سیف فرغانی (غزلها)/ایا به حسن چو شیرین به ملک چون پرویز
ظاهر
ایا به حسن چو شیرین به ملک چون پرویز | قد تو سرو روان است و سرو تو گل ریز | |||||
به روزگار تو جز عاشقی کنم نسزد | به عهد خسرو چون کار خر کند شبدیز؟ | |||||
اگر زلعل تو مستان عشق نقل خوهند | بخنده لب بگشا و شکر ز پسته بریز | |||||
بریز پای میاور چو خاک و برمگذر | مرا که نیست به جز دامن تو دست آویز | |||||
گرم به تیغ برانی ز پیش تو نروم | نه من ز تو نه ز حلوا کند مگس پرهیز | |||||
من شکسته گر از تو جفا کشم چه عجب | نه دست دفع بلا دارم و نه پای گریز | |||||
کسی کز آتش عشق تو گرم گشت دلش | از آب گرد برآرد به آه دردآمیز | |||||
به عهد حسن تو شد زنده سیف فرغانی | که مرده خفته نماند به روز رستاخیز | |||||
از آن زمان که چو فرهاد بر تو عاشق شد | چو وجد گفتهی شیرین اوست شورانگیز |