عبید زاکانی (غزلیات)/ما گدایان بعد از این از کار و بار آسوده‌ایم

از ویکی‌نبشته
عبید زاکانی (غزلیات) از عبید زاکانی
(ما گدایان بعد از این از کار و بار آسوده‌ایم)
  ما گدایان بعد از این از کار و بار آسوده‌ایم چون به روزی قانعیم از روزگار آسوده‌ایم  
  هرکسی بر قدر همت اعتباری کرده‌اند ما توکل کرده‌ایم از اعتبار آسوده‌ایم  
  دیگران در بحر حرص ار دست و پایی میزنند ما قناعت کرده‌ایم و بر کنار آسوده‌ایم  
  در پی مستی خماری بود و ما را وین زمان ترک مستی چون گرفتیم از خمار آسوده‌ایم  
  اهل دنیا فخر خود جویند و عار دیگران حالیا ما چون عبید از فخر و عار آسوده‌ایم