سنایی غزنوی (غزلیات)/چون دو زلفین تو کمند بود
ظاهر
چون دو زلفین تو کمند بود | شاید ار دل اسیر بند بود | |||||
گوییم صبر کن ز بهر خدا | آخر این صبر نیز چند بود | |||||
خواجه انصاف می بباید داد | با چنین رخ چه جای پند بود | |||||
سرو را کی رخ چو ماه بود | ما را کی لب چو قند بود | |||||
می ندانی که پست گردد زود | هر کرا همت بلند بود | |||||
هر که معشوقهای چنین طلبد | همه رنج و غمش پسند بود |