عبید زاکانی (غزلیات)/یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم

از ویکی‌نبشته
عبید زاکانی (غزلیات) از عبید زاکانی
(یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم)
  یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم به امید کرمت روی به راه آوردیم  
  بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم  
  بر گنه کاری خود گرچه مقریم ولی ناله‌ی زار و رخ زرد گواه آوردیم  
  گرچه ما نامه سیاهیم ببخشای که ما روسیاهیم از آن نامه سیاه آوردیم  
  بر در عفو تو ما بی سر و پایان چو عبید تا تهی دست نباشیم گناه آوردیم