عطار (ترجیعات)/زهی خاک درت تریاک اعظم
ظاهر
| زهی خاک درت تریاک اعظم | طفیلی وجودت کل عالم | |||||
| زهی موسی عمران بر در تو | به هارونی میان دربسته محکم | |||||
| زهی دربان تو یعنی که افلاک | شده چوبک زنت عیسی مریم | |||||
| تو را شیطان مسلمان گشته جاوید | ولی پیچیده سر از پیش عالم | |||||
| اگر با نام حق نامت نگویند | که را باشد مسلمانی مسلم | |||||
| نیاید خستهای کو منکرت شد | بجز خاکستر خود هیچ مرهم | |||||
| عدو گر بنگرد در تو به انکار | نماند مردمش در دیده محکم | |||||
| نگین میخواست از مهر تو گردون | از آن شد حلقه وش مانند خاتم | |||||
| نگینش چون نشد مهر نبوت | لبان خویش نیلی کرد ازین غم | |||||
| اگر در نطق آیم تا قیامت | نیارم گفت یک وصف تمامت | |||||