عطار (ترجیعات)/ساقی سخن از می مغان گفت

از ویکی‌نبشته
عطار (ترجیعات) از عطار
(ساقی سخن از می مغان گفت)
  ساقی سخن از می مغان گفت دل چون بشنید ترک جان گفت  
  یک جرعه می و هزار معنی از عشق به گوش عاشقان گفت  
  وز گردش جام حسن ساقی با ما غم و شادی جهان گفت  
  نارسته هنوز دار منصور عشق آمد و عقل را روان گفت  
  دوش از سر بی‌خودی و مستی پیرم سخن از می نهان گفت  
  دل چون بشنید نام می را می‌خواست به رغم صوفیان گفت  
  ما صوفی صفه‌ی صفاییم بی‌خود ز خودیم و از خداییم