سنایی غزنوی (غزلیات)/هر کو به خرابات مرا راه نماید
ظاهر
هر کو به خرابات مرا راه نماید | زنگ غم و تیمار ز جانم بزداید | |||||
ره کو بگشاید در میخانه به من بر | ایزد در فردوس برو بر بگشاید | |||||
ای جمع مسلمانان پیران و جوانان | در شهر شما کس را خود مزد نباید | |||||
گویند سنایی را شد شرم به یک بار | رفتن به خرابات ورا شرم نیاید | |||||
دایم به خرابات مرا رفتن از آنست | کالا به خرابات مرا دل نگشاید | |||||
من میروم و رفتن و خواهم رفتن | کمتر غمم اینست که گویند نشاید |