عبید زاکانی (غزلیات)/زهی لعل لبت درج لالی
ظاهر
زهی لعل لبت درج لالی | مه روی ترا شب در حوالی | |||||
چو چشمت گشتم از بیمار شکلی | چو زلفت گشتم از آشفته حالی | |||||
حدیث زلف خود از چشم من پرس | «سل السهران عن طول اللیالی» | |||||
ز شوق قامتت مردم خدا را | «ترحم ذلتی یا ذالمعالی» | |||||
ز هجرت ناله میکردم خرد گفت | عبید از یار دوری چون ننالی |