش به فقیران ‌و مستحقان ‌و به اقتصاد ‌و میانه روی در معاش استوار ساز (یعنی مرا به زندگانی به اقتصاد ‌و بذل ‌و بخشش به فقرا پیوسته موفق گردان) ‌و حسن تقدیر (یعنی نظم ‌و ترتیب نیکو به قدر ‌و اندازه معتدل در امر معاش) به الهام خود بیاموز ‌و به لطف ‌و کرم خود مرا از تبذیر ‌و اسراف نگاهدار ‌و از اسباب ‌و وسیله های حلال رزق ‌و روزیهای ما را کفایت فرما (تا به طریق حرام کسب روزی نکنیم) ‌و به راه خیر ‌و احسان انفاق ‌و بخششم را روی آور (یعنی مرا توفیق ده که به راه رضا ‌و خشنودی خدا ‌و احسان به نیکان فقرا با اخلاص ‌و بی ریا مالم را انفاق کنم نه به راه هوا ‌و هوس ‌و خودنمائی ‌و ریا که هیچ اجر در انفاق ریائی ‌و هوسرانی نخواهد بود) ̶ و (ای خدا) مال ‌و ثروتی که ایجاد کبر ‌و غرور کند یا منجر به کبر ‌و غرور شود یا موجب طغیان ‌و کفران ‌و خودسری گردد ‌آن مال ‌و ثروت را از من دور دار

̶ ای خدای من صحبت ‌و رفاقت فقیران را محبوب من گردان ‌و مرا بر دوستی ‌و رفاقتشان با حسن (اخلاق ‌و حلم و) صبر موید ‌و موفق بدار (تا اگر بر من امری شاق ‌و کاری مشکل در راه رفاقت ایشان پیش آید ‌و رنج ‌و زیانی ‌و خرج ‌و اعانه ای بر آنها لازم شد تحمل کنم ‌و رنج ‌و خرج بر آنان را دخل ‌و راحت شمارم ‌و دست از رفاقتشان برندارم)

̶ و ای خدا هر آنچه که از متاع ‌و مال دنیای فانی که (ناچیز است) از من باز گرفتی ‌آن را در خزینه های (رحمت ‌و الطاف) باقی ابدی خود برای عالم آخرتم ذخیره ساز

̶ و هم آنچه از حطام دنیا (یعنی از نعم فانی نابود شدنی دنیا) به من معجلا عطا فرمودی ‌آن را نیز (در راه طاعتت) وسیله بلوغ من به جوار حضرتت شود گردان ‌و واسطه ‌ی نیل به مقام قرب خود ‌و وصول به بهشت رضوان خویش به کرمت قرار ده که توئی ای خدای من صاحب فضل ‌و کرم بزرگ ‌و عطا بخش بی عوض ‌و دارای کرم ‌و رحمت بی پایان.


نیایش سی و یکم: هنگام ذکر توبه ‌و درخواست توبه به درگاه اله عالم به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدا(ی عالم) ای آنکه بالغ نظران عالم در اوصاف کمال نعوت جمال ‌و جلال تو همه حیرانند) هم هرگز به کنه تو را (نشناخته به حقیقت توصیف نتوانند کرد (و در مدح شایسته تو عاجزند ‌و تمام انبیاء ‌و اولیاء ‌و عارفان ربانی چون صفاتت عین ذات مقدسه است همه در معرفی اوصافت به عجز معترفند)

̶ و ای خدائی که امید امیدواران عالم از پیشگاه حضرتت به جائی تجاوز نخواهد کرد (بلکه هر بنده امیدواری به درگاه تو چشم امید گشوده ‌و دست حاجتش تنها به سوی تو دراز است)

̶ و ای خدائی که هرگز اجر ‌و پاداش نیکوکاران نزد او ضایع نخواهد شد (بلکه اجر عملشان را چندین برابر عطا خواهی کرد).

̶ ای خدائی که اهل طاعت ‌و عبادت از قهرت در منتها درجه ‌ی خوفند

̶ و اهل زهد ‌و تقوی در نهایت رتبه ‌ی خشیت (خوف ترس از تقصیر در طاعت ‌و خشیت ترس از هیبت ‌و جلال است پس هرگاه مردم خداپرست ‌و با زهد ‌و تقوی از تقصیر ‌و قهر ‌و جلال خدا ترسان باشند دیگران البته اولی به خوف ‌و خشیتند)

̶ این است به درگاهت (حال پریشان و) مقام التجاء کسی که به دست عصیان (و گناهان می گردد) ‌و از گناهی به گناه دیگر منتقل می شود) ‌و مهار اختیارش را دست خطاها به هر طرف می کشد ‌و دیو رجیم بر جان او استیلا یافته لذا در انجام فرمانت تقصیر ‌و افراط کردم ‌و به جانب آنچه نهی از او کردی از غرور ‌و جهل دست دراز کردم

̶ مانند کسی که از قدرتت بر خویش بی خبر است یا به مانند آنکه فضل ‌و احسانت را در حق خود منکر است ‌و بدین سبب عمر به غفلت ‌و معصیت می گذراند) تا ‌آن هنگام که چشم هدایت بگشاید ‌و ابرهای عمی ‌و ضلالت از پیش چشم بصیرتش برطرف شود (یعنی تا روز رحلت به عالم آخرت) ‌آن روز ظلم ‌و ستمهائی که به نفس خود کرده (همه را فرد فرد) به شمار آرد ‌و به فکر ‌و اندیشه در مخالفتهای پروردگارش فرورود در ‌آن حال بر بسیاری گناهان بزرگ خود بینا شده عظمت (گناه بزرگ ‌و عقاب سخت) مخالفت خود را به چشم مشاهده خواهد کرد (و در ‌آن حال او را غم ‌و اندوه ‌و حسرت از فوت وقت ‌و عجز از تدارک اعمال)

̶ با شرم ‌و خجلت ‌و حیای بسیار به درگاه تو ای خدا روی آرزو ‌و امیدواری آورد ‌و از همه ‌ی عالم دل بر کند ‌و یک جهت با شوق ‌و رغبت روی به سوی تو کند (و مشتاقانه اقبال به ‌آن درگاه لطف ‌و کرم کند) چرا که منحصرا تمام اطمینان خاطرش به تو ‌و طمع ‌و امیدش به طور قطع ‌و یقین به احسان ‌و اکرام تست ‌و هم بیم ‌و هراسش تنها از عقاب تست ‌و آنجا جز تو از همه عالم طمع بریده ‌و دلش از هر خوف ‌و اضطراب امر مخوف ‌و اندیشه ناکی غیر تو فارغ خواهد بود (یعنی در ‌آن عالم بنده جز به خدا به هیچ کس امید لطف ‌و احسانی ندارد ‌و از هیچکس جز خدا هم ابدا خوف ‌و هراس ‌و اضطرابی نخواهد داشت ‌و آنجا امیدش منحصرا به کرم ‌و رحمت خدا ‌و هراس ‌و بیمش از قهر ‌و انتقام خداست در صورتی که بندگان باید در دنیا چنین باشند که در اثر ایمان به خدا امید ‌و بیمی جز به او نداشته باشند ‌و به غیر خدا ابدا نظر به کسی نکنند.


(موحد چه زر ریزی اندر برش چه شمشیر هندی نهی بر سرش امید ‌و هراسش نباشد ز کس بر این است بنیاد توحید ‌و بس)


̶ پس در ‌آن هنگام بنده در حضور حضرتت با حال تضرع ‌و زاری ‌و خشوع ‌و خضوع ایستاده ‌و چشم تذلل بر زمین افکنده ‌و در پیشگاه عزتت به حال ذلت از شرم سر به زیر انداخته ‌و با آنکه تو بر اسرار پنهانش داناتر از خود اوئی باز برای اظهار خضوع ‌و فروتنی اسرار درونش را بر تو عرضه می دارد ‌و نزد حضرتت برای اظهار خضوع ‌و شرمندگی عدد گناهانش را به شماره می آورد در صورتی که تو بهتر از او بر شمارش آگاهی ‌و هم به درگاه کرمت پناه می جوید (و از اهوال) ‌آن روز بزرگ ‌و واقعه عظیم که بر او در علم تو (و مشیت ازلی تو) محقق ‌و مسلم بوده ‌و هم از قبایح اعمالی که به حکم تقدیرت در عذاب ‌و عقاب ‌آن باقی مانده ‌و ملازم او گردیده است به کرمت پناه آرد

̶ و در عین حال ای خدا عدل تو را هرگز انکار نکند اگر هم او را عقاب کنی ‌و عفو ‌و کرم تو را عظیم شناسد اگر از او درگذری ‌و به حالش ترحم کنی زیرا توئی خدای کریم (که لطف ‌و کرمت را حد ‌و نهایت نیست) آمرزش گناه بزرگ خلق در پیش دریای رحمت ‌و مغفرتت بزرگ نیاید (و قطره ای ننماید).

̶ ای پروردگار من اینک من بر آنچه امر فرمودی از دعا ‌و التماس به درگاهت به اطاعت فرمان آمده ام (و به دعا از حضرتت درخواست می کنم ‌و آنجا ز ‌و وفا به وعده ات را (که بندگان را فرمودی دعا کنید به درگاهم تا مستجاب کنم) از تو اجابت دعای خود را می طلبم (پس ای خدا به وعده ات وفا کن ‌و دعایم مستجاب فرما).

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا با مغفرت ‌و عفو خود ملاقات کن چنانکه من با اقرار ‌و اعتراف (به گناهم) تو را ملاقات می کنم ‌و مقامم را رفیع تر گردان از آنکه گناهان مرا به خاک هلاک افکند چنانکه من به خواری ‌و فروتنی رو به درگاهت آوردم ‌و عیب ‌و زشتیهایم در پرده لطفت مستور دار چنانکه مرا از عقوبت ‌و انتقامت مهلت دادی (و به حلم خود معاف داشتی ‌و به عفو ‌و کرمت از من درگذشتی).

̶ پروردگارا (در حق من کرم کن) ‌و نیت ‌و قصد قلبم را در طاعتت پایدار گردان ‌و معرفت ‌و بصیرتم را در پرستش خود استوار ساز ‌و مرا از اعمال خیر به کاری که جانم را از پلیدی ‌و ناپاکی خطا ‌و گناهان پاک سازد موفق بدار ‌و مرا بر آئین (پسندیده) خود ‌و آئین پیغمبر خویش محمد مصطفی علیه النحیه ‌و السلام هنگام رحلت بمیران.

̶ پروردگارا من با این حال (زار) ‌و مقام (تذلل) از گناهان خود از بزرگ ‌و کوچک ‌و زشتیهای پنهان ‌و آشکار ‌و لغزشهای گذشته ‌و آینده خود از همه به درگاه (عفو ‌و کرم) حضرتت توبه می کنم آنگونه توبه ای که دیگر به معصیت ‌و گناه با نفس هم حدیث نکرده ‌و ابدا بازگشت به خطا ‌و عصیان را در خیال به خاطر نگیرم (و هرگز قصد عمل زشت نکنم)

̶ و تو ای خدا در کتاب محکم خود (قرآن عظیم) فرموده ای که البته توبه بندگانت را بپذیری ‌و از گناهانشان (به عفو ‌و کرم) درگذری ‌و (هم فرمودی) که توبه کنان را دوست می داری پس ای خدای من (بر این قول ‌و عهد خود) توبه مرا چنانکه وعده فرمودی بپذیر ‌و اعمال زشتم را چنان که ضمانت کردی عفو کن ‌و محبتت را با من چنانکه شرط کردی حتم ‌و لازم گردان

̶ و شرط من هم با تو ای پروردگار آنکه هرگز بازگشت به عملی که ناپسند تست نکنم ‌و ضمانت کنم که دیگر به کاری که نزد تو ناشایسته است رجوع ننمایم ‌و عهد کنم که از این پس من از جمیع معصیت ‌و نافرمانیت دوری گزینم

̶ ای خدای من تو به آنچه من کرده ام (از اعمال بد) تحقیقا از من به آنان آگاهتری (زیرا من معاصی خود را بسیار فراموش خواهم کرد اما تو هیچ فراموشی نخواهی داشت) (لا یعزب عن علمه مثقال ذره). ̶ پس از گناهانم که همه را می دانی درگذر ‌و به قدرت کامله ‌ی خود (که هیچ کس از ‌آن تخلف نتواند کرد) روی مرا به جانب آنچه محبوب تست بگردان

̶ ای خدای من ‌و به ذمه ‌ی من حقوقی است که آنها را به خاطر دارم ‌و حقوقی که فراموش کرده ام ‌و تمام آنها در مقابل چشم تو که خواب ندارد ‌و در حضور علم تو که فراموشی ‌و نسیان نپذیرد همه عیان ‌و مشهود است (زیرا تو بصیر ‌و علیمی به عین ذاتت ‌و علم حضوریت عین بصر است که به تمام کلی ‌و جزئی بی نهایت عالم محیط است ‌و هرگز چیزی از مقابل علم حضوری تو دور نتواند شد) پس ای خدای من تو به اهل ‌آن حقوق که از بندگانت در ذمه ‌ی من است عوض عطا فرما ‌و گناهی که (در عدم ادای ‌آن حقوق) کرده ام عفو ‌و محو فرما ‌و بار گران ‌آن عصیان را (به واسطه عفو) بر من سبک گردان ‌و مرا از آنکه بازبمانند ‌آن عصیان مرتکب شوم نگهداری کن (و محفوظ دار)

̶ که ای خدا توبه نگهبان من از عصیان نتواند شد مگر به حفظ ‌و نگهداری تو ‌و من از خطاء (و گناه ‌و لغزشها) خودداری نتوانم الا به قوت ‌و نیروی (لطف ‌و عنایت) حضرتت پس بارالها تو مرا به نیروئی کافی که (با هواهای نفس ‌و شهوات طبع ‌و وساوس عادات ‌و شیطان) مقاومت تواند کرد قوت ‌و نصرت بخش ‌و بر من عصمتی (به لطف خاص خود) بگمار که (مرا از گناه ‌و کار زشت) منع تواند کرد.

̶ بارالها ‌و چه بسا بنده ای که از گناه به درگاه تو توبه کرده ‌و او در علم غیب نزد تو (معلوم) است که توبه اش را فسخ ‌و باطل خواهد ساخت ‌و به جرم ‌و گناه بازگشت می کند. من ای خدا به تو پناه می برم که این چنین بنده ای باشم پس (کرم کن و) همین توبه ‌ی مرا توبه ای قرار ده که (ثابت بماند و) دیگر بعد از این توبه محتاج به توبه دیگر نشوم (و ابدا توبه ام را نشکنم و) ‌آن توبه (در اثر ثبات ‌و عزم) سبب بر محو گناهان گذشته شود ‌و موجب سلامتی از خطا ‌و عصیان در باقی عمر گردد.

̶ ای خدا من از جهالت ‌و نادانیم (در طاعت ‌و معرفتت به درگاه لطف ‌و حلمت) عذر خواه آمده ام ‌و از عمل زشت خود از تو بخشش ‌و آمرزش می طلبم پس (کرم کن و) عذرم بپذیر (و از فعل زشتم درگذر) ‌و به لطف ‌و احسان مرا در کنف رحمتت در آور ‌و (در پرده) عافیتت (به فضل ‌و کرم) مستور ‌و محفوظ دار

̶ ای خدا ‌و من (به توفیق تو) از هر چه خلاف اراده تست ‌و یا هر چه سبب زوال محبت تست از خطرات قلب ‌و نگاه چشم ‌و گفتار زبان از همه به درگاهت توبه می کنم ‌آن چنان توبه ای که به ‌آن توبه تمام اعضاء ‌و جوارحم از ترک اداء حقوقت سلامت بماند ‌و از آنچه ستمکاران می ترسند که ‌آن الم سطوتها (و قهر ‌و انتقام) تست در امان خود ایمنی بخشی (یعنی پروردگارا من به توفیق تو توبه ای می کنم که قلبم را از خواطر شیطانی ‌و اندیشه های کج ‌و فکر ‌و خیالات باطل نگاهدارد ‌و چشمم را از نگاه خیانت ‌و نگاه حسد ‌و شهوت ‌و خشم ‌و غضب با خلق حفظ کند ‌و زبانم را از تهمت ‌و غیبت ‌و دروغ ‌و بدگوئی ‌و دشنام مردم محفوظ گرداند به توبه ای که حقوق تو را ادا کنم ‌و در حق بندگانت هم ظلم ‌و جور نکنم تا در قیامت ‌و در هر عالم از سطوات قهر ‌و انتقامت در امان باشم)

̶ ای خدا پس تو هم بر تنهائی (و بی کسی) من در پیشگاه حضرتت ترحم کن (که من اینجا در حضور تو غیر تو کسی ‌و فریاد رسی ‌و یار ‌و مونسی ندارم غریب ‌و تنها ‌و بی یار ‌و یاورم در این حال به حالم ترحم فرما) ‌و از ترس ‌و وحشت قلبم ‌و بیم ‌و اضطراب ارکان وجودم از هیبت قهر ‌و جلالت بر من ترحم کن (که ابدا تاب هیبت ‌و جلال تو را ندارم نه من بلکه تمام قوای عالی ‌و دانی عالم تاب قهر ‌و سطوت ‌و جلال ‌و مهابت ‌و هیبت ‌و انتقام تو را نخواهند داشت). ̶ ای خدای من مرا گناهان در پیشگاه حضورت سخت با ذلت ‌و خواری به پا داشته پس اگر من سکوت کنم (و به درگاهت ناله ‌و فریاد نکنم) کسی از طرف من سخنی (به عذرخواهی ‌و شفاعت) نخواهد گفت ‌و اگر خود شفاعت خویش کنم به شفاعت اهلیت ندارم (و شفاعتم مقبول نخواهد شد) که هیچ بنده مجرم عاصی پر گناه ستمکار قابل آنکه نزد سلطان شفیع خود شود نخواهد بود (تبصره البته باید دانست که در این دعای توبه این سخنان ‌و بلکه تمام ادعیه که امام علیه السلام به درگاه خدا عرضه می دارد تعلیم طریق توبه ‌و دعاست به امت زیرا اگر به ظاهر ‌آن مقصود باشد امام معصوم است ‌و عصیان ‌و گناهی ندارد تا توبه از ‌آن کند پس به طور کلی این اظهارات یا مقام تذلل ‌و عبودیت است یا حسنات الابرار سیئات المقربین است یا غرض از ‌آن کیفیت دعا ‌و تعلیمات کلی به امت آموختن است برای رابطه با خدا ‌و طریق راز ‌و نیاز با حق ‌و شرح اموری که به بندگان در راه معرفت ‌و عبودیت ‌و عرض حاجت به درگاه عزت حضرت احدیت تعلمش لازم ‌و تذکرش ضرور است خواهد بود ‌و تمام پیمبران ‌و رسول اکرم ‌و آل اطهارش گناه به معنی مخالفت به امر خدا ‌و ترک طاعت واجب ابدا ندارند لذا این اظهارات بر محملهائی باید توجیه شود که با مقام ‌و منصب عصمت ‌و طهارت مناسب باشد پیغمبر اکرم نیز که فرمود انی لا ستعفر الله فی کل یوم سبعین مره نه مقصود استغفار ‌و توبه از گناه ‌و عصیانست چون با دلیل متقن عقل ‌و نقل ‌و کتاب ‌و سنن انبیاء ‌و اولیاء جمیعا معصومند ‌و گناهشان ترک اولی خواهد بود ‌و خصوص خاتم النبیین ‌و اوصیاء ‌آن حضرت همه منزه از عصیان بلکه به شاید مبرا از ترک اولی نیز باشند صلواه الله علیهم اجمعین).

̶ خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و کرمت را بر خطا ‌و گناهم شفیع می ساز ‌و بر گناهانم به عفو ‌و رحمتت بازگشت فرما (یعنی به کرم ‌و بزرگواری گناهانم ببخش) ‌و کیفر اعمالم را عذاب ‌و عقوبتت قرار مده (بلکه به عفو ‌و رحمتت حواله کن) ‌و نعمت ‌و احسانت را بر من وسیع ‌و منبسط قرار ده ‌و (زشتی) مرا در پرده (لطف ‌و کرم) به پوشان ‌و با من ‌آن کن که سلطان عزیز بزرگواری با بنده ذلیل ‌و خواری که به درگاهش تضرع ‌و زاری می کند خواهد کرد که البته ‌آن سلطان با ‌آن بنده ترحم ‌و بخشش می کند یا با من چنان کن که شخصی دارا ‌و غنی (با کرم وجود) با فقیر بینوائی که به درگاهش عرض نیاز ‌و اظهار حاجت می کند ‌آن خواهد کرد ‌و او محققا با فقیر زار کرم ‌و احسان می کند (و نعمت ‌و رفعت می بخشد) پس تو که ارحم الراحمینی البته ترحم خواهی کرد.

̶ ای خدا من وسیله پناه یافتن به درگاه تو جز عزت ‌و بزرگواریت ندارم پس مرا در حرز رحمتت پناه ده ‌و ای خدا من شفیعی (که از گناهانم به درگاهت شفاعت کند) ندارم تو فضل ‌و کرمت را شفیع من گردان (که بهترین شفیع بندگان گنهکار همان لطف ‌و کرم خداست) ‌و ای خدا خطا ‌و گناهانم سخت مرا ترسان ‌و هراسان ساخته تو (کرم فرما و) به عفو ‌و بخششت دلم را از این خوف ‌و هراس ایمن ساز.

̶ ای خدا من تمام این سخنانی که به درگاهت عرض کردم چنان نیست که اعمال بد خود را نمی دانم ‌و یا گذشته ‌و سابقه افعال زشتم را فراموش کرده ام لیکن برای ‌آن این اظهارات را می کنم که آسمان ‌و هر که در ‌آن آفریده شده ‌و زمین ‌و هر که به روی ‌آن وجود دارد همه ناله پشیمانی مرا بشنوند ‌و فریاد ‌و التجاء مرا به توبه ‌و انابه به درگاه کرمت بنگرند

̶ که شاید از آنان (که در آسمان ‌و زمینند) کسی به رحمتت بر حال زار من ‌و موقف سخت (و حال پریشان) من ترحم کند یا بر احوال (و اهوال قلب فکارم) رقت آرد ‌و عطوفت کند تا از او به دعائی در حق خود نائل شوم که ‌آن دعای او از دعاهای من نزد تو بهتر پذیرفته شود (و زودتر مستجاب شود) تا کسی (از ‌آن اهل آسمان ‌و زمین) که شفاعتش به پیشگاه حضرتت از شفاعت من محکمتر است (و مقبولتر) شفاعت او از قهر ‌و غضبت موجب نجات من گردد ‌و سبب فوز ‌و کامیابی من به مقام رضا ‌و خشنودی تو شود (یعنی ای خدا من می دانم که گناه ‌و خطایم بسیار است ‌و هیچ سوابق اعمال زشتم را فراموش نکرده ‌و لذا قابل ‌آن نیستم که به درگاهت دعا کنم ‌و به اجابت رسد اما این همه دعا ‌و التماس به گفتار گوناگون به درگاهت از ‌آن می کنم که شاید از اهل آسمان ‌و زمین فرشتگان رحمت ‌و بندگان با صدق ‌و حقیقت ناله ‌و فریاد ‌و فغانم برخی بشنوند ‌و به حالم ترحم کنند ‌و بر من دعائی ‌و شفاعتی به درگاهت کنند که در حق من پذیرفته شود ‌و موجب رضا ‌و خشنودی حضرتت از من گردد ‌و مرا به سعادت ابد نائل سازد ‌و کشتیم به ساحل نجات ‌و فیروزی رساند با آنکه همان ترحم ‌و رقت قلب ‌و عطوفت خلق هم رشحه ای از دریای رحمت بی انتهای تو ‌و از منبع اسم رئوف ‌و رحیم تست پس نظرم به ترحم خلق نیز چشم به رحمت واسعه ‌ی تست نه طمع به خلق که بی افاضه ‌و احسان تو خلق آسمان ‌و زمین همه فقیر الذات ربطی الوجود معدوم الهویه اند ‌و لا مدبر ‌و لا مقدر ‌و لا موثر فی الوجود الا الله تعالی شانه ‌و سلطانه)

̶ ای خدا اگر ندامت ‌و پشیمانی از گناه توبه است ‌و بازگشت به درگاه تست من از همه عالم نادم ‌و پشیمان ترم (که بیش از همه بر سختی عقابت آگاهم ‌و اگر (عزم) ترک معصیت انابه ‌و رجوع است به ‌آن درگاه باز من اول انابه کننده به حضرتت خواهم بود (که من صبح ‌و شام به درگاهت به لابه ‌و انابه مشغولم) ‌و اگر استغفار ‌و طلب آمرزش از حضرتت موجب محو گناهانست من هم از مستغفران ‌و آمرزش طلبان درگاه توام.

̶ ای خدا چنانکه (بندگان گنهکار را) امر به توبه فرمودی ‌و قبول توبه آنها را ضمانت کردی ‌و خلق را ترغیب ‌و تحریص به دعا نمودی ‌و به آنان وعده اجابت کردی پس ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و توبه ‌ی مرا هم به کرمت قبول فرما ‌و مرا به محل محرومی ‌و ناامیدی از درگاه رحمت (بی انتهای) خود بازمگردان که همانا توئی که بسیار (و بی نهایت) بر بندگان گناهکارت توبه پذیری ‌و در حق خطاکاران تائب ‌و نالان به درگاهت بی حد مهربانی خدایا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش (و این تحیت ‌و ثنای ما بر ‌آن حضرت سپاسگذاری ماست) زیرا به وجود ‌آن بزرگوار تو ما امت را (به توحید معرفت ‌و طاعت ‌و سعادت ابد) هدایت فرمودی

̶ و نیز درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش (باز بدین سبب بر او طلب درود ‌و رحمت از تو می کنم) که ‌آن حضرت ما را (از ورطه جهل ‌و شرک ‌و ارجاس جاهلیت ‌و ذلت ‌و نکبت رهانید ‌و از فقر مالی ‌و فقر عقلی ‌و اخلاقی ‌و اجتماعی ‌و فقر علمی ‌و عملی) به واسطه ‌آن وجود مبارک (که مظهر رحمت واسعه تست ما امت را نجات دادی ‌و باز درود ‌و رحمت فرست ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش چنان رحمتی که ما را (از قهر ‌و عقاب ‌و رنج ‌و عذاب) روز قیامت نجات دهد که ‌آن روز بیچارگی ‌و فقر ‌و حاجت جمیع خلائق است به حضرتت ای خدا همانا تو تنها بر کلیه ‌ی اشیاء قادر ‌و توانائی ‌و این شفاعت به رحمتت از ما امت بسی بر تو سهل ‌و آسانست (پس کرم کن ‌و به شفاعت آل رسول گرامی که مظهر رحمت واسع تست ما امت مرحومه را از قهر ‌و عقاب خود نجات ده ‌و به رحمت ابد ‌و بهشت سرمد مقام بخش).



نیایش سی و دوم: بعد از نماز شب در مقام اعتراف به گناه خود (یعنی فقر ‌و حاجت خود) با خدای خویش به این دعا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدای عالم ای دارای ملک پاینده ابدی (همان ملک وجودی که ظل حق ‌و اشراق حق ‌و نور وجه ‌و فیض تجلی خداست البته هرگز عدم پذیر نیست ‌و پاینده ابدیست ابدی الوجود ‌و سرمدی الحقیقه است اگر به دریا تشبیه شود قطره ای از ‌آن دریای نامتناهی از ازل تا ابد کم نخواهد شد زیرا ملک او وجود منبسط ‌و اشراق شمس حقیقه الوجود الهیت است ‌و چنانکه خدا ذاتش ازلی ‌و ابدی ‌و سرمدیست اشراق او ‌و فیض او ‌و تجلی ‌و نور وجه او که «کل شیی ء هالک الا وجهه» ‌آن هم به بقای حق باقی ‌و ابدی است ‌و فناپذیر نیست اما وجود مضاف به خلق است که فنا ‌و زوال ‌و حدوث پذیر است ‌و دستخوش هست ‌و نیست تواند بود)

̶ و ای سلطان مقتدر بدون هیچ سپاه ‌و بی نیاز از هر معین ‌و یار

̶ عزت (و دولت) باقی ابدی تو به مرور دهور ‌و در گذشت روزان ‌و روزگاران ‌و ماه ‌و سالان برقرار ‌و بی زوال خواهد بود

̶ او را حد ‌و نهایت نیست اولیتش بی حد آخریتش بی انتهاست

̶ ملک بی انتهای تو را پایه بلندیست تمام اشیاء (و بلند نظران عالم) در مرتبه مادون انتهاء ‌و استعلای او سقوط یافته اند

̶ و به کوتاه ترین رتبه از ‌آن ملک مختار تو بلند پایه ترین مدح ‌و توصیف عارفان الهی وصول نخواهد یافت

̶ هر وصف ( ‌و مدح ‌و تعریف) در مقام معرفتت به گمراهی ‌و حیرانی می کشد ‌و هر نعت ‌و تعریف دون بلوغ توصیف حضرتت ناچیز ‌و باطل است لطیفترین قوای ادراکی (و عالی ترین نظر بلند فکران عالم) در مقام بزرگی ‌و کبریائیت حیران ‌و سرگردان است

̶ این است (وصف ‌و نعتت که) توئی خدای اول در اولیت خویش (و مبدا مبادی ملک هستی ‌و علت العلل کل آفرینش) به موجب همین (اولیت ‌و ازلیت ذات) وجودت هم دائم ‌و ابدی ‌و بی زوال ‌و سرمدیست (یعنی تو ‌آن بزرگوار خدائی که به وصف ‌و مدح ‌و فهم عقل ‌و اندیشه درنیائی ‌و وصف اولیت ‌و ازلیتت عین وصف آخریت ‌و ابدیت است چون هر دو عین ذاتست ‌و ذاتت بسیط الحقیقه به حکم برهان واحدی المعناست به حکم «قل هو الله احد» که امام (ع) احدی المعنی تفسیر فرموده پس ‌آن ذات یکتا احدی الصفات احدی الجهات احدی الحیثیات است حیث فاعلی او عین غائی است چه او تمام دایره وجود است ‌و در دایره نقطه مبدا عین منتهاست پس حیث اولیت عین حیث آخریت است به همان حیث که اولست به همان حیث آخر است). (یعنی به ذاته علت فاعلی ‌و علت غائی عالم وجود است) هم ظاهر الذات ‌و هم باطن الکنه است (هو الاول ‌و الاخر ‌و الظاهر ‌و الباطن) توصیفش از کلام وحی اوست (تعالی الله عما یصفه الواصفون علوا کبیرا)

̶ و من ‌آن بنده ‌ی ضعیف توام که عملم ضعیف ‌و ناچیز است ‌و امید ‌و آرزویم (به رحمت بی انتهایت) بسی جسیم ‌و بزرگ است (ای خدا) اسباب وصول (به مقام قرب ‌و شهود حضرتت) از دست من بیرون است مگر ‌آن سببی که رحمتت به دست دهد (و عنایتت شامل حالم گرداند) ‌و هر رشته ‌ی امیدی جز رشته ‌ی رحمت ‌و عفو ‌و بخششت که من (و همه ‌ی عالم) بدان چنگ زده ایم از من منقطع گردیده (تنها رشته ‌ی امیدم به لطف ‌و عفو ‌و بخشش ‌و مهربانی تست)

̶ آنچه از طاعتت که من بر ‌آن اعتماد کنم بسیار کم است ‌و آنچه از معصیتت ‌و نافرمانیت که رجوع می کنم (به ‌آن در اعمالم) بسیار زیاد است ‌و ابدا بنده ‌ی تو هر چند بد کرده باشد (بسیار) باز مقام عفو ‌و رحمتت از ‌آن وسیعتر است که شامل او نگردد پس (ای خدای مهربان) از گناه من درگذر.

̶ پروردگارا ‌و البته علم (حضوری ازلی) تو بر اعمال پنهانی محیط است ‌و هر امر مستور ‌و پنهانی (در عالم) در پیش علمت مکشوف ‌و هویدا است ‌و از علم محیطت دقایق امور خلقت پوشیده نیست ‌و حقایق عالم غیب ‌و اسرار پنهان خلق هیچ از محیط علمت یک لحظه غایب نخواهد شد

̶ و ای خدا دشمنت ابلیس خبیث سخت بر من (بنده ‌ی ضعیف) مسلط گردیده ‌و همان دشمنی که برای اغوا ‌و گمراهی من تا روز قیامت تو مهلت خواسته ‌و تو او را مهلت دادی

̶ تا ‌آن دشمن مرا در ورطه خطا ‌و گناهان درافکند ‌و من از همه ‌ی ‌آن گناهان از صغیره ‌و کبیره اش که همه موجب تباهی ‌و فلاکت است به درگاه (عفو ‌و کرم) تو می گریزم (که مرا از تعقیب ‌و رسوائی ‌آن گناهان جز درگاه عفو ‌و رحمتت گریزگاهی نیست) ‌و ‌آن دشمن ( دست از فریب ‌و اغوای من برنداشت) تا آنگاه (که مرا به معصیت درافکند ‌و بدان کرده بد به سخط ‌و قهر ‌و غضب تو مستوجبم ساخت در ‌آن حال پس از مکر ‌و فریبش روی از من بگردانید ‌و به کلمه کفر خود مرا تلقی ‌و دعوت کرد آنگاه از من (و اعمالم) تبری جست (و اظهار تنفر نمود) ‌و (پس از آنکه مرا فریب داد ‌و به معصیت افکند) به من پشت کرد ‌و مرا تنها با خشم ‌و غضب تو واگذارد ‌و در پیشگاه قهر ‌و انتقامت درافکند

̶ نه شفیعی که به درگاهت مرا شفاعت کند ‌و نه معینی که بر قهر تو مرا ایمنی بخشد ‌و نه حصنی (و سنگرگاهی که در ‌آن از خشمت پنهان شوم ‌و نه ملجاء ‌و پناهی که از (عذاب) تو آنجا پناهنده شوم

̶ باری این است مقام (و حال ‌و روزگار) کسی که به درگاه تو پناه می آورد ‌و این است محل (و مرتبه) کسی که حضورت (به گناه ‌و خطای خود) اقرار ‌و اعتراف می کند ای خدا پس (کرم کن و) فضل ‌و رحمت واسعت را (که همه کس را فرا گرفته) از من هم دریغ مدار ‌و رشته ‌ی عفو ‌و بخششت را که بر همه رسا (و جمیع گنهکاران را شامل) است بر من کوتاه مگردان ‌و مرا محرومترین بنده ای که به درگاهت به توبه ‌و ندامت باز آمده قرار مده ‌و ناامیدتر کسی که به امیدواری بر تو وارد شده مگردان (یعنی چنانکه عفو ‌و رحمتت بر تمام توبه کنندگان ‌و امیدواران شامل است شامل حال من هم بگردان از ‌آن رحمت واسعه که عالمی را شامل است محرومم مساز) ‌و مغفرت ‌و آمرزشت را شامل حالم ساز که همانا تو بهترین آمرزندگانی.

̶ ای خدا تو مرا به اوامری امر فرمودی ‌و من ترک ‌آن اوامر کردم ‌و از افعالی منع فرمودی ‌و من مرتکب شدم ‌و خیالات باطل نفس خطاها را بر من (نیکو) جلوه داد لذا راه تفریط (و عصیان) پیمودم

̶ نه روزی را به روزه گرفتن گواه (طاعت ‌و بندگی خویش) به درگاهت برگرفتم ‌و نه شبی را به تهجد (و نماز شب) قیام کردم ‌و به سحرخیزی به درگاه رحمتت پناه جستم ‌و نه به احیاء سنت الهی پرداختم تا بقای ‌آن سنت موجب سعادت ‌و حسن ثناء ‌و نام نیک من گردد حاشا که هر کس جانب احترام فرایض ‌و واجبات احکامت را فروگذارد هلاک خواهد شد (یعنی من به سبب تفریط ‌و ترک احیاء ‌و ابقاء سنت ‌و فروض احکامت مستوجب هلاکت ‌و عذاب هستم ولی تو به لطف ‌و کرمت مرا عفو فرمودی)

̶ باری ‌و من ‌آن نیستم که به فزودن نافله ای (یعنی به انجام کار مستحبی به سویت متوسل شوم (و طمع کنم که دعایم به درگاهت مستجاب ‌و حاجتم روا گردد) در صورتی که اوامر واجبت را که به انجامش وظیفه داشتم بسیاری را به غفلت ترک اطاعت کردم ‌و در مقامات حدود احکامت تجاوز ‌و تعدی روا داشتم ‌و هتک حرمت ‌آن حدود الهی نمودم ‌و بسی گناهان بزرگ مرتکب شدم که عفو ‌و کرمت بر فضیحت ‌و رسوائیم پرده پوشی کرد (وگرنه رسوای عالمی می گردیدم)

̶ و اکنون تضرع ‌و زاری به درگاهت حال ‌و مقام کسی است که پیش خویش از تو شرمنده ‌و (از اعمال بد) بر نفس خود خشمگین ‌و از تو (که عفو ‌و کرم بسیار فرمودی) ‌و راضی ‌و خشنود است پس تو را با نفس ذلیل خاشع ‌و گردن کج ‌و پشتی زیر سنگینی بار گناهان خم ملاقات می کند در حالی که بین حال امید ‌و رغبت ‌و خوف ‌و خشیت به درگاهت ایستاده

̶ و تو ای خدا به رجاء ‌و امیدواری بندگان به لطفت ‌و خوف ‌و ترس خلقان از قهرت از هر کس سزاوارتری (زیرا هر خیر ‌و احسان از جود ‌و کرم تست ‌و هر خسران ‌و زیان از قهر ‌و انتقام تو) پس ای خدا ( کرم کن و) آنچه به کرمت امیدوارم عطا فرما ‌و از آنچه می ترسم (از قهر ‌و غضبت) مرا ایمن ساز ‌و بر من به عوائد عطایای رحمتت کرامت فرما که تو ای پروردگار من کمترین کسی که از او درخواست توان کرد (زیرا توئی که از کرم وجود ‌و عنایت خلق را آفریدی ‌و خلق جود ‌و کرم به خلقان دادی ‌و کرامت ‌و احسان خلق رشحی ‌و قطره ای بلکه ظلی ‌و بهره ای از دریای کرم تست) پس تنها به تو باید خلق امیدوار باشند (که مبداء هر جود ‌و کرم ‌و منبع هر خیر ‌و احسانی نه به خلق که همه هم در وجود ‌و هم در کرم وجود به تو محتاجند.)

̶ ای پروردگار من در صورتی که در دار فناء (و عالم دنیا) تو به عفو ‌و کرم بر عیوب ‌و خطاهایم پرده کشیدی ‌و به فضل ‌و احسان زشتیم مستور فرمودی ‌و به حضور امثال ‌و اقرانم مفتضح ‌و رسوا نساختی پس کرم فرما ‌و هم از فضیحت ‌و رسوائی در عالم بقا ‌و دار آخرت مرا پناه بخش در ‌آن موقف که فرشتگان مقرب ‌و رسولان مکرم ‌و شهیدان راه حق همه گواه (و شاهد ‌و ناظر) اعمال منند ‌و بندگان نیکوکار از همسایگانم که من اعمال زشتم را از آنان پنهان می داشتم (که مرا رسوای خاص ‌و عام نکنند) ‌و هم از خویشانم که برای حفظ حشمت ‌و آبرویم به آنها اطمینان خاطر نداشتم ‌و می ترسیدم که بر اسرار پنهانم (و اعمال زشتم) آگاه شوند

̶ و پرده پوشی نکرده (بلکه آبرووشان ‌و وقارم را میان خلق به خاک ریزند) اما به مغفرت ‌و آمرزش تو ای خدای من اعتماد ‌و اطمینان کامل دارم (زیرا بر بندگان آمرزش ‌و پرده پوشی وصف ذاتی تست) ‌و تو اولی هستی از هر کس که به او وثوق توان داشت ‌و تو عطابخش تر هستی از هر کس که به او امیدوار توان بود ‌و با رافت ‌و عاطفه تر از هر کس که از او ترحم طلبند (و به دو همه چشم احسان دارند) پس ای خدا تو به حال من (در هر حال) ترحم کن

̶ که توئی آنکه من هنگامی که آب نطفه پست ناچیزی بودم مرا از پشت پدر (به حکم قوه شهوت که مامور تست) فرود آوردی از مجرای تنگ استخوانهای بدن (و عروق ‌و شریانات آن) در تنگنای رحم مادر قرارگاه دادی ‌و ‌آن جا در حجابها (ی مشیمه ‌و رحم ‌و بطن) مستور گردانیدی ‌و از حالی به حالی دیگر (برای سیر به حد کمال) متبدل کردی (و به حکمت بالغه) به صورتهای رنگارنگ ‌و اطوار گوناگون متحول ساختی تا آنکه به صورت تام ‌و کامل بشری درآوردی ‌و (طبق حاجت در عالم دنیا) به من از کرم جوارح ‌و اعضاء عطا کردی چنانکه خود در کتاب آسمانی قرآن وصف فرمودی که ما آدمیان نخست نطفه بودیم ‌و آنگاه علقه ‌و گوشت پاره سپس استخوان ‌و آنگاه استخوانها را به گوشت پوشانیدی سپس مرا خلقتی دیگر (که روح انسانی ‌و آدم مکرم است) طبق (مشیت ازلی ایجاد کردی

̶ و هر زمانکه) بر تکمیل خود (به رزق تو محتاج بودمی ‌و بی نیاز از فضل ‌و احسانت نبودمی) بلکه در همه حال به فضل ‌و کرم نیازمند بوده ‌و هستم) تو قوت غذای مرا از فضل ‌و زیادتی طعام ‌و شراب کنیزت (همان مادرم) که در درون او مرا مسکن دادی ‌و در مقر رحمش ودیعه گذاردی آنجا از زیادی غذای مادرم (یعنی خون حیض او) مرا تغذیه ‌و قوت (لایق به حالم) به من رسانیدی

̶ و ای خدا اگر تو مرا در این دوران ‌و در ‌آن حالات (عجز ‌و ناتوانی) مرا به نیروی خود وامی گذاردی (و به دست عنایتت نمی پرورانیدی (و یا مضطر به قوت ‌و نیروی خود می گردانیدی همانا مرا (بر انجام کارم) به کلی نیروی نبود ‌و قوت ‌و قدرت بسی از من دور بود

̶ در ‌آن دوران (ضعف ‌و ناتوانی) تو مرا به فضل ‌و کرم غذائی لطیف ‌و نیکو عطا کردی (و هر آنچه کرم فرمودی) همه صرف لطف ‌و احسان تو بر من بود (نه به استحقاق ‌و تقاضای من) ‌و این لطف ‌و کرم بر من از نخست خلقتم تا به حال بوده ‌و هیچگاه محروم از احسانت نبودم ‌و هرگز حسن ‌و نیکوکاریت زمانی دیر نشد (بلکه اول وقت حاجتم مورد عنایتت می شدم) (و ای عجب که این همه سوابق محبت ‌و احسان) باز وثوق ‌و اعتمادم را محکمتر ‌و کاملتر نسبت به حضرتت نمی گرداند تا (از این حظوظ سمانی ‌و نعم ظاهری دنیوی) به توکل بر تو فراغت جسته ‌و ‌آن حظ ‌و بهره های (کامل عالی روحانی) که مرا نزد حضرتت (در عالم آخرت) مهیاست از درگاه کرمت طلبم

̶ (فریاد) که شیطان سخت عنان اختیار از دستم گرفته ‌و (با این همه لطف که در حقم کردی باز) مرا به سوء ظن ‌و ضعف یقین می کشاند (تا سوابق احسانت ‌و کرمهای گذشته را فراموش کنم) ‌و در رزق ‌و روزی ‌و سایر مقدرات ‌و خیرات آتیه بدگمان به حضرتت گردم ‌و به غیر تو در حوائج متوسل شوم. ای خدا من به درگاه تو از شر وسوسه ‌و فریب این همجوار بد شیطان ‌و اطاعت نفس از او به درگاه حضرتت شکایت می کنم ‌و به یاری تو از تسلط او عصمت می طلبم (و به لطفت از فتنه اش امان می جویم) ‌و به درگاهت تضرع ‌و زاری می کنم

̶ که رزق مرا از راهی سهل ‌و آسان عطا کنی (و مرا به سوء ظن از فریب شیطان مبتلا نگردانی) پس تو را بر بزرگ نعمتهای سابق (بی شماری که) (پیش از طلب ‌و استحقاق من بلکه) ابتدا (و بی سابقه) به من عطا فرمودی تو را شکر ‌و ستایش می کنم ‌و هم بر اینکه شکر احسان ‌و انعامت را به قلبم الهام کردی باز تو را شکر ‌و سپاس دگر می گویم (زیرا الهام شکر ‌و توفیق سپاسگزاری هم نعمت بزرگ تست که ‌آن موجب افزایش نعمتت می گردد ‌و ‌آن هم شکری دارد پس شکری بر نعمت ‌و شکری بر توفیق شکر نعمت باید کرد) ای خدا باز بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و امر رزق مرا هم سهل ‌و آسان مقرر فرما (تا به زحمت ‌و رنج در معیشت گرفتار دنیا نشوم ‌و فراغت برای طاعت ‌و عبادتت بیابم ‌و بیشتر عمر به جای تحصیل روزی به کار علم ‌و معرفت ‌و طاعت که غرض اصلی از خلقت است پردازم) ‌و به آنچه بر من (در علم عنائی خود) مقدر فرموده ای مرا قانع گردان (زیرا همان تقدیر اول عین حکمت ‌و مصلحت بندگانست) ‌و به آنچه (در قسمت ازلی) بهره ام مقرر داشتی مرا راضی ‌و خشنود دار (که همان قسمت ازلی عین صلاح ‌و کمال مرحمت ‌و لطف در حق خلق است.) ‌و ای خدای من هر چه از جسمم کاسته ‌و از عمرم درمی گذرد ‌آن را به راه طاعت (و معرفت) خود مقرر گردان (چون عمری که به راه معرفتت صرف نشد ضایع ‌و باطل گردید) ای ذات پاکی که بهترین روزی دهنده ‌ی خلائقی (که بی هیچ شرط ‌و قید بلکه به صرف جود ‌و عطای ذاتی به مومن ‌و کافر ‌و فاسق ‌و عادل به همه بندگان ‌و به تمام موجودات روزی می دهی ‌و رزق مناسب همه را بی عوض ‌و بی شرط طاعت ‌و معرفت ‌و بی منت عطا می فرمائی)

̶ ای خدا من همانا به درگاه رحمتت پناه می برم از ‌آن آتش قهرت که به ‌آن آتش بر اهل عصیان سختگیری کردی ‌و بر آنان که از راه رضای تو رو گردانیدند وعده ‌ی عقاب دادی از ‌آن آتشی که نورش عین ظلمت ‌و راحت ‌و آسایشش عین دردناکی ‌و الم است هر چه از ‌آن آتش دوری جویند باز بدان نزدیک شوند (یعنی آتش دوزخ به اهل معصیت چنان مسلط ‌و از هر جانب بر دوزخیان محیط است که هر قدر از ‌آن دوری جویند بدان نزدیک شده ‌و ابدا دوری ‌و فرار از عذاب دردناکش نتوانند) شگفت آتشی که بعضی شعله هایش بعضی دیگر را می خورد ‌و برخی بر برخی دیگر حمله ور شود (مانند آتش کبر ‌و نخوت ‌و غرور در دنیا ‌و آتش کینه ‌و فتنه ‌و حسد ‌و رقابت که بعضی بر بعضی دیگر غلبه ‌و حمله ور می شود در آخرت هم حقیقت این اوصاف ‌آن دوزخی است که بدین وصف مذکور نمودار شود)

̶ آتشی است (عجب هولناک) که استخوان معصیت کاران را سوخته ‌و خاکستر می گرداند ‌و اهل دوزخ را از ‌آن آتش آب سوزان حمیم بیاشاماند آتشی (مهیب ‌و سخت دل) که هر چه دوزخیان به ‌آن آتش تضرع ‌و زاری کنند توجه نکرده ‌و آنان را ابقا نکند ‌و هر چه از او رحم ‌و عطوفت طلبند ابدا ترحم نکند ‌و نه آتش کسی را که با خشوع ‌و التماس تسلیم او شود از شدت عذاب تخفیف تواند داد. آتشی است (هولناک بی رحم) که به شدیدتر حرارت ‌و سوزندگی با اهل دوزخ ملاقات کند با عذاب دردناک ‌و عقوبت ‌و انتقام سخت ‌و وبال ‌و حرمان ابدی.

̶ و ای خدا به تو پناه می برم از عقربهای دوزخ که برگزیدن دوزخیان دهنها گشاده (و نیشها کشیده) اندوهم از مارهای دوزخ ‌و دندانهای زهرآلودشان که به اهل دوزخ (با چشم خشمگین) حمله ورند ‌و هم پناه می برم به تو از شرابهای دوزخ که چون اهل جهنم بیاشامند همه احشاء ‌و امعاء (اندرون بدنشان) را قطعه قطعه سازد ‌و دلهای ساکنان دوزخ را بشکافد ‌و قلب آنها را از جا برکند ‌و ای خدا من از (لطف ‌و کرم) تو طریقی می طلبم (موفقیت بر اعمال خیر می خواهم) که مرا از آتش دوزخ دور سازد ‌و به کلی (از عذاب جهنم) باز دارد (و محفوظ گرداند.)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا هم به فضل ‌و رحمتت از ‌آن آتش (قهر خود) نجات بخش (و در پناه عفوت از عقابت ایمن ساز)

̶ که همانا توئی که خلق را (هر که بخواهی) از کار ناپسند ‌و ناشایسته محفوظ می داری ‌و نیکوکاری عطا می کنی. ̶ (یعنی تنها توئی که هر که را بخواهی حسن توفیق ‌و شوق کار خیر ‌و حظ نیکوکاری عطا می کنی ‌و اگر بندگان را لطف ‌و کرمت شامل نشود ‌و آنها را به خود واگذاری همه به گناه ‌و خطا مایل شوند ‌و به هوای نفس ‌و حب دنیا دل بازند ‌و به لذات فانی دنیا پردازند ‌و از اطاعت شهوت بر هلاک خود بشتابند) ‌و توئی (یگانه سلطان مقتدر عالم) که هر چه بخواهی می کنی ‌و قدرت کامله ات بر همه عالم نافذ است

̶ پروردگارا درود فرست اول بر محمد ‌و آل پاکش هنگامی که نام نیکویان عالم یاد شود ‌و مادامی که شب ‌و روز در عالم رفت ‌و آمد کند درودی فرست بر ‌آن بزرگواران که طول مدتش منقطع نشود ‌و عددش به شمار نیاید درودی که (عطرش) فضای عالم را ‌و (صیتش) عرصه ‌ی زمین ‌و آسمان را پر سازد.

̶ درود خدا بر او ‌و آل پاکش باد تا به حدی که او راضی ‌و خشنود گردد ‌و باز بعد از حد رضای او درود بی حد ‌و بی انتها بر ‌آن بزرگوار فرست (ای خدا) ای مهربان ترین مهربانان عالم.



نیایش سی و سوم: استخاره در کار ‌و از خدا طلب خیر ‌و حسن عاقبت می کرد.

[ویرایش]

پروردگارا من از حضرتت خیر ‌و سعادتی که بر من به علم ازلی مقرر فرموده ای به دعا می طلبم. ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و بر من به خیر (و سعادت ‌و کامروائی ‌و شادی ‌و فیروزی دو عالم) حکم فرما ‌و به حکم (یمحو الله ما یشاء ‌و یثبت) هر چه غیر خیر است بر من در تقدیر ازلی خود محو ساز ‌و خیر ‌و سعادت به جای ‌آن ثبت فرما

̶ و به ما کار خیر ‌و نیکوئی را که باید برگزینیم الهام کن ‌و ‌آن را وسیله ‌ی خوشنودی خود از ما به مقدراتت قرار ده بر هر چه (خیر ‌و شر ‌و خوش ‌و ناخوش) بر ما تقدیر فرمودی ما را مقام رضا ‌و تسلیم عطا فرما (تا به هر چه مقدر تست شاد باشیم) ‌و از دل ما هر شک ‌و ریب را دور گردان ‌و بر مقام یقین بندگان با اخلاصت ما را موید فرما

̶ و ما را به عجز از معرفت ‌و خوار شمردن نعمتهائی که بر ما به تقدیر ازلی اختیار کرده ای ناراضی مگردان تا (ما از نادانی ‌و ناسپاسی) تقدیر تو را (که خیر ‌و سعادت است) مکروه داشته ‌و آنچه تو می پسندی بر ما از جهل ناپسند ما باشد تا کار ما از شقاوت به جائی رسد که به هر چه از حسن عاقبت ‌و سعادت دورتر است ‌و به هلاکت ‌و عذاب دنیا ‌و آخرت نزدیکتر به ‌آن مایل باشیم (خلاصه یعنی خدایا به ما معرفتی عطا فرما که هر چه تو در تقدیر ازلی خود بر ما اختیار کرده ‌و پسندیده ای پسندیده ما باشد ‌و بدانیم هر نعمت یا مصیبت که تو مقدر کرده ای بر ما همه خیر است ‌و با رضا ‌و خوشنودی از تقدیرت شکر ‌و سپاست را به جای آریم ‌و هیچ از مقدرات تو بر ما مکروه ‌و ناپسند نباشد که این مقام عالی رضا ‌و تسلیم ‌و حسن عاقبت ‌و سلامت در دین ‌و دنیا ‌و آخرتست ‌و توفیقی ده که به کاری که ما را از حسن عاقبت ‌و سعادت دور ‌و به شقاوت ‌و عذاب نزدیک سازد ابدا مایل نگردیم رزقنا الله ‌و ایاکم)

̶ و آنچه از حکم قضای نافذت که همه عین مصلحت است ما مکروه داریم محبوب ما گردان ‌و آنچه از فرمانت که بر نفس اماره ما صعب است ‌و مشکل می شمریم بر ما (به کرمت) آسان گردان

̶ و ما را اطاعت ‌و انقیاد هر چه بر ما خواسته ای ملهم گردان (یعنی به الهام خود ‌و به کشف ‌و شهود کامل ما را مطیع اراده خود فرما تا جز آنچه تو خواهی در عالم هیچ نخواهیم ‌و میل ‌و خواهش ما به کلی تابع میل ‌و اراده تو باشد ‌و هوای نفسی در مقابل اراده ‌و امر تو ابدا بر ما نماند) تا بجائی ما را مطیع اراده خود ساز که هر چه را تو تعجیل ‌آن خواهی ابدا تاخیرش را نخواهیم ‌و آنچه تو به تاخیر می افکنی تعجیل ‌آن را نطلبیم ‌و هر چه پسند تو است هرگز ناپسند ما نباشد ‌و چیزی که مکروه ‌و ناپسند تست ابدا دلپسند ما نگردد

̶ و عاقبت ‌و خاتمه کار ما را به بهترین ‌و نیکوترین منزلگاه رضا قرار داده که ای خدا توئی که هر چه ببخشی نیکوست ‌و هر عطایت بزرگ ‌و توئی که به قدرت کامل هر چه بخواهی می کنی ‌و تنها تو بر هر چه خواهی قادری.


نیایش سی و چهارم: هر گاه گرفتار می شد یا کسی را گرفتار به فضیحت گناه می دید.

[ویرایش]

ای خدا تو را ستایش می کنیم که با علم به گناهان (و زشتی اعمال ‌و اخلاق) بندگان باز عیوب آنها را مستور می داری ‌و با آگاهی از کردار قبیح بدان از تقصیرشان درمی گذری پس با آنکه (جز معصومان) همه به بدکاری ‌و عصیان مشغولند تو (از لطف ‌و کرم) آنها را به اعمال بدشان مشهور ننمودی ‌و با آنکه مرتکب گناه ‌و افعال زشتند باز آنها را (از کرم ‌و حلم) مفتضح ‌و رسوا نساختی ‌و بدکاریهاشان را از نظرها پنهان داشته ‌و (در پرده عفوت) مستور کردی ‌و کسی را بر ‌آن آگاه ننمودی

̶ ای خدا چه بسیار اعمالی را که (چون قبیح ‌و فاسد ‌و به زیان ما بندگان بود) تو از ‌آن نهی فرمودی ‌و ما (از جهل ‌و بی شرمی) بجا آوردیم ‌و چه بسیار کارها که امر به ‌آن فرمودی ‌و (بر خیر ‌و صلاح آن) ما را مطلع ساختی ‌و (ما از جهالت ‌و ناسپاسی) در ‌آن فرمان راه تعدی ‌و عصیان پیمودیم ‌و چه بسیار سیئات ‌و اعمال قبیح که اکتساب کردیم ‌و چه خطاها که مرتکب شدیم ‌و تنها تو بر ‌آن مطلع بودی ‌و از نظر همه خلق پنهان داشتی در صورتی که (بر کیفر ما) فوق هر قدرتی قادر بودی که ‌آن قبایح را آشکار سازی (و ما را مفتضح ‌و رسوا کنی) اما عفو ‌و بخشایشت جلو چشم بینندگان حجاب گردید (و از دیده ناظران به کلی پنهان داشت) ‌و از شنیدن ‌آن خطاها جلو گوش خلق سد محکم کشید (تا مردم سخنش را هم نشنوند)

̶ باری ای خدای کریم آنچه از عیب ‌و عارهای ما که مستور کردی ‌و نواقصی که مخفی نمودی ‌آن را واعظ ما قرار ده (و وسیله پند ما ‌و اندرز ‌و تنبه ‌و پشیمانی از بدکاری ما (گردان) ‌و موجب انضجار ‌و دوری از قبایح اخلاق ‌و ترک ارتکاب خطاها فرما ‌و سبب سعی به راه توبه واقعی که محوکننده گناهانست ‌و طریق پسندیده (که راه اطاعت ‌و راه رضای تست) بگردان

̶ و وقت این توفیق را به ما نزدیک ساز (که پیش از وقت مرگ موفق به توبه حقیقی شویم) ‌و ما را از یاد خود (و از راه اطاعت خویش) به دست غفلت مسپار (و ما را به خود وامگذار تا به امور دنیوی ‌و لذات حسی حیوانی پرداخته ‌و از یاد تو ‌و شوق دیدار تو غافل شویم) که ای خدای من ما به تو شوق ‌و رغبت قلبی داریم ‌و (دایم به شهود حضرتت ‌و حال حضور ‌و توجه به جمال بی حدت مشتاقیم) ‌و از گناهان (که موجب حجاب میان ما ‌و جمال تست پشیمانیم


(از هر چه جز یاد رخت ای یار توبه وز هر سخن جز ذکرت ای دلدار توبه)


̶ و بر آنکه برگزیده ‌ی تو از همه خلائق است حضرت محمد مصطفی ‌و عترت پاکش (که منزه ‌و مبرا از هر نقص ‌و عیب ‌و معصوم از هر خطا ‌و گناهند) از مخزن رحمت واسعه خود درود ‌و رحمت فرست ما را هم از کرمت چنانکه به اطاعت آنها امر فرمودی (در کتاب خود «اطیعوا لله ‌و اطیعوا الرسول ‌و اولی الامر منکم) ما را شنوای کلام ‌و پذیرنده تعلیمات ‌و مطیع اوامر ‌و دستور آنان قرار ده (به حق رحمتک الواسعه.)



نیایش سی و پنجم: هنگامی که حال اهل دنیا را مشاهده می کرد که از حرص راضی به رزق مقدر الهی نیستند به شکرانه مقام رضای خود به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ستایش خدای را که به حکم (قضا ‌و قدرش) راضی ‌و خشنودم ‌و گواهی می دهم که خدای متعال نصیب ‌و رزق خلق را از هر جهت به عدل تقسیم فرموده ‌و (به جود ‌و کرم ذاتی) بر همه خلق خود به فضل ‌و احسان تعهد فرموده (یا از خلق عهد گرفته که با یکدیگر فضل ‌و احسان کنند تا به صفات الهی متصف شوند.)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست ‌و ای خدا مرا هم مفتون ‌و مبتلا مکن (یعنی واقع در سختی ‌و ناگواری به خلق حسد مساز) به واسطه ‌ی عطائی که به مردم دادی ‌و مردم را هم مفتون مساز به عطائی که از من منع کردی مبادا من بر خلق تو حسد برم ‌و بر حکم (قضا ‌و قدرت) ناراضی ‌و خشمناک شوم.

̶ خدایا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست ‌و مرا به قضا ‌و قدر خود همیشه خوش ‌و دلشاد بدار ‌و به موقعیتهائی که حکم (عدل ‌و احسان) تو فرمان می دهد مرا سعه ‌ی صدرم (و رضایت ‌و خوشنودی) عطا فرما ‌و وثوق ‌و اطمینان کاملی مرا بخش تا همیشه مقر ‌و معترف باشم که حکم قضای تو جز به خیر ‌و سعادت خلق جاری نخواهد گشت ‌و شکر ‌و سپاس گزاریم بر آنچه از من منع فرمودی بیشتر ساز از آنچه به من عطا کردی ‌و وافرتر گردان

̶ و از اینکه گمان باطل کنم که فقیران خوار ‌و ذلیلند ‌و اغنیا صاحب فضیلت ‌و شرافتند از این خیال شیطانی مرا محفوظ دار (که بسا باشد یک فقیر عزت ‌و آبرویش ‌و جاه ‌و مقامش نزد تو از هزاران غنی بیشتر است اکثر پیمبران ‌و امامان ‌و علمای ربانی از زمره ‌ی فقرا بودند) زیرا شرافت خاص کسی است که طاعت ‌و بندگی تو به او شرافت داده است ‌و عزت مخصوص ‌آن کسی است که به عبادتت عزت یافته باری

̶ ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ما را هم به ثروت ‌و استغنائی که هیچگاه زوال ندارد بهره مند فرما ‌و به عزتی که ابدا فنا نپذیرد عزیز گردان ‌و به ما در ملک ابدی خود (عالم بقا) آزادی کامل (و نعمت ‌و عزت وافر) عطا فرما که (ای خدای بزرگ) توئی یگانه ‌و یکتا ‌و غنی الذات ‌و بی همتا تو ‌آن کسی که فرزندی نداری ‌و فرزند کسی نیستی ‌و تو را هیچ کفو ‌و مثل ‌و مانندی (و شبیه ‌و نظیر ‌و ضد ‌و ندی) در عالم نیست.



نیایش سی و ششم: هنگامی که سحاب آسمان ‌و تابش برق (و بارش باران) را می دید ‌و غرش رعد را می شنید به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ ای خدای بزرگ به حقیقت این رعد ‌و برق آسمانی دو نشان از آیات قدرت ‌و دو خدمتگزار از خادمان درگاه تواند در طاعتت به رحمت نافع باریدن بر خلق یا باران قهر ‌و غضب مضر مبادرت می کنند پس (ای خدای مهربان کرم کن و) بر ما به واسطه این رعد ‌و برق باران غضب مبار ‌و جامه ‌ی ابتلاء ‌و محنت ‌و الم بر ما مپوشان.

̶ باز پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست ‌و از این ابر (و رعد ‌و برق)ها بر ما امت ‌و خیر ‌و برکتشان را نازل فرما ‌و رنج ‌و آفت ‌و زیانشان را از ما دور ساز (یعنی ای خدا از لطف ‌و کرمت نفع ‌و خیر ‌و برکت از این باران بر ما ‌و بر کشت ‌و زرع ‌و قنوات ‌و حیوانات ما نصیب فرما ‌و از ضرر ‌و آفاتش مزارع ‌و مواشی ما را محفوظ دار) ‌و بر محصول زراعت ما که وسیله ‌ی معاش ماست آفت ‌و نقص ‌و عیب نفرست

̶ ای خدا ‌و اگر این باران را برای قهر ‌و انتقام فرستاده ای ما از قهر ‌و انتقامت به درگاه رحمتت پناه می بریم ‌و با تضرع ‌و زاری درخواست عفو ‌و بخشش می کنیم پس پروردگارا تو قهر ‌و غضب را از دیار ما موحدان ‌و اهل ایمان به جانب دیار مشرکان باز گردان (که ما اهل توحید) ̶ از قهر تو بر لطفت بردیم پناه ای دوست- ما را تو خود ای سلطان تعلیم دعا کردی)

̶ پروردگارا تو به سقایت ‌و آبیاری رحمتت بلاد ‌و دیار (و کشت ‌و زرع) ما را سیراب گردان ‌و از دل ما وسوسه رزق را دور ساز (و به رزق مقدر خود) خیال ما را مطمئن ساز تا چشم ما به اسباب رزق در ابر ‌و باران ‌و کشت ‌و زرع ‌و سعی ‌و کار خودمان هم نباشد ‌و تو را به یقین روزی بخش بندگان ‌و رافع جمیع حوائج انسان دانیم تا وساوس ‌و اوهام شیطانی در امر رزق ‌و غیر ‌آن از دل ما دور گردد ‌و بعلم الیقین تمام امور عالم از رزق ‌و آجال ‌و آمال همه را به حسن عنایت ازلی ‌و مشیت حتمی تو بی هیچ شک ‌و ریب مربوط دانیم ‌و زنگار شکوک ‌و ارتیاب از آئینه دلهای ما بکلی پاک گردد) ‌و ما را از توجه به حضرتت مشغول غیر مگردان (و به شهود وجود مسبب الاسباب از توجه به اسباب بی نیازمان گردان ‌و چنان حجاب ظلمانی خلق ‌و نورانی تقدیر را از مقابل چشم باطن ما برانداز که در عالم آفرینش ما موثری ‌و مدبری ‌و سلطانی جز تو نبینیم ‌و به زبان دل گوئیم (ما به تو داریم ‌و بس چشم نیاز ای حبیب- در گه جود تو است بر همه باز ای حبیب هیچ شاهی را قدیر هست ‌و بود- جز تو نشناسیم در ملک وجود) ‌و از ما اصل بر ‌و احسان خود را منقطع مگردان که ای خدا هر کس را تو غنی ‌و بی نیاز کنی بی نیاز است (و بدون احسانت همه فقیر محض اند) ‌و هر که را تو از حوادث عالم محفوظ داری در امن ‌و امانست (و بدون حفظ تو همه عالی ‌و دانی قوی ‌و ضعیف هدف تیر بلا ‌و حوادثند)

̶ جز تو کسی را قدرت دفاع از حوادث نیست ‌و هم از سطوت ‌و قهر ‌و قدرتت کسی را یارای سرکشی ‌و مقاومت نخواهد بود توئی تنها کسی که به هر چه خواهی ‌و بر هر که خواهی حکمت نافذ است ‌و هر حکم خواهی در حق هر که خواهی اجرا می کنی.

̶ باری ای پروردگار من تو را حمد ‌و ستایش می کنم بر آنچه ما را از بلاهای عالم حفظ کردی ‌و سپاس می گویم بر آنچه از نعم عالم به ما عطا کردی ‌آن چنان حمد ‌و سپاسی که جانشین حمد تمام ستایش کنندگان عالم (از انس ‌و جن ‌و ملک) گردد حمدی که زمین ‌و آسمان را مملو از حمد (و ذکر اوصاف جمال ‌و جلال) حضرتت سازد

̶ که ای پروردگار همانا توئی عطا بخش خلق به عطاهای بزرگ ‌و بخشنده بی عوض به نعمتهای عظیم توئی که حمد ‌و سپاس اندک بندگان را (پاداش عطای بی شمار ‌و نعمت بی حساب خود) می پذیری توئی صاحب احسان ‌و نیکوئی به بندگان ‌و دارای عطا ‌و نعم (بی پایان) خدائی جز تو یکتا خدای عالم نیست ‌و بازگشت تمام اهل عالم به سوی (درگاه رحمت ‌و عنایت بی انتهای) حضرتت خواهد بود.

نیایش سی و هفتم: در اظهار عجز از ادای شکر ‌و سپاس ایزد متعال در مقابل نعم بی شمار حضرت حق به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ ای خدای بزرگ هیچ کس شکر ‌و سپاست را به حد کمال به جا نیارد (و احدی حق شکرت را با همه کوشش نتواند) چرا که بر هر شکری که کند ‌آن شکر هم نعمت ‌و احسان تست ‌و شکری دیگر بر او لازم آید (زیرا توفیق یافتن بنده بر شکر خدا به لطف ‌و احسان الهی است ‌و بر ‌آن احسان هم شکری لازم است یا به واسطه آنکه شکر بنده از نعمت خداوند چون موجب رفعت مقام عبد است ‌و ازدیاد نعمت حق پس ‌آن شکر باز نعمتی است از نعم الهی ‌و بر ‌آن شکری لازم است)

̶ و هر کس هر قدر هم سعی ‌و کوشش در راه اطاعتت کند باز در انجام وظیفه طاعتت تقصیر کرده ‌و حق طاعتت را به جا نیاورده ‌و فضل ‌و کرمت را سپاسگزاری بسزا نکرده است

̶ پس (ای خدای بزرگ) شکرگزارترین بندگانت ‌و ساعی ترین خلق در عبادت ‌و بندگیت باز از ادای حق شکرت عاجز ‌و در انجام وظائف مقصر است

̶ ای خدا هیچکس نیست که مغفرت ‌و آمرزشت بر او به استحقاق واجب ‌و لازم شود ‌و احدی نیست که رضا ‌و خشنودیت را به عمل خود مستوجب گردد

̶ پس هر کس را بخشیدی ‌و آمرزیدی به صرف کرم ‌و احسان تست ‌و هر که را از او راضی ‌و خشنود شدی ‌آن هم به فضل ‌و عطای تست

̶ (ای خدا) ما اندک شکری که (در مقابل نعم بی شمارت) به جای آریم باز جزا ‌و پاداش می دهی ‌و اندک طاعتی که (از وظایف بندگی است) انجام دهیم ثواب عطا می کنی تا به حدی که گویا شکر ‌و طاعت بندگانت را بر خود ثواب ‌و پاداش لازم ‌و واجب فرموده ای ‌و یا بندگانت بر ‌آن شکر ‌و طاعت بدون توفیق تو خود قدرت ‌و تمکن داشته اند

̶ (در صورتی که بی توفیق تو ابدا قادر بر شکر ‌و طاعتت نیستند) ‌و همان اندک شکر ‌و طاعت هم به قدرت ‌و توانائی (و احسان ‌و توفیق) تو بوده ̶ پیش از آنکه ‌آن طاعت به جای آرند تو (طاعت) ‌و ثواب ‌آن را به کرمت مقدر ‌و مقرر فرموده ای پیش از آنکه به طاعتت قیام کنند ‌و البته چنین است (که توفیق طاعت ‌و اعطای سعادت بر ‌آن بسیار پیش از زمان طاعت ‌و شکر آنها بوده زیرا سنت (ازلی ‌و ذاتی تو فضل ‌و کرم است ‌و عادت همیشگی ‌و ابدی تو جود ‌و احسان است ‌و طریقه نیکوی تو عفو ‌و بخشش است)

̶ باری ای خدای من تمام خلائق مقر ‌و معترفند که هر کس را تو عقاب کنی محققا به او ظلم ‌و بیداد نکرده ای (بلکه خود مستوجب ‌آن عقاب بوده) ‌و به هر کس عافیت ‌و سلامت بخشی همه خلق گواهند که تو به او فضل ‌و کرم فرموده ای (نه آنکه خود استحقاق داشته) ‌و تمام بندگان در حق خود در انجام وظیفه شکر ‌و طاعت شکری که تو مستوجب آنی همه به تقصیر معترفند (که مقصر ‌و قاصر ‌و عاجز ‌و ناتوانند از اداء وظیفه ‌ی بندگی ‌و شکرگزاری)

̶ پس اگر بندگان را از راه طاعتت شیطان به خدعه ‌و فریب دور نمی کرد هیچ کس از طریق طاعتت (که عین سعادتست) به راه عصیان نمی رفت ‌و اگر دیو رجیم باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه گر نمی ساخت احدی از راه تو گمراه نمی شد (و هرگز از راه سعادت به راه شقاوت ‌و ضلالت نمی شتافت)

̶ ای پروردگار عالم تو پاک ‌و منزهی (و از هر عیب ‌و نقص مبرائی) چقدر بر همه عالم لطف ‌و کرمت نسبت به اهل طاعت ‌و معصیت روشن ‌و آشکار است مطیعان را پاداش می دهی بر عملی که خود بر آنها قدرت ‌و شوق ‌و موفقیت عطا کردی) ‌و اگر الهام ‌و اشتیاق ‌و نیرو بر طاعت را تو در آنها ایجاد نمی کردی هرگز به طاعتت موفق نمی شدند) ‌و اهل عصیان را هم مهلت دادی به حلم ‌و بردباری در صورتی که مالک (و ذیحق ‌و قادر) بر تعجیل عقوبتشان بودی عقابشان را (از کرم) به تاخیر انداختی (تا پشیمان شوند ‌و به درگاه کرمت باز آیند ‌و عفوشان فرمائی)

̶ پس ای خدا تو بر هر یک از اهل طاعت ‌و عصیان آنچه را لازم ‌و واجب نبود (و حقی هیچ نداشتند) به آنها عطا فرمودی ‌و با هر دو طایفه با فضل ‌و کرم (نه به عدل ‌و صرف) رفتار کردی چون به هر یک چیزی که استحقاق نداشت کرم فرمودی

̶ و اگر می خواستی عدالت کنی اما اهل طاعت بر عملشان با آنکه به الهام ‌و شوق ‌و نیروی تو موفق شدند اجری مستحق نمی شدند ‌و از نعمت ثوابت ذیحق نبودند اما اهل عصیان با اول معصیتی که مرتکب می شدند مستحق هلاکت ‌و عذاب بودند لیکن تو (اهل طاعت را) پاداش عملی که در مدت کوتاه فانی (چند روزه دنیا) به جای آورند اجر ‌و پاداش طولانی فناناپذیر (بهشت ابد) عطا کردی (و بر عمل موقت ناچیزی نعمت جاوید جنت ‌و اجر باقی آخرت بخشیدی)

̶ و هنوز عوض رزقی که به آنها دادی ‌و آنها به رزق تو بر طاعتت قدرت یافتند بازخواست نکردی باز بر اسباب ‌و آلاتی که بر آنها در راه طاعتت مهیا کردی تا ‌آن طاعت وسیله ‌ی آمرزش آنها شود بر آنها به مناقشه (و محاسبه نپرداختی) (و با آنها سخت گیری در حساب کارشان نفرمودی و) بار سنگین مناقشه تحمیلشان نکردی ‌و اگر به مناقشه (از نعمتهائی که برای طاعتت به آنها دادی) مواخذه می کردی تمام رنج ‌و زحماتشان در راه طاعتت ‌و جمیع سعی ‌و کوشش آنها در مقابل کوچکترین نعمت ‌و احسانت هیچ بود (البته عمل ‌و سعی بنده در مقابل نعم بی حد ‌و حصر الهی چه قابلیت دارد که موازنه شود یا در حساب آید) ‌و هنوز بنده مطیع هم در گرو سایر نعمتهائی که به او برای ابقاء حیواتش عطا کرده ای ماخوذ خواهد ماند در این صورت کی ‌و کجا کمترین اجری از تو به استحقاق طلبکار بود هرگز ‌و ابدا چیزی مستحق نبود.

̶ پروردگارا باز این حال اهل طاعت ‌و عبادت بود (که هر ثواب ‌و اجر ‌و هر نعمت به آنها دادی صرف لطف ‌و کرم ‌و احسان بود) اما با اهل عصیان هم که مخالفت امر ‌و نهیت کردند (با آنها هم کرم کردی و) تعجیل در عقاب ‌و انتقامشان نفرمودی تا آنکه حال نافرمانی ‌و عصیانشان را بدل به توبه ‌و انابه کنند تا به روی به عفو ‌و کرم ببخشی ‌و از او درگذری ‌و البته ‌آن بنده عاصی (که با امر ‌و نهیت مخالفت ورزیده) در اولین مرتبه که به معصیت اهتمام می کرد بر تمام عقاب ‌و انتقامی که برای همه ‌ی خلق مهیا کردی بدون مهلت مستحق ‌و سزاوار بود

̶ پس تو آنچه را مهلتش دادی ‌و به تاخیر افکندی از عقاب سخت ‌و قهر ‌و سطوت ‌و انتقام سریع همه را از کرم خود بر او بخشیدی ‌و از او راضی شدی بدون استحقاق او بر تو.

̶ باری (ای خدای مهربان) از تو کریمتر در عالم کیست (که همه کارت عنایت ‌و لطف ‌و کرم با اهل طاعت ‌و معصیت است) ‌و از ‌آن کس شقی تر کیست که با چنین خدای کریمی راه مخالفت ‌و طریق شقاوت پیموده است ابدا از او شقی تر در عالم نخواهد بود (زیرا آنکه با همه لطف ‌و کرم ‌و احسان بی انتهای خدای خود باز راه شقاوت پیش گرفت ذات ‌و سرشتش لایق سعادت نبود ‌و چنین کس شقی ترین خلق است.) باری ای خدای (بزرگ) تو پاک ‌و منزهی ‌و متعالی تر از آنکه جز به کرم ‌و احسان (و لطف ‌و جود ‌و بخشش) تو را به وصفی توصیف توان کرد ‌و بزرگوارتر از اینکه جز از عدل تو کسی بترسد (یعنی بندگان باید از عدل ‌و داد تو نسبت به اعمالشان از تو بترسند زیرا قهر ‌و انتقام ‌و عذاب سخت که بر اعمال بدشان کنی به عدل می کنی ‌و هرگز تو خدای مهربان ذره ای به خلق ظلم نخواهی کرد بلکه خلق به کردار زشت بر خود ظلم ‌و ستم می کنند ‌و مستحق عقاب ‌و عذاب می گردند ‌و با همه عفو ‌و مغفرت ‌و لطف ‌و احسانت باز به کفر ‌و عناد ‌و لجاج خود راه شقاوت پویند ‌و از لطف ‌و رحمتت خود را محروم سازند پس معصیتکاران از عدل تو ‌و از گناه ‌و عصیان خود باید بترسند ‌و ایمنی از عذاب تو طلبند) ‌و گرنه تو را بر اهل عصیان مثقال ذره ای جور نخواهد بود ‌و اهل طاعت که به راه رضای تو رفتند هم نباید تصور کنند که تو هرگز اجرشان را فراموش خواهی کرد. باری ای خدای مهربان بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به من هم آنچه آرزومندم عطا فرما ‌و هم (از لطف ‌و کرم) هدایتت را بر من بیفزا که ‌آن هدایت مرا به هر عمل خیر موفق می سازد ای خدا همانا تنها توئی که عطایت بی حساب ‌و کرمت بی انتهاست.


نیایش سی و هشتم: در هنگام عذرخواهی به درگاه خدا از تبعات اعمال ‌و تقصیر از اداء حقوق بندگان ‌و طلب رهائی از عذاب نیران به دین دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کردند

[ویرایش]

̶ پروردگارا من به درگاه تو عذر می خواهم از این (گناه) که مظلومی به حضور من به او ظلمی رسیده باشد ‌و من او را یاری نکرده باشم (و به فریاد ‌آن مظلوم نرسیده باشم) ‌و از (این گناه) که معروفی (یعنی خیر ‌و احسانی) از کسی به من رسیده باشد ‌و من شکر او را به جا نیاورده (یا پاداش احسانش را به احسانی نکرده) باشم ‌و از این (گناه) که کسی نزد من از کار بدی عذر خواه آمده باشد ‌و من عذرش را نپذیرفته (و معذورش نداشته) باشم ‌و از این (گناه) که فقیری مضطر از من درخواست چیزی کند ‌و من بر او ایثار ‌و اعطا نکرده (و حاجتش با تمکن روا نساخته) باشم ‌و از این (گناه) که حقی از حقوق مومنی بر من لزوم یافته باشد ‌و من اداء ‌آن حق به حد کمال نکرده باشم ‌و از این (گناه) که عیب کسی (و قبح عمل مومنی) بر من آشکار شود ‌و من ‌آن عیب را نپوشانیده ‌و مستور نکرده باشم ‌و هم از هر گناه که بر من پیش آمد کرده ‌و من از او دوری نکرده باشم

̶ از همه این خطاها ‌و امثال این گناهان ای خدا به درگاهت عذر می خواهم (و آمرزش از عفو ‌و کرمت می طلبم) عذری که با ندامت ‌و پشیمانی مقرون است در حالیکه (از این قبیل گناهان) چنان که پیش آمد کند دیگر پند ‌و اندرز گرفته (و ابدا چنین گناهان ‌و اشباه ‌و امثال این خطاها را مرتکب نگردم.)

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و پشیمانیم را از معاصی گذشته که مقرون به عزم بر ترک ‌آن معاصی است ‌و هر معصیت دیگر که بعدا در معرض ‌آن قرار گیرم این ندامت ‌و پشیمانیم را توبه من قرار ده (توبه قبول ‌و پذیرفته ای) که موجب محبت ‌و لطف تو با من شود ای خدا ای محب توبه کنندگان از خطاء ‌و گناهان.


نیایش سی و نهم: هنگام درخواست عفو ‌و رحمت الهی به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و قوای شهوانی مرا از هر کار حرام درهم شکن (و هواهای نفسانی مرا مغلوب ‌و مقهور خود گردان) ‌و حرصم را از هر کار بد بر کناردار (و از هر عمل زشتم دور ساز ‌و شهوت ‌و میل مرا از معصیت ‌و شرور منصرف به جانب طاعت ‌و خیرات گردان) ‌و از جور ‌و آزار هر مرد ‌و زن اهل ایمان ‌و اهل اسلام مرا باز دار (و قلبم را از ظلم ‌و جور به خلق بی زار ‌و منضجر ساز که هرگز قصد اذیت ‌و آزار هیچکس نکنم).

̶ پروردگارا هر ‌آن بنده ات را که من به کاری آزردم که تو از ‌آن کار منع کرده (و حرام فرموده) بودی یا از کار او (که ناشایسته بوده ‌و من باید پرده پوشی کنم) پرده دری کردم (و آبروی ‌آن بنده را به عیبجوئی ‌و غیبت به خاک ریختم) ‌و حال آنکه این عمل من به حکم تو ممنوع بوده (و من باید عیب ‌و زشتی خلق را مستور کنم ‌و از نظر مردم پنهان کنم نه آنکه فاش سازم ‌و سبب رسوائی ‌و هتک احترام او شوم) ‌و ‌آن بنده تو که از من جور ‌و آزار دیده از دنیا رحلت به آخرت کرده است یا هنوز به دنیا است. پروردگارا از تو درخواست می کنم که او را به جای الم ‌و آزاری که از من به او رسیده به بخشی ‌و بیامرزی ‌و اگر من بر او حقی دارم ‌و او مرا جور ‌و آزاری کرده او را عفو فرمائی ‌و (در عقبات قیامت) او را متوقف نگردانی ‌و از گناهی که نسبت به من مرتکب شده پرده بر مدار (و ‌آن گناه را در پرده عفو ‌و بخشش محو ‌و مستور ساز) ‌و عفو ‌و مسامحه ‌و بخشش من از ایشان را ‌و صدقه ‌و احسانی که بر وجه تبرع با آنها کردم ‌آن صدقه را نیکوتر صدقه عالم قرار ده ‌و از عالی تر صله ‌و عطائی که مقربان درگاهت بخشند گردان

̶ و عوض عفو من از ایشان توهم از تقصیر من عفو فرما ‌و به جای دعای خیری که در حق آنها کردم کرم ‌و رحمتت را شامل حالم ساز تا به فضل ‌و کرمت ما همه (که بر یکدیگر حقوق ‌و مظالم داریم همگی) به سعادت رسیم (و از قهر ‌و انتقام ‌و عذاب در امان باشیم) ‌و به جود ‌و احسانت همه از عقابت نجات یابیم

̶ ای پروردگار ‌و هر که ‌آن بنده از بندگانت که عیب ‌و نقصی از من به او رسیده یا اذیت ‌و المی از طرف من (یا به واسطه من) دیده یا ظلم ‌و جوری به سبب من به او شده ‌و یا حقی از او فوت کردم (یعنی حق او را ضایع نموده ‌و ادا نکردم) یا به مظلمه ‌و جوری بر او سبقت گرفتم (و ستمی از پیش دستی من به او رسیده) پس ای خدای مهربان بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ‌آن بنده ستم رسیده را به جود ‌و کرمت از من راضی ‌و خشنود ساز ‌و از لطف خود حق او را (که به ذمه ‌ی من داشت) به حد کامل عطا فرما

̶ و مرا هم که به حکم عدل ‌و شرعت به مظلمه ‌ی او مسئولم (از عذاب ‌و عقاب به عفو ‌و رحمتت رهائی بخش ‌و از مسئولیت حکم عدل خود (که اگر بر من اجرا کنی مستحق عذاب خواهم بود) (کرم کن و) آزادی بخش که ای خدای (مهربان) قوت ‌و طاقت من (بنده ‌ی ضعیف) تاب قهر ‌و انتقام تو ندارد ‌و تحمل خشم ‌و غضبت نتواند که گر تو به حق ‌و عدالت مرا جزا دهی به یقین هلاک خواهم شد ‌و اگر بر من لباس رحمت ‌و مغفرت در نپوشی مرا ذلیل ‌و خوار خواهی کرد.

̶ پروردگارا من (از لطف ‌و کرمت) درخواست عفو ‌و بخشش دارم که (ای خدای مهربان) اگر مرا ببخشی ‌آن بخشش بر تو زیانی ندارد ‌و زحمت ‌و مشقتی بار نیارد (و مرا همه سود ‌و سعادت باشد)

̶ ای خدا(ی مهربان) از تو بر نفس ناطقه خود موهبت ‌و بخشش می طلبم زیرا تو (خدای حکیم بی نیاز) روح قدسی مرا بر ‌آن نیافریدی که زیانی از ذات خود دور کنی ‌و یا نفعی بر حضرتت عاید سازی (که ذات کامل غنی مطلق حضرتت منزه از احتیاج به خلق است ‌و به کمال ذاتی از سود مخلوق فقیر عاجز بی نیاز ‌و از ضررشان ایمن خواهی بود ‌و مطلقا تو خلق را برای استفاده ‌و سود خود یا دفع زیان از ذات خویش نیافریدی بلکه صرف عنایت ‌و جود ‌و کرم ذاتی حضرتت موجب آفرینش است ‌و حضرتت از کل بی نیاز ‌و کل به او نیازمندند ‌و تو به استغنای ذاتی بی حد ‌و قدرت فوق بی نهایت از همه عالم بی نیاز ‌و عالم به تو نیازمند است) پس تو خدای غنی الذات برتر ‌و منزه تر از آنی که کمترین نیاز به مخلوق فقیر الذات پیدا کنی (تعالی سلطانک ‌و سبحان ما اکرمک ‌و اعظم شانک) ‌و لیکن خلق کردی برای اثبات قدرت کامل خود بر خلقت موجودی عجیب مانند نفس ناطقه ‌ی انسان (و ظهور حکمت بالغه خویش در روح مجرد آدم که در دایره خلقت این موجود جهانی را منطوی ساختی ‌و اهل معرفت را به حیرت انداختی که مجموعه کتاب مفصل آفرینش را در صحیفه مجمل انسان که در شانش علی (ع) قطب عالم انسانیت (و فیک انطوی العالم الاکبر) فرمود: ̶ برنگاشتی تا اهل دانش ‌و معرفت بدانند که (لیس علی الله به مستنکر- ان یجمع العالم فی واحد) تا به حکم (من عرف نفسه عرف ربه) آئینه تجلی تو ‌و مظهر اسماء ‌و اوصاف کمال ‌و جمال تو تا شود چون مجموعه عالم در انسان نشانی از ‌آن ذات بی نشان است ‌و ‌آن حقیقت پیدای پنهان را در این آینه پیدا ‌و هویدا سازد (چیست آدم عکس روی لم یزل)


ببین خود را که از راه معانی خدا را دانی ار خود را بدانی تو ‌آن نوری که چرخت طشت شمع است نمودار دو عالم در تو جمع است


̶ و برای اینکه وجود انسان آیت ‌و حجت ‌و دلیل آشکاری است بر قدرت کامل نفس ناطقه ما را خلق کردی (که در کتابت «سنریهم آیاتنا فی الافاق ‌و فی انفسکم» در شان ‌و مقامش نازل فرمودی)

̶ و هم از تو (ای خدای مهربان) درخواست می کنم که (به عفو ‌و کرم) گناهانم را که پس بار پر مشقت سنگینی است پشتم را می شکند از دوشم برداری ‌و هم مسئلت می کنم که اعمال زشتم که آبرویم را در خطر انداخته (و متاع وجودم را در نقص ‌و ضرر) مرا یاری کنی ‌و ‌آن گناهان را عفو فرمائی (و از من به کرم درگذری)

̶ باری ای خدای من بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ظلمی که من در حق نفس خود کرده ام از من ببخش ‌و لطف ‌و رحمتت را بر محو گناهانم موکل ساز که ای خدا چه بسیار رحمت بی انتهایت شامل حال گناهکاران گردیده ‌و چه بسیار عفو ‌و بخششت ستمکاران را نجات داده

̶ پس ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست (و کرم کن) ‌و نسبت به کسانی که از لغزش ‌و خطاهایشان مهیای در گذشتی مرا پیش قدم آنها قرار ده ‌و از آنانم مقرر فرما که به توفیقت از ورطه گناهان مهلک رها ‌و مستخلص شان فرمودی ‌و از آنانکه به عفو ‌و کرمت از اسارت قهر ‌و غضبت آزاد شدند بگردان ‌و از آنان که به اعمال حلم ‌و رافتت از عهده عدل ‌و مسئولیتت بیرون شدند قرار ده

̶ که هرگاه ای خدای من با من چنین عفو ‌و بخششی کنی این کار را با کسی کرده ای که منکر استحقاق عقابت نیست ‌و ذمه خود را بری از مستوجب عذابت نمی داند (بلکه خود را مستحق کیفر دانسته ‌و چشم امیدم به عفو ‌و رحمت بی انتهای تست)

̶ و باز چنین عفو ‌و بخشش را تو در حق کسی فرموده ای که خوفش از قهر ‌و غضب بیش از طمع ‌و امید اوست ‌و یاس ‌و نومیدیش از نجات فزون از امید ‌و رجاء به خلاصی از مجازات است لیکن نه یاسش از کرمت به مرتبه ناامیدی ‌و نه طمعش به کرمت به حد غرور ‌و غفلت است (یعنی کرم تو او را مغرور ‌و متجری به گناه نکرده ‌و گناهانش هم او را به کلی مایوس از نجات ‌و ناامید از رحمت بی انتهایت نخواهد کرد) بلکه این غلبه ناامیدی بر امید بدین سبب است که عمل خیرش بسی اندک ‌و اعمال زشت ‌و گناهش بسی بسیار است

̶ و بهر حال ای پروردگار ما تو (آن خدای عادلی که) صدیقان هم (که عمری به اخلاص بندگی کردند ‌و به طاعتت کوشیدند) باز (به رحمتت) مغرور نتوانند شد (و از عدل تو ترسان ‌و هراسانند) ‌و مجرمان هم (که همه عمر را به راه گناه ‌و عصیان شتافتند) باز از رحمت بی حدت ناامید نخواهند بود زیرا تو ‌آن خدای بزرگی که فضل ‌و کرمت را از احدی منع نخواهی کرد ‌و هیچ بنده ‌ی با اخلاصی هم حق طاعتت را ادا نتواند کرد

̶ (ای خدای عالم) ذکر مقدست عالی تر از حد ادراک اهل ذکر است ‌و نامهای مبارکت منزه ‌و برتر از حد فهم توصیف کنندگان عالم است ‌و نعمت بی حسابت در تمام خلق (مومن ‌و کافر) منتشر است باری ای پروردگار عالم ذات پاک تو را ستایش سزاوار است.


نیایش چهلم: هنگامی که خبر مرگ کسی به او می رسید ‌و یاد مرگ می نمود به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و طول امل ‌و آرزوهای دنیای فانی را (که اغلب خیالات پست باطل ‌و اوهام سست ناقابل است) از ما دور ساز (که همین طول امل ‌و آرزوهای دنیوی است که دل را از یاد خدا ‌و مرگ ‌و قیامت ‌و کار خیر غافل می سازد) کرم کن ‌و رشته آمال ‌و آرزوهای دنیای ما را کوتاه گردان تا به عمل صالح ‌و خالص پردازیم ‌و زادی برای سفر طولانی خویش که در پیش است مهیا سازیم تا به حدی که ابدا از ‌آن ساعت عمر که گذشت به آرزوی ساعت دیگر نباشیم ‌و از روز گذشته عمر انتظار روز دیگر نکشیم ‌و (بلکه) یک نفس منتظر پیوستن به نفس دیگر بنشینیم ‌و یک قدم که برمی داریم پیوستن به قدم دیگر را به عمر خود مطمئن نباشیم (و عمر را رشته کوتاهی دانیم ‌و به کار خیر ‌و ثواب بشتابیم تا وقت ‌و ساعات عمر گران بها به باطل از دست نرود ‌و صرف آمال ‌و آرزوهای لاطایل نشود)

̶ و ما را (ای خدا) از غرور طول امل ‌و شر (و فساد اخلاقی) ‌آن محفوظ دار ‌و حالت مرگ (و انتقال از عالم فانی به جهان باقی) را دائم نصب العین ما ‌و در جلو چشم ما قرار ده نه آنکه یک روز به یاد مرگ باشیم (و یک عمر غافل از سفر به ملک ابد شویم ‌و از توشه راه آخرت که طاعت حق ‌و خدمت به خلق است غافل نشینیم

̶ و ای خدا از اعمال صالح ما را به عملی موفق ساز که با ‌آن عمل مدت بسیار توشه راه آخرت توانیم داشت (یعنی ای خدا ما را به عملی خالص برای رضای خود توفیق ده که ‌آن عمل مدتی مدید زاد ‌و توشه سفر طولانی آخرت ما تواند شد) ‌و چون هنگام ملاقات ما با حضرتت نزدیک شود (و مرگ ما که روز لقای تست فرا رسد) ‌آن عمل نیک ما را حریص ‌و مشتاق دیدار تو گرداند تا آنکه به حقیقت مرگ بر ما انس با تو ‌و الفت به حضرتت ‌و اشتیاق به ملاقاتت گردد ‌و ورود به محفل قدست ‌و مقام قرب ‌و شهودت شود که دخول در بهشت نعیم ‌و فردوس ‌و عدن رضوان لازمه ‌آن خواهد بود)

̶ باری چون اجل ‌و مرگ را از آسمان عنایت بر ما فرود آوردی (کرم کن و) به دیدار چهره مرگ (که به حقیقت دیدار تست) ما را سعادتمند (و شاد خاطر) ‌و مانوس با ‌آن جهان گردان ‌و در ‌آن حال که به مهمانی مرگ آمدیم در ‌آن حال ما را شقی ‌و محروم (از لذات انس ‌و الفت با حضرتت) مگردان ‌و دیدار مرگ را ‌و زیارت جمال او را موجب بدبختی ‌و خذلان ما قرار مده بلکه مرگ را بر ما دری از درهای مغفرت ‌و کلیدی از کلیدهای رحمت (و دار نعمت ابد) خود مقرر فرما

̶ و ما را با نور هدایت خود به میران نه با ظلمت گمراهی ‌و با حال طاعت ‌و اشتیاق به حضرتت بمیران نه به حال کراهت از ملاقاتت ‌و به حال توبه کامل از گناهان به میران نه به حال اصرار بر نافرمانی ‌و عصیان ای خدائی که ضامن پاداش نیکوکارانی ‌و اصلاح فرمای حال تبهکاران (شاید یعنی ای خدا تو خوبان را پاداش نیکو می دهی ‌و سیئات اهل ایمان را هم به لطف ‌و رحمتت بدل به حسنات می گردانی ‌و کار نیک ‌و بد همه را در پایان به لطف ‌و کرم خود ‌و بازگشت به رحمت واسعه خویش خواهی فرمود) ای بخشنده ‌ی گناهان بدکاران ‌و ای پذیرنده توبه گنهکاران (به حال بندگان ترحم فرما) که تو مهربانترین مهربانان عالمی.

نیایش چهل و یکم: در طلب پرده پوشی ‌و محافظت خواستن از خدا

[ویرایش]

̶ ای خدای عالم بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و بر من (بنده ضعیف) هم مسندهای لطف ‌و کرامتت را بگستران ‌و این تشنه کام شوق را به جویبارهای رحمتت وارد ساز ‌و در میان بهشت (رضوانت) منزل ده ‌و مرا به مردودی از درگاه خود ‌و به ناامیدی از (دریای لطف ‌و رحمت) خویش محروم مگردان

̶ و در مقابل جرم ‌و گناهانم به کیفر مگیر (بلکه به عفو ‌و بخششت ‌و کرم ‌و رحمتت با من معامله کن) ‌و مرا به انواع گناهانی که مرتکب شده ام به مناقشه ‌و حساب در میاور (که مقصر ‌و مجرم خواهم شد بلکه بر من حساب را آسان گیر ‌و عفوت را شامل حالم گردان) ‌و هرگز سر ضمیرم بر خلق نمودار مگردان ‌و عیوب ‌و زشتیهایم آشکار مساز (که رسوای عالم خواهم شد) ‌و اعمالم را به میزان عدل مسنج (که روزگارم تباه خواهد گشت) ‌و در پیش چشم خلائق خبرم را فاش مساز (یعنی از احوال ‌و افعال ناشایسته ام خلق را آگه مگردان (که حقیر ‌و ذلیل ‌و شرمگین می گردم)

̶ و هر ‌آن کردار ‌و افکارم که انتشارش مایه ‌ی سرشکستگی ‌و ننگ ‌و عار است همه را (به کرمت) از چشم خلق پنهان دار

̶ ای خدا درجه مرا به مقام رضا (و بهشت رضوان) خود شرافت بخش ‌و کرامتهائی که در حقم فرموده ای به مغفرت ‌و آمرزشت به حد کمال رسان ‌و مرا در سلک اصحاب یمین (یعنی مردم با میمنت ‌و سعادت ‌و راست گفتار ‌و کردار) منتظم گردان ‌و در مسلک ‌و طریقه آنانکه ایمن (از شر شیطان ‌و عذاب نیران) هستند قلبم را متوجه گردان ‌و در زمره رستگاران عالم (و فیروزمندان جهان) مقرر فرما ‌و زندگانیم را به جلوس با صالحان ‌و نیکان خلق معمور ساز (و ای خدا) این دعای مرا (به کرمت) اجابت فرما.


نیایش چهل و دوم: هنگام ختم قرآن به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ ای خدای من تو بر ختم کتاب آسمانی قرآن مجید مرا یاری کردی (و موفق داشتی) ‌آن قرآنی که نور (هدایت خلق) گردانیدی ‌و شاهد ‌و گواه بر (صدق ‌و حقیقت) کلیه کتب آسمانی که پیش از ‌آن فرستادی ‌و بر تمام احادیث (وحی ‌و الهام ‌و کلمات ‌و آیات رسالت) خود که برای تمیز بین حق ‌و باطل ‌و فرق میان حلال ‌و حرام نازل فرمودی بر همه این قرآن کتاب عظیم الشان را برتری ‌و فضیلت بخشیدی

̶ و این فرقان (حکمت بیان) را برای روشن ‌و آشکار ساختن شرایع ‌و احکام خویش (برای ارشاد بندگان ‌و تعلیم اهل ایمان) فرستادی ‌و کتابی جامع برای شرح ‌و تفصیل هر چه (در علم ‌و عمل) احتیاج بندگانست گردانیدی ‌و ‌آن را به وحی خاص بر پیغمبر اکرمت محمد مصطفی (ص) که درود ‌و رحمتت بر او باد نازل کردی

̶ و پیروی از ‌آن قرآن را نور تابان برای هدایت خلقان از ظلمتهای گمراهی ‌و جهالت مقرر فرمودی ‌و بر دردمندانی که در فهم ‌آن کوشیدند ‌و (به عقل ‌و هوش) تصدیق کردند آیاتش را (بر هر درد جسمانی ‌و روحانی) شفای کامل قرار دادی ‌و زبان حکمش را زبانه ترازوی عدل که به هیچ کس ظلم در اجرای ‌آن نشود گردانیدی ‌و نور هدایتی در ‌آن قرار دادی که چراغ حجت ‌و برهانش بر اهل یقین تا قیامت خاموش نشود ‌و پرچم نجاتی که هر کس به عزم خالص به راه سنن ‌و آدابش سلوک کرد هرگز گمراه نشود ‌و هر که به حلقه حفاظ ‌و عصمتش چنگ زد هرگز دست هلاکت ‌و شقاوت به وی نرسد

̶ پروردگارا وقتی که به یاری ‌و اعانت خود ما را به تلاوتش بهره مند کردی (و توفیق بخشیدی) ‌و بر زبان ما حسن عباراتش را سهل ‌و آسان فرمودی پس با این حال ما را از آنان قرار ده که رعایت عملش ‌و حفظ عهد ‌و پیمانش هم کردند (و هدایت ‌و سعادت کامل یافتند) ‌و با دین ‌و اعتقاد کامل تسلیم محکمات آیاتش شدند ‌و به متشابهات ‌و بیناتش که توضیح متشابهاتست با تواضع کامل اقرار ‌و اعتراف کردند.

̶ پروردگارا تو این قرآن عظیم را بر رسول (گرامی) خود محمد مصطفی صلی الله علیه ‌و آله نازل فرمودی ‌و علم لدنی به عجائب ‌و اسرار ‌آن به طریق وحی به او تعلیم فرمودی ‌و ما (اهل بیت عصمت) را هم که وارث علم تفسیرش فرمودی به تعلیم ‌آن بر جاهلان فضیلت ‌و برتری دادی ‌و به ما قوت ‌و نیروی روحانی خاص بر فهم قرآن عطا کردی روح پاک قدوسی ما را به تحمل علوم قرآن بر دیگران که لایق تحمل ‌آن نبودند تفوق ‌و رفعت بخشیدی.

̶ پروردگارا چنانکه (از لطف ‌و مرحمت) قلوب ما را لایق تحمل حقایق ‌و اسرار قرآن فرمودی ‌و ما را از کرم به فضیلت ‌و شرافت این کتاب بزرگ شناسا کردی پس بر حضرت محمد که به شرف خطاب این قرآن کریم به وحی تو مخاطب گردید ‌و بر آل پاکش که خزینه دار علوم قرآنند درود ‌و تحیت فرست ‌و ما را از آنانکه به حق ‌و حقیقت (و از دل ‌و جان ‌و صدق ایمان) اقرار ‌و اعتراف کردند که قرآن از جانب حضرتت نازل گردیده مقرر فرما (و به ما ‌آن مرتبه یقین کامل را عطا کن که) دیگر هیچ شک ‌و ریبی (در ایمان به قرآن) در دل ما به معارضه قدم ننهد ‌و هرگز خلجان ‌و لغزش (به وسوسه شیطان انس ‌و جن) از حسن طریقت این دفتر آسمانی بر قلب ما وارد نشود

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ما را از ‌آن کسان قرار ده که به رشته محکم قرآن (که نگهبان جسم ‌و جان ‌و دنیا ‌و دین ‌و ایمانست) چنگ زدند ‌و در فهم متشابهات آیاتش به پناهگاه محکم محکمات ماوی گرفتند (و از شبهات شیطان انسی ‌و جنی ایمنی یافتند) ‌و در زیر سایه پر ‌و بال با عواطفش به سکونت (و اطمینان خاطر رسیدند ‌و به نور صبحگاهش (که اشراق خورشید جمال حقیقت محمدیه است) هدایت یافتند ‌و به ‌آن نور مشعشع تابان اقتدا کردند ‌و به چراغ علم ‌و ادبش (از شب تار جهل ‌و نقصان) به روشنی علم ‌و ایمان رسیدند ‌و به غیر از ‌آن کتاب حکیم از چیزی رهبری نطلبیدند.

̶ پروردگارا چنانکه محمد مصطفی (ص) را برای وحی این قرآن بزرگ منصوب ‌و مبعوث فرمودی تا پیشوای عالم بر دلالت ‌و ارشاد خلق به سوی تو باشد ‌و آل پاکش را نیز برای تفسیر ‌و توضیح منصوب کردی تا راه رضای تو پویند (و امت را بدان راه دعوت کنند) ای خدای عالم درود بر محمد ‌و آل پاکش فرست ‌و این قرآن را بر ما (امت) هم وسیله ترفیع کامل با شرافت ‌و وصول به مقامات قرب ‌و منازل کرامت قرار ده ‌و سلم عروج روح ما به رتبه عالی سلامت ‌و سبب نجات در عرصه ‌ی قیامت ‌و دست آویزی که بدان در منزل اقامت ابدی به نعیم بهشت سرمدی نائل شویم مقرر فرما.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به وسیله (ایمان ‌و عمل به) قرآن بار سنگین گناهان را از دوش ما بردار (یعنی قلم عفو بر معاصی ما درکش) ‌و حسن شمائل نیکوکاران عطا فرما ‌و ما را پیرو آثار (و اعمال) آنانکه در ساعات شبان تار ‌و در اطراف روز روشن برای رضای تو به قرائت قرآن (و اقامه حلال ‌و حرام آن) قیام کردند مقرر فرما تا آنکه ما را هم (چون بندگان اخیار و) ابرارت (باب علم ‌و حکمت قرآن) پاک ‌و مطهر از هر ناپاکی (جهل ‌و رذائل ‌و قبایح) گردانی ‌و ما را پیرو آنانکه از نور (علم ‌و حکمت) قرآن روشن دل شدند ‌و آرزوهای (باطل دنیا) آنها را از عمل به قرآن بازنداشت مقرر گردان که ابدا به خدعه ‌و فریب دنیا مغرور نشده ‌و دست از اطاعت امر قرآن نکشیدند.

̶ بار پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و (نور علم ‌و ایمان) قرآن را در شب تار علم مونس ما ساز ‌و (به ‌آن نور) ما را از خطرهای وساوس شیطان محفوظ دار ‌و از قدم نهادن به راه گناه منع فرما ‌و از گفتگو به سخنان باطل بدون آفت (یعنی بدون آنکه لال شویم) بر زبان ما مهر خاموشی زن ‌و اعضاء ‌و جوارح ما را از ارتکاب گناهان منضحر ‌و ممنوع دار (یعنی قلب ما را از خیال بد ‌و زبان ‌و گوش ما را از کذب ‌و تهمت ‌و غیبت خلق ‌و دست ‌و بازوی ما را از ظلم ‌و ستم به خلق ‌و پای ما را از راه باطل پیمودن نگاه دار) ‌و آنچه از معانی قرآن را که جهل ‌و غفلت از نظر ما منطوی ‌و مستور داشته (یعنی از ‌آن صفایحی که تذکرش موجب پند ‌و عبرت می گردد ‌آن صفحات (و ‌آن آیات) قرآن را مقابل چشم ما بازگردان ‌و منتشر ‌و منبسط ساز تا (بدان توجه کنیم و) دلهای پاک ما به فهم عجائب ‌و اسرار ‌آن نائل شود ‌و تمثالهای قرآن (یعنی مثلهائی که برای پند ‌و حکمت ‌و موعظه برای بیداری دلهای ما ‌و روشنی قلوب ما آورده) که کوههای محکم با صلابت ‌و استحکام از تحمل ‌آن عاجز ‌و ناتوان گردید ‌آن تمثالها را مانع ما از ارتکاب جرم ‌و عصیان گردان (یعنی پروردگارا هنگام قرائت قرآن (قرآنی که اگر بر کوه فرود آمدی کوه خاضع ‌و خاشع شدی) دلهای ما را فهم ‌و هوشی عطا کن که به اسرار ‌و عجایب حکمتهایش نائل شویم نه آنکه از فرط جهل ‌و غفلت ‌آن حقائق ‌و حکمتها از نظر فهم ما منطوی ‌و پیچیده ‌و نامفهوم بماند ‌و چون مردم غافل جاهل هیچ به اسرار ‌و لطائف ‌آن پی نبریم ‌و هیچ استفاده از علوم عالیه ‌و حقایق متعالیه قرآن نکنیم ‌و به صرف لقلقه ‌ی لسان ‌و معانی سطحی ‌آن اکتفا کنیم که در حدیث است (ان للقرآن عبارات ‌و اشارات ‌و لطائف ‌و حقایق العبارات للعوام ‌و الاشارات للعلماء ‌و اللطائف اللاولیاء ‌و الحقایق للانبیاء) قرآن را عباراتی است ‌و اشاراتی ‌و لطائفیست ‌و حقایقی عباراتش بهره عوام است ‌و مردم بی علم ‌و معرفت اشاراتش حظ ‌و نصیب اهل علم ‌و دانش است لطائف مخصوص ائمه معصومین (ع) ‌و خاص اولیاء خداست ‌و حقایق ‌آن مختص به مقام خاص پیمبران ‌و رسولان الهی است لذاست که امام (ع) از خدا درخواست می کند که او را به فهم لطائف ‌و اسرار ‌آن نائل گرداند ‌و به تعلیم ‌آن بزرگوار امت هم از اشارات ‌و برخی اسرار ‌آن بهره مند شوند.)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به واسطه قرآن (و عمل به آن) صلاح ‌و مصلحت ظاهر ما را (و امور جسمانی ‌و دنیوی ما را) دایم محفوظ دار ‌و از وساوس (نفسانی ‌و اوهام شیطانی) ضمائر دلهای ما را هم به سلامت حفظ فرما ‌و باب علم ‌آن از قلوب ما هر پلیدی (جهل ‌و ریا ‌و خلق بد ‌و کینه ‌و کبر ‌و بخل ‌و حسد و) میل گناهان را شستشو ده (و از همه ناپاکیهای نفسانی روح ما را پاک ‌و مهذب ‌و مطهر گردان) ‌و به برکت (تعلیمات این) قرآن تفرقه امور زندگانی ‌و خاطر پریشان ما را جمع گردان (و از پریشانی ‌و هم ‌و غم ‌و تفرقه ‌و اختلاف کلمه که یگانه عامل ذلت ‌و خواری ‌و بدبختی ملت اسلام است)


̶ ما مسلمانان را به واسطه قرآن (و اطاعت ‌و عمل ‌و تمسک به حقایق آن) محفوظ بدار ‌و در موقف عرض اعمال (در روز محشر) عطش ‌و تشنگی (و حرارت شوق) دلهای ما را به آب رحمت سیراب فرما ‌و در ‌آن روز پر ترس ‌و هراس بر ما لباس امن ‌و امان بپوشان.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به واسطه قرآن (و از برکت ‌و رحمت ‌و حکمت ‌و ایمان ‌و عمل به قرآن) حوائج ‌و نیازمندیهای ما را برآور که فقر (مبرم) به ما رو نکند ‌و عیش خوش ‌و زندگانی به او سعت ‌و آسایش ‌و نعمت فراوان ‌و روزی وسیع به سوی ما (ملت قرآن) روی آور ساز ‌و از اخلاق رذیله ‌و خوی پستی ‌و لئامت دور گردان ‌و از سیه چال (و تنگ گودال) کفر ‌و نفاق ‌و دورنگی محفوظ دار تا در قیامت ما را به سوی بهشت رضوان تو سوق دهد ‌و در عالم دنیا از خشم ‌و غضب تو (که سبب انواع بلا ‌و مصیبت ‌و رنج ‌و شکنجه هاست حفظ کند) ‌و از تعدی ‌و تجاوز از حدود احکام تو (که منشا هر ظلم ‌و جرم ‌و گناه است) ما را باز دارد ̶ و بر ‌آن (ناز ‌و نعمتهای بی حد ‌و نهایت که نزد تو (ذخیره ‌آن بندگان) است که اطاعتت کردند ‌و حلالت را حلال ‌و حرامت را حرام شمردند ما را به ‌آن نعمتها شاد ‌و ناظر گرداند (یعنی ما را به مقام عین الیقین رساند که گوئی ‌آن نعم را به چشم مشاهده می کنیم.)

̶ بار الها بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به واسطه کرامت این قرآن هنگام مرگ ‌و سختی حال رحلت ‌و رنج ‌و مشقت به فریاد آرنده سفر آخرت را بر ما آسان فرما ‌و در ‌آن حال که نفس به شماره افتد ‌و روح به ترقوه رسد ‌و (بنده مضطر) گوید کیست آنکه روح مرا بالا می برد ‌آن حال را (ای خدا به کرم ‌و رحمتت) بر ما آسان گردان (و بهترین ساعت نشاط ‌و خوشحالی ما قرار ده) در ‌آن حال که ملک از حجابهای غیب عالم حاضر برای قبض روحم شده ‌و از کمان مرگ تیر وحشتناک فراق را بر سینه ما رها کند ‌و کاسه ای که در ‌آن شربت زهرآلود مرگ است با بانگ رحیل ما را به عالم آخرت نزدیک سازد ‌و ‌آن بانگ رحلت با رهائی از قید تن به جهان ابدیت جان ما را رهسپار کند ‌و اعمالی ما قلاده گردن ماست ‌و منزلگاه ما قبرهاست تا روز لقای حق

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ورود ما را به خانه قبر ‌و منزلگاه پوسیدن تن ‌و طول اقامت بدن میان طبقات خاک را بر ما مبارک گردان ‌و پس از مفارقت از منزل دنیا قبر ما را (که دریست به عالم برزخ ‌و بهشت ‌آن عالم) بهترین منازل ما مقرر فرما (آن منزلگاه را باغهای بهشت ‌آن عالم قرار ده) ‌و لحد ما را در عین تنگی (و تاریکی) به لطف ‌و رحمتت باغی وسیع ‌و روشن ‌و با طراوت ‌و خوش ‌و خرم) ساز ‌و در عرصه ‌ی قیامت (که مجمع ‌و محضر اهل عالم است) ما را به عقوبت گناهان مهلک مفتضح ‌و رسوا مگردان

̶ و به واسطه (حرمت) قرآن (مبارکت) در موقف عرض (اعمال) بر حضرتت به حال ذلت ‌و خواری ما ترحم فرما ‌و هنگام عبور بر جسر دوزخ (و پل بهشت) که خلق همه مضطربند (که آیا از ‌آن پل بلغزند به دوزخ درافتند یا از آنجا عبور کنند ‌و بهشتی شوند) در ‌آن حال ما را از لغزش نگاه دار ‌و ثابت قدم فرما ‌و هم به واسطه (تمسک به) این قرآن (عظیم الشان) ما را از هر غم ‌و اندوه نجات بخش

̶ و در ‌آن روز حسرت ‌و پشیمانی که روی ستمکاران سیاه است ما را روسفید ساز ‌و دلهای پاک اهل ایمان را محب ما (و دوست با ما) گردان ‌و زندگانی را بر ما سخت ‌و ناگوار مگردان

̶ پروردگارا بر بنده خاص ‌و رسول گرامیت محمد مصطفی درود فرست که او پیغام رسالتت را به امت کاملا تبلیغ فرمود ‌و به صدای بلند فرمانت را به خلائق رسانید ‌و بندگانت را (به راه سعادت) نصیحت ‌و ارشاد کرد.

̶ پروردگارا حضرت محمد را که درود ‌و رحمت بر او ‌و آل پاکش باد در قیامت مقرب ترین پیمبر در مقام قرب حضرتت قرار ده ‌و تمکین ‌و اقتدارش را در شفاعت خلق بیشتر عطا فرما ‌و نزد حضرتت جلال ‌و قدرش ‌و آبرومندی ‌و جاهش را (بر سایر رسولان) بیفزا.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و بر اساس ‌و ارکان آئین مقدسش (تا ابد) عزت ‌و شرافت بخش ‌و به حجت ‌و برهانش (یعنی کتاب ‌و سنت ‌و عترتش) عظمت ‌و رفعت کامل عطا فرما (و بر عقول عالمیان بلندی مقام ‌و علو شانش را هویدا ساز) ‌و میزان او را (که عقل کامل ‌و قرآن جامع اوست که میزان سعادت ‌و کمال انسانیت است) ̶ گران مایه گردان ‌و شفاعتش (در حق خلق عالم) مقبول ‌و وسیله اشرا به حضرتت نزدیک ساز ‌و آبرویش را به رتبه اعلا ‌و نور (علم ‌و حکمتش) را به حد کمال بر اهل عالم روشن گردان ‌و درجه ‌و مقامش رفیع ساز

̶ و ما امت را بر طریقه ‌و سنتش (و راه حق ‌و حقیقت عترتش) زنده بدار ‌و بر ملت ‌و آئینش به میزان ‌و به طریق واضح ‌و روشن (کتاب ‌و حکمتش) سلوک ده ‌و از اهل طاعت ‌و پیروان حضرتش بگردان ‌و در زمره او (و شیعیان پاک ایمانش) در قیامت محشور ساز ‌و به حوض کوثرش وارد ‌و به جام ‌و ساغرش ما را سیراب فرما.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و تحیتی فرست که به ‌آن تحیت او را به بیش از آنچه از خیر ‌و فضل ‌و کرم ‌و عنایاتت امیدوار است نائل گردانی که ای خدا توئی دارای رحمت واسع (بی حد ‌و انتها) ‌و فضل ‌و بزرگواری (و جود ‌و کرم بی منت)

̶ خدایا تو این پیغمبر (گرامیت) را در مقابل تبلیغ رسالتهایت ‌و ادای حق ادله ‌و آیات ‌و احکامت بهتر از هر یک از ملائکه مقرب ‌و پیمبران مرسل برگزیده ات پاداش عطا فرما ‌و درود ‌و رحمت ‌و برکات خدا بر محمد ‌و آل او باد که همه از نیکویان ‌و پاکان عالمند.


نیایش چهل و سوم: در وقت رویت هلال حضرت با این دعا با خدا راز ‌و نیاز می فرمودند.

[ویرایش]

̶ خدایا این ماه مبارک (رمضان) که در ‌آن قرآن نازل شد برای هدایت مردم ‌و ادله روشن برای راهنمائی ‌و جدا ساختن حق ‌و باطل در ‌آن مقرر گردید اینک فرا رسید ‌و ما را در این ماه ‌و ماه را برای ما سلامت بدار ‌و برای ما این ماه را آسایش ‌و عافیت مسلم فرما ای آنکه طاعت اندک ما بندگان را اخذ کرده ‌و مقابلش پاداش بسیار عطا می کنی از من هم این قلیل طاعت بپذیر ای خدا از تو درخواست می کنم که بهر کار خیری مرا راه نشان دهی ‌و از هر چه محبوب تو نیست مرا مانع شوی ای مهربانترین مهربانان عالم ای کسی که از من ‌و از بدیهائی که از شرم خلق پنهان داشتم در گذشتی ‌و ای کسی که مرا به ارتکاب گناهان مواخذه نفرمودی عفو تو عفو تو عفو تو شامل حالم باد ای ذات بزرگوار ای خدای من تو مرا موعظه کردی (در کتابت) ‌و من نشنیدم ‌و از هر حرام انزجار دادی ‌و من ترک ننمودم چه عذر به درگاهت آورم از من درگذر ای خدای با کرم ‌و بخشش عفو تو عفو تو شامل حالم باد ای خدا از تو درخواست می کنم راحتی در وقت مرگ ‌و آمرزش هنگام حساب اگر گناه از بنده بزرگ است عفو ‌و بخشش از تو نیکو است ای که تقوی ‌و آمرزش سزاوار تست عفو تو عفو تو شامل حالم باد ای خدای من بنده ‌ی تو فرزند بنده ‌و کنیز توام ضعیف ‌و ناتوانم ‌و به رحمت بی پایانت محتاج ‌و توئی که ثروت ‌و برکت نازل بر بندگانت می کنی تو قاهر ‌و مقتدری تو اعمال خلق به شمار آورده ‌و روزیشان تقسیم کرده ای ‌و زبانهاشان مختلف ‌و رنگهاشان گوناگون ساختی خلقتی پس از خلقتی دیگر آفریدی بندگان از علم تو آگاه نیستند ‌و به قدر ‌و مقامت پی نتوانند برد ‌و همه ما خلائق به رحمتت محتاجیم پس تو به کرم ‌و بزرگواری خود روی از من مگردان ‌و مرا در مقام عمل ‌و آرزو ‌و در قضا ‌و قدر از شایستگان خلقت قرار ده خدایا مرا با بهترین حال باقی بدار ‌و در بهترین حال بمیران که ‌آن حال دوستی با اولیاء تست ‌و دشمنی با اعدایت ‌و شوق لقایت ‌و ترس از قهر ‌و جلالت ‌و حال خشوع به درگاهت ‌و وفای به عهدت ‌و به تسلیم ‌و رضایت ‌و با تصدیق به کتابت ‌و پیروی از سنت پیغمبرت مرا بدین حال بمیران ای خدا آنچه در دلم از شک ‌و ریب ‌و انکار ‌و یاس ‌و نومیدی ‌و شادی ‌و سرکشی ‌و عیاشی ‌و اسراف یا تکبر ‌و خودپسندی یا ریاکاری ‌و خودنمائی یا شقاوت ‌و نفاق ‌و دوروئی یا کفر ‌و فسق ‌و گناه یا بزرگی نخوت یا هر چه تو نپسندی از تو درخواست می کنم که همه را از دلم دور گردانی ‌و این اوصاف را بدل کنی به ایمان به وعده های خود ‌و وفای به عهدت ‌و رضا ‌و خوشنودی به قضایت ‌و زهد در دنیا ‌و شوق ‌و رغبت به آنچه نزد تست (در عالم آخرت) ‌و آگاهی اطمینان خاطر ‌و توبه ‌ی نصوح که من این امور را ای پروردگار عالم از تو می طلبم ای خدای من تو بس با حلم ‌و بردباری خلق که تو را معصیت می کنند گویا نمی بینی ‌و بس با جود ‌و کرمی اطاعتت که می کنند گویا هیچ معصیت نکرده اند ‌و من با هر که معصیت نکرده است همه ساکنان زمین توایم پس با ما به فضل ‌و رحمتت کرم فرما ‌و به عادتت که خیر ‌و احسان است رفتار کن ای مهربانترین مهربانان عالم ‌و درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش درودی پیوسته که جز کسی ‌آن را به حد ‌و شمار ‌و قدر ‌و اندازه در نیاورد ای مهربانترین مهربانان عالم.


نیایش چهل و چهارم: هنگام دخول ماه مبارک رمضان به این دعا با خدای متعال راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

̶ ستایش مخصوص (ذات پاک یکتای) خداست که به حمد ‌و ثنای خود ما (اهل بیت یا امت) را هدایت فرمود ‌و شایسته حمد ‌و ستایش خویش گردانید تا از سپاسگزاران وی ‌و شاکران لطف ‌و احسان او باشیم که باز بر ‌آن شکرگزاری پاداش نکوکاران را به ما عطا کند (با وجودی که بر حمد ‌و شکر ‌و سپاسش هم او ما را هدایت فرموده ‌و توفیق بخشیده است)

̶ و ستایش می کنم خدای متعال را که ما (امت یا خاندان عصمت) را بدین خود برگزید ‌و به آئین خویش مخصوص گردانید ‌و به راه احسان خود راهنمائی کرد تا عاقبت به لطف ‌و کرمش سالک راه بهشت رضوان شویم ( تا به واسطه اداء شکرش ‌و نور معرفتش ‌و انجام طاعتش به سعادت ابد ‌و جنت نعیم سرمد نائل گردیم)

̶ و ستایش خدای را که از ‌آن طرق بهشت رضوان یکی را ماه خود (یعنی) ماه مبارک رمضان که (ماه خداست و) ماه روزه گرفتن ‌و ماه مخصوص اسلام است (یعنی ماهیست که عظمت ‌و جلالش بدین اسلام مخصوص ‌و روزه اش در قرآن مسلمین مذکور ‌و مفروض است ‌و عبادات ‌و ادعیه مخصوصه در ‌آن به ملت اسلام اختصاص دارد) ‌و ماه طهور است (یعنی ماهیست که روزه ‌آن روح انسانی را از پلیدی قوای شهوی ‌و غضبی حیوانی پاک می سازد ‌و از نجاست اخلاق رذیله تکبر ‌و حسد ‌و حرص ‌و غرور طاهر ‌و منزه می گرداند) ‌و ماه تمحیص است ‌و استخلاص (بندگان از آلودگی به هواهای نفسانی ‌و آراسته شدن به صفات فرشتگان عالم قدس ‌و نزاهت) ‌و ماه قیام اهل ایمانست (به نماز ‌و دعاء ‌و طاعت ‌و عبادت) ماهیست که خدا در این ماه برای هدایت ‌و ارشاد خلق ‌و برای حجت ‌و برهان اهل ایمان ‌و تمیز راه حق از باطل قرآن عظیم الشان نازل کرده

̶ و بدین جهات مذکور فضیلت ‌و شرافت این ماه را بر سایر ماهها پدیدار ساخته به واسطه شرف ‌و برتری ‌و احترامات بسیار ‌و فضائل (بی شمار) که از ‌آن جمله اموری که در غیر این ماه حلال است (مانند اکل ‌و شرب ‌و جماع ‌و غیره) به واسطه احترام ‌و تعظیم این ماه مبارک حرام گردید ‌و برای روزه این ماه وقت تمام ماه (از سپیده صبح تا مغرب) معین شده ‌و ایزد متعال ابدا تقدیم ‌و تاخیر ‌آن را اجازه نفرموده

̶ دیگر آنکه شبی از شبهای این ماه را بر هزار ماه برتری بخشیده ‌و ‌آن شب را شب قدر نام نهاده (که لیله القدر خیر من الف شهر نازل فرموده) است که فرشتگان عالم بالا ‌و روح اعظم (یا جبرئیل امین) به امر پروردگار عالم برای تعیین ‌و تقدیر کلیه امور قضای (و قدر) الهی با سلام ‌و تحیت ‌و برکت تا طلوع فجر صبح از آسمان بر ‌آن کس که مشیت ازلی خدا خواسته (که خلیفه الله ‌و قطب عالم امکان ‌و امام زمان) است فرود آمدند برای انجام حکم مبرم ‌و قضای حتمی الهی (به فرمان خلیفه الله که خدا به او مقام علم ‌و فضل ‌و شرافت را عطا فرموده است)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و به ما هم معرفت ‌و تفضیل ‌و جلال ‌و احترامات این ماه را الهام فرما ‌و توفیق به حفظ از آنچه در این ماه حرام کردی به ما عنایت فرما ‌و ما را موفق دار که اعضاء ‌و جوارح خود را بر آنچه رضا ‌و خشنودی تست بکار بندیم تا هیچ حرکتی جز آنچه رضای تست در این ماه از ما سرنزند به گوش سخن لغو نشنویم ‌و چشمان ما به جانب لهو ‌و لعب نشتابد (و توجه به هیچ چیز جز آنچه تو خواهی نکند)

̶ تا آنکه هیچ دست به جانب کاری ممنوع دراز نکنیم ‌و قدم به راهی ناروا برنداریم ‌و هرگز شکم را از غیر لقمه ای که حلال گردانیدی پر نسازیم (زیرا خوردن حرام منشا هر طغیان ‌و عصیان است ‌و موجب سلب حضور قلب در عبادت ‌و عدم توفیق بر اعمال خیر ‌و طاعت است ‌و سبب غلبه نفس اماره بر عقل قدسی شود ‌و کشور دین ‌و ایمان را تاراج کند ‌و سرمایه سعادت ابد را نابود گرداند) ‌و تا زبان جز به سخنی که معین کردی نگشائیم (و از هر حرفی که ناصواب است مانند دروغ ‌و تهمت ‌و غیبت ‌و فحش ‌و لغو ‌و بیهوده زبان در بندیم) در علمی جز آنچه ما را به ثواب ‌و عطای تو نزدیک ساز در رنج بیهوده نکشیم (و علم) ‌و عملی جز آنچه از عقاب ‌و انتقام تو ما را نگاه دارد فرا نگیریم ‌و باز (کرم کن و) تمام اعمال ما را خالص از شایبه ‌ی ریا ‌و سمعه بگردان تا طاعت را خاص تو ‌و برای رضا ‌و خشنودی ‌و تقرب به حضرتت بی هیچ شرک ‌و ریا به جای آریم ‌و به هیچ کس در طاعت ‌و عبادتت نظر نبسته ‌و مراد ‌و مقصودی جز تو نداشته باشیم.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و در این ماه (مبارک) بر مواقیت نمازهای پنجگانه (یعنی بر اوقات ‌و مقامات ‌و مراتب ‌و اسرار ‌و آثار ‌و احکام ‌و شئونات ‌و درجات نماز ‌و نمازگزاران) ما را واقف ‌و متذکر ساز (یا ما را موفق بدار) ‌و بر نماز کاملی با حد ‌و حدودی که مقرر فرمودی ‌و فرائض ‌و احکامی که معین فرمودی ‌و با شرائط وظائف خاصی که بر ‌آن اهل نماز را موظف گردانیدی ‌و در اوقات مخصوصی که تعیین فرمودی ما را انجام همه توفیق مقرر فرما

̶ و ما را از ‌آن نمازگزاران قرار ده که ارکان نماز را محافظت کردند (و حضور قلب ‌و شرائط ظاهر ‌و باطن نماز را کاملا انجام دادند) ‌و در اول وقتی که معین فرمودی نماز را ادا کردند (اول اوقات این عبادت بزرگ که حضور سلطان ملک وجود آمدن است مشاقانه ‌و عاشقانه ‌و خالص برای تقرب به حضرت احدیت ‌و برای اداء فرض عبودیت ‌و وظیفه بندگی به اداء نماز شتافتند تا به مصداق (سارعوا الی مغفره من ربکم) مشمول مغفرت ‌و عنایت الهی شوند) ‌و با همان سنن ‌و آدابی که حضرت محمد بنده خاص ‌و رسول گرامیت (که درود ‌و رحمتت بر او ‌و آل او باد) به جای آورد ما را هم بر ‌آن آداب ‌و سنن در نماز موفق دار در رکوع ‌و سجود ‌و جمیع مزایا ‌و فواصل که ‌آن حضرت انجام داد ‌و با طهارت حد اکمل (یعنی طهارت ظاهر ‌و باطن جامه ‌و بدن از پلیدی ‌و طهارت خیال ‌و قلب ‌و روح ‌و سر ‌و باطن از توجه به غیر خدا که توجه به غیر حق روج را پلید ‌و ظلمانی می سازد) ‌و با خضوع ‌و خشوع کامل ‌و حد اعلی به نماز توفیق ده

̶ و باز ای خدا در این ماه مبارک ما را به صله رخم ‌و نیکی ‌و احسان در حق ارحام موفق ساز ‌و هم (کرم کن و) توفیق ده که با همسایه به عطا ‌و فضل ‌و بخشش پردازیم (و با آنها حسن سلوک ‌و جود ‌و کرم کنیم ‌و اگر حاجتی دارند برآوریم ‌و مریضشان را عیادت ‌و فقیرشان را اعانت کنیم ‌و در مقابل اذیت ‌و آزارشان هم نیکی ‌و احسان کنیم) ‌و ما را موفق دار تا که اموال خود را (در این ماه) از آلودگیهای (شبهه ‌و حرام ‌و ربا ‌و رشوه ‌و گران فروشی ‌و هر غل ‌و غش ‌و خلط به حرام) پاک ‌و خالص سازیم ‌و به واسطه ‌ی اخراج زکوه (و اداء صدقات) اموال خود را پاکیزه ‌و طاهر گردانیم (و خلقی نیکو عطا فرما) تا آنکه با هر کس که از ما قطع کند ‌و دوری گزیند به او رجوع کنیم (با هر که از ما برد به او بپیوندیم ‌و قطع صله از او نکرده ‌و عهد مودت را نگسلیم ‌و شرط محبت را نگاه داریم) ‌و با هر که به ما ظلم ‌و بیداد کند عدالت ‌و احسان کنیم ‌و با هر کس با ما دشمنی آغازد با او (تا بتوان) راه مسالمت (و طریق دوستی) پیش گیریم (یعنی با دشمن هم دشمنی نکنیم مگر ‌آن دشمنی که از جهت دوستی ما با تو با ما دشمن باشد ‌و به جرم خدا دوستی با ما عداوت کند که البته با او هرگز دوستی ‌و مسالمت نخواهیم کرد بلکه او را دشمن حقیقی خود دانیم ‌و حزب مخالف خود شناسیم ‌و با او مادامی که به دین حال است تا قیامت دشمنی ‌و عداوت خواهیم کرد ‌و کدورت ما با او تا ابد به صلح ‌و صفا مبدل نخواهد شد (یعنی ما باید با دشمن هم نکو خلق ‌و باصفا باشیم ‌و با شفقت ‌و مسالمت رفتار کنیم تا دشمن را دوست گردانیم ‌و از ما درس صلح ‌و صفا ‌و مهربانی آموزد.


(درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد)


̶ که چون دشمن از دشمن خود مهربانی دید ‌و صلح ‌و صفا یافت کینه اش به دل به مهر ‌و عداوتش مبدل به محبت می گردد ‌و لیکن ‌آن کس که با خدا ‌و دوستان خدا برای آنکه خداپرست ‌و خدا دوستند دشمن است چنین دشمن را باید دشمن حقیقی خود دانیم ‌و هیچگاه تا تسلیم نشود ‌و از کفر ‌و عناد ‌و عداوت برنگردد با او به صلح ‌و صفا رفتار نکنیم بلکه با او به جهاد ‌و مخالفت قیام کنیم تا جائی که بنیاد ‌آن دشمن خدا را براندازیم یا او را مطیع فرمان خدا سازیم)

̶ و باز (ای خدای من) به ما در این ماه مبارک مقام تقرب به حضرتت به واسطه کارهای نیک ‌و اعمال خالص ‌و پاک (از شرک ‌و ریا ‌و اغراض فاسد) عطا فرما تا به طفیل ‌آن اعمال ما را از دنس ‌و پلیدی گناهان پاک ‌و پاکیزه گردانی ‌و از آنکه دگر بار بازگشت به عیوب (و معاصی) کنیم (و سرکشی ‌و عصیان از سر گیریم) ما را محفوظ داری (و ما را موفق داری) به حدی که هیچ یک از فرشتگانت (که به انواع ذکر ‌و طاعات برای تقرب به حضرتت می کوشند مقام قربت درنیابند مگر به ما دون طاعت ‌و بندگی ما ‌و دون تقرب ما به درگاهت (یعنی خدایا مقام ما را از کرم به واسطه طاعت ‌و بندگیت برتر از فرشتگان مقربت مقرر فرما.)

̶ پروردگارا از درگاه حضرتت درخواست می کنم که به حق این ماه عزیز ‌و به حق ‌آن کس که به عبادت ‌و پرستش تو در این ماه قیام کرده از اول خلقت تا انتهای عالم از فرشتگان مقرب ‌و پیمبران مرسل ‌و بندگان صالح که از خاصان حضرتت گردانیدی به آنان قسم که بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرستی ‌و ما را هم اهل ‌و شایسته گردانی بر نعمتها (و بر ‌آن کرامت ‌و مقاماتی) که به اولیاء ‌و دوستانت وعده فرمودی ‌و آنچه بر کوشش کنندگان در طاعت (و بالغ نظران در معرفت) خود واجب ‌و لازم گردانیدی (از مراتب عالیه بهشتی ‌و درجات بلند قرب) بر ما هم نظیر ‌آن را به کرمت لازم ‌و واجب گردان ‌و ما را در سلک ‌آن بندگان خاص که مستحق عالی ترین مقام رفعتند به لطف ‌و کرم مقرر فرما.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ما را از شرک ‌و الحاد در طریق توحیدت دور بدار ‌و از تقصیر در ستایش (و تنزیه ‌و تقدیس ذات پاک یکتایت) ‌و از کوتاه نظری در معرفت عظمت ‌و جلالت نگاه دار ‌و از شک ‌و ریب در امر دینت ‌و کوری ‌و گمراهی از راه شرع ‌و آئینت ‌و اغفال ‌و بی توجهی به احترامات شعائرت ما را نگه داری کن ‌و از خدعه ‌و فریب دشمنت شیطان رجیم محفوظ دار.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و چون تو در هر شب از شبهای این ماه مبارک بسیار بندگان را به عفو ‌و رحمتت (یا به جود ‌و احسانت) از آتش دوزخ قهرت آزاد می گردانی ما را هم (به لطف ‌و کرم) از ‌آن آزادشدگان قرار ده ‌و بهترین طاعت گزاران این ماه ‌و نیکوتر اهل ‌آن مقرر گردان.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و با محاق ماه (و محو نورش) گناهان ما را هم محو ‌و نابود ساز (یعنی چنانکه آخر ماه نور ماه را به محاق محو می گردانی گناهان ما را هم در آخر این ماه مبارک به کرمت محو گردان ‌و به همراه رفتن این ماه معاصی ما را از نامه اعمال ما به قلم عفوت نابود ساز) ‌و با زوال ‌و انقضاء ایام این ماه شریف تبعات ‌و عصیان ما را هم از صحیفه عمل ما زائل ‌و محو فرمائی تا آنکه چون این ماه از (دوران عمر ما) در گذشت تو (از لطف ‌و کرم) قلب ما را از لوث گناهان پاک ‌و پاکیزه داشته (و از پلیدی ‌و تیرگی عصیان مبرا ‌و مصفا) ساخته باشی.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و اگر در این ماه از حق به باطل میل کردیم (و به افعال زشت پرداختیم) ما را به طریق حق ‌و عدالت بازگردان (و به کارهای خیر ‌و طاعات که راه عدل مستقیم به سوی خداست رهبری فرما) ‌و چنانکه لغزشی (در امر دین) پیش آید ما را استوار (و ثابت قدم بدار ‌و اگر شیطان بر ما تسلط) (و تحکم) پیدا کرد ما را از شر او نجات بخش.

̶ ای خدا تمام (ساعات ‌و لیالی ‌و ایام) این ماه ما را به طاعتت مشحون ساز (و جمیع اوقات ما را به عبادتت زیب ‌و زیور بخش) ‌و ما را یاری کن که تمام روزهای این ماه به روزه داشتن ‌و شبها همه به نماز ‌و تضرع ‌و زاری به درگاه حضرتت کردن ‌و خشوع ‌و تذلل در پیشگاه عظمتت نمودن به پایان رسانیم تا آنکه این ماه روزش بر ما به غفلت از خدا نگذرد ‌و شبش به تفریط (و تضییع عمر به لهو ‌و لعب) پایان نیابد.

̶ پروردگارا (نه تنها در این ماه مبارک) بلکه در تمام ماهها ‌و روزهای دوران عمر ما چنین فرما (یعنی ما را در تمام ایام ‌و ماه ‌و سال دوران عمر به طاعت ‌و بندگی خود موفق بدار ‌و بر تضرع ‌و تذلل ‌و دعا ‌و ناله ‌ی اشتیاق به درگاهت یاری فرما) ‌و ما را از بندگان شایسته ‌ی خود بگردان ‌آن بندگانی که وارث بهشت فردوس اعلا شدند ‌و در ‌آن بهشت عالی تا ابد به شادی زیستند آنانکه هر چه (از مال ‌و منال دنیا) یافتند همه را در راه خدا به فقیران اعطا کردند دلهایشان خدا ترس (و پرهیزکار) بود ‌و محققا می دانستند که بازگشتشان (پس از مرگ) به سوی خدا (و شهود ‌و تجلیات حسن ‌و جمال الهی) خواهد بود ‌و آنانکه بهر کار نیکو می شتابند ‌و بر اعمال نیک سبقت می گیرند.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آلش درود فرست در تمام اوقات ‌و در هر لحظه به عدد هر کس که بر او درود ‌و رحمت فرستی ‌و اضعاف ‌آن چندان برابر که عددش را جز تو کسی نتواند بشمار آرد. ای خدا توئی که محققا بر هر چه بخواهی قادری ‌و هر کار اراده کنی البته توانی کرد (و قدرتت بی حد ‌و رحمتت بی انتهاست.)


نیایش چهل و پنجم: هنگام وداع ماه رمضان با خدای خویش به این دعا راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ ای خدا ای آنکه در عطاء ‌و احسان به خلق پاداش نخواهی

̶ و هرگز از عطا ‌و کرم به بندگان پشیمان نشوی (که جود ‌و احسان تو ذاتی ‌و از پاداش خلق بی نیازی ‌و جود ‌و کرمت بر بد ‌و خوب خلقان شامل است گرچه نیکو کار مطیع بیشتر لایق احسان تست ‌و عاصی بدکار کمتر (که فرمانبرداری بنده را به رحمت خدا نزدیک ‌و ناسپاسی دور می سازد)

̶ و ای خدائی که با بنده خود مقابله به مثل نمی کنی (که اگر بنده راه طاعت گیرد ‌و شکر نعمت کند بر او احسان کنی ‌و اگر به راه عصیان رود منع نعمت فرمائی بلکه بر همه خلق از مومن ‌و کافر انبیاء ‌و اولیاء ‌و فرشتگان همه را رحمت رحمانیت شامل ‌و نعمت عامت واصل خواهد بود. (که رحمتی وسعت کل شیی ء) فرمودی ‌و هیچ مخلوقی را محروم از ‌آن رحمت نساختی اما رحمت رحیمی ‌و لطف خاص تو خاص نیکوکاران است که فرمودی (ان رحمه الله قریب من المحسنین) ‌و درباره عموم خلق فرمودی (کلا نمد هولاء ‌و هولاء من عطاء بک ‌و ما کان عطاء ربک محظورا)

̶ بلکه ای خدا احسان تو بی سابقه مقدم (بر استحقاق خلق است ‌و قبل از لیاقت ‌و عدم لیاقت بندگان چنانکه نعمت وجود ‌و حیوه را به همه خلائق بی سابقه ‌و پیش از قابلیت ‌و عدم قابلیت عطا فرمودی اما در مقام رحمت رحیمی هرگز مومن ‌و کافر یکسان نیستند بلکه کافر محروم ‌و مومن هم متفاوت بر حسب استحقاق به مراتب ایمان ‌و طاعت ‌و معرفت است (لان شکرتم لازیدنکم ‌و لئن کفرتم ان عذابی لشدید) ‌و عفو ‌و بخششت ای خدا از فضل ‌و کرم تست بر بندگان (نه استحقاق خلق) ‌و اما عقاب ‌و عذابت بر خلق عدل محض است (و طبق استحقاق ‌و ابدا هیچ ظلم ‌و جوری از تو به خلق نخواهد شد) ‌و حکم قضا ‌و قدرت (هر چه اقتضا کند بر خلق) عین خیر ‌و صلاح است (و چنانکه بندگان در قضای الهی شر ‌و نقصی پندارند از جهل ‌و نادانی است ‌و از عدم احاطه به صلاح نظام عالم آفرینش ‌و در نظر انبیاء ‌و اولیاء ‌و عالمان ربانی ‌و حکیمان الهی هر چه در قضای الهی است از صلح ‌و جنگ ‌و فقر ‌و غنی ‌و صحت ‌و مرض ‌و خوش ‌و ناخوش همه خوش است ‌و ظهور کمالات وجود است ‌و عین لطف ‌و محض رحمت ‌و صرف خیر ‌و سعادت ‌و کمال خلق ‌و حسن نظام عالم است)


(ندانم که ناخوش کدام است یا خوش خوش است آنچه بر ما خدا می پسندد)


̶ اگر تو ای خدا به خلق چیزی عطا کنی هرگز مشوب ‌و ممزوج به منت نخواهد بود ( زیرا عطای تو ذاتی وجودت بلا عوض ‌و غرض است ‌و بی تقاضای شکر ‌و سپاس از خلق ‌و خلائق در مقابل نعمتهای بی انتهای تو قابل نیستند که منتی نهی یا عوض خواهی ‌و اگر بندگان را امر به شکر نعمتت فرمودی ‌آن شکر خود نعمت دیگری است بر آنها ‌و مزید احسانی از تو نسبت به خلق نه ‌آن که شکر آنها عوض نعمتت خواهد بود بلکه توفیق عبد بر شکر نعمت معبود که توجه به منعم ‌و به معرفت خدا است بزرگتر از هر گونه نعمت ظاهر ‌و باطن است بلکه تمام نعمتها مقدمه است ‌و نعمت معرفت ‌و شناسائی منعم نتیجه ‌و مقصود اصلی از خلقت است ‌و ای خدا اگر منع عطا کنی منع تو هم ظلم ‌و تعدی به خلق نخواهد بود (بلکه منعت خیر ‌و صلاح بندگانست ‌و لطف ‌و کرم در حق آنهاست چنانکه در اشعار منسوب به امیرالمومنین (ع) است (المنع منه عطیه معروفه- ‌و الفقر احسان ‌و لطف عاجل) مفاد شعر آنکه منع خدا عطائی نیکوست ‌و فقر احسان ‌و لطف عاجل خدا در حق بنده است)

̶ ای خدا تو به شکرگزاران نعمتت پاداش می دهی در صورتی که تو خود شکرت را به آنها الهام می کنی

̶ و هم آنکه حمد ‌و ستایش تو به جای آرد تو در مقابل ستایش به او عطا می بخشی ‌و حال آنکه تو به او حمد ‌و ثنایت را تعلیم دادی (چون حمد خدا ذکر اوصاف جمال ‌و کمال اوست ‌و شناسائی اوصاف الهیه به تعلیم خداست ‌و بندگان بدون تعلیم الهی به مقام معرفت اوصاف کمالیه حق نتوانند رسید به عبارت دیگر چون خدای متعال به چشم بصیرت آنها حسن ‌و جمال خود را نشان دهد که این معنی تعلیم خداست آنگاه بندگان حمد خدا که تذکر اوصاف کمال اوست توانند کرد)

̶ ای خدا توئی که (از لطف ‌و کرم) زشتی ‌و بدیهای بندگان را پنهان می کنی ‌و اگر می خواستی (کرم نکنی) آنها را مفتضح ‌و رسوا می ساختی ‌و (با همه عصیان بندگان) در حق خلق لطف ‌و احسان می کنی در صورتی که اگر می خواستی منع جود ‌و احسان می کردی ‌و ‌آن دو قوم که مفتضح ‌و رسوا نکردی ‌و منع احسان نفرمودی هر دو مستحق رسوائی ‌و منع احسان بودند جز آنکه تو بنای کارهای خود را بر فضل وجود ‌و احسان مقرر داشته ای ‌و با قدرت کامل (بر انتقام) جریان قدرتت را بر عفو ‌و گذشت از گناهان خلق قرار داده ای

̶ و معصیت کاران را با حلم ‌و بردباری روبرو کنی (و عاصیان با حلم تو را ملاقات کنند) ‌و ‌آن کس که با عصیان ‌و گناه قصد ظلم به نفس خود دارد او را مهلت برای توبه ‌و پشیمانی دهی تا به واسطه حلم ‌و امهال به درگاهت به توبه ‌و انابه باز آید ‌و تعجیل در عقاب آنها نکنی تا به سبب توبه آنانکه مستوجب قهر ‌و عذابند هم هلاک نشوند ‌و هم آنان که مستحق شقاوت ‌و حرمانند به واسطه کرم ‌و رحمتت از شقاوت برهند پس از طول مدت امهال ‌و اعتذار ‌و اتمام حجت پی در پی تو ای خدای کریم که (این مهلت دادن برای توبه ‌و بازگشت به سوی تو) ‌آن هم از عطوفتت ‌و لطف ‌و کرم (نامنتهای) تست ای خدای با حلم ‌و بردبار

̶ توئی که دری به سوی عفو ‌و بخششت به روی بندگان باز کردی ‌و نامش را توبه نهادی ‌و برای این درگاه توبه آیتی برای دلالت ‌و راهنمائی خلق (در کتاب وحی خود قرآن کریم) فرستادی تا خلق به واسطه گناه گمراه نشوند (یعنی به واسطه ‌ی عصیان خود را محروم از رحمتت نپندارند) ‌و به واسطه توبه به درگاهت راه جویند

̶ مبارک است نام پاکت ‌و ‌آن آیه ‌آن است که فرمودی (توبوا الی الله توبه نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم ‌و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار یوم لا یجزی الله النبی ‌و الذین آمنوا معه نورهم یسعی بین ایدیهم ‌و بایمانهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا ‌و اغفرلنا انک علی کل شیی ء قدیر) الا ای اهل ایمان به درگاه خدا توبه کنید توبه ‌ی نصوح (با خلوص ‌و دوام که دیگر نشکنید) باشد که خدا گناهانتان را مستور ‌و محو گرداند ‌و شما را در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل کند در ‌آن روزی که خدا پیغمبر خود را ‌و گرویدگان به او را ذلیل ‌و خوار نسازد (بلکه عزیز ‌و سرفراز گرداند) در ‌آن روز نور (ایمان ‌و عبادت) آنها در پیش رو ‌و سمت راست ایشان می رود (و راه بهشتشان می نماید) ‌و مومنان در ‌آن حال (از روی شوق ‌و نشاط) گویند پروردگارا تو نور ما را به حد کمال رسان ‌و ما را (به لطف ‌و کرم خود) ببخش که تنها تو بر هر چیز توانائی (و بر عفو همه ‌ی گناهکاران قادری) پس چیست عذر گناهکاری که از ورود به این منزلگاه (امن ‌و امان) توبه خود را غافل می سازد (و به توبه نمی پردازد) با وجودی که تو این درگاه توبه را به روی خلق گشودی ‌و همه را به این در راهنمائی کردی

̶ و ای خدا توئی که در معاملات بندگانت با تو بر خود لازم کردی که سود بندگان منظور داری (و یک عمل خیر را ده پاداش دهی) ‌و هنگامی که بر حضرتت وارد شوند (یعنی روز مرگ که تو را ملاقات کنند) آنها را رستگاری ‌و سعادت بخشی ‌و زیاده از پاداششان به آنها عطا فرمائی

̶ (مبارک ‌و متعالی است نام پاکت) در کتاب خود (برای بشارت بر این زیاده بر پاداش بندگان ‌و لطف ‌و رحمت به خلق) فرمودی (من جاء بالحسنه الخ) هر کس کار نیکو کند (و یک عمل خیر برای رضای خدا به جای آرد) او را ده برابر پاداش خواهد بود ‌و هر کس کار زشت کند جز به قدر ‌آن کار بد مجازات نشود) ‌و باز در کتاب خود فرمودی (مثل الذین ینفقون الخ) مثل آنانکه مالشان را در راه خدا انفاق کنند به مانند دانه ای است که (در کشتزار) از یک دانه هفت خوشه بروید ‌و در هر خوشه صد دانه درج باشد (که یک دانه هفتصد شود) (و خدا بر هر که خواهد از این مقدار (یک بر هفتصد) هم بیفزاید (و هر که بخواهد ‌و صلاح داند بیش از آنچه پاداش اوست بی حد از رحمت بی منتهای خود عطا می کند) ‌و باز در کتاب خود فرمودی (من ذا الذی الخ) کیست که خدا را وام دهد (یعنی قرض الحسنه دهد برای رضای خدا به حاجتمندان) تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید ‌و همچنین در کتاب کریمت قرآن نظائر این آیات نازل فرمودی که حسنات بندگان را به اضعاف مضاعف (از رحمت واسعت) عطا فرمائی

̶ و باز تو ای خدا بندگان را به کلام خود از عالم غیب دلالت فرمودی ‌و ترغیب ‌و تشویق نمودی تا به حظ ‌و بهره کامل خود بهره مند شوند که ‌آن حقایق را که در قرآن از عالم غیب فرستادی اگر از آنها مستور می داشتی (و به واسطه کتاب آسمانی قرآن تعلیمشان نمی فرمودی) ‌آن حقایق را نه هرگز به چشم می دیدند ‌و نه به گوش می شنیدند ‌و نه پرواز عقل ‌و افکارشان به انجام می رسید چنانکه در قرآن فرمودی (اذکرونی الخ) مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم ‌و شکر ‌و سپاس مرا (بر نعمتهای بی شماری که عطا کردم) به جای آرید ‌و کفران می کنید ‌و باز فرمودی (لان شکرتم الخ) اگر از نعمتهای من شکرگزاری کردید البته من بر نعمت شما بسیار می افزایم ‌و اگر کفران کردید همانا عذاب من بسیار سخت است ( یعنی شما را از معرفت منعم ‌و حظ نعمت بسیار محروم می سازم)

̶ و باز در کتاب مقدست فرمودی (ادعونی استجب لکم) مرا از دل به اخلاص کامل بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم ‌و آنان که از دعا ‌و عبادت من اعراض ‌و سرکشی کنند زود با ذلت ‌و خواری در دوزخ (قهر حق) داخل شوند (آن قدر دعا به درگاهت محبوب تست که در این آیه ‌ی مبارکه دعای بندگان را به درگاهت عبادت نام کردی ‌و ترک تضرع ‌و دعا را تکبر) (و خودبینی ‌و غرور ‌و سرکشی از فرمان خدا) خواندی ‌و بر ترک دعا به درگاهش بر دخول در آتش دوزخ با ذلت ‌و خواری خلق را وعید دادی ‌و سخت ترسانیدی

̶ پس خلائق به لطف ‌و کرم تو به ذکر ‌و دعا موفق شده ‌و یاد تو می کنند ‌و به فضل ‌و احسانت بر شکر ‌و سپاست به حقیقت توفیق می یابند ‌و به امر تو جرات کرده ‌و به دعاء ‌و راز ‌و نیاز با حضرتت زبان می گشایند (چون اگر تو امر به دعا نمی کردی مخلوق ضعیف چه جرات داشت که با سلطان باعظمت ملک وجود به دعا ‌و راز ‌و نیاز لب گشاید ‌و خواهش ‌و تمنا کند؟) ‌و تصدق ‌و احسانها که خلق به فقرا در راه تو می کنند برای طلب مزید احسان تست (پس بندگان در صدقه با تو معامله ربوی کنند که بر حسب وعده تو در مقابل هر دیناری هفتاد ‌و بیشتر از لطف حضرتت عوض گیرند ‌و تو هم به وعده ‌ی خود وفا کرده ‌و عطا خواهی کرد) ‌و در عین حال صدقه ‌و احسانهایشان به فقیران سبب نجاتشان از قهر ‌و غضب تو خواهد شد ‌و به رضا ‌و خشنودیت نائل می شوند (یعنی گناهانی که مرتکب شدند ‌و بدان سبب مستوجب غضب تواند به واسطه صدقه به فقرا می بخشی ‌و عفوشان می کنی ‌و چون فقیران را شاد ‌و خشنود کردند تو از آنها راضی ‌و خشنود می شوی)

̶ و اگر یک مخلوقی با مخلوق دیگری اینگونه رفتار کند که تو بندگان را ارشاد کردی (یعنی به او گوید که اگر به فقیران صدقه ای دادی ‌و دلی را شاد کردی من به تو هفتاد برابر ‌و بیشتر عوض دهم ‌و از گناهت درگذرم ‌و به لطف ‌و کرم از تو خشنود شوم) ‌آن مخلوق کاری بسیار پسندیده کرده ‌و به احسان ‌و نیکوکاری موصوف خواهد بود ‌و به انعام ‌و لطف ‌و کرم به هر زبان ستایش خواهد شد پس تو را ای خدا (که بندگان را تعلیم دادی که صدقه دهند تا در عوض به آنها لطف ‌و کرم بسیار کنی ‌و گناهشان عفو فرمائی همین امر به صدقه دادن تو احسان بزرگی است در حق ما ما هم بر این احسان) حمد ‌و ستایش ‌و سپاسگزاری می کنیم تا به سر حدی که ما را راه به ستایش حضرتت یافت شود (یعنی تا آنجائی که حد معرفت ما ‌و ادراک ما به حمد ‌و ستایش تو است نه ‌آن حمدی که لایق تست ‌و ثنائی که تو خود را به ‌آن ستایش کنی ‌و الا حمد حقیقی حضرتت ‌آن است که تو خود را بدان ستودی سبحانک ما اثنی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک) کلام رسول خاتم ‌و عقل کل عالم ‌و سید ولد آدم است) ‌و تا آنجا که لفظ ‌و عبارت برای حمد ‌و ثنایت به زبان توان آورد ‌و مادامی که قوت فهم ما به معنائی بر مقام حمدت که ادراک اوصاف کمال تست راه تواند یافت ‌و عقل قاصر ‌و فکرت کوتاه ما توانائی انتقال داشت (و الا)


(ما نتوانیم حق حمد تو گفتن با همه کروبیان عالم بالا)


̶ ای خدائی که به فضل ‌و احسان بی انتهای خویش بندگانت را غرق نعمت کردی ‌و از آنان حمد ‌و ثنای خود خواستی (در صورتی که از حمد ‌و ثنای خلق به کلی بی نیازی پس برای آنکه بندگان را به واسطه حمد ‌و ثنایت که ذکر اوصاف کمال ‌و جمال تست با خود انس دهی تا از انس به حضرتت به عالم شهود حسن اعظمت که منتهای آرزوی عارفان است نائل شوند ‌و به لذت ‌و ابتهاج بی انتهای ‌آن حسن کل ‌و کل حسن به سعادت عظمی رسند به دین سبب خلق را امر به حمد ‌و ثنای خود کردی ‌و نیز برای آنکه زبان ‌و دل به ذکر حمد ‌و ثنای حضرتت مشغول دارند ‌و به دین وسیله بدان سلطان عزت تقرب جویند خلق را به ذکر ‌و ستایشت دستور دادی ‌و الا ذات پاکت از شکر ‌و سپاس خلق بی نیاز است ‌و لطف ‌و عطا ‌و نعمت ‌و احسانت بر بندگان البته بی عوض ‌و بی غرض ‌و بی منت است) ای پروردگار چقدر انواع نعمت بی شمار ‌و عطای وافرت میان ما بندگان منتشر است ‌و توئی که (بی تقاضا ‌و بی استحقاق ما) ما را به فضل ‌و احسانت مخصوص گردانیدی

̶ و بدین برگزیده (و شرع پسندیده) خویش ما را هدایت فرمودی ‌و به راه معرفت خود که بر خلق سهل ‌و آسان فرمودی رهنمائی کردی ‌و برای تقرب نزد حضرتت ‌و وصول به لطف ‌و کرامتت به ما چشم بصیرت (و آئینه دل روشن) عطا کردی

̶ و ای پروردگارا تو یکی از برگزیده های ‌آن وظائف (شریعت ‌و تکالیف عبودیت) ‌و فریضه های مخصوص ماه مبارک رمضان را مقرر داشتی که این ماه شریف را بین دیگر ماهها امتیاز ‌و اختصاص دادی ‌و از تمام زمانها ‌و دوران روزگاران اختیار کردی ‌و از جمیع دوران سال این ماه (عزیز) را برگزیدی (و برتری بخشیدی) چون در این ماه (شریف) قرآن کتاب آسمانی (عظیم) را نازل فرمودی (شرح باید دانست که قرآن در مدت بیست ‌و سه سال بر پیغمبر اکرم (ص) نازل گردید ‌و مراد از نزول ‌آن در ماه رمضان ‌و لیله القدر یا نزول سوره ‌ی اول ‌و آیات اولیه قرآن است یا مراد نزول قرآنی ‌و جمعی اجمالی بر روح مقدس رسول در این ماه بوده ‌و نزول فرقانی تفصیلی ‌آن تدریجا ‌و نجوما نجوما در ظرف بیست ‌و سه سال بوده یا نزول ‌آن به واسطه ‌ی روزه ‌ی ماه رمضان که رسول به واسطه ‌ی روزه استعداد بیشتری بر اخذ وحی یافت بوده یا مراد از رمضان ‌و لیله القدر که فرمود عز من قائل (انا انزلناه فی لیله القدر) قلب مقدس رسول «ص» است) ‌و ‌آن قرآن را با نور (علم ‌و حکمت) فرستادی (که بشر را در راه نظم معاش ‌و معاد روشن سازد ‌و تربیت جسمانی ‌و روحانی او را به حد کمال رساند.) ‌و در این ماه مبارک نور ایمان بندگان را (به واسطه روزه که صفای باطن می بخشد) مضاعف ‌و کاملتر گردانیدی ‌و روزه را بر مردم فرض ‌و واجب فرمودی ‌و (بیش از سایر ماهها) ترغیب ‌و تشویق به اقامه نماز در شبهای این ماه فرمودی ‌و به واسطه شب قدر که بهتر از هزار ماه است جلال ‌و شرافت به ماه رمضان بخشیدی

̶ آنگاه این ماه با فضل ‌و شرف را به ما امت تخصیص دادی ‌و به فضیلت روزه اش بین اهل ملل عالم ما امت مرحومه را برگزیدی ما هم به فرمان تو روز را روزه داشتیم ‌و شب را به یاری تو به اقامه نماز شب قیام کردیم ‌و از انجام روزه ‌و نمازش منظور ما این بود که در معرض رحمتت درآئیم ‌و سببی انگیزیم تا قابل مثوبت ‌و لطف ‌و احسان حضرتت شویم چنانکه منظور تو هم (از نماز ‌و روزه بندگان) همین بود (که بندگان به واسطه این دو عبادت صفای قلب یافته ‌و شایسته رحمت ‌و لطف بی پایانت شوند بلکه به دیده قلب لایق شهود جمالت گردند ‌و الا از نماز ‌و روزه بندگان حضرتت بی نیاز است ‌و از فعل ‌و ترکش تو را سود ‌و زیانی نیست) ‌و تو ای خدا به طاعاتی که (رسولانت برای اینکه رو به سوی تو آریم) ما را ترغیب ‌و تشویق کردند از ‌آن طاعات بی نیازی ‌و آنچه بندگان از فضل ‌و کرمت درخواست می کنند بخشنده ‌ی بی عوضی (یعنی عبادات ‌و طاعاتی که به وحی تو انبیا بر امت واجب کردند بر تو نفع ‌و فائده ئی نداشت بلکه برای آنکه بندگان به ‌آن عبادات از رحمت نامنتهایت بیش منتفع شوند ‌و از لطف احسان تو بهره ‌ی کامل یابند ما را به عبادتت تشویق کردند) ‌و تو (ای سلطان ملک وجود) بهر بنده ای که تقرب به حضرتت می جوید بسیار نزدیکی (و هیچ میانه تو با بندگان خداجو حجابی ‌و بعدی نخواهد بود ‌و به مردم غافل هم که جویای تو ‌و طالب قرب حضرتت نیستند باز تو نزدیکی آنها از تو دورند. (دوست نزدیکتر از من به من است این عجبتر که من از وی دورم)

̶ ای خدای من (لطف خاص حضرتت) مرتبه این ماه را در میان ما (امت ختمی مرتبت) با مقام محمود ‌و رتبه شرافت اقامه فرمود ‌و ما هم با این ماه عزیز رفیق ‌و هم صحبت نیکو شدیم ‌و بهترین ‌و عالیترین سود را بین اهل عالم از این ماه شریف بهره یافتیم (که این ماه عطای خاص تو بر این امت بود نه امم دیگر) ‌و پس از آنکه مدت این ماه به اتمام رسید ‌و زمانش سپری شد ‌و عدد ایام شریفش به پایان آمد ما ازو مفارقت کردیم

̶ با او هنگام فراق وداع کردیم وداع کسی که سخت درد فراقش بر ما مشکل بود ‌و مفارقتش سخت ما را غمین ‌و اندوهگین ‌و وحشتناک ساخت ولی عهد محبتش همیشه در قلب ما محفوظ ‌و حرمت ‌و جلالتش ملحوظ ‌و اداء حق وی بر ما حکم حتم گردید لذا ما (این رفیق شفیق ‌و دوست عزیز شریف را مخاطب ساخته و) می گوئیم

̶ سلام ‌و تحیت ما بر تو ای شهر الله اکبر (ای ماه خدای بزرگ) ‌و ای عید مبارک دوستان خدا سلام ‌و درود ما بر تو ای گرامی ترین یار ‌و مونس ما از همه دور روزگار ‌و ای بهترین ماه عزیز از گردش تمام ایام ‌و ساعات زمان

̶ درود ‌و تحیت ما بر تو ای ماهی که دعاها ‌و آرزوهای بندگان از درگاه خدا در این ماه به اجابت نزدیک شده ‌و کار خیر بیشتر از اهل ایمان منتشر می شود (چون به واسطه روزه این ماه ‌و گرسنگی ‌و تشنگی از شهوت حیوانی ‌و تن پروری دور می شوند ‌و به صفات ملکوتی نزدیک لذا به آرزوهائی که هر بنده ئی را به قرب خدا ‌و انس با مولاست البته تا حدی نزدیک خواهند شد ‌و بیشتر اعمال خیر ‌و نیکوکاری از بندگان به توفیق خدا در این ماه انتشار خواهد یافت)

̶ درود ‌و سلام بر تو ای ماه مبارک که همدم ما بودی ‌و با جلالت ‌و عزت ‌و قدرت نزد همه ‌و فراق ‌و فقدانت دلها را سخت نالان ساخت آری اهل ایمان همه به تو چشم امید داشتند (چون این ماه محو گناهان ‌و رفعت مقام روزه داران است) تو درگذشتی ‌و الم فراقت دلها را دردناک نمود

̶ و درود بر تو ای ماه عزیز که چون به ما روی آوردی با تو انس ‌و الفت ‌و نشاط داشتیم ‌و چون منقضی شدی ‌و روی از ما بگردانیدی همه دلها را وحشت زده ‌و محزون کردی

̶ سلام بر تو (ای ماه مبارک) که در اثر همجواری تو دلها رقت ‌و شفقت با هم داشت ‌و فسق ‌و گناه کمتر از بندگان صادر می شد (چون روزه قوای حیوانی را ضعیف ‌و نور ‌و صفای روحانی را قوی می گرداند لذا گناهان که از شهوت ‌و غضب حیوانی برمی خواست در ماه رمضان کمتر از مردم صادر ‌و شفقت ‌و مهربانی دلها به هم افزون می گردد)

̶ درود ‌و سلام بر تو ای ماه شریف که بر علیه شیطان (و نفس اماره) ما را یاری می نمودی ‌و خوش رفیقی بودی که طریق نکوکاری ‌و احسان را بر ما آسان می کردی (چون روزه صحیح شهوت ‌و غضب را که منشاء بدکاری است محو می سازد ‌و نور ‌و صفای دل را که منشاء نکوکاری است قوی می گرداند لذا روزه داران را نیکوکاری ‌و احسان کاری سهل است ‌و آسان ‌و زشتکاری ‌و عصیان کاری مشکل است)

̶ درود تحیت بر تو (ای ماه صیام) که چقدر آزاد شده گان (از آتش دوزخ) در تو بسیار است


̶ و ‌آن کس که احترام تو را کاملا رعایت کرده (به وظایف خود عمل نمود ‌و به وجه صحیح روزه داشت) چقدر سعادتمند (ابد) گردید

̶ و تو چه اندازه گناهان را محو ‌و انواع عیوب را مستور می گردانی

̶ درود ‌و تحیت بر روانت ای ماه چقدر رحمت ‌و احسانت بر گنهکاران ‌و هیبت ‌و جلالت در قلوب اهل ایمان بسیار است

̶ و درود بر روانت ای ماه که هیچ دور روزگاران با دوران تو در نفاست (و شرافت ‌و حسن ‌و جمال) همانند نتواند شد

̶ سلام بر تو ‌و درود بر روانت ای ماهی که (از وحی آسمانی با نزول فرشتگان روحانی در شب قدر) از هر امر ‌و فرمان الهی تو را سلام ‌و تحیت است

̶ درود ‌و تحیت بر روان تو باد که به مصاحبتت (مشتاق ‌و مایل بودیم و) هیچ کراهت نداشتیم ‌و ملازمتت ما را ناپسند نبود

̶ درود ما بر روانت باد چنانکه تو به رحمت ‌و برکات بر ما وارد شدی ‌و مقدم مبارکت ما را از دنس ‌و پلیدی گناهان پاک ‌و مطهر ساخت

̶ درود بر روانت سلام ‌و داع ما با تو ای ماه مبارک نه از روی ملالت ‌و دلتنگی است ترک روزه تو نه از خستگی ‌و انضجار (بلکه با محبت قلبی ‌و شوق ذاتی به ناچار با تو وداع نمودیم ‌و الم فراقت را ناگزیر تحمل می کنیم)

̶ درود بر روان شریفت ای ماه که پیش از ورودت محبوب ‌و مطلوب ما بودی ‌و هنگام رحلتت مایه حزن ‌و اندوه قلب ما گشتی

̶ درود ‌و تحیت بر روان عزیزت چه بسیار شر ‌و بدیها که به واسطه ‌ی وجود تو از ما برطرف شد ‌و چه بسیار خیر ‌و خوبیها که به سبب تو بر ما (از خدا) افاضه گردید

̶ درود بر روانت ‌و بر شب قدر تو که بهتر (و برتر) از هزار ماه است (که خدا در شانش فرموده «لیله القدر خیر من الف شهر» شب قدر بهتر از هزار ماه بدون شب قدر است شاید یک معنی شب قدر قلب مطهر امام (ع) ‌و صدر شریف اولیاء خداست که محل هبوط ‌و نزول فرشتگان ‌و منبع ‌و مخزن علوم آسمانی ‌و اسرار علم لدنی ‌و مهبط روح القدس است ‌و لوح محفوظ حق ‌و کتاب حفیظ ‌و مبین الهی ‌و کتاب مکنون انفسی یا نفس کلیه ‌ی الهیه یا عدل ‌و سلطنت خلیفه الله است (که لا رطب ‌و لا یابس الا فی کتاب مبین- ‌و کل شیئی احصیناه فی امام مبین)

̶ درود بر تو ای ماه (ای شهر الله اعظم) دیروز (که از ایام وصالت بود) چقدر حرص ‌و اشتیاق به دیدارت داشتیم (و سرگرم جذبه جمالت بودیم) ‌و فردا (که روز فراق تست) باز چقدر شوق ما به دیدارت شدیدتر خواهد بود

̶ درود بر تو ‌و بر فضیلت ‌و شرافتت که دریغا امروز از ‌آن فضیلت محروم شدیم ‌و درود بر رحمت ‌و برکات ایام گذشته ات که از ما منقطع گردید.

̶ پروردگارا ما اهلیت ‌و شایستگی بر این ماه عظیم الشان داشتیم که به این ماه ما امت را شرافت دادی ‌و برای انجام روزه ‌و عباداتش به لطف ‌و کرمت موفق فرمودی هنگامی که اشقیای امت شرافت اوقات ‌و ایام این ماه را (از جهل ‌و شقاوت) نشناختند ‌و از فضیلت برکاتش محروم شدند

̶ ای خدا توئی ولی نعمت ما که به معرفت ‌و شرافت این ماه ما را برگزیدی ‌و به آداب ‌و سننش ما را هدایت فرمودی ‌و ما با همه تقصیر (و قصور) باز خدایا به توفیق تو بر انجام روزه ‌و نماز (و آداب) این ماه قیام کردیم ‌و اندکی از وظائف بسیار این ماه را (به حسن توفیق تو) ادا نمودیم.

̶ پروردگارا پس تو را سپاس ‌و ستایش می کنیم ‌و اقرار به زشتکاری خود ‌و اعتراف به ضایع ‌و ناقص بودن اعمالمان داریم ‌و برای (تقصیرمان در بندگی) تو ما را در دلها عقده پشیمانی است ‌و بر زبانها با صدق ‌و حقیقت عذر خواهی پس تو (از کرمت) بر آنچه از اعمال ضایع ‌و تفریط کردیم اجر کامل بخش که از فضل ‌و کرم مرغوب ‌و عطای محبوب تست که به جای انواع ذخیره های مرغوب پربها عوض قرار دهیم (یعنی تا ‌آن پاداش ‌و اجر تو که از کرمت عطا کردی ذخیره ما در عالم ابد بهشت خلد سرمد گردد)

̶ و ای خدا عذر ما را از تقصیرات ‌و کوتاهی در حق بندگیت به واجب از لطف ‌و کرم بپذیر ‌و ای خدا کرم کن ‌و همین عمری که اکنون داریم به ماه رمضان آینده سال دگر برسان ‌و چون ما را باز به رمضان آینده رسانیدی ما را یاری کن که به فیض عبادت شایسته حضرتت (تا حدی که قابلیم) نائل ساز ‌و بر اداء نماز ‌و طاعتت بدان گونه که شایسته تست لایق ساز ‌و ما را در جریان اعمال شایسته ای قرار ده (یا به اجر اعمال صالحی رسان) که تدارک حق طاعتت را در دو ماه مذکور از ماه های روزگاران توانیم کرد

̶ پروردگارا (کرم کن و) آنچه در این ماه عزیز از ما لغزشی سر زد یا در گناهی واقع شدیم ‌و عمل خطا ‌و ناشایسته ای با قصد عمد یا نسیان ‌و فراموشی انجام دادیم که در ‌آن ظلم ‌و ستم بر غیر ‌و هتک احترام دیگران بود پس تو ای خدا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و جمیع ‌آن لغزش ‌و گناهان را در پرده (رحمتت) مستور ساز ‌و به عفو ‌و کرمت از ما درگذر ‌و ما را در معرض نظر شماتت کنندگان در میاور (و در پیش چشم معرضین ‌و شامتین وامدار) ‌و زبان طعن طاعنان را بر ما باز مگردان ‌و ما را به کار خیری بدار که در ‌آن کار محو گناهان ما باشد ‌و کفاره آنچه تو را ناپسند ‌و منکر بود گردد به حق رافت ‌و فضل ‌و رحمتت که نفاذ نپذیرد ‌و نقصان نیابد (چون فضل ‌و رحمتت را حد ‌و انتهائی نباشد.)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و مصیبت ما را به فراق این ماه رمضان مبارک در روز عید فطر جبران ‌و تدارک فرما ‌و روز عید ما را مبارک گردان ‌و بهترین ایام روزگاری که بر ما گذشته است از حیث جلب عفو ‌و رحمت ‌و محو گناه مقرر فرما ‌و از جمیع گناهان پنهان ‌و آشکار ما (به لطف ‌و کرم) درگذر

̶ و با زوال یافتن این ماه رمضان خطاهای ما را هم از کتاب ما خارج ساز (و قلم عفو به خطا ‌و گناهانمان درکش) ‌و ما را از سعادتمندترین اهل این ماه ‌و بزرگترین قسمت برهای ‌آن مقرر فرما ‌و وافرتر حظ ‌و بهره را در این ماه نصیب ما گردان (یعنی از همه مطیعان ‌و روزه داران که به سعادت ‌و بهره وافر از ثواب در این ماه می رسند ما را سعادت کاملتر ‌و ثواب ‌و بهره بیشتر نصیب فرما.)

̶ پروردگار او هر کس حق رعایت این ماه را به جای آورد ‌و احترام این ماه را چنانکه سزاوار است نگاه داشت ‌و به حدود وظایف ‌و آدابش چنانکه باید ‌و شاید قیام کرد ‌و از گناهان در این ماه به حقیقت معنی تقوی پرهیزکاری ‌و تقوی گزید یا آنکه به درگاه حضرتت تقرب یافت تقربی که موجب رضا ‌و خشنودیت از او گردید ‌و رحمت (خاص) تو بر او توجه کرد (یا عطوفت ‌و رافتت شامل او شد) پس ای خدا سهم ‌و بهره ما را همانند ‌آن کس از دارائی بی حد ‌و نهایت خویش عطا فرما ‌و چندین برابر هم نیز از فضل ‌و کرمت افزون بخش زیرا فضل ‌و رحمتت از بخشش کم نگردد ‌و گنجینه های کرمت از عطا نقصان نپذیرد (گنج تو به جود کم نیاید از گنج کس این کرم نیاید)

̶ بلکه همیشه (از ازل تا ابد) بر خلق افاضه می کند ‌و معدنهای احسان تو فناپذیر نباشد ‌و همانا عطاهای تو خوشتر ‌و گواراترین عطاست (بلکه هر معطی ‌و هر عطا از منبع جود ‌و عطای تو از دریای کرم ‌و رحمت بی منتهای تو وجود یافته ‌و بی عطایت هیچ معطی ‌و عطائی در عالم هستی نیست)

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و همانند آنانکه در این ماه روزه گرفتند یا تو را به اخلاص عبادت کردند تا روز قیامت مانند همه آنان به ما اهل بیت (ع) یا (به ما امت پیغمبر- ص-) اجر ‌و ثواب عطا فرما.

̶ ای خدا ما به درگاه تو (از هر گناه به درگاهت توبه می کنیم در روز فطر که این روز را برای اهل ایمان عید ‌و روز شادی ‌و سرور قرار دادی ‌و برای ملت خود (یعنی ملت اسلام که «ان الدین عند الله الاسلام» دین خدا اسلام است) مجمع ‌و محفلی آراستی ما در این روز شریف از هر گناه که مرتکب شده ایم ‌و از هر زشتکاری ‌و بدی که از این پیش از ما سر زده یا خیال بدی که در دل پنهان داریم توبه می کنیم توبه ‌ی کسی که هرگز قصد رجوع به هیچ گناه نکند ‌و به هیچ خطا ‌و ناروائی باز نگردد توبه نصوح که خالص ‌و پاک از هر شک ‌و ریب باشد پس ای خدا تو از ما این توبه را (به لطف ‌و کرمت) بپذیر ‌و از ما راضی ‌و خشنود باش ‌و بر این توبه نصوح ما را ثابت بدار (و ما را یاری کن که توبه نشکنیم ‌و بر نفس اماره ‌و شیطان رجیم هنگام اراده معصیت فیروز گردیم ‌و از نفس ‌و شیطان به یاری تو اطاعت نکنیم تا توبه ما ثابت بماند)

̶ پروردگارا دلهای ما را از خوف عقاب ‌و وعده عذاب ‌و شوق ثواب ‌و وعده اجر ‌و رحمت دائما نصیب گردان (که همیشه از معصیتت به ترسیم ‌و به طاعتت مشتاق باشیم ‌و لحظه ای دل ما را از یادت غافل مگردان که اگر ترس ‌و شوق تو از دل ما بیرون رود دل خانه شیطان شود ‌و غرق دوزخ عصیان گردد ‌و از درجات عالی بهشتی به قعر درکات جهنم سقوط خواهد کرد) (دو چشمه خوف ‌و شوقت را در دل ما جاری ساز) تا ما از شوق بهشت ‌و نعمتهائی که از تو به دعا درخواست می کنیم شاد باشیم ‌و لذت بریم ‌و از ترس عذابهائی که به تو از آنها پناه می بریم محزون ‌و هراسان شویم

̶ و ای خدا ما را در نزد خود از توبه کنندگان آنانکه بر آنها محبتت را حتم ‌و لازم «در آیه ‌ی ان الله یحب التوابین» فرمودی مقرر فرما) ‌و از آنانکه رجوع به طاعتت را از آنها قبول فرمودی قرار ده ای عادل تر از همه دادگران عالم.

̶ ای پروردگار از خطاهای پدران ‌و مادران ‌و اهل دین ما (و برادران ایمانی ما) از رفتگان ‌و آیندگان ایشان تا روز قیامت از خطاهای جمیعشان (به عفو ‌و کرمت) درگذر.

̶ خدایا بر محمد (ص) پیغمبر ما ‌و آل پاکش رحمت فرست چنانکه بر فرشتگان مقربت رحمت فرستادی. ‌و باز درود ‌و رحمت فرست بر او ‌و آل پاکش چنانکه بر انبیاء ‌و رسولانت درود ‌و رحمت فرستادی ‌و نیز درود ‌و رحمت فرست بر او ‌و آل پاکش چنانکه بر بندگان صالح ‌و شایسته ات رحمت فرستادی ‌و افضل ‌و کاملتر از همه آنان ای خدای پروردگار عوالم بی نهایت چنان رحمت کاملی بر رسول خاتمت ( محمد مصطفی) فرست که برکات ‌آن رحمت ما را فرارسد ‌و به نفعش ما نیز نائل شویم ‌و از برکاتش دعاهای ما مستجاب گردد که همانا ای پروردگار تو از هر کس که خلق به کرمش راغب ‌و مشتاقند البته بی نهایت کریم تری ‌و از هر کس که خلق به او اعتماد کنند تو محققا کافی تر از او خواهی بود (بلکه تنها توکل ‌و اعتماد بر تو که کل رحمت ‌و قدرتی شایسته است نه بر غیر تو که همه فقیر ‌و عاجز فانی الذاتند) ‌و تو عطا بخش ترین کسی که از فضل ‌و کرمش خلق درخواست حاجت کنند ‌و توئی که بر کل موجودات عالم قدرت کامل داری.


نیایش چهل و ششم: هنگام فراغت از نماز عید فطر به این دعا با خدای تعالی راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدائی که ترحم می کنی بر کسی که بندگان بر او ترحم نمی کنند (یعنی آنکه رانده درگاه خلق شد ‌و بر او کسی ترحم نکرد ‌و از همه درها ناامید است تو بر چنین کس مخصوصا ترحم خواهی کرد ‌و از ترحم خلق بی نیازش می گردانی.)

̶ ای خدائی که از لطف ‌و کرم ‌آن کس را که غریب ‌و رانده ‌ی شهر ‌و دیارها شد به درگاهت می پذیری

̶ ای خدائی که حاجتمندان درگاهت را به چشم حقارت نمی نگری (بلکه به لطف ‌و مهربانی حاجتشان روا می گردانی)

̶ و ای خدائی که ‌آن بندگان را که به الحاح ‌و اصرار به درگاهت حاجت می طلبند آنان را محروم ‌و ناامید نمی کنی (بلکه الحاح ‌و سماجت بندگان را به درگاه رحمتت دوست می داری)

̶ و ای خدائی که دست رد ‌و حرمان به جبهه ‌آن بندگان که با ناز ‌و دلال به درگاه عز ‌و جلالت می آیند نخواهی گذاشت (و با همه غرور ‌و سرکشی چون به درگاهت آمده اند ناز آنها را می کشی ‌و حاجتشان از کرم روامی سازی)

̶ ای خدائی که تحفه کوچکی (و طاعت قلیلی) را از بندگانت می گزینی ‌و عمل اندکشان را پاداش بسیار عطا می کنی

̶ و ای خدائی که عبادت اندک بندگان را (که هر چند بسیار هم باشد در مقابل نعمتهای بی حد ‌و حسابت ‌آن عمل بسیار اندک است) جزای بزرگ (در دنیا ‌و آخرت ‌و ثواب عظیم بهشت ابد) مرحمت می کنی

̶ ای خدائی که هر کس از بندگان (به واسطه طاعت) به تو نزدیک شد (و به درگاهت تقرب جست تو هم (با همه عز ‌و جلال) به او نزدیک می شوی

̶ و ای خدائی که هر کس از بندگان به طغیان ‌و عصیان از تو رو بگرداند تو (از لطف ‌و کرم) او را باز به سوی خود می خوانی

̶ و ای خدائی که در بخشش نعمت ‌و احسان (به واسطه کفر ‌و عصیان بندگان) حالت تغییر نخواهد کرد ‌و (در مقابل کفر ‌و طغیان خلق) مبادرت به انتقام آنان نخواهی فرمود

̶ و ای خدائی که ثمره ‌و نتیجه حسنه نکوکاران را بپرورانی تا نمو ‌و زیادت یابد (تا آنکه بر بندگان یک حسنه را ده ‌و صد هزار ‌و اضعاف مضاعف می گردانی) ‌و از گناهان ‌و سیئات خلق درمی گذری ‌و می بخشی تا آنکه گناهان را به کلی محو می گردانی

̶ ای خدا آمال ‌و حاجتمندان خلق هنوز نرسیده به کمترین مرتبه کرم بی انتهایت حاجت روا برمی گردند ‌و به یک فیضان دریای جود ‌و کرمت ظروف همه ‌ی خواهشها(ی خواهشمندان عالم) پر می شود (یعنی همه آرزوهای حاجتمندان ‌و خواهشهای مشتاقان ‌و نیازمندان عالم کمترین افاضه فیض حق ‌و اندک التفات سلطان عالم وجود همه حاجتها روا ‌و جمیع مقاصد ادا خواهد شد ‌و به یک موج دریای بی نهایت رحمتش به تمام ظرفیت ارباب نیاز بی نیاز شوند ‌و فقیران ‌و محتاجان عالم مستغنی کردند) ‌و توصیف ‌و نعت تمام خلق (از رسولان ‌و فرشتگان ‌و حکیمان ‌و عارفان الهی) در پیش نعوت ‌و اوصاف جمال ‌و جلال بی حد ‌و نهایتت هیچ است (چون صفات عین ذات است احدی جز ‌آن ذات یکتا به حقیقت اوصافش نتواند رسید زیرا بکنه ذات حق هیچ کس را راه نیست که عقل کل ‌و خاتم رسل عرض کرد سبحانک ما اثنی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک ‌و ما عرفناک حق معرفتک ‌و در دعا عرض می کرد رب زدنی فیک تحیرا


غیر حیرانی در این ره گام نیست راه عشق است این ره حمام نیست هر کسی را نام معشوقی که هست می برد معشوق ما را نام نیست


̶ پس (ای خدای یکتا) تو را برترین مقام بلند است فوق هر بلند مقام (و فوق هر چه در عقل ‌و فکرت ‌و اندیشه گنجد هر چه در اندیشه آید ‌آن فناست آنچه در اندیشه ناید ‌آن خداست ‌و تو را جلال بی حد ‌و نهایت ‌و مجد ‌و بزرگواری نامنتهاست فوق هر جلال که در اندیشه خرد گنجد

̶ و هر بزرگی پیش تو کوچک است هر با مجد ‌و شرافتی در جنب مجد ‌و شرافتت حقیر ‌و ناچیز است هر کس به غیر حضرتت وارد شود ناکام برگردد ‌و هر که به غیر درگاهت روی آرد زیان کار ابد است کسان که به درگاه غیر تو نازل آمدند ضایع ‌و باطل الذات شدند ‌و محروم ‌و منقطع از خیر ‌و سعادت جز آنکه جویای فضل ‌و احسان تست

̶ ای خدا درگاه کرمت به روی مشتاقان باز است ‌و جود ‌و احسانت برای خواستاران مباح فریادخواهان را زود به فریاد می رسی،

̶ امیدواران از درگاه کرمت هرگز محروم نشوند ‌و هر که رو به درگاه تو آرد ناامید نگردد، آمرزش طلبان به مغفرتت نائل ‌و به قهر ‌و انتقامت معذب نخواهند شد (هر که از گناهش به درگاهت استغفار ‌و طلب آمرزش کند آمرزیده شود ‌و از رنج ‌و عذاب ایمن گردد)

̶ رزق تو (و سفره ‌ی جودت) بر اهل معصیتت هم مبسوط ‌و گشاده است (تا چه رسد به اهل طاعت)


(روزی چو دهی گناهکاران را محروم کجا کنی تو یاران را بر سفره فضل ‌و جود ‌و احسانت هر مومن ‌و کافر است مهمانت


̶ بردباری ‌و حلمت به دشمنان ‌و اهل عصیان روی آورد (یعنی با کافران ‌و معصیتکاران حلم می کنی باشد که به درگاهت باز آیند ‌و به رحمتت نائل گردند عادتت احسان به بدکارانست (تا چه رسد به نیکوکاران) ‌و رفتارت مدارا ‌و ترحم است به حال اهل طغیان تا آنجا که از حلم ‌و مدارای تو مغرور شده ‌و غافل از رجوع به درگاه کرمت شدند ‌و مهلتی که به آنها دادی از بازگشت به سوی رحمتت آنان را مانع گردید

̶ همانا تو به آنها مهلت دادی که روزی متنبه شوند ‌و به درگاهت باز آیند (اما آنها از شقاوت ‌و بدبختی خود زمان مهلت بازنگشتند ‌و به سوء اختیار خود را از رحمتت محروم ساختند) ‌و اهل طغیان ‌و عصیان را برای ‌آن مهلت دادی (و تعجیل در عذابشان نفرمودی) که به دوام ملکت (و ابدیت سلطنت ‌و قدرتت) مطمئن بودی (طاغیان هرگز تجاوز ‌و تصرف در ملکت) نتوانند کرد (و از طغیان ‌و سرکشیشان بر خود زیان می رسانند نه در ملک تو) پس مهلت به آنها دادی تا هر که اهل سعادت است خاتمه امرش را سعادت گردانی ‌و هر که اهل شقاوت است (به ‌آن مهلت بر او اتمام حجت شده ‌و پس از اتمام حجت) او را مخذول ‌و مردود سازی

̶ و همه (اهل سعادت ‌و شقاوت) به سوی حکم ازلی تست ‌و بازگشت امورشان (و مال احوالشان) رجوع به فرمان (قضای مبرم) حضرتت خواهد بود (نه سعید بدون فرمان ازلی ‌و قضا ‌و قدر حتمی الهی کاری تواند کرد ‌و نه شقی از حکم قضا ‌و قدر حق قدمی بیرون تواند نهاد (کلا نمد هولاء ‌و هولاء من عطاء ربک) همه را رحمت واسعه ‌ی الهی یاری می کند تا به مقصدی که لایق آنهاست برسند) از طول مدت سرکشان (و دور حکومت طاغیان ‌و ستمکاران) به قوت ‌و سلطنتت ضعفی نرسد (و خللی به حسن نظام خلقتت وارد نیاورد که ملک ‌و سلطنتت ازلی ‌و ابدی ‌و مصون از رخنه ‌و تصرف خلق است خلق در مقابل اقتدارت همه ضعیف ‌و ذلیل ‌و حقیر ‌و محکوم فرمان تقدیرند) ‌و از اینکه تو تعجیل در انتقام طاغیان نفرمائی ̶ برهان کامل ‌و حجت بالغه ات را (و شرع تکوین ‌و شریعت که حق ‌و حقیقت است) ضایع ‌و باطل نتوانند کرد

̶ برهان کامل ‌و حجت بالغه ات را (و شرع تکوین ‌و شریعت که حق ‌و حقیقت است) ضایع ‌و باطل نتوانند کرد


̶ و سلطنت حضرتت تنها سلطنت ثابت ازلی است (و سلطنت ‌و اقتدار مخلوق به سرعت زوال پذیر ‌و نابود شدنی است) پس وای بر آنکه ‌و حسرت ابد بر آنکه روی از تو به دیگر سوی کند ‌و ناکامی ‌و خذلان ابد بر ‌آن کس که از عطای تو محروم شود ‌و شقاوت ‌و حرمان ‌و بدبختی حداکثر ‌آن کس راست که از تو غافل شود (و بر تو غرور کند)

̶ آن مغرور غافل (نمی داند) چه دوران بسیار در عذاب خواهد گذرانید ‌و چه مدت طولانی در عقاب ‌و انتقامت رفت ‌و آمد خواهد کرد ‌و چه قدر انتهای امرش از فرج ‌و آسایش دور است ‌و چه اندازه ناامید است که بتواند آسان از ‌آن (دوزخ قهر ‌و عقوبت) بیرون آید (و این قهر ‌و عقاب سرکشان ‌و بدکاران) از حکم قضای تو عدل محض است هیچ در ‌آن جوری نیست ‌و عین عدل ‌و انصاف در حکم تست ابدا بر ‌آن کس ظلم ‌و جور نشده

̶ زیرا که تو حجت ‌و برهانت را بر خلق آشکار کردی (و بر مومن ‌و کافر اتمام حجت کامل فرمودی) ‌و بر بندگان انواع راه عذرخواهی ‌و هر گونه راه آسان را نمودی (یعنی بر خلق به واسطه نصایح رسولان ‌و حجج بالغه جانشینان پیغمبران ‌و علماء ربانی ‌و قبول توبه ‌و عذرخواهی به درگاه خدا ‌و هرگونه طریق آشتی با دوست را بدست آنها دادی ‌و باز از طغیان ‌و سرکشی باز نگشتند پس به سوء اختیار خود ‌و به پیروی هوای نفس خویش قهر ‌و عذاب الهی را بر خود طلبیدند) ‌و همانا تو از پیش (از عاقبت کارشان) به وعده عذاب (کفر ‌و گناه) ‌و وعد ‌و تشویق ‌و ترغیب به ثواب ‌و پاداش طاعت ‌و بندگی در حق بنده گان لطف کامل فرمودی ‌و (در عاقبت کار بدکاران ‌و حسن عاقبت نکوکاران ‌و عقاب ‌و ثواب آنان) مثلهای گوناگون زدی (یعنی وعده عقاب ‌و قهر ‌و وعده ثواب ‌و بهشت ابد از لطف تو بود که بندگان را از دوزخ در آیات عذاب قرآن مبارک بترسانی ‌و به بهشت ابد ‌و سعادت سرمد ‌و نعمت بی حد ‌و نهایت در آیات رحمت تشویق ‌و ترغیب کنی ‌و این لطف را هم به حد اکمل در حق بندگان فرمودی ‌و برای تنبیه خلق بر هلاک ‌و عذاب بدکاران ‌و نجات ‌و رحمت نکویان مثالها آوردی تا مردم از راه کفر ‌و گناه به راه آشتی برگردند) ‌و زمانی طولانی (برای هدایت ‌و آشتی بندگان با خدای خود) به آنها مهلت دادی ‌و با آنها مدارا کردی ‌و انتقام (کافران ‌و بدکاران) را به تاخیر انداختی در صورتی که می توانستی بفور ‌و عجلت از آنها انتقام کشی

̶ مدارایت از روی عجز ‌و ناتوانی (از انتقام ‌و هلاکشان) نبود ‌و مهلتت از سستی در کارشان نبود ‌و امساک ‌و خودداری از کیفر آنها نه این بود که غفلت از آنها داشتی یا انتظار وقت (مناسب) می کشیدی اینها هیچ نبود تنها برای این بود که حجتت را در حق خلق به نهایت بلاغت رسانی ‌و کرمت را به حد اکمل ‌و احسانت را به مرتبه وفور ‌و اوفی ‌و نعمتت را به حد اتم ‌و اکمل برسانی ‌و تمام آنچه ذکر شد (از اتمام حجت) وحداتم جود ‌و کرم ‌و احسان ‌و انعامت در حق خلق از ازل بوده ‌و تا ابد خواهد بود

̶ و حجت ‌و برهانت بزرگتر از ‌آن است که به تمامه به وصف درآید ‌و مجد ‌و بزرگواریت بلند مرتبه تر از ‌آن که به کنهه به حد ‌و اندیشه عقل گنجد ‌و نعمتت بیشتر از ‌آن است که به احصاء ‌و شماره درآید ‌و احسانت افزونتر از آنکه بر کمتر حد ‌آن شکرگزاری توان کرد

̶ و مرا تقصیر (و قصور) از ادای حمد ‌و ثنایت به سکوت وامی دارد ‌و عجز ‌و درماندگی از تمجید ‌و تعظیم جلالت به امساک از نعت ‌و وصف الزام می کند نه آنکه راغب ‌و مایل به سکوت ‌و امساک از حمد ‌و ثنایت باشم بلکه چون به منتهای قصور ‌و عجز خود اعتراف می کنم سکوت می کنم ‌و الا با همه عجز ‌و قصور به ستایش ‌و سپاست مشتاقم)

̶ پس اینک ای خدا به درگاه کرمت به قصد ‌و اخلاص روی آورده ‌و (از لطف ‌و رحمتت) نیکو عطای تو را درخواست می کنم. ای خدا پس بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و مناجاتم را از کرم بپذیر ‌و دعایم مستجاب فرما ‌و خاتمه ‌ی کارم را به ناامیدی ‌و محرومی از رحمتت مگردان ‌و سئوالم را بپذیر ‌و دست رد بر پیشانیم مگذار ‌و آنگاه که (اجل فرا رسد و) به سوی تو (از عالم دنیا) بازگردم جایگاهم گرامی دار (یعنی در جوار رحمت ‌و بهشت سرمد) رضوانت مرا منزل ده که همانا تو بر هر چه خواهی قادری ‌و قدرت کاملت ابدا به مضیقه ‌و تنگنا برخورد نخواهد کرد (به خلاف خلایق که بر هر چه بخواهند به تنگنای عجز ‌و مضیقه ناتوانی گرفتار شوند) ‌و بر هر درخواست که از تو کنند ابدا عجزی در مقابل قدرتت وجود ندارد ‌و بر هر چیز توانائی ‌و (در ملک وجود) هیچ قوه ‌و قدرتی جز به قدرت خدای بلند مرتبه عظیم الشان نخواهد بود.



این دعا به صورت جداگانه در این صفحه آورده شده است.

نیایش چهل و هشتم: دعای عید قربان

[ویرایش]

ای خدای من این روزی بس مبارک است (که عید سعید امت پیغمبر است) ‌و مسلمانان در این روز از اطراف عالم در پیشگاه حضورت مجتمع گشته ‌و بعضی به درخواست حاجت از حضرتت ‌و برخی طالب (رحمتت) ‌و برخی مشتاق (لطف ‌و عنایتت) ‌و ترسان ‌و هراسان (از قهر ‌و سطوتت) ‌و تو در حاجات ‌و مقاصد خلق به چشم لطف ‌و عنایت به همه نظر داری پس از حضرتت درخواست می کنم که به جود ‌و کرمت (که لازمه ذات مقدس تست) ‌و آسانی ‌و ناچیزی حاجتم بر تو که بر پیغمبر اکرم ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرستی

̶ باز درخواست می کنم ای خدای عالم ای آفریننده ‌ی ما تنها پادشاه ملک وجود توئی ‌و حمد ‌و ستایش مخصوص تست ‌و خدائی در عالم هستی جز تو نیست ‌و توئی که به صفت حلم ‌و بردباری ‌و کرم ‌و مهربانی ‌و عطا ‌و بخشش موصوفی (و به هر صفت کمال آراسته ای) ‌و دارای وصف عظمت ‌و جلال ‌و بزرگواری ‌و کرمی ‌و پدید آرنده آسمانها ‌و زمین درخواستم ای خدا از حضرتت این است که هر آنچه در میان بندگان با ایمانت قسمت می کنی از خیر ‌و نیکوئی ‌و سلامت ‌و عافیت برکت ‌و هدایت یا توفیق طاعت یا هر خیری که به آنها عطا می کنی که به واسطه ‌آن خیر آنان را به سوی خود هدایت می فرمائی ‌و به واسطه ‌آن خیر نزد خود به آنها لطف می کنی یا خیری از خیرات ‌و نعمت ‌و برکات دنیا ‌و آخرت اعطا نمائی از تو درخواست دارم که از همه ‌ی آنها به من بهره وافر (و حظ کامل به کرمت) عطا فرمائی

̶ ای خدای عالم مسئلت می کنم از حضرتت که تنها سلطان ملک آفرینش توئی ‌و حمد ‌و ستایش مخصوص تست ‌و هیچ خدائی در عالم وجود غیر تو نیست مسئلت می کنم که بر محمد مصطفی ‌و آل اطهارش درود ‌و رحمت فرستی که ‌آن حضرت بنده خاص تو ‌و رسول گرامی تست ‌و حبیب ‌و محبوب تو ‌و برگزیده ‌ی از خلق تست ‌و هم بر آل او که نیکوکاران ‌و پاکان ‌و برگزیدگان اهل عالمند درود ‌و رحمتی که از عظمت ‌و بسیاری جز تو کسی قادر بر حساب ‌آن نباشد (و بر عظمت ‌آن آگاه نتواند شد) ‌و درخواست دارم که در ثواب دعاها ‌و اعمال صالحی که در این روز بندگان با ایمانت می کنند ما را هم شریک فرمائی ای پروردگار عالمیان (ای آفریننده عوالم بی نهایت) ‌و باز درخواست می کنم از حضرتت که ما ‌و جمیع ‌آن مومنان را که از گناهانمان درگذری (و همه ما را ببخشی ‌و بیامرزی) که تو البته بر هر چیز قادری.

̶ پروردگارا من به درگاه کرمت به اعتماد کامل حاجتم را آوردم ‌و به حضرتت فقر ‌و مسکنت ‌و بیچاره گیم را عرضه داشتم زیرا من به بخشش ‌و آمرزش ‌و رحمت نامنتهای تو بیش از عمل خود وثوق ‌و اعتماد دارم ‌و البته محقق است که مغفرت ‌و رحمت بی انتهایت بسی بیش از گناهان من است.


(عفو خدا بیشتر از جرم ماست نکته ‌ی سر بسته چه گوئی خموش)


̶ پس ای خدا بر محمد ‌و آلش درود فرست ‌و برآوردن هر حاجتی که دارم به کرمت همه را تعهد فرما به ‌آن قدرت بی انتهایت که بر تو این حاجت من (و همه ‌ی حاجات ‌و کلیه ‌ی امور عالم) به ‌آن قدرت بی حد سهل ‌و آسان است ‌و به واسطه فقر ‌و حاجتی که من به تو دارم ‌و استغنا ‌و بی نیازی که تو از من داری که ای پروردگار هرگز خیری به من نرسید مگر از جانب تو (و از رحمت بی پایان حضرتت) ‌و هیچ کس از من شری (و رنج ‌و دردی) را برطرف نکرد غیر تو (و لطف ‌و عنایت بی انتهای ذات اقدس تو) ‌و در امر دنیا ‌و آخرتم به احدی جز تو امیدوار نیستم

̶ ای خدای من هر کس به درگاه مخلوقی (پادشاهی امیری وزیری بزرگی) خود را مهیا ‌و آماده با ساز ‌و برگ مستعد گردانیده به امید صله ‌و عطا ‌و جوائز ‌و بخششهائی از درگاه ‌آن مخلوق ای مولای من من هم مهیا ‌و مستعد ‌و آماده در این روز (عید قربان) آمده ام به درگاه حضرتت به امید عفو ‌و بخششت ‌و در طلب عطا ‌و جوائز کرم ‌و احسانت.

̶ پروردگارا پس درود ‌و رحمت فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا هم در این روز عید از امیدی که (به لطف ‌و کرمت) دارم ناامید مگردان ای آنکه اصرار ‌و الحاح تمام محتاجان ‌و مستمندان عالم به درگاهت تو را از بخشش ‌و عطوفت باز ندارد ‌و از عطا ‌و احسانت بی نیازمندان نکاهد باری ای مولای من من به درگاه کرمت نیامدم به وثوق ‌و اعتماد بر عمل صالحی که پیش انجام داده باشم ‌و نه به امید شفاعت احدی از مخلوق مگر شفاعت (پاکان ‌و برگزیدگان حضرتت) محمد ‌و آل پاکش که درود ‌و تحیت بر ‌آن پیمبر گرامی ‌و اهل بیتش باد.

̶ به درگاهت آمده ام در حالی که به جرم ‌و گناه خود ‌و بدکاری ‌و ستم بر نفس خویش اقرار ‌و اعتراف می کنم. به درگاهت آمده ام در حالی که به عفو ‌و بخشش بزرگ تو امیدوارم ‌آن عفوی که تمام خطاکاران عالم را شامل است ‌آن عفوی که بی نهایت است ‌و از جرم ‌و گناه تمام خلق بیشتر است) باز با همه جرم ‌و خطای خلق طول مدت پایداری ‌و سماجت شان بر جرم بزرگ هم تو را مانع از ‌آن نشد که بر بندگان به رحمت ‌و مغفرت بازگردی (و همه را مشمول رحمت نامنتهای خود فرمائی)

̶ پس ای خدائی که رحمتت وسیع (و بی حد ‌و انتها) است ‌و عفو ‌و بخششت بزرگ (بی پایان) است ای خدای بزرگ ای خدای بزرگ ای خدای کریم بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و بر من هم به فضل ‌و کرمت به رحمت ‌و عطوفت بازگرد ‌و به مغفرت ‌و بخششت وسعتم عطا فرما.

̶ بار الها این مقام رسالت (و شفاعت امت ‌و وساطت رحمت) همانا مخصوص خلفاء ‌و رسولان تو ‌و برگزیدگان تست که آنان محل امانت (و مخزن اسرار) تواند در درجه ‌ی عالی معرفت ‌و رتبه اعلای تقرب که تو ‌آن رتبه را به آنها اختصاص دادی ‌و آنان (به واسطه عشق ‌و محبت کامل) از مقام احدیتت در ربودند ‌و تو ‌آن را مقدر بر آنان فرمودی ‌و هرگز کسی بر فرمان تقدیر قطعی ‌و تدبیر حتمی تو غلبه نتواند کرد. ̶ (زیرا امر تکوینی تو موجب نظام اتم احسن اتقن عالم است ‌و ابدا تغییر ‌و تبدیل نپذیرد) به هر کیفیت ‌و هر وقت ‌و ساعت که مشیتت تعلق گرفته همان گونه بالضروره وقوع خواهد یافت چون تو داناتری (به نظم خلقت) ‌و علمت محیطتر به حسن نظام کامل عالم است ‌و در کیفیت خلقتت کسی تو را متهم به نقص نخواهد کرد ‌و عاقلی در اراده ‌و مشیتت نقصانی نخواهد یافت تا آنگاه که برگزیدگانت ‌و رسولانت باز به حکم مشیت بالغه ات مغلوب ‌و مقهور دشمنان شده ‌و مقام خلفای تو را نااهلان ربودند ‌و آنگاه آنان بنگرند که خلق فرمان تو را تغییر ‌و تبدیل داده ‌و کتاب ‌و شرعت را پشت سر انداختند ‌و احکام ‌و فرائضت را از نهج تشریع تو به کلی منحرف ساختند سنن پیغمبرت را رها کردند ( ‌و به کلی از جاده انسانیت ‌و طریق خداپرستی دور شدند ‌و به اطاعت هوای نفس ‌و پیروی شیطان جن ‌و انس از بهشت سعادت محروم ‌و به دوزخ شقاوت محکوم گردیدند باز حکم تقدیر ‌و مشیتت حاکم است)

̶ خدایا بر دشمنان رسولان ‌و خلفایت از اولین ‌و آخرین لعنت فرست ‌و بر هر کس که راضی به فعل زشت آنها باشد ‌و از آنها پیروی ‌و همراهی کند بر همه لعنت فرست

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست که تو ستوده صفات ‌و بزرگوار حقیقتی بر آنان درود ‌و رحمتی فرست ‌و تحیت ‌و برکاتی به مانند همان برکات ‌و رحمتها که برای برگزیدگانت ابراهیم ‌و آل ابراهیم فرستادی ‌و بر محمد ‌و آل پاکش (و بر شیعیانشان به ظهور ولی الله اعظم) فرج عاجل ‌و گشایش ‌و راحت ‌و قوت ‌و نصرت ‌و تمکین ‌و اقتدار کامل عطا فرما

̶ و باز پروردگارا مرا هم از اهل توحید ‌و ایمان به حضرتت ‌و تصدیق به رسالت پیغمبرت قرار ده ‌و پیرو امامانی که اطاعتشان را بر ما امت فرض ‌و حتم فرموده ای ‌و به واسطه آنها ‌و به دستشان امر طاعت را جاری بر خلق داشته ای بگردان ‌و این دعا را (از کرم) اجابت فرما. ای پروردگار جهانها (و عوالم بی حد ‌و انتها.)

̶ ای خدای من ‌و غضب تو را جز حلم تو برنگرداند ‌و قهر ‌و خشمت را جز عفو ‌و بخششت فروننشاند ‌و از عقاب ‌و عذابت به جز رحمتت پناهی نیست ‌و از قهر ‌و سطوتت چیزی جز تضرع ‌و زاری به درگاهت مرا نجات نتواند داد پس بارالها بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست ‌و فرج ‌و گشایشی در کار ای خدای من عطا فرما به همان قدرت کامله که به ‌آن قدرت بندگان مرده را زنده می گردانی ‌و به ‌آن قدرت که دیارها ‌و سرزمینهای خشک بی روح را سبز ‌و خرم می سازی ‌و (گلها ‌و گیاه ها ‌و میوه های گوناگون ‌و دانه های متنوع برای رزق بندگان ‌و جنبندگان در زمین می رویانی)

̶ و ای خدای من مرا به غم (دنیا ‌و اندوه آخرت ‌و غصه ‌ی فراق خود معذب ‌و هلاک مگردان تا آنکه دعاهایم مستجاب گردانی ‌و اجابت دعایم را) (تو از لطف ‌و کرم) به من بفهمانی ‌و طعم عافیت (و سلامت ‌و آسایش کامل) را تا آخر عمر به من بچشان ‌و (به لطف ‌و کرمت) مرا به شماتت دشمن مبتلا مگردان ‌و دست دشمنان را از من کوتاه ساز ‌و دشمن را بر من مسلط مگردان

̶ ای خدای من اگر تو مرا سربلند سازی ‌و رفعت مقام عطا کنی ‌آن کیست که بتواند مرا خوار ‌و ذلیل سازد؟ ‌و اگر تو مرا ذلیل ‌و خوار گردانی ‌آن کیست که بتواند مرا عزیز ‌و گرامی کند؟ (محققا هر که را خدا ذلیل کند کسی عزیزش نتواند کرد ‌و کسی را که خدا عزیز ‌و گرامی دارد هیچکس او را ذلیل نتواند کرد چون قدرت خدا نامتناهی ‌و عین ذات اوست ‌و قدرت خلق در مقابل قدرت کامله حق ناچیز ‌و زبون است) ‌و اگر مرا ضعیف ‌و زبون سازی ‌آن کیست که بتواند مرا قوی ‌و گرامی کند ‌و اگر تو مرا عذاب ‌و عقاب کنی ‌آن کیست که بتواند به حالم ترحم کند ‌و اگر به خواهی مرا هلاک کنی ‌آن کیست که بر حکم نافذت نسبت به بنده ات اعتراض کند یا در کار او سئوال ‌و درخواستی تواند کرد ‌و البته من می دانم (و بر همه روشن است) که هرگز در حکم تو ظلم نیست ‌و هم در انتقامت تعجیل نخواهد بود (بلکه تا آنجائی که حلم ‌و عفو را صلاح بدکاران دانی بجای انتقام در حق بندگان حلم می فرمائی تا توبه کنند ‌و لایق عفو ‌و رحمتت گردند) البته ‌آن کس در کار انتقام تعجیل ‌و شتاب می کند که بترسد قدرت انتقام از او فوت شود (و دیگر قادر بر انتقام بدکاران نشود اما تو قدرتت ازلی ‌و ابدی است ‌و همه وقت بر انتقام بدان قادری ‌و از تو هرگز وقت انتقام فوت نخواهد شد) (و البته تو هرگز ظلم در حق خلق نخواهی کرد زیرا) ‌آن کس ظلم می کند که ضعیف ‌و عاجز باشد که از بدان ‌و دشمنان به حق ‌و عدالت انتقام کشد ‌و تو ای خدا بسیار بسیار برتر ‌و بالاتر از آنی (که ضعیف ‌و عاجز در کار خلق شوی ‌و سستی ‌و ناتوانی در قدرت کامله ات راه یابد).

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست ‌و مرا هدف تیر بلا ‌و انتقام خود مگردان ‌و مرا مهلت ‌و فرصت (برای توبه ‌و انابه ‌و لایق عفو ‌و رحمت شدن) عطا فرما ‌و لغزشهایم کمتر فرما ‌و مرا به بلاهای پی در پی مبتلا مگردان که (ای خدای مهربان) تو ضعف ‌و ناتوانی ‌و بیچارگی مرا می بینی ‌و ناله ‌ی زارم را به درگاهت مشاهده می کنی

̶ ای خدای من امروز من به لطف ‌و کرمت از شرار قهر ‌و غضبت پناه می آورم پس تو درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا پناه ده

̶ و امروز من به جوار رحمتت از خشم ‌و انتقامت پناهنده می شوم تو ای خدا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا در جوار کرمت بپذیر

̶ و از حضرتت ایمنی از عذاب می طلبم. درود بر محمد ‌و آل پاکش فرست ‌و مرا به کرمت از عذابت ایمنی عطا فرما

̶ و از تو ای خدا هدایت می طلبم (هدایت کامل ثابت) درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و به کویت مرا هدایت فرما

̶ و ای خدا من از تو نصرت ‌و یاری می طلبم (در جمیع امور) تو بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و (به لطف خاصت) مرا یاری فرما

̶ و ای خدا من از حضرتت رافت ‌و مهربانی می طلبم پس درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و بر حالم رحمت فرما

̶ و ای خدا من از حضرتت کفایت امورم را درخواست می کنم درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و کرم کن ‌و تمام امورم را کفایت فرما (و از شر همه دشمنان ‌و نفس اماره ‌و شیطان ‌و رخنه ‌و فساد مفسدان ‌و آسیب ‌و فتنه آخر زمان مرا محفوظ دار)

̶ و ای خدا من از درگاه کرم تو روزی می طلبم درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش ‌و مرا روزی (وسیع) عطا فرما

̶ و ای خدا از تو اعانت ‌و نصرت می طلبم بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و مرا نصرت فرما

̶ بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و ای خدا از گناهان من در گذر (و بر همه قلم عفو در کش)

̶ و ای خدا از تو عصمت ‌و ترک معصیت می طلبم پس بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و مرا از معصیت محفوظ دار که ای پروردگار دیگر من به کاری که تو را از ‌آن کار کراهت باشد هرگز باز نگردم (هیچ گناهی را (از صغیره ‌و کبیره) اگر مشیت حضرتت خواهد هرگز اعاده نکنم).

̶ ای پروردگارا ای پروردگار ای آنکه کمال عطوفت ‌و مهربانی ‌و احسان ‌و انعام را به خلق داری ای خدای صاحب جلال ‌و بزرگواری بر محمد ‌و آل پاکش درود فرست ‌و جمیع آنچه از تو درخواست کردم ‌و به شوق حضرتت از درگاه کرمت طلبیدم همه را اجابت فرما ‌و به اراده لازم ‌و قضا ‌و قدر حتمی تقدیر ‌و امضاء فرما ‌و در آنچه قضای تو بر من مقدر کرده با خیر ‌و برکت قرار ده ‌و کرم ‌و تفضل فرما بر من در ‌آن تقدیر ‌و در آنچه از ‌آن مقدرات به من عطا می کنی همه را مایه ‌ی سعادت ‌و بهجتم مقرر فرما ‌و از فضل ‌و کرم خود ‌و از ‌آن رحمت واسعه ‌ی خویش باز بر آنچه عطا کردی هنوز بیفزا که همانا ای خدا تو رحمتت بی حد واسع ‌و کرم ‌و بزرگواریت بی انتهاست ‌و هر آنچه به من عطا کردی (در دار دنیا) متصل ‌و پیوسته به خیرات ‌و نعمتهای ابدی آخرت گردان ای مهربانترین مهربانان عالم وجود

«و بعد از ختم این دعا دست به دعا بردار ‌و هر چه به خاطرت رسید از خدا بطلب ‌و هزار مرتبه صلوات بر محمد مصطفی ‌و آل پاکش بفرست که امام سجاد علیه السلام بعد از این دعا چنین می کرد.»



نیایش چهل و نهم: جهت دفع کید ‌و مکر دشمنان به درگاه خدا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدای من تو مرا هدایت فرمودی (و به نور هدایت دلم را روشن ساختی) باز غفلت کردم به لهو ‌و لعب پرداختم تو مرا پند ‌و اندرز دادی ‌و من پند (مشفقانه ‌ی تو را) از سخت دلی نپذیرفتم تو با من بخشش ‌و نیکوئیها کردی ‌و باز نافرمانی کردم سپس شناختم آنچه تو شناسانیدی به من از بازگشتت به عفو ‌و بخشش باز از تو آمرزش طلبیدم از لغزش خود به توبه برگشتم دیگر بار (به وسوسه نفس ‌و شیطان) به سوی گناه ‌و نافرمانی بازگشتم باز هم تو به کرمت پرده پوشی کردی پس باری ای خدای (مهربان من) تو را حمد ‌و ستایش می کنم

̶ منم که خود را سخت در وادی هلاکتها در افکندم ‌و در پرتگاه تلف ‌و نابودی درافتادم ‌و خود را در معرض قهر ‌و سطوتت ‌و به عقوبات ‌و انتقامت درآوردم

̶ و باز وسیله من به درگاهت (برای عذر گناهان) توحیدم (و ایمانم بیگانه ‌و یکتائی تو) بود ‌و دست آویزم (برای عفو ‌و بخششت) این بود که هرگز به ذات یکتای تو شرک نیاوردم (و چیزی را شریک تو نشمردم) ‌و با تو احدی را به خدائی اتخاذ نکردم ‌و از همه (معاصی ‌و مهالک) به سوی تو فرار کردم که توئی (ای خدا) مفر ‌و ملجا گنهکاران ‌و پناه آنکه در معرض فنا ‌و تباهی حظ ‌و بهره ‌ی نفس خود درآید

̶ ای خدا ای (مهربان) من چه بسیار دشمنی که شمشیر عداوت بر من کشید ‌و خنجر کین تیز کرد ‌و نیزه ‌و سنان از خشم من تند نمود ‌و سمومات کشنده بر قتلم آماده ساخت ‌و با تیرهائی که به هدف می رسید مرا نشانه کرد ‌و چشمش از مراقبت من به خواب نمی رفت ‌و در دل داشت که مرا آماج هر رنج ‌و شکنجه قرار دهد ‌و شربت ناگوار مرگ را به من بچشاند

̶ و تو (ای خدای مهربان) (از لطف) نظر به ضعف ‌و ناتوانی من از تحمل بار گران ستمهای دشمن کردی ‌و از مدد جستن بر آنکه با من به جنگ ‌و خصومت برساخته عاجز یافتی ‌و تنها (و بی یاور) در مقابل بسیاری از آنچه او در کار هلاک من می اندیشید ‌و در کمین من بود مشاهده کردی ‌و دیدی که فکر ‌و تدبیر من مقابل آنها به جائی نمی رسد

̶ پس تو (به لطف ‌و کرم) ‌و به قوت ‌و قدرت ازلی مرا یاری کردی ‌و در مقابل دشمن پشت مرا محکم (و بازویم را توانا) فرمودی آنگاه تندی تیغ دشمن را بر من کند کردی (و با ‌آن همه تهیه ‌و تجهیز) ‌آن دشمن را با عده سپاه لشگری تنها گذاردی ‌و مرا به شرف ‌و بزرگواری بر او قدرت ‌و برتری دادی ‌و آنچه از مکر ‌و حیلتش کار بر من محکم کرد همه را بر علیه او (و بر دفع او) به او برگردانیدی ‌و شعله کینه او خاموش نشد ‌و آتش غضبش (به انتقام از من) فروننشست ‌و کینه درونیش آرامش نیافت (و از شعله عطش ظلم ‌و بیدادش دلش خنک نگردید) ‌و از شدت کینه بر من لب به دندان می گزید ‌و سپاهش غنیمت جنگی نیافت (و به مقصود نرسیده با شکست مواجه گردید)

̶ و ای خدا چه بسیار ستمگر که در پی آزار من مکرها اندیشید ‌و دامها برای شکارم گسترد ‌و از پی جستجویم موکل ‌و دیده بانانش را برانگیخت ‌و مانند سبع ‌و درنده ای که برای شکار خود کمین کرده در کمینگاه من به انتظار فرصت بود ‌و برای فریب من متملقانه رخساره ‌ی بشاش نشان می داد ‌و از دل به چشم کینه به من می نگریست

̶ ای خدای بزرگوار متعالی چون خیانت ‌و خبث سریرتش را دیدی ‌و قبح ‌و زشتی نیت شومش را توهم (به قهر ‌و غضب) از مغز سر سرنگون به چاه هلاکش کردی ‌و او را به گودال عمیق (که خود کنده بود) درافکندی ‌و پس از همه سرکشی ‌و سربلندی (ذلیل گردید و) در طنابهای مکر ‌و تزویری که در ‌آن مرا روز قدرتش انتظار داشت اسیر ببیند خود اسیر ‌و دستگیر شد که (ای خدای مهربان) اگر رحمتت شامل حال من نمی شد ‌آن رنج ‌و بلا که به او رسید بر سر من وارد می شد

̶ و باز (ای خدای من) چه بسیار حسود ‌و بدخواه که از شدت غصه ‌و کینه قلبی حسدش را بر من کاملا آشکار کرد ‌و غیظ ‌و غضبش بر من به هیجان می آمد ‌و زبانش مانند تیر (زهرآلود) مرا آماج بدگوئی ‌و زخم زبان می کرد ‌و به گوشه ‌ی چشم خشمگین به من می نگریست ‌و غرض ‌و آبرویم را هدف تهمتهایش قرار می دهد ‌و خلل ‌و عیوبی که همیشه در خود او بود به گردن من می انداخت ‌و از کید ‌و کینه به من طعن می زد ‌و به مکر ‌و حیله قصد هلاکم داشت

̶ و من ای خدا همیشه تو را به دادخواهی ‌و یاری خواندم ‌و به سوی تو (از شر ‌و ستمهایش) پناه جستم ‌و به سرعت اجابت ‌و یاری تو اطمینان کامل داشتم ‌و محققا می دانستم که هر کس در سایه ‌ی حمایت تو درآید هرگز مغلوب نخواهد شد ‌و آنکه در حصن ‌و سنگر یاری جستن از تو درآید هرگز سر شراسنگ حوادث نشکند پس ای خدا مرا (که به تو پناه آوردم) به قدرت کامله ات از شر جور ‌و ستم دشمن پناه ده (و از مکر ‌و کینه ‌و فتنه ‌و فسادشان محفوظ دار)

̶ و (باز ای خدای مهربان من) چه بسیار ابر تیره که برطرف کردی ‌و از آسمان نعمت باران مرحمت نازل کردی ‌و در جویبار کرمت آب رحمت جاری ساختی ‌و (به بندگان از کرمت لباس عافیت پوشانیدی ‌و حوادث ‌و مصائب سخت را محو کردی ‌و رنج ‌و غم ‌و اندوه ها را برطرف ساختی)

̶ ای خدا چه بسیار حسن ظنی به تو داشتم تو (از لطف ‌و کرم) واقع گردانیدی ‌و فقر ‌و بینوائیم را جبران کردی ‌و از لغزشها محافظتم فرمودی. درماندگیهایم برطرف ساختی

̶ همه این محبتها صرف انعام ‌و احسان ‌و کرم ذاتی تو بود ‌و باز در مقابل همه ‌ی این نعمتها که به من عطا کردی با آنکه من فرورفته ‌ی در قعر معاصی ‌و نافرمانی تو بودم باز اعمال بد ‌و افعال زشتم تو را از تکمیل احسانت در حق من باز نداشت ‌و مرا از ارتکاب عملی که موجب سخط ‌و غضب تست منع نکرد ای خدا تو هر چه کنی (همه طبق نظام احسن ‌و افضل ‌و اشرف است ‌و خیر ‌و مصلحت بندگان) ابدا کسی را در فعلت حق سئوال ‌و مواخذه نخواهد بود

̶ و همانا تو هر چه بندگان حاجتمند از حضرتت درخواست کردند عطا کردی ‌و اگر درخواست (حوائج) نکردند باز (به لطف ‌و کرم ذاتی خود) بی سابقه تقاضای خلق عطا فرمودی ‌و همیشه درگاه فضل ‌و احسانت به روی خلق باز بود ‌و بر هیچ کس بخل نفرمودی (جمیع نیک ‌و بد خلائق را به رحمت واسعه ‌ی عام ‌و اهل ایمان را به رحمت خاص طبق عدل ‌و احسان بهره مند فرمودی) ای مولای من (تو به حسن ذاتی خویش) ابا داری جز اینکه در حق بندگان نیکوئی ‌و جود ‌و احسان کنی ‌و من (بنده ‌ی نادان) هم ابا دارم جز آنکه (از جهل ‌و غفلت) هتک احترام اوامرت کنم ‌و تجری ‌و بی باکی در معصیتت ‌و تعدی ‌و تجاوز از حدود فرمانت روا دارم ‌و از وعده های قهر ‌و عذابت تغافل کنم باز (با همه عصیان ‌و طغیان) ای خدای من تو را حمد ‌و ثنا می گویم که همان خدای مقتدر (قاهر غالبی) که هیچ کس بر تو غلبه نتواند کرد ‌و ‌آن بردباری که شتاب (در عذاب بدکاران) نکند

̶ این است مقام کسی که معترف است که تو نعمتت را بر او تمام کردی (در حد کامل به او احسان فرمودی) ‌و او در مقابل نعمتها (به جای ادای شکر ‌و سپاس) تقصیر ‌و ناسپاسی کرد ‌و گواهی می دهد (نزد حضرتت) که در حق خود ظلم نمود ‌و نفس (قدسی خویش را به واسطه ترک طاعتت) ضایع ‌و باطل ساخت (و از راه سعادت منحرف گردید)

̶ ای خدای من اینک با توسل به محمد مصطفی (ص) که مقامش نزد حضرتت بسی رفیع ‌و منیع است ‌و با توسل به علی مرتضی که روشنی بخش (قلوب اهل ایمان) است به درگاه حضرتت تقرب می جویم ‌و به واسطه این دو بزرگوار رو به سوی تو آوردم که مرا از شر نفس ‌و شیطان ‌و فساد ‌و فتنه آخر زمان ‌و ظلم ‌و حسد ‌و کینه شرار خلق) در امان خود پناه بخشی که این پناه دادن من بر تو آسان است کاری مشکل در جنب قدرت کامل ‌و گران در برابر توانائی بی حد ‌و پایان حضرتت نخواهد بود که تو را بر هر چیز ‌و همه ‌ی امور عالم قدرت توانائی است

̶ باری ای خدای من از رحمت نامنتهایت ‌و توفیق بخشی پاینده ابدیت چیزی به من عطا فرما که ‌آن وسیله عروج ‌و صعود من به مقام رضا ‌و خشنودی تو گردد (و به بهشت قدس رضوان ‌و مقام رضا ‌و تسلیم برساند) ‌و از قهر ‌و عقابت مرا ایمن سازد ای مهربانترین مهربانان عالم.



نیایش پنجاهم: در مقام رهبت خداپرستی با خدای خود به این دعا راز ‌و نیاز می کرد.

[ویرایش]

ای خدای من تو مرا آفریدی (و نعمت وجود بخشیدی) ‌و از کودکی به رشد ‌و کمال پرورش دادی ‌و به حد کافی ‌و کامل رزق عطا کردی (نخست به شیر مادر ‌و بعد از ‌آن به انواع نعمتهای دیگر بپروردی)

̶ ای خدا(ی مهربان) در ‌آن آیات کتابی که نازل فرمودی ‌و به ‌آن بندگانت را بشارت دادی یافته ام اینکه فرمودی ای بندگان من که به نفس خود ستم کرده ‌و به راه اسراف شتافتید (و از هواپرستی ‌و عصیان که موجب حرمان از رحمت الهی است به نفس قدسیه ‌ی خویش ظلم کردید ‌و به لهو ‌و لعب دنیا مشغول شدید ‌و از حظ معرفت ‌و لذت طاعت خدا روح قدسی خود را محروم ساختید باز هم) از رحمت (بی حد ‌و انتهای خدا) ناامید مباشید که ایزد جمیع گناهان را خواهد بخشید ‌و تو ای خدا آنچه را (از معاصی ‌و افعال زشت) پیش فرستادم تو بر همه کاملا آگاهی ‌و تو از خود من به ‌آن گناهان داناتری پس وای (و صد وای) به رسوائی من از آنچه در نامه ‌ی عملم به شمار آورده ای (آنجا اعمال زشت ‌و افعال بد ‌و اخلاق ‌و اوصاف ناپسندم که همه را نوشته ای چون نامه عملم را بدستم دهند نزد خود ‌و ملائکه ‌و خلق محشر مفتضح ‌و رسوا خواهم شد)

̶ پس اگر مواقف ‌و مقاماتی که آرزو ‌و امیدواری من به عفو تو است ‌آن عفو ‌و بخششی که شامل حال تمام موجودات است نبود خود را به دست خود (اگر توانستمی) هلاک می کردم ‌و اگر (به فرض محال) کسی قدرت برگریختن از خدای خود داشت من از هر کس سزاوارتر به گریز (از عذاب قهر) تو بودم ‌و بر تو هیچ امری در آسمان ‌و زمین مخفی نخواهد ماند (تمام کلی ‌و جزئی امور عالم پیش حضرتت آشکار است ‌و مثقال ذره ای از حیطه علم تو بیرون نیست) همه را نزد خویش حاضر ساخته (و به حساب هر یک کاملا رسیدگی خواهی کرد) ‌و تنها بر جز او بر محاسبه جمیع خلق علم حضوری تو کافی خواهد بود.

̶ ای خدای من اگر من از تو بگریزم تو مرا می طلبی ‌و اگر فرار کنم مرا درمی یابی پس من همیشه خاضع ‌و فروتن ‌و خوار ‌و ذلیل به خاک رخ نهاده پیش تو حضور دارم اگر مرا قهر ‌و عذاب کنی من سزاوار آنم ‌و تو عدل فرموده ای ‌و اگر ببخشی ‌و عفوم کنی چقدر ازین پیش باز عفو تو شامل حالم شده ‌و لباس عافیت به من پوشانیده ای.

̶ باری ای خدا(ی مهربان) از تو درخواست می کنم به حق آنچه مخزون ‌و مخفی داشتی از اسماء (جلال) خود ‌و آنچه در پرده بهاء ‌و جمالت مستور کردی (از اسماء جمال خود) تو را به حق همه ‌ی ‌آن اسماء مقدس که رحمتت را (و لطف ‌و کرم بی انتهایت را شاملم گردان) این نفس ناشکیبای درمانده بی طاقت را که تاب حرارت آفتابت را ندارد چگونه طاقت آتش دوزخت را خواهد داشت ‌و این بنده که از شنیدن صوت رعدت بی تاب است چگونه بر قهر ‌و غضبت طاقت آورد

̶ پس ای خدای مهربان بر من ترحم کن که من شخصی حقیرم قدر ‌و شانی ندارم ‌و عذاب من هیچ بر ملک تو به قدر مثقال ذره ای نخواهد افزود ‌و اگر عذاب تو مرا چیزی بر ملکت افزون می کرد من به ‌آن عذاب تن در داده ‌و از تو درخواست صبر ‌و شکیبائی بر عذابت می کردم ‌و دوست می داشتم که من عذاب کشم ‌و به ملک تو چیزی بیافزاید لیکن ای خدا سلطنت ‌و قدرت ‌و توانگری ‌و استغنای تو برتر ‌و بزرگتر است ‌و پاینده تر از آنکه طاعت مطیعان چیزی بر ‌آن بیفزاید ‌و نافرمانی ‌و عصیان گنهکاران چیزی از ‌آن بکاهد

̶ پس به حال من ترحم کن ‌و (مرا از قهر ‌و عذاب ببخش) ای مهربانترین مهربانان عالم ‌و از گناهانم درگذر ای خدای صاحب جلال ‌و عظمت ‌و بزرگواری ‌و توبه ام بپذیر (و به لطف ‌و رحمت) بر من بازگرد که تو بسیار مهربان بسیار پذیرنده ‌ی توبه ای (و آمرزش ‌و مغفرتت بی حد ‌و نهایت است).




نیایش پنجاه و یکم: امام سجاد علیه السلام با خدای خود به تضرع ‌و تذلل، راز ‌و نیاز می کند.

[ویرایش]

̶ پروردگارا تو را حمد ‌و ستایش می کنم ‌و تنها تو شایسته ستایش ‌و حمدی (تو را سپاس ‌و شکرگزاری می کنم) که بسی با من نیکوئی کردی ‌و نعمتهای (ظاهر ‌و باطن) خود را به حد وافر به من کرم فرمودی ‌و مرا عطای بزرگ (معرفت ‌و ایمان ‌و غیره) بخشیدی ‌و هم به رحمت خاص مرا (بر بسیاری از موجودات عالم) فضیلت دادی (که فرمودی لقد کرمنا بنی آدم ‌و فضلناهم الخ) ‌و به نعمت خلافت خویش ‌و امامت بر خلق برگزیدی ‌و نعمت هایت را بر من کامل ‌و وافر عطا کردی همانا آنقدر احسان ‌و نیکوئی کرده ای که من از اداء شکرش عاجزم

̶ و اگر لطف ‌و احسانت در حق من نبود ‌و وفور نعم بی شمارت هرگز به این بهره کامل نمی رسیدم ‌و اصلاح نفس خود (و سعادت دین ‌و دنیا ‌و کمالات عالیه نفس کلیه الهیه خود) نائل نمی شدم ‌و لیکن تو نخست در حقم احسان فرمودی (و در تقدیر ازلی خود بدین نعمتهای کامل وافرم بهره مند فرمودی) ‌و در تمام امورم به حد کفایت (و کمال) روزی عطا کردی ‌و رنج ‌و مشقت بلاهای عالم را از من برطرف کردی ‌و قضا ‌و قدر سوء ‌و سهمگین را از جانم بازداشتی (و گرنه در معرض خطر ‌و شرور عالم بودم)

̶ باری ای خدای (مهربان) چه بسیار بلاهای پر مشقت ‌و الم از جان من دور ساختی ‌و چه بسیار نعمتهای وافر کامل که بدان نعم چشمم روشن (و دلم شاد) گردید ‌و چه بسیار نیکوئیهای ارجمند از تو (خدای کریم بزرگوار) نزد من موجود است

̶ توئی ‌آن (خدای مهربان) که چون بیچاره ‌و مضطر شدم دعایم مستجاب کردی ‌و از لغزشهایم درگذشتی ‌و از دشمنان که به من ظلم ‌و بیداد کردند حقم را گرفتی

̶ ای خدای (مهربان) من از تو هر وقت مسئلتی کردم ‌و خواهشی نمودم هرگز تو را بخیل ‌و منقبض نیافتم بلکه تو را (خدای) عطا بخش کریم یافتم که دعایم مستجاب کردی ‌و هر چه از حضرتت خواستم عطا کردی ‌و بلکه تو را چنان (خدای کریمی) یافتم که نعمتهایت را بر من پیشتر از هر مرتبه ‌و هر شانی از شئون وجودم ‌و قبل از هر زمانی از دوران حیواتم به من عطا کردی (یعنی پیش از آنکه در صلب پدر آیم مرا در بطن نباتات ‌و حیوانات محافظت کردی ‌و مستعد تا به صلب پدر درآمدم ‌و از ‌آن مرتبه باز به لطف ‌و کرم پدر را میل شهوانی عطا کردی تا مرا از مضیقه ‌ی صلب به سعه ‌ی رحم درآوردی ‌و آنجا هم به لطف ‌و مرحمت پرورانیدی به حکم (یصور کم فی الارحام) نقش زیبایم ‌و صورت با حسن ‌و اعتدال ‌و بهایم ‌و قدسی روح امری الوجودم عطا کردی ‌و باز پیش از آنکه از تنگنای رحم به این عالم وسیع مرا بیرون آری دو پستان نرم ‌و لطیف مادر را پر از شیر شیرین گوارا برای غذایم فرمودی (و نعمت کامل برای رشد ‌و کمالم فرستادی همین گونه نعمتهای تو پیشاپیش از مراتب وجودم ‌و قبل از احتیاج شئونم به من عطا می شد ‌و هیچگاه نبود جز آنکه عطای کامل تو پیش از احتیاج خلق به لطف ‌و کرم ذاتیت می رسید) پس ای خدا تو بسیار نزد من محمود ‌و شایسته سپاس ‌و ستایشی ‌و انعام ‌و احسانهایت بسی شایان تمجید ‌و تکریم است

̶ باری ای خدا من تو را به جان ‌و زبان ‌و عقل (و جمیع قوای ظاهر ‌و باطن) خود سپاس ‌و ستایش می کنم به ‌آن حمد ‌و سپاسی که به حد وافی رسد ‌و به حقیقت شکر ‌و سپاس تو باشد ‌و به آنجا رسد که تو از من خشنود شوی باری ای خدا از قهر ‌و سخطت مرا نجات بخش

̶ تو ای خدا پناه منی آنگاه که از هر طریق درماندم (و از هر تدبیر عاجز ‌و بیچاره شدم) ای آنکه از لغزشهایم (به کرمت) می گذری (و خطاهایم می بخشی) که اگر پرده پوشیت از عیوب ‌و زشتیهایم نبود همانا (میان خلق) مفتضح ‌و رسوا می شدم ‌و ای خدائی که به نصرت ‌و یاری خود مرا قوت بخشیدی ‌و اگر یاری تو نبود (در مقابل دشمنان) سخت مقهور ‌و مغلوب بودم ‌و ای خدائی که بر گردن شاهان عالم یوق مذلت ‌و خواری گذاشتی (و به سرپنجه ‌ی مرگ آنان را از تخت عزت به خاک ذلت فروبردی ‌و هر کس از آنان اهل عدل ‌و احسان بود باز در جهان دیگر تاج عزت بخشیدی ‌و چون گدایان کویت به آنها شاهی ابد عطا کردی) ‌و همه ‌ی شاهان از سطوت ‌و قهر تو ترسان ‌و هراسانند ای خدا تو را سزد که خلق از هیبت ‌و جلالت خائف ‌و ترسان باشند ‌و ای آنکه اسماء ‌و (اوصاف) نیکوی تو بسیار است از تو درخواست می کنم که از گناهانم عفو کنی ‌و مرا بیامرزی که مرا هیچ برائت از گناه نیست که بی جرمی عذر آرم ‌و هیچ قدرت ‌و نیروئی نیست که با قهر ‌و انتقامت مقاومت کنم ‌و هیچ مفر ‌و پناهی نیست که از عذاب ‌و عقابت آنجا بگریزم

̶ از تو درخواست گذشت از لغزشهایم دارم (و از گناهانم از تو طلب مغفرت می کنم) ‌و به درگاه تو از گناهانم عذر خواه آمده ام که اگر نبخشیدی ‌آن گناهان را البته مرا هلاک ابد می کرد ‌و به من (غم ‌و اندوه ظلمت ‌و وحشت ‌آن گناهان) احاطه می کرد تا عاقبت به هلاکتم می رسانید (و از سعادت ابد ‌و لذت ‌و نعمت جاویدم محروم می ساخت) من از ‌آن گناهان به درگاه تو با حال توبه ‌و پشیمانی فرار کرده ام تو ای خدا توبه ام بپذیر ‌و به حضرتت پناه آورده ام (کرم کن و) مرا پناه ده ‌و نزد تو به زینهار آمده ام مردودم مگردان ‌و در پیشگاه رحمتت سئوال می کنم محرومم مساز از تو عصمت ‌و حراست می طلبم مرا تسلیم (بلاها ‌و جزا ‌و کیفرهای اعمالم) مگردان ‌و به درگاه احسانت دعا می کنم مرا محروم از درگاهت برمگردان

̶ ای خدای من تو را در حالی می خوانم که مسکین ‌و درمانده ام هراسان ‌و ترسان ‌و بیمناک ‌و فقیر ‌و مضطر ‌و بیچاره ام

̶ به درگاهت از ضعف ‌و ناتوانی خود به شکایت آمده ام که نه قدرت دارم که بشتابم به سوی ‌آن (مقامات عالیه بهشتی) که به دوستانت وعده فرمودی ‌و نه نیروئی که دوری جویم از ‌آن وعده های عذابی که به دشمنانت فرمودی ‌و نه می توانم از هم ‌و غم ‌و وسوسه نفس خلاصی یابم

̶ ای پروردگار من مرا به زشتیهای سریرتم (و گناهان پنهانیم) مفتضح ‌و رسوا مگردان ‌و به اعمال بدم هلاک مکن ای خدا تو را هرگاه بخوانم مرا اجابت می کنی گرچه هرگاه تو مرا (به اطاعت امری) خوانی من بسیار کندی ‌و کاهلی می کنم از تو ای خدا من هر حاجتی دارم درخواست می کنم ‌و هر کجا باشم (و به هر حال پسند ‌و ناپسندم) سر درونم را نزد تو به امانت می گذارم غیر تو را (در انجام مقاصدم) نمی خوانم ‌و جز حضرتت به هیچ کس امید ندارم (در هر حال ‌و در هر عالم چشم امیدم به درگاه کرم تست ‌و هیچ کس را قادر بر انجام حوائجم جز تو نمی دانم)

̶ لبیک لبیک (گویان به کوی تو به اجابت فرمانت می آیم) ای خدا تو هر که به درگاهت به شکایت آید می شنوی (و به فریادش می رسی) ‌و هر که بر حضرتت توکل ‌و اعتماد کند او را کفایت می کنی ‌و هر که به درگاهت عصمت ‌و ایمنی طلبد او را (از هر بلا ‌و شر ‌و فتنه عالم) خلاص می گردانی (و ایمنی می بخشی) ‌و هر که به تو پناهنده شود فرج ‌و آسایش (از هر غم ‌و رنج ‌و الم) عطا خواهی کرد

̶ ای خدای من مرا چون سپاس ‌و شکرم اندک است از خیرات دنیا ‌و آخرت محروم نگردان (و تمام خیرات ‌و سعادت دو عالمم عطا فرما) ‌و ‌آن گناهانم که همه را می دانی (و بسا من بسیاری را فراموش کرده ام) همه را بیامرز

̶ که اگر تو مرا عذاب کنی (به گناهان بی حسابم). البته من خود بر خویش ظلم ‌و ستم کرده ام ‌و راه تضییع ‌و خطا ‌و تقصیر ‌و قصور پیش گرفته ام ‌و از حظ ‌و بهره خود غفلت ورزیده ام ‌و اگر (از لطف ‌و کرم) گناهانم ببخشی (و عذاب نفرمائی به رحمت واسعه ات مرا بخشیدی) که تو مهربانترین مهربانان عالمی.

نیایش پنجاه و دوم: در مقام الحاح ‌و اصرار ‌و التماس به درگاه خدا به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

ای خدائی که در همه آسمان ‌و زمین (و تمام عوالم غیب ‌و شهود) چیزی بر تو مخفی نیست (و از احاطه علم تو خارج نخواهد بود) ‌و چگونه چیزی که تو ای خدای من (به علم ازلی ‌و حکمت بالغه خود) آفریده ای بر تو مخفی تواند بود؟ ‌و چگونه از نظر تو پنهان شود چیزی که به تدبیر خلقت (و تکمیل وجود ‌آن ‌و تربیت ‌و رزق هر روزه ‌آن حضرتت) پیوسته توجه داری ‌و یا چگونه از (ملک ‌و حکم) تو فرار تواند کرد چیزی که جز به رزق تو زنده نتواند بود؟ (و اگر روزی روزی تو به او نرسد بدست مرگ نابود خواهد شد؟) ‌و یا چگونه از (قهر ) تو (جز به لطفت) راه نجاتی دارد ‌و در غیر ملک تو رهگذری (و راه خروجی) تواند یافت؟

̶ ای خدای پاک ‌و منزه (از هر نقص ‌و عیب) خدا ترس ترین بندگان تو آنکس است که علم ‌و معرفتش به تو بیشتر است (بحکم انما یخشی الله من عباده العلماء) ‌و دلیل ‌و خاضعترین کس به درگاهت ‌آن بنده ایست که بیشتر به کار طاعتت پرداخته (و به انجام اوامرت کاملتر قیام کرده) است ‌و بیقدر ‌و خوارتر بنده نزد تو ‌آن کس است که رزق ‌و روزی تو او را پرورش می دهد ‌و او به پرستش غیر تو می پردازد

̶ ای خدای پاک ‌و منزه ‌آن کس که (به کفر ‌و ضلالت) به تو (خدای یکتای عالم ‌و یگانه سلطان ملک وجود) شرک آرد ‌و رسولانت را تکذیب کند (به خود ظلم کرده و) از سلطنت (و خدائی) تو چیزی نکاهد (و نقص ‌و رخنه ای در ملک تو نتواند وارد آرد) ‌و کسی که قضاء ‌و قدرت (در ملک آفرینش ‌و حسن نظام خلقت) بر او ناپسند است (و راضی به حسن قضای تو نیست) البته قادر بر آنکه قضای تو رد کند (و حکمت را در نظام عالم دگرگون کند) البته نخواهد بود ‌و کسی که قدرتت را تکذیب کند عاجزتر از آنست که از ‌آن قدرت امتناع ورزد ‌و سرپیچی کند ‌و ‌آن کس که غیر تو را پرستش کند (و هوای نفس ‌و بتها ‌و فرعون ‌و مهر ‌و ماه ‌و ستارگان ‌و غیره را معبود خود سازد) هرگز از محیط علم ‌و قدرتت بیرون نرود ‌آن کس که مرگ ‌و لقای تو را روز مرگ دوست ندارد هم عمر ابد در دنیا نخواهد کرد ‌و از چنگ مرگ نجات نخواهد داشت (یعنی هر که راضی یا ناراضی به مرگ است همه می میرند ‌و زنده ‌ی ابد جز خدا احدی نخواهد بود پس بهتر آنست که مردم به روز مرگ که وقت ملاقات خداست راضی شوند بلکه بدان شاد ‌و مشتاق باشند)

̶ ای خدای پاک ‌و منزه چقدر شان ‌و جلال تو بزرگ ‌و سلطنت ‌و شاهنشاهیت قاهر ‌و غالب ‌و قوت ‌و قدرتت شدید ‌و فرمانت (در همه ‌ی عوالم وجود) نافذ است (و احدی را قدرت سرپیچی از امرت نیست)

̶ ای خدای پاک ‌و منزه تو بر تمام خلائق چه به یکتائی تو مقر ‌و معترف باشند یا مشرک ‌و کافر باشد بر همه حکم به مرگ ‌و فنا کردی ‌و جمیع خلق شربت (ناگوار یا گوارای) مرگ را خواهند چشید ‌و همه از این عالم پست دنیای فانی به سوی تو (و جهان حیواه جاودانی) حتما به سیر (تکامل که حکم ربوبیت است) روانه شوند باری ای خدا بزرگوار است ‌و متعالی ذات یکتایت ‌و (در عالم وجود) جز تو خدائی نیست تو یگانه ای ‌و بی شرک ‌و شریک

̶ من به یکتائی ‌و یگانگی تو ایمان آوردم ‌و رسولان ‌و پیمبرانت را تصدیق کردم ‌و کتاب وحیت را به حق پذیرفتم ‌و به هر معبودی جز تو کافرم ‌و از هر که غیر تو را پرستش کند بیزارم

̶ ای خدای من در صبح ‌و شام که بر من می گذرد بسیار عمل (طاعتم) قلیل ‌و ناچیز است ‌و به گناهان ‌و خطاهای خود (که فراوان ‌و بسیار است) اقرار ‌و اعتراف می کنم من به واسطه اسراف ‌و ظلم به نفس خود ذلیل ‌و خوارم ‌و کردار زشت من مرا به هلاکت رسانیده ‌و هوای نفس ‌و شهوتهای (ناروای) من مرتبه ام را (نزد حضرتت) پست کرده ‌و مرا (از لطف ‌و عنایتت) محروم گردانیده ای

̶ مولای من لذا از درگاه حضرتت درخواست می کنم درخواست کسی که به سبب آمال ‌و آرزوهای دور ‌و دراز عمرش به لهو (و لعب) گذشته بدنش به واسطه آرامش عروق ‌و سلامتی غافل (از یاد حق) شده ‌و قلبش به واسطه کثرت ‌و فراوانی نعمتهایت (به نعمت) مفتون ‌و مغرور گردیده (و منعم خود را فراموش کرده) ‌و کمتر به فکر ‌آن عالم ابدیست که به سوی ‌آن می رود (و به زودی از این منزل موقت بدان منزلگاه ابد خواهد شتافت)

̶ از تو درخواست می کنم (ای مولای من) درخواست کسی که امل (و آرزوهای دنیوی) بر او غلبه کرده ‌و مفتون ‌و مغرور هوای نفس گردیده ‌و (حب) دنیا در دلش جای گرفته ‌و اجل (و مرگ حتمی) بر سرش سایه انداخته است سئوال کسی که گناهانش بسیار ‌و به خطای خویش معترف است سئوال کسی که جز تو خدائی ‌و ولی نعمتی ‌و نجات دهنده ای ندارد ‌و ملجا ‌و پناهی (از قهر ‌و انتقامت) جز درگاه (کرم) حضرتت نخواهد داشت

̶ ای خدای من از تو درخواست می کنم به حقی که تو را بر جمیع خلائق واجب ‌و لازم است ‌و به ‌آن اسم عظیم (و نام بزرگ که رسولت را امر کردی بدان نام تو را تسبیح گوید ‌و به حق جلال ذات بزرگوار کریمت که ‌آن عظمت ‌و جلال هرگز دستخوش فرسودن ‌و تغییر ‌و تحول ‌و فنا ‌و زوال نخواهد شد از تو) به حق ‌آن حق ‌و ‌آن اسم بزرگ ‌و ‌آن جلال ابدی سرمدی (درخواست می کنم که درود بر محمد ‌و آل پاکش فرستی ‌و مرا هم به عبادت (و طاعت) خود از هر چیز بی نیاز گردانی (و لذت ‌و ابتهاج مرا منحصر به ذکر ‌و عبادت ‌و معرفت ‌و توجه ‌و انس به حضرتت مقرر فرمائی) ‌و هم از تو می طلبم که نفس (قدسی) مرا به واسطه خداترسی (و خضوع ‌و خشوع به درگاهت) به کلی از توجه به دنیا منقطع سازی ‌و روی دلم را به کرامت ‌و عنایتت به جانب رحمت (نامنتهای) خود گردانی

̶ که ای خدای مهربان من (از قهر) تو به سوی تو فرار می کنم ‌و تنها از تو (یعنی از بعد ‌و فراق ‌و قهر ‌و عتاب تو) می ترسم ‌و تو را فریادرس می طلبم ‌و تنها به تو (و کرم ‌و احسان بی انتهای تو) امیدوارم ‌و تو را به دعا می خوانم ‌و به درگاه حضرتت پناه می آورم ‌و تمام وثوق ‌و اعتمادم به تو (و کرم ‌و عفو ‌و بخشش تو) است ‌و هم از تو (در همه ‌ی امورم) استعانت ‌و یاری می طلبم ‌و به درگاهت امن ‌و امان می جویم ‌و (در هر حال) به تو توکل می کنم ‌و به جود ‌و کرم حضرتت اعتماد من است.

نیایش پنجاه و سوم: امام سجاد (ع) در حال تذلل ‌و زاری به درگاه باری تعالی به این دعا با خدا راز ‌و نیاز می کرد

[ویرایش]

̶ ای خدای من گناهانم مرا (از شرمندگی) ملزم به سکوت کرده ‌و گفتگویم را با (حضرتت) منقطع ساخته (از کثرت گناه دیگر شرم دارم که با تو عرض حالی کنم ‌و حاجتی طلبم) دگر به هیچ حجت ‌و دلیلی متمسک نتوانم شد باری این منم که به ببلیه (و اعمال بد شرم آور) خود اسیر ‌و در گرو افعال (زشت) خویش گرفتارم در ما بین کارهای خطایم (و ناپسندم) هی می روم ‌و برمی گردم (و از خطا به کلی به راه صواب نمی آیم) از مقصد ‌و مقصود خود به راه حیرت افتاده ام ‌و از طریق خویش بازمانده ام

̶ ناچار نفس خود را (به درگاه حضرتت) در موقف ‌و مقام بندگان خوار ‌و ذلیلت به پا داشته ام اکنون به موقف اشقیای خلق که بر (امر ‌و فرمان) حضرتت تجری ‌و بی باکی کرده اند ‌و به وعد ‌و وعیدهایت به چشم اهانت ‌و حقارت نگریسته اند ایستاده ام

̶ ای خدای پاک ‌و منزه من (بنده ضعیف ناتوان) به کدام جرات ‌و کدام غرور ‌و اعتماد به نفس بر مخالفت فرمان حضرتت اقدام کردم (و خود را متعرض قهر ‌و عقاب ‌و عذاب نمودم)

̶ ای مولای من به حال من (ضعیف) که (از خطا ‌و گناهان) برو در افتادم ‌و به لغزش قدم (به غم ‌و حسرت گرفتارم) ترحم فرما ‌و باز هم (کرم کن و) از جهالت ‌و نادانیم به حلم ‌و بردباریت درگذر ‌و از بدکرداریم به لطف ‌و احسان عفو فرما که (ای خدای مهربان) من به گناه خود اقرار می کنم ‌و بر خطای خویش اعتراف دارم ‌و این است دست (خالی) ‌و جبهه (شرمنده) من که به درگاه رحمتت از ترس انتقام از نفس (سرکش عاصی) خویش تضرع ‌و زاری می کنم پس (ای خدای مهربان) به حالم ترحم کن ‌و بر ضعف پیری من ‌و به پایان رسیدن ایام عمرم ‌و نزدیکی اجلم ‌و عجز ‌و ناتوانی ‌و بیچارگیم رحم کن (که از هر وسیله جز ناله ‌و زاری به درگاهت دستم کوتاه است)

̶ ای مولای من هنگامی که اثرم به کلی از دنیا منقطع شد ‌و نامم از زبان خلق محو گردید ‌و من به کلی از فراموش شدگان شدم مانند همه ‌ی فراموش شده گان عالم (که هیچ اسم ‌و اثری از آنان باقی نماند) در ‌آن هنگام به حالم ترحم فرما (و در ‌آن عالم آخرت سعادتمند ابدم ساز)

̶ ای مولای من (ای خدای مهربان) آنگاه که (در قبر صورتم متغیر گردد ‌و حالم دگرگون شود) ‌و جسمم کهنه ‌و اعضا ‌و جوارحم از یکدیگر متفرق شوند ‌و اعضایم از هم گسسته گردد ای خدا ای وای بر غفلت من از آنچه مولایم از من خواسته (و مقصودی که از خلقت من داشته) ای وای بر من که چقدر من از مقصد اصلی وجودم ‌و جهان ابدی آخرتم فراموش کردم ‌و به کار دنیای دو روزه فانی پرداختم ‌و به لهو ‌و لعب ‌و نقش زرد ‌و سرخ عالم طبیعت دل با ختم)

̶ ای مولای من در روز سخت حشر ‌و نشر (عرصه ‌ی قیامت پر غوغا) بر من ترحم کن ‌و در ‌آن روز (پروحشت ‌و حیرت) مرا با یاران ‌و دوستانت همنشین گردان ‌و در محفل محبان ‌و عاشقانت جای گزین فرما ‌و در جوار رحمتت منزل (نیکوی سعادت ‌و بهجت) کرامت کن ای آفریننده ‌ی عالمیان (و ای خدای جهانهای بی حد ‌و پایان.)



نیایش پنجاه و چهارم: برای رفع هم و غم

[ویرایش]

امام سجاد علیه السلام هنگام هجوم هم و غم به این دعا با خدا راز و نیاز می‌کرد:

̶ ای خدائی که دل تنگ پر غم و اندوه بندگان را گشایش عطا می کنی و حزن و غمها را از دلها برطرف می سازی ای خدائی که رحمت رحمانی عام تو تمام خلق دنیا و آخرت را شامل است و رحمت خاص رحیمیت هم جمیع خلق دنیا و عقبا را اصل است.

̶ بر محمد و آل پاکش درود فرست و بر من هم که دلم از هموم و اندوه روزگار به تنگ آمده گشایشی بخش و غم و حزنم را برطرف ساز.

̶ ای ذات یگانه ی یکتا ای غنی بالذات و غنا بخشنده ی خلق ای آنکه نه تو را فرزندیست و نه خود فرزند کسی و نه هیچ کس (در عالم وجود) کفو و مثل و مانند تست مرا هم (به فضل و کرم از هر خطا و عصیان) محفوظ دار و از هر زشتی و ناپاکی پاک و منزه گردان و هر بلیه و رنج و گرفتاری را از من برطرف فرما (و در دعا اینجا که رسی) آیه الکرسی را تا هم فیها خالدون بخوان و سه سوره ی قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و قل هو الله احد قرائت کن آنگاه بگو

̶ ای خدای من من از حضرتت بمانند آن کس مسئلت می کنم که در حال شدت و فقر و فاقه و ضعف و ناتوانی است و گناهانش بسیار است به مانند. آن کس که برای فقر و درمانده گیش جز تو فریادرسی ندارد و بر ضعف و ناتوانیش جز حضرتت قوت بخشی (و یار و مددکاری) ندارد مانند کسی که بر گناهش غیر تو آمرزنده (و عفو و بخشش کننده) ای ندارد ای خدای صاحب شان و جلال و بزرگواری از تو درخواست می کنم که مرا به عملی واداری که هر کس آن عمل به جای آرد محبوب تو گردد و مرا یقینی عطا کنی که یقین حقیقی است و به آن درجه یقین هر کس رسد در اجرای فرمان (و نفاذ امر) حضرتت بسی از آن نور یقین سود برد و بهره کامل یابد

̶ پروردگارا بر محمد و آل پاکش درود فرست و مرا به راستی (و ایمان صادق واقعی) قبض روح فرما (که چون از این جهان به جهان دیگر رفتم ایمان حقیقی آنجا به کار آید نه ایمان ریائی و صورت سازی و زبانبازی بی حقیقت) و از نیازهای عالم دنیای فانی بی نیازم ساز و به آنچه نزد تست (از نعم بی حد در عالم ابد) و به شوق لقای حضرتت مرا راغب و مایل گردان (تا در آنجا به شهود حسن اتم اعظمت که مقصود اصلی و سعادت کلی و غایت آمال عارفان است نائل شوم) و مقام حقیقت توکل بر حضرتت را به من عطا فرما و قلبم را به نور یقین (که ظلمت شک و ریب و وساوس نفسانی را از دل دور می سازد) اصلاح فرما

̶ (و ای خدا) از تو درخواست می کنم که (به لطف و کرم) نامه ی اعمالم را (که هر کار خیر و شر من در گذشته ی عمر در آن رقم شده) مسئلت می کنم که خیرات آن را به من جزاء خیر عطا کنی و از شرور آن مرا در پناه خود محفوظ داری (و مجازات نفرمائی) ای خدا از تو درخواست می کنم که مقام خوف و خداترسی عابدانت را به من عطا کنی و عبادت اهل خضوع و خشوع به درگاه حضرتت را کرم فرمائی و مقام یقین آنانکه توکل و اعتمادشان کاملا به تو است مرحمت فرمائی و توکل تام مومنان بر حضرتت مرا نصیب گردانی

̶ ای خدای من شوق و رغبت مرا به مانند شوق و رغبت اولیاء و دوستانت قرار ده و خوف و خدا ترسی را هم به مانند دوستان خود بر من مقرر ساز (که اولیاء حق و محبان خدا شوق و رغبتشان به خدا و لقای حق و شهود جمال مطلق است و ترس و خوفشان از فراق و بعد از معشوق حقیقی است نه آنکه چون عامه ی خلق شوقشان به بهشت و نعمت خدا و ترسشان از شرار دوزخ باشد عاشقان حق و عارفان حقیقی از خدا جز خدا نمی خواهند و از چیزی جز بعد و فراق حق نمی ترسند) رزقنا الله تعالی مقامهم و حبهم. ̶ و (ای خدا) مرا در طریق رضا و خشنودی خود به عملی مشغول بدار که با انجام آن عمل من هیچ امری از دین تو را به واسطه ترس از مخلوقت ترک نکنم

̶ پروردگارا این است حاجت من تو شوق و رغبتم را در آن شدید گردان و عذرم را در آن حاجت پدیدار گردان و بر تقاضای این حاجت حجت و دلیلم را به من تعلیم فرما و در انجام آن بدنم را صحت و عافیت عطا فرما

̶ ای خدای من هر که شب را صبح کند (و صبح را شب) و اعتماد و وثوقش یا رجاء و امیدواریش به غیر تست من شب را صبح می کنم در حالی که تنها وثوق و اعتمادم و رجاء و امیدم در کلیه امور به حضرت (ذات کریم) تست (و چشم امید به احدی غیر تو ندارم) تو هم (ای خدا کرم کن) و در کلیه ی امورم به بهترین عاقبت و حسن خاتمت حکم فرما و مرا ای پروردگار از فتنه های گمراه کننده (روزگار غدار) به لطف و رحمتت نجات بخش ای مهربانترین مهربانان عالم

̶ درود و رحمت ایزد بر سید ما محمد مصطفی که رسول خدا و برگزیده اوست و بر آل پاک او باد.


منابع

[ویرایش]
  1. کتاب صحیفه سجادیه. کتابخانه طهور. بازدید در تاریخ ‏۱۵ دی ۱۳۸۶.
  2. معالم العلماء، ص ۱۳۵.
  3. حسن منتظری. آشنایی اجمالی با صحیفة سجادیه. اندیشه قم. بازدید در تاریخ ‏۱۵ دی ۱۳۸۶.
  4. کتاب صحیفه سجادیه. کتابخانه طهور. بازدید در تاریخ ‏۱۵ دی ۱۳۸۶.