پرش به محتوا

شاهنامه (تصحیح ژول مل)/آمدن افراسیاب به جنگ سیاوش

از ویکی‌نبشته
شاهنامه از فردوسی
تصحیح ژول مل

آمدن افراسیاب به جنگ سیاوش

آمدن افراسیاب بجنگ سیاوش

  چو بشنید افراسیاب این سخن برو تازه شد روزگار کهن  
  دلش گشت پر آتش وسرد باد بگرسیوز از خشم پاسخ نداد  
  بفرمود تا در دمیدند نای همان صنج وشیپور وهندی درای  
  برون رفت از گنگ خندان بهشت درختی زکینه بنوئی بگشت  
  بدآنگه که گرسیوز پر فریب گران کرد بر زین دوال رکیب  ۲۲۵۵
  سیاوش بپرده بیآمد بدرد تنش لرز لرزان ورخساره زرد  
  فرنگیس گفت ای گو تیز چنگ چه بودت که دیگر بدرستی برنگ  
  چنین داد پاسخ که ای خوبروی بتوران سیه شد مرا آبروی  
  ندانم که پاسخ چه رانم همی درین کار خیره بمانم همی  
  اگر راست گفتار گرسیوزست زپرگار بهره مرا مرکزست  ۲۲۶۰
  فرنگیس بگرفت گیسو بدست گل ارغوانرا بفندق بخست  
  پر از خون شد آن بسد مشکبوی دلش شد پر آتش پر از آب روی  
  همی اشک پاشید بر کوه سیم دو لاله زخوشاب شد بر دو نیم  
  همی کند موی وهمی ریخت آب زگگفتار وکردار افراسیاب  
  بدو گفت کای شاه گردنفراز چه سازی کنون زود بکشای راز  ۲۲۶۵
  پدر خود دلی دارد از تو بدرد از ایران نیاری سخن یاد کرد  
  سوی روم ره با درنگ آیدت نپوئی سوی چین که ننگ آیدت  
  زگیتی کرا گیری اکنون پناه پنهات خداوند خورشید وماه  
  بدو گفت گرسیوز نیکخواه بمژده بیآید بنزدیک شاه  
  کجا او ببخشود ودل نرم کرد سر کینهٔ خود پر آزرم کرد  ۲۲۷۰
  بگفت این وزی دادگر کرد پشت دلش تیره از روزگار درشت