دعای روز عرفه امام سجاد علیه السلام

از ویکی‌نبشته
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دعای روز عرفه امام سجاد علیه السلام
ترجمهٔ مهدی محیی‌الدین الهی قمشه‌ای
دعای روز عرفه امام سجاد علیه السلام از کتاب صحیفه سجادیه، مجموعه دعاها و مناجات امام چهارم شیعیان، زین العابدین علی بن الحسین است. این ترجمه از وبسایت www.emamsajjad.com آورده شده است.

سپاس ‌و ستایش مخصوص خداست که پروردگار عالم است.

̶ و آفریننده جهانهای بی نهایت ‌و پدید آرنده آسمانها ‌و زمین است (بی حاجت به رویه ‌و فکرت ‌و بی سابقه تمثال) ‌و صاحب عزت ‌و جلال ‌و بزرگواری است سلطان مطلق بر تمام سلاطین عالم وجود ‌و خدای یکتا بر جمیع خداپرستان جهان خالق کل موجودات ( آنچه از عدم بوجود آمده از ازل ‌و بوجود آید تا ابد از کلیات ‌و جزئیات مجرد ‌و مادی زمانی ‌و دهری ‌و سرمدی خالق همه اوست ‌و در عالم ایجاد خالقی جز او وجود ندارد) او وارث کل اشیاء عالم است (یعنی بعد از فناء کل، هستی تمام موجودات عالم امکان به او باز می گردد انا الیه راجعون چون وجود ممکنات عاریتی ‌و ظلی است ‌و ظل اشراق شمس حقیقه الوجود به سوی او باز خواهد گشت پس وارث کل موجودات است) ‌آن ذات یگانه یکتا را هیچ مثل ‌و مانندی نیست (چون خدای متعال حقیقت نوعیه نیست که افرادی مثل هم در ذهن یا در خارج بر او تصور شود بلکه حقیقت واجب تعالی صرف الوجود است ‌و صرف وجود ‌و هستی صرف واحد به وحدت حقه ‌ی حقیقیه است که ثانی او عدم است لذا او فرد منفرد بالذات است ‌و ثانی ندارد تا او را مثل ‌و مانند ‌و یا ضدّ ‌و نِدّ تواند بود پس خدا را مثل ‌و مانند ‌و ضدّ و نِدّ ‌و شریک نخواهد بود ‌و حقیقت او بر یکتائی ‌و بی مثل ‌و مانندی او شاهد ‌و برهان قاطع است) ذره ای از موجودات عالم (از مجرد ‌و مادی کلی ‌و جزئی) از علم محیط (و محیط علم) او خارج نیست ‌و وجودش (که عین علم است) به تمام اشیاء احاطه خواهد داشت ‌و بر همه موجودات عالم حافظ ‌و نگهبان اوست

̶ ای خدا توئی یگانه خدای عالم ‌و هیچ خدائی جز تو نیست که یکتای مطلق ‌و فرد منفرد بالذاتی (و یگانه من جمیع الجهات ‌و از لوث شرک ‌و شریک ‌و تجزیه ‌و ترکیب ذات پاکت منزه ‌و مبرا است)

̶ و توئی خدای یکتائی که هیچ خدائی جز تو نیست بزرگواری ‌و لطف ‌و کرم بی انتها ‌و عظمت ‌و بزرگی بی حد ‌و نهایت مخصوص تست

̶ و توئی خدای یکتائی که هیچ خدائی جز تو نیست علو مقام ‌و استعلای بی حد ‌و با شدت ‌و قوت بی انتهاء (در اهلاک ‌و انتقام اهل ظلم ‌و عناد)

̶ توئی خدای یکتا که هیچ خدائی جز تو نیست رحمتت به عموم اهل عالم ‌و اصل ‌و مهربانیت نیکان را شامل ‌و علم ‌و حکمتت بر همه موجودات محیط است

̶ توئی خدای یکتا که هیچ خدائی جز تو نیست شنوا(ی دعای خلقی ‌و سخنان بندگان) ‌و بصیر (به احوال عالم) ‌و بینا به حقایق امور ذات پاکت قدیم ازلی (و صفات کمالت ابدی ‌و سرمدی) است ‌و از تمام کلی ‌و جزئی ملک وجود به علم ذاتی ازلی آگاه خواهی بود

̶ و توئی خدای یکتا که هیچ خدائی جز تو نیست توئی صاحب کرم ‌و کریمترین کریمان عالم وجودت دائم ‌و ابدی است ‌و برتر از ابدی (وجودت بیش از حد ‌و نهایت است)

̶ توئی خدای یکتای عالم که جز تو خدائی نیست تو را مقام اولیت ‌و آخریت (و اولویت ‌و اسبقیت) وجود است پیش از همه اشیاء ‌و بعد از همه شماره موجودات

̶ توئی خدای یکتای عالم که جز تو خدائی نیست که در عین علو مقام (و دوری ‌و برتری از همه موجودات به همه خلائق) بسی نزدیکی،

̶ توئی ایزد یکتای عالم که جز تو خدائی نیست توئی صاحب نور تابان (بر همه ‌ی ملک ‌و ملکوت) ‌و صاحب ستایش ‌و عظمت ‌و کبریائی (در همه عوالم جبروت ‌و لاهوت)

̶ توئی ایزد یکتای عالم که جز تو خدائی نیست توئی آنکه همه ‌ی موجودات عالم را بی نقشه سابق (و بی حاجت به فکر ‌و تامل) ایجاد کردی ‌و صورتهای (حیوانات ‌و نباتات ‌و معادن ‌و عناصر ‌و مرکبات ‌و جهانهای بی نهایت کرات سماوات) آنچه را در صفحه گیتی از صورتهای گوناگون (بی حد ‌و شمار) نقش کردی همه را بی نمونه ‌و تمثال بلکه به علم ذاتی ازلی خود نگاشتی (و از طرح نقشه ‌و نمونه سابق ‌آن صورتهای بی نهایت علم کامل ازلیت بی نیاز بود همه صورتهای موجودات را با تمام لوازم ‌و عوارض در کمال زیبائی به حکمت بالغه ‌ی خود نگاشتی:


(در عالم ‌و عالم آفریدن به زین نتوان رقم کشیدن)


̶ و نقش بندی عالم ابداع (و عوالم تجرد) را هم بی آنکه نمونه ای در مقابل گماری (و بی نیاز از طرح نقشه ‌ی قبلی در منتهای حسن ‌و زیبائی) بوجود آوردی

̶ همه ‌ی اشیاء را (با بهترین وضع ‌و اسلوب ‌و نیکوترین شکل ‌و صورت) قلم تقدیر ازلی تو در صفحه گیتی نگاشت ‌و همه را بسیار سهل ‌و آسان (بی هیچ رنج ‌و فکر ‌و تامل) پدید آوردی ‌و جمیع ماسوا را با حسن تدبیر ‌و اتم ‌و اتقن ‌و احسن نظام در عرصه آفرینش بیاراستی

̶ توئی که در خلقت عالم هیچ کس با تو شرکت ‌و معاونت نداشت در کار ایجاد به معین نیازمند نبودی ( چون همه اشیاء پیش از آنکه تو آنها را خلق کنی معدوم صرف بودند ‌و چگونه معدومات در خلقت با تو شرکت توانند کرد) برای تو مثل ‌و نظیری وجود نداشته ‌و ندارد

̶ توئی که اراده ات به هر چه تعلق گیرد البته فورا موجود گردد ‌و هر حکم کنی (در نظام عالم تکوین ‌و تشریع) عین عدل ‌و داد است

̶ توئی که مکانی بر تو محیط نشود (بلکه بر هر مکان محیطی ‌و در هیچ مکان نگنجی) ‌و با قدرت ‌و سلطنت کلیه ات (در تمام ملک بی انتهای عالم) احدی مقاومت نتواند کرد ‌و ‌آن قدرت کل مقهور ‌و مغلوب هیچ قدرت ‌و سلطنتی نشود ‌و احدی غالب بر اراده قاهر حق نگردد) ‌و هیچ بیان ‌و برهانی برهان ساطع تو را زبون نگرداند

̶ توئی که به علم حضوری از شماره ‌ی کلیه ‌ی موجودات عالم آگاهی ‌و بر تمام اشیاء وقت ‌و مدتی در وجود مقرر داشتی ‌و به تقدیر ازلی بر هر چیز قدر ‌و اندازه ای معین فرمودی

̶ از درک کنه ذاتت عقل ‌و فکرتها عاجز ‌و از کیفیت اوصافت فهم ‌و دانشها قاصر است بصرها ‌و بصیرتها از ادراک انیتت محروم است (یعنی چون چشم سر ‌و دیده ‌ی خیال می خواهد خدا را در این ‌و مکان مشاهده کند ‌و نمی داند که (هو فی کل مکان ‌و لا فی شیئی من المکان) خدا در هر مکان هست ‌و در هیچ مکان نیست به این معنا که به نحو احاطه وجودی در هر مکان هست ‌و به نحو محاطیت در هیچ مکان نخواهد بود او از زمان ‌و مکان مجرد ‌و از ماده ‌و مدت منزه است چنانکه روح ما هم مجرد ‌و حد زمان ‌و مکان در او منطوی است وجود برتر از محوطه تنگ ماده ‌و مدت است که:


(زیر ‌و بالا پیش ‌و پس وصف تن است بی جهت ‌آن جان پاک روشن است)


̶ پس چشم حس ‌و خیال که خدا را در مکان می طلبد از دیدن حق متعال محجوب ‌و محروم است بلکه چشم عقل ‌و فکرت هم تا او را به اشاره عقلی محدود گرداند در حجاب ابد خواهد ماند:


(هر چه اندیشی پذیرای فناست آنچه در اندیشه ناید ‌آن خداست)


̶ تو (ای خدا) ‌آن ذات یکتای بی حد ‌و نهایتی که در هیچ حد محدود نخواهی بود ‌و در اندیشه متمثل نخواهی شد تا موجود (متناهی) شوی (و مانند مخلوق چیزی از ماهیات ممکنه که به وجود موجود است باشی بلکه حقیقت ذات یکتایت کل الوجود ‌و وجود کل بی حد ‌و نهایت ‌و فوق بی نهایت است که ابدا به ماهیت محدود نیستی بلکه صرف الوجود ‌و وجود صرف بلا مهیت ‌و بلا حد ‌و نهایت خواهی بود) ‌و از چیزی ذات بسیطت تولید نیافته تا مولود (و حادث ‌و محتاج به علت) باشی (چون خدا علت اولی ‌و مبدا اول آفرینش است پس اگر مولود چیزی باشد معلول اوست ‌و محتاج به علت در وجود ‌و حادث ذاتی ‌و متاخر الوجود ‌و ممکن الوجود ‌و چنین چیزی البته خدا که مبدا اول ‌و علت کل آفرینش است نخواهد بود)

̶ توئی آنکه ضدی در وجود نداری تا با تو به عناد ‌و خلاف برخیزد ‌و تو را عدل ‌و نظیری نیست تا با تو به مغالبه برآید ‌و ند ‌و مانندی نیست که با تو معارضه کند

̶ توئی یگانه خداوندی که مبدا آفرینش است که مخترع نظام عالم است ‌و ایجاد ‌و احداث کننده جهان حادث که جهان را بی سابقه از خود آغاز کردی ‌و صنعی که پدید آوردی بس نیکو ابداع ‌و اختراع فرمودی

̶ ای ذات پاک ‌و منزه (از حد ‌و نقص) شان ‌و بزرگی ‌و بزرگواریت از حد تصور بیرون ‌و مقام ‌و منزلتت در بین مقامات از مطمح نظر عقول بالاتر است چقدر برهانت که فارق حق ‌و باطل است روشن ‌و آشکار است

̶ ای ذات پاک منزه (از حد ‌و نقص) لطف ‌و مهربانی ‌و رافت ‌و رحمتت بسی بیش از حد اندیشه است ای حکیمی که معرفت حضرتت پایه اش بس بلند است (که جل جناب الحق ان یکون شریعه لکل وارد او ترد علیه الا واحدا بعد واحد تنها عنقای قدس نفوس کلیه الهیه به کنگره عرش معرفتت پرواز توانند ‌و باز ما عرفناک حق معرفتک سرایند)

̶ تو ‌آن پادشاهی که قوت ‌و سطوت ‌و سلطنتت از حد فکرت بسی برتر ‌و جود ‌و عنایتت به خلق از عرصه پهناور تعقل وسیعتر است ‌و رفعت ‌و بلندی مرتبه ات از حدود افهام بالاتر است ای ذات پاک صاحب قدرت ‌و جلال ‌و بزرگی ‌و سزاوار ستایش ‌و سپاس

̶ پاک ‌و منزهی (از حدود خلقی) دست عنایتت باز است به خیرات ‌و احسانهای به خلق ‌و هدایت خلق به مقام معرفتت تنها از جانب تو خواهد بود (چنانکه باز امام سجاد در دعا عرض می کند بک عرفتک ‌و انت دللتنی علیک ‌و لو لا انت لم ادرما انت) من به وسیله تو تو را شناختم ‌و تو مرا به سوی مقام معرفتت دلالت کردی ‌و اگر عنایت ‌و اشراقت در قلبم نبود به مقام معرفتت راه نمی یافتم) (و در اخبار معصوم علیه السلام هم وارد است که معرفت خدا فقط موهبت ‌و اعطای خداست) (و البته با برهان لم ‌و ان معرفت خدا موقوف تجلی خداست در قلوب لایق پاک با اخلاص ‌و ادله ‌و براهین اثبات خدا ‌و توحید او تنها علل اعدادی بر ظهور ‌آن تجلی نور معرفت است نه معطلی نور معرفت خدا تنها سبب معرفت تجلی او در آئینه ‌ی دلهای پاک است) ای خدا هر کس از بندگان در امر دین یا کار دنیا به التماس ‌و درخواست رو به درگاه حضرتت آید حاجت خود را بر در حضرتت خواهد یافت

̶ به درگاه تو (سلطان ملک وجود) کسی خاضع ‌و فروتن است که در علم ازلیت بر او این مقام گذشته است ‌و هر آنچه ما دون عرش علم تست (که کلیه موجودات عالمند) همه به درگاه عزتت پست ‌و خاشعند ‌و تمام خلق عوالم بی نهایتت در پیشگاه حضرتت سر تسلیم ‌و انقیاد ‌و اطاعت پیش دارند

̶ ای ذات پاک ‌و منزه تو هرگز محسوس نخواهی شد (قوه حس عاجزتر از آنست که تو را بیند ‌و مادیین که خدای محسوس می طلبند از شناسائی خدا محرومند ‌و مشبه ‌و مجسمه ̶ که گویند خدا در قیامت به چشم محسوس خواهد شد عقیده شان البته جهل ‌و خطاست ‌و تو ای ذات پاک (چنانکه محسوس نخواهی شد چون منزه از جسم ‌و جسمانیاتی) تجسس ‌و تفحص در عالم جسم ‌و تماس جسمانی با تو محال است ‌و هرگز خلق با تو کید ‌و مکر ‌و جور ‌و بیداد نتوانند کرد (و به طور کلی خلق در تو ‌و در نظام ملک تو کمترین تاثیری نتوانند کرد ‌و همه موجودات عالی ‌و دانی تحت تاثیر ‌و محکوم تقدیر ‌و تدبیر سلطنت مطلقه تو خواهند بود) ‌و در ملک وجود با تو تنازع ‌و مخالفت نتوانند ‌و جدال ‌و ممارات ‌و مداهنه ‌و خدعه ‌و مکر ‌و فریب خلق با تو محال ‌و ممتنع است

̶ تو پاک ‌و منزهی راه تو راه مستقیم ‌و روشن ‌و امر ‌و فرمانت به خلق برای ارشاد ‌و هدایت خلق است ‌و توئی که زنده ابد ‌و بی نیاز ‌و غنی مطلق از خلقی ‌و خلق همه به تو نیازمندند

̶ ای ذات پاک منزه (از حد ‌و نقص) گفتار تو (و سخنانت در کتب آسمانی) همه حکم تو است ‌و حکم ‌و قضای تو حتمی الوقوع ‌و اراده ازلیت عزم جزم است ‌و قطعی الاجراء (و تردید در ‌آن راه نخواهد یافت)

̶ ای ذات پاک آنچه مشیت ازلی تو خواهد کسی رد نتواند ‌و بر کلمات (آسمانیت) ابدا کسی قدرت تبدیل ‌و تغییر ندارد.

̶ ای ذات پاک توئی که آیات ‌و ادله ات همه بر خلق روشن ‌و آشکار است (و هیچکس جز به لجاج ‌و عناد انکار نتواند کرد) توئی که آسمانها (و عوالم بی نهایت کرات) را خلق کردی ‌و مردم را بیافریدی

̶ ستایش ‌و سپاسی که به دوام ملک وجودت پاینده است مخصوص تست

̶ و تو را حمد ‌و ستایشی سزد که مخلد ‌و ابدی است به وجود نعمت ‌و رحمتت

̶ و تو را حمد ‌و ستایشی سزد که مقابل با صنع ‌و آفرینش تست

̶ و تو را حمد ‌و ستایشی سزد که بر رضای تو بیفزاید (یعنی چون بنده حمد تو کند مقام رضایش کاملتر شود ‌و سر تسلیم ‌و رضا به درگاهت بیشتر فروآورد)

̶ و تو را حمد ‌و سپاسی سزد که حمد هر حامد ‌و شکری که شکر هر شاکر از اداء ‌آن حمد ‌و شکر ‌و سپاس قاصر باشد (و احدی حق ‌آن حمد ‌و ثنا را ادا نتواند کرد)

̶ حمد ‌و سپاسی که جز بر حضرتت شایسته نباشد ‌و حامد بدان حمد جز به درگاهت تقرب نجوید (یعنی آنکه از روی اخلاص حمد حضرتت می گوید تنها تقرب تو را می خواهد ‌و به هیچ مخلوقی نظر ندارد ‌و به اجر بهشت ‌و حور ‌و قصور هم سر فرود نیاورد تنها حمد تو که ذکر اوصاف جمال ‌و جلال تست منحصرا برای تقرب به تو کند ‌و بهشت شهود ‌و حسن بی حد تو منظور نظر او باشد)

̶ حمد ‌و ستایشی که در اول دوام ‌و ازلیت ‌و آخر بقا ‌و ابدیت تقاضا کند

̶ حمدی که به گردش روزگار مضاعف گردد ‌و اجر ‌و اثرش پی در پی زیادت یابد

̶ حمدی که از حساب ثوابش (فرشتگان حافظ ‌و ضابط اعمال) عاجز باشند ‌و از آنچه در کتاب تو (یعنی کتابی که به امر تو) کاتبان اعمال نویسند فزون آید

̶ حمدی که با عرش با عظمتت موازنه کند ‌و با کرسی بلند پایه ات برابری تواند کرد

̶ حمدی که نزد حضرتت اجر ‌و ثوابش کامل گردد ‌و پاداش ‌آن حمد هر پاداش ‌و جزائی را فراگیرد (و بر ‌آن محیط شود)

̶ حمدی که ظاهرش با باطن موافق ‌و باطنش با صدق نیت ‌و توجه ‌و حضور قلب مطابق باشد

̶ حمد ‌و سپاسی که احدی از خلائق به مانندش نکرده ‌و فضیلت ‌و ثوابش را جز تو کسی نداند

̶ حمدی که هر کس در تعدادش کوشد او را یاری کند (یعنی از ثواب ‌آن حمد نصرت ‌و تایید یابد)

̶ حمد ‌و سپاسی که جمیع آنچه از حمد خلقت کردی ‌و آنچه را بعدا به نظام آوری همه را جامع باشد (یعنی حمدی که حمد فرشتگان عرش ‌و کرسی ‌و آسمانها ‌و بندگان از انس ‌و جان ‌و سایر موجوداتت کنند که «ان من شیئی الا یسبح بحمده» هیچ موجودی نباشد که حمد او نکند. همه ‌آن حمدهای اهل عالم همه خلق ازل ‌و ابد در این حمد مجتمع باشد تنبیه البته حمد انسان کامل که اوصاف کمال الهی ‌و شرح کلیه ‌ی اسماء ‌و نعوت ربانی را به تعلیم الهی در مکتب «و علم آدم الاسماء کلها » آموخته ‌آن حمد محققا بهتر توصیف جمال ‌و جلال الهی است ‌و کاملتر ‌و جامعتر از همه حمدها که سایر موجودات کنند خواهد بود زیرا حمد اشیاء حق را به قدر تجلی اوصاف جمال اوست ‌و هر یک از موجودات عالم بالا ‌و پست مظهر اسم ‌و صفتی خاص ‌و از ‌آن اسم خاص وجودش ظهور یافته که «و باسمائک اللتی ملائت ارکان کل شیئی» پس خدا را به تمام صفات جمال ‌و جلال توصیف نتواند کرد یعنی حمد که اظهار صفات محمود است در استعداد وجود او نیست ‌و حمدش اظهار همان صفت خاص ‌و اسم الهی است که از او به وجود آمده ‌و از سایر نعوت ‌و اوصاف الهی بی خبر است اما حمد انسان کامل که تعیین ام التعین الهی است ‌و مظهر اسم الله که جامع اوصاف کمالست البته ‌آن حمد جامع کلیه حمدهای موجودات عالم خواهد بود. خلاصه انسان متحقق به جمیع مراتب انسانیت بر تمام اسماء ‌و اوصاف الهی مظهر خواهد بود ‌و به لسان تکوین ‌و تشریع حمدش که بیان اوصاف جمال ‌و جلال الهی است جامع ‌و کاملترین حمد الهی خواهد بود ‌و تنها حمدی که مستغرق ‌و جامع کل محامد است حمد تکوین ‌و تشریع مقام ختمی مرتبت است ‌و اوصیاء خاتمیت صلواه الله علیهم اجمعین فقط حمد انسان کامل نسبت به حمد خدای متعال از ذات خویش ناقص است ‌و ‌آن به واسطه اسماء مستاثره ‌ی عینی مختصه ‌ی ذات غیب الغیوب است که انسان کامل بر ‌آن اسماء ‌و نعوت مستاثره احاطه ندارد ‌و اظهار کمال ‌و توصیف جمال او را به ‌آن اسماء مستاثره غیب هویت نتواند کرد لذاست که انسان کامل مکمل ختمی مرتبت (ص) در مقام حمد با آنکه حمد او اتم ‌و اکمل حمد اهل عالم است باز به درگاه عز احدیت عرض کند «سبحانک ما اثنی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک» خدایا من حمد ‌و ثنای تو را چنانکه شاید ‌و باید نتوانم ‌و حمد کامل تو همانست که تو خود حمد ‌و ثنای خویش گوئی ‌و لله الحمد کله)

̶ حمد ‌و سپاسی که نزدیکتر از ‌آن حمد نزد علم تو موجود نباشد ‌و بهتر از ‌آن کسی حمد ‌و ثنای تو نگوید (مراد از قول اینجا علم فعلی حق است که حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود «قوله سبحانه تعالی فعله لا بصوت یقرع ‌و لا بنداء یسمع» قول تو ای خدای سبحان عبارت از فعل تست نه صدائی که قرع سمع کند ‌و نه ندائی که به گوش خلق رسد)

̶ حمد ‌و سپاسی که به موجب لطف ‌و کرمت ‌و فور (ثواب) ‌آن افزایش یابد ‌و همی متصل لطف ‌و احسانت بر مرتبه اش بیفزاید

̶ حمد ‌و سپاسی که ذات پاک بزرگوارت انتخاب کند ‌و با عزت ‌و جلالت مقابل شود (شاید یعنی حمدی که از تجلی جمالت به وجود آید ‌و با جلوه جلال مقابل شود چون لکل جمال جلال ‌و بالعکس) چون اوصاف جمال حق صفاتیست که موجب ظهور حق در عالم آفرینش است ‌و صفات جلال ‌آن اوصاف که موجب احتجاب ‌و بطون اوست (که هو الظاهر ‌و الباطن) ‌و آنچه موجب ظهور اشیاء شود در همان ظهور حق پنهان گردد ‌و مستبطن شود ‌و هر چه خلق را به ناز لن ترانی ‌و احتجاب از شهودش دور کند ‌و به کبریائی ‌و جلال از ابصار قلوب در حجاب رود ‌و عارفان را به حیرت اندازد باز در همان حجاب ‌و در عین حیرت دیده ‌ی دلهای مشتاقان را به انوار جمالش روشن سازد (و یهدی الیه من اناب)

̶ پروردگارا درود ‌و تحیت فرست بر محمد ‌و آل پاکش که ‌آن بزرگوار منتخب ‌و برگزیده ‌و گرامی نزد تست ‌و مقرب درگاه تو بهترین درود ‌و رحمتت را بر ‌آن روح پاک فرست ‌و اتم ‌و اکمل برکاتت را ‌و بهره مندترین رحمتهایت را که ‌آن رحمت واسعه الهیه است ‌و رحمت رحمانی ‌و نور وجه ‌و مقام خلافت کلیه الهیه خاتمیت ‌و مقام شفاعت کبری که مظهر اشراق تامه رحمت واسعه در قیامت کبراست.

̶ پروردگارا درود ‌و تحیت فرست بر محمد ‌و آل پاکش که از ‌آن پاکیزه تر ‌و نیکوتر درود ‌و رحمت نباشد ‌و درود فرست بر او (و آل اطهارش) که افزایش ‌آن ‌و تکاملش بیش از هر تحیت ‌و درود باشد ‌و باز بر او درودی فرست که رضا ‌و خشنودی تو در ‌آن فوق هر تحیت ‌و درود باشد.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درودی فرست که او را به ‌آن تحیت خشنود سازی ‌و موجب مزید رضا ‌و خشنودی تو از او گردد ‌و باز هم رحمت ‌و درودی فرست بر او که جز ‌آن درود برای او پسند حضرتت نباشد ‌و جز روح پاک او کسی را شایسته ‌و لایق ‌آن رحمت نبینی.

̶ پروردگارا درود فرست بر محمد ‌و آل پاکش درودی که از (بهشت) رضوانت درگذرد ‌و به بقاء ‌و ابدیت با تو در پیوندد (شاید یعنی پایه ‌آن رحمت از مقام بهشت رضوان بگذرد ‌و به بهشت بقای ابد ‌و شهود ‌و لقای سرمد متصل گردد) ‌و چنانکه کلمات (وجودی ‌و افاضات رحمانی) تو را نفاد ‌و فنا نباشد ابدا ‌آن درود هم نفاد ‌و انقطاع نیابد.

̶ پروردگارا بر محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمتی فرست که درود ‌و رحمتهای فرشتگان ‌و پیمبران ‌و رسولانت را ‌و همه اهل طاعتت را انتظام بخشد ‌و بر رحمتهای جمیع بندگانت از جن ‌و انس ‌و ‌آن بندگان شایسته ات که دعوت (توحید ‌و معرفت ‌و عشق ‌و محبتت) را کاملا اجابت کردند تمام را شامل باشد ‌و رحمت آنچه از اصناف خلق که آفریدی ‌و به عرصه ‌ی وجود آوردی در ‌آن منطوی ‌و مجتمع آید.

̶ پروردگارا درود فرست ‌و رحمت بر محمد ‌و آل اطهارش رحمتی که پسند تو ‌و تمام مادون تو (یعنی کلیه مخلوقات عالم) باشد ‌و با همه این درود ‌و رحمتها باز بر او انشاء ‌و ایجاد رحمتهائی کن تمام آنها را مضاعف ‌و دو چندان گرداند ‌و با گذشت روزگاران پیوسته افزون گردانی که جز تو کسی به شمار نتواند آورد

̶ پروردگارا بر محمد ‌و اهل بیتش که پاکیزگان عالمند ‌و تو آنان را برای امر خلافتت برگزیدی ‌و آنان را گنجینه دار علم خود (و دانای اسرار وحی خویش ‌و دارای گوهرهای حقایق آسمانی ‌و معارف ربانی خود ساختی) ‌و نگهبان دین خود قرار دادی ‌و جانشینان (حکومت ‌و سلطنت) خویش در روی زمین انتخاب فرمودی ‌و حجتهای بالغه خود بر خلق مقرر داشتی ‌و از هر رجس ‌و ناپاکی به اراده ‌ی ازلیتت کاملا پاک ‌و پاکیزه گردانیدی ‌و آنان را (که حجج الهیند) وسیله ارشاد ‌و هدایت خلق به درگاه خود ‌و سلوک به سوی بهشت رضوانت قرار دادی

̶ پروردگارا درود ‌و رحمت فرست بر محمد ‌و آل پاکش رحمتی که به ‌آن جزیل ‌و عظیم گردانی بر آنان موهبت ‌و کرامتت را ‌و هم به واسطه ‌آن رحمت بهترین ‌و عالیترین عطاها ‌و بخششهایت را بر ‌آن بزرگواران کامل گردانی ‌و از عواطف ‌و احسانت حظ ‌و بهره آنان را وافر گردانی.

̶ پروردگارا بر ‌آن بزرگواران حضرت محمد ‌و آل پاکش درود ‌و رحمت فرست رحمتی بی حد ‌و نهایت بی مبدا ‌و منتها (یعنی فوائد ‌و آثارش) بی حد بدایت ‌و نهایت ‌و بیرون از ظرفیت زمان باشد)

̶ پروردگارا درود فرست بر ‌آن بزرگواران درودی که با عرش اعظمت ‌و هر چه مادون عرش است موازنه کند ‌و آسمانها ‌و زمینها ‌و زبر ‌و زیر آنها همه را پر سازد درود ‌و رحمتی که ‌آن بزرگواران را به مقام قرب حضرتت تقربی خاص بخشد ‌و مورد پسند ‌و رضای تو ‌و آنان باشد ‌و به نظائر ‌آن رحمت نیز پیوسته ‌و متصل گردد

̶ بار خدایا همانا تو دین ‌و شرع خود را (که طریق هدایت ‌و سعادت ‌و تربیت ‌و تکمیل بندگانست) در هر عصر ‌و زمانی تایید ‌و نصرت دادی به واسطه امام عادل ‌و پیشوای کاملی که تو او را منصوب کردی (یعنی ‌آن امام را تو بر خلق حجه الله ‌و خلیفه الله قرار دادی ‌و مراد از امام اینجا پیغمبران ‌و جانشینان حقیقی آنهاست ‌و شاید علمای ربانی را که هادی خلق به سوی خدایند نیز شامل است) ‌و ‌آن پیشوایان راه حق را در بلاد ‌و دیار بندگانت معروف ‌و مشهور ساختی پس از آنکه رشته توسل آنها (و تعلیماتشان) به تو پیوسته بود ‌و ‌آن امام را (و ارشاد ‌و تعلیمات دین او را) وسیله وصول خلق به مقام رضا ‌و خشنودی خود گردانیدی ( که در ‌آن بهشت رضوان ‌و سعادت ابد بندگانست) ‌و اطاعت ‌و پیروی ‌آن امام را بر خلق فرض ‌و واجب فرمودی ‌و از مخالفتش منع ‌و تحذیر کردی ‌و به امتثال اوامرش امر اکید ‌و از ارتکاب نواهیش نهی شدید فرمودی ‌و نیز امر کردی که هیچ فردی از امت بر او تقدم نجوید ‌و از ‌و متاخر نماند (یعنی هیچ کس از امت از عالی ‌و دانی، پیر ‌و جوان، عالم ‌و جاهل، بزرگ ‌و کوچک احدی حق تقدم بر او ندارد ‌و متاخر از ‌و نباید ماند بلکه کاملا بایست از پی او راه سعادت ‌و طریق رضای حق را پیمود) پس ‌آن امام عادل غایب نگهبان خلق است پناه هر که به درگاه خدا التجا کند ‌و کهف ‌و پناه اهل ایمانست ‌و حلقه ‌ی محکم ‌و محل اطمینان آنان که متمسک به رشته ولایت ‌آن امامند ‌و او نور هدایت ‌و حسن ‌و بهای اهل عالمست.

̶ پروردگارا شکر نعمت بزرگی که به واسطه وجود او به ما (امت ختمی مرتبت) عطا کردی به قلب ‌آن امام غائب الهام فرما ‌و به قلب ما هم مثل ‌آن شکر را الهام کن (یعنی ای خدا به ‌آن امام عصر بقیه الله شکر نعمت سلطنت ‌و مصلحیت کل ‌و عدل ‌و داد محض در عالم که یملاء الله الارض قسطا ‌و عدلا الخ) که به او عطا کردی شکرش را به او الهام فرما ‌و چون به ‌آن نعمت الهی به حقیقت ما امت بهره مند ‌و سعادتمند خواهیم شد به قلب ما امت هم شکر نعمت وجودش را الهام فرما ‌و در این عبارات به امت تعلیم می دهد که وجود ولی الله اعظم ‌و قطب نظام عالم نعمت بزرگ خداست بر خلق که به نور وجودش ظلمتکده گیتی روشن خواهد شد ‌و ما بندگان از نعمت ‌و جودش چنانکه خود او شکرگزار خداست ما هم خدا را به واسطه ‌ی نعمت وجودش شکر گوئیم ‌و از خدا نصرت ‌و فتح ‌و تاییدش را بطلبیم ‌و پیوسته در دعا به درگاه خدا توجه به او را مقدم داریم تا به واسطه ‌ی ‌آن وجه الله اکرم طاعات ما مقبول ‌و دعاهای ما مستجاب گردد) ‌و ای خدا تو به ‌آن امام از جانب خود سلطنت ‌و نصرت ‌و فتح ‌و فیروزی کامل به آسانی عطا فرما ‌و بر کن سلطنت با عزت کامل خود او را یاری کن ‌و سپاه ‌و اتباعش را نیرومند ‌و بازویش را قوی گردان ‌و به چشم عنایتت (از هر جهت) او را رعایت ‌و مراقبت فرما ‌و در حفظ ‌و حمایت خود (از شر دشمن ‌و از هر حادثه ناگوار) محفوظ دار ‌و به فرشتگان ‌و به سپاه خود که بر هر نیروئی غالب ‌و قاهرند او را مدد ‌و نصرت عطا فرما

̶ و احکام ‌و حقایق کتاب آسمانیت ‌و حدود شرع مقدس ‌و سنن رسول اکرمت که درود ‌و رحمتت بر او ‌و آل پاکش باد به قیام ‌آن حضرت برقرار ‌و استوار بدار ‌و آنچه را از معالم دینت (و حقایق ‌و احکام قرآن ‌و سنتهای رسولت ) را که ستمکاران (و اهل ظلم ‌و طغیان) مضمحل ‌و نابود کرده اند در دولت حضرتش احیاء گردان (و میان خلق مقرر ساز) ‌و زنگار جور ‌و بیداد را از آئینه ‌ی آئینت پاک گردان ‌و سختیها ‌و مشکلاتی که در راه (شرع مقدس برای تخریب دین) تو به وجود آورده اند همه را دور ساز (و چاه هائی که گمراهان در راه اهل ایمان کنده اند ‌و شبهات ‌و خرافاتی که به دین بسته اند محو ‌و نابود کن) ‌و عناصر ناپاکی که از راه پاک دین تو برگشتند به دست قهر ‌و هلاک سپار ‌و ظالمان (اهل بغی ‌و ضلالت) ‌و سرکشان کج اندیش که راه راست (و طریق مستقیم ‌و مقتصد ‌و درستی ‌و راستی ‌و عدل تو را بر خلق کج ‌و منحرف ساختند آنان را پامال قهر ‌و انتقام ساز

̶ و ‌آن امام را برای دوستانت ‌و دود ‌و مهربان گردان ‌و بر دشمنانت قوی دست ‌و غالب ‌و قاهر فرما ‌و بر ما (شیعیان ‌و دوستان ما) او را رافت ‌و رحمت ‌و عاطفه ‌و مهربانی عطا کن ‌و ما را شنوا به سخنان ‌و مطیع فرمان او ‌و کوشا در راه رضا ‌و خشنودی او بگردان ‌و در یاری ‌و نصرت او ‌و دفع دشمن از او ما را از حمایت کنندگان ‌آن حضرت ‌و طرفدارانش قرار ده ‌و غرض ‌و نیت ما را در کار نصرت او خالص در تقرب به درگاه حضرتت گردان ‌و رسول گرامیت که درود بر او ‌و آل پاکش باد

̶ پروردگارا ‌و (بعد از درود ‌و رحمت بر رسول اکرم (ص) ‌و آل اطهار ‌و امام قائم (ع)) درود ‌و رحمت فرست بر دوستان ‌و شیعیان ‌آن بزرگواران آنان که به مقام ولایت ‌و امامت آنها معترفند ‌و از طریقه ‌ی آنان (که راه حق ‌و صراط مستقیم است) ‌و از اخبار ‌و آثار (علمی ‌و اخلاقی ‌و حکمی) ‌آن بزرگواران پیروی می کنند ‌و به عروه الوثقای ولایت ‌و دوستی آنان چنگ زده ‌و به مقام امامت ‌و پیشوائی آنها تمسک ‌و توسل جسته اند ‌و تسلیم امر خلافت ‌و سلطنت الهیه ‌ی ‌آن بزرگوارانند ‌و در راه اطاعت آنها می کوشند ‌و دوران حکومت عدل آنان را انتظار دارند ‌و کاملا چشم دل به جانب ‌آن بزرگواران گشوده اند بر این شیعیان ‌و دوستانشان هم بار الها درود ‌و رحمت فرست رحمتهائی بسیار با برکت ‌و پاکیزه ‌و تام ‌و کامل

̶ بر ‌آن دوستان اهل بیت (ع) ‌و بر ارواح پاکشان (یعنی بر حی ‌و میت شان تحیت ‌و رحمت فرست) ‌و به تقوی ‌و پرهیزکاری امرشان را از پریشانی ‌و اختلاف به تجمع ‌و اتحاد مقرون ساز ‌و شئون ‌و احوالشان را اصلاح فرما (و آنان را در احوال ‌و افعال ‌و شئون جسمانی ‌و روحانی صالح گردان ‌و شایسته لطف ‌و احسان خود قرار ده) ‌و توبه آنها را (از لغزشها ‌و گناهان) بپذیر که همانا تو بسیار توبه پذیر ‌و بهترین آمرزنده گناهانی ‌و ما را هم با ‌آن شیعیان ‌و دوستان اهل بیت علیهم السلام در بهشت دارالسلام همنشین گردان به حق رحمت واسعت ای مهربانترین مهربانان عالم.

̶ پروردگارا این روز عرفه است روزیست که تو به او شرافت ‌و کرامت ‌و عظمت بخشیدی ‌و خوان رحمتت را بر بندگان در این روز گسترانیدی ‌و به عفو ‌و بخششت بر خلق منت گذاردی ‌و عطایت را بسیار عظیم گردانیدی ‌و به واسطه این روز با شرافت ‌و حرمت بندگان را مشمول فضل ‌و رحمت خود فرمودی.

̶ پروردگارا ‌و من همان بنده توام که بر او پیش از خلقت ‌و بعد از خلقت انعام ‌و احسانها فرمودی ‌و پس از آنکه خلق کردی او را از کسانی که به راه دین تو هدایت یافته قرار دادی (و نعمت بزرگ دین ‌و ایمان را که اعظم نعمتهاست به او عطا فرمودی) ‌و او را موفق داشتی که حق بندگیت (در خور فهم ‌و معرفتش) ادا کند ‌و به واسطه تمسک ‌و توسل بر رشته رحمت ‌و عنایتت او را (از بسیار خطاها ‌و مهالک ‌و بلاها) حفظ کردی ‌و در حزب (غالب ‌و قاهر ‌و فاتح) خود وارد کردی ‌و او را به دوستی ‌و محبت دوستان ‌و خاصانت ‌و عداوت دشمنان ‌و مخالفانت ارشاد فرمودی

̶ آنگاه (با همه این لطف ‌و احسانها) باز امرت را مخالفت کرد ‌و نهیت را مرتکب شد ‌و او را (از قبایح) منع ‌و زجر فرمودی ‌و ترک (قبایح) نکرد ‌و از معصیت نهیش کردی مخالفت ‌آن کرد (امرت را که باید به جای آرد ترک کرد ‌و نهیت را که باید ترک کند به جای آورد) اما این مخالفتش نه به واسطه عناد ‌و سرکشی از فرمانت بود بلکه هوای نفس غالب شد ‌و به انجام آنچه را منع کردی ‌و تحذیر ‌و بیم دادی دعوت کرد ‌و دشمن تو ‌و دشمن او (شیطان ‌و دیو رجیم) هم او را بر به مخالفتت کمک ‌و یاری داد (و به وسوسه ‌و نویدهای دروغ ‌و شبهات واهی باطل او را به مخالفتت برگماشت) پس بر معصیتت با آنکه به وعده عذاب ‌و انتقام تو آگه بود اما به امید عفو تو ‌و به وثوق ‌و اطمینان بخشش ‌و آمرزشت مرتکب خلاف ‌و عصیان گردید در صورتی که با ‌آن همه انعام ‌و احسان ‌و لطفها ‌و ارشاد که درباره او کردی سزاوارتر به ترک معصیت بود

̶ اینک من این بنده خوار ‌و فقیر ‌و ذلیل ‌و خاضع فروتن ‌و خاشع زار ‌و فکار ‌و ترسانم (از زشتی اعمال خود ‌و سختی انتقام تو) معترفم که بار سنگینی از گناهان به دوش دارم ‌و خطاهای بزرگ مرتکب شده ام در حالی که به عفو ‌و رحمتت پناه آورده ام ‌و یقین کامل دارم که از (قهر ‌و انتقام) تو هیچکس مرا پناه نتواند داد ‌و (اگر تو اراده عذاب من کنی) احدی منع نتواند کرد (و مرا نجات نتواند داد)

̶ پس در این حال بر من به کرم بازگرد بدانگونه که بر بندگانی که مرتکب گناه شدند به لطف ‌و کرم بازگشتی ‌و آنان را مشمول عفو ‌و ستر ‌و پرده پوشی خود گردانیدی ‌و مرا هم ببخش بدان گونه که آنها که دست به دامن عفو ‌و کرمت انداختند بر آنان جود ‌و کرم می فرمائی ‌و بر من نعمت ‌و احسان ‌و مغفرت ‌و آمرزشت را عطا کن که هر کس به تو امیدوار باشد به او انعام خواهی کرد ‌و (این مغفرت گرچه بر من بسی نعمت بزرگی است ولی) بر تو ابدا بزرگ نیست (بلکه امر سهل ‌و حقیر ناچیزی است پس کرم کن ‌و نعمت مغفرت ‌و آمرزشت را به من عطا فرما)


(اگر گردی ز مشت خاک خشنود تو را نبود زیان ما را بود سود)


̶ و ای خدا مرا در این روز (عرفه) نصیبی ده که به واسطه ‌آن نصیب از رضا ‌و خشنودی حضرتت بهره مند شوم (که از من راضی شوی ‌و به بهشت رضوانت نائل سازی) ‌و مرا از درگاه کرمت محروم ‌و دست خالی بر مگردان ‌و از آنچه به بندگانت که خالص بپرستش ‌و طاعتت پرداختند عطا کردی مرا هم کرم فرما

̶ هر چند من ‌آن اعمال شایسته آنها را انجام نداده ام اما من تحفه توحید تو را به حضرتت تقدیم کرده ام ‌و ذات پاکت را از ضد ‌و مثل ‌و شبه ‌و نظیر منزه دانستم ‌و هم از ‌آن درهائی که از ‌آن درها امر فرمودی به سوی حضرتت روی آوریم به درگاهت آمده ام (یعنی من از در توحید ‌و در توسل به رسول خاتم ‌و آل پاکش ‌و در تضرع به پیشگاه حضرتت آمده ام که تو امر فرمودی از این درها ما بندگان درآئیم تا حاجت روا گردیم پس ما را حاجت روا از درگاه کرمت بازگردان) ‌و به چیزی به درگاهت تقرب جستم که کسی بدون ‌آن چیز به درگاه حضرتت تقرب نخواهد یافت (که ‌آن توحید ‌و توسل به رسول اکرم ‌و اهل بیت اطهار اوست ‌و تضرع ‌و اخلاص ‌و عرض ‌و نیاز ‌و تنزیه ‌و تقدیس ذات یکتای تو از شرک ‌و شریک ‌و مثل ‌و نظیر است من به این امور به حضرتت تقرب جستم که هیچ کس به تو تقرب نخواهد یافت جز به این امور)

̶ آنگاه از پی ‌آن امور باز به توبه ‌و انابه ‌و تذلل ‌و زاری رو به سوی تو آوردم ‌و حسن ظن به حضرتت ‌و اطمینان کامل به آنچه نزد تست (از اجر ‌و ثوابها ‌و لطف ‌و جود ‌و کرمها) ‌و باز اینها را ضمیمه کردم به امیدواری به درگاه رحمتت که کمتر کسی با امید به کرم تو به درگاهت آمد ‌و ناامید برگشت

̶ و از تو سئوال ‌و درخواست کردم در حال خواری ‌و ذلت ‌و شدت پریشانی ‌و فقر ‌و بیچارگی ترسان جویای امان ‌و با این حال با دل پر خوف ‌و خشیت ‌و ناله ‌و زاری پناه ‌و التجاء به درگاه لطف ‌و کرمت نه با حال سرکشی ‌و غرور ‌و تکبر متکبران ‌و نه با تعالی ‌و ناز ‌و دلال مطیعان حضرتت ‌و نه ‌آن که به شفاعت شفیعان تطاول کنم

̶ و من بعد از همه اینها کمتر از کمترین بندگان ‌و خوار ‌و ذلیل ترین ذلیلان درگاه توام ‌و مانند موریا کوچکتر از موری نزد ‌آن سلطان با عظمتم باری ای خدائی که در کار تبهکاران تعجیل به عقوبت نکردی ‌و مسرفان مغرور (و عیاشان ستمکار) را از درگاه کرمت به سختی نراندی ‌و ای خدائی که به بازگشت اهل خطا ‌و لغزش بر آنان احسان فرمودی ‌و خطا کاران را به فضل ‌و کرمت مهلت دادی (تا توبه کنند ‌و مشمر رحمتت گردند)

̶ من هم ای خدا ‌آن بنده گنهکار خطا پیشه معترف بلغزش ‌و گناه خودم

̶ ای خدا من بنده ام که با جرئت ‌و بی باکی بر فرمان حضرتت اقدام کرده

̶ من ‌آن بنده ام که تو را با اختیار ‌و تعمد نافرمانی کردم

̶ من ‌آن بنده ام که پنهان از بندگان ‌و آشکار از تو معصیت تو را کردم (یعنی از بندگانت شرم کردم ‌و از تو نکردم)

̶ ای خدا من ‌آن بنده ام که از هیبت بندگانت ترسیدم ‌و از تو (سلطان قاهر با هیبت ‌و عظمت) ایمن ‌و بی ترس ‌و هراس بودم (و از قهر ‌و عذاب تو نمی ترسیدم)

̶ من ‌آن بنده ام که از سطوت ‌و قاهریتت بیم ‌و هراس نداشتم ‌و از خشم ‌و غضبت نترسیدم (و بی باکانه به عصیان ‌و مخالفتت پرداختم)

̶ ای خدا من آنم که بر نفس خود ستم ‌و جنایت کردم

̶ منم که در گرو اعمال ناشایسته خود مبتلا شدم

̶ و منم که حیاء ‌و شرمم اندک

̶ و رنج ‌و المم زیاد ‌و طولانیست (این سخنان گر چه دعا ‌و راز ‌و نیاز امام سجاد با خدای خویش است اما در حقیقت تعلیم به امت ‌و احوال خلق است نه حالات شخص ‌آن بزرگوار زیرا مقام او مقام عصمت ‌و طهارت از گناه کبیره ‌و صغیره ‌و بلکه از ترک اولی هم مقام ختمی مرتبت ‌و اوصیاء او منزه است ‌و ممکن است به طور کلی گناهانی که در دعاهای رسول اکرم ‌و اوصیاء او وارد است یا مراد گناه امت باشد یا حسنات الابرار سیئات المقربین یا که اوقات توجهشان به امور ضروری جسمانی یا توجهشان به نظم امور خلقی را نسبت به استغراق در توجه به خدا ‌و طاعت ‌و عبادت این امور را بر خود عصیان ‌و گناه می گرفتند ‌و به درگاه خدا از ‌آن امور عذرخواهی ‌و توبه ‌و انابه ‌و تضرع می نمودند ‌و الا چنانکه ذکر شد مقام چهارده نفس مقدس معصوم از گناه پاک ‌و منزه ‌و از ترک اولی نیز مبراست)

̶ باری ای خدا به حق ‌آن کس که تو او را از همه خلق برگزیدی (و حبیب خود خواندی) ‌و ‌آن کس که او را برای خود پسندیدی ‌و اختیار فرمودی (و به لقب مصطفی یعنی مقام اصطفاء که برتری بر همه خلائق است تنها او را انتخاب کردی) به حق ‌آن کسی که طاعت او را به طاعت خود اتصال دادی ‌و ‌آن کس که معصیتش را مانند عصیان خود شمردی به حق ‌آن کس که دوستی او را با دوستی خود قرین ‌و دشمنی با او را به دشمنی با خود مقرون گردانیدی (به حق این بزرگوار یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) که مرا در این روز شریف در لباس رحمت ‌و مغفرت خود بپوشان همان لباس مغفرت که به آنانکه به درگاه کرمت با تضرع ‌و زاری پناه آوردند ‌و با توبه ‌و استغفار به سوی تو رو کردند می پوشانی

̶ و مرا در حصن حمایت ‌و ولایت خود بدار بد انسان که اهل طاعتت را ‌و بندگان مقرب ‌و صاحب جاه ‌و مقام خود را در حصن حمایت (و در نظر خاص عنایت) خود (از هر رنج ‌و بلا) در حفظ خود داشتی

̶ و مرا متفرد ‌و متشخص در نزد خود گردان به مانند آنانکه به عهد تو وفا کردند (یعنی آنانکه در راه عبادت ‌و طاعت ‌و محبت ‌و عشق به شهود جمالت ثابت قدم بودند) ‌و در راه تو به هر رنج ‌و مصیبت تن در دادند ‌و در راه رضا ‌و خشنودیت بسی جهد ‌و کوشش کردند

̶ و ای خدا مرا به تفریط ‌و تقصیری که در جنب تو ‌و تعدی ‌و تجاوز از حدود ‌و احکام تو ‌و کوتاهی که (در طرفداری از آیات ‌و انبیاء ‌و اولیاء ‌و دوستان تو) کرده ام مرا مواخذه مفرما (و با آنکه تقصیرم در جنب حضرتت بزرگ است به لطف عمیم ‌و عفو عظیمت ببخش)

̶ و ای خدا مرا به عذاب استدراج معذب مکن که در گناه با ناز ‌و نعمت دنیوی مهلت دهی (و ‌آن نعمت موجب غرور ‌و غفلت طغیان شود ‌و با وجود طغیان ‌و عصیان منعم از نعمتهای پی در پی نکنی تا از غرور ‌و غفلت به توبه ‌و استغفار نپردازم این معنی استدراجست به بیان امام صادق (ع)

̶ ای خدا مرا از خواب اهل غفلت ‌و بیهوشی مردم مسرف تن پرور ‌و تغافل مخذول مردودان به کرمت مرا آگاه ساز ‌و بیدار گردان

̶ و توجه قلبم را به ‌آن جانب کن که- دل مطیعان ‌و فرمانبردارانت را بدان سوی متوجه ساختی ‌و چنانکه خداپرستان کامل را به عبادتت (مشتاقانه) برگماشتی ‌و متهاونان (سهل انگار سست پیمان) را هم به کرم از هلاکت نجات دادی (یا آنانکه در نظر خلق ذلیل ‌و خوار ‌و نزد تو عزیز ‌و مقرب بودند از مهالک دو عالم نجات بخشیدی)

̶ و از آنچه مرا از حضرتت دور می گرداند ‌و میان من ‌و میان حظ ‌و بهره ام از لقای تو جدائی می افکند ‌و از ‌آن مقصود نهائیم نزد تو (که رضا ‌و خشنودی ‌و شهود جمال تست) مرا منع می کند (کرم کن و) از همه ‌ی اینها پناهم ده (یعنی از هر چه مرا از تو دور می کند یا میان من ‌و تو حائل می شود یا مرا از مشاهده جمالت منع می کند از ‌آن مرا در پناه خود آور)

̶ و کارهای خیر را که راه به سوی تست بر من سهل ‌و آسان فرما ‌و بر ‌آن کارهای خیر از طریقی که امر کردی ‌و به حدی که اراده ‌و رضای تست در ‌آن اعمال مرا حرص ‌و اشتیاقی ده که بر همه در کار خیر سبقت گیرم

̶ و مرا در زمره آنانکه مستحق عقاب ‌و عذاب تو بودند مانند آنها محو ‌و نابود مساز

̶ و با کسانی که (بی باکانه ‌و با تجری ‌و سرکشی) خود را در معرض خشم ‌و غضب تو درآوردند هلاک مگردان

̶ و مرا در زمره ‌ی آنانکه از راه تو (که طریق مستقیم به سعادت ابد است) منحرف شدند با آنها مرا به هلاکت مرسان

̶ و از آشوب ‌و فتنه های سخت عالم نجات ده ‌و از مشکلات بلوی ‌و امتحان سخت خلاصی ده ‌و مرا از مواخذه مهلت دادنت (برای امتحان ‌و آزمایش) در پناه خود حفظ کن (شاید یعنی ای خدا مرا از اینکه مواخذه کنی که تو را یک عمر مهلت دادم چرا به کار خیر ‌و صواب نپرداختی ‌و از عصیان ‌و خطا توبه نکردی از این مواخذه من به تو پناه می برم)

̶ و ای خدا تو میان من ‌و دشمنی که مرا گمراه کند ‌و هوای نفسی که جانم را به هلاکت اندازد ‌و نقص ‌و عیبی که شئون وجودم را فراگیرد (و بر من مسلط شود) جدائی افکن (و ‌آن دشمنان را از من منع کن که از شر ‌و آسیبشان محفوظ مانم)

̶ و از من اعراض مکن مانند کسی که بعد از خشم ‌و غضبت بر او دیگر از او خشنود نشوی (بلکه اگر گناهی از من سر زد که مستوجب خشم ‌و اعراض تو شدم باز بر من ببخش ‌و از من به کرمت راضی ‌و خشنود شو)

̶ و ای خدا از امیدهائی (که به لطف ‌و کرم) تو دارم مرا ناامید ‌و مایوس مگردان تا بر من یاس ‌و ناامیدی از رحمتت غالب نشود (خلاصه مرا به هیچ عملی از رحمت واسعه ‌ی خود مایوس ‌و محروم مگردان)

̶ و از امتحان خود بار سنگین که طاقت ‌آن را ندارم به دوش من مگذار که ‌آن بار سنگین مرا خسته ‌و عاجز گرداند (بلکه) از فضل ‌و کرم ‌و محبتت (امتحان را بر من آسان گیر)

̶ و ای خدا مرا از دست عنایتت چنان رها مکن (و دور میفکن) بسان کسی که هیچ خیری در او نیست ‌و از هیچ جهت به او توجهی نخواهی داشت ‌و او هم به درگاه تو به توبه ‌و انابه هیچ باز نگردد (خلاصه یعنی خدایا مرا از نظر عنایتت به کلی دور میفکن ‌و لااقل گاهی به عین عنایت به حالم نظر فرما تا موفق به توبه ‌و انابه شوم ‌و از گناه ‌و سرکشی با گریه ‌و زاری به درگاهت بازآیم)

̶ و مرا از چشم کرمت نینداز مانند کسی که به او دیده لطف باز نکنی ‌و او را خوار ‌و ذلیل از درگاهت برانی بلکه مرا از سقوط مردودان حضرتت ‌و از خوف ‌و خطر خطاکاران گمراهت دستگیری کن ‌و از لغزش مغروران ‌و از ورطه هلاکت هالکان محفوظ بدار

̶ و مرا از امتحان ‌و ابتلاهای سختی که طبقات مرد ‌و زن خلق را به ‌آن مبتلا می گردانی مرا (از کرم) معاف دار ‌و مرا به مقامی رسان که ‌آن مقامات را به کسی عطا کردی که به عنایت خاص نعمت (نبوت ‌و خلافتت) را به او عطا فرمودی ‌و از او راضی ‌و خشنود بودی ‌و دوران عمرش به نکو نامی گذرانیدی ‌و روز رحلتش هم قبض روح او را به سعادت ‌و حسن عاقبت فرمودی (یعنی مرا به مقامات انبیاء ‌و اولیاء خود نائل ساز که آنها در دنیا نکونام زیستند ‌و وقت رحلت سعادت فرجام رفتند در حقیقت به امت تعلیم داده که از خدا چنین آرزو ‌و حاجتها را در دعا مسئلت کنید نه حاجتهای پوچ فانی دنیاوی را)

̶ و گردنم به طوقی (از اخلاص کامل در توحید ‌و عبودیت) مطوق ساز که حسنات اعمالم را (خودبینی ‌و غرور) محو ‌و باطل نگرداند ‌و برکات حسناتم را از بین نبرد

̶ و قلبم را به انضجار از قبایح اعمال به دو فضیحت گناهان دائم بپوشان ‌و ملازم عفاف گردان

̶ و فکرتم را از آنچه رضای تو از اوست به چیزی دگر مشغول مساز که ادراک ‌آن را جز به لطف تو نتوانم کرد (یعنی مرا به طلب دنیا ‌و جاه ‌و مقاماتی که جز به تقدیر ازلی تو میسر نیست مشغول مگردان ‌و توجهم را از تقدیر خود ‌و رضا ‌و لطف خویش به سعی ‌و کوشش خودم مشغول مگردان که سعیم در آنچه تو تقدیر نکرده ای بیهوده ‌و باطل خواهد بود)

̶ و حب دنیای پست را به کلی از قلبم ریشه کن ساز که حب دنیا از نعمتهای ابدی که نزد تست (در عالم آخرت) مرا منع می کند ‌و از طلب وسیله به سوی تو (و شهود جمالت ‌و لقای حضرتت) محروم می سازد ‌و مرا از لذت تقرب به تو غافل می گرداند

̶ و ای خدا مرا به تنهائی ‌و خلوت در شب ‌و روز به مناجات ‌و راز ‌و نیاز با حضرتت خوش بدار ‌و مبتهج فرما

̶ و مرا عصمتی (از گناهان) عطا فرما که به مقام خشیت ‌و خدا ترسی نزدیک سازد ‌و از ارتکاب معاصی ‌و محرماتت به کلی منقطع گرداند ‌و گردنم را از زنجیر اسیری گناهان بزرگ (مانند شرک ‌و ریا ‌و حب دنیا ‌و و) آزاد گرداند

̶ و ای خدا مرا از پلیدی ‌و ناپاکی معصیتت پاک ‌و منزه فرما ‌و چرکینی خطاکاری را به کلی از من دور ساز ‌و بر قامت جسم ‌و جانم لباس عافیت ‌و پیراهن کرم ‌و عفو ‌و جامه لطف ‌و عنایت بپوشان ‌و مرا مستغرق نعمتهای کامل خود گردان ‌و در نزد من (و- در نظر عقل ‌و فهم ‌و احسان من) فضل ‌و کرم ‌و احسان خود را در حق من آشکار ساز (تا هر نعمت که تو به من عطا می کنی از جانب تو بدانم نه به سعی ‌و لیاقت خود پندارم)

̶ و به توفیق ‌و تایید خویش مرا نصرت ‌و قوت عطا فرما ‌و مرا بر نیت صحیح ‌و شایسته یاری کن (نیتم را در کار خیر خالص برای رضای خدا گردان) ‌و سخنم را در میان خلق دلپسند ‌و عملم را نیکو ‌و پسندیده (خدا ‌و خلق) ساز ‌و کار مرا به قوت ‌و قدرت خودم وامگذار (زیرا من عاجزتر از آنم که اصلاح امر خود توانم) به حول ‌و قوه نامنتهای حضرتت کارم را اصلاح کن

̶ و مرا در روز لقای خود (روز قیامت) خوار ‌و ذلیل مگردان ‌و میان اولیاء ‌و دوستان خود مرا مفتضح ‌و رسوا مساز ‌و هیچگاه یادت را از خاطرم ‌و شکر ‌و سپاست را از سراسر وجودم بیرون مبر بلکه همیشه ذکر ‌و شکرت راحتی در حالات سهو ‌و نسیان ‌و هنگام غفلت ‌و فراموشی که مردم جاهل غافل از نعمتهای تو دارند مرا ملازم یاد خود ‌و ملتزم شکر ‌و سپاس خویش قرار ده ‌و ثنا ‌و سپاست را بر انواع نعمتها که به من عطا کردی ‌و جود ‌و احسانها که ارسال فرمودی شکرش را به قلبم الهام فرما

̶ و شوق ‌و رغبتم را به سوی حضرتت (و به شهود جمال نامنتهایت) فوق رغبت مشتاقانت بگردان ‌و حمد ‌و ثنایم را بر ذات پاکت فوق حمد ثناگویانت (از انس ‌و جن ‌و فرشتگان)

̶ و در ‌آن هنگام که کمال فقر ‌و حاجت به حضرتت دارم (روز مرگ ‌و روز محشر) مرا (یاری کن و) مخذول ‌و محروم (از درگاه کرمت) مگردان ‌و به اعمال زشتی که من به سوی تو می فرستم (کرم کن ‌و ببخش) ‌و مرا هلاک مکن ‌و ای خدا اگر عصیان تو کردم (از غلبه هوای نفس ‌و جهالت بود (نه از روی عناد ‌و لجاج پس) دست رد به پیشانیم به مانند معاندان ‌و دشمنانت مگذار (و مرا مردود حضرتت چون اهل عناد مگردان) زیرا من تسلیم فرمان توام ‌و می دانم که حجت ‌و دلیل تو بر خلق روشن است ‌و همانا تو به فضل ‌و کرم بر بندگانت اولی ‌و سزاوارتر ‌و به لطف ‌و احسان بر خلق عادتت از همه بیشتر است (و سجیت ‌و عادتت بالذات احسان به خلق ‌و لطف ‌و کرم ‌و عفو ‌و بخشش بندگانست) ‌و تو اهل تقوی ‌و اهل مغفرتی (یعنی بندگان سزاوار است از تو بترسند نه از غیر تو ‌و به تو چشم آمرزش ‌و بخشش ‌و کرم داشته باشند نه به غیر تو) ‌و همانا تو (خدای ارحم الراحمین) به عفو گناهان خلق سزاوارتری از عقاب ‌و عذاب آنها ‌و بستر ‌و پوشیدن عیب ‌و خطای بندگان نزدیکتری تا به رسوا ‌و مفتضح کردن گنهکاران (یعنی تو ستارالعیوب ‌و سترالقبیح بر گنهکارانی ‌و پرده ‌ی خلق ندری ‌و کسی را رسوا نخواهی کرد). ̶ و اگر کسی در دنیا یا عقبی مفتضح ‌و رسوا شد ‌آن کسی است که بی باک ‌و معاند با تو بود ‌و با معاندت ‌و سرکشی ‌و انکار مخالفت با فرمانت می کرد ‌و در حقیقت معترف ‌و معتقد به ستاریت ‌و غفاریتت نبوده اما ‌آن بنده ای که گناه را با خوف تو ‌و با اعتراف به کرم ‌و عفو تو ‌و با اعتقاد به خدا ‌و ندیت می کرد او را هرگز در دو عالم مفتضح ‌و رسوا نخواهی کرد ‌و پرده بندگان را به گناه نمی دری ‌و ستاری ‌و غفاری شیمه ‌ی تست ‌و تبدیل سیئه به حسنه مخصوص رحمت نامنتهای تو)

̶ ای خدا تو مرا حیوه طیب (زندگانی خوش که زندگانی با معرفت ‌و عشق ‌و محبت ‌و طاعت ‌و خشنودی تو است) عطا فرما که انتظام کارم طبق اراده ام قرار گیرد ‌و به هر چه دوست می دارم رسا باشد از این حیث که نه عملی ناپسند تو از من سر زند ‌و نه کاری که نهی کرده ای مرتکب شوم (یعنی نظم کارم بدین گونه باشد که هر چه اراده کنم ‌و هر چه دوست دارم مهیا شود با اینکه کاری خلاف رضای تو اراده نکنم ‌و حرام تو را مرتکب نشوم که معنی حیوه طیب کار به رضای حق کردن است) ‌و ای خدا مرا به میران به مانند آنانکه نور (معرفت و) ایمانشان پیش روی آنها می شتابد ‌و سمت راستشان می آید (و چراغ راه آنان است به سوی بهشت رضوان ‌و این عبارت دعاء اقتباس از قرآن ‌و شرح احوال اهل ایمان است)

̶ و مرا در پیشگاه حضرتت ذلیل ‌و خاضع گردان ‌و در نزد خلق عزیز ‌و محترم بدار.


(در همه چشمی عزیز ‌و پیش تو خواریم در همه عالم بلند ‌و پیش تو پستیم)


(آری هر  که  نزد خدا ذلیل  ‌و  خاشع است پیش خلق دو  عالم عزیز است)  

̶ ‌و مرا متواضع ‌و فروتن هنگام خلوت با حضرتت ‌و رفیع ‌و سر بلند میان خلقت بگردان ‌و از هر کس که از من بی نیاز است مرا هم از او بی نیاز فرما ‌و به درگاه کرم ‌و احسانت مرا کمال فقر ‌و نیازمندی عطا فرما

̶ و مرا از شماتت ‌و سرزنش دشمنان ‌و از ورود بلاء ‌و مصیبت دوران پناه ده ‌و از رنج ‌و مشقت روزگار محفوظ دار ‌و از اعمال زشتی که مرتکب شده ام ‌و تو بر ‌آن آگاهی کرم فرما ‌و پرده پوشی کن آنگونه خطاپوشی که شخص قادر بر انتقام ‌و توانای بر بطش ‌و اخذ به کیفر می کند اگر حلم ‌و بردباری امهال او (از نظر لطف ‌و عنایت) نبود (شاید یعنی به طوری از اعمال زشتم پرده پوشی کن که الی الابد گناهان ‌و اعمال زشتم پوشیده بماند چون حلم تو مانع از انتقام ‌و امهال ‌و مدارای تو رافع اخذ ‌و کیفر است ‌و حلم تو نامتناهی است ‌و مهلتت بی حد ‌و نهایت پس پرده عفو ‌و کرمت را تا ابد از روی کار زشتم بر نخواهی داشت ‌و گناهان ‌و زشتیهایم را محو ابدی ‌و عفو همیشگی خواهی فرمود).

̶ و ای خدا هرگاه به قومی که سرکشی ‌و عناد کردند ‌و مستحق قهر ‌و عذاب شدند) اراده ‌ی فتنه ‌و قهر ‌و عذابی کنی مرا به واسطه التجاء به درگاهت از ‌آن فتنه ‌و فساد (به لطف ‌و کرمت) نجات بخش ‌و ای خدای متعال (که رحیم ‌و کریمی در همه احوال ‌و بدون تغییر ‌و تبدیل در ذات ‌و صفات) چون مرا در دار دنیایت (که سرای موقت بی قابلیت است) در مقام رسوائی ‌و فضیحت بر پا نداشتی (و میان خلق مرا با همه گناهان مفتضح نکردی) پس (کرم کن و) در جهان آخرتت (که عالم بقا ‌و سرای ابدی است) آنجا هم مفتضح ‌و رسوا مگردان (بلکه میان خلق محشر آبرومندم ساز

̶ و به نعمت حادث اوایل وجودم (در دنیا) نعمتهای آخرتت را هم که باقی ‌و ابدی است ضمیمه فرما (یعنی چنانکه تو در دنیای حادث فانی با ما کرم فرمودی در آخرت قدیم ابدی هم در حق ما کرم فرما ‌و ما را در دو عالم رسوای میان خلق مگردان که خلق تو با خلق عالم کرم است ‌و عادتت احسان است ‌و صفاتت تغییرپذیر نخواهد بود) ‌و مرا مدتی مدید وامگذار (در حال ناز ‌و نعمت ‌و عصیان ‌و غفلت) که از معصیتت قلبم تیره ‌و ظلمانی شود (بلکه چون گناهی کنم بلافاصله متنبهم کن ‌و به توبه ‌و انابه ‌و پشیمانی قلبم را از قساوت ‌و تیره گی گناه پاک ساز) ‌و مرا (به کیفر گناه) سرکوبی چنان مکن که بهاء ‌و آبرویم بر باد رود ‌و اثر ‌و نشانی از خساست ‌و لئامت در من مگذار که منزلتم بی قدر ‌و خوار شود ‌و نقص ‌و عیبی منه که مقامم مجهول بماند

̶ و چنانم هراسان (از قهر خود) مگردان که از لطف (و رحمت بی حد ‌و انتهایت) ناامید گردم ‌و دلم را به ترس شدید مبتلا مگردان (که از رحمتت مایوس باشم چون مایوسی از رحمتت کفر است) بلکه وعده های عذابی (که در قرآن برای عاصیان) فرمودی از آنها دلم را ترسان ‌و هراسان ساز ‌و از اعذار ‌و انذار خود (در آیات لطف ‌و قهر) مرا برحذر گردان ‌و هنگام تلاوت آیاتت دلم را از عذاب خود خائف ‌و ترسان دار

̶ و (ای خدا کرم کن و) شبم را معمور دار به بیداری ‌و ذکر ‌و عبادتت ‌و به شب زنده داری ‌و نماز ‌و به طاعت خود (از روی اخلاص ‌و عشق ‌و محبت) متفردم گردان ‌و از هر چه جز توجه ‌و اعتماد به حضرتت مجرد ‌و بی نیازم ساز ‌و تمام حوائج ‌و نیازمندیهایم را به درگاه کرم خود وارد فرما ‌و همه رجوع ‌و عرض نیاز ‌و مسئلتم را در نجات ‌و آزادیم از آتش قهرت به سوی درگاه خود باز آور (تا در دنیا ‌و آخرت در هیچ حالت ‌و هیچ حاجت از درگاه حضرتت رو به خلق نیاورم) ‌و همیشه از رنج ‌و عذابها که اهلش به ‌آن معذبند به درگاه رحمت ‌و لطف تو پناه یابم

̶ پروردگارا من (کرم کن) ‌و دل مرا از طغیان در معصیتت به تاریکی ‌و سرگردانی ‌و حیرت وامگذار ‌و مرا روزگاری در تبه کاری مگذار (یعنی جهل ‌و غرور ‌و حرص ‌و طمع را که مرا منغمر در باطل ‌و غافل از یاد حق می کند ای خدا از دوران عمرم دور ساز) ‌و مرا مایه ‌ی عبرت خلق مکن ‌و عقابم را وسیله ‌ی موعظت ‌و پند دیگران مساز (بلکه عقوبت بدکاران پیشین را مایه عبرت من ‌و انزجارم از کار بد قرار ده) ‌و حال مرا (در نعمت ‌و نقمت) موجب فتنه مردم مگردان (یعنی مرا در نعمت ‌و مال دنیا چندان ثروتمند مکن که مردم از مشاهده ‌آن بر من حسد برند ‌و یا حریص به مال ‌و جاه دنیا شوند ‌و از کار آخرت ‌و یاد خدا باز مانند ‌و مرا در رنج ‌و فقر ‌و پریشانی هم چنان مبتلا مکن که خلق مرا به خطا شقی ‌و بدبخت ‌و مردود از کرم تو پندارند ‌و از من نفرت کنند ‌و سوء ظن برند ‌و گنهکار شوند) ‌و ای خدا با من مکر مکن به مانند آنانکه به مکر تو گرفتار شدند (مکر خدا در قرآن تفسیر شده ‌ی به حسن تدبیر ‌و به عذاب استدراج ‌و اینجا استدراج است که عذاب ناگهانی ‌و بی توجه ‌و غافلگیری حق متنعمان را که طاغی ‌و سرمست ‌و مغرور نعمتند ‌و غافل از منعم عذاب استدراج خوانند) ‌و در این نظر لطفت با من به غیر مبدل مگردان (یعنی نظر عنایتت را از من بدل به غیر من مفرما) ‌و نامم را از دفتر سعادتمندان (هر چند معصیتکار باشم) بیرون مبر ‌و جسمم را (که صورت کامل انسانی عطا کردی) مبدل (به صورت حیوانات) مگردان (یا به آتش دوزخ زشت مساز) ‌و ای خدا مرا به فسوس ‌و استهزای خلق خوار مکن ‌و در نزد حضرتت هم (کرم کن ‌و با وجود گناهان) به سخریه ‌و فسوسم مگیر ‌و جز به راه رضا ‌و خشنودیت مبر ‌و مرا به خدمتی مگمار (و به کاری پست ‌و خوار وامدار) مگر آنکه به انتقام از دشمنان تو ‌و مبارزه با اعداء دین تو خدمتگزار باشم (که خدمت در این راه سروری ‌و خواری عین عزت است).

̶ و لذت عفو ‌و بخششت را در دلم پدیدار کن ‌و آسایش ‌و نشاط ‌و بهجت بهشت پر نعمت ابدیت را نصیبم فرما ‌و با فراغت از هر کار به خوشی ‌و لذت کاری که محبوب تست کامیابم ساز ‌و با وسعتی که خاص رحمت واسعه ‌ی تست ‌و جهد ‌و کوششم را در راه تقرب به حضرتت ‌و لذت حضورت قرار ده (که لذت کامل ‌و نعمت جامع نزد تو ‌و در بهشت لقای تست) ‌و تحفه ای از کرائم الطاف خاص خود مرا عطا فرما (که به ‌آن تحفه از همه ‌ی عالم بی نیاز گردم)

̶ و تجارت مرا (در بازار دنیا ‌و عقبی) سودمند گردان ‌و بازگشتم به سوی حضرتت را بی زیان قرار ده (یعنی سود ‌و سرمایه ‌ی عمرم را در راه رضا ‌و طاعت خود مصروف دار تا حضورت زیان کار نباشم) ‌و ترس مقام قهر ‌و جلالت را در دلم استوار کن ‌و چراغ اشتیاق به لقای حضرتت را در قلبم همیشه روشن دار ‌و موفق دارم به توبه ‌ی نصوح (یعنی توبه ثابت کامل خالص) که دیگر هیچ گناه صغیره ‌و کبیره آشکار ‌و پنهان در صحیفه ‌ی اعمالم باقی نگذارد (آن توبه که پذیرفته ‌ی تو شود ‌و تمام گناهانم را محو سازد)

̶ و از سینه ‌ی من کینه اهل ایمان را به کلی ببر ‌و عاطفه ‌و محبت آنانکه به درگاهت خاشع ‌و خاضعند به قلبم عطا فرما ‌و ای خدا با من ‌آن گونه باش که با بندگان شایسته صالح خواهی بود (یعنی مرا اگر هم ناصالحم مانند صالحان مورد لطف ‌و عنایتت قرار ده) ‌و حله ‌ی زیبای لباس تقوی را بر من بپوشان ‌و در زبان آیندگان ذکر خیرم را جاری ساز ‌و بر زبان دیگران به نیکوئی ‌و به ذکر جمیل نامم را بلند گردان ‌و به عرصه ‌ی اولین مرا وارد ساز (یعنی با سابقون السابقون که مقربان درگاهند محشورم گردان)

̶ و نعمت کاملت را به حد تمام به من (از لطف ‌و کرم) عطا فرما ‌و پیوسته کرامات ‌و عنایاتت را در حقم پدیدار ساز ‌و دست مرا از فوائد ‌و عطایای خود پر گردان (که دست خالی ‌و محروم از درگاه رحمت بی انتهایت بازنگردم) ‌و مواهب ‌و مراحم گرانبهایت را (در دو عالم) به سویم سوق ده ‌و با بهترین دوستان ‌و محبوبانت مرا در بهشتی که به زیورها آراسته ای برای خاصان ‌و برگزیدگانت همسایه ‌و همنشین فرما ‌و در مقامات عالیه بهشتی که برای محبان ‌و عاشقانت مهیا فرموده ای خلعت نیکوترین عطایت را به من درپوشان

̶ و بر من نزد خود (هنگامی که به سوی تو باز می گردم) ‌آن عطا را ذخیره دار تا آنجا برای من جایگاه امن ‌و آرامش خاطر شود ‌و منزلگاه نشاط ‌و آسایش قلب ‌و روشنی دل ‌و دیده گردد ‌و ای خدا در آنجا مرا با گناهان بزرگم روبرو مگردان (یعنی به لطف ‌و کرم ‌و بزرگی خود گناهان بزرگم را عفو کن ‌و از صفحه اعمالم محو گردان ‌و مرا پیش خود ‌و اهل قیامت شرمنده مساز) ‌و در ‌آن روزی که باطنها (و اسرار نهائی) آشکار می شود (کرم فرما) مرا به قهر خود هلاک مگردان ‌و اینک هر شک ‌و شبهه را از دلم دور گردان ‌و راه ‌و روشم را به طریق حق ‌و حقیقت که هر رحمت ‌و نعمت در ‌آن طریق است مقرر فرما ‌و در تقسیم موهبتها ‌و بخششهای خود سهم بزرگی از عطایت نصیبم گردان ‌و از بهره هائی که از فضل ‌و کرم به بندگانت احسان می کنی مرا بهره ای وافر عطا فرما

̶ و به آنچه نزد تو است (در عالم آخرت از نعمتهای بی حد ‌و لذتهای بی نهایت) قلبم را مطمئن ساز (و یقین کاملم عطا فرما) ‌و ای خدا توجه ‌و اهتمامم را به کاری که برای تست اختصاص ده ‌و مرا بر ‌آن کار بدار که بندگان خاص با اخلاصت را بر ‌آن کار می گماری ‌و ای خدا در ‌آن هنگام که عقلهای خلائق (از هول مرگ ‌و غوغای قیامت) از ادراک درمی ماند (و مدهوش ‌و مبهوت می گردد) در ‌آن هنگام به قلبم نور طاعت ‌و (معرفتت را اشراب کن ‌و دلم را چنان مملو از نور طاعتت ‌و محو شوق لقایت ساز که ابدا از هول مرگ ‌و غوغای قیامت باک نداشته ‌و ترسی ‌و هراسی به قلبم راه نیابد). ̶ (و به لطف ‌و کرمت) به من استغنا ‌و توانگری ‌و پاکدامنی ‌و آسایش ‌و بی نیازی از خلق را ‌و سلامت ‌و صحت ‌و وسعت ‌و اطمینان خاطر ‌و حسن عاقبت همه را جمیعا عطا فرما

̶ و اعمال نیکم را چون با معصیت ممزوج است محو ‌و باطل مگردان (بلکه عصیانم را به واسطه اعمال نیکم محو ساز) ‌و هنگامی که با تو خلوت می کنم (در نماز ‌و غیره) از وساوس فتنه های عالم (وهم ‌و غم ‌و خیالات دنیوی) که بدل رومی آورد مرا محفوظ دار ‌و آبرویم را از حاجت خواستن از اهل عالم حفظ فرما (که به احدی جز تو عرض حاجت نکنم ‌و آبروی خود را پیش خلق نریزم) ‌و دین مرا از التماس ‌و درخواست چیزی که فاسقان دارند نگاه دار (یعنی مرا به مال ‌و جاه ‌و قدرت فاسقان عالم نیازمند مساز)

̶ و مرا یار ‌و پشتیبان ظالمان ‌و بیدادگران عالم مساز ‌و با آنها در محو احکام سمانی خود مرا همدست مگردان ‌و به احاطه رحمتت مرا بی آنکه بدانم از هر شر ‌و فساد (به لطف ‌و کرم) نگاهم دار ‌و درهای توبه ‌و بازگشت به درگاه حضرتت را به روی من باز کن که دلم ای خدا از مشتاقان (جمال) تست ‌و نعمتت را بر من تمام ‌و کامل گردان که تو البته بهترین نعمت بخش عالمی

̶ و هر چه از عمرم باقی است بکار حج ‌و عمره ‌و طلب رضا ‌و خشنودی ذات مقدست موفق بدار. ای پروردگار عالم (و ای خدای جهانهای بی انتها) ‌و برسید ما بزرگ اهل عالم محمد مصطفی ‌و آل پاکش که نکویان عالمند درود ‌و رحمت فرست ‌و سلام ‌و تحیت بر او ‌و اهل بیت اطهارش باد.