عطار (ترجیعات)/آن کیست بر آن سپهر اعظم
ظاهر
آن کیست بر آن سپهر اعظم | وان کیست ورای هر دو عالم | |||||
از خاک یکی سواد افتد | وز آب درو بلاد احکم | |||||
کم کار ولی درو جهان گم | کم نام ولی دو کون ازو کم | |||||
در نور جبینش حج اکبر | در نقش نگینش اسم اعظم | |||||
جایی مرو و به خود فرو شو | در نسخهی توست این لغت ضم | |||||
در حرف نخست باز یابی | اسرار زمین و آسمان هم | |||||
گر بر سر سر این معما | افتاد دلت زهی مکرم | |||||
خوش باد شب و خجسته روزت | رو رو که جهان شدت مسلم | |||||
گنگ از دل درج سر به مسمار | چون شرح دهد زبان گنگم | |||||
یک ذره سپهر و هفت خورشید | یک نم ز شراب چارکون یم | |||||
عطار ز سر عشق بر گوی | انوار صفات و ذات مبهم | |||||
تو نور هوای آن جهانی | بر خاک فتاده ناگهانی |