شرف/۱۳

از ویکی‌نبشته

نمره سیزدهم

محرّم‌الحرام سنه ۱۳۰۱

این روزنامه شریفه ماهی یک نمره بطبع میرسد
قیمت نسخه یکقران سالیانه یکتومان و دو هزار دینار

 
 

جناب صاحبدیوان

جناب میرزا فتحعلیخان صاحبدیوان که کذشته از قدمت چاکریهای اسلاف که پدر بر پدر از وزرای عظام و چاکران بزرک این دولت ابدآیت بوده‌اند شخص خود را از بدایت چاکری تا کنون مصدر خدمات بزرک دولت و مظهر عقل سلیم و رای صائب و کمال کفایت و کاردانی نموده است از بدو این عهد همایون بمنصب استیفای خاصّه دیوان اعلی نایل و کفیل معظمات مشاغل بود تا پس از چندی از روی لیاقت بلقب صاحبدیوانی ملقّب و در رتبت وزرای دولت مرتب شد و اکنون قریب یک قرن است که غالباً بحکومت یا کارکذاری بالاستقلال یکی از ولایات و ممالک بزرک محروسه از قبیل حکومت یزد و ایالت عربستان و لرستان و اصفهان و پیشتکاری مملکت آذربایجان و کارکذاری مملکت فارس منصوب و در دربار دولت نیز در سلک وزرای بزرک دارالشّورای کبری منسلک است و همواره مورد الطاف مخصوص شهریاری و دارای امتیازات بزرک دولت از شمسه مرصع و تمثال همایون و عصا و غیره میباشند

جناب امین لشکر

میرزا قهرمان امین لشکر وزیر فواید عامّه که از تربیت یافتکان بالیاقت مخصوص این عهد همایون و از مبادی حال تا کنون مرجع و مصدر خدمات بزرک دولت است در سال یکهزار و دویست و هفتاد و پنج بمنصب سررشته‌داری کلّ قشون آذربایجان سرافراز و در هفتاد و شش بمنصب استیفای نظام و پانصد تومان مواجب نایل شد در هفتاد و هفت نشان و حمایل سرهنکی یافت و در هفتاد و هشت مرجع کلیه معاملات قشونی آذربایجان و دارای یکهزار و دویست تومان مواجب و در سال یکهزار و دویست و هشتاد بلقب مشیرلشکری و پیشکاری مملکت آذربایجان نایل کردید و نشان و حمایل سرتیپی یافت و در هشتاد و سه بلقب نبیل امین‌لشکری و رتبت سرتیپی اوّل نایل و در نود و یک تحویلداری وجوه نظام و مخزن تدارکات قشونی و محاسبات قورخانه و غیره بمعزی واکذار شد در نود و دو باعطای خطاب جنابی و نشان تمثال مبارک و رتبت وزارت دارالشّوری سرافراز و پس از چندی بوزارت کمرک ممالک محروسه و برقراری سه هزار تومان مواجب و استصوابی نایل و پس از چندی در نود و هفت دوباره بوزارت مملکت آذربایجان مامور و پس از مراجعت بدارالخلافه در نود و نه بوزارت فواید عامّه منصوب شد و همواره خدمات معزیّ‌الیه مایه خشنودی خاطر همیون شهریاری است و دارای همه نوع امتیازات بزرک دولت نیز میباشند

بقیّهٔ روزنامه سفر سعادت اثر شاهنشاه صاحبقران دام ملکه بنمارستاق

روز سه‌شنبه نهم رمضان صبح سوار شده در محله پائیه بلده از وسط کوچه و بازار کذشته از درّه که براه خورت رودبار میرود بالا رفتیم تنکه سخت صعبی است ولی راه که از نصفه کذشت دیگر تا سر قلّه بد نیست باز از قله بآنطرف راه سنکلاخ و بد است وسط کردنه چشمه آب کمی دارد و در حوالی چشمه کمی هم زراعت کرده‌اند آنجا پیاده شده قدری استراحت کرده بعد سوار شده الی قلهٔ کوه راندیم اما از راهی که معبر چهاروادار و مکاری بود نرفته از سمت مشرق راه بالا رفتیم سر قلّه راهش بد نبود یک پرتگاهی داشت

جناب امین لشکر وزیر فواید

امّا بعد ازان پرتکاه دیکر همه جا راه هموار و بسیار خوب است سراشیب میرود تا بتنگهٔ میرسد که دیروز عصر در آنجا پیاده شده قدری استراحت کردیم اکر قدری این راه سخت را بسازند دیکر تا قلّه کوه هیچ زحمتی ندارد و مکاریان و عابرین براحت عبور خواهند کرد خلاصه راه سخت را طی کرده تا بهمواری رسیدیم و کم‌کم راه خوب شد فره‌کبک زیادی در اینجا بود یک کبک بزرک روی هوا زدم عصر وارد منزل شدیم

روز چهارشنبه دهم صبح سوار شده رفتیم از رودخانه بالا بطرف یوش راه کمی طیّ کرده آنطرف رودخانه که جای باصفائی بود بجهت استراحت پیاده شدیم کاغذ و عریضه‌جات زیادی جمع شده بود بقدر چهار ساعت اوقات صرف کرده و همه را خواندیم و جواب نوشتیم این قطعهٔ که بجهة استراحت پیاده شده بودیم از اراضی زراعت قریهٔ یاسر است که مال صدیق‌الدوله است امروز باد زیاد آمد مخصوصاً این دره نور و یوش وضعاً طوری است که همیشه محلّ وزیدن باد است عصر وارد منزل شدیم

روز پنجشنبه یازدهم صبح سوار شده کنار رودخانه کُمَّرود را کرفته سر بالا رفتیم. حاصل اینجاها امسال خیلی خوب شده هیچ جا کمتر از تخمی ده تخم نداده است بعضی حاصل کندم که در دامنه کوه و زمین شن‌زار کاشته بودند حالا رسیده و درو شده بود ولی زراعت سایر اراضی از کنار رودخانه و زمین خاکی و چمن و غیره هنوز نرسیده و بقدر بیست روز دیکر کار داشت که بموقع درو برسد و اغلبی هنوز سبز بود اوّل رسیدیم بده کُمَر که این رودخانه باسم آن معروف است اصل ده در بغله کوه افتاده و خانوار زیادی دارد اشجار و باغات ده در دست چپ جادّه واقع است دست راست روی تپه جلو ده بعضی از قبور اعراب است که در زمان فتح مازندران باینجاها آمده و مرده‌اند بالای قبر آنها مختصر آثاری هم داشت از اینجا کذشته نیمفرسنکی بالاتر رفتیم تمام عرض راه حاصل زراعت و آب و اشجار بید بود امّا راه صعبی دارد رسیدیم بده بِردوُن که در وسط درّه تنکی واقع است دهی است آباد خانوار زیاد و عمارات خوب و اشجار بسیار دارد از این ده کذشته میرود به واتِرْکلا که آخر آبادی این دره است از ده اول تا اینجا یکفرسنک راه است قدری از این ده کذشته و از پل چوبی عبور نموده توی زراعت اسپرس آفتاب‌کردان زدند پیاده شده قدری استراحت کردیم از ده کُمّر درّهٔ دارد قدری بالا میرود دهی دیکر نیز پیداست که اسمش را سراسب میکویند خلاصه تا دو ساعت بغروب مانده در آنجا توقف نموده بعضی نوشتجات و عرایض از شهر رسیده بود همه را ملاحظه نموده جواب نوشته فرستادیم دو ساعت بغروب مانده سوار شده بطرف منزل راندیم

میرزا ابوترابخان نقّاش مخصوص وزارت انطباعات مُصوّر روزنامه شریفه شرف چون در مراقب صنعت و تکمیل اینعمل ترقی کُلّی کرده و شایسته التفاتی مخصوص بود محض مزید دلکرمی مشارالیه او را باعطای یکقطعه نشان از درجه چهارم خارجه سرافراز فرمودند  محمّدحسن