سنایی غزنوی (غزلیات)/هر که در کوی خرابات مرا بار دهد
ظاهر
هر که در کوی خرابات مرا بار دهد | به کمال و کرمش جان من اقرار دهد | |||||
بار در کوی خرابات مرا هیچ کسی | ندهد ور دهد آن یار وفادار دهد | |||||
در خرابات بود یار من و من شب و روز | به سر کوی همی گردم تا بار دهد | |||||
ای خوشا کوی خرابات که پیوسته در او | مر مرا دوست همی وعدهی دیدار دهد | |||||
هر که او حال خرابات بداند به درست | هر چه دارد همه در حال به بازار دهد | |||||
در خرابات نبینی که ز مستی همه سال | راهب دیر ترا کشتی و زنار دهد | |||||
آنکه چون باشد هشیار به فرزند عزیز | در می سیم به صد زاری دشخوار دهد | |||||
هر دو عالم را چون مست شود از دل و جان | به بهای قدح می دهد و خوار دهد | |||||
آنکه بیرون خرابات به قطمیر و نقیر | چون در آید به خرابات به قنطار دهد | |||||
آنکه نانی همه آفاق بود در چشمش | در خرابات به می جبه و دستار دهد | |||||
آنکه او کیسه ز طرار نگهدارد چون | به خرابات شود کیسه به طرار دهد | |||||
ای تو کز کوی خرابات نداری گذری | زان سناییت همی پند به مقدار دهد | |||||
تو برو زاویهی زهد نگهدار و مترس | که خداوند سزا را به سزاوار دهد |