سیف فرغانی (غزلها)/آه درد مرا دوا که کند؟
ظاهر
آه درد مرا دوا که کند؟ | چارهی کارم ای خدا که کند؟ | |||||
چون مرا دردمند هجرش کرد | غیر وصلش مرا دوا که کند؟ | |||||
از خدا وصل اوست حاجت من | حاجت من جز او روا که کند؟ | |||||
من به دست آورم وصالش لیک | ملک عالم به من رها که کند؟ | |||||
دادن دل بدو صواب نبود | در جهان جز من به این خطا که کند؟ | |||||
لایق است او به هر وفا که کنم | راضیم من به هر جفا که کند | |||||
دی مرا دید، داد دشنامی | این چنین لطف دوست با که کند؟ | |||||
ای توانگر به حسن غیر از تو | جود با همچو من گدا که کند؟ | |||||
وصل تو دولتیست، تا که برد؟ | ذکر تو طاعتیست، تا که کند | |||||
جان به مرگ ار زتن جدا گردد | مهرت از جان به من جدا که کند؟ | |||||
سیف فرغانی از سر این کوی | چون تو رفتی حدیث ما که کند؟ |